سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز

اقداماتی که موضع روحانی را زیر سؤال برد؛
محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان، روز جمعه گذشته در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری انگلیسی رویترز اعلام کرد که با "ترکی الفیصل" رئیس سابق سازمان استخبارات عربستان سعودی دیدار کرده است.
دیدار ظریف با رئیس سابق استخبارات سعودی و سکوت دستگاه دیپلماسی در قبال گستاخی‌هاگروه بین‌الملل مشرق - اصل دیپلماسی نرم در چانه‌زنی های سیاسی و بین‌المللی امروز به یکی از ابزارهای مهم در کیف کاری دیپلمات‌های خبره جهان تبدیل شده است، جذب حداکثری و لبخند همواره یکی از موفق‌ترین روش‌های دیپلماسی عمومی در تعاملات بین‌المللی و انتخاب ادبیات نرم، ابزاری برای رسیدن به منافع حداکثری با هزینه‌های حداقلی است.

البته نکته مهمی که در استفاده از این روش باید مورد توجه قرار گیرد، این است که این ابزار مستقلا نمی‌تواند در تعاملات سیاسی منشا اثر باشد، به معنای دیگر دیپلماسی لبخند هنگامی کارساز خواهد بود که یک دیپلمات از برگه‌های برنده دیگری نظیر تعهد بر حفظ آرمان های ملی، استمرار موازنه مطلوب در ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی و حتی فرهنگی، برخورداری از عناصر اعتقادی و ... به عنوان پس زمینه های لبخند سیاسی استفاده کند.

اصل دیپلماسی جاذبه گرچه از مفیدترین ابزارهای تعامل با دیگران به شمار می رود، اما تنها راهکار این تعامل نیست و اصول چانه‌زنی ایجاب می‌کند یک دیپلمات گاهی نرم سخن بگوید و گاهی تند؛ گاهی تأکید بر ادامه مذاکره کند، گاهی میز مذاکره را با اعتراض ترک کند. بنابراین استفاده نابجا از این فرمول می‌تواند از سوی طرف مقابل تلقی غلط ضعف مواضع طرف مقابل را نشان داده و بر مواضع غیرمنطقی و زیاده خواهی آن خواهد افزود.محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان، روز جمعه گذشته در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری انگلیسی رویترز اعلام کرد که با "ترکی الفیصل" رئیس سابق سازمان استخبارات عربستان سعودی دیدار کرده است. این دیدار در حالی انجام شد که اظهارات مقامات ایرانی در درخواست دیدار با مقامات رسمی عربستان با بی‌اعتنایی مقامات رسمی سعودی مواجه شده و به‌تازگی همپیمانان استراتژیک جمهوری اسلامی ایران از جمله "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه، "بشار اسد" رئیس‌جمهور سوریه و "نوری المالکی" نخست‌وزیر عراق، از عربستان سعودی به عنوان حامی اصلی تروریسم در منطقه نام برده و دولت روسیه نیز خواستار ارجاع پرونده عربستان به عنوان حامی اصلی عملیات‌های تروریستی در خاک این کشور در شورای امنیت سازمان ملل شده است. مواضعی که متأسفانه با سکوت مشکوک دستگاه دیپلماسی کشور و عدم حمایت از مواضع رؤسای سه کشور مزبور، در موضع ضعف قرار گرفته است. 
دیدار "ظریف – الفیصل" در حالی انجام شد که اصرار آل‌ثانی و آل‌سعود بر ادامه مواضع خصمانه علیه ملت‌های منطقه و حمایت‌های آشکار و بی‌دریغ از تروریست‌های مسلح در کشورهای مختلف از جمله در سوریه و عراق و هدف قرار دادن منافع جمهوری اسلامی در منطقه از سوی ریاض باعث شد رئیس جمهور کشورمان برای نخستین بار در یک گفت‌وگویی مطبوعاتی به‌صراحت از این کشورها به عنوان حامیان تروریسم نام ببرد.

دیدار ظریف با رئیس سابق استخبