مدت اعتبار عهدنامه ترکمنچای به پایان رسیده و همه دولتهای منطقه نیز از این موضوع آگاهند. دولت ایران نیز برای اینکه از حق ایران و تمامیت ارضی کشور دفاع کند، باید حقی را که از ایران ضایع میشود، به ایران برگرداند. ما باید خود را به سهمیه ۵۰ درصدی دریای خزر نزدیک کنیم.
کد خبر: ۴۲۰۲۰۵
تاریخ انتشار:۰۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۳-
27 July 2014 
پس از فروپاشی شوروی سابق، بار دیگر بحثها بر سر رژیم حقوقی خزر آغاز شد. تعریف جدیدی از رژیم حقوقی دریای خزر همواره مورد چالش کشورهای ساحلی بوده است. برخی از کشورهای حاشیه این دریاچه بر این باورند که مالکیت این دریا باید مشاع باشد و همه کشورهای پیرامون در صورتی که بخواهند از آن بهره برداری کنند، باید از سهم برابری داشته باشند.
به گزارش «تابناک»، اما برخی دیگر از کشورها، سهم بیشتری از این دریا میخواهند. این در حالی است که سهم ایران نیز از این دریا تا چند سال پیش، حدود ۵۰ درصد بود که رفته رفته کاهش پیدا کرده است و گفته میشود، سهم ایران تا ۲۰ درصد پایین آمده است.برخی از مسئولان بر این باورند که کوتاهی دولت های پیشین، باعث این کاهش سهم شده است.
برخی از نمایندگان مجلس نیز بر این باور هستند که دولت گذشته و کوتاهیهای که مسئولان آن دوره انجام دادهاند، باعث شده سهم ایران از دریای خزر کاهش پیداکند.
سید رمضان شجاعی کیاسری در این باره اظهار کرد: دریای خزر ظرفیت های بسیار بالایی از نظر تجاری و همچنین برخی محصولات دریایی از جمله ماهی و خاویار و حتی نفت دارد. همچنین به تازگی در این دریا، سفرههای نفتی بزرگی کشف شده است؛ اما متأسفانه دولت به آن توجه چندانی ندارد و استخراج آن را به کشورهای دیگر منطقه واگذار کرده است که البته از این بابت نگرانیم و باید هر چه زودتر اقدامات درخوری در این زمینه انجام گیرد.
وی گفت: هم اکنون سهم بندی از دریای مازندران، سال به سال در حال کاهش است و به نظر میرسد، عهدنامه ترکمانچای همچنان ادامه دارد! دولت برای افزایش سهم ایران از دریاچه مازندران، باید کاری کند، ولی نمیکند که البته دلیل این کار هنوز مشخص و معلوم نیست در چه فکری است که اقدامی انجام نداده است.
نماینده ساری در مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه سهم دریاچه مازندران، سهم ایران اسلامی است، گفت: باید با افزایش سهم دریاچه مازندران، از کیان کشور دفاع شود.
شجاعی کیاسری با تأکید بر اینکه دولت برای ساماندهی دریای مازندران بیبرنامه است، گفت: در بحث رژیم حقوقی دریای خزر کم کاری شد و متأسفانه بخش اعظم آن را واگذار کردند، در حالی که این دریا متعلق به ایران بوده و باید بیشترین سهم بهره برداری از آن به ایران داده شود.
این نماینده مجلس گفت: مدت اعتبار عهدنامه ترکمنچای به پایان رسیده است و همه دولتهای منطقه نیز از این موضوع آگاهند. دولت ایران نیز برای اینکه از حق ایران و تمامیت ارزی کشور دفاع کند، باید حقی را که از ایران ضایع میشود به کشورمان برگرداند. ما باید خود را به سهمیه ۵۰ درصدی دریای خزر نزدیک کنیم.
نماینده ساری با یادآوری اینکه در گذشته سهم ایران از دریای خزر ۵۰ درصد بود و در اثر ضعف دیپلماسی در دولت گذشته، این سهم به زیر ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده است، گفت: این کاهش سهمیه توجیهی ندارد و بنا بر مستنداتی که داریم، از حق بهره برداری از دریای مازندران دفاع می کنیم.
