از باغ می برند چراغانیت کنند تا کاج جشن های زمستانیت کنند ، پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی ات کنند ، ای گل گمان نکن به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند ، یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند ، یک نقطه بیش بین فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند ، آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند
سوال – گفتید که بر بالین فرد محتضر دعای عدیله خوانده شود . دعای عدیله حاوی چه مضامینی است ؟
پاسخ – این دعا توصیه شده که وقتی فرد در صحت و سلامتی است خوانده بشود و فرد یک دوره با خلوص اعتقاداتش را مرور بکند و این دعا را بعنوان امانت به خدا بسپارد که در هنگام سختی پروردگار آنرا به او برگرداند . همچنین خواند این دعا را بر بالین محتضر سفارش شده است که بخوانید بخصوص اگر شخص محتضر هم بتواند آنرا بخواند و دنبال بکند . این دعا در مفاتیح قبل از دعای جوشن کبیر است . کلمه ی عدیله به معنی عدول از حق به باطل است. برای اینکه چنین اتفاقی رخ ندهد این دعا خوانده می شود . یعنی این دعا مانع ازعدول به سمت باطل بشود . این دعا با شهادت به وحدانیت خدا آغاز می شود . خود خدا به وحدانیت خودش شهادت می دهد و خدا شهادت می دهد که معبودی جز خودش نیست و صاحبان خرد و علم و کسانی که با معرفت هستند . دین مقبول نزد خدا اسلام است . اقرار می کنیم به اینکه خدایا من بنده ای هستم که در مقابل الطاف بیکران تو مقصر هستم و کوتاهی کرده ام . من هم به وحدانیت خدا شهادت می دهم همانطور که ملائکه شهادت دادند . خدایی که دارای کرم واحسان است . صفات خدا را می شماریم تا آخر . خدایی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است . مگر ما کاری بکنیم که غضب خدا را به دنبال داشته باشیم . خدا در ابتدا با غضب شروع نمی کند . صفت اصلی خدا رحمت است و غضب خدا به تبع اعمال صورت می گیرد که آن هم برای تادیب است نه برای انتقامجویی . هرکسی که طالب خدا باشد او را از دست نمی دهد و این طور نیست که نتواند به آن برسد . خدایی که موانع تکلیف را برطرف کرد و راه را برای همه مساوی قرار داد و راه را آسان کرد تا همه تکالیف الهی را انجام بدهند و راه ترک حرام را آسان کرد و گمان نکنیم که این راه سخت است و نمی شود. تکلیفی که خدا خواسته حتما شدنی است . تکلیفی را خدا نفرستاد مگر اینکه قبلا طاقت و توانش را در انسان ایجاد کرده است. چیزی که انسان طاقت و توانش را ندارد خدا از او نمی خواهد . بعد در این دعا به بعثت انبیاء اشاره می کند . انبیاء و اولیاءالهی را فرستاد تا عدل الهی را محقق بکنند و نعمت های خدا را برای بندگان اظهار بکنند . ما را از امت پیامبر قرار داد از بهترین امت و جانشینان پیامبر . ایمان به پیامبر اکرم و قرآن داریم که بر او نازل شده است . ایمان به وصی او که در روز غدیر پیامبر او را نصب کرد داریم . پیامبر اشاره کرد که این علی وصی و جانشین من است . بعد یکی یکی ائمه را اسم می برد تا امام زمان که ما انتظارش را می کشیم . با بودن او دنیا برقرار است به برکت او هست که آسمان و زمین روزی می خورند.بواسطه ی او هست که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از اینکه زمین از طلم و جور پر شده باشد . کلام شان بر من حجت است و تبعیت از آنها بر من واجب است . دوست آنها لازم و حتمی است . پیروی از آنها نجات بخش است و مخالفت با آنها هلاک کننده است . سوال قبر حق است برانگیخته شدن از قبور حق است .بعد یک دوره اعتقادات مرور می شود . مردم توجه کنند که همه ی دعاها و از جمله این دعا را با توجه بخوانند . ما نباید فقط این دعا را قرائت بکنیم بلکه باید به مضامین آن توجه بکنیم . من این اعتقاداتم را به ودیعه گذاشته ام و تو بهترین امانتدار هستی . خودت به ما امر کردی که امانت را برگردانیم . در هنگام مرگ این اعتقادات را به من برگردان . مرحوم حائری می گفتند که در کنار آیت الله حجت که از مراجع تقلید در زمان آیت الله بروجردی بودند دوبار دعای عدیله را خواندیم . ایشانبا اینکه به بالشتی تکیه داده بود با خلوص نیتی این کلمات را می گفت و وقتی به کلمه ی علی می رسیدیم ، این اعتقاداتش را مرور می کرد . بعد که این دعا تمام شد و آنرا به خدا ودیعه سپرد ، چون ایشان بیمار بود مقداری آب با تربت خوردند و گفت که آخرین توشه ی من تربت اباعبدالله است .
سوال – در مورد قبر و وحشت آن توضیحاتی بدهید .
پاسخ – مسئله ی قبر و ورود به قبر برای هر کسی ترسناک است . بعد از قبض روح و توفی شخص که شخص میت شد ، اولین عالم آخرتی قبر است . پیامبر فرمود : اگر کسی از این منزل بتواند خلاص بشود و نجات پیدا کند مراحل بعدی راحتتر است . اما اگر نتوانست از این منزل خلاص بشود معلوم نیست که مراحل بعدی راحتتر باشد . اگر در دنیا پرونده اش به نوعی بوده که آمادگی هایی کسب کرده و در این منزل او راحت است و مشکلی برایش پیش نیامده دلیلی ندارد که در مراحل بعدی مشکل خاصی برایش پیش بیاید. در عالم قبر این منزل به منرل باید طی بشود و زمانش در مورد افراد مختلف فرق می کند . بعضی ها هستند که در دنیا بقدری برای خودشان آمادگی کسب کرده اند و بقدری تعلقات شان را رها کرده اند که این افراد منازل را به سرعت طی می کنند. به تعبیری این منازل را در دنیا طی کرده اند . پیامبر فرمودند : قبل از اینکه شما را ببرند خودتان بروید. ائمه و اولیاء الهی که در مراحلی را از کمال روح طی کرده اند ( عالم قبر طی کمالات روح است ) بعد از مرگ در کلاسی هستند که تا آنجا رفته بودند . این افراد کلاس های ابتدایی را گذرانده اند . پس گذراندن راهها متفاوت است . یکی اینها را در دنیا رد کرده است یا یک کسی دیرتر اینها را رد می کند . این منزل که اولین منزل آخرت است مرحله ی سختی است . در تشییه جنازه ای امام کاظم (ع) حضور داشتند . وقتی شخص را در قبر گذاشتند امام درکنار قبر نشست و فرمود : دنیایی که آخرش با یک کفن ساده ، یک قبر کوچک و دست خالی ختم می شود شایسته است که انسان از اول به آن دل نبندد . آخرتی که اولش از اینجا شروع می شود را باید جدی گرفت . امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه اشک می ریزد و می گوید که من گریه برای مرگ خودم ، برای تاریکی قبر و تنگی قبر گریه می کنم . ترسی که این اولیاء الهی با آن پاکی وصفا داشتند یک ترس مقدسی بود که همه باید آن ترس را داشته باشند . این ترس از روی معرفت و ایمان است . از روی این است که آنها متوجه هستند که دارند کجا می روند . با اینکه اینها تمام اعمال شان کار صالح و خیر بود اما تکیه به اعمال نداشتند و تکیه شان به خداوند بود . آنها خجل بودند از اینکه اعمالشان را اسم ببرند .چگونه سر زخجالت برآورم بر دوست که خدمتی بسزا بر نیامد ازدستم . بعضی مواقع ما با دو تا عمل کوچک از خدا طلبکار می شویم و گله می کنیم و چرا های زیادی داریم . در حالیکه بیشتر مشکل آنها هم تقصیر خودمان است. گاهی آنها مشکل اجتماعی است ولی ما آنرا به خدا نسبت می دهیم . مرحوم مجلسی در جلد شش بحار این روایت را آورده است . حضرت علی (ع) با گریه بر پیامبر وارد شدند و فرمود که مادرم از دنیا رفت . پیامبر گفت که او مثل مادر من بود و گاهی اگر بچه هایش گرسنه می ماندند من را سیر می کرد. پیامبر گاهی او را مادر صدا می زد . پیامبر به او لباسی دارد که آنرا کفن بکنند و در تشییع پیامبر پای برهنه و آهسته آهسته تشییع می کردند . پیامبر نماز این بانو را خواند و هفتاد مرتبه تکبیر گفت . وقتی می خواستند او را در قبر بگذارند پیامبر ابتدا خودش در قبر خوابید و بعد او را در قبر گذاشتند و پیامبر تلقین را فرمودند . وقتی مردم داشتند پراکنده می شدند پیامبر فرمود : اَبنُک اَبنُک نه جعفر و نه عقیل ، علی بن ابیطالب . علت این کارها را از پیامبر پرسیدند . پیامبر فرمودند که یک روزی من از احوال آخرت می گفتم و از قیامت می گفتم که همه عریان محشور می شوند . یک دفعه فاطمه لرزید و گفت : وای از خجلت آن روز . من لباس خودم را تن او کردم تا روز قیامت پوشیده محشور بشود . اینکه من آهسته آهسته تشییع می کردم بخاطر ازدحام فرشته ها بود که آهسته آهسته تشییع می کردند و اینکه هفتادمرتبه در نماز تکبیر گفتم بخاطر این بود که هفتاد صف از ملائکه بسته شده بود . اینکه در قبر خوابیدم بخاطر این بود که روزی برای او از عالم قبر می گفتم ، دیدم فاطمه ترسید و گفت : وای از ضعیفی من این فشار را چطوری تحمل بکنم ؟ گفتم : مادرم من در قبر تو می خوابم و از خدا می خواهم که این قبر بر تو فشاری نیاورد و اینکه آن فریاد را زدم به این جهت بود که دو تا ملک برای سوال پیش او آمدند . روایت داریم که به محض ورود به عالم قبر دو ملک می آیند . بعد از اینکه انسان مُرد روح جدا می شود و روح به بدن برزخی تعلق می گیرد . در لحظات اول و بخصوص در شب اول قبر هنوز خودش را نیافته و با عالم برزخ اُنس نگرفته و هنوز درست متوجه این نظام نشده است . سالها در این بدن و در این دنیا بوده است و در تحیر است . بخاطر همین می گویند که سه تا تلقین به مرده بکنید زیرا متحیر است . و خودش را هنوز بدنی می بیند که در قبر خاکی می برند . فشار قبر و سوال قبر برای این قبر دو متر در یک متر نیست . عالم قبر اسم دیگر برزخ است منتها شخص در اوایل هنوز متحیر است . پیامبر فرمودکه وقتی دو ملک از او سوال کردند که پروردگار و پیامبرت کیست ؟ ا گفت : خدا و محمد . وقتی سوال کردند که ولی و امام تو کیست ؟ این خانم خجالت کشید که بگوید : فرزندم . دسته گلی مثل علی در این دامن پرورانده شده است ولی خجالت می کشد که بگوید من کاری کرده ام . من به او گفتم که بگو : فرزندم علی بن ابیطالب نه جعفر نه عقیل . وقتی او این را گفت ، خدا برای او رحمتی فرستاد که او با چشم روشنی در آن عالم زندگی می کند. اولیاء همه می ترسیدند . حضرت زهرا در وصیتش به امیرالمومنین می فرمود : بعد از اینکه من را در قبر گذاشتی نرو ، بنشین و قرآن بخوان . میت احتیاج به خواند قرآن دارد . در آداب دفن داریم که وقتی شخص متوفا را دفن کردند و مردم داشتند پراکنده می شدند چند نفر از نزدیکان متوفا در آنجا بمانند . این توصیه ی اکید است . مدتی بمانند و تلقین بخوانند . امام صادق (ع) فرمود : یکی از نزدیکان میت دستش را روی خاک بگذارد و با صدای بلند تلقین بخوانند . وقتی این تلقین را گفتند ، آن دو ملک به همدیگر می گویند که برویم حجت را به او تلقین کردند . آمده که بعد از دفن بر سر قبر بنشینند و قرآن بخصوص سوره ی یاسین ، ملک ، حمد و یازده مرتبه قل هوالله ، حمد و هفت مرتبه انا انزلنا را بخوانند ، دعا بکنند و برای میت طلب رحمت بکنند . در روایت داریم که اگر چهل نفر کنار قبر و جنازه بیایند و طلب مغفرت برای میت بکنند خداوند می گوید که من شهادت شما را پذیرفتم و او را می بخشم .
سوال – سوره اسرا آیات 50 تا 58 را توضیح بدهید .
پاسخ – آیه پنجاه و سه می گوید که یکی از ترفندهایی که شیطان برای فریب انسان دارد تفرقه و فتنه انگیزی است . بیشتر فتنه گری ها با یکسری حرف های جزئی شروع می شود . بین زن و شوهر ، برادر و خواهر ، دو تا دوست با یک طعنه و نیش اختلافی پیش می آید و شاید منظوری هم نداشته است . قرآن به ما درس می دهد که این حربه را از دست شیطان بگیرید . می فرماید : ای پیامبر به بندگان من بگو بهترین نوع حرف زدن را با هم داشته باشند هم محتوا و هم شکل حرف زدن خوب باشد. زیرا شیطان در کمین است که تفرقه بیندازد . او دشمن آشکار شما است . مواظب باشید که حربه به دست او ندهید .
