104 عضو کنگره آمریکا با نگارش نامه ای مخالفت خود با تشدید تحریم های ایران را اعلام کردند.
به گزارش عصر ایران به نقل از هافینگتون پست این 104 عضو کنگره که 4 تن از آنان از حزب جمهوریخواه اند، در این نامه تاکید کرده اند که باید به رویکرد دیپلماتیک در قبال حل و فصل برنامه هسته ای ایران فرصت لازم داده شود.
خطاب این نامه هم به رییس جمهور آمریکا و هم به دیگر نمایندگان کنگره است و در آن تاکید شده: کنگره آمریکا باید به رویکرد دیپلماتیک در قبال ایران فرصت دهد.
در این نامه آمده است:" باید از مصوبهای که خطر از بین بردن همبستگی بینالمللی و بدتر از آن کاستن از اعتبار ما در مذاکرات پیش رو با ایران را در پی داشته باشد و پیشرفت سخت حاصل شده برای دستیابی به یک توافق نهایی قابلتایید را تهدید کند؛ پرهیز کرد."
از زمان توافق ژنو بین ایران و قدرت های جهانی این نامه بزرگ ترین پیام همراهی کنگره آمریکا با دولت اوباما در زمینه مساله هسته ای ایران است، با این حال اکثریت سنای آمریکا در اختیار جمهوریخواهانی است که مخالف سیاست های دولت اوباما هستند.
دولت اوباما و مخالفان جمهوریخواه آن در کنگره در هفته های اخیر برسر طرح جدید تحریم ایران که از سوی دو تن از سناتورهای ارشد کنگره تهیه شده ، اختلاف نظر دارند.
دولت اوباما می گوید تحریم های فعلی کافی است و مادامی که این کشور با ایران در چارچوب طرح اقدام مشترک در حال آزمایش گام به گام میزان اعتماد پذیری طرف مقابل است، تصویب چنین تحریم هایی می تواند به زیان فرایند دیپلماتیک باشد.
روز سه شنبه نیز جیمز کلپر رییس اداره اطلاعات ملی آمریکا در نشست کمیته نیروهای مسلح سنا تاکید کرد که از نظر او تحریم های بیشتر علیه ایران می تواند غیر سازنده باشد.
قرار است دور تازه گفت و گوهای ایران و گروه 1+5 در روز 29 بهمن در شهر وین اتریش برگزار شود.
گروه جنگ نرم مشرق- شواهد و قرائن نشان میدهند که هالیوود، صنعت فیلمسازی پرزرق و برق آمریکا، هنوز هم به عنوان یکی از اهداف اصلی نفوذ و دستکاری بسیاری از سازمانهای دولتی آمریکا، بالاخص سیا، مطرح است. اغلب مباحثی که در مورد تبلیغات سینمایی در جریان هستند به بحث در مورد گذشتهها میپردازند و در حالیکه تعدادی از کارشناسان امر توجهات را معطوف به روابط طولانیمدت و علنی هالیوود با پنتاگون نمودهاند اما مطالب کمی در مورد تأثیرگذاری پنهانی بر هالیوود پس از واقعه 11 سپتامبر به رشته تحریر درآمده است. پیش از این 20 قسمت از فصلهای کتاب«عملیات هالیوود» در مشرق ترجمه و منتشر شد. آنچه در ادامه می آید فصل بیست و یکم از این کتاب است.
برای مطالعه قسمت 20 کلیک کنید.
در نظام آمریکایی که بر پایه سرمایه داری بنا شده، اصالت همواره با "سود" است و لذا پنتاگون هرگز در کاری که برایش سودی نداشته باشد سرمایه گذاری نخواهد کرد؛ به عبارت دیگر تأمین هزینه های فیلم ها، به بهای سانسور فیلم نامه ها و گنجاندن صحنه های تبلیغاتی برای پنتاگون صورت می گیرد. در این راستا، تهیه کنندگان برای جلب رضایت پنتاگون، افراد شرور فیلنامه ها را به انسان هایی قهرمان تبدیل می کنند، مفاهیم سیاسی حساسیت برانگیز را تغییر می دهند و یا صحنه های مرتبط با حضور نیرو های نظامی به فیلم نامه هایی اضافه می کنند که اساسا به این صحنه ها نیازی نداشتند.
در واقع کمکی که این فیلم ها به پنتاگون می کنند بسیار بیش تر از هزینه ای است که متقابلا صرف آنها میشود؛ چرا که پنتاگون با صرف هزینه ای ناچیز، علاوه بر به نمایش درآوردن تجهیزات نظامی خود، افکار عمومی دنیا را با سیاست هایش همراه می نماید و نیز در بسیاری موارد، از این فیلم ها برای تضعیف کشور های هدف استفاده می کند، جنگ روانی علیه دشمنانش به راه می اندازد و با القاب و برچسب های منفی، برداشت اولیه مخاطب نسبت به موضوعات مورد نظر را تحت تاثیر قرار می دهد.
فصل 22
میس نیوفلد سوار آسانسور شد تا به دفتر دستیار فرمانده نیروی دریایی برود. او طبقه پایین در لابی پنتاگون، فیلمی را فیلمبرداری می کرد و اکنون داشت به طبقه بالا می رفت تا نیروی دریایی را متقاعد کند در پروژه بعدی هم با او همکاری کنند. کار آسانی نبود و بدون همکاری نیروی دریایی هم پروژه فیلم بعدی او غرق می شد. و این مسئله که فیلم کنونی که در لابی پنتاگون فیلمبرداری می کرد ـ بدون راه فرار ـ وزیر دفاع را به عنوان یک قاتل، و یک افسر نیروی دریایی را به عنوان جاسوس روسی به تصویر می کشید کمک زیادی برای نیوفلد نبود.
و عصبانیت مسئولین پنتاگون بخاطر فیلمبرداری «بدون راه فرار» در لابی آنها نیز مزید بر علت بود. آنها به نیوفلد گفته بودند که در پنتاگون فیلمبرداری نکند، و اینکه آنها بخاطر موضوع فیلم هیچ کمکی به او نخواهند کرد. اما نیوفلد آنها را دور زد؛ استوارت نیومان مدیر لوکیشنش راه فراری در قوانین پنتاگون پیدا کرده بود.
فیلم "بدون راه فرار"
اکثرا افراد این را نمی دانند اما پنتاگون مالک واقعی ساختمان پنج ضلعی که در آن مستقر است نیست؛ ساختمان توسط وزارت نهادهای دولتی (GSA) اداره می شود. نیومان چند ماه پیش در بهار سال 1984 هنگامی که به دنبال لوکیشنهایی برای «بدون راه فرار» می گشت از این مسئله مطلع شده بود. او به فردی که در GSA می شناخت زنگ زد و پرسید آیا می توانند با اینکه پنتاگون مخالفت کرده است در ساختمان فیلمبرداری کنند؟
مسئول موردنظر در GSA به او گفت «ما همه محوطه های عمومی در پنتاگون را کنترل می کنیم. هرچیزی جز دفاتر».
بنابراین نیومان با دیل بروس رئیس روابط عمومی GSA تماس گرفت و گفت «دیل. من می خوام فیلمی رو تو پنتاگون فیلمبرداری کنم. احتیاج به تأیید فیلمنامه داری؟» و دیل گفت «نه»
و قضیه همینجا ختم شد؛ تا وقتی که فیلمبرداری در محوطه های عمومی پنتاگون انجام می شد حتی اگر مسئولین پنتاگون راضی نبودند آنها می توانستند «بدون راه فرار» را در ساختمان بسازند.
اما اکنون که نیوفلد به دیدن معاون فرمانده نیروی دریایی می رفت تا او را متقاعد کند در فیلم بعدی وی به نام «شکار اکتبر سرخ» همکاری کند این مسئله کمکی به او نمی کرد.
صحنه ای از فیلم شکار اکتبر سرخ
ساخت فیلمی بر اساس رمان پرفروش تام کلنسی درباره کاپیتان یک زیردریایی روسی که به آمریکا پناهنده می شود با مشکل مواجه شده بود. هنگامی که مطبوعات کشور عکسی از رئیس جمهور رونالد ریگان چاپ کردند که با نسخه ای از کتاب زیر بغل از هواپیمای شماره یک پیاده می شد، میزان فروش کتاب که نخستین رمان کلنسی بود به شدت افزایش یافت. رئیس جمهور به خبرنگاران گفت کتاب داستان هیجان انگیزی داشت و نمی شد آن را زمین گذاشت.
کتاب شکار اکتبر سرخ اثر تام کلنسی
این کمک زیادی به فروش کتاب کرد اما می توانست مشکل زیادی برای نیوفلد ایجاد کند که در آن زمان با کلنسی برای بدست آوردن حق ساخت فیلم بر اساس کتاب مذاکره می کرد. نیوفلد نگران بود که کلنسی، با فهمیدن اینکه تأیید رئیس جمهور باعث خواهد شد فروش کتابش بطور صعودی افزایش داشته باشد ـ و داشت ـ ممکن است بخواهد قیمت را بالاتر ببرد. اما کلنسی خونسرد برخورد کرد، سعی نکرد قیمت را بالاتر ببرد و قراردادی با تهیه کننده بر اساس قیمتی اولیه ای که با هم توافق کرده بودند بست.
تام کلنسی نویسنده کتاب
اما تأیید کتاب توسط ریگان اهمیتی در هالیوود نداشت. همه استودیوها نهایتاً فیلمنامه را رد کردند، حتیMGM که نیوفلد با آنها توافق «نگاه نخست» را داشت؛ طبق این توافق MGM نخستین استودیویی بود که نیوفلد پروژه های خود را به آنها ارائه می کرد. بنابراین در سال 1984 نیوفلد با دوست قدیمی اش ند تانن که آن زمان رئیس تولید یونیورسال پیکچرز بود تماس گرفت. تانن آماده می شد همان روز به انگلستان پرواز کند، بنابراین نیوفلد پیشنهاد کرد به او در گذران زمان طولانی پرواز کمک کند.
نیوفلد پرسید «کتاب یا فیلمنامه ای برای خوندن داری؟»
تانن پاسخ داد «نه»
«بنابراین بذار این کتابه، شکار اکتبر سرخ رو برات بفرستم.»
تانن خندید و پرسید «برای چی میس؟ ما این پروژه رو رد کردیم».
نیوفلد پافشاری کرد «ند. فقط یه نفر فیلمنامه رو رد کرده. چرا تو کتاب رو نمی خونی. و اگه فکر کردی که نمیشه فیلم فوق العاده ای از روش ساخت، دیگه بهت زنگ نمیزنم.»
تانن باز هم به اصرار تهیه کننده خندید و سرانجام پذیرفت که کتاب را طی پروازش بخواند.
پرواز طولانی بود و هنگامی که هواپیما در فرودگاه هیثرو خارج از لندن فرود آمد تانن خیلی خسته بود، اما هنگامی که به هتلش رسید اولین کاری کرد این بود که با نیوفلد در کالیفرنیا تماس گرفت.
تانن به نیوفلد گفت «حق با تو بود. داستان فوق العاده ایه. اما ساختنش خیلی هزینه می بره.»
نیوفلد کمی حساب و کتاب کرد و گفت «نه» و رقمی از خودش درآورد و به رئیس استودوی گفت «فقط 18 میلیون دلار هزینه برمیداره. من فکر می کنم می تونیم با کمک نیروی دریایی فیلم رو با این مبلغ بسازیم.»
تانن پرسید «موافقتشون برای همکاری رو بدست آوردی؟»
و نیوفلد صادقانه جواب داد «نه.»
و تانن رک و راست گفت «بنابراین اگر نتونی همکاری نیروی دریایی رو برای ساخت این فیلم بدست بیاری نمی تونی بسازیش.»
نیوفلد حرف او را قبول داشت. بدون نیروی دریایی و دسترسی به یک زیردریایی هسته ای واقعی ساختن فیلم با بودجه 18 میلیون دلاری که گفته بود غیرممکن بود. بنابراین وقتی تانن از لندن برگشت قراردادی با نیوفلد نوشت که یکی از شروط اصلی آن بدست آوردن همکاری نیروی دریایی بود.
بنابراین زمانی که نیوفلد از آسانسور بیرون آمد و وارد دفتر معاون فرمانده نیروی دریایی شد، می دانست موقعیت یا الان یا هیچوقت است، و احتمال هیچوقت خیلی بالاتر است.
نیوفلد می گوید «من رفتم بالا و معاون فرمانده خیلی هیجان زده بود. اما رئیس بخش رزم زیردریایی که کنار من نشسته بود هیچ عکس العملی نشان نداد، هیچی. در آخر معاون فرمانده بهش گفت «خب نظر شما چیه؟» و طرف گفت «من از کتاب خوشم اومد. خیلی هیجان انگیزه. اما ما نیروی خاموش هستیم. علتی نمی بینم که بخوایم با این کتاب قاطی بشیم. موافق نیستم.»
و قضیه همینجا خاتمه یافت. نیوفلد شکست خورده جلسه را ترک کرد. وی می گوید «قلبم افتاد کف کفشم، بخاطر اینکه اگر همکاری ارتش رو بدست نمی آوردم همه چی تمام می شد. خیلی دلسرد بودم.»
اما سه هفته بعد وقتی تلفن دفتر نیوفلد در MGM زنگ خورد همه چیز تغییر کرد. جان هورتون مشاور نظامی اش پشت خط بود که از واشنگتن زنگ می زد.
هورتون به نیوفلد گفت «از نیروی دریایی باهام تماس گرفتن. می خوان ازت دعوت کنن یه گشتی باRickover بزنی و یه کم تحقیقات انجام بدی.»
نیوفلد از خوشحالی در پوست نمی گنجید. USS Hyman G. Rickover جدیدترین زیردریایی هسته ای نیروی دریایی بود، و نیوفلد می دانست که آن را بدست آورده است.
نیوفلد می گوید «ظاهراً فرمانده نیروی دریایی فرمانده زیردریایی را متقاعد کرده بود.»
USS Hyman G. Rickover جدیدترین زیردریایی هستهای نیروی دریایی
چند ماه بعد، پس از این که نیوفلد فیلمبرداری بدون راه فرار را در پنتاگون به پایان رساند، به همراه فیلمنامه نویس شکار اکتبر سرخ برای مسافرتی شش روزه در آتلانیک شمالی سوار Rickover شدند تا منابع لازم را برای فیلم بعدی اشان جمع آوری کنند. هنگامی که فیلمسازها سوار شدند افسران برای اینکه نشان دهند خصومتی با این قضیه ندارند همگی برچسب نامهایی مشابه شخصیتهای کتاب به سینه زده بودند. حتی دو روز بعد از شروع مسافرت جی کوهن فرمانده زیردریایی، به تقلید از صحنه ای در کتاب زیردریایی روسی را تعقیب کرد.
کوهن به تهیه کننده گفت«پیدا کردن زیردریایی های روسی آسان است. صدایشان مثل کامیونهای آشغالی است.»
اما مشکلات نیوفلد تمام نشده بود. بعد از اینکه نویسنده نخستین پیش نویس فیلمنامه را تمام کرد، نیوفلد آن را به پنتاگون فرستاد و انتظار داشت سریعاً تأییدیه را بگیرد. اما اشتباه می کرد. نیروی دریایی می خواست تغییرات عمده ای در فیلمنامه ایجاد شود و می خواست در بازنویسی آن مشارکت داشته باشد.
USS Hyman G. Rickover جدیدترین زیردریایی هسته ای نیروی دریایی
جی.بی. فینکلشتیاین رئیس اطلاعات نیروی دریایی در یادداشتی به دان باروش رئیس دفتر فیلم پنتاگون نوشت «نگرانی نیروی دریایی درباره فیلمنامه شکار اکتبر سرخ در مورد سطحی از فیلمنامه است. پارامونت ظاهراً برای پیشبرد داستان اتکای زیادی به جلوه های تصویری دارد. فیلمنامه عدالت را درباره شخصیتهای پیچیده و تکامل داستان در کتاب تام کلنسی به جا نمی آورد.»
فینکلشتاین برای درست کردن ایرادات شخصیتی و داستانی، سه صفحه از تغییرات پیشنهادی فرستاد که خط به خط آنچه نیروی دریایی می خواست تشریح کرده بود. دو صفحه نخست عمدتاً به خطاهای رخ داده در استفاده از اصطلاحات نیروی دریایی و پروتکل زیردریایی مربوط می شد. اصلاح این موارد آسان بود. اما اعمال پنج مسئله ای که در صفحه آخر یادداشت نیروی دریایی مطرح شده بودند دشوار بود.
نیروی دریایی می خواست فیلمنامه نویس شخصیت دو کاپیتان زیردریایی ـ فرمانده روسی با بازی شون کانری و فرمانده آمریکایی با بازی اسکات گلن ـ قویتر باشد. آنها می خواستند فیلمنامه علت بهتری برای فرار فرمانده روسی ارائه دهد؛ تلخکامی فرمانده روسی از مرگ زنش به دست جراحهای بی کفایت روسی را توضیح داده، و دو کاپیتان احترام بیشتری برای یکدیگر قائل باشند.
در یادداشت نیروی دریایی آمده بود «فیلمنامه توضیح کافی برای توجیه پناهندگی کاپیتان روسی نداده است. شکل گیری احترام و تحسین حرفه ای قابل توجه بین مانکوسو (کاپیتان آمریکایی) و رامیوس (کاپیتان روسی) ارائه نمی دهد. این قضیه براحتی با افزودن کمی دیالوگ قابل حل است. علت مرگ زن رامیوس به خوبی توضیح داده نشده است. هیچ توضیحی درباره بی اعتمادی فرد روسی نسبت به لیتوانیایی ها وجود ندارد. دیالوگ پایانی درباره علت پناهندگی رامیوس مبهم و سردرگم کننده است.»
باروش نامه نیروی دریایی را به جان هورتون داد و او هم پیام را به دست نیوفلد رساند.
باروش در نامه اش به هورتون نوشت «از شما درخواست می شود به صفحه آخر که به مسائل کلی تری نسبت به خطاها و بی دقتی ها در دو صفحه اول می پردازد دقت کنید. ما منتظر دریافت تغییرات شما پیش از تأیید نهایی هستیم و امیدوارم همه موارد اشاره شده در ضمیمه لحاظ شوند.»
مسئولین پنتاگون در اظهارات خود اصرار دارند که به فیلمسازها نمی گویند چطور داستان خود را تعریف کنند. بله فیلمها باید به عضوگیری کمک کنند، باعث شوند محاطبین درک بهتری از ارتش بدست بیاورند و تصویری دقیق از زندگی نظامی ارائه دهند. اما در تصمیمات خلاقانه دخالت نمی کنند؛ حداقل این چیزی است که خودشان می گویند.
اما مسئولین پنتاگون پشت درهای بسته نه تنها مرتباً به تهیه کنندگان می گویند چه چیزهایی را از فیلمنامه خود حذف کنند، بلکه چه چیزهایی را هم به آن اضافه کنند.
جان تیرنان فیلمنامه فیلم پس از بررسی تغییرات پیشنهادی نیروی دریایی نامه ای به رئیس دفتر اطلاعات نیروی دریایی در لس آنجلس نوشت و گفت همه تغییرات اعمال خواهند شد.
فیلم شکار اکتبر سرخ
مک تیرنان نوشت «درباره پنج مورد آخری یادداشت می توانم بگویم که با شما موافق هستیم و این موارد دغدغه های ما نیز هست. سعی داریم این مسائل را حل کنیم. بویژه در زمینه توضیح پناهندگی تصمیم داریم داستان را در گذشته، پیش از به قدرت رسیدن گورباچف، تعریف کنیم. همچنین تلاش خواهیم کرد رابطه بین مانکوسو و رامیوس را از نظر احترام حرفه ای که برای هم قائل هستند بهبود ببخشیم. تا حد امکان درباره علت مرگ همسر رامیوس توضیح خواهیم داد. درک ما این است که مرگ وی علت پناهندگی رامیوس نبوده، بلکه صرفاً اتفاقی بوده است که پناهندگی را امکان پذیر ساخت. گنجاندن دیالوگی طولانی درباره جراحهای مست و اعتقادات سیاسی آنها دشوار است. وانگهی، از ارزش کارهای رامیوس کاسته و باعث می شود تلخ و نومیدانه به نظر برسند. بی اعتمادی شوروی نسبت به لیتوانیایی ها و همچنین دیالوگ پایانی درباره علت پناهندگی واضح تر خواهد شد.»
«امیدواریم رابطه ای مداوم و سازنده با نیروی دریایی داشته باشیم، و از شما بخاطر حمایت و همکاری اتان متشکریم.»
مک تیرنان و نیوفلد همکاری که می خواستند را بدست آوردند و پروژه تبدیل به فیلم پرفروشی شد که نزدیک به 200 میلیون دلار در سراسر دنیا فروش کرد و ششمین فیلم بزرگ دهه 90 شد. و برای نیوفلد نقطه شروعی برای مجموعه فیلمهایی شد که بر اساس رمانهای تام کلنسی ساخت، من جمله بازیهای میهن پرستانه، خطر روشن و واضح و مجموع همه ترس ها.
اما شکار اکتبر سرخ نزدیک بود ساخته نشود زیرا یک آدمیرال معتقد بود فایده ای برای نیروی خاموش ندارد. و اگر مک تیرنان و نیوفلد با اعمال تغییرات درخواستی نیروی دریایی موافقت نمی کردند هرگز ساخته نمی شد.
گروه بینالملل مشرق – محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران گفته است که بر اساس توافقات حاصله با کاترین اشتون، مسئول هماهنگی سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، مذاکرات ایران و 1+5 اواخر بهمنماه آغاز خواهد شد. این بدان معناست که بهزودی ماراتن جدید دیپلماسی ایران در پرونده هستهای شروع میشود.
حصول توافق ژنو، موسوم به برنامه اقدام مشترک، خود کاری سخت و طاقتفرسا بود و پیشبینی میشود که مذاکرات مرحله بعد که به مذاکرات جامع شهرت یافتهاند، سختتر و زمانبرتر باشند. از این رو لازم است که پیش از ورود به این مذاکرات چشمانداز آنها در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
اگرچه حریف ایران در مذاکرات آتی همان 6 کشور موسوم به 1+5 خواهند بود اما بدیهی است که اصلیترین تقابل در این بین، میان ایران و ایالات متحده آمریکا شکل خواهد گرفت. سابقه 34 سال رفتارهای خصومتآمیز واشنگتن علیه ایران پس از انقلاب شکوهمند اسلامی و همچنین نزدیکی سیاستهای این کشور به رژیم اشغالگر قدس باعث شده است که در عمل، ایران و آمریکا دو دشمن جدی تلقی شوند. این دشمنی در مذاکرات هستهای نیز خود را نشان داده و در 3 دور قبلی مذاکرات بین تیم دیپلماسی دولت یازدهم و 1+5 نیز خود را نشان داده است.
این بدان معنا نیست که 5 کشور دیگر کلا مانعی در برابر برنامه هستهای ایران ایجاد نمیکنند. حتما بهخاطر مخاطبان گرامی هست که مذاکرات ژنو 2 با مانعی که فرانسویها در برابر توافق ایجاد کردند بینتیجه پایان یافت.
در این بخش از گزارش و پیش از ورود جدی به مباحث ریزی که احتمالا در مذاکرات جامع پیش خواهند آمد، ابتدا باید دو مقوله اصلی را بهعنوان مقدمه توضیح دهیم و سپس در بخش بعدی گزارش وارد جزئیاتی شویم که احتمالا مورد چالش جدی ایران و 1+5 قرار خواهند گرفت. این دو موضوع عبارتند از «منطق برنامه اقدام مشترک» و «راهبرد کلان واشنگتن در قبال مذاکرات هستهای با ایران». توضیح این نکته نیز ضروری است که در این مقال قصد ورود حقوقی به توافق ژنو را نداریم و بعد اساسی بررسی در این گزارشها بعد سیاسی است، چرا که حقوق بینالملل چیزی جز ابزار دست سیاست بینالملل نیست. در مسیری چنین، حقوقدان بودن آنقدر بهکار نمیآید که سیاستمدار بودن، هرچند که دانش حقوق بینالملل ضروری و ارزشمند است.
* منطق برنامه اقدام مشترک
برنامه اقدام مشترک پس از حصول، مورد نقدهای جدی فنی – حقوقی – سیاسی قرار گرفت که به تصریح علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان برخی از نقدهای مطرح شده به آن وارد است. اما بههرحال، سند این توافق اکنون مسیر آینده مذاکرات هستهای را روشن خواهد کرد و این سند برای خود دارای یک منطق و مبنای مشخص است.
منطق توافق ژنو را چنین میتوان بیان کرد: «از آنجا که برنامه هستهای ایران از سوی برخی طرفهای قدرتمند بینالمللی برنامهای مشکوک به تولید سلاح هستهای است، ایران برای یک دوره محدود اما طولانی محدودیتهایی را در برنامه هستهای خود بهعنوان اقدامات اعتمادساز خواهد پذیرفت تا با پایان این دوران، طرف مقابل بپذیرد که برنامه هستهای ایران یک برنامه صلحآمیز است و ضمن لغو تحریمهای هستهای اعمال شده علیه جمهوری اسلامی ایران، ایران را بهعنوان یک عضو عادی فاقد سلاح هستهای پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی بپذیرد.»
این منطق مطلقا سیاسی است. ایران از نظر حقوقی اکنون هم یکی از اعضای عادی فاقد سلاح هستهای انپیتی است که بر اساس گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی انحرافش از مسیر صلحآمیز هستهای اثبات نگردیده است. اگرچه برخی قطعنامههای شورای امنیت بر ضد برنامه هستهای ایران را مستمسک حقوقی قرار داده و بهتبعیت از غرب آنها را فراتر از انپیتی میپندارند، اما نباید فراموش کرد که همان قطعنامهها نیز ماهیت سیاسی داشت و بر اساس یک مبنای حقوقی صادر نشده بود. اصولا نهادهای بینالمللی همانطور که برخی متفکرین روابط بینالملل هم اذعان کردهاند، عرصه تجلی منافع قدرتهای بینالمللی هستند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل هم از این قاعده کلی مستثنا نیستند.
در این منطق، کسانی که معتقدند حق نیازی به شناسایی ندارد، عملا این حق را برای طرف مقابل بهرسمیت شناختهاند که تصمیم بگیرد ایران چگونه کشوری بر اساس معاهده انپیتی است؟ یک عضو عادی یا یک عضو استثنایی! عادی یا استثنایی بودن، طبعا در نحوه تعیین تکالیف بینالمللی ایران موثر خواهد بود و از این رو عملا و بهطور ضمنی این حق برای طرف مقابل بهرسمیت شناخته شده است که تکلیف ایران را تشخیص دهد.
با پذیرش توافق ژنو، ایران در شرایط فعلی در محدوده تکالیفی فراتر از انپیتی است در حالی که تا پیش از این توافق ایران ابراز میداشت که میخواهد یک عضو عادی انپیتی باشد، با تکالیف و حقوق برابر. اما در این توافق ایران دستکم برای یک دوره محدود، تکالیف بیشتر و حقوق کمتر را پذیرفته است.
برنامه اقدام مشترک سه مرحله اصلی را در بر میگیرد:
مرحله اول، دورهای حداقل شش ماهه و حداکثر یکساله که در تارخ 30 دیماه 92 آغاز شد و در این دوره ایران و 1+5 باید برای حصول توافق جامع مذاکره کنند. در این دوران طرف غربی بخشی از تحریمهای ایران را تعلیق کرد و ایران نیز بخشی از برنامه هستهای خود را بهحالت تعلیق درآورد؛
مرحله دوم، دورهای است که صراحتا از آن بهعنوان دورهای طولانیمدت (Long Term) نام برده شده است. مذاکرات جامع تعیین میکنند که مشخصات این دوره و طول زمان آن چقدر خواهد بود؛
مرحله سوم، پس از پایان «موفقیتآمیز» گام دوم آغاز خواهد شد که در تشخیص موفقیتآمیز بودن آن قطعا نظر طرف غربی دخیل خواهد بود. از این مرحله به بعد، ایران دیگر یک عضو استثنایی انپیتی نخواهد بود و با سایر اعضا حقوق و تکالیف برابر خواهد داشت، البته آن دسته از اعضا که پروتکل الحاقی را پذیرفتهاند.
مذاکراتی که احتمالا از اواخر بهمنماه آغاز خواهند شد، قرار است مشخصات و مختصات مرحله دوم را تعیین کنند.
* راهبرد کلان واشنگتن در قبال مذاکرات هستهای
همانطور که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت، تقابل اصلی در مذاکرات هستهای، بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکاست. از این رو، شناخت نگاه کلان واشنگتن در قبال این مذاکرات میتواند راهگشا باشد، هرچند که ایرانیان آگاه طی 10 سال گذشته بهخوبی این رویکرد را دریافتهاند و شاید سطور آتی، تکرار مکررات باشد.
سیاست کلان ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران، «سیاست مهار» است. این سیاست دستکم 3 جزء اصلی دارد: «مهار اقتصادی»، «مهار نظامی» و «مهار هستهای». مذاکرات هستهای عملا مسیر مهار هستهای ایران در راهبرد کلان واشنگتن محسوب میشوند.
این 3 مهار در یک پازل پیچیده و به هم پیوسته انجام میپذیرند. نیروهای نظامی آمریکا در خلیج فارس نهتنها در برابر نیروهای نظامی ایران عرض اندام میکنند بلکه برنامه هستهای ایران را هم تهدید میکنند. تحریمهای اقتصادی نهتنها بهدنبال کوتاه آمدن ایران از برنامه هستهای صلحآمیز این کشور هستند، بلکه در عرصه اقتصادی نیز ایران را تحدید کرده و بودجه نظامی ایران را هم هدف گرفتهاند.
در مذاکرات هستهای، واشنگتن تا آنجا که بتواند بهدنبال محدودسازی برنامه هستهای ایران خواهد بود. به قول رئیسجمهور آمریکا، اگر بتوانند حتی پیچ و مهرههای تاسیسات هستهای ایران را هم باز خواهند کرد و اگر این کار را نمیکنند، بهخاطر آن است که نمیتوانند.
گفتههای مقامات آمریکایی پس از توافق ژنو نشان میدهد که در مذاکرات جامع قصد دارند برنامه هستهای ایران را از آنچه که هست کوچکتر کنند.
اشاره به این نکته ضروری است که آنچه هدف مهار آمریکاییها در برنامه هستهای است، نه تعداد نیروگاههای ایران و توان تولید برق هستهای این کشور، بلکه خودکفایی ایران در تولید سوخت مورد نیاز این نیروگاههاست. ایران حق دارد از انرژی هستهای استفاده کند اما بهشرطی که برای تامین سوخت وابسته باشد؛ این منطق هستهای واشنگتن در برابر ایران و دقیقا منطبق بر اظهارات بنیامین نتانیاهو، رئیس کابینه رژیم صهیونیستی است.
در بخش بعدی گزارش، انشاءالله وارد جزئیاتی میشویم که در مسیر مذاکرات جامع، چالشبرانگیز خواهند بود.
ادامه دارد...