خبر سکته "احمدینژاد" تکذیب شد
خبر سکته مغزی "محمود احمدینژاد" و انتقال وی به بیمارستان تکذیب شد.
یک منبع آگاه در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با اشاره به انتشار خبر سکته محمود احمدینژاد ضمن تکذیب این خبر اظهار داشت: خبر سکته مغزی احمدینژاد و انتقال وی به بیمارستان و در کما به سر بردن وی از اساس کذب است.
وی با بیان اینکه احمدینژاد امروز در محل کار خود حضور دارد، افزود: اینگونه اخبار کذب از سوی برخی سایتهای خبری با اهداف خاص تهیه و منتشر میشود که به لحاظ قانونی قابلیت پیگرد قضایی دارد.
این هم یکی از گزینههای روز میز ماست + تصاویر
اگر آمریکا امروز خواهان ماجراجویی جدید در خاور میانه است؛ باید بداند ما هرگز در جنگ پیش قدم نبوده و نخواهیم بود، اما اگر غلطی از او سر بزند پاسخ آن را در کمتر از چشم به هم زدنی خواهد دید. پاسخی نه محدود به خاک آمریکا، بلکه در هر نقطه از جهان که منافعی دارد.
به گزارش رجانیوز، از قدیم آورده اند که نجابت زیاد کثیفی به بار می آورد. طی یک ساله گذشته و در پی تماس ها و پیام های مکرر آمریکا برای مذاکره با ایران، در عین بی اعتمادی تاریخی ایرانیان به این شیطان بزرگ، دولت جدید برای آخرین بار توبه ی گرگ را پذیرفت و قدم در مسیر مذاکره گذاشت.
در مقابل آمریکا به جای استفاده از فرصت مذاکره برای حل بحران هایی که در خاورمیانه گریبان گیر آن هاست، روی خوش را به خیال باطل، عقب نشینی تصور کرده و دهان به فحاشی گشود.
دلبستگی بیش از پیش سردمداران آمریکا به گزینه های روی میزشان، حاکی از ضعف آنان در تحلیل است که روی گشاده دولت ایران را عقب نشینی معنا کرده اند. غافل از آنکه ملت ایران به گوشند که مبادا «غلطی از آن ها سر بزند!».
اگر آمریکا امروز خواهان ماجراجویی جدید در خاور میانه است؛ باید بداند ما هرگز در جنگ پیش قدم نبوده و نخواهیم بود، اما اگر غلطی از او سر بزند پاسخ آن را در کمتر از چشم به هم زدنی خواهد دید. پاسخی نه محدود به خاک آمریکا، بلکه در هر نقطه از جهان که منافعی دارد.
و اما مجموعه ای که در زیر مشاهد می کنید هدیه ای است از سوی خانه طراحان انقلاب اسلامی برای دیواره های کاخ سفید. هدیه ای برای جناب رییس جمهور ایالات متحده، که هرگاه سرشان از برف های روی میز در آوردند، نگاهی هم به آن ها بیاندازند.
دریافت این تصاویر و چاپ و در دست گرفتن آنها در راهپیمایی فردا هم میتواند یکی از گزینههای روز میز شما برای کوبیدن در دهان یاوهگویان آمریکایی باشد. برای دریافت تصاویر در اندازه اصلی روی آنها کلیک کنید.
![](http://www.rajanews.com/Files_Upload/111486.jpg)
![](http://www.rajanews.com/Files_Upload/111487.jpg)
![](http://www.rajanews.com/Files_Upload/111488.jpg)
![](http://www.rajanews.com/Files_Upload/111489.jpg)
طرف ایرانی در بزرگترین فساد مالی ترکیه کیست؟
یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۲۱
کد مطلب: 30183
سیاست ما_روزنامه قانون طی گزارشی با عنوان «رسوایی در استانبول، متهم در تهران»، به برخی ابعاد بزرگترین پرونده فساد مالی در ترکیه اشاره کرده است.
در گزارش قانون آمده است: «اِبرو گوندش، خواننده معروف ترکیهای با یک جوان ایرانی ازدواج کرد. این خبر در ابتدا شایعه قلمداد شد اما پس از مدتی و با حضور این خواننده در ایران، شایعه به یک خبر واقعی تبدیل شد. آن جوان ایرانی که ۱۰ سال از همسرش کوچکتر بود، علیرضا ضراب نام داشت.
خبر در ابتدا از عشق ماجراجویانه این زن به جوانی حکایت میکرد که میتوانست به شهرت بیشتر این خواننده منتهی شود. آن زمان کسی تصور نمیکرد که این ازدواج به بزرگترین پرونده فساد اقتصادی در ترکیه ربط پیدا کند و به ایجاد هزاران سوال ایرانیان دامن بزند. خبر بسیار تکاندهنده است. همسر ایرانی اِبرو گوندش به اتهام پولشویی و پرداخت رشوه به مقامات ترکیه برای جابهجا کردن پول و طلا به شرکت سورینت کیش در ایران بازداشت شده است. بیش از ۶۰ مسئول ترکیهای در این پرونده متهم و بازداشت شدهاند.
اکنون و با مشخص شدن ابعاد کوچکی از این پرونده، میتوان نتیجه گرفت که آن ازدواج یک ماجرای عشقی و حتی یک موضوع سرگرمکننده نبوده است. ازدواج پرماجرای خواننده مشهور ترکیهای با جوان ثروتمند ایرانی، معاملهای سیاسی و اقتصادی با هدف پولشویی یا به قولی برای دور زدن تحریمهای ایران بوده است.
علیرضا ضراب کیست؟
ضراب، تاجری سرشناس از یک خانواده ثروتمند ایرانی است که در ترکیه زندگی میکند و از آنجا که با اِبرو گوندش، خواننده سرشناس ترک ازدواج کرده است، در افکار عمومی این کشور شناخته شده است. رضا ضراب متولد ۱۳۶۲ در تبریز است و حاصل این ازدواج نوزاد دختری به نام «آلارا» است. به نوشته حریت، ضراب در سال ۲۰۱۲ و در جریان توقیف یک محموله طلا که قرار بود برای شرکت سورینت متعلق به بابک زنجانی به ایران منتقل شود، از سوی پلیس مورد بازجویی قرار گرفت. گفته میشود رقابتهای داخلی سیاسی در ترکیه در تحولات دو روز گذشته این کشور موثر بوده است. پروندهای که دادستانی جرایم مالی ترکیه تشکیل داده است، سه بخش دارد که بخش اصلی آن به ضراب مربوط است. به نوشته حریت، او علاوه بر انتقال پول به ایران، به پرداخت رشوه به نزدیکان اعضای دولت برای تسهیل سرمایهگذاری و تسریع دریافت تابعیت ترکیه برای خود و نزدیکانش متهم است.
خانواده ضراب، اصالتا تبریزی هستند و علاوه بر طلا، در حوزه بورس و آهن هم فعالیت میکنند. کارخانه فولاد «تیکمه داش» در تبریز و کشتیسازی «رویال» در استانبول از دیگر داراییهای این خانواده اعلام شده است. آنان در زمان جنگ ایران و عراق راهی دوبی شدند و فعالیتهای تجاری و صرافی خویش را در این شهر آغاز کردند. با وجود این، علیرضا پسر جوان خانواده، بیشتر زندگی حرفهای خودش را در ترکیه و آذربایجان گذرانده است.
روزنامه «ملیت» ترکیه گزارش داد که در حیاط ویلای ضراب در استانبول، دو چمدان بزرگ پر از اسناد محرمانه مرتبط با مناقصههای بزرگ وزارتخانهها و نهادهای اقتصادی دولتی کشف شد. برخی فعالان اقتصادی ایرانی ساکن دوبی، خانواده ضراب را متهم کردهاند که عامل ورشکستگی برخی صرافیهای ایرانی فعال در این شهر بودهاند. این شایعهها سبب شد که زندگی حرفهای ضراب بهشدت پرحاشیه باشد.
بزرگترین فساد مالی تاریخ ترکیه!
در پرونده گشوده شده علیه برخی فعالان اقتصادی، تاجران سرشناس ترکیه و فرزندان سه وزیر دولت اردوغان، اتهاماتی چون پرداخت رشوه، تبانی در مناقصهها و تشکیل شبکه فساد مالی به چشم میخورد. به نظر میرسد ضراب از راه بانک «خلق» ترکیه به آنان رشوه داده است. این بانک پیش از این به دلیل نقض تحریمها و ارسال طلا به ایران در مقابل دریافت نفت، تحت نظر قرار داشت.
اتهام دیگر ضراب این است که با تاسیس ۱۱ شرکت صوری، عملیات پولشویی گستردهای را به مقصد ایران مدیریت و هدایت کرده است. پرونده دیگر وی، مربوط به هواپیمایی است که سال گذشته در فرودگاه آتاتورک به زمین نشست و از داخل آن یک و نیم تن طلا از کشور غنا به مقصد دوبی کشف شد.
به نوشته خبرگزاری دولتی آذربایجان، دردسرهای ضراب از دسامبر سال۲۰۱۱ آغاز شد؛ دو محموله پول نقد به ارزش ۵/ ۱۴ میلیون دلار و ۴ میلیون یورو کشف و سه شهروند آذربایجانی و یک ایرانی در فرودگاه «وِنوکوُوا» در مسکو دستگیر شدند. پلیس ترکیه، مالک و ۱۴ کارمند یک صرافی بزرگ در استانبول را دستگیر کرد. این صرافی برای این افراد ۳۷ بار حوالههایی به ارزش ۴۰ میلیون دلار و ۱۰ میلیون یورو از ترکیه به روسیه منتقل کرده بود. پلیس دریافت که این مبلغ متعلق به سه شهروند جمهوری آذربایجان و مبدا این پولها از دوبی به ترکیه بوده است. در ادامه بازجوییها و تحقیقات پلیس ترکیه، مشخص شد که در فاصله سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲، سه شرکت صوری در ترکیه از سوی یکی از این سه شهروند آذربایجانی به ثبت رسیده و تمامی این شرکتها را رضا ضراب مدیریت کرده است. به نوشته روزنامه زمان ترکیه، مجموع اتهامات مالی مطرح شده درباره ضراب به ۸۷ میلیارد یورو میرسد.
بر اساس این گزارش، این مبلغ در طول چهار سال جابهجا شده و ۴۰ درصد آن متعلق به دولت ایران بوده و ضراب موفق شده با همکاری بانک ملی ایران، نقل و انتقالات گسترده مالی در کشورهای مختلف انجام دهد؛ نقل و انتقالاتی که عمدتا برای دور زدن تحریمها از آن استفاده شده است. پلیس استانبول طی عملیاتی جنجالبرانگیز که از دولت ترکیه مخفی نگه داشته شده بود، ۵۲ نفر را به اتهام پولشویی و فساد مالی بازداشت کرد؛ عملیاتی که با واکنش منفی شدید رجب طیب اردوغان، نخستوزیر این کشور مواجه شد و تاکنون ۲۹ مامور بلندپایه اداره پلیس ترکیه، از جمله حسین چاپکین رئیس پلیس استانبول از کار خود برکنار شدند.
اردوغان از اینکه پلیس ترکیه از یک سال پیش در جریان آنچه که مطبوعات ترکیه بزرگترین فساد مالی تاریخ کشور عنوان میکنند، بوده، اما موضوع را از دولت پنهان نگه داشته، به شدت خشمگین است.
در میان بازداشتشدگان پسران سه وزیر ترک، همچنین مصطفی دمیر شهردار منطقه فاتح استانبول و عضو حزب حاکم عدالت و توسعه به همراه سلیمان ارسلان، رئیس بانک دولتی هالکبانک نیز به چشم میخورد.
ضراب برای پرداخت رشوه متهم است اما با یک هدف متفاوت. گفته میشود ضراب موفق شده در طول یک سال گذشته، ۱۰ میلیارد دلار را به صورت پول و طلا به ایران منتقل کند و برای انجام این کار، دهها میلیون دلار رشوه پرداخت کرده است. این در حالی است که نام این تاجر ایرانی در فهرست هیچ یک از تحریمهای اعمالشده علیه ایران دیده نمیشود.
ِاِبرو تنها عروس ترکیهای ایرانیها نیست
بر اساس برخی شنیدهها، اِبرو گوندش سال ۸۹ به ایران سفر کرد و مهمان خواهر همسرش در کرج شد. اما روایت دیگری میگوید اِبرو در خانهای اسکان گزید که برای او در منطقه عظیمیه کرج خریداری شده بود. برخی رسانههای اصولگرا در حاشیه این سفر نوشته بودند او در کرج در مراسم افطاری به میزبانی اسفندیار رحیم مشایی، یار غار محمود احمدینژاد شرکت کرده است؛ خبری که به سرعت تکذیب شد.
ابرو گوندش تنها عروس ترک سالهای اخیر ایرانیها نیست. معصومه، عروس پروین احمدینژاد هم دیگر دختر ترک است که در سال ۲۰۰۸ با خواهرزاده رئیسجمهور سابق ایران آشنا شد. او بر خلاف ابرو، از خانوادهای مذهبی است. دیگر زن مشهور ترک این سالها که نامش در رسانهها شنیده شد «زینب اوزال» دختر «تورگوت اوزال» رئیسجمهور پیشین ترکیه است که بر اساس گزارشهای منتشرشده، قصد سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیون دلاری در بازار مسکن تهران را داشت. از ابعاد پروژههای «زینب» تاکنون خبری منتشر نشده است. داستان زندگی «معصومه» هم کماکان خصوصی باقی مانده است. آیا پشت پرده زندگی این دو دختر ترک نیز با ماجراهای عجیب و غریب و پرحاشیه تجاری و سیاسی چون زندگی «ابرو گوندش» همراه است؟
اکنون خبری رسمی از میزان نقش ابرو در این پرونده در میان نیست اما نمیتوان او را نادیده گرفت. این احتمال وجود دارد که وی هم طی روزهای آتی در رابطه با این پرونده بازداشت شود.
زنجانی همه جا!
بر اساس برخی اطلاعات، بابک زنجانی سرمایهدار مورد حمایت محمود احمدینژاد طرف مالی رضا ضراب بوده است که در ترکیه بازداشت شد. سال گذشته در ترکیه عکسهایی از یک هواپیما منتشر شد که مربوط به انتقال چمدانهای طلا از ایران به این کشور از سوی بابک زنجانی بود. اکنون روزنامه حریت ترکیه مدعی شده که این طلاها متعلق به رضا ضراب بود و با پرداخت یک و نیم میلیون دلار به سیاسیون ترکیه و با جعل سند آزاد شده است. ﻗﺎﭼﺎﻕ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺗﻦ ﻃﻼ ﺍﺯ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ است.
در یکی از پروندههایی که اخیرا روزنامه حریت ترکیه در مورد آن نوشته است، رضا ضراب به هولدینگی به نام سورینت در ایران ارتباط داده شده است؛ فردی که روزنامه حریت او را ثروتمندترین فرد ایران میخواند. این روزها رسانهها اخبار مربوط به زنجانی را با حساسیت بالایی دنبال میکنند. این در حالی است که نهادهای دولتی ایران نیز درباره نوع و تعداد قراردادهای وی با دولت سابق یا میزان بدهیهای این شخص به وزارتخانهها و سازمانهای ایرانی اخبار متفاوتی ارائه میکنند.
ارتباطات عجیب پروندههای مفاسد اقتصادی
چندی پیش پرونده پولشویی در اهواز مطرح شده بود که در آن علی عیاشی چند صد میلیون تومان از مردم خوزستان چپاول کرده و به کشور یونان گریخته و پناهنده شده بود. با توجه به اینکه خانواده ضراب در ایران، آذربایجان و ترکیه به کار صرافی اشتغال داشتند، شایعاتی وجود دارد که بخشی از این پول از سوی خانواده ضراب جابهجا میشده است. از سویی در سال ۱۳۸۹ پروندهای با نام بزرگترین فساد اقتصادی ایران در افکار عمومی مطرح شد که در نهایت به حکم اعدام و زندانهای طویلالمدت منجر شد. کل رقم آن پرونده ۳۰۰۰ میلیارد تومان اعلام شد؛ مبلغی که در برابر مواردی که این روزها در حول و حوش بابک زنجانی اعلام میشود، پول خرد محسوب میشود.
زمانی اگر پرونده فسادی مانند شهرام جزایری و مهآفرید امیرخسروی مطرح میشد، همگان متعجب میشدند. همچنان که در دهههای گذشته در هر دولتی، حداکثر با یک مورد فساد اقتصادی که ارتباط تنگاتنگی هم با دولت نداشت، مواجه میشدیم. اما در ۴ سال گذشته به دلیل نوع مدیریت و شرایط اقتصادی و سیاسی حاکم بر کشور، شاهد انتشار اخبار فسادهای اقتصادی بودهایم که باور آن برای افکار عمومی بسیار دشوار است زیرا ارقامی در این پروندهها اعلام میشود که محاسبهاش در مخیله بسیاری از ایرانیان نمیگنجد.
در میان همه اینها بهنظر میرسد سرنخ بسیاری از فسادها را باید در اتفاق ویژهای یافت که در این سالها رخ داد و باعث کسب ثروتهای نجومی از سوی برخی شد. تحریم، همان اتفاق ویژه است. ایران به واسطه پرونده هستهای مورد شدیدترین و ظالمانهترین تحریمهای بینالمللی قرار گرفت اما این تحریمها تنها برای مردم عادی ایران ظالمانه بود زیرا عده اندکی درست از همین تحریمها، به چنان جایگاه مالی و اقتصادیای رسیدند که شاید بیل گیتس نیز به آنان رشک میبرد.