سوال – چکار می شود کرد که از این وحشت قبر کاسته بشود ؟
پاسخ – کسانی که مومن هستند و می دانند فردی مثل فاطمه زهرا (س) و امام سجاد (ع) از این مسئله اشک و ترس داشتند ، ما هم باید از آنها یاد بگیریم ، ما که پاک تر از آنها نیستیم . این یکی از فریب های شیطان است که می گوییم خدا مهربانتر از آن است که ما را عذاب بکند و باعث وحشت ما بشود . آنها با اینکه رحمت خدا را می دیدند از مرگ هم خوف هم داشتند . ما نباید این را مفری برای خودمان قرار بدهیم که هرکاری دلمان خواست بکنیم . خدا بی دینی و لاابالی گری را نمی بخشد . ما نمی توانیم کلاه شرعی سرخودمان بگذاریم . خدا فردی را می بخشد که تمام سعی و تلاش خودش را دارد می کند و یک جا کم آورده است . اما کسی که سعی نمی کند و دستورات الهی را انجام نمی دهد خیلی جذب رحمت الهی نمی کند . مواظب باشیم که گرفتار این ترفند شیطان نشویم . عمده وحشت عالم قبر بخاطر این است که ما با عالم غیب نامانوس هستیم . ما با عالم آخرت و برزخ و ملائکه خیلی انس نداریم آنها برای ما نامانوس و وحشتناک هستند . از طرف دیگر تعلق زیاد ما به این دنیا باعث وحشت ما می شود. اولین کاری که باید بکنیم این است که انس خودمان را با خدا زیاد بکنیم . وقتی انس با خدا که معدن همه ی رحمتهاست و همه چیز در دست اوست ، دیگر در هیچ جا وحشتی به شما دست نمی دهد و شما دیگر تنهایی نداری . دیگر از تنهایی و غربت نمی ترسی زیرا هیچ جا تنها نیستی . بزرگی تنهایی نشسته بود و با خدا صحبت می کرد فردی وارد شد وگفت که دیدم شما تنها هستی و پیش شما بنشینم . بزرگ گفت که من تنها نیستم . من الان با خدا مشغول بودم و شما بزم ما را بهم زدی . کسی که با خدا مانوس است وقتی در تنهایی قرار می گیرید لذت می برد . امام کاظم (ع) وقتی در سخت ترین سیاه چال ها زندانها قرار می گرفت می گفت : خدایا شکرت ، دنبال جای خلوتی می گشتم که با تو انس بگیرم . پس انس خودمان را با خدا زیاد کنیم . وقتی انس با خدا زیاد بشود در امور خدایی هم با ملائک مانوس می شویم . دومین مطلب که در روایت به آن تکیه شده است صدقه و نماز وحشت یا لیلة الدفن است . شب اول قبر یعنی ورودی میت به عالم برزخ است که هنوز وحشت بر او هست و مدتی که بگذرد کار سبک تر می شود. شب اول خیلی سخت است . پیامبر فرمود : سخت ترین ساعات بر اولاد آدم شب اول قبر است . با صدقه دادن به اموات تان رحم کنید و اگر نتوانستید دو رکعت نماز بخوانید که همان نماز لیلة الدفن است . پس اگر مومنی از دنیا رفت اولین کار برای او صدقه است . این از نماز مهمتر است . به نیت میت صدقه به فقیر داده بشود تا خدا رحمتش را بر او نازل بکند . این نماز بدین صورت است که در رکعت اول بعد از حمد آیت الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد یازده ده مرتبه اناانزلنا دارد که وقتی نماز تمام شد صلوات می فرستیم و می گوییم که ثواب این نماز را به فلانی بفرست . پیامبر فرمود که اگر این نماز را بخوانید قبر او تا قیامت وسعت پیدا می کند. منظور عالم برزخ است . خود شخصی که نماز را خوانده به تعداد مخلوقات عالم ثواب می برد زیرا بزرگترین خدمت را کرده است . استاد محدث نوری در کتاب دارالسلام از قول استادش ملا فتح علی سلطان آبادی که از عرفا در نجف بود نقل می کرد که من عادتی داشتم که وقتی مسلمانی از دنیا می رفت بعداز نماز عشا دو رکعت نماز لیلة الدفن برای او می خواندم . یک کسی به من گفت که من یک از اقوامی که از دنیا رفت بود را در خواب دیدم . او به من گفت که خدا رحمت کند پدر این عالم بزرگوار را زیرا با دو رکعت نماز من آزاد شدم . سومین چیزی که برای رفع وحشت موثر است خواندن قرآن است . خواندن سوره ی یاسین قبل از خواب موثر است . خواند سوره یاسین بر سر قبر کسی که از دنیا رفته است بسیار موثر است . چهارمین چیز صلوات فرستادن است . گاهی فرستادن یک صلوات قبرستانی را نورانی می کند. ما نمی دانیم که یک صلوات چیست . با یک صلوات میت از سختی رهایی پیدا می کند . کار دیگری که در روایات تاکید شده رکوع را کامل انجام دادن است . ما نمی دانیم چه ارتباطی بین دفع وحشت و انجام دادن کامل رکوع است . بعضی ها رکوع را مثل نوک زدن انجام می دهد این رکوع ناتمام است . یکی دیگر از تفضلات الهی این است که اگر کسی از ظهر پنجشنبه تا جمعه از دنیا برود عذاب قبر از او برداشته می شود . دیگری محبت اهل بیت است . پیامبر فرمود : محبت من و اهل بیت درهفت جای وحشتناک که اولین آن مرگ قبر و ... است نجات بخش است .
سوال – بعضی ها وقتی فوت می کنند در قبر قرار نمی گیرند مثلا در دریا غرق می شوند یا دفن نمی شوند . آیا اینها هم شب اول قبر دارند ؟
پاسخ – بله . امام صادق (ع) فرمود که اسم دیگر برزخ قبر است . قبر دو تا معنا دارد . یکی همین گودالی است که در قبرستان است و جایگاه بدن گوشتی ما است . بعد از مرگ تا قیامت دیگر با این بدن کاری نیست . یک بدن دیگری به ما داده می شود که روح به آن بدن تعلق می گیرد بنام بدن برزخی که مثل این بدن است ولی سنگینی ندارد شبیه بدنی است که ما در خواب می بینیم . البته هزاران بار کامل تر از این بدن ما است . عالم برزخ روح با بدن مثالی استک ه مثل این بدن است .اگر کسی در دریا دنیا رفته است یا مثل هندیها که مرده را می سوزانند و بر باد می دهند ، قبر خاکی ندارد. ما به این قبر کاری نداریم .سوال و فشار قبر برای برزخ است . در عالم برزخ این اتفاقات رخ می دهد . قرآن در مورد قوم نوح می فرماید : بخاطر گناهانشان در دریا غرق شدند و وارد آتش شدند .
سوال – من شش سال است که گناهی را انجام می دهم و به آن عادت کرده ام و هنوز نتوانسته ام آنرا ترک کنم . من درکتابی خواندم که خداوند در قیامت با سه گروه حرف نمی زند و من جزو یکی از آن گروهها هستم . اگر رحمت خدا شامل حال من نشود حال من در قیامت چگونه خواهد بود . من خیلی تلاش کرده ام که از این گناه رهایی پیدا بکنم در ضمن من اهل نماز و روزه هم هستم ولی هنوز نتوانسته ام خودم را از این گناه بزرگ نجات بدهم . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – روایت داریم : کسی که از گناه ناراحت است و از کار ثواب خوشحال است ، این از با ایمان بودن فرد است . کسی که ایمان ندارد هر گناهی می کند و برایش مهم نیست . ولی کسی که نفس لوامه دارد و خودش را قبل و بعد از گناه سرزنش می کند ، این خودش بشارت است . این فرد باید توبه کند و از گناه بیرون بیاید . انسان با گناه آمرزیده می شود . اگر کسی به گناه خاصی عات کرده است می تواند به مشاور مراجعه بکند و از آنها کمک بگیرد . کارهایی که به ایمان کمک می کند مثل جلسات خوب و دوستان خوب هم مفید است . گاهی انسان نمی تواند از گناه بیرون بیاید مگر اینکه خدا به او کمک کند . اگر ایشان از صمیم دل از خدا کمک بگیرد ، خدا به او کمک می کند تا از این گناه بیرون بیاید. خدا در سوره شوری آیه سی می فرماید : هر پیش آمدی که برای شما اتفاق می افتد بازتاب گناهان شماست . امیرالمومنین می فرماید : اگر خدشه ای بر انسان وارد می شود بخاطر این است که خدا می خواهد گناهان شما را پاک بکند و درصدی از آنها را خدا می بخشد . خدا گناهکاران را رها نمی کند و با پیش آمد های روزگار و مصیبت آنها را پاک می کند و بقیه ی گناهان را می بخشد . خدایی که یک بار شما را در دنیا پاک کرد کریم تر از آن است که شما را دوباره در قیامت عذاب بکند .
سوال – چرا ما باید کسانی را ببخشیم که نه تنها در سختی ها و مشکلات با ما همدردی نمی کنند بلکه با زخم زبان و بدبینی ما را آزار می دهند ؟ وقتی که این افراد می خواهند به سفر حج بروند به دنیال حلالیت هستند . با این افراد چکار باید بکنیم ؟ آیا حلالیت طلبیدن فقط برای سفر حج است ؟
پاسخ – افرادی هستند که کارشان آزار دادن و زخم زبان زدن است . و این کار را تکرار می کنند . در واقع سجیه او ظلم کردن است . کار این افراد با حلالیت درست نمی شود. ما دو نوع گناهکار داریم : یکی گناهکار شرمنده و پشیمان و یکی گناهکار مُصِر بر گناه . روایت داریم کسی که اصرار بر گناه می کند و بعد استغفرالله می گوید ، در واقع توبه را مسخره می کند . کاسبی بوده که چشم چران بوده است . وقتی خانم بدحجابی به مغاره می آمده نگاه می کرده و استغفرالله و لااله الاالله می گفته است . بعضی ها با ذکر هم گناه می کنند . یک روز او در حال حساب و کتاب بود و خانم بد حجابی وارد مغازه شد و شاگرد به استادش گفت : استاد ، یک استغفرالله آمده است ، اگر می خواهی نگاه کن . در حدیث داریم که توبه ی انسان بداخلاق قبول نمی شود . حلالیت طلبیدن باید از صمیم دل و منفعل باشد . پیامبر فرمودند : خداوند توبه ی انسان بداخلاق را قبول نمی کند . این حدیث در تمام کتب معروف آمده است .
اگر ما با خدا معامله بکنیم و این ظرفیت را داشته باشیم که این افراد بداخلاق را حلال کنیم ، برای خودمان خیلی خوب است . امیرالمومنین درنهج البلاغه به امام حسن (ع) می فرماید : کسی که تو را اذیت و آزار می دهد ، این آزار برای تو بزرگ جلوه نکند زیرا او به ضرر خودش و به نفع شما کار می کند . کسی که غیبت ما را می کند و آبروی ما را می برد ، اعمال خوب خودش را به پرونده ی ما می فرستد و اعمال بد ما را به پرونده ی خودش می برد . به بزرگی گفتند که فلانی غیبت شما را کرده است . این بزرگ مبلغی پول در پاکت گذاشتند و برای ایشان فرستادند . او گفت : این آقا به من محبت کرده است زیرا من گناه زیاد دارم . او گناهان من را به نامه ی عمل خودش برده است و اعمال خوب خودش را به نامه ی عمل من فرستاده است . اگر کسی ما را اذیت کرد در واقع می خواهد صبر ما را بسنجد و ما می توانیم از این بُعد به داستان نگاه بکنیم . ممکن است که در بعضی مواقع ما مظلوم واقع بشویم ولی در بعضی مواقع هم ما ظالم بوده ایم . ما در راه احقاق حق بایدعدالت را رعایت بکنیم . مثلا اگر کسی دست ما را قطع کرد ما باید دست او را قطع کنیم تا اینکه او را بکشیم . حتی نفرین هم باید از روی عدالت باشد . بهترین راه احقاق حق گذشت است . فردی مظلوم واقع شد و به ظالم نفرین کرد . خطاب شد :در اینجا تو مظلوم هستی و من می توانم دعای تو را مستجباب بکنم ولی در بعضی مواقع تو ظالم هستی و دیگران علیه تو نفرین کرده اند . حالا ما کدام دعا را مستجاب بکنیم ؟ او گفت : دعای هیچ کدام از ما را مستجاب نکن . هر چه تحمل ما بالاتر برود ظرفیت ور شد ما هم بیشتر می شود . امیرالمومنین ده ها بار غلام خودشان را صدا زدند ولی این غلام جواب نداد . امام نزد او رفت و گفت که چرا جواب من را نمی دهی . غلام گفت : من می خواهم شما را عصبانی کنم . حضرت فرمود : من شیطان را به خشم می آورم و تو را در راه خدا آزاد می کنم . من عصبانی نمی شوم . حلالیت فقط مربوط به سفر حج نیست ولی یک موردش همین است . ما از کسانی که زیاد با آنها سر و کار داریم باید حلالیت بطلبیم . هر وقت که ما حقی را ضایع کردیم باید حلالیت بطلبیم . بزرگی می فرمود : من هر چند روز یکبار از همسرم حلالیت می طلبم . اگر ما حلالیت نطلبیم در قیامت مشکل داریم .
سوال – بعضی ها با اینکه خودشان اهل غیبت کردن هستند وقتی ما از آنها حلالیت می طلبیم ، ما را حلال نمی کنند . بعضی ها می گویند که چه گفته ای ؟ اگر این حرف را به آنها نگوییم ، طرف فکر می کند که چه حرف بدی در مورد او زده ایم که خجالت می کشیم آنرا بگوییم و اگر هم بگوییم ، باز ما را حلال نمی کند . من وقتی از شخصی حلالیت می طلبم خیلی خجالت می کشم . ولی می دانم طاقت عذاب الهی را ندارم . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – گفتن گناه شخصی خودش گناه بزرگی است . اگر کسی در خلوت گناه شخصی انجام داده است اگر آنرا باز گو نکند ، خدا آن را می آمرزد . پیامبر فرمودند : کسی که گناه بین خود و خدا را می پوشاند خدا او را می بخشد . ولی اگر آنرا بگوید خدا او را خوار می کند . اگر انسان ظلم مادی به کسی کرده است باید بگوید ولی در مورد مسائل عِرضی و ناموسی باید گفت که اولا سوال کردن در آن مورد حرام است . زیرا این منطقه ی ممنوعه است . انسان نباید سوال بکند که شما چنین گناهی را کرده ای یا خیر . کسانی که پیش پیامبر می آمدند و گناهان عرضی خود را اقرار می کردند ، پیامبر رویش را برمی گرداند و ناراحت می شد . فردی چند باز نزد حضرت امیر آمد و اقرار به گناه کرد تا حد بر او جاری شد . حضرت فرمودند : به خدا قسم اگر کسی مسائل عِرضی را در خلوت توبه بکند بهتر از این است که من بر او اقامه ی حد بکنم . با اینکه اقامه ی حد برای نظم جامعه است ولی طرح آن خوب نیست . امیرالمومنین می فرماید : ما با دست هایی مصافحه می کنیم که این انگشتان باید بریده بشود ولی تا شاکی ندارد و مدرک جرمی وجود ندارد ، ما هم مثل خدا آنرا را می پوشانیم . اگر گفتن غیبت بدنبال خودش فتنه به همراه دارد گفتنش حرام است . غیبت کردن هم حق الله و هم حق الناس است . اگر انسان به شخص بگوید که ما به تو تهمت زده ایم و آبروی تو را برده ایم فتنه ایجاد می شود و کدورت جدیدی درست می شود . انسان باید بطور کلی حلالیت بطلبد و این بهتر است . ما حق تجسس در گناه دیگران را نداریم و طرف هم حق ندارد که گناه خودش را بگوید . سفر رفتن بهانه ی خوبی است که ما از دیگران حلالیت بطلبیم . دیگر اینکه ما می توانیم برای کسی که غیبتش را کرده ایم دعا بکنیم و کارهای نیک به نیت او انجام بدهیم . حتی می توانیم از او تعریف بکنیم . آیت الله خوئی می فرمودند : در غیبت ، حلالیت طلبیدن مستحب است .
سوال – اگر به ما ظلمی بشود و ما ببینیم که اعمال خیر ما هم کم است ، آیا می توانیم در دنیا عفو نکنیم و منتظر باشیم تا در قیامت از اعمال خیر او بردارند تا اعمال خیر ما سنگین تر بشود . آیا این انتظار حق است ؟
پاسخ – اگر ما طرف را نبخشیم از حق او گرفته می شود و به ما داده می شود. امام حسین (ع) در روز عاشورا فردی را مامور کردند که بگوید اگر کسی دِینی برگردنش است در کنار من نباشد . من از پیامبر خدا شنیدم که اگر کسی بدهی داشته باشد و ندهد ، از حسنات او می گیرند و به طرف می دهند . در عفو ثواب بسیاری است . اگر ما عفو نکنیم هم ما و هم او گیر است . ولی اگر ما از طرف بگذریم خداهم از ما می گذرد . در قیامت ندا داده می شود : کجا هستند کسانی که بر گردن خدا حق دارند ؟ ( ما همه به خدا بدهکار هستیم و کسی ازخدا طلب ندارد ) آنها کسانی هستند که بر مردم عفو می کنند . امام صادق (ع) می فرماید: کسی که عفو می کند اجر او با خداست . و آنها براحتی به بهشت می روند .
سوال – سوره ی احقاف آیات 21 تا 28 را توضیح بفرمایید.
پاسخ – امام صادق (ع) فرمودند : کسی که یک بار صلوات بفرستد ، خدا هزار صلوات ، با هزار صف ملائک بر او وارد می کند و همه ی موجودات عالم به گوینده ی این ذکر درود می فرستند . هر کس به صلوات اهمیت ندهد و به آن میل نداشته باشد ، این فرد جاهل است و خدا و پیامبر و اهل بیت از او بیزار هستند . ( احقاف منطقه ی شن زاری درعربستان بوده است که حضرت هود در آنجا مبعوث شده اند و نام قوم آن حضرت عاد بوده است .) آیه بیست و یکم می فرماید : ای پیامبر که برادر این قوم هستی ، آنها را هشدار بده که خدا را پرستش کنند و بت پرستی را کنار بگذارند ) شما با مراجعه به این سایت می توانید قرآن ، مفاتیح الجنان ، نهج البلاغه و صحیفه ی سجادیه را در موبایل خود داشته باشید .)
سوال – چرا قاتل حضرت علی (ع) بخشیده نشد ؟
پاسخ – نامه ی بیست و سوم نهج البلاغه در مورد وصیت حضرت علی (ع) بعد از ضربت خوردن است . حضرت بعد از وصیت به توحید فرمودند: با این ضربت اگر من زنده ماندم خودم در مورد قاتل تصمیم می گیرم و اگر از دنیا رفتم ، شما او را عفو کنید . عفو کردن برای من قرب می آورد و برای شما هم حسنه و ثواب دارد. آیا شما دوست ندارید که خدا شما راعفو کند ؟ اگر خواستید قاتل را قصاص کنید به او فقط یک ضربه بزنید و او را مثله نکنید و او را در غل و زنجیر نکشید .
اگر بخشیدن در دست حضرت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بود حتما آنها به وصیت پدرشان عمل می کردند و قاتل را می بخشیدند . ولی فرزندان دیگر حضرت هم در این امر سهیم بودند و بعضی از دختران حضرت گفتند که ما نمی توانیم قاتل پدرمان را عفو کنیم .
عفو کردن سود و منفعت است . اگر ما عفو نکنیم در خیلی مواقع خودمان هم گیر هستیم . در همه ی گناهان حق الله هم هست . ما وظیفه داریم که ابن ملجم را لعن کنیم و خدا در آخرت او را عقوبت می کند ولی برای حضرت علی (ع) که او را عفو کرد باعث قرب آن حضرت شد . ما تا می توانیم باید عفو کنیم . در عفو لذتی است که در انتقام نیست .
سوال – راهکارهایی برای خوش اخلاقی بدهید .
پاسخ – انسان باید تمرین بکند که در هنگام بداخلاقی و عصبانیت حالتش را عوض بکند ، سکوت بکند و تغییر وضعیت بدهد و حساسیت ها را کم کند . در روایت داریم : ریشه ی غضب ها و بداخلاقی ها غرور و تکبر است . کسی که از ما عذرخواهی می کند و حلالیت می طلبد بی انصافی است که ما او را عفو نکنیم . امام صادق (ع) می فرماید: ملعون است کسی که فردی برای صلح پیش او می آید و او طرف را رد می کند . کسی که حاضر نیست از گناه کوچک دیگران بگذرد چطور از خدا می خواهد که گناهان زیاد او را ببخشد . یکی دیگر از راهها این است که ما خودمان را جریمه بکنیم که هر وقت عصبانی شدیم و بداخلاقی کردیم مثلا هزار تومان صدقه بدهیم یا چند روز ، روزه بگیریم . آیت الله بروجردی با خودشان عهد کرده بودند که هر بار که عصبانی بشوند یک سال روزه بگیرند .
خدایا به حق امام حسن (ع) و امام حسین (ع) قلب امام زمان (عج) را از ما شاد و راضی بگردان و همه ی ما را جزو پیروان و شیعیان اهل بیت قرار بده و همه بیماران را شفای عاجل عنایت بفرما .
پاسخ – باید به دین یک نگاه پازلی داشت . اگر یک قطعه ی پازل نباشد تصویر درست نمی شود . باید مجموعه ی مبانی دینی هم با هم دیده بشود . نمی شود که فردی بگوید که من روزه می گیرم ولی نماز نمی خوانم یا اینکه نماز می خوانم ولی زکات نمی دهم . امام رضا (ع) می فرماید : هر کس نماز بخواند ولی زکات ندهد نمازش پذیرفته نیست . زیرا در قرآن هر جا اسم نماز می آید بعد از آن اسم زکات می آید .البته ما نمی خواهیم در اینجا یاس ایجاد کنیم . و عده ای بگویند که پس چون ما زکات نمی دهیم ، دیگر نماز هم نخوانیم . مثلا یک خانم متدینی که نماز می خواند و روزه می گیرد و اهل خمس است نمی تواند بگوید که من حجاب را رعایت نمی کنم زیرا حجاب هم جزو ضروریات دین است . در حدیث داریم که دین مثل یک شجره است . بعد می گوید که شاخه و تنه و ریشه ی و ... این درخت چیست . ثمره ی دین زمانی ظاهر می شود که همه ی اینها رعایت بشود .بعضی ها مقید بودند که خدمت ائمه برسند و دینشان را سوال کنند . حضرت عبدالعظیم حسنی خدمت امام رضا (ع) می رسید و می گفت که من نماز می خوانم و روزه می گیرم و ... امام می فرمود که دین شما اشکالی ندارد . گاهی امامان معیار دین را برای آنها بیان می کردند . پس نگاه ما به دین نباید تبعیضی باشد و باید همه مبانی دین رارعایت کنیم . از طرفی از کسی بخشی از مبانی دینی را انجام نمی دهد و بخشی را انجام می دهد ، بهتر از این است که آنرا کنار بگذارد . ما نمی خواهیم بگوییم کسی که نماز نمی خواند روزه اش قبول هست یا نیست زیرا خدا است و کرمش . اما آنها بدانند که نمره ی بیست نمی گیرند و معدل این مبانی مهم است . در معدل یک چیزهایی پایه است . مثلا نماز پایه است . داریم که اگر نماز شما قبول شد کارهای دیگر شما هم قبول می شود. یکسری کارها ارکان است . پس طبق این حدیث کسی که روزه می گیرد ولی نماز نمی خواند ، روزه اش قابل قبول نیست . مثل اینکه ما بگوییم که این ساختمان چهار تا ستون می خواهد ولی ما دو تا ستون می زنیم و دوتا ستون نمی زنیم . آیا این کار اشکال دارد ؟ بله. بالاخره این سقف می ریزد . پس به دین نگاه فصلی نداشته باشیم که مثلا بعضی ها فقط در ماه رمضان بک یاالله می گویند و بعدا دیگر با خدا کاری ندارند .
سوال – اخلاق پدر من در خانه با مادرم و بچه ها خوب نیست . او به مادرم ناسزا می گوید و تهمت می زند. جایگاه چنین مردی در قیامت از نظر اسلام کجاست ؟ آیا فقط نماز و روزه شرط بهشتی بودن است ؟
پاسخ – حُسن خلق و سوء خلق دو تا اثر دارد . بعضی از آثار حسن خلق دنیوی است . در روایت داریم که حسن خلق عمر را زیاد می کند ، سلامت جسم می آورد و رزق را زیاد می کند. کسی که خوش اخلاق است اعصابش بهم نمی ریزد که بیمار بشود . کسی که کاسب خوش اخلاقی است مراجعات بیشتری دارد و درآمدش هم بیشتر است . کسی که حسن خلق دارد باعث می شود که شهر ها آباد بشود. کسی که حسن خلق دارد دعوا نمی کند و ترافیک ایجاد نمی کند بنابراین شهر آباد می ماند . آثار سوءخلق این است که رزق را کم می کند و انسان را بیمار می کند و عمر انسان را کوتاه می کند . اینها آثار دنیوی آن است . در مورد آثار اخروی باید گفت که بدخلقی فشار قبر دارد و باعث می شود که انسان در صحرای محشر معطل بماند . بد خلقی باعث می شود که کفه ی اعمال انسان سبک باشد . در روز قیامت اعمال ما را می سنجند . فمن ثلت موازینه فهو عیشة الراضیة و اما خفت موازینه جایش در جهنم است . رسول خدا فرمود : هر روز صدقه بدهید . گفتند که ما توان مالی نداریم . پیامبر فرمود : تبسم در چهره ی مردم صدقه است . گروهی از آقایان لعنت شده اند و از رحمت خدا مایوس هستند ، یکی مردی است که در خانه بد اخلاق است . گاهی آقا می داند که اخلاقش بد است و نمی تواند آن را ترک کند . این آقا می تواند با نذر ، تمرین و حوصله این را ترک کند . خانمی می گفت که شوهر پولداری دارم ولی خیلی بد اخلاق است . ای کاش او پول نداشت ولی اخلاق داشت زیرا اخلاق خوب باعث می شود که خانواده دور هم جمع بشود . تحکم و روزگویی خیلی بد است مخصوصا اگر طرف اهل نماز باشد زیرا باعث می شود که بچه ها به دین بدبین بشوند .