این نماینده همچنین درباره ظرفیت های گردشگری این دریا گفت: این دریاچه با اینکه میتوانست محل خوبی برای جذب توریست و گسترش گردشگری در منطقه باشد، به دلیل بیاعتنایی دولت مغفول مانده و از این ظرفیتها استفاده نمیشود. همه طرحهای در این زمینه، ناتمام رها شدهاند.
برخی بر این باورند که جغرافیا به ضرر ایران، سرنوشت سهم ایران را رقم زده است؛ اما گویا جغرافیا نامهربان نیست. این تاریخ است که بیشتر برای ایران مشکل درست کرده است؛ مثلا جنگهای بین ایران و روسها و موافقتنامههایی که خیلی چیزها را تغییر داد. اگر بدون در نظر گرفتن این شرایط تاریخی، تنها مسأله تقسیم دریا را در چهارچوب آنچه در دنیا درباره دریاها معمول است، سهم ایران کاهش مییابد.
با توجه به اینکه طول سواحل ما زیاد نیست و وضعیت سواحل مقعر، سهم کشور ما کم میشود. در جغرافیا مشکلاتی هست، ولی به هر حال، مدلهای دیگری برای انتخاب خط مبدأ نیز وجود دارد و اگر این مدلها انتخاب شود، سهم ایران بیشتر میشود. در بحث سهم ایران نباید تنها به جغرافیا بسنده کنیم، بلکه باید به ملاحظات تاریخی نیز استناد داشته باشیم.
از سوی دیگر، در حاشیه دریای خزر به جز ایران، پنج کشور دیگر نیز اکنون سهامدارند و بخشی از این دریا از سواحل این کشورها به شمار میآید؛ هرچند تلاش برای بازگرداندن حق ایران در موضوع دریای خزر، وظیفه ملی و میهنی همگان است، در اختیار داشتن ۵۰ درصد این دریا به مانند زمانی که شوروی سابق بود، معقول به نظر نمیرسد و نمایندگانی که در این باره دغدغه دارند، شایسته است بر پیشنهادهای عملی که ضامن حقوق ملی ایرانیان است، تأکید کنند.
یک اندیشکده اروپایی طی گزارشی به تواناییهای نظامی ـ دفاعی ارتش ایران پرداخت و به ویژه بخش موشکی آن را در خاورمیانه، «بینظیر» دانست.
به گزارش مشرق، «اندیشکده مطالعات بین الملل زوریخ» مستقر در سوئیس،طی گزارشی به توان نظامی ایران پرداخته و مینویسد: ایران دارای حجم قابل توجه قوای زمینی است. ارتش جمهوری اسلامی ایران دارای 350000 هزار نیروی آماده و همین تعداد نفر نیروهای ذخیره دارد. علاوه بر این تعداد سپاه پاسداران ایران نیز دارای 100000 هزار نفر رزمنده است که باید به اینها نیروهای داوطلب بسیجی را اضافه کرد . در مجموع ایران یک میلیون نفر نیروی زمینی آماده دارد.
*یک میلیون نظامی آماده در کنار ادوات توپخانهای قابل توجه
نیروی زمینی ایران همچنین دارای 1600 فروند تانک ذوالفقار و 480 تانک روسی «تی 72» و تعداد کمی تانک «توسن» است. این کشور همچنین 3200 واحد توپخانه دارد.
این اندیشکده در گزارش خود تاکید میکند که ارتش ایران به خوبی قابلیت دفاع از تمامیت ارضی در دفاع مقابل بیگانه را دارا است.
*نیروی قدس سپاه ستون نبرد نرم ایران علیه آمریکا
در ادامه این گزارش به توان عملیاتی نیروی قدس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی اشاره شده است. بنابر این گزارش، این واحد نخبه نظامی ایران توانایی انجام عملیات نظامی قابل توجه برون مرزی و جمع آوری اطلاعات نظامی علیه دشمنان ایران به ویژه آمریکا را دارد.در واقع این واحد نظامی اساس جنگ نرم ایران و راهبرد نظامی این کشور را تشکیل میدهد.
*تنوع موشکهای زمین به هوا و دهها فروند پهپاد
اندیشکده زوریخ در ادامه این گزارش به نیروی هوایی و توان هجومی، دفاعی آن پرداخته و البته مدعی شده که هواپیماهای جنگی ایران قدیمی است ولی درباره توان دفاعی نیروی هوایی ایران مینویسد: ایران در این زمینه به موشکهای هوا به هوای روسی و سطح به هوا و سامانه های متحرک کوتاه برد متکی است. البته این کشور تغییراتی را در سامانه راداری خود ایجاد کرده و آن را تقویت کرده است.
