کاترین اشتون، زن کمصلاحیتی که با همت عالی تونی بلر، نخستوزیر جنجالی انگلیس به سمت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ارتقا یافت و صاحب سالانه صدها هزار دلار درآمد شد، در سفر به تهران حاشیههایی آفرید.این حواشی نهتنها پیامی خطرناک از پی خود داشت بلکه احتمال ناخوشایندی را در اذهان مطرح کرده که جای تامل جدی دارد.
گروه بینالملل مشرق – سرانجام کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران سفر کرد و از اینجا مستقیما به عمان رفت، جایی که گفته میشود اولین سنگ بنای توافق به اصطلاح برد – برد ژنو که برای فرار از نیاز به تصویب مجلس شورای اسلامی «برنامه اقدام مشترک» خوانده میشود، در آنجا گذاشته شد.
کاترین اشتون، زن کمصلاحیتی که با همت عالی تونی بلر، نخستوزیر جنجالی انگلیس به سمت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ارتقا یافت و صاحب سالانه صدها هزار دلار درآمد شد، در سفر خود به تهران حاشیههایی آفرید که انتقادات تندی را برانگیخته است. اگرچه برخی سایتها یا رسانههای زنجیرهای که در لفافه همچنان از فتنه ننگین 1388 حمایت میکنند، تلاش دارند که این انتقادات را کماهمیت جلوه داده و آبشخور آنها را عدهای قلیل معرفی کنند، اما دستکم روشن است که اقدام اشتون در دیدار با یکی از فعالان فتنه 88 جدیترین تقابل را از زمان آغاز بهکار دولت یازدهم بین دستگاه دیپلماسی این دولت و مجلس شورای اسلامی بهعنوان نهاد قانونگذاری کشور ایجاد کرده است.
یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس صراحتا از احتمال طرح سوال از محمدجواد ظریف و حتی استیضاح وی سخن گفته است و شخص دیگری از همین کمیسیون ابراز داشته که مجلس اعتماد خود را به دستگاه دیپلماسی دولت روحانی از کف داده است. در همین حال کمیسیون مزبور بیانیهای صادر کرده و در این بیانیه انتقاداتی جدی به این وزارت خارجه محبوب رسانههای جریان غالب غربی وارد کرده است.
با این حساب و در آستانه دور دوم مذاکرات جامع ایران و 1+5، روشن است که وزارت خارجه در بد دردسری افتاده است و بالاخره برخی اهمالها و شاید شیطنتها که حتی در دوران اصلاحات هم دیده نمیشد، غیض و غضب شدیدی را در دیگر نهادهای قدرت ایران برانگیخته است. شاید اکنون برخی از معاونین محمدجواد ظریف که به مواضع متعادلتر شناخته میشوند مجبور باشند که وارد عمل شده و اندکی با فن بیان شیوای خود از این خشم بکاهند. رکورد جالبی برای یک وزارت خارجه محسوب میشود که تنها ظرف 7 ماه این همه انتقاد برانگیخته باشد، بخش عمدهای از برنامه هستهای کشور را تعلیق کرده باشد (بنابر اذعان گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی) و در برابر همه اینها 4.2 میلیارد دلار پول گرفته باشد، البته به علاوه قول دریافت مقداری دارو و غذا در برابر پولهای بلوکه شده و چند مورد جزئی دیگر. اینها همه در حالی است که تحریمهای اصلی بانکی و نفتی بر جای خود باقی است و «دیوید کوهن»، معاون وزارت خزانهداری آمریکا چون سگی نگهبان با دندانهای تیز، هرکه به ساختار تحریمها نزدیک شود را با پارسهای گوشخراش فراری میدهد! البته دیوید کوهن همه ماجرا نیست. هر چند روز یکبار یکی از مقامات آمریکایی از رئیسجمهور گرفته تا سخنگوی کاخ سفید یا وزارت خارجه، ایران را میهمان تندترین الفاظ میکند و سخن از برچیده شدن بخشهایی از برنامه هستهای کشور و حتی برنامه موشکی ایران بر زبان میآورد و در مقابل تنها پاسخ دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم اینهاست: «سازنده نیست»، «مصرف داخلی دارد»، «توهم است»، «کمکی به روابط نمیکند» و جملاتی از همین دست.
این ادعا مطرح شده است که دیدار خانم اشتون با نرگس محمدی، فعال فتنه 88 دیداری برنامهریزی شده نبوده است و وزارت امور خارجه از آن بیاطلاع بوده است. این در حالی است که «مایکل مان»، سخنگوی اشتون ابراز داشته که تمام دیدارهای اشتون برنامهریزی شده بوده است و شخص نرگس محمدی هم به آن اذعان کرده است. از آن گذشته خیلی بعید بهنظر میرسد که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا یکباره از جلوی چشمان تشریفات وزارت خارجه و مامورین امنیتی غیب شده باشد و سر از سفارت اتریش درآورده باشد و بهصورت کاملا تصادفی، خانم نرگس محمدی هم آن شب به سفارت اتریش رفته باشد! محاسبات دیگری هم احتمالا در کار بوده است چرا که اتریش کمترین مراودات تجاری را در بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا در ایران دارد و همچنین کمترین تعداد اتباع را در کشورمان دارد. بنابراین حتی در صورت خدشه وارد شدن به روابط دو کشور، هزینه چندانی از جهت اقتصادی و ... بهوجود نمیآمده است. از سوی دیگر زمان سفر مقارن با روز جهانی زن انتخاب شده و دیدارها هم با فعالان زن برنامهریزی شده است!
* انتقاداتی قابل تامل
در این میان، برخی رسانههای منتقد دولت، نکات قابل تاملی را هم در خصوص اتفاقات سفر خانم اشتون به تهران مطرح کردهاند. این در حالی است که طبق معمول انتظار نمیرود این انتقادات از سوی دولتمردان جدی تلقی شود.
برخی از این رسانهها به دولت هشدار دادهاند که در شرایط اختلاف شدید بین روسیه و اتحادیه اروپا بر سر ماجرای اوکراین، شایسته نبود که سفر مسئول هماهنگی سیاست خارجی اتحادیه اروپا در چنین برههای از زمان انجام شود چون توان چانهزنی ایران در مذاکرات هستهای را با استفاده از این اختلاف پایین میآورد. در همین حال به دولت این هشدار هم داده شد که با این اهمال اجماع ملی را در آستانه دومین مذاکرات جامع هستهای خدشهدار شده است.
