
با وجود که ماه ها از اعلام ناپدید شدن بیش از 100 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی در دولت قبلی و به خصوص در زمان تحریمها، توسط عوض حیدرپور شهررضایی، میگذرد، اما همچنانکه خود وی نیز متذکر میشود تا کنون هیچ توضیح خاصی از سوی مقامات مسئول ارایه نشده است.
عوض حیدرپور از اعضای کمیسیون امنیت ملی در گفتو گو با خبرنگار اعتدال، با تاکید بر اینکه خبرها حاکی از دهها میلیارد دلار اختلاف حساب است، گفت: ما هنوز نتوانسته ایم این خبر را پیگیری کنیم. من خودم یک خبری داشتم که تراز مالی فروش نفت جمهوری اسلامی ایران و سایر موارد با مقدار پولی وارد ایران شده است با هم همخوانی ندارد. و اختلافش بین 100 تا 150 میلیارد دلار است.
البته این اولین بار نیست که برخی سخنان از اختلاف بین حسابهای درامدی و هزینهای در دولت قبل خبر میدهد اما نزدیکی رقم اعلام شده از سوی حیدر پور با رقمی که پلیس ترکیه درباره رقم کشف شده از باند ضراب بیان میکند و همچنین برخی گمانهزنیهای دیگر این احتمال را تقویت میبخشد که قسمت زیادی از 87 میلیارد یورویی که در ترکیه سرگردان بوده متعلق یه ایران بوده است.
حیدر پور که از اعضای مطلع کمیسیون امنیت ملی است اولین نمایندهای بود که رسما از ناپدید شدن بیش از 100 میلیارد دلار، از درآمدهای ایران خبر داده بود و همانگونه که خود عنوان میکند، در حدود دو سه ماه قبل از وزیر اقتصاد دارایی دولت یازدهم خواسته است که تراز عملکرد تجاری دولت آقای احمدی نژاد یعنی دولت نهم و دهم را بررسی و اعلام کند چقدر پول باید وارد کشور میشده و چقدر وارد شده است.»
نماینده مردم شهررضا در مجلس در تایید گزارشهای دریافتی خود به فسادهای اقتصادی هزاران میلیاردی که اخیرا رسانهای شده اند، اشاره میکند و میگوید: آن اتفاقات و داستانهایی که برای افرادی همچون بابک زنجانی مطرح شده است، نشان میدهد که یک اختلاف فاحش چندین میلیارد دلاری در بین عایدی اسمی و حقیقی کشور وجود دارد. حالا چقدر است ما تا کنون به دلایل مختلف نتوانسته ایم رقم دقیق و اسامی کامل یغما برندگان را کشف کنیم.
هر چند اسامی ، برخی بانکها و مجموعهها که در این تخلف سیستماتیک دست داشته اند، تا حدودی رسانهای شده و شواهد و قرائن حاکی از برخورد با آنها است، اما حیدرپور از عزم جدی خود برای سوال از وزیر اقتصاد خبر میدهد. سوالی که در صورت پاسخگویی سریع و صریح این وزارتخانه، به روشن شدن تکلیف بیش از صد میلیارد دلار از درآمدهای کشور، کمک میکند.
حیدرپور در ادامه به خبرنگار اعتدال گفت: قطعا در مرحله اول مهمترین مساله این است که ببینیم در این سالهایی که بحثهایی تحت عنوان تحریم مالی و نفتی ایران توسط دشمنان وجود داشته است، چه کسانی و تحت چه مکانیسمهایی می خواستند تحریمها را دور بزنند؟ از طرف دیگر مشخص شود که حق دلالی که برای این افراد در نظر گرفته شده است، چقدر بوده و چگونه قرار بوده است پرداخت شود؟ چقدر نفت خام تحویل این افراد داده شده است و چقدر پول باید به کشور تحویل میدادهاند؟ و در نهایت با یک محاسبه ساده ریاضی اختلاف پولی که وجود دارد چقدر است و دست چه افرادی می باشد؟
وی با تاکید بر اینکه رقم مفقوده عدد بسیار بزرگی است، گفت: با مبالغی بسیار کمتر از این اعداد ما توانستیم هشت سال دفاع مقدس را اداره کنیم. زمانی ما خدمت مهندس موسوی رفتیم و گفتیم لطف کنید و برای اداره جنگ هفتهای یک میلیون دلار را تخصیص دهید. الان برخی طوری از یک میلیون دلار و یک میلیارد دلار صحبت میکنند که گویا در مورد پول تو جیبی فرزندانشان دارند صحبت میکنند!
