چه کسی خرمشهر را آزاد کرد؟
اسماعیل فراهانی
مواجهه با آثار و پیامدهای جنگها در جوامع مختلف، متفاوت است. برخی درصدد برجستهسازی موفقیتها، بعضی درصدد زدودن خاطرات تلخ شکستها و ناکامیها، گروهی درصدد کسب فرصتها و منافع از طریق نمایش مظلومیتها... برمیآیند. به عنوان مثال، امریکاییها خود را فاتح جنگهای درونگفتمانی استعمارگران متحد و متفق دانسته و لباس ناجی بر تن کردهاند و از این راه، نظام جهانی جدیدی مبتنی بر سازمان ملل متحد را پایهریزی نمودند؛ نظامی که بر پایه نابرابری ساختاری، شکل گرفته و کمترین و مشهودترین وجه این قشربندی بینالدولی، «حق وتو» است که با متعلقات دیگری از جمله «حقوق بشر» و «ضرورت مبارزه با تروریسم» تبدیل به یک گفتمان ویرانگر و متجاوز شده است.
آلمانها نیز که خاطرات تلخ نازیسم را در ذهن خود دارند در تلاش هستند تا با ترکیبی از سرشکستگی و غرور، وقایع جنگهای جهانی را ترسیم نمایند و البته هر دم از اندیشه پشتوانه و رهبران جنگ برائت بجویند. در دیگر سو، صهیونیستها قرار دارند که حواشی تردیدآمیز نسلکشی و آدمسوزی را به افسانههای هفتاد مَن کاغذ تبدیل کردهاند و مدعی مظلومیتی هستند که قلب هر انسانی را به درد میآورد و البته این مظلومنمایی، منافع بینالمللیشان را- تمام و کمال- تأمین میسازد... اما ما با آثار و پیامدهای جنگ چه کردهایم و چه میکنیم؟ آیا ملت ایران در جنگ، مظلوم یا فاتح یا چیز دیگری مثلاً مجاهد بود؟ برای نشان دادن این وضع و بهرهبرداری از آن چه تلاشی کردهایم؟
امام خمینی (ره) پیرامون این مسئله در پیام «اعلام سیاستهای کلی نظام در دوران بازسازی کشور» مردم و مسئولان را به نکاتی ضروری توجه میدهند از جمله «حفظ و نگهداری ترکیب یک یا چند شهر خراب شده در جنگ به منظور ترسیم علنی تجاوز دشمنان علیه انقلاب و کشورمان و نشان دادن قدرت دفاع و مقاومت قهرمانانۀ ملت که آیندگان فقط به اسناد و نوشتهها بسنده نکنند» (11/7/1367). البته امام (ره) تصریح فرمودند که «این کار با رضایت کامل صاحبان املاک و با ایجاد شهرهای مجاور باید انجام شود» و این امر به هر صورت، محقق نگردید.
... غفلت ادامه داشت تا این که عدهای از جنگرفتهها پایهگذار جریانی شدند که راهیان نور نام گرفت و ترکیبی از حرکتهای مردمی و مساعدتهای پر فراز و فرود دولتها را در پی داشت.
... تصور این بود که با روی کار آمدن دکتر روحانی که کارنامه درخشانی در دوران جنگ ایران و عراق داشته و همراه تعدادی از فرماندهان سپاه و ارتش، نشان درجه دو «فتح» و نشان درجه یک «نصر» را دریافت کرده است، توجه به جنگ و مواجهه با آثار و پیامدهای آن صورت منطقیتری به خود بگیرد، اما ناگهان شنیده شد که ایشان شهرهای خرمشهر و آبادان را به عنوان منطقه آزاد اعلام فرمودند.
سئوالی که پس از شنیدن این خبر، هر ذهنی را به خود مشغول میکند این است که تبدیل خرمشهر و آبادان به عنوان اصلیترین نمادهای دفاع ملت غیور ایران به منطقه آزاد تجاری در جهت اتخاذ کدام یک از انواع مواجهه با آثار و پیامدهای جنگ تحمیلی است؟ «منطقه آزاد» اعلام کردن خرمشهری که امام (ره) در شأنش فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» (3/3/1361) با چه قصد و نیتی انجام شده است؟ این کدام مدیریتی بوده است که در طی سه دهه کار را به آنجا رساند که بهترین راه نجات مردم خرمشهر و آبادان از محرومیت، آزادی آن است؟ چه کسی به نقطه کانونی خاطرات جهاد و حماسه؛ به خونین شهر شلیک کرد؟ خرمشهر را چه کسی آزاد کرد؟!
بدیهی است که بخشی از مردم صبور و رنجدیده این شهرها از این حکم، راضی و خشنود باشند و اگر هم بخشی از مردمان بصیر این سرزمین مخالفتی داشته باشند، نظر به افقهای دیگری دارند. وعده تبدیل هر شهر و دیاری به منطقه آزاد حتی اگر صرفاً خلاصی از تولیدات ایرانخودرو و سایپا را به دنبال داشته باشد، وعده جذابی است؛ اگرچه تداوم این وضع همه مردمان کشور را به نقطهای میرساند که خواهان تبدیل به منطقه آزاد شوند. کما این که امروز، شهر بالای 50 هزار نفری در کشور نیست که آرزوی مرکز استان شدن نداشته باشد.
ضمن احترام به نظر و خواست مردمان صبور آبادان و خرمشهر- هر چه که باشد- سئوال اساسی این است که آیا تبدیل مناطق مختلف کشور به منطقه آزاد، بهترین راه افزایش کیفیت خودروی ایرانی یا پوشاندن بیدرایتی مدیران محلی یا شکست سیاستگذاریهای برنامههای توسعه است!؟
اگر چه امروزه کمابیش مردم این شهرها میدانند که اولین پیامد این فرمان، افزایش قیمت زمین و ملک و سپس حضور فروشندگان آذری، اصفهانی، یزدی، تهرانی، شمالی و... در این شهرها بوده و تدریجاً بخشی از ساکنان این شهرها به نگهبان و راننده ... مهاجران مبدل خواهند شد. (مگر آن که پیوسته بودن منطقه آزاد به سرزمین اصلی سبب گشوده شدن پای درآمد نامشروع ناشی از قاچاق کالا به سفره ساکنان شود.)
ممکن است گفته شود مناطق آزاد، کانون سرمایهگذاری اقتصادی خارجی و داخلی هستند؟ این حکم غلط نیست اما مادامی صحیح است که تعداد مناطق آزاد، محدود باشد. مگر تمام حجم سرمایهگذاری داخلی و خارجی کشور، ظرفیت تولید چند جزیره کیش را دارد؟ به عبارت دیگر، تعدد بیضابطه هر چیز از جمله مناطق آزاد تنها ناشی از بیتوجهی و بیاطلاعی است. گو این که آیا اصولاً جزیره کیش، آرمانشهر موعود انقلاب اسلامی است که این پایه، لازمالتکرار است؟ آیا اعلام چنین مناطق آزادی، چیزی جز ایجاد چند شهر مروج مصرفگرایی و مظهر وابستگی به واردات کالاها و اجناس لوکس خارجی در قبال فروش نفت خام است؟
ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که منطقه آزاد تجاری، منطق فرهنگی ویژهای دارد که یا باید آن را به تمامه پذیرفت و به تبعات آن تن داد یا باید از آن احتراز کرد. به عبارت دیگر، تهیه نسخه جعلی، کپی یا بدوی، تنها یکی دو مرتبه مخاطب را آموزش میدهد که سفر و خرید در این مناطق را در سبد هزینه خانوار بگنجاند و سپس به سوی نسخههای اصلیتر یا لااقل متنوعتر برود. از این جهت، به همان نسبت که فرار سرمایه ایرانی از کشور ناشی از شرایط نامساعد محیط کسب و کار است، ناشی از گسترش بیضابطه منطقه آزاد نیز هست.