از سوی دیگر، ادعاهای حقوق بشری مطرح شده توسط کاترین اشتون در سفر به تهران هم انتقاداتی را برانگیخت. «هادی محمدی»، کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی در این خصوص نوشت: «موازی شدن مباحث هستهای با برنامه هوشمند و هدفمند غرب در موضوعات حقوق بشری که اساساً صلاحیت ورود به آن را ندارند، یک راهبرد آشکار در سیاستهای غربی است و مایکل مان هم تأکید دارد که برخی تحریمهای ایران در مورد شخصیتهای ایرانی با مبنای حقوق بشری است.»
وی میافزاید: «اگر چنین است، چرا مقامات مذاکرهکننده چندین بار تأکید کردهاند که مذاکرات با طرفهای غربی، صرفاً هستهای است؟ خانم اشتون برای سفر به تهران که تقریباً فاقد زمینهها یا ضرورتهای بحث هستهای است، برای دیپلماسی توریستی به تهران آمده یا اینکه اساساً از حضور یک مقام اروپایی در تهران مشعوف شدهاید؟ یا اینکه اشتون به تهران با برنامه روشن و برنامهریزی شده و هماهنگ شده و کاملاً موازی و مرتبط با روندهای هستهای در تهران حضور یافته است؟ باید به این سؤال پاسخ داده شود که آیا اگر ما مباحث دیگری مانند حقوق بشر با غربیها نداشته باشیم، مباحث هستهای به پیش نخواهد رفت؟»
همین سوالات است که قطعا دستگاه دیپلماسی دولت محترم را در مخمصه بدی گرفتار کرده است. پاسخ دادن به این سوالات کار آسانی نخواهد بود آن هم با خشم شدیدی که اکنون در طیف اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایجاد شده است.
از دیگر سو، نشانه دیگری که بر جدی بودن طرح مباحث حقوق بشری بر ضد جمهوری اسلامی ایران دامن میزند، بیانیه بان کیمون، دبیر کل سازمان ملل متحد پس از دیدار اشتون از ایران است که به صراحت به دولت روحانی بهخاطر عدم تحقق وعدههای حقوق بشری تاخته است. یکی از خواستههای آقای بان، آزادی میرحسن موسوی و مهدی کروبی، سران فتنه 88 است که واکنش تند مشاور امور بینالملل مقام معظم رهبری را برانگیخت. «علیاکبر ولایتی»، اعلام داشت که این موضوع ربطی به دبیر کل سازمان نداشته و وی را دبیر کلی ضعیف خطاب کرد.
به هر حال، بهنظر میرسد این دیدگاه منتقدین در خصوص گسترده شدن جبهه حقوق بشری در مواجهه با ایران از احتمال صحت فراوانی برخوردار است. گستردگی این جبهه خبر از ناکارآمدی کسانی میدهد که در مواجهه با نقدها، بهجای پاسخ به نقد، به ناقد حمله میکنند.
* پیام خطرناک دیدار اشتون با نرگس محمدی
کاترین اشتون همانطور که در اتحادیه اروپا تقریبا حائز جایگاهی سمبلیک است، بهخاطر موقعیتش در تیم مذاکرهکننده 1+5 با ایران، به سمبل این تیم نیز تبدیل شده است. ظاهر این مذاکرات بیانگر آن است که 1+5 قصد دارد سوءتفاهمات هستهای با ایران را حل کند و برداشت ایرانیان از این مذاکرات نیز عموما همین است.
حالا تصور کنید که سمبل این مذاکرات در تهران، به دیدار کسانی میرود که «سمبل تلاش برای تغییر نظام سیاسی» (Regime Change) در ایران هستند. این چه پیامی میتواند داشته باشد؟
آیا چنین دیداری به این معنا نیست که مذاکرات هستهای از سوی طرف غربی نه که با هدف رفع سوءتفاهمات یا به قول وزیر خارجه دولت روحانی، با هدف پایان دادن به یک بحران غیرضروری دنبال نمیشوند بلکه گامی از یک برنامه راهبردی هستند که در نهایت باید به تغییر سیستم حکومتی در ایران بینجامد. این دیدگاه در غرب کمطرفدار نیست که مذاکرات هستهای باید به نتیجه برسند تا طیفهایی خاص در ایران تقویت شوند. این طیفهای خاص هم برای ایرانیان کاملا شناخته شدهاند و حتی اکنون برخی سمتها را بر عهده دارند.
* احتمالی آزاردهنده
صحت یک احتمال هم در این میان خالی از وجه نیست هر چند که ترجیح میدهیم فعلا آن را چندان مورد تاکید قرار ندهیم. اما طرح این احتمال با اتفاقاتی که اخیرا میافتند، دیگر ضروری بهنظر میرسد.
شاید عدهای در داخل ایران بهدنبال زنده کردن دوباره یاد و نام کسانی باشند که پس از حضور میلیونی مردم در راهپیمایی 9 دی، چون مارهای دندانکشیده به لانههای نمور خود خزیدهاند. این عده چون قابلیت آن را ندارند که خود مستقیما به میدان بیایند و حقیرتر و کمجراتتر از آن هستند که منویات خود را با آن خیل عظیمی که در 9 دی 88 به میدان آمد طرح کنند، احتمالا خود را پشت اقدامات برخی دیپلماتهای اروپایی پنهان کنند و بگویند که «ما نبودیم!»
اگر چنین احتمالی صحت داشته باشد، تردیدی نیست که دستگاههای امنیتی کشور بنابر تکلیف ماهوی خود باید جلوی چنین اقداماتی را چنان بگیرند که دیگر کسی خیال چنین شیطنتهایی بهسرش نزند.
این تنها طرح یک احتمال بود که صحت یا عدم صحت آن را تنها گذار زمان نشان خواهد داد.
رئیس جمهور آمریکا گفت: باوجود توافق موقت هسته ای بین 1+5 و غرب اما برخی از سیاست های ایران در تضاد با منافع امریکا در منطقه است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :باراک اوباما طی نامه ای به کنگره فرمان «وضعیت ملی اضطراری» در قبال ایران را تمدید کرد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، رئیس جمهور آمریکا گفت: باوجود توافق موقت هسته ای بین 1+5 و غرب اما برخی از سیاست های ایران در تضاد با منافع امریکا در منطقه است.
