سرانجام شب گذشته دولت به انتظارها برای افزایش بهای دو حامل مهم سوخت یعنی بنزین و گازوییل پایان داد. افزایش قیمتی که همواره از سوی مسئولان دولتی با ترکیب «شیب ملایم» از آن سخن گفته میشد و از سویی مهمترین ملاک دولت برای تراز هدفمندی یارانهها بوده است؛ اما شیب افزایش قیمت بنزین تا چه حد ملایم بوده است؟
به گزارش «تابناک»، اعلام میزان افزایش نهایی بنزین و گازوییل رسما از شب گذشته به همه گمانه زنیهای این چند ماهه پیرامون این موضوع مهم پایان داد. دولت سرانجام پرونده افزایش بهای حاملهای انرژی را با افزایش بهای بنزین آزاد با حدود ۴۳ درصدی، بنزین سهمیهای نیمه یارانهای با ۷۵ درصد، گازوییل یارانهای با ۶۶ درصد افزایش و در نهایت گازوییل آزاد با ۴۲ درصد افزایش، بست.
در واقع آنچه میتوان گفت، این است که دولت نرخ بنزین و گازوییل یارانهای را به شکل میانگین تا ۷۰ درصد و بنزین و گازوییل آزاد را ۴۲. ۵ درصد افزایش داده است.
تا پیش از این مسئولان دولتی بارها اعلام کردند که افزایش بهای این دو حامل مهم سوخت کشور شیب ملایم خواهد داشت؛ اما آنچه میتوان در افزایش نهایی قیمت بنزین و گازوییل دید، این است که دولت عملا بهای بنزین و گازوییل یارانهای را به اندازه دو سال – بر پایه نص قانون هدفمندی یارانهها – افزایش داده است.
بنا بر قانون سال گذشته دولت مجوز افزایش ۳۸ درصدی نرخ حاملهای انرژی را از مجلس داشت که البته این افزایش در سال گذشته محقق نشد. محمد باقر نوبخت و سایر مسئولان دولتی نیز بارها در سخنان خود به این موضوع اشاره کردند که دولت بر پایه قانون، مجوز افزایش ۳۸ درصدی قیمت حاملهای انرژی را دارد، ولی فعلا از این کار صرف نظر کرده است.
اما هم اکنون با افزایش میانگین ۷۰ درصد در بهای بنزین و گازوییل یارانهای، میتوان گفت دولت عملا جبران افزایش قیمتی را که در سال گذشته اتفاق نیفتاد نیز کرده است.
شاید دلیل اصلی این امر را باید در شکست طرح دولت برای مجاب کردن افراد در انصراف از دریافت یارانه نقدی جستجو کرد؛ طرحی که به گفته شریعتمداری، نتایج آن چندان رضایت بخش نبود و در نتیجه، عملا تنها راه باقی مانده پیش پای دولت را برای تراز هدفمندی یارانهها، افزایش بیشتر بهای بنزین و گازوییل قرار داد؛ موضوعی که البته به صراحت از سوی مسئولان دولتی در زمان نام نویسی برای دریافت یارانه نقدی گفته شده بود، ولی شاید آن زمان دغدغه دریافت یارانه نقدی ۴۵ هزار تومانی برای بسیاری بیش از توجه به درصد افزایش قیمت سوخت بود.
حال این شیب افزایش قیمت تا چه حد ملایم است و آیا افزایش بهای این دو حامل سوخت به اندازه دو سال را میتوان افزایشی با شیب ملایم دانست؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش لازم است تا میزان افزایش بهای بنزین و گازوییل را در برابر دو فاکتور اساسی دیگر یعنی میزان کسری دولت در تراز هدفمندی و برای پرداخت یارانه نقدی و از سوی دیگر در برابر میزان انصرافیها از دریافت یارانه قرار داد.
بر پایه برآوردها کسری دولت در پرداخت یارانه نقدی، حدود ۱۴ هزار میلیارد تومان است؛ مبلغی که تا پیش از این و در دولت گذشته یا از خزانه برداشت و یا از منابع بانک مرکزی استقراض میشده است.
از سوی دیگر، بنا بر گفتههای نوبخت، انصراف تنها ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تن از دریافت یارانه نقدی در مجموع ۱۲۰۰ میلیارد تومان به درآمدهای دولت افزوده است؛ بنابراین، هنوز دولتحدود ۱۱ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان برای پرداخت یارانه نقدی کسری بودجه دارد.
افزایش نرخ بنزین یارانهای و آزاد در سال جدید، اگر میزان مصرف بنزین در سال ۹۲ در نظر آورده شود (۲۴. ۵ میلیارد لیتر)، میتواند برای دولت در حدود ۷ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان درآمدزایی داشته باشد و از سوی دیگر افزایش قیمت گازوییل نیز با لحاظ کردن میزان مصرف سال ۹۲ برابر با ۳ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان درآمد ایجاد میکند.
در نتیجه از مجموع افزایش نرخ بنزین و گازوییل، حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان درآمد جدید برای دولت حاصل میشود که تنها ۸۰۰ میلیارد تومان کسری در تراز هدفمندی برای دولت باقی خواهد گذاشت.
در نتیجه میتوان به خوبی دید آنچه تا پیش از این نوبخت در خصوص وابستگی میزان افزایش نرخ سوخت به میزان انصراف از دریافت یارانه نقدی، بیان میکرد، محقق شده و دولت به گونهای عمل کرده که کمترین کسری را در پرداختهای نقدی داشته باشد.
به عبارت روشنتر شیب افزایش قیمت بنزین و گازوییل با رقم میانگین ۷۰ درصد، چندان شیب ملایمی به نظر نمیرسد و همان گونه که گفته شد، تقریبا معادل دو سال افزایش قیمت سوخت است؛ اما آنچه در این میان اهمیت دارد، اینکه این میزان افزایش در نرخ سوخت اگر در برابر کسری بودجه برای پرداخت یارانه نقدی و میزان انصرافیها از دریافت یارانه قرار بگیرد، با توجه به پیامدهای فاجعه بار کسری بودجه دولت برای اقتصاد و به شکل مستقیم مردم، میتواند شیبی قطعا ملایم تلقی شود.
اخوان المسلمین دیگر بودجه ای برای اداره ی خود ندارد، مردم مصر توقع داشتند که اخوان المسلمین بتواند آینده ی کشور مصر را بعد نظام حسنی مبارک تغییر دهد.ولی با روی کار آمدن محمد مرسی مردم مصر از اخوان المسلمین قطع امید کردند.
به گزارش مشرق، خبرگزاری های عربی اعلام کردند که باتوجه به قطع روابط و عدم پشتیبانی مالی از اخوان المسلمین توسط کشورهای عربی و همچنین انزجار مردم مصر از این جنبش، احتمالا این جنبش به طور کلی نابود شود.

خبرگزاری الحدث نیوز نوشت : اخوان المسلمین دیگر بودجه ای برای اداره ی خود ندارد چرا که مردم مصر توقع داشتند اخوان المسلمین بتواند آینده ی کشور مصر را بعد نظام «حسنی مبارک» تغییر دهد.ولی با روی کار آمدن «محمد مرسی» مردم مصر از اخوان المسلمین قطع امید کردند.
آخرین نظر سنجی ها ی به عمل آمده از مردم مصر بیانگر اینست که میزان محبوبیت این جنبش به کمتراز ۱۰% رسیده است .
ظاهراً به دلیل بحرانی که سلفی ها اخیراً در مصر ایجاد کرده اند، اخوان المسلمین که قدرت سیاسی را در اختیار دارد، تلاش می کند ضمن تکرار موضع گیری سلفی ها و البته سهیم کردن آنان در بخش هایی از قدرت، از آنان در امور داخلی کشور استفاده کند.
این درحالیست که اخوان المسلمین خود را درمیانه ی دو جبهه سکولاریسم و سلفیون تعریف می کند.
منبع: ادیان نیوز
افرادی که امروز به مذاکرات محرمانه خود با آمریکا افتخار میکنند، اتفاقا مدعیاند نباید مذاکرات ایران و ۱+ ۵ محرمانه باشد. این عده که میگویند در آن دیدار محرمانه، آمریکا کتبا غنیسازی اورانیوم ایران را پذیرفته، چرا مدرکی دال بر درستی ادعاهای محرمانه خود نمیآورند؟ چرا نوری بر تاریکخانه مدارک محرمانه خود برای مردم نمیاندازند، تا افکار عمومی بدانند آمریکاییها چه را پذیرفتهاند و در قبال آن چه خواستهاند؟
کد خبر: ۳۹۵۸۵۲
تاریخ انتشار:۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۶-
26 April 2014 
چندی است، برخی از افراد با افتخار اعلام میکنند که مذاکره با آمریکا در زمان دولت مطلوب آنان صورت گرفته و این افتخار (!) مذاکره با آمریکا، متعلق به آنان است و نه دولت جدید!
به گزارش «تابناک»، هرچند این افتخار کردن آنان به مذاکره با آمریکا برای این افراد که مخالف مذاکره با آمریکا هستند، جای تعجب فراوان دارد، نکته مهمتر آنکه آنان با افتخار بیشتر اعلام میکنند که در دوره قبل بوده که ایران توانسته با آمریکا مذاکره کند؛ آن هم محرمانه!
نکتهای اصلی در همین کلمه محرمانه بودن نهفته است. افرادی که امروز به مذاکرات محرمانه خود با آمریکا افتخار میکنند، افرادی هستند که اتفاقا مدعیاند نباید مذاکرات ایران و ۱+ ۵ محرمانه باشد! آنان مدتهاست تیم هستهای را در فشار گذاردهاند که چرا باید مذاکرات محرمانه برگزار شود، در حالی که اکنون با افتخار از محرمانه بودن مذاکرات، نه با ۱+ ۵ که با آمریکا سخن میگویند؛ مذاکراتی که افکار عمومی نه زمان و نه مکان آن را میدانست و تازه در حال افشا شدن است؟
بر این اساس، بحث این نیست که محرمانه ماندن یا نماندن مذاکرات مطلوب است یا خیر، بلکه بحث اصلی این است که اگر محرمانه ماندن مذاکرات، آن هم با آمریکا، آن هم در یک کشور سومی، خوب و افتخار است، چرا و چگونه توافق ژنو که زمان و مکان آن معلوم است و حاصل آن هم مشخص و مکتوب؛ به باور این عده مشکلزا شده است؟!
این عده که میگویند در آن دیدار محرمانه، آمریکا کتبا غنیسازی اورانیوم ایران را پذیرفته، چرا مدرکی دال بر درستی ادعاهای محرمانه خود نمیآورند؟ چرا نوری بر تاریکخانه مدارک محرمانه خود برای مردم نمیاندازند، تا افکار عمومی بدانند آمریکاییها چه را پذیرفتهاند و در قبال آنچه خواستهاند؟
اگر هم محرمانه بودن افتخار است و مطلوب، چرا این عده این همه تیم مذاکرهکننده کنونی را تحت فشار میگذارند و میخواهند اسرار مگویی را به آنان بگوید که خود به محرمانه بودن آن و دور زدن افکار عمومی افتخار میکنند؟
یک روزنامه خارجی در زمانهای نه چندان دور مینویسد: این رویه رجال ایران است که اگر خودشان موفق نشدند، میکوشند که عقیده و ایدهای که خود نیز طرفدارش بودند، شکست خورده و مدفون شود، گویی این رجال هنوز هم در ایران هستند!
این روزها هر خبری از آیتالله هاشمی رفسنجانی با حاشیه همراه میشود؛ چه هنگامی که وی درباره رویکردهای فرهنگیاش سخن میگوید و چه وقتی که وی با سفیر جدید عربستان در ایران دیدار میکند، دردسرهای تازهای برای وی پدید میآورد.
کد خبر: ۳۹۵۸۲۳
تاریخ انتشار:۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۴-
26 April 2014 
این روزها هر خبری از آیتالله هاشمی رفسنجانی با حاشیه همراه میشود؛ چه هنگامی که وی درباره رویکردهای فرهنگیاش سخن میگوید و چه وقتی که وی با سفیر جدید عربستان در ایران دیدار میکند، دردسرهای تازهای برای وی پدید میآورد. چند روزی است، یک بوسه بر پیشانی هاشمی رفسنجانی از سوی سفیر جدید عربستان در ایران برای وی دردسرساز شده است و توییت نویسهای ایرانی و سعودی دو سه روزی هست که به انواع مختلف به این بوسه میپردازند!
به گزارش «تابناک»، تازهترین دردسر برای هاشمی رفسنجانی از دیدار وی با سفیر جدید عربستان سعودی در ایران آغاز شده است؛ جایی که سفیر سعودیهای پیشانی آیتالله را میبوسد تا موج انتقاد از عربستان و ایران برای این بوسه بر پیشانی به راه افتد.
نخستین انتقادات از این بوسه، از سوی سعودیها در توئیتر آغاز شد. سعودیها در توییتهای خود از دیدار گرم سفیر جدیدشان با یکی از عالیترین مقامات کشور دشمنشان انتقاد کردند. برخی از خبرگزاریهای داخلی نیز به سرعت توییتهای سعودیها را به فارسی ترجمه کردند و از قول آنان نوشتند، چرا باید سفیر ما با مقامات حکومتی که از بشار اسد حمایت میکند، اینگونه دوستانه دیدار داشته باشد و در این میان، تصاویری از کشتهشدگان سوری را با تصویر بوسه سفیرشان بر پیشانی آیتالله همراه کردند و این ملاقات را زیر سؤال بردند.
در ایران هم وضع بهتر از این نبود و با اینکه روزنامههای اصلاحطلب به استقبال دیدار هاشمی و سفیر جدید عربستان در ایران رفتند، برخی رسانههای اصولگرا به انتقاد از این دیدار گرم پرداختند؛ دیداری که در آن سفیر عربستان، مواضع رفسنجانی در قبال عربستان سعودی را ستود و از وی دعوت کرد به عربستان سعودی سفر کند.
این در حالی است که رقابت دو کشور پس از سقوط صدام حسین بالا گرفته و در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد این اختلافات روندی افزایشی داشته است. با وجود این، هاشمی رفسنجانی همواره بر جلوگیری از ایجاد تنشهای بیشتر با سعودیها تأکید دارد و میگوید که اگر این دو کشور بتوانند مسائل دنیای اسلام را با همدیگر هماهنگ کنند، کمتر فتنهای در دنیای اسلام پدید خواهد آمد.
نکته مهم اما این است که سالهای اخیر تنش فقط بین حکومتهای ایران و سعودی وجود نداشته است، بلکه این تنشها به افکار عمومی جوامع طرفین هم سرایت کرده است؛ هرچند این بار آغازکننده تنش، توییتنویسهای سعودی بودهاند، افکار عمومی ایرانیان نیز از سعودیها بسیار آزردهخاطر است. سعودیهایی که مشخص شده نه تنها با هزینه مبالغ گزاف در صدد تضعیف ایران و ایرانیان هستند، بلکه بارها برخی از کشورها را بر پایه اسناد ویکی لیکس، دعوت به حمله نظامی به ایران کردهاند.
رانیش در سفری در ماه مارس (یک ماه پیش) به ایتالیا برای شرکت در یک کنفرانس بین ادیانی این فرصت را یافته تا به همراه همسرش به ویلای "ترنس وارد" در فلورانس برود و دو روز را در آنجا درباره فرهنگ و تاریخ ایران و ویژگی ها و شرایط فعلی جامعه ایران به بحث و گفت و گو بپردازد.

رییس شورای هماهنگی ادیان در اسراییل با نگارش مقاله ای اعلام کرد که تحت تاثیر مصاحبت با " ترنس وارد " نویسنده ایرلندی تبار کتاب معروف " در جستجوی حسن" نگاهش به ایران و ایرانی ها تغییر کرده است.
به گزارش
عصر ایران به نقل از "هافینگتون پست " ران رانیش رییس شورای هماهنگی ادیان در اسراییل با نگارش یک گزارش از نتایج مصاحبت اخیرش با " ترنس وارد " و همسرش در فلورانس ایتالیا ، نوشت که مصاحبت دو روزه با این نویسنده آمریکایی ایرلندی تبار تا چه میزان روی کلیشه های ذهنی ساخته شده از سوی رسانه های غربی و اسراییل علیه ایران تاثیر گذاشته ، و او در مصاحبت با ترنس دیدگاه جدیدی نسبت به ایران، حکومت ایران و فرهنگ و جامعه مدنی پویای ایران یافته است.
رانیش (kronish) مطلب خود را از کلیشه ها و تصویر رایجی که در 35 سال گذشته از ایران در رسانه های غربی درست شده، آغاز می کند و می گوید در سفری در ماه مارس (یک ماه پیش) به ایتالیا برای شرکت در یک کنفرانس بین ادیانی این فرصت را یافته تا به همراه همسرش به ویلای "ترنس وارد" در فلورانس برود و دو روز را در آنجا درباره فرهنگ و تاریخ ایران و ویژگی ها و شرایط فعلی جامعه ایران به بحث و گفت و گو بپردازد.
رانیش می نویسد: در مصاحبت با وارد چیزهای زیادی درباره جامعه ایرانی آموختم که پیشتر هیچ اطلاعی از آنها نداشتم. من دانستم که ایران یک جامعه مدنی پویا دارد و بسیاری از دولتمردان و اصلاح طلبان در ایران به دنبال ایجاد جامعه ای باز و متکثر اند.
باید اضافه کنم که در نتیجه این مصاحبت دو روزه نه تنها من کشور و مردم ایران را کشف کردم بلکه چیزهای زیادی درباره فرهنگ ایرانی و عشق و الهام بخشی این فرهنگ آموختم. برای مثال در مورد شاعران صوفی در ایران از مولانا گرفته تا حافظ و عطار و علاقه وافر مردم ایران به این شاعران صوفی مسلک چیزهای زیادی آموختم.
گفتنی است خانواده آمریکایی و ایرلندی تبار "ترنس وارد" در سال 1960 میلادی برای انجام ماموریتی به عنوان مشاور شرکت نفت ایران به مدت 5 سال به تهران آمدند و در محله ولنجک سکنی گزیدند. آنها برای رتق و فتق امور خانه خود از فردی به نام "حسن قاسمی" از اهالی روستای "تودشک" اصفهان خواستند تا به عنوان آشپز در این خانه به همراه همسر و فرزندان و مادرزنش زندگی کند.
خانواده حسن و خانواده آقای وارد در این مدت 5 ساله خیلی زود با هم آشنا و صمیمی شدند.
نخستین دیدار وارد با خانواده حسن قاسمی پس از 29 سال (سال 1998)
حسن همیشه برای چهار پسر خانواده وارد قصه هایی از شاهنامه، آیین های ایرانی، آداب و رسوم، قصه های هزار و یک شب تعریف می کرد و کودکان آقای وارد هم که علاقه زیادی به این داستانها داشتند، آن را در ذهن می سپردند.
پس از ترک ایران از سوی خانواده وارد ، وی پس از29 سال در آوریل سال 1998 (1377) بار دیگر برای یافتن حسن قاسمی به ایران سفر می کند و ماجرای جستجوی خود برای یافتن حسن را در سال 2002 تحت عنوان کتابی به نام " در جستجوی حسن" منتشر می کند که این کتاب هم اکنون یکی از منابع و راهنمایان اصلی گردشگران خارجی برای سفر به ایران است.
حسن قاسمی در کنار همسر و مادر همسرش
وارد در پاییز سال گذشته بار دیگر برای دیدار با خانواده قاسمی به ایران آمد. وی در زمستان سال گذشته نیز از سوی شرکت گردشگری مارکوپولو به ایران دعوت شد تا در مراسمی در برج میلاد تهران از وی به خاطر کتابش که باعث شده گردشگران زیادی به ایران بیایند، تقدیر شود.
این کتاب به یکی از منابع شناخت ایران ، فرهنگ و مردمانش تبدیل و به زبان های ایتالیایی، فرانسوی ، اندونزیایی ، ژاپنی و آلمانی ترجمه شد.
کتاب آنقدر صمیمی و صادقانه نوشته شده که هر کسی آن را خوانده عاشق سفر به ایران شده است و بسیاری هم راهی کشورمان شده اند تا ایران را بدون نقابی که رسانه ها ساخته اند ببینند.
کتاب " در جست و جوی حسن" در ایران با ترجمه اسد الله امرایی و مهسا ملک مرزبان ، توسط کتابسرای تندیس منتشر شده است.