از نقاط قابل توجه دیگر در نیروی هوایی ایران چه ارتش و چه سپاه وجود دهها فروند هواپیمای بدون سرنشین است که البته از توانایی و قابلیت عملیاتی آنها اطلاع دقیقی در دسترس نیست.
این اندیشکده می نویسد: و اما ایران بر قابلیتهای موشکی بالستیک بعد از نبرد با عراق در دهه 80 میلادی و ماجرای جنگ شهرها به شدت سرمایه گذاری کرده است.
ایران امروزه بیشترین توان موشکی بالستیک در خاورمیانه را دارد که تحت نظارت سپاه پاسداران ایران و دارای انواع گوناگونی از موشکهای برد بلند و کوتاه است.ایران در ابتدا این فناوری را از کره شمالی بدست آورد و بتدریج قابلیت افزایش برد موشک ها را پیدا کرد. این کشور هم اکنون دارای موشکهای قاره پیما نیست.
*ناوگان قایقهای تندرو در کنار مینهای دریایی ساخت ایران
این گزارش در ادامه افزود: نیروی دریایی ایران نیز دارای ۱۸۰۰۰ هزار نظامی قدرتمند است که در کنار آن نیز ۱۲۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ رزمنده نیروی دریایی سپاه پاسداران وجود دارند.
براساس این گزارش، ناوگان جنگی ایران، عملیات نظامی خود را در داخل خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر اختصاص داده است.
در این بخش باید به قدرت مینهای دریایی ایران اشاره کرد که دارای مجموعهای از مینهای ضد زیر دریایی ، مینهای صوتی و مغناطیسی است که قابلیت تولید در داخل این کشور را نیز دارند.
*ایران میتواند تنگه هرمز را ببندد
جمهوری اسلامی ایران همچنین دارای موشکهای ضد کشتی و ناوگان نیرومند قایقهای تندرو مجهز به موشکهای ضد هواپیما و اژدر می باشند که رهگیری آنها توسط رادار مشکل است.
در گزارش اندیشکده مطالعات بینالملل زوریخ بر توان ناوگان دریایی ایران در مسدود کردن تنگه حیاتی هرمز در صورت نیاز تاکید شده است.این اندیشکده در ادامه مینویسد: ایران همچنین دارای توانمندی نبردهای نیابتی از سوی نیروهای مقاومت منطقه همچون حزبالله لبنان است که قابلیتهای موشکی خود را نیز به ویژه به حزبالله انتقال داده است.
این عوامل همگی موجب ثبات داخلی و بینالمللی این کشور شده است.
یک ماه بعد از پیشرویهای سریع گروههای تکفیری بعثی در عراق، گروه موسوم به دولت اسلامی چند حمله بزرگ را در سوریه برنامهریزی و اجرا کرده است. پس از کنار رفتن نیروهایی که پیش از این بین گروه داعش و ارتش سوریه حائل بودند، به نظر میرسد نبردهای اصلی بین طرفین در حال شدت گرفتن است.
کد خبر: ۴۲۰۲۲۱
تاریخ انتشار:۰۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۳:۲۰-
27 July 2014 شروع موج درگیریهای بزرگ گروه تروریستی داعش و نیروهای ارتش سوریه نشان میدهد که با قدرت گرفتن داعش و تضعیف دیگر گروههای درگیر در نبرد با دولت مرکزی سوریه، جنگ داخلی در سوریه وارد مرحله جدیدی شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامه لبنانی السفیر با اشاره به حمله نیروهای داعش به مقر لشکر 17 ارتش سوریه در رقه و هنگ 121 در ملبیه در استان حسکه سوریه پس از دو هفته درگیریهای محدود، این حملات را بزرگترین حملات انجام شده توسط داعش پس از شکلگیری این گروه تکفیری دانسته است که به خونبارترین درگیری انها با ارتش سوریه از زمان بروز بحران سوریه منجر شده است.
این حملات تنها چند روز پس از حمله مرگبار داعش به چاههای گاز الشاعر در دشت پالمیرا در استان حمص انجام شده است که گفته میشود در جریان آن صدها تن از نیروهای سوری کشته شدهاند. ولی حتی حمله به چاه گاز الشاعر نیز قابل مقایسه با حمله دوگانه سه روز پیش داعش به دو مقر نظامی ارتش سوریه نیست. این حملات دوگانه هم از حیث اندازه و هم به خاطر عواقب آن قابل توجه هستند، به ویژه با توجه به این که استان حسکه بافت قومی متفاوتی دارد.
حمله به مقر لشکر 17 در رقه
در ساعات پایانی روز چهارشنبه، حمله به مقر لشکر 17 در رقه به عنوان آخرین پایگاه ارتش سوریه در منطقه و یکی از مستحکمترین آنها بعد از فرودگاه نظامی طبقه را آغاز کردند.
به روش معمول، درگیری با حمله انتحاری یک تبعه سعودی به نام عبدالعزیز السعودی (خطاب النجدی) آغاز شد که رانندگی یک خودروی کیا را در دست داشت که نام سه زندانی زن سعودی بر شیشههای آن نوشته شده بود.
انفجار خودروی وی به قدری شدید بود که ساختمانها در شهر رقه را به لرزه در آورد. تحت آتش شدید نیروهای مدافع سوری، خودروی انتحاری به مقصد خود نرسید و باز شدن راه چهل نیروی نفوذی به محوطه مقر نیروهای ارتش سوریه، نیازمند یک عامل انتحاری دیگر بود. عبدالله صالح السدیری، عامل انتحاری دوم نیز از سعودیهای عضو داعش بود که کامیونی حامل چند تن مواد منفجره را میراند. او هم در رسیدن به هدف خود ناکام ماند.
طبق اطلاعات موجود، 600 نیروی داعش و چهل عامل آماده نفوذ به محوطه پادگان نیروهای حملهکننده را تشکیل میدادهاند. آنها از سه محور به پادگان حملهور شدند و ارتش سوریه برای حمایت از سیصد نیروی حاضر در مقر از حمله هوایی و دو موشک زمین به زمین نیز استفاده کردند.
در حالی که تصاویر منتشر شده از جانب داعش نشاندهنده تسخیر مقر ارتش سوریه توسط این گروه تکفیری است و ارتش سوریه تاکنون بیشتر در این باره سکوت کرده است.
حمله به هنگ 121 و ساختمان حزب بعث
تصور میرود که حمله به مقر لشکر 17، پوششی برای هدف اصلی داعش یعنی حمله به استان حسکه برای پیشگیری از حمله ارتش سوریه یه جنوب استان حسکه و غرب استان دیرالزور بوده است که هر دوی آنها در اختیار داعش قرار دارد.
همزمان با اخبار متناقض در باره سرنوشت حمله اعضای داعش برای به دست آوردن مقر هنگ 121، داعش در حومه حلب نیز تلاشهایی را برای تصرف یک فرودگاه مهم آغاز کرد.
روز یکشنبه در حالی که خبر موفقیت تکفیریها در استان حسکه در رسانههای نزدیک به انها منتشر شد و بعضی رسانههای منطقه از جمله دیلیاستار لبنان ان را نقل کردند، خبرها از موفقیت ارتش سوریه در باز پس گیری چاههای گاز در استان حمص حکایت دارد.
همزمان در استان حما گروههای دیگر تروریستی در حالی برای مدتی بر یکی از بزرگترین مجموعه زاغههای مهمات ارتش سوریه مسلط شدند که نیروی دولتی به فاصله کوتاهی مدعی پس گرفتن آن شدند. ارتش سوریه از سوی دیگر در حال به نتیجه رسیدن تلاش خود برای محاصره مخالفان در شهر بزرگ حلب است که در صورت نهایی شدن و توانایی باز پس گیری بزرگترین شهر سوریه پیش از جنگ داخلی، موفقیت بزرگی را برای خود رقم خواهد زد. به نظر میرسد پس از دورهای از کند بودن مسیر حرکتهای نظامی در سوریه، بار دیگر شدت درگیریها در حال گسترش است.
وزیر دفاع اسبق آمریکا در کتاب خاطراتش تاکید میکند که پادشاه عربستان از وی خواسته تا آمریکا عملیات نظامی گستردهای علیه ایران به اجرا درآورد.
به گزارش مشرق، پایگاه خبری عراقی المسله بخشهایی از کتاب «وظیفه: خاطرات وزیر در جنگ» که خاطرات رابرت گیتس وزیر دفاع اسبق آمریکا را منتشر کرد که در فصل پنجم این کتاب با عنوان «پس از جنگ عراق، جهان پیچیده» به خاطراتش از دیدار با ملک عبدالله پادشاه عربستان در تابستان سال 2007 پس از نشست شرم الشیخ میپردازد.
گیتس در کتابش درباره این دیدار که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا هم در آن حضور داشته مینویسد: این دیدار یکی از مهمترین دیدارهایم با مقامات سیاسی در طی سالهای متمادی بوده است و تنها دیدار که در آن کنترل اعصابم را از دست دادم.دلیل این مسئله این بود که ملک عبدالله از من به عنوان وزیر دفاع آمریکا خواست تا آمریکا یک حمله نظامی گسترده علیه ایران به اجرا درآورد که تنها به اهدافی که مشکوک به انجام فعالیتهای هستهای است، محدود نباشد و توان نظامی ایران را هدف قرار دهد.
طی این دیدار ملک عبدالله تاکید کرد که اگر آمریکا دست به این حمله نظامی نزند عربستان تصمیاتی یک جانبه و مستقل از آمریکا اتخاذ میکند تا از منافعش دفاع کند.
گیتس که در دوره ریاست جمهوری جورج بوش و باراک اوباما وزیر دفاع آمریکا بوده و قبل از آن نیز ریاست سازمان سیا را بر عهده داشت و در زمان ریاست جمهوری بوش پدر هم روابط نزدیکی با رئیس جمهور و جیمز بیکر وزیر امور خارجه وقت آمریکا داشت در ادامه درباره دیدار تاریخیاش با پادشاه عربستان مینویسد: پادشاه عربستان از آمریکا میخواست که جوانان آمریکایی را برای اهداف ریاض و سیاستهای عربستان در منطقه خلیج فارس به میدان با ایران بفرستد آنچنان که آمریکاییها بدون شک گروگان سیاستهای عربستان هستند.این مقام بلند پایه سابق آمریکا در ادامه تصریح کرد: ملک عبدالله در این دیدار گفته که آمریکا در نگاه کشورهای منطقه عربی به حکومتی ضعیف تبدیل شده است.
گیتس هم در پاسخ به ملک عبدالله با اشاره به اینکه در حالی که از مواضع پادشاه عربستان عصبانی شده تاکید کرده که تا زمانی که ایرانی به آمریکا و متحدانش حمله نکند جنگی در کار نخواهد بود و اگر رئیس جمهور هم چنین تصمیمی بگیرد وی از سمتش کناره گیری خواهد کرد به ویژه پس از جنگ عراق در سال 2003 و بکار گیری نیروهای نظامی آمریکایی تنها برای دفاع از آمریکا، ملتش و منافعش است.
وی همچنین به پادشاه عربستان گفته که «انضباط و حکمت در تصمیم گیری برای عملیات نظامی نشانه قدرت است نه نشانه ضعف، نباید این واقعیت را درباره قدرت آمریکا دستکم بگیرید و کسانی همچون آلمانهای نازی، امپراطوری ژاپن و اتحاد شوروی قدرت آمریکا را دستکم گرفتند دیدید که چه سرنوشتی داشتند.»
رابرت گیتس این دیدار را ناامید کننده عنوان میکند و میافزاید: برای دومین بار که با پادشاه عربستان 4 سال بعد دیدار کردم، وی همچنان از نامشخص بودن موضع آمریکا در قبال ایران ابراز سردرگمی میکرد.
وزیر دفاع سالهای آخر ریاست جمهوری بوش پسر در فصلی دیگری از کتاب خودش تصریح میکند که در آن برهه از نفوذ زیاد اسرائیل و عربستان سعودی در ساختار تصمیم گیری در کاخ سفید و تمایلشان برای عملیات نظامی علیه ایران قبل از پایان ریاست جمهوری بوش نگران بوده و همچنین از همراهی دیک چنی معاون وقت رئیس جمهور با این مسئله هم که با رهبران تلاویو و ریاض روابط نزدیکی داشت، نگران بود.