وی افزود: به همین دلیل فرمان «وضعیت ملی اضطراری» در قبال تهران یک سال دیگر تمدید می شود.فرمان «وضعیت ملی اضطراری» نخستین بار در سال 1357 علیه ایران صادر شد.
یادداشت ولی نصر مشاور سابق اوباما در نیویورک تایمز:
گرچه بحران اوکراین پایان یافت، اما معلوم شد روسیه آن شریکی نیست که آمریکا انتظار داشت. هر دو کشور دل را به دریا زده اند و هیچ راه برگشتی برای آنها وجود ندارد. بنابراین، آمریکا برای مهار روسیه، به نقشه جدیدی نیاز دارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :ولی نصر در نیویورک تایمز نوشت: گرچه بحران اوکراین پایان یافت، اما معلوم شد روسیه آن شریکی نیست که آمریکا انتظار داشت. هر دو کشور دل را به دریا زده اند و هیچ راه برگشتی برای آنها وجود ندارد. بنابراین، آمریکا برای مهار روسیه، به نقشه جدیدی نیاز دارد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این یادداشت آمده است: پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا [در قبال روسیه] به جبران از دست رفتن جایگاه کرملین به عنوان یک ابرقدرت، رفتاری نیکوکارانه با این کشور داشت. وقتی آمریکا با مقاومت [کشورهای دیگر] در برابر نقشه های خود برای جنگ با عراق در سال 2003 میلادی روبرو شد، کاندولیزا رایس سفارش کرد: «فرانسه را تنبیه کنید، آلمان را نادیده بگیرید، روسیه را ببخشید.»
اما پس از اقدامات روسیه در کریمه، رفتار سابق آمریکا تغییر کرده است. گر چه این آغاز جنگ سرد دیگری نیست، اما آمریکایی ها اکنون می دانند در سال های آینده، با روسیه ای دردسرساز روبرو خواهند بود؛ روسیه ای که تهدیدی برای ورود آمریکا به قلمرو مسکو در شرق اروپا، قفقاز، و آسیای میانه است و مطمئن است که می تواند در برابر غرب ابراز وجود کند.
اما شاید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، بیش از توانش خود را به خطر انداخته باشد. اگر آن گونه که به نظر می رسد انتظار دارد، راه خود را در اوکراین ادامه دهد، وارد بازی باخت- باخت شده است؛ آمریکا در رقابت گسترده تر پیش رو برای قدرت و نفوذ، دست بالاتری دارد؛ گر چه بی توجهی آمریکا به تنش اوکراین، به نفع روسیه است.
اکنون نگرانی کنونی آمریکا باید وارد شدن به این بحران باشد؛ ترکیب کنونی فشار دیپلماتیک و تحریم های اقتصادی، در کنار حمایت کامل از دولت کی یف، شروع خوبی است. اما آمریکا برای تغییر محاسبات راهبردی پوتین، باید با غرور او برخورد کند و او را از پرداخت هزینه های کلان برای سیاست خارجی روسیه مطمئن کند.
نخست، باید با اعتماد به نفس بیش از حد روسیه در وابستگی فزاینده اروپا و آسیا از نظر منابع گسترده انرژی به خود مقابله شود. اروپا برای آینده خود، روی گاز طبیعی سرمایه گذاری کرده است و روسیه به تنهایی می تواند آن را از نظر قیمت و میزان طوری تأمین کند که حالت رقابت آمیز بودن اقتصادهای اروپا حفظ شود. اما آمریکا می تواند قوانین خود را بازنویسی کند، به طوری که صادرات انرژی امکان پذیر شود و روی حمل گاز مایع طبیعی با استفاده از کشتی های حامل سوخت به اروپا سرمایه گذاری کند. گاز آمریکا گران تر از روسیه خواهد بود؛ اما وجود یک جایگزین، اهرم باج گیری روسیه از اروپا با افزایش قیمت یا قطع صادرات را، از این کشور می گیرد.
ایران، پس از روسیه دومین منابع ذخیره گاز در جهان را دارد و ممکن است با روسیه برای تأمین گاز اروپا و آسیا رقابت کند. پوتین این را می داند. پوتین به هیچ وجه نمی خواهد که دوری ایران از اقتصادهای غربی پایان یابد.
در واقع، ایرانی درگیر با غرب، برای او یک موهبت راهبردی خدادادی است. تا زمانی که منابع غنی گاز ایران از دسترس اروپا دور بمانند، روسیه می تواند اروپا را گروگان داشته باشد. در همین حال، این کشور می تواند در ازای همکاری در مسائلی مانند برنامه هسته ای ایران، بر سر تأمین منافع روسیه، با غرب معامله کند.
غرب باید این معادله را تغییر دهد و در عوض، از ایران استفاده کند. حتی اشاره کوچکی به این که گاز ایران ممکن است به زودی به اروپا و آسیای مرکزی سرازیر شود، این فرایند را آغاز می کند. اگر گفتگوهای هسته ای در بازگرداندن کامل ایران به اقتصاد جهانی موفق شود، تاریخ مصرف تسلط روسیه بر اروپا به سر خواهد رسید.
آمریکا هرگز ادعای روسیه را درباره "مناطق نزدیک به مرز" خود نپذیرفته است؛ از دهه 1990 میلادی، واشنگتن اتحادیه اروپا و ناتو را به حرکت به سمت شرق واداشته است. واشنگتن باید اکنون آن اصل را برای قفقاز و آسیای میانه به کار برد و در پی همکاری نزدیک تر در آنجا باشد. روسیه مقاومت خواهد کرد، همان گونه که در سال 2008 میلادی در گرجستان این کار را انجام داد؛ اما هزینه های این کار بسیار زیاد است؛ به ویژه اگر ایران دیگر با روسیه همکاری نکند.
آمریکا مدت ها به مشکلات خود با روسیه اهمیت نداده است. اما روسیه اکنون چالش راهبردی مشخصی برای آمریکا است که دست کمی از مشکل این کشور با چین و ایران ندارد. سیاست خارجی آمریکا نیاز به قبول این چالش و توجه به روسیه دارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فرآیندهای دیپلماتیک به مثابه کوه یخی میماند که بخش عمدهای از آیند و روندهای تاثیر گذار آن به شکل زیرپوستی و به دور از اذهان عمومی و منظر رسانهای در نیمه پنهان و بدور از چشم مردم رقم میخورد. میزهای لوکس، دیپلماتهای اتو کشیده و مقامات خندان و خشنود که در مذاکرات رسمی نمایه آن را به وفور میبینیم همه آن چیزی نیست که در روندهای دیپلماتیک اثر گذار بوده و منجر به تغییر و تحولات میشوند.
روزنامه آرمان نوشت:در واقع بخش عمده و زیرپوستی تحولات در رایزنیها و چانهزنیهایی رقم میخورد که معدود افرادی از آن مطلع بوده و پس از گذر از این فعل و انفعالات و فیلترهای متعدد است که نمایه بیرونی و اصلی هویدا شده و مذاکرات رسمی به جریان میافتد. این نیمه پنهان بخصوص در مواردی که روابط دولتها دچار پیچیدگیهای مضاعف بوده و مراودات فیمابینی ملهم از مولفههای متعدد دچار گسست و عدم رسمیت است و معادلات خاصی نیز بر سطح روابط سایه گسترانده و عدم ارتباط را بواسطه حوزههای مشترک تاثیرگذار بر منافع و مطامع ملی ناممکن کرده و ضرورت طی طریق در مسیر گفتوگوهای غیررسمی را الزامآور میکند، بیشتر و خطیرتر نیز هست.
روابط ایران و جهان غرب در طول سه دهه و اندی گذشته تابع همین شاخصهها بوده. ایران و آمریکا در طول تمامی این سالها هیچگاه روابط رسمی نداشتهاند و البته از آنجا که این دو کشور چه در بعد منطقهای و فرا منطقهای حوزههای اصطکاکی فراوانی با هم داشته و دارند گاه نیاز به ارسال پیام و بده و بستان دیپلماتیک در جهت تبیین دیدگاهها الزامآور بوده و اینجاست که نقش میانجیگری بسیار حائز اهمیت است. نکته آنکه در تمامی این سالها کشوری کوچک و آرمیده در ضلع جنوبی دریای مکران یعنی عمان نقشی بسزا در این فرآیندها داشته است.
کشوری که در تمامی این سالها یک نام را بر راس هرم قدرت خود داشته؛ «سلطان قابوس»؛ مردی که نشان داده میانجیگر خوبی است و کارش را نیز به نحو احسن انجام میدهد. حال با توجه به فعل و انفعالات تازه و راهبرد رقم خورده در روابط ایران و غرب یکبار دیگر عمان جایگاهی پررنگ در رویکردهای دستگاه دیپلماسی کشور ما یافته و رئیسجمهور، اولین سفر خارجی رسمی خود برای دیدارهای دوجانبه را به این کشور انجام داده و جالب آنکه کاترین اشتون نیز پس از دیدار دو روزه از ایران به عمان سفر کرده و طی توقفی کوتاه در این کشور با پادشاه عمان دیدار داشته است. نکتهای که میتواند حامل پیامهای خاص بوده و از دید بسیاری از رسانهها به دور ماند.
میانجیگری برای روزهای سخت
ایران و آمریکا جزو معدود کشورهایی هستند که در عرصه حال حاضر نظام بینالملل روابط رسمی دیپلماتیک با یکدیگر ندارند و جالب آنکه این دو قطب متضاد حوزههای مشترک و متعددی را در برابر یکدیگر گشوده دارند و بدیهی است که اصطکاکهای گاه و بیگاه به وجود آمده و نقاط تلاقی ضرورت تبیین نظرات را برای هر دو طرف گریزناپذیر میکند. در این میان عمان همواره و بطور غیررسمی نقش میانجی دو طرف را بازی کرده است، فعل و انفعالاتی که گاه از نظرها پنهان بوده و گاه نمود عینی یافته است. این نکته در چند سال اخیر بروز و ظهور بیشتری هم داشته است چرا که حضور غرب در خاورمیانه هر روز پررنگ و پررنگتر شده و از طرف دیگر موضوع پرونده هستهای نیز با توجه به رویارویی مستقیم دو طرف، سطح مراودات را گستردهتر نیز کرده است.
موضوع آزادی سه کوهنورد آمریکایی یکی از مواردی بود که بطور رسمی عمان نقش میانجی میان ایران و آمریکا را بازی کرد. چندی پیش المانیتور خبر از دیدار میان دیپلماتهای عالیرتبه ایران و آمریکا از سال 2009 در کاخ سلطان عمان داد، خبری که نه تایید و نه تکذیب شد. پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، پادشاه عمان اولین مقام رسمی خارجی بود که به ایران سفر کرده و همگان حضور وی را با توجه به عقبههای میانجیگری وی معنادار و حاوی پیامهای خاص دانستند هر چند خود وی بطور رسمی اعلام داشت که در راستای روابط فیمابینی به ایران آمده و حاوی پیام خاصی از سوی آمریکا و کشورهای غربی برای ایران نیست.
کشور ثالث و نقش تاثیرگذارشان
پس از سفر پادشاه عمان به ایران و در راستای سیاستهای تازه دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی مبنی بر پیگیری رویکردهای تعاملی، ایران به خوبی توانست جایگاه و رتبه خود در معادلات منطقهای و فرامنطقهای را ارتقایی دو چندن بخشیده و حلقه به انزوا بری ایران را مستهلک و مضمحل کند.
امضای توافقنامه ژنو و همچنین پیگیری مطلوب مسیر گام نهایی دستاورد بزرگی بود که رقم خورد اما نتیجهدهی این فرآیند نیازمند ممارست و پیگیری مضاعف بوده و ارتقای روابط و نزدیکی دیدگاهها و اعتمادسازی میان ایران و غرب و زدودن سوءتفاهمها را میطلبد؛ نکتهای که البته با عملکردهای چند دههای غرب و برافراشتن دیوار بیاعتمادی بلند بالا میان این کشورها کار سخت و صعبی است و اینجاست که با لحاظ این نکته که روابط رسمی میان ایران و آمریکا برقرار نیست نقش میانجیگرها مهم و تاثیرگذار میشود.
درست است که برخی تابوها شکسته شده و به عنوان مثال روسای جمهور دو کشور با هم گفتوگوی تلفنی داشته و وزرای امور خارجه در دیدارهای چندجانبه و حتی دوجانبه با یکدیگر دیدار میکنند اما نه صلاح است و نه عقلانی و نه حتی ممکن و میسر که مشکلات چنین عدیده در گفتوگوهای رودررو حل شود. اما به نظر میرسد واسطهها میتوانند با هزینههای کمتر و با حفظ عزت طرفین و مصلحت از اصطکاکها کاسته و زمینه را برای نزدیکی دیدگاهها فراهم کنند. نکته جالب آنکه پیش از حضور روحانی در عمان، کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که در ایران حضور داشت به مسقط رفته و با پادشاه عمان دیداری کوتاه داشته است دیداری که میتواند حامل پیامهای خاصی برای رئیسجمهور ایران باشد و چه کسی بهتر از سلطان قابوس معتمد برای میانجیگری در سطوح غیررسمی. بیگمان هر حرفی را نمیتوان در مراودات رودررو زد و حضور و نقشآفرینی میانجیها در این میانه میتواند کلید گذار از فاصلهها و افتراقها باشد.
واشنگتن پست:
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سئولی در این رابطه گفت: قوانین، ما را از فاش ساختن جزئیات و اطلاعات صدور ویزا برای افراد منع کرده است. تمام درخواست ها برای ویزا مطابق با قوانین مهاجرتی امریکا به صورت جداگانه بررسی می شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :واشنگن پست نوشت: حمید ابوطالبی دیپلمات کهنه کار و سفیر سابق ایران در استرالیا و نماینده فعلی کشورش در سازمان ملل هنوز موفق به دریافت ویزای آمریکا نشده است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، او چندین ماه است که منتظر ویزای آمریکا است اما هیچکس در تهران دلیل این تاخیر در صدور ویزا را نمی داند.
ایرانیان نمی دانند چگونه در فضای جدید دیپلماتیکی که بوجود آمده به طرف های مقابل خود در مذاکرات پاسخ دهند، چراکه نماینده ایران در سازمان ملل نمی تواند هنوز وارد نیویورک شود، فردی که در آب شدن یخ های دیپلماتیک نقش زیادی دارد.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سئولی در این رابطه گفت: قوانین، ما را از فاش ساختن جزئیات و اطلاعات صدور ویزا برای افراد منع کرده است. تمام درخواست ها برای ویزا مطابق با قوانین مهاجرتی امریکا به صورت جداگانه بررسی می شود.
وی افزود: ما نمی خواهیم کسی قانون مهاجرتی امریکا را نقض کند.
این سناتور کارولینای جنوبی و یکی از حامیان جنگ با ایران گفت: ایرانیان تمام حرکات را زیر نظر دارند، اگر پوتین موفق شود و کریمه را با زور به روسیه الحاق کند، تقریبا ایران به تولید سلاح هسته ای تشویق می شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :سناتور لیندسی گراهام گفت اگر کریمه به دست روسیه بیافتد، ایران سلاح هسته ای تولید خواهد کرد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، این سناتور کارولینای جنوبی و یکی از حامیان جنگ با ایران گفت: ایرانیان تمام حرکات را زیر نظر دارند، اگر پوتین موفق شود و کریمه را با زور به روسیه الحاق کند، تقریبا ایران به تولید سلاح هسته ای تشویق می شود.
وی افزود: اوباما باید بگوید، من به خاطر وجود پوتین به اجلاس جی 8 نمی روم.
این سناتور آمریکایی گفت: ما باید با همکاری اروپایی ها روس ها را تحریم کنیم.
لیندسی گراهام در ادامه گفت: اروپا باید از خریدن نفت روسیه دست بکشد، البته انسان باید برای آزادی مقداری رنج بکشد.
وی افزود: تمام بحران اوکراین و ایران بر روی دوش مرکل است.
گراهام افزود: خانم مرکل باید اروپای غربی را نسبت به گاز و نفت روسیه مستقل کند.وی خطاب به مرکل گفت: اگر پوتین موفق شود و کریمه را با زور به روسیه الحاق کند، تقریبا ایران به تولید سلاح هسته ای تشویق می شود
تمام صنایع این مملکت یک طرف و صنعت نساجی طرف دیگر، هم اشتغالزایی بسیار بالایی دارد و هم ما خودمان تخصصش را داریم و از همه بالاتر اینکه مواد اولیه این صنعت پنبه است و پلیاستر که پتروشیمی هم میتواند پلیاستر موردنیاز را تامین کند.
کد خبر: ۳۸۶۲۴۱
تاریخ انتشار:۲۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۶:۱۶-
13 March 2014 پارچه ایرانی که امروزه نامرادی گریبانش را گرفته است در گذشتههای نهچندان دور برای خود دارای عزت و افتخار بود. ایرانیان نخستین ملتی بودند که به صنعت نساجی (پارچه بافی) پی بردند و در هیچ جا بهتر از صنعت نساجی نمیتوان روح کنجکاوی تازهجو و پیشرفت خواه ایرانیان را دید. پس از حمله مغولان به ایران؛ بهدلیل آنکه متجاوزان اصرار به رواج کالاهای چینی در متصرفات خود داشتند منسوجات چینی در ایران رایج شد. بهدلیل تنوع رنگ و ارزان بودن قیمت پارچههای چینی مصرفکنندگان استقبال خوبی از آنها به عمل آوردند کما اینکه در حال حاضر نیز این روند ادامه دارد و نهتنها در صنعت نساجی بلکه در دیگر صنایع نیز چینیها بازار ما را قبضه کردهاند.
به نوشته آرمان، هماکنون صنعت نساجی در مقام یکی از معیارها و شاخصهای توسعه کشورهای مختلف است بهگونهای که در میان 10 کشور عمده صادرکننده محصولات نساجی در جهان 7 کشور از ممالک پیشرفته هستند و ارزش صادرات سالانه این محصولات در دنیا به بیش از 260 میلیارد دلار بالغ میشود که از این جهت بعضا به عنوان دومین صنعت مادر تلقی میشود.
در این میان کشور ایران نیز با توجه به سابقه تاریخی خود، بهطور قطع توانایی حضور در بازارهای جهانی را دارد، چنانکه براساس کارشناسیهای به عمل آمده میتوان صادرات محصولات نساجی ایران را در سال به 5 میلیارد دلار رساند. ضمنا ایران نیز هم پای کشورهای پیشرفته و مطرح در این صنعت توانسته است در شاخههای گوناگون صنعت عظیم نساجی و صنایع وابسته موجبات ارتقا و گسترش را فراهم آورده و با اتکا به مهارتهای تکنولوژیک نیازهای اساسی این صنعت را مرتفع سازد.