اکنون و با مروری بر پروندههای منتشرشده، بهویژه فساد اخیر افشاشده در ترکیه، میتوان فهمید که چرا برخی همچنان بر طبل مخالفت با هر نوع توافقی میان ایران و غرب میکوبند. کسب و کار برای کاسبان تحریم از هر چیزی مهمتر است. برای آنان مهم نیست که سانتریفیوژها بچرخد یا نچرخد و سفره مردم لقمهنانی داشته باشد یا نداشته باشد. آنچه برای آنان مهم است، کاسبی میلیاردی به واسطه عنوان مبهم دورزدن تحریمهاست.
بگو از کجا آوردی؟
بابک زنجانی نماد دور زدن تحریم به سود اقتصاد و مردم ایران است؟ ظاهرا این عنوان صحیح نیست. او به واسطه حمایتهای نامرئی و پنهان، مردم ایران و نظام اقتصادی کشور را دور زده است. جوانی که با رانت بانک مرکزی و به ادعای خودش در دوران سربازی روزی ۱۷ میلیون تومان درآمد داشته است، از سوی دولتی که خود را پاکترین دولت تاریخ میدانست، به چنان رانتهایی دست پیدا کرد که داراییهایش از بودجه سالانه کشور هم بیشتر شده است.
افشای نقش وی در پرونده قطور سعید مرتضوی در گزارش تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی، تنها گوشههایی از فعالیتهای وی است. ثروت بابک زنجانی به حدی افسانهای است که نمیتوان تخمین دقیقی از آن ارائه کرد. بخشی از اقتصاد نمانده است که زنجانی به آن ورود نکرده باشد. نفت، گندم، طلا، انبوهسازی، سینما و فوتبال گوشههایی از تفریحات میلیوندلاری زنجانی هستند. اگر انگیزه انتقامگیری محمود احمدینژاد از برادران لاریجانی نبود، شاید امروز هم کسی بابک را نمیشناخت و در خفا، همچنان به کار خود ادامه میداد.
با وجود همه اینها، یک سوال مهم دیگر باقی است و آن اینکه واقعا چند بابک زنجانی دیگر تحت عناوین مختلف در سالهای اخیر و از سوی پاکترین دولت تاریخ متولد شدهاند؟ زنجانی میگوید نخستین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع گرفته است، ۱۷ میلیون دلار بوده؛ کارمزدی که بابت توزیع آن دریافت کرده است هم ۱۷ میلیون تومان بوده است. زنجانی پس از درگذشت نوربخش تصمیم میگیرد پوست گوسفند به خارج از ایران بفروشد. او آغاز فعالیتهای گسترده اقتصادی خود را اینگونه روایت کرده است، روایتی که در آن حلقههای گمشده بسیاری وجود دارد. هنوز جای این سوال باقی است که چگونه بانک مرکزی به یک سرباز اعتماد میکند و مبالغ هنگفت ارزی در اختیار او قرار میدهد؟ سوالی که این روزها هم مطرح است. پس از مرگ مرحوم نوربخش، رئیس کل وقت بانک مرکزی، این سالها زنجانی چگونه توانست وارد بازار دلالی نفت شود و در غیاب آن مرحوم، چه کسی دست این جوان را گرفت؟ احتمالا پاسخی که به سوال دوم داده شود، میتواند پاسخ به سوال اول نیز باشد. علی مروی نماینده مجلس میگوید: شکی در برخورداری او از رانت وجود ندارد. بدون شک تشکیلات مافیایی در کنار زنجانی وجود داشته است. حمیدرضا حسینی فعال اقتصادی و برادر وزیر ارشاد دولت محمود احمدینژاد هم میگوید: گروهی از او حمایت کرده و به نفت واردش کردهاند. او معتقد است که زنجانی «پیشانی یک جریان» است. حسینی تاکید میکند: دیگران روی او سرمایهگذاری کردهاند و شاید هم حاضر شوند قربانیاش کنند. او مهره سوخته یک جریان است. اما گویا این مهره سوخته، دودهایی دارد که هنوز به مشام مردم نرسیده است.
وقتی زنجانی تهدید میکند!
پس از اینکه شورای عالی معماری و شهرسازی مجوز برج زنجانی در ایرانزمین را لغو کرد، وی با انتشار تصویر یکی از پروژههای چند میلیاردیاش در منطقه ایرانزمین در صفحه فیسبوک خود، با لحنی ارعابگونه علیه مقامات مسئول اعلام کرد که زیر بار هیچ فشاری نمیرود. البته زنجانی در این نوشته فیسبوکی اشاره نکرده است که چگونه وقتی با استفاده از رانت دولت سابق پروژه به دست میآورد، زیر بار کار غیر منطقی میرفت اما امروز که به واسطه تحقیق و تفحص زیر سوال رفته است، زیر بار حرف منطقی نمیرود!
سازمان حمایت از زنجانی فرو ریخت
بابک زنجانی به انتهای خط نزدیک میشود. اتفاقات روزهای اخیر نشان میدهد زنجانی دیگر حامیان سابق را ندارد زیرا مردی که ادعا میکرد رئیس پاکدستترین دولت تاریخ است، رفته است. مردانی که از وی حمایت میکردند هم دیگر رفتهاند. لغو مجوز ایرانزمین نشان داد که او دیگر مردی در حاشیه امنیت نیست. رقم پروندهها و داراییهای زنجانی به حدی بزرگ است که تحصیل این مقدار دارایی به هر روشی، کمی عجیب به نظر میرسد. با توجه به فشار افکار عمومی و بر ملا شدن روزشمار تخلفات وی، میتوان حدس زد که حامیان آقای میلیاردر جوان، دیگر توانی ندارند تا برای او هزینه کنند. همه سالهایی که برخی دائما در بوق و کرنا میکردند که «ما برای دور زدن تحریمها خون دلها خوردهایم» زیاد به واقعیت نزدیک نبود. بهتر این است که بگوییم بابک زنجانی و زنجانیهای دیگر، در این سالها خون به دل مردم کردهاند و داراییهای مردم را نوش جان.»
