سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

گزارش یک مصاحبه


علیرضا جمالی؛ بازیکن آبادانی تیم فوتبال اسپورتینگ کویلیا پرتغال

وقتی به سال مندرج در جانمای سجلش نگاه می‌کنی، عدد ۱۳۶۹ را نشان می‌دهد و این رقم یعنی علیرضا جمالی؛ بازیکن آبادانی این روزهای تیم فوتبال اسپورتینگ کویلیا پرتغال هنوز در ابتدای راه فوتبال است؛ بازیکنی که حالا در دومین رده از لیگ معتبر فوتبال پرتغال بازی می‌کند و اما روزی و روزگاری او را در تیم شهرش پس می‌زدند؛ علیرضا جمالی در آوای خوزستان از همان روزهای نامرادی گفت؛ از روزهایی که به قول خودش؛ ندانست چرا در آبادانش او را یک نیم فصل از فوتبال دور کردند.

نیوزآبادان: هفته نامه آوای خوزستان و امین جوکار گفتگویی با علیرضا جمالی بازیکن آبادانی تیم فوتبال اسپورتینگ کویلیا پرتغال انجام داده که در زیر می خوانید.

علیرضا جمالی

فوتبال در خانواده شما پیشینه داشت؟

بله، پدرم بازیکن سابق تیم‌های جم و شاهین آبادان بود و نادر کهمره؛ دایی بنده هم سال‌ها زیر نظر عبدالواحد بزمه در تیم منتخب مهاجرین ماهشهر توپ زد و حتی به تیم ملی دانشجویان هم دعوت شد.

با توجه به ارثی بودن این ورزش در خانواده جمالی، خود تو از چه زمانی پا به توپ شدی؟

فکر می‌کنم از پنج سالگی؛ از همان موقع بود که در پارک معلم آبادان زیر نظر مربیانی مثل بزمه و عیسی اکرمی کارم را شروع کرده و در همان سال‌ها بود که جذب مجموعه نخبه‌های مدرسه فوتبال صنعت نفت آبادان شدم.

این اتفاق چه سالی محقق شد؟

سال ۸۱ بود که در همان سال به عنوان کم سن و سال‌ترین بازیکن تاریخ مجموعه فوتبالی صنعت نفت آبادان که به یکی از تیم‌های ملی راه یافته به تیم ملی نونهالان دعوت شدم و در مسابقات آسیایی بنگلادش حاضر و به عنوان آقای گل این رقابت‌ها شناخته شدم.

آقای گل رقابت‌های نونهالان آسیا دوباره برای صنعت نفت آبادان به میدان رفت؟

بله. بعد از بازگشت از مسابقات آسیایی، مستقیم از تیم نونهالان به تیم امید صنعت نفت فرستاده شدم و در حالیکه تنها ۱۳ سال داشتم در کنار سعید سلامات و کامل شریفی؛ به عنوان مربیانم، در آن تیم بازی کردم.

به عنوان یک بازیکن ملی‌پوش مورد حمایت مسئولان موسسه ورزشی صنعت نفت آبادان هم قرار گرفتی؟

به هیچ عنوان، در آن سال‌ها پدرم هزینه ایاب و ذهابم به اردوهای تیم ملی را پرداخت می‌کرد، قرارداد مالی هم که باشگاه صنعت نفت نداشتم.

به این بی‌توجهی اعتراض نکردی؟

چند بار به باشگاه صنعت نفت رفتیم و با اینکه ۶ ماه دیگر با این مجموعه قرارداد داشتم می‌گفتند که باید این قرارداد را ۵ ساله کنی تا کمکت کنیم، هیچ حمایتی از من نشد و از صنعت نفت فقط اسمش روی من بود.

همان موقع بود که باشگاه فولاد خوزستان از این فرصت استفاده کرده و جذبت کرد.

در کمپ تیم ملی بودم که عباس نواصرزاده؛ سرپرست وقت تیم فوتبال فولاد خوزستان به سراغم آمده و با پدرم مذاکره کرد؛ بعد از آن نیز به صورت مستقیم با نناد نیکولیچ و کورش بختیاری‌زاده هم صحبت کردیم و در نهایت فولادی شدم.

قرارداد مالی‌ات با فولاد، قرارداد خوبی بود؟

مبلغ چندانی نداشت، اما مرا در مدرسه ثبت‌نام کردند، هزینه ایاب و ذهابم به اردوهای تیم ملی را متقبل شدند، در سفرهای برون مرزی هزینه سفر و پول توی جیبی را بر عهده می‌گرفتند و مهم‌تر آنکه همیشه در کنارم بودند.

گویا در همان سال برای تیم بزرگسالان فولاد هم بازی کردی.

بله. درست در بازی دو تیم جوانان فولاد خوزستان و نفت آبادان بود که آگوستین ایناسیو؛ سرمربی آن سال‌‎های تیم بزرگسالان قرمزهای اهواز بازی مرا دید و پسندید، به تیم اصلی این مجموعه رفتم و یک بازی در برابر پاس همدان در لیگ برتر بازی کردم اما متاسفانه مصدوم شده و از ترکیب دور شدم.

مسیر بعدی‌ات بعد از فولاد کجا بود؟

بعد از آنکه فولاد در آن سال به دسته پایین‌تر سقوط کرد مورد توجه، وینگو بگوویچ؛ سرمربی آن سال پاس همدان در لیگ برتر قرار گرفتم؛ سخت بود در شرایطی که پاس مهاجمانی مثل محمد غلامی و شهباز ارگینف- مهاجم تیم ملی ازبکستان- را در فهرست داشت، من در ترکیب ثابت جایی داشته باشم به همین خاطر بعد از پاس به لیگ یک و آلومینیوم هرمزگان رفته و زیر نظر عباس سرخاب کار کردم و جالب است بدانید که این تیم تا قبل از آن در معرض سقوط به لیگ دسته دوم کشور بود که با دو گل ۳امتیازی من در مسابقه‌های دسته اول ماندگار شد.

ولی خیلی زود دوباره به لیگ برتر برگشتی؟

به پیشنهاد حمید درخشان؛ سرمربی آن زمان پیکان، به این مجموعه پیوستم، در نیم فصل اول رقابت‌های لیگ برتر آن سال تیم دوم بازی‌ها شدیم و من در نیمی از دیدارها برای پیکان بازی کردم تا اینکه با پیشنهاد صنعت نفت مواجه شدم.

صنعت نفت آبادان؟

بله. آن روزها این تیم در لیگ دسته اول بازی می‌کرد که از طریق علی عیسی‌زاده؛ مدیرعامل این مجموعه از من خواستند تا در نیم فصل این رقابت‌ها به کمک تیم شهرم بیایم و با وجود اینکه شرایط خوبی در پیکان داشتم، درنگ نکرده و به آبادان آمدم، به این خاطر که آرزو داشتم برای تیم شهرم بازی کنم، آمدم اما آن رفتار نامناسب را با من کردند.

کدام رفتار نامناسب؟

یک نیم فصل کامل مرا بلاتکلیف گذاشتند و می‌گفتند که سازمان لیگ کارتت را صادر نکرده و همین موضوع باعث شد به اندازه همان نیم فصل از فوتبال دور باشم.

تیمی که خودش به دنبال جذبت بود کارت بازی‌ات را صادر نکرد؟

واقعا نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد اما در همین حد می‌دانم که عده‌ای دوست نداشتند من در صنعت نفت بازی کنم؛ بعد از آن به مس رفسنجان رفته و بازی‌های خوبی را برای این تیم انجام دادم و در حالیکه بعد از مس با داماش گیلان به توافق نهایی رسیده بودم، عده‌ای از آبادان تماس گرفتند و با ایجاد فضای تخریبی نگذاشتند به داماش ملحق بشوم.

با وجود فراز و نشیب‌های بسیار فوتبالی که گفتی به یکباره زمستان سال گذشته خبر حضورت در لیگ پرتغال شنیده شد.

با توجه به شناختی که آگوستین ایناسیو؛ مربی سابق و پرتغالی فولاد از من داشت، دی‌وی‌دی بازی‌هایم را برایشان ارسال کردم تا اینکه بعد از حضور در تست پزشکی تیم اسپورتینگ کویلیا با قراردادی ۳ ساله به عضویت این مجموعه درآمدم؛ تیمی که بعد از من علیرضا حقیقی را هم از روبین کازان روسیه جذب کرد.

وضعیت فعلی‌ات در این تیم پرتغالی به چه صورت است؟

هفته‌های ابتدایی به دنبال دریافت مجوز بازی‌ام بودم اما بلافاصله بعد از دریافت این مجوز، ۶ بازی در ترکیب اسپورتینگ به میدان رفتم.

در تیمی بازی می‌کنی که دروازه‌بانش به جام جهانی برزیل اعزام شد، چقدر این شانس را برای خودت قائل هستی که همانند علیرضا حقیقی روزی ملی‌پوش بشوی؟

قبل از اینکه قرارداد ببندم از فدراسیون فوتبال کشورمان با من صحبت کردند و گفتند که اگر خودت را نشان بدهی، درهای تیم ملی به رویت باز است.

علیرضا جمالی امروز به عنوان یک لژیونر و فوتبالیستی حرفه‌ای مطرح شده و در عین حال دل خوشی از فوتبال بازی کردن در شهرش؛ آبادان ندارد، با این تفاسیر چقدر احتمال دارد روزی دوباره تو را برای پی‎گیری فوتبالی در آبادان ببینیم؟

من هم یکی از استعدادهایی هستم که در این شهر دیده نشدم، از آبادان به تیم ملی رفتم و آقای گل آسیا شدم اما هیچکس در شهرم مرا ندید ولی با این حال اگر روزی به مریخ هم بروم در نهایت به آبادان برمی‌گردم؛ اینجا شهر من است و در آن دوستانی دارم که برخلاف مسئولان آبادانی برایم سنگ تمام گذاشتند، در این شهرعبدالواحد بزمه، کامل شریفی، علی بهداروندان، علی فیروزی برای من زحمت بسیاری را کشیدند و در خارج از آبادان هم مدیون مسعود رضاییان؛ مدیرعامل وقت باشگاه فولاد خوزستان، کورش بختیاری‌زاده، حمید درخشان، عباس سرخاب، نناد نیکولیچ، وینگو بگوویچ و منصور پورحیدری بوده و دست همه آنها را به گرمی می‌فشارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد