1- تساوی فولاد مقابل السد قطر، ارزشی فراتر از یک تساوی خارج از خانه داشت.
قرمزپوشان فولاد پیش از بازی با السد، پنج روز پرتنش را تحت فشار موج رسانهای ایجاد شده سپری کردند. فشاری که میتوانست هر تیمی را دچار بحران کند اما شاگردان فرکی، با یک تساوی ارزشمند از استادیوم جاسم بن حمد دوحه خارج شدند.
در کنار تلاش و دوندگی بازیکنان، باید سهم عمدهای از کسب این نتیجه و بازگشت آرامش به اردوی فولاد را مدیون مدیرعامل و سرمربی این تیم دانست که توانستند بازیکنان غالباً جوان و آسیب پذیر را از نظر روانی بازسازی کرده و راهی میدان کنند.
2- روز جمعه گذشته بود که خبر مربوط به جعلی بودن کارت معافیت چند بازیکن فولاد خوزستان، بر روی تمامی اخبار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور سایه انداخت و تعداد کلیکهای کاربران فضای مجازی را به بالاترین میزان ممکن رساند.
صبح روز بعد نیز، روزنامههای ورزشی با تیترهای آتشین در صفحات نخست از چاپخانههای تهران خارج و توزیع شدند. وسعت خطوط قرمز رسانههای ورزشی در قیاس با رسانههای سیاسی، فرصت مناسبی را برای هیئتهای تحریریه روزنامههای پایتخت ایجاد کرده بود تا تیم محبوب خوزستان را آماج حملات نوشتاری قرار دهند.
با جملاتی که میشد حسرت فرو خورده را در لابلای کلمات آنها احساس کرد. حسرت باختن جام به چشمنوازترین، تاکتیکیترین و لایقترین تیم جام سیزدهم.
3- تصور این موضوع که هدف طراحان ماجرای اخیر، فقط بازپسگیری جام قهرمانی از فولاد بوده، سادهانگارانه به نظر میرسد.
در موارد مشابه قبلی، بازیکنانی که کارت معافیت آنان اشکالات قانونی داشت، با ابطال کارت از سوی حوزه نظام وظیفه، به عنوان سرباز راهی تیمهای نظامی لیگ برتر شده و هیچ اتفاقی برای تیمهای قبلی آنها نیفتاد. قاسم حدادی فر از ذوبآهن و میلاد فخرالدینی از مس کرمان، نمونهی این دسته از بازیکنان بودند.
گردانندگان سناریوی هفته گذشته، در واقع ریشه باشگاه فولاد را هدف قرار دادند. سهام کارخانه فولاد خوزستان اخیراً به سهامداران غیرخوزستانی واگذار شده که علاقهای به ورزش ندارند. در فاصله یک ماه مانده به جلسه مهم سهامداران کارخانه فولاد و تصمیمگیری در خصوص بودجه فصل آینده و نحوهی ادامه فعالیت باشگاه، چنین بهانهای به دست گروه تصمیمساز داده میشود.
4- تحلیل مدیرعامل باشگاه فولاد در خصوص اتفاقات اخیر، نشان از اشراف کامل او به فضای فعلی دارد. سیفالله دهکردی که با نیم قرن سابقه حضور در فوتبال، به نوعی شناسنامهی فوتبال اهواز محسوب میشود، به افرادی اشاره میکند که سوء استفاده مالی آنها بعد از حضورش به عنوان مدیرعامل باشگاه فولاد قطع شده و بدین شکل قصد انتقام جویی داشتند. با رجوع به اسناد مالی باشگاه فولاد در سالهای قبل از آغاز مدیریت دهکردی، میتوان دریافت که چه فرد یا افرادی تحت عناوین مختلف نظیر استعدادیاب باشگاه فولاد، از محل بودجه این باشگاه بهرهبرداری میکردند. استعدادیابهایی که خودشان از استعدادهای الهی نصیبی نبرده و با تخریب و ترور شخصیت مردان موفق، سعی در جبران نداشتههای خود دارند.
5- شخص یا شخصیتهای اصلی داستان اخیر، خواه دلال فوتبال باشد یا شهروندی سادهلوح، علاوه بر محاکمه در برابر دستگاه قضایی، باید بابت زیر سئوال بردن قهرمانی سزاوارانهی تیم فولاد و جریحهدار کردن احساسات عمومی، پاسخگوی مردمی باشد که برای آنها، تیم فولاد فراتر از یک تیم فوتبال است.
فولاد برای خوزستانیها، فرصتی است برای اتحاد. بهانهای است برای فراموشی مشکلات روزمره. و حالا، همه آن عاشقانی که پس از قهرمانی تیم زیبای اهواز به خیابانها ریخته و غرورشان را فریاد زدند، از گردانندگان اتفاقات اخیر جواب میخواهند.