با همه اینها در سالهای اخیر شاهد تعطیلی کارخانجات عظیم نساجی بودهایم که البته تحریمها و نرسیدن مواد اولیه را نمیتوان در این بین نادیده گرفت. به عنوان مثال در کارخانجات نساجی مازندران معوقات کارگران و زیان انباشته و ضرر انبوه کارخانجات نساجی باعث شد تا مذاکراتی را هم برای فروش زمینهای آن آغاز کنند و آگهی فروش زمینهای نساجی مازندران نیز در روزنامهها به چاپ رسید و کارخانه گونیبافی را فروختند. از سوی دیگر به خاطر وجود تحریمها و عدم واردات مواد اولیه برخی کارخانجات نساجی با نصف ظرفیت واقعی و توان تولید ادامه کار میدهند و این در حالی است که در کشور سالانه حدود 2میلیارد و 100میلیون متر پارچه برای مصرف داخلی نیاز داریم و در وضعیت فعلی کارخانجات ما توانایی تولید کمتر از نصف این نیاز را دارند. این صنعت از قدرت ارز آوری بسیار بالایی برخوردار است و از آنجا که بهترین پارچه، پارچه پنبهای است و چند کارخانه ایرانی از ماشینآلات تقریبا مدرن استفاده میکنند ما به برخی کشورهای اروپایی صادرات هم داریم و به عبارتی باید گفت: گل پارچه تولیدیمان را صادر میکنیم.
پیش از این دبیر انجمن نساجی ایران گفته بود: صادرات نساجی ما به زحمت به یک میلیارد دلار در سال میرسد. بد نیست مسئولان یا ایجاد فضای امن برای سرمایهگذاران و تعریف یک سند استراتژی این صنعت را از تنگنایی که در آن قرار گرفته خارج کنند و در این بین با هدفگذاری صادرکنندگان نمونه را شناسایی و ظرفیتهای صادرات آنها را بسنجند تا امکان آسیبشناسی وجود داشته باشد. البته نوآوری و استفاده از تکنولوژی مدرن نیز علاوه بر صرفهجویی در صنعت نساجی میتواند به افزایش تولید نیز کمک کند. برای بررسی بیشتر مشکلات صنعت نساجی به سراغ محمد صادق مشایخ، رئیس اسبق اتحادیه بنکداران پارچه تهران و رئیس اسبق کمیسیون اقتصادی مجمع امور صنفی تهران رفتیم. وی که در سال گذشته خود از سمتهایش استعفا کرده بود از دوستی با شهید بهشتی و آیتا... رفسنجانی گفت و به همه سوالات ما پاسخ داد.
در بازار رقابتی پارچههای تولید داخل را چگونه میبینید؟من صنعت نساجی ایران و پارچههای تولید داخل را از صنعت نساجی همه دنیا حتی انگلستان هم بالاتر میدانم چرا که با همین ماشینآلات و با همین امکانات این پارچه را یک هموطن بافته و من احساس غرور میکنم. بنابراین پارچههایی که حتی در انگلستان با آن ماشینآلات تولید شده را کمارزشتر از پارچه داخلی میدانم و در مورد پارچههای تولید چین وهند و اینها هم که دیگر هیچ.
شما به ماشینآلات اشاره کردید، فکر نمیکنید اگر ماشینآلات بهروزتری داشته باشیم ضمن صرفهجویی در مصرف انرژی تولیدات باکیفیتتری خواهیم داشت؟بله، اصلا به روز شدن از توصیهها و سفارشات بزرگان دین است. ما باید یک سال از دنیا جلوتر باشیم و تکنولوژی سال آینده را امسال بیاوریم و باید برای انرژیمان ارزش قائل شویم و کیفیت و کمیت تولید را بالا ببریم تا برایمان ارزش افزوده بیشتری داشته باشد و در ضمن به روز باشیم برای تولیدی که توجیه اقتصادی داشته باشد. ما باید همه کارخانهها و ماشینآلات و صنعتمان براساس دیدگاه دانشگاههایمان به روز باشد.
سهم نساجی در مبادلات تجاری ایران چقدر است و آیا صادرات هم داریم؟متاسفانه باید بگویم اگر بخواهیم ببینیم وضع صادراتمان چگونه است باید در ابتدا وارداتمان را بررسی کنیم، ما غرق در استخری هستیم که پارچههای چینی حرف اول را میزند و در عین حال که ما ممکن است صادرات مختصری داشته باشیم ولی در عین حال که پارچههایمان از کیفیت بسیار بالایی برخوردار است من نقش صادرات را خیلی کمرنگ میبینم ولی در تولید داخلی هنوزهم اگر مدیران به آن بها بدهند ما مطمئنا روزهای بهتری را در پیش خواهیم داشت.
آن مختصر صادراتی که گفتید به کدام کشورهاست؟ما به عراق صادرات داریم و از آنجا که پارچههای کتان یا پنبه از نظر بهداشتی در دنیا حرف اول را میزنند مضافا اینکه ما چند کارخانه داریم که دارای ماشینآلات و تکنولوژی بهروزتری هستند یعنی چهار پنج سال از تکنولوژی روز دنیا عقبتر هستند به ایتالیا، فرانسه و انگلیس هم صادرات داریم. امیدوارم با تحولی که اخیرا ایجاد شده با توجه بیشتر به سرمایهگذار داخلی و توجیه اقتصادی آن حتما تکنولوژیمان را به روز کنیم.
وضعیت بازار پارچههای ایرانی در کشورهای اروپایی چگونه است؟خوب است و استقبال میشود کما اینکه یکی از تولیدکنندگان ما که در نمایشگاه نساجی فرانسه شرکت کرده بود از فروشگاهی در فرانسه لباس میخرد و خوشبختانه میبیند که از پارچههای تولید کارخانه خودشان است.
شما از توجه بیشتر به سرمایهگذار داخلی گفتید، علاوه بر آن اگر سرمایه خارجی هم وارد شود وضعیت تولید بهتر خواهد شد؟سرمایهگذار خارجی خیلی بیشتر از سرمایهگذار داخلی اطلاعات روز امنیت سرمایه را دارد، یعنی میداند چه چیزی از سرمایه حمایت میکند و کجا باید سرمایهگذاری کند. ما باید کاری کنیم که در ابتدا سرمایهگذاران خودمان احساس امنیت سرمایهشان را بکنند که تولید یک کالایی برایشان امنیت اقتصادی داشته باشد آنوقت میتوانیم بگوییم که سرمایهگذار خارجی هم بیاید اینجا و سرمایهگذاری کند. چراکه تولید زیاد شده و واردات کم. سرمایهگذار خارجی به جایی میآید که رشد اقتصادی آن کشور بهتر از چین، تایلند یا ترکیه باشد. بنابراین ما باید در ابتدا مبنای خودمان را درست کنیم یعنی زمینه بهرهوری سرمایهگذاری را بالا ببریم. ما اگر به خود ایرانیهای مقیم خارج از کشور امنیت سرمایه بدهیم حتی اگر 20 درصدشان هم بیایند و سرمایهگذاری کنند کافی است. ما نیاز به پول نفت نداریم ما نیاز به امنیت سرمایهگذار داریم.
در صنعت نساجی ما به سرمایهگذاری خارجی بیشتر نیاز داریم یا به تکنولوژی و مدیریت خارجی؟ما بهترین متخصصان نساجی را داریم، چه آنها که در خارج تحصیل کردهاند و چه آنها که در داخل. پس ما از نظر مدیریت تخصصی نساجی هیچ چیز کم نداریم. ما به دانشگاهها و اساتید دانشگاههایمان افتخار میکنیم. من در سال 80 مدیریت اتحادیه نساجی را بر عهده گرفتم و سعی در پیدا کردن حلقه گمشده بین دانشگاه و صنعت نمودم که این حلقه همان سرمایهگذار یا به عبارتی بازار است و بهرغم استقبال مدیریت وقت دانشگاه نساجی امیرکبیر و نامهنگاری با وزارتخانههای مربوطه به جایی نرسید.
در اقتصاد بدون نفت صنعت نساجی چه جایگاهی دارد؟تمام صنایع این مملکت یک طرف و صنعت نساجی طرف دیگر، هم اشتغالزایی بسیار بالایی دارد و هم ما خودمان تخصصش را داریم و از همه بالاتر اینکه مواد اولیه این صنعت پنبه است و پلیاستر که پتروشیمی هم میتواند پلیاستر موردنیاز را تامین کند. با قدرت میگویم و تضمین میدهم که اگر دولت همین الان اعلام کند که ورود پارچه به ایران ممنوع است هیچ اتفاق بدی نمیافتد و هیچ مشکلی پیش نمیآید. و تضمین میکنم که در چنین شرایطی ما میتوانیم ظرف یک سال تمام نیازهای داخل را تامین کنیم و صادرات هم داشته باشیم و با رقابتی که ایجاد میشود و امنیتی که برای سرمایهگذار به وجود میآید پارچهای باکیفیتتر از پارچه انگلستان تولید میکنیم، چین که هیچ، چون اصلا من پارچه چین را قبول ندارم. آنها در زمانی که ما بهترین کارخانه پارچه را داشتیم متقال تولید میکردند. متاسفانه قلبهای تپنده نساجی ما تعطیل شدند مثل: نساجی مازندران، جهان چیت، کارخانجات تعطیل شده در یزد و اصفهان که دیگر هیچ. هر یک متر پارچهای که وارد ایران میشود معادل بیکاری یک کارگر ایرانی است.
آیا تحریمها بر صنعت نساجی و تعطیلی کارخانهها تاثیرگذار بود؟بله، ما مواد اولیه را از هر طریقی وارد کردیم و تقریبا کارخانهها با 50درصد ظرفیت هم کار کردند اما خوب به هر حال مسلم است که تحریمها بیتاثیر نبوده است.
برای جلوگیری از تعطیلی کارخانههای نساجی چه باید کرد؟آنچه صنعت نساجی را تهدید میکند واردات بیرویه پارچه است و از آنجا که من فرهنگ نساجی ایران را میشناسم میگویم باید از استعدادهای نساجی که الان استفاده نمیشود استفاده کرد و توصیه میکنم مسئولان یک سراغی از کارخانههای نساجی بگیرند. تا زمانی که ما به استعدادهای داخلی و کارگران و دانشجویان و سرمایهگذارانمان بها ندهیم و وابستگیمان را قطع نکنیم موفق نخواهیم شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :سازمان فضایی آمریکا ( ناسا) با برگزاری مسابقه ای از افرادی که با توجه به علایق شخصی دارای تلسکوپ های قوی هستند، خواست سیارک های در حال چرخش اطراف زمین را رصد و آنهایی که ممکن است خطرناک برای زمین باشند، اعلام کنند.
به گزارش ایرنا از پایگاه خبری سی نت cnet ، ناسا تعهد کرده است که به برندگان این مسابقه 35 هزار دلار جایزه بدهد .
در حال حاضر میلیون ها سیارک در حال گردش در منظومه شمسی ما هستند و نگرانی انسان ها بر روی زمین این است که این سیارک ها به زمین برخورد نکند.
برخی از دانشمندان براین باورند که انقراض نسل دایناسورها نیز در اثر برخورد یک سیارک با زمین رخ داد.
در حال حاضر دانشمندان از برخورد شهاب سنگ هایی مانند شهاب سنگ آپوفیس که الگوی حرکتی آن نشان می دهد احتمال دارد در سال 2036 با زمین برخورد کند، نگران هستند.
پیش از این نیز شهاب سنگ چلیابینسک در 27 بهمن 1391 با سرعت 54 هزار کیلومتر بر ساعت (تقریبا معادل با 44 برابر سرعت صوت ) ، از فراز منطقه اورال جنوبی روسیه عبور کرد و در بالای شهر چلیابینسک متلاشی شد. برخورد تکه های این شهاب سنگ با زمین خسارات زیادی بر جای گذاشت .
دانشمندان با استفاده از روش های تشخیص و تعقیب فعلی تنها قادر هستند یک درصد از سیارک هایی را که به دور خورشید در حال دوران هستند ، شناسایی کنند و همین موضوع باعث شده تا دانشمندان ناسا بیش از پیش به فکر این اجرام آسمانی به شدت خطرناک باشند.
ناسا اعلام کرد که هدف از برگزاری چنین مسابقه ای این است که ساکنان زمین با استفاده از میکروسکوپ های قوی در تلاش برای رصد سیارک ها باشند.
ناسا گفت : پس از برپایی این مسابقه در صورتی که الگوی حرکتی سیارکی خطرناک تشخیص داده شود ، از امکانات و تجهیزات سازمان برای رفع این خطر و تغییر الگوی حرکتی سیارک استفاده می شود.
این مسابقه از 26 اسفندماه امسال ( 17 مارس ) آغاز می شود و تا شش ماه دیگر ادامه دارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :گروه تروریستی "القاعده" اعلام کرده است که به زودی مجلهای الکترونیکی را به زبان انگلیسی به نام "ریسرجنس " Resurgence منتشر خواهد کرد.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، "السحاب" که یک مؤسسه تولیدات رسانهای وابسته به القاعده است، فیلم کوتاهی را برای تبلیغ این مجله در اینترنت منتشر کرده است. این مؤسسه طی سالها، اعلامیهها و بیانیههای ایمن الظواهری سرکرده القاعده را پخش کرده است.
شبکه آمریکایی "ان.بی .سی" خاطرنشان کرد، در این فیلم با توجیه خشونتها، عکسهای سربازان آمریکایی و آن عده از عناصر مسلح به چشم می خورد که درحمله به پایگاهی آمریکایی در افغانستان و انفجارهای "ماراتون بوستون" شرکت داشتند.
تحلیلگران معتقدند که این مجله مشابه مجله الکترونیکی انگلیسی زبان " اینسپایر " Inspire است که توسط "القاعده در شبه جزیره عرب " منتشر می شود.
بر اساس این گزارش، القاعده با انتشار این مجله جدید درتلاش است تا تاثیرگذاری خود بر عناصر تندرو در مناطق مختلف جهان به ویژه آمریکا و انگلیس را که کم رنگ شده است، بازیابد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :سفیر کشور ژاپن در ایران گفت: از هنگامی که دولت تدبیر و امید در ایران بر سر کار آمده است، شرایط و وجهه این کشور در عرصه بین المللی بهتر شده است.
به گزارش خبرنگار ایرنا، ˈ کوجی هانه دا ˈ که به دعوت اتاق بازرگانی استان کرمانشاه به این شهر سفر کرده است، روز چهارشنبه در نشستی با رییس اتاق بازرگانی استان و فعالان اقتصادی و تجاری استان، افزود: ایران و ژاپن به طور سنتی همواره روابط حسنه ای در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشته اند.
وی گفت: متاسفانه در سال های اخیر به دلیل فشارهای بین المللی و تحریم ها علیه ایران، روابط کشور ما با جمهوری اسلامی ایران نیز تا حد زیادی کمرنگ شده بود اما امیدواریم با تدبیری که دولت جدید ایران در هم افزایی با جامعه جهانی در پیش گرفته است، باز هم به شرایط خوب گذشته باز گردیم.
هانه دا، ابراز امیدواری کرد که با توجه به ظرفیت های بالای اقتصادی که در کشور ایران وجود دارد، زمینه برای ورود شرکت ها و سرمایه گذاران ژاپنی در بازار ایران فراهم شود.
سفیر ژاپن در کشورمان همچنین ظرفیت های استان کرمانشاه را در حوزه های مختلف مناسب ارزیابی کرد و گفت: این استان در حوزه های اقتصادی به ویژه هم مرز بودن آن با کشور عراق و نیز حوزه های توریستی برای کشور ما دارای جذابیت هایی است.
وی به محوطه تاریخی و ثبت جهانی شده بیستون اشاره کرد و گفت: در بازدید از این اثر فاخر، احساس کردم که جهانگردان و مردم کشورم می توانند برای دیدن این اثر و سایر جاذبه های گردشگری استان کرمانشاه به این دیار بیایند.
وی وعده داد که برای تعمیق روابط میان کشورش و مسوولان استان کرمانشاه، درخواست هایی که از دست اندرکاران حوزه های صنعتی، گردشگری و کشاورزی کرمانشاه به وی ارائه شده است را با جدیت به دولت مرکزی ژاپن انعکاس خواهد داد و زمینه را برای ورود بخش خصوصی ژاپن و تبادل هیات های اقتصادی میان دو طرف فراهم خواهد کرد.
پیش از سخنان سفیر ژاپن، رییس اتاق بازرگانی استان کرمانشاه نیز پیشرفت های شگرف اقتصادی و صنعتی کشور ژاپن را دلیلی برای قابل احترام بودن این کشور نزد افکار عمومی ایرانیان به ویژه مردم کرمانشاه عنوان کرد.
ˈ کیوان کاشفی ˈ اظهار کرد که افزون بر 60 سال سابقه ارتباطات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میان دو کشور ایران و ژاپن وجود دارد و امروز با این نشست بر آنیم که زمینه های مشترک همکاری ها میان دو طرف را تقویت کنیم.
وی از ایران به عنوان کشوری قدرتمند در منطقه خاورمیانه نام برد و گفت: ایران در سال های اخیر پیشرفت های زیادی داشته و ثروت های عظیم طبیعی، انسانی و سرمایه ای از این کشور، یک قطب منطقه ای ساخته است.
وی گفت: با برنامه های توسعه اقتصادی در دستور کار، سیر صعودی اقتصاد ایران در سال های آینده نیز ادامه خواهد یافت.
کاشفی در مورد استان کرمانشاه نیز گفت: این استان در حوزه های تجاری، کشاورزی، صنعتی و گردشگری از قطب های ایران به شمار می رود.
وی همسایگی استان کرمانشاه با کشور عراق و نیز وجود سه واحد فعال پتروشیمی، توانمندی های کشاورزی و گردشگری را زمینه ای مناسب برای ورود فعالان بخش خصوصی و سرمایه گذاران ژاپنی به استان کرمانشاه عنوان کرد و گفت: در قانون سرمایه گذاری ایران نیز حمایت های خوبی از سرمایه گذاران خارجی به عمل آمده است.
کاشفی به طرف ژاپنی اطمینان داد که هر گونه سرمایه گذاری در استان کرمانشاه دارای توجیه و تضمین است و ما در اتاق بازرگانی بر ایجاد و توسعه همکاری ها مصمم هستیم و آماده ایم تا در آینده نزدیک میزبان هیات های اقتصادی و تجاری کشور ژاپن در استان کرمانشاه باشیم.
کاشفی در پایان با اشاره به برنامه استان برای ساخت یک واحد پتروشیمی و نیز دو منطقه ویژه اقتصادی، از سرمایه گذاران کشور ژاپن برای ورود به این عرصه ها دعوت کرد.