حیدرپور برای تاکید بر حجم هنگفت مبلغ مورد مناقشه، تاکید کرد: در سختترین، شرایطی که یک دنیا در مقابل این کشور لشکر کشی کرده بودند، هزینه اداره و دفاع از این کشور در حدود 10 میلیارد دلار بود، حالا سوال این است که چرا برخی افراد باید به تنهایی همین مقدار به بانک بدهکار باشند؟ آیا میشود فردی به بهانه دور زدن تحریم میلیاردها دلار از پول این مملکت را به جیب بزند؟
بعد از آنکه اسم بابک زنجانی و برخی همدستان داخلی وی از جمله تعدادی از صرافیها نقششان در برخی تخلفات مالی و بانکی با محوریت فروش نفت افشا شد، این افراد مدعی شدند، که سربازان جنگ اقتصادی بودند! اما نکته جالب این است که این سربازی برای آنها هزاران میلیارد تومان منفعت داشته است و عملا با استفاده از رانت دولتی با سرمایه حاصل از درآمدهای نفتی به تجارت پرداختهاند.
از حیدرپور که خود از رزمندگان زمان جنگ است، نظرش را درباره این اظهار نظرها پرسیدیم. که وی در پاسخ گفت: برخی با ادعای اینکه سرباز جنگ اقتصادی هستند به دنبال کاسبی تحریم و دلالی برای جیب خود هستند. مگر میشود کسی خود را شیفته نظام جمهوری اسلامی بداند و از پول این مردم در حد میلیارد دلار سود ببرد؟ در همه جای دنیا هر خدمت و کاری دستمزدی دارد، نمی توان با ادعاعای مختلف و با حمایت برخی افراد پرنفوذ از جیب این کشور اسلامی میلیاردها دلار به کسی دستمزد گزاف داد؟
حیدرپور در ادامه تاکید کرد: در همین جا به عنوان نماینده ملت از وزیر محترم اقتصاد و امور دارایی می خواهم با توجه به اینکه مجموعه گمرک نیز زیر مجموعه مدیریتی ایشان است، با همکاری وزارت نفت و سایر نهادهای دولتی ذیربط همچون بانک مرکزی، تراز درآمدهای کشور که باید به خزانه واریز میشد و آنچه که واریز شده است را در طول هشت سال ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد را تهیه و به عنوان عیدی سال 1393 به مردم ایران هدیه کند. در این صورت است که مشخص میشود دستگاههای نظارتی و قضایی باید به دنبال چه مقدار پول باشند و مردم هم بدانند که در کشور چه اتفاقی افتاده است.
این نماینده اصولگرای مجلس اظهار داشت: هر چند برای مجموعههای دیگر این کار شاید سخت باشد و بعضا رسانهها و نمایندگان به صورت جسته و گریخته گمانه زنیهایی با خطای بالا بزنند اما مجموعه دولت به راحتی و به دقت با استفاده از تمام ابزار خود، می تواند گزارش دقیقی به ملت بدهد.
وی در ادامه افزود: بر خلاف عده ای که افشای این مطالب را بر خلاف امنیت ملی می دانند بنده به عنوان عضو سه دوره کمیسیون امنیت ملی، تاکید میکنم شفاف سازی اینکه چقدر پول باید به کشور وارد میشده و چقدر متاسفانه از جیب ملت به یغما رفته، نه تنها بر خلاف امنیت ملی نیست بلکه دقیقا در راستای امنیت ملی و دلگرم کردن مردم به نظام و مسئولین کشور است و ما هیچ نگرانی از اینکه آمار و اطلاعات دقیق را به ملت بدهیم نباید داشته باشیم.
حیدرپور با تاکید بر ارتباط افرادی همچون بابک زنجانی، با دولت قبل اظهار داشت: اکثر این افراد مطمئنا با مقامات ارشد دولتی قبل در ارتباط بودهاند و با استفاده از رانت، تجارت پول ایران را به دست آوردند. هدف این گروه تنها کاسبی و دلالی با سوء استفاده از شرایط اضطراری کشور بوده است. از سوی دیگر شاهدیم که تنها موضوع به برخی افراد خاص همچون آقای بابک زنجانی محدود شده است. در همین جا لازم است اعلام کنم که متاسفانه غیر از افرادی که تاکنون نام آنها رسانهای شده است افراد دیگری هم در این چپاول سهیم بودهاند.
وی با بیان اینکه به نظر من مقامات ارشد دولت قبلی از جزئیات اقدامات افرادی که مدعی دور زدن تحریمها هستند با خبر بوده اند، گفت: بنده بارها از زبان رئیس جمهور سابق، رئیس سازمان مدیریت سابق و رئیس کل سابق بانک مرکزی شنیده بودم که تیمی در حال تلاش برای دور زدن تحریمها و فروش نفت ایران هستند. به خصوص در دولت دهم مسئولین دولتی بارها اصرار میکردند که برای دور زدن تحریمها مکانیسمهایی پیدا کردهایم. لذا به صورت قطعی میگویم که اقداماتی که انجام گرفته است با هماهنگی دولت دهم بوده است. در بالا دست بانک مرکزی، نهاد ریاست جمهوری و وزارت نفت و در پایین دست مجموعههایی همچون گمرک، پایانههای نفتی و ... در ریز جریان بوده و حتی به استناد سخنان مقامات دولتی که بنده خودم از زبان آنها شنیدهام، فعالیتهایی در جهت تسهیل در امور برای این افراد ساماندهی میکردند. بنابراین این انتظار از دولت یازدهم می رود به صورت جدی و به دور هرگونه ملاحظهکاری، فعل و انفعالات صورت گرفته را بررسی کنند و تخلفات احتمالی را کشف و به اطلاع عموم برسانند.
حیدرپور در ادامه خاطر نشان کرد: از دیگر دست آوردهای این مساله، کشف ساز وکاری بدون فساد برای شرایط احتمالی مشابه در آینده است. بالاخره با خط و مشی و آزادگی جمهوری اسلامی ایران از یکسو و عداوت ریشه دار دشمنان با این نظام، احتمال رخ دادن شرایط دشوار برای کشور وجود دارد، اما نمی شود هر وقت مشکلی برای کشور ایجاد شد عدهای کلاهبردار منافع کشور و نظام را زیر سوال برده و میلیاردها دلار به جیب بزنند.
حیدر پور با تاکید بر اینکه رئیس جمهور سابق در جریان اقدامات افرادی همچون بابک زنجانی بوده است، گفت: مطمئنا همچنانکه در بدنه دولت قبل برخی راه را برای اقدامات افرادی همچون بابک زنجانی باز میکردند، برخی نیز در پایین دست از جمله برخی صرافی ها و واسطه های در این بین بوده اند که در این بین نیز آنها به کاسبی خود مشغول بودهاند
این عضو کمیسیون امنیت ملی با انتقاد از نظارت ضعیف بانکمرکزی در دوره گذشته گفت: در آن دوره ای که از آقای رئیس جمهور سابق می خواستیم سوال کنیم که گزارش ها حاکی از آن است که یک گروهی از صرافی ها توسط بانک مرکزی و توسط آن سامانههایی که این اقدامات را انجام می دهند سازماندهی شده اند و یک مقدار زیادی از گرفتارهایی که برای ملت در آن سیالها به خصوص در سالهای 89 تا 91 برای کشور ایجاد دشده بود و بار مضاعفی را بر شهروندان از مصرف کننده تا تولیدکننده وارد می کرد. از طریق این صرافی ها بود که اگر به صورت جدی به سامانه نحوه ایجاد و اداره صرافی ها و مقدار پولی که توسط صرافی ها جابه جا میشد نقاط ابهام بسیار زیادی را برای فعالیتهای ناسالم آن دور ه مشخص خواهد کرد.
این عضو فراکسیون اکثریت مجلس و از منتقدان اصولگرای دولت محمود احمدی نژاد در مجلس، با زیر ذره بین قرار دادن برخی صرافی های بانکهای خصوصی، گفت: جای بسی سوال است که در دولت قبلی صرافیهای بانکهای خصوصی بیشتر مورد توجه بودند و گزارشها حاکی از بروز تخلفات گستردهای توسط آنها است. مخصوصا دو سه تا از صرافیهای بانکهای خصوصی که در این بین نقش پررنگتر از دیگران داشتهاند و در مرحله لازم نیست از آنها اسم ببریم ولی انشاء الله بعد از تکمیل اطلاعات اسامی آنها را نیز افشا خواهیم کرد، هر چند که بانک مرکزی خود به تخلفات این صرافیها آگاه است.
این استاد دانشگاه با انتقاد از عملکرد اقتصادی در زمان تحریمها گفت: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، تحریمهای اقتصادی دشمنان در سالهای اخیر به مثابه اعلان جنگ اقتصادی بود و مسئولان کشور باید تلاش میکردند در این میدان با کمترین هزینه این جنگ اقتصادی را مدیریت کنند. اما متاسفانه دولت و بانک مرکزی گذشته صرافی های خصوصی و صرافی بانکهای خصوصی را به بازی گرفتند که به لحاظ مالی هزینه بیشتری را به اقتصاد کشور تحمیل کرد. ای کاش در ان دوره بانک مرکزی مکانیسمهایی که معقول و به صرفه تر است و سبب میشود پول کمتری از بیت المال مسلمین هدر برود را انتخاب میکردند.
حیدرپور با انتقاد از بی توجهی برخی مسئولین نسبت به حجم گسترده تخلف مالی صورت گرفته، اظهار داشت: دولت جدید در کنار اقدامات مثبتی در حال انجام دادن است، با ابزارهایی که در اختیار دارد هر چه سریعتر میزان پولی که از جیب این ملت رفته است را برآورد کند و با انجام یک کار اطلاعاتی و پژوهشی ، افراد متخلف این رشته سیستماتیک متخلفین مالی که در مراکز مختلف اجرایی دولتی و خصوصی حضور داشتند را به مراجعه ذیصلاح معرفی کنند.
در سالهای اخیر، روابط ایران با سازمان فلسطینی «حماس» فراز و نشیبهای فراوانی را از سر گذرانده که در تمامی موارد، دلیل آن سیاستهای بیثبات و غیرمنطقی این سازمان و به نوعی فراموشکاری درباره متحدان قدیمی خود بوده است. در این میان، برخی موضعگیریهای جدید این سازمان به گونهای است که گویا هیچ یک از این اتفاقات رخ نداده و حماس همچنان متحدی قابل اعتماد برای ایران است.
کد خبر: ۳۸۵۹۷۳
تاریخ انتشار:۲۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۵-
12 March 2014 
در سالهای اخیر، روابط ایران با سازمان فلسطینی «حماس» فراز و نشیبهای فراوانی را از سر گذرانده که در تمامی موارد، دلیل آن سیاستهای بیثبات و غیرمنطقی این سازمان و به نوعی فراموشکاری درباره متحدان قدیمی خود بوده است. در این میان، برخی موضعگیریهای جدید این سازمان به گونهای است که گویا هیچ یک از این اتفاقات رخ نداده و حماس همچنان متحدی قابل اعتماد برای ایران است.
به گزارش «تابناک»، اسامه حمدان، مسئول سیاست خارجی سازمان فلسطینی حماس، روز گذشته در گفتوگو با یکی از خبرگزاریهای داخلی، روابط ایران و حماس را «راهبردی» خواند و تأکید کرد، روابط دو طرف هر روز در حال بهتر شدن و رو به پیشرفت است. به باور وی، ایران و حماس در مسیر تقویت روابط گام برمیدارند.
وی همچنین درباره نقش جمهوری اسلامی ایران در آشتی ملی میان گروههای فلسطینی (حماس و فتح) گفت: ایران همیشه در آشتی نقش داشته، ولی این مسأله باید بیش از همه از سوی طرفهای فلسطینی مورد توجه قرار بگیرد.
اما این اظهارات و تأکید بر ماهیت «راهبردی» روابط ایران و حماس، در حالی از سوی یکی از مقامات ارشد این سازمان بیان میشود که در سالهای اخیر و به طور خاص، با آغاز و سپس اوجگیری بحران سوریه، این سازمان فلسطینی رویکردی دقیقاً در نقطه مقابل ایران را برگزید و ضمن همراه شدن با کشورهای عرب منطقه ـ و به عبارتی رقبای منطقهای ایران ـ عملاً به یکی از ارکان تقابل با سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد.
بیگمان هنوز هیچ کس فراموش نکرده که در ماههای آغازین بحران در سوریه، سازمان حماس چگونه ضمن حمایت آشکارا از گروههای شورشی مخالف بشار اسد، خود را به محور آنکارا ـ دوحه نزدیک کرد و کار را به جایی رساند که پس از میزبانی مفصل مقامات حماس از امیر قطر در غزه، خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس در آنکارا دوشادوش رجب طیب اردوغان ظاهر شده و وی «رهبر جهان اسلام» خواند.
بیگمان هیچ کس از یاد نبرده که در فضای احساسی شکل گرفته در سالهای نخست پس از وقوع انقلابهای عربی و به ویژه در پی پیروزی محمد مرسی «اخوانی» در انتخابات ریاست جمهوری مصر، چگونه دیگر گروههای ریز و درشت وابسته به اخوان المسلمین، از جمله حماس با رویای قطر و ترکیه برای ایجاد یک «خاورمیانه اخوانی» همراه شده و تمامی پیوندها و ارتباطات منطقهای پیشین خود را فراموش کردند.
یقیناً این موضوع هنوز از اذهان پاک نشده که در سه سال اخیر و به عبارت بهتر، تا پیش از چند ماهه گذشته و تحول در اوضاع منطقهای، رهبران حماس نه تنها نامی از جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین حامی خود طی همه سه دهه گذشته نمیبردند، بلکه با مساعد دیدن فضا، تلاش داشتند تا به اصطلاح خود را از فاز شبه نظامی وارد فاز سیاسی کرده ـ احتمالاً با حمایت همان متحدان تازه یافته مذکور ـ و ضمن پشت کردن به محور مقاومت، بر سر بازمانده سرزمینهای اشغالی وارد بازی سیاسی با فتح شوند.
اما به نظر میرسد با تغییرات جدی پدید آمده در فضای سیاسی منطقهای، اینک رهبران حماس خود را تنهاتر از همیشه یافته و بار دیگر دری جز در ایران را برای کوفتن نیافتهاند. این تغییر و تحولات در ماههای اخیر عبارت بوده از تغییر جهت کلی سیاسی در قطر در پی تغییر امیر این کشور و سپس ضعف نسبی به سبب ورود به رقابت جدی با عربستان و امارات؛ بحران سیاسی در ترکیه و شکست سیاست خارجی این کشور در قبال سوریه که عملاً دست آنکارا را در عرصه منطقهای بست؛ تغییر در آرایش میدانی نیروها در سوریه و کسب موضع برتر از سوی دولت و شاید مهمتر از همه، سقوط دولت مرسی در مصر که به مثابه تیر خلاصی بر جریانهای اخوانی در سراسر منطقه به شمار میرفت.
همین عوامل است که سبب شده حماس بار دیگر به یاد «روابط راهبردی» خود افتاده و از پیشرفت و گسترش روابط با ایران سخن بگوید. این در حالی است که حتی هنوز هم و با وجود همه این شکستها، اخبار جسته و گریختهای از اقدامات عملی حماس علیه ایران و حزب الله در سوریه و لبنان به گوش میرسد.
با عنایت به همه این موارد، بد نیست کسی از جناب حمدان بپرسد که اصولاً تعریف وی از «راهبرد» و «روابط راهبردی» چیست؟! و اگر «راهبرد» کلی حماس، پایبندی به اتحادش با ایران بوده، تغییر جهتهای «تاکتیکی» این سازمان در سه سال اخیر را چگونه در این چهارچوب میتوان تبیین کرد؟!
شاید پس از پاسخ دادن به این پرسشها، بهتر بتوان درباره ماهیت واقعی این سازمان با ایران به اظهارنظر پرداخت!
در پی انتشار خبر حضور دو مسافر ایرانی با گذرنامههای جعلی در هواپیمای ناپدید شده خطوط هوایی مالزی، انتظار میرفت بار دیگر جو رسانهای سنگینی از سوی رسانههای صهیونیستی علیه ایران آغاز شود. با این حال، با تأکید پلیس مالزی، مبنی بر تروریست نبودن این دو فرد، جلوی این روند گرفته شد؛ اما پرسش اینجاست که گذرنامههای جعلی، چگونه به دست این دو مسافر افتاده است؟!
کد خبر: ۳۸۵۹۷۵
تاریخ انتشار:۲۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۸-
12 March 2014 
در پی انتشار خبر حضور دو مسافر ایرانی با گذرنامههای جعلی در هواپیمای ناپدید شده خطوط هوایی مالزی، انتظار میرفت بار دیگر جو رسانهای سنگینی از سوی رسانههای صهیونیستی علیه ایران آغاز شود. با این حال، با تأکید پلیس مالزی، مبنی بر تروریست نبودن این دو فرد، جلوی این روند گرفته شد؛ اما پرسش اینجاست که گذرنامههای جعلی، چگونه به دست این دو مسافر افتاده است؟!
به گزارش «تابناک»، روز گذشته و ساعاتی پس از انتشار خبر ارتباط یک یا چند ایرانی با هواپیمای ناپدید شده مالزیایی، شایعاتی در برخی رسانههای غربی و صهیونیستی درباره احتمال در جریان بودن واقعهای تروریستی شکل گرفت. با این حال، پلیس مالزی به سرعت اعلام کرد که دو ایرانی سوار شده به هواپیمای مذکور، افرادی بودهاند که با هدف مهاجرت به اروپا در این کشور حضور داشتهاند.
بر همین اساس، خبرگزاری فرانسه به جنبهای کمتر مورد بحث قرار گرفته از واقعه اخیر پرداخته و مینویسد، موضوع این دو مسافر ایرانی، میتواند سبب جلب توجه به دنیای تیره و تار قاچاق انسان، به ویژه در منطقه شرق آسیا شود؛ منطقهای که مدتهاست مرکز مهاجرت غیرقانونی و قاچاق انسان شناخته میشود.
اینترپل اعلام کرده، این دو ایرانی با نامهای «سید محمدرضا دلاور»، ۲۹ ساله و «پوریا نورمحمدی»، ۱۸ ساله، از طریق دوحه و گذرنامههای ایرانی خود به کوالالامپور سفر کرده بودند. در این شهر، آنها با استفاده از گذرنامههای جعلی، خود را افرادی اتریشی و ایتالیاییتبار جا زده و سوار هواپیمای شماره ۳۷۰ به مقصد پکن میشوند.
رونالد نوبل، دبیرکل اینترپل اظهار داشت: میتوان با قاطعیت فزایندهای گفت که این دو فرد، تروریست نبوده و صرفاً افرادی بودهاند که در معرض قاچاق انسان قرار گرفتهاند. با این حال، وی ابراز نگرانی کرد که سالانه بیش از یک میلیارد بار، مواردی رخ میدهد که افراد بدون ارائه گذرنامههای معتبر از نظر اینترپل، به سفرهای خارجی میروند.
در همین حال، پلیس تایلند اعلام کرده فرد ایرانی دیگری که در روند سفر غیرقانونی این دو تن نقش داشته، از طریق یک آژانس مسافرتی در «پاتایا» برای آنها بلیت تهیه کرده است. این فرد که تنها نام کوچک وی (علی) اعلام شده، از گذرنامههای جعلی اروپایی بدین منظور استفاده کرده است.
یکی از مقامات ارشد پلیس تایلند در این زمینه گفته: «ما بر این باوریم که این دو گذرنامه، از سوی یک باند تبهکار قاچاق انسان به سرقت رفته بوده که افراد را برای کار در کشورهای ثالث، به ویژه کشورهای اروپایی، به خارج انتقال میدهند».
به گفته وی، «علی» در مالزی زندگی میکند و با باند تبهکاری که تخصصش قاچاق انسان از خاورمیانه به کشورهای اروپایی از طریق کشورهای ثالث است، ارتباط دارد؛ این حلقه، رابطینی در شهرهای پاتایا و فوکت در تایلند دارد.
این مقام تایلندی همچنین گفته، بر پایه برآوردها، سالانه نزدیک ۲۰۰۰ گذرنامه در تایلند گم شده و یا به سرقت میرود.
در ادامه، رئیس پلیس شهر پاتایا گفته که «علی»، خرید بلیت برای دو مسافر ایرانی مذکور را در تاریخ اول مارس و تلفنی انجام داده است. وی در تماس با آژانس «گرند هوریزون تراول»، درخواست خرید ارزانترین بلیت به مقصد اروپا را کرده و چند روز بعد، این آژانس از مؤسسه بالادستی خود با نام «شش ستاره» درخواست صدور این بلیتها را میدهد. یکی از دوستان علی، پول بلیتها را حضوری به گرند هوریزون میپردازد.
بلیتهای مذکور بر اساس گذرنامههای جعلی با نامهای «لوئیجی مارالدی» ایتالیایی و «کریستین کوزل» اتریشی صادر شده است. پروازی که برای کوزل رزرو شده بود، از کوالالامپور به پکن و سپس به فرانکفورت و آمستردام میرفت و مقصد نهایی پرواز مارالدی نیز کپنهاگ بود.
گفتنی است، هر دو فرد اروپایی مذکور، اعلام کردند که در سالهای اخیر، گذرنامههایشان در سفر به تایلند ربوده شده است.