سوال – پسر 25 ساله ای هستم که چند وقت است که نامزد کرده ام . مادر بزرگ نامزدم هفت ماه است که فوت نموده است . ما قرار داشتیم که در اعیاد گذشته عقد کنیم ولی خانواده ی نامزدم مخالفت کردند . آنها حدود پنج ما است که لباس مشکی پوشیده اند و عزا نگه داشته اند و آنها تا سال مادربزرگ شان راضی نیستند که من با همسرم عقد بکنیم زیرا می گویند که بد است . حتی مادر ایشان با خواندن صیغه ی محرمیت ما مخالف است . آیا این باورهای غلط درست است ؟ آیا درست است که بخاطر این عقاید جلوی کارهای خیر گرفته بشود ؟ آیا خداوند راضی است که ما برای بزرگان مان این جوری عزاداری کنیم ؟ راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – در بین مردم ما یکسری باورهای غلطی هست که اینها ریشه ای در دین ندارد . گاهی وقتی اینها را مطرح می کنیم متهم هم می شویم . یکی از باورهای غلط ازدواج مجدد برای کسانی است که همسر از دست می دهند . در صدر اسلام این جوری نبوده است . الان وقتی آقایی بعد از مرگ همسرش ازدواج می کند گویی گناه کبیره انجام داده است و مادر و خواهرخانم می گویند که او وفادار نبود . حضرت فاطمه هنگام شهادتش به حضرت امیر سفارش کرد که بلافاصله بعد از مرگ من ازدواج کن . این سنت غلطی است . یکی دیگر از باورهای غلط این است که وقتی فردی در فامیل فوت می کند می گویند که تا سال فرد ، نباید ازدواجی در فامیل صورت بگیرد . مگر ازدواج یک امر خیر نیست ؟ شما که پدرتان فوت کرده اطعام یا صدقه نمی دهید ؟ اگر آن کارها خیر است ، ازدواج هم یک کار خیر است . پس کارهای خیر دیگر راهم تعطیل کنید مثلا مسجد نروید و میهمانی نگیرید . داریم که بالاترین شفاعت این است که بین دو نفر واسطه ی ازدواج بشوید . حالا یک وقت فرد می خواهد ادب را رعایت کند می تواند مراسم خاصی نگیرد نه اینکه اصلا نگذارید طرف صیغه ی محرمیت بخواند . دیگر اینکه این خانواده چه تضمینی می دهد که تا سال دیگر فرد دیگری فوت نکند؟ ما باید با باورهای غلظ مبارزه کنیم . اگر فردی از دنیا برود آدابی دارد . مثلا خانم باید مدتی عده نگه دارد و این یک احترام است ولی این طور نیست که کل فامیل یکسال برنامه های خیرشان را تعطیل کنند . آقایی می گفتند که در نجف خدمت امام خمینی رفتم و گفتم که خانواده ای فقیر است . امام مبلغی به من دادند که به آنها بدهم . فردا صبح که می خواستم پول را ببرم دیدم که در خانه ی امام شلوغ است و متوجه شدم که پسر ایشان حاج آقا مصطفی فوت کرده است . من یادم رفت که این پول را به آن خانواده برسانم . در مراسم امام من را صدا زدند و پرسیدند که پول را به آن خانواده رساندی ؟ من گفتم که فراموش کردم و امام فرمود که همین الان مراسم را ترک می کنی و این کار را می کنی . استادی داشتیم که در مسجداعظم برای ما رسائل می گفتند . یک روز که برای درس آمده بودیم دیدم که تابوتی جلوی درمسجد است . وارد کلاس شدیم و استاد درس را شروع کرد . درس که تمام شد . استاد گفت که این جنازه ی مادر من است که از دنیا رفته است. مادر من راضی نبود که من درس را ترک کنم . هر کس دوست دارد در مراسم مادر من شرکت کند . اتفاقا همه ی طلبه ها در تشییع جنازه شرکت کردند . صاحب جواهر پسرش از دنیا رفت . شب جنازه را در نجف در محلی گذاشت و ایشان در کنار جنازه کتابش را نوشت . حتی قید کرد که من این سطور را در کنار جنازه ی فرزندم می نویسم . ایشان این قدر مقید بودند . مرحوم آمیرزا ملی تبزیری استاد اخلاق ، در روز عید مردم به دیدنش می آمدند . در آنروز بچه اش در حوض افتاد و خفه شد . ایشان گفتند که عید مردم را خراب نکنید . ظهر اعلام می کنیم که بچه فوت کرده است . آیا اگر ما باشیم این کار را می کنیم ؟ ازدواج و تشکیل یک خانواده ثوابش از این کارهایی که من گفتم بیشتر است ، چرا باید ازدواج این آقا عقب بیفتد ؟
سوال – شما گفتید: فردی که رابطه ی نامشروع دارد، مورد نفرین فرشته هاست . دوست من ناخواسته وارد این راه شده است . لطف کنید و راه را به او نشان بدهید چون ممکن است که دیگر نتواند از این راه برگردد . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – کسی که رابطه ی نامشروع یا گناه می کند از خدا دور می شود وکسی که از خدا دور می شود ملعون است . رسول خدا فرمود : در شب معراج در روی یکی از درهای جهنم نوشته بودند : لعنت بر ظالم ، بخیل و دروغگو . در قرآن داریم که کسانی که پیامبر را آزار دادند خدا آنها را لعن می کند ، کسانیکه حق را کتمان کنند خدا آنها را لعن می کند ، کسانی که خق را وارانه می کنند خدا آنها را لنعت می کند و ... پس نه تنها روابط نامشروع مورد لعن خداست بلکه این ها هم مورد لعن خداست منتها تا وقتی که در این دایره باشند . حالا کسی که چنین گناهی کرده است و توبه می کند دیگر مورد لعن خدا قرار نمی گیرد . اگر کسی این کار را کنار گذاشت و جبران کرد ، خدا توبه او را قبول می کند .
سوال – سوره حج آیات 24 تا 30 را توضیح بفرمایید .
پاسخ – این آیات مربوط به احکام حج است . آیه30 می فرماید که از دو چیز بپرهیزید یکی از شرک و دیگری از سخن زور یا دروغگویی . ما در دین خودمان باید ها و نبایدهایی داریم که این نبایدها ، حکمت است .
سوال – می گویند امر به معروف و نهی ازمنکر وظیفه ی هر انسانی است . من دوازده سال دارم . کسی خیلی به حرفهای من توجه ندارد . آیا باز هم وظیفه ی من امر به معروف و نهی از منکر است؟
پاسخ – امر به معروف چند مرحله دارد . یک مرحله ی آن عمل است . مثلا اگر بین دوستان این آقا پسر ، کسی نماز نمی خواند ، دروغ می گوید می تواند با عمل خودش امر به معروف و نهی از منکر بکند. مثلا اگر با آنها به اردو می رود اول وقت نماز بخواند ، اگر آنها غیبت می کنند از میان آنها بلند بشود ، اگر در خانه پدر و مادر دروغ می گویند چهره در هم بکشد و بلند بشود ، این خودش امر به معروف و نهی ازمنکر است . انسان باید با عملش بفهماند که معروف و منکر چیست . آقا پسری می گفت که پدر من خمس نمی دهد . به ایشان گفتم که شما تکلیفی ندارید ولی می توانید یک جوری نشان بدهید که از این وضعیت ناراحت هستید . خود این نشان دادن می شود امر به معروف و نهی از منکر . این آقا پسر در مورد هم سن و سالان خودش می تواند امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد . شرایط امر به معروف و نهی از منکر یکی عالم بودن و یکی قادر بودن است . یکی از راههای پیاده کردن امر به معروف و نهی از منکر در فامیل این است که انسان به خوبی پایبند باشد و بدی را ترک کند ، آثار آنها را برای مردم بگوید و سعی کندک ه با حسن خلق و قول نرم مردم را به طرف دین جذب کند . مثل داستان وضو گرفتن امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در مقابل پیر مردی که اشتباه وضو می گرفت . اگر اینها را با گوشه و کنایه بگوییم بهتر از این است که مستقیم بگوییم . گاهی ممکن است که عمل من خودش تاثیری دارد . این روش و منش تاثیرگذار است . شهید مدنی وقتی به طلبه ای در مدرسه اش حجره می داد ، چند شب نماز شب خودش را در حجره ی آن طلبه می خواند تا او ببیند که چیزی بنام نماز شب هم هست . خود این ترویج نماز شب می شود .
سوال – من جوانی بیست ساله هستم . امروز که روز بیست و ششم ماه رمضان است من هیچ تغییری در خودم نمی بینم . با وجود اینکه روزه ام را گرفته ام و نمازم را خوانده ام و قرآن و دو رکعت نماز شب هم خوانده ام . من احساس پاک بودن و سبک بودن را نمی کنم و با خودم می گویم که هیچ کدام از این عبادت ها قبول نشده است . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – همین که ایشان احساس می کنند که تغییر نکرده اند خودش تغییر است . اولین مرحله ی بازگشت و توبه توجه کردن است .یعنی اینکه انسان متوجه بشود که اشتباه کرده است . ما نباید دچار یاس بشویم.یاس خودش گناه کبیره است . اصلاح تدریجی است .البته اصلاح آنی مثل حُر و فضیل عیاض هم داریم ولی نادر است . ما باید دست آوردهای ماه رمضان را حفظ کنیم . یکی از علما در جلسه ای سجده کرد . و گفت که بیست سال است که با صفت رذیله ای مقابله می کردم و امروز بر آن پیروز شدم . یک گناه بزودی ریشه کن نمی شود و احتیاج به استمرار دارد . حضرت امیر با این همه عصمت خودش در دعای کمیل می فرماید که من به خودم ظلم کردم و ... امام سجاد (ع) هم در دعاهایش خودش را مصون نمی داند . احساس سبکی و آرامش اگر تبدیل به خود بینی بشود ، خطرناک است و تبدیل به عُجب می شود . اگر انسان عبادت ثقلین هم داشته باشد باید احساس کمبود بکند .
سوال – در این چند روز باقیمانده از ماه مبارک رمضان چکاری می توانیم انجام بدهیم ؟
پاسخ – رسول اکرم در آخر ماه رمضان این دعا را می خواند : خدایا این ماه رمضان را ماه رمضان آخر عمر ما قرارنده ، اگر من از دنیا رفتم من را ببخش . کسیکه این دو دعا را می خواند دو حالت دارد یا قسمت اول دعا برایش مستجاب می شود که خوب است و اگر قسمت دوم هم مستجاب بشود آمرزیده می شود . امام سجاد (ع) دعایی دارد که در آن با ماه رمضان وداع می کند . با عبادتها ، سحرها ، شب های قدر ماه رمضان خداحافظی می کند . انسان نباید باقیمانده ی فرصت را از دست بدهد . همین چند روی که از ماه رمضان باقیمانده است ، انسان می تواند شروع کند . پس عزیزانی که در ای ماه موفق بوده اند به بقیه اش ادامه بدهند و کسانی که در این ماه موفق نبوده اند همین الان شروع کنند و بدانند که خدا در شبهای ماه رمضان به عده ای جواز بهشت می دهد . در شب عید فطر به اندازه کل ماه مبارک رمضان جواز بهشت می دهد. عید یعنی بازگشت و عود . خود عیدی موضوعی برای بازگشت و تحول است .
سوال – من دختری بیست ساله هستم که پدرم تابحال به من محبت نکرده است . همیشه حرفهای ناروا به من می زند ولی من به خدا توکل کرده ام . در ضمن بین پسرها با دخترها فرق می گذارد . با اینکه برادرم آنها را خیلی اذیت می کند ولی او را بیشتر دوست دارند و به آن توجه می کنند . راهنمایی بفرمایید.
پاسخ – ما در روایات داریم که بین فرزندانتان فرق نگذارید . رسول خدا فرمود : برای دادن سوغاتی از دختر شروع کنید زیراعاطفی تر هستند . سیره ی پیامبر ما محبت به فاطمه بود . این خیلی ظلم است که دختری بیست سالش شده باشد و پدرش دست نوازش به سرش نکشیده شده باشد . به این دختر خانم می گویم که ضمن اینکه پدر و مادر ایشان پیش خدا مسئول هستند ، این خانم برای ایجاد آرامش ، فضاهای دیگری در زندگی شان ایجاد کنند. خدا و ائمه شما را دوست دارند . انس با قرآن پیدا کنید . نگذارید حسادت در شما رشد کند . بگویید که او هم برادر من است که مادرم دوستش دارد . با این تحلیل ها و نگاه ها هم ثواب خودتان را زیاد می کنید و هم موجب حفظ آرامش خودتان می شوید . البته تبعیض سخت است ولی ساختارها را نمی توان تغییر داد . شما می توانید با فکر نکردن به این موضوع ، این نقیصه را در زندگی تان ندیده بگیرید . برای پدر و مادرتان هم دعا کنید . ممکن است که انسان یک بچه ای را بیشتر از بچه ی دیگر دوست داشته باشد این اشکالی ندارد ولی در ابزار محبت باید تساوی را رعایت کند . یکپدر می تواند در زمان حیاتش همه مالش را به یک فرزندش ببخشد و اشکال شرعی ندارد ولی این بی انصافی است . کسی پیش مرحوم خوانساری آمد وگفت که من تاجر هستم و جنسی را صد تومان می خرم و هزارتومان می فروشم ،آیا این اشکال شرعی دارد ؟ گفت : خیر .البته بی انصافی است .یعنی کاری که شمر با امام حسین (ع) کرد . بی انصافی گناه کمی نیست . شما اموال خودتان را طبق شرع به بچه هایتان ببخشید . در زمان پیامبر فردی که مرده بود ، با اینکه بچه داشت ، تمام اموالش را به فقرا بخشیده بود . پیامبر گفت که اگر این را می دانستم نمی گذاشتم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنند . یک وقت می بینید که همین پدر به دوستش خیلی محبت می کند ولی به فرزند بیست ساله ی خودش محبت نمی کند. این فاجعه است .اگر این دختر این محبت را در دامان دیگران جست ، شما بعنوان پدر مسئول هستی .
امیدوارم خداوند ما را مشمول رحمت خودش قرار بدهد . امام رضا (ع) فرمودند که اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده نشود ، چه وقت می خواهد آمرزیده بشود ؟