هجوم شرکت ها و دیپلمات های غربی به ایران،ایجاد شبهه در ماهیت توافق ژنو
یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۰۴
کد مطلب: 30848
سیاستما_یک روزنامه چاپ سرزمین های اشغالی با اشاره به هجوم شرکت ها و دیپلمات های غربی به ایران بعد از امضای توافقنامه هسته ای ژنو بویژه در هفته نخست سال 2014 میلادی، سعی در ایجاد شبهه در خصوص درستی اظهارات اوباما و دیگر مقامات غربی برای برقراری دوباره نظام تحریم ها، کرد.
سیاستما_یک روزنامه چاپ سرزمین های اشغالی با اشاره به هجوم شرکت ها و دیپلمات های غربی به ایران بعد از امضای توافقنامه هسته ای ژنو بویژه در هفته نخست سال 2014 میلادی، سعی در ایجاد شبهه در خصوص درستی اظهارات اوباما و دیگر مقامات غربی برای برقراری دوباره نظام تحریم ها، کرد.
روزنامه جروزالیم پست در مطلبی با عنوان "آیا توافق ژنو تحریم ها را برای توقف برنامه هسته ای ایران کاهش داده است؟" سعی در القای این مطلب دارد که گفته های رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اینکه در صورت شکست توافق ژنو، نظام تحریم ها علیه ایران مجددا اعمال شده و حتی فشارها بر تهران افزایش می یابد، جای شک و تردید دارند.
در ادامه این مطلب آمده است: امضای توافقنامه ژنو موجب شده تا تعداد زیادی از شرکت های غربی برای عقد قرارداد و انجام سرمایه گذاری راهی ایران شوند و مطالب منتشر شده در این خصوص در هفته نخست سال 2014 به خوبی این مطلب را تائید می کند.
به نوشته این روزنامه چاپ سرزمین های اشغالی، اسرائیل و متحدان عرب آمریکا در حوزه خلیج فارس معتقدند که توافق هسته ای ژنو دارای روزنه هایی است که به تهران این امکان را می دهد که برنامه هسته ای خود را گسترش بدهد.
پروفسور "گرالد اشتاینبرگ" از کارشناسان علوم سیاسی در دانشگاه بارایلان، در این رابطه به جروزالیم پست گفت: بعد از توافق ژنو و بدون هیچ تغییری در رفتار ایران شرکت ها در حال از سرگیری روابط تجاری خود با تهران بطور معمول هستند.
به اعتقاد این کارشناس، "ادعای اوباما و رهبران اروپایی در این رابطه که آنها می توانند به راحتی تحریم ها را هر وقت که بخواهند مجددا احیا کنند تا حد زیادی توخالی است."
اشتاینبرگ در ادامه گفت: اگر از هم پاشیدن تحریم ها ادامه پیدا کند تنها راه باقی مانده برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران حمله نظامی است؛ اقدامی که امریکا و کشورهای اروپایی سعی در پرهیز از آن دارند.
به گزارش مهر، جروزالیم پست در ادامه به مطلب هفته نامه اشپیگل در این رابطه اشاره کرده و می نویسد: اشپگل در مطلبی با عنوان "تغییر قرن: سرمایه گذاران بین المللی به تهران هجوم آورده اند" به تلاش شرکت ها و سرمایه گذاران خارجی برای حضور دوباره در ایران اشاره می کند.
"دانیل برنبک" رئیس کمیته صنایع و تجارت آلمان در تهران، در این رابطه به اشپیگل گفت: هواپیماهای مسافری که عازم ایران هستند مملو از شخصیت های ایتالیایی هستند. این شخصیت ها شامل افرادی از شرکت انی و اس پی ای هستند.
به نوشته اشپیگل، فرانسه نیز در راه حضور دوباره در ایران است. در قراردادی که ارزش آن به میلیاردها دلار می رسد فرانسه مجددا مجوز صادرات قطعات خودروهای پژو را به ایران داده است.
به نوشته این روزنامه ها، علاوه بر ایتالیا و فرانسه، آمریکا نیز با شرکت های اگزون موبایل و شورون و تعداد دیگر از شرکت ها در مسیر حضور مجدد در ایران است. به گفته برنبک، این شرکت ها مسئول نوسازی تاسیسات استخراج، تولید و پالایش نفت در ایران هستند. این شرکت ها همچنین توسعه میدان های جدید نفتی در ایران را برعهده خواهند داشت.
"تام گراس" از کارشناسان مسائل خاورمیانه در این رابطه به جروزالیم پست گفت: هجوم دیپلمات ها و شرکت های خارجی برای حضور دوباره در ایران بسیار نگران کننده است. به ادعای این کارشناس حضور دوباره شرکت های غربی در ایران، این امکان را برای تهران فراهم می کند تا نقض حقوق بشر را بیش از گذشته انجام بدهد.
"میشائیل دوران" از اعضای مرکز سابان در موسسه بروکینگز، نیز در این رابطه به جروزالیم پست گفت: این ایده که می توان نظام تحریم ها علیه ایران را بعد از کاهش آن دوباره احیا کرد امری خیالی است. زیرا توافق ژنو این خبر را به جهان مخابره کرده که معامله و تجارت با ایران قانونی بوده و تهران و واشنگتن در مسیر افزایش مناسبات خود هستند. اگر اینچنین باشد یک لابی اقتصادی در غرب شکل می گیرد تا این نکته را مشخص کند که ایران و آمریکا همچنان در مسیر اصلی هستند. به اعتقاد من نظام تحریم ها نمرده بلکه تخریب شده است.
به نوشته جروزالیم پست، کارشناسان حاضر در سرزمین های اشغالی از برخورد نکردن جامعه جهانی با برنامه هسته ای ایران ناامید شده اند.
"تامی اشتاینر" از محققان سرشناس موسسه سیاست و استراتژی در مرکز هرزلیا، در این رابطه می گوید: هجوم شرکت های آمریکایی و اروپایی برای انجام داد و ستد با ایران موقعیت کشورهای 1+5 در مذاکرات هسته ای با ایران را ضعیف می کند.
اشتاینر که از کارشناسان حورزه روابط اتحادیه اروپا-اسرائیل محسوب می شود در ادامه گفت: هر چند نمی توان سفر صاحبان صنایع آمریکایی و اروپایی را به ایران ممنوع کرد اما واشنگتن و کشورهای اروپایی باید به این شرکت ها پیام بدهند که هجوم آنها برای حضور در ایران ممکن است بر تلاش ها برای حل موضوع هسته ای ایران تاثیر بگذارند.
اتحادیه اوراسیا و تشکیل امپراطوری نوین پوتین
روح الله صالحی
شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۵۹
کد مطلب: 30783
روسیه با تشکیل اتحادیه اوراسیا به دنبال احیای امپراطوری شوروی سابق است و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه سعی دارد تا رهبری این امپراطوری نوین را دست داشته باشد.
روسیه که از وعده های انجام نشده غرب درباره استقرار سپر دفاع موشکی در اروپا و لغو نشدن تحریم های چهل ساله مجلس سنای آمریکا علیه این کشور سرخورده شده است، می کوشد با تشکیل اتحادیه اوراسیا و بازسازی روابط خود با جمهوری های سابق شوروی، چین و هند، سرنوشت خود را به گونه دیگری رقم بزند. اتحادیه اوراسیا، اتحادیهای است که بر اساس ایده روسیه در حال شکل گیری است و سنگ بنای آن در قالب اتحادیه گمرکی اوراسیا میان سه کشور روسیه، قزاقستان و بلاروس (روسیه سفید) اولین بار در اکتبر ۲۰۰۷ نهاده شد. پس از آن در اواسط سپتامبر ۲۰۰۹ سه کشور در خصوص ایجاد تعرفه گمرکی مشترک به توافق دست یافتند و در نوامبر همان سال نیز در نشست سران سه کشور در مینسک این توافقنامه به امضای روسای جمهوری آنها رسید. ایجاد این اتحادیه گمرکی طبق «برنامه اقدامات در ارتباط با تشکیل اتحادیة گمرکی اوراسیا» انجام خواهد گرفت که توسط سران کشورهای عضو شامل بلاروس، قزاقستان و روسیه تأیید شده است. در نشستی که در دسامبر ۲۰۱۳ بین روسای جمهور روسیه، قزاقستان و بلاروس تشکیل شد، پوتین اعلام کرد که اتحادیه اقتصادی اوراسیا از ۲۰۱۵ کار خود را به صورت جدی شروع خواهد کرد. در صورت عضویت دیگر جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز و حتی اکراین به این اتحادیه گمرکی فعالیت آن گسترده تر خواهد شد. به گفته پوتین، اتحادیه اوراسیا چیزی شبیه به اتحاد جماهیر شوروی جدید نیست بلکه هدف آن ایجاد سازمانی برای همکاری های نزدیک سیاسی و اقتصادی بین اعضا و تعامل با کشورهای اتحادیه اروپا است. تشکیل اتحادیه اوراسیا با محوریت روسیه اهداف و انگیزه هایی به دنبال دارد که رهبران روسیه می خواهند در چارچوب این اتحادیه نقش ابرقدرتی سابق خود را بازیابند. اتحادیه گمرکی میان روسیه، بلاروس و قزاقستان نهاد جدیدی در جغرافیای شوروی سابق است که در راستای اهداف جامعه اقتصادی اوراسیا در حال شکل گیری است. این طرح که به فعالیتهای اقتصادی روسیه در منطقه تحرک تازهای میبخشد، طی سال های اخیر با جدیت از جانب این کشور پیگیری شده است. اهداف و انگیزه های تشکیل اتحادیه
در مورد اهداف اتحادیه گمرکی اوراسیا که قرار است به صورت سکویی برای ورود کشورهای عضو به ساختار وسیعتری از همگرایی عمل کند می توان گفت این اتحادیه به دنبال حذف تدریجی قوانین گمرکی داخلی این کشورها در داخل اتحادیه و قرار دادن تعرفه خارجی مشترک در میان کشورهای عضو و هماهنگسازی روندهای گمرکی آنهاست. همچنین ایجاد یک فضای اقتصادی مشترک با مجموع تولید ناخالص داخلی ۲ تریلیون دلار و جمعیتی ۱۸۰ میلیونی از برنامههای این اتحادیه است. اقدامات انجام شده برای دستیابی به همگرایی و ایجاد شرایط مناسب جهت رشد اقتصاد ملی کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا و افزایش سطح همکاری متقابل بین آنها تاثیر مثبت داشته است.
اتحادیه اقتصادی اوراسیایی اقدامی است که روسیه برای مقابله با اقدامات بروکسل برای اضافه کردن کشورهای مستقل شده از اتحاد جماهیر شوروی به اتحادیه اروپا انجام می دهد. در صورت شکل گرفتن این اتحادیه تبادلات تجاری میان کشورهای عضو با سهولت بیشتری انجام خواهد شد. با توجه به اینکه برخی جمهوری های سابق شوروی عضویت در اتحادیه اروپا را درخواست کرده اند، در صورت عملی شدن می تواند تهدیدی برای منافع روسیه در مرزهای جنوبی اش باشد. به همین خاطر روسیه برای مقابله با چنین اقداماتی درصدد تشکیل اتحادیه اقتصادی با محوریت مسکو است تا بتواند دوباره جمهوری های سابق شوروی را در حوزه نفوذ خود جمع گرداند.
روسیه با تشکیل اتحادیه اقتصادی ارواسیا سعی دارد تا یک نوع رقیب جدی در مقابل اتحادیه اروپا و آمریکا ایجاد کند. زیرا با توجه به وجود منابع عظیم نفت و گاز در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، روسیه با استفاده از این اتحادیه می تواند کشورهای اروپایی را با ابزار انرژی تحت فشار قرا دهد. در جهان کنونی که تسلط بر منابع انرژی یکی از راه های نفوذ و پیشبرد اهداف به شمار می رود کشورها می توانند با استفاده از این اهرم به اهداف خود دست پیدا کنند. روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز نیز با داشتن ذخایر بزرگ انرژی می توانند از قدرت خود در این زمینه استفاده کنند. از آنجاکه حدود ۶۰ درصد انرژی اروپا را روسیه تامین می کند تشکیل اتحادیه اوراسیا به روسیه کمک خواهد کرد تا از این اهرم در مقابل اروپا اصلی ترین رقیب اقتصادی خود استفاده کند. با توجه به اینکه رقابت روسیه و غرب در سال های اخیر در موارد استقرار سپر دفاع موشکی غرب در کنار مرزهای روسیه و اوضاع داخلی اکراین افزایش یافته است این اتحادیه بهترین گزینه برای تحت تاثیر قرار دادن غرب است. با توجه به اینکه آمریکا نیز نگرانی خود را از تشکیل این اتحادیه اعلام کرده است می توان گفت که در صورت کارایی اتحادیه اوراسیا در آینده قدرت روسیه در عرصه بین الملل افزایش خواهد یافت.
روسیه با تشکیل اتحادیه اوراسیا به دنبال احیای وضعیت اقتصادی خود می باشد تا در عرصه سیاسی و بین المللی بتواند بعنوان قدرت درجه اول مطرح شود. با توجه به اینکه ولادیمیر پوتین سیاست مستقل از غرب را دنبال می کند، اگر موفق شود یک اتحادیه اختصاصی قوی در اوراسیا تشکیل دهد خواهد توانست تحولات قابل توجهی در مناسبات منطقه ای و بین المللی روسیه با غرب بوجود آورد. با توجه به اظهارات مقامات روسی می توان گفت که این اتحادیه به عنوان عاملی برای برقراری توازن با اتحادیه اروپا و نیز متوقف ساختن تهاجم چین در آسیای مرکزی است. در جهان قرن بیست و یکم کشورها برای تاثیرگذاری در عرصه بین المللی ناچار به حرکت به سوی یارگیری های منطقه ای هستند. از آنجاکه روسیه به تنهایی نمی تواند در فرایند نظام بین المللی بازگشتی به دوران ابرقدرتی داشته باشد، بنابراین ناچار است که یارگیری کند تا بتواند حوزه نفوذ خود را گسترش دهد. در این چارچوب است که روسیه طرح تشکیل اتحادیه اوراسیا را مطرح می کند. انگیزههای غیر اقتصادی روسیه برای تشکیل این اتحادیه نیز وجود دارد. به عنوان مثال، با توجه به خروج نیروهای نظامی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از افغانستان در سال ۲۰۱۴، این احتمال وجود دارد که طالبان دوباره قدرت را در این کشور به دست گیرد. به همین خاطر پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان آنها قطعاً به آسیای مرکزی و روسیه توجه خواهند کرد که خطرات امنیتی برای جمهوریهای اتحاد شوروی سابق به دنبال دارد. همچنین افزایش نفوذ گروههای افراطی در آسیای مرکزی، تشکیل خلافت به جای دولتهای سکولار با توجه به ساختار مهاجران میتواند به یک فاجعهای برای روسیه تبدیل شود، بنابراین روسیه باید از آن جلوگیری کند. در همین چارچوب ورود کشورهای شوروی سابق به این اتحادیه به بهبود شرایط کمک میکند. روسیه در حال حاضر با هرج و مرج ناشی از یک فاجعه اجتماعی در تعدادی از کشورهای سابق شوروی روبه رو شده است. تنها راه برای جلوگیری از فشار این هرج و مرج، کمک به توسعه این کشورها است زیرا این کشورها نه تنها برای غرب و نه برای چین از این نقطه نظر جالب نیستند، پس کمک به توسعه این کشورها را باید روسیه به عهده بگیرد و قرار گرفتن مجدد کشورهای شوروی سابق در این اتحادیه تنها گزینه ممکن است. همچنین برای دیگر اعضای این پروژه، این اقدام، دسترسی به بازار روسیه را تضمین میکند که البته دسترسی به بازار روسیه در حال حاضر وجود دارد اما تنها با تکیه بر حسن نیت مقامات روسیه و از اینرو در هر زمان ممکن است متوقف شود. به همین دلیل ایجاد اتحادیه اوراسیا برای بقای روسیه در شرایط تشدید بحران مالی، اقتصادی و سیاسی جهانی ضروری است. در کل می توان گفت ادغام یا یکپارچگی برای بقا و توسعه پایدار تمام فضای پس از شوروی و حتی تمام اوراسیا بسیار مهم است و از لحاظ تاریخی، جغرافیای سیاسی و اقتصادی، مفهومی و ایدئولوژیک، نقش کلیدی در ادغام این فضا دارد. روسیه به دلایل صرفا اقتصادی بدون اوکراین، قزاقستان و بلاروس نه تنها نمیتواند نقشی در روند توسعه منطقه داشته باشد بلکه بطور معمول نیز نخواهد توانست در کشور خود سیاست واحد اقتصادی را در پیش گیرد. ادغام اوراسیایی برای روسیه، نخست بازسازی و وحدت بخشیدن به ساختار اقتصادی است و علاقهمندی اصلی روسیه، گسترش بخشهای تولیدی مواد خام، بهبود تولیدات، افزایش استاندارد سطح زندگی در کشورهای ادغام شده و گسترش تقاضا است. شاید بتوان گفت که اتحادیه اقتصادی اوراسیا امروزه در حال تبدیل شدن به چارچوبی جهت ایجاد همگرایی بین کشورهای بجا مانده از اتحاد جماهیر شوروی می باشد. اقدامات انجام شده طی ۷ سال گذشته برای دستیابی به همگرایی و ایجاد شرایط مناسب جهت رشد اقتصاد ملی کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا و افزایش سطح همکاری متقابل بین آنها بتدریج تاثیر مثبت خود را آشکار می کند و روسیه به عنوان قدرت برتر در این اتحادیه باید نقش موثری را در همگرایی بیشتر کشورها ایفا کند.
بررسی آینده گروههای تروریستی در سوریه در گفتگو با هانی زاده
دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۱۸
کد مطلب: 30906
گروههای مخالف سوریه همچنان اختلاف داشته و نمیتوانند به توافقی مشخص برای حضور در نشست ژنو ۲دست یابند.
خبرهای رسیده از استانبول حاکی از آن است که ائتلاف مخالفان سوریه نشستی را در ترکیه با هدف بررسی مساله مشارکت در کنفرانس صلح ژنو۲ برگزار کرد. این در حالی است که شورای مخالفان سوریه نشست ژنو ۲ را تحریم کرده، اما ائتلاف مخالفان گفته است در ژنو ۲ شرکت میکند. در این رابطه خبرنگار سیاست ما با "حسن هانی زاده" کارشناس و تحلیل گر مسائل خاورمیانه گفتگو کرده است.
سیاست ما: اخیرا اختلاف شدیدی میان مخالفین بشار اسد برای حضور در نشست ژنو۲ رخ داده است نظر شما در این باره چیست؟
اخیرا در حوزه میدانی میان گروههای داعش و ارتش آزاد سوریه در گیری های رخ داده است حتی میان جبهه النصرة و داعش اختلاف نظر شدیدی بروز کرده است که این اختلاف نظر ها منجر به درگیری های متقابل میان تروریست ها شده است و این امر نشان می دهد که الان گروههای تروریستی به خاطر تحمیل برخی شکست ها و پیشروی هایی که ارتش سوریه در نقاط مختلف این کشور بر آنها داشته دچار چند دستگی شده اند و هیچ گاه نتوانستند برای آینده سوریه طرح و برنامه ای داشته باشند و لذا این اختلافات به خشونت ها منجر شده است. همچنین در حوزه سیاسی میان ائتلاف ملی سوریه و شورای ملی سوریه اختلافاتی بروز کرده است و هنوز گروههای سیاسی مخالف دولت سوریه در خارج از کشور به یک جمع بندی قابل قبولی برای حضور در کنفرانس ژنو۲ نرسیده اند و به نظر می رسد این اختلافات به حدی زیاد است حتی منجر به استعفای برخی از شخصیت هایی که در درون ائتلاف ملی فعالیت می کنند شده است که این نشان می دهد که الان دولت سوریه به تدریج ابتکار عمل سیاسی را در دست گرفته و همچنین در عرصه میدانی هم به پیروزی های دست یافته است.
سیاست ما: پس این احتمال وجود دارد که مخالفین به جمع بندی و توافق نرسند و نتوانند در نشست ژنو۲ شرکت کنند در صورت عدم حضور مخالفین این نشست چه نتایجی را به دنبال دارد؟
به هر حال برای آمریکا و غرب، مسئله مورد نظر خودشان برای نشست ژنو۲ مهم است به این مفهوم که آمریکایی ها به دنبال این هستند که در نشست ژنو۲ بیش از پرداختن به مسئله سرنگونی نظام سوریه به مسئله مبارزه با تروریسم روی آورند و سعی کنند در نشست ژنو۲ مسئله تروریسم و سرکوب گروههای تروریستی را در آنجا مطرح کنند و به همین دلیل به نظر می رسد که خروجی نشست ژنو۲ برخلاف انتظار گروههای مخالف دولت سوریه ، به نفع آنها نخواهد بود بلکه به نفع دولت بشار اسد خواهد بود.
سیاست ما:در صورت پایان بحران سوریه شما وضعیت منطقه را چگونه ارزیابی می کنید؟
وضعیت اینده خاورمیانه به نتایج میدانی سوریه وابسته است در واقع اگر نظام بشار اسد باقی بماند قطعا فرمول آینده خاورمیانه به گونه ای رقم خواهد خورد که این فرمول به نفع آمریکا و غرب نخواهد بود و به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران، روسیه، چین، عراق و لبنان برندگان این وضعیت خواهند بود اما در صورتی که وضیت سوریه تغییر کند قطعا آینده خاورمیانه به نفع رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، قطر و آمریکا رقم خواهد خورد.
سیاست ما: اگر بحران سوریه پایان یابد تکلیف تروریست هایی که در این کشور می جنگند چه خواهد شد؟
حقیقتا آمریکایی ها به دنبال این هستند که تروریست ها را در عراق و سوریه سرکوب و نابود کنند. امریکایی ها در ابتدا به عربستان دستور دادند که تمام گروههای تروریستی را از سراسر جهان جمع کنند تا ضمن اینکه اینها نظام سوریه را تضعیف می کنند خود آنها نیز به تدریج در سوریه نابود شوند بنابراین الان هدف نهایی آمریکا این است که همه گروههای تروریستی را در سوریه و عراق نابود کند.
سیاست ما: آیا این طرح اینکه تروریست ها بعد از پایان بحران سوریه در این کشور نابود شوند هم چنان به قوت خود باقی است؟
بله. الان آمریکا به دنبال این است که تمام گروههای تروریستی را در سوریه و عراق نابود کند برای اینکه آمریکا نمی خواهد خودش مستقیما با این گروههای تروریستی وارد جنگ شود به همین الان به نوری المالکی در عراق چراغ سبز نشان داده تا که این گروههای تروریستی را سرکوب کند.
سیاست ما: آیا این توان و اراده وجود دارد که این گروههای تروریستی به کلی از بین بروند؟
به هر حال ارتش سوریه الان با توجه به تجربه ای که به دست آورده به نظر می رسد به دنبال این است که همه آنها را سرکوب کند دولت نوری المالکی هم الان به موفقیت هایی در الانبار در زمینه سرکوب گروههای تروریستی رسیده است و این نشان می دهد که در حقیقت گروههای تروریستی نقش خودشان را به پایان رسانده اند و تاریخ مصرفشان برای آمریکا پایان یافته است و آمریکایی ها به دنبال این هستند که اینها را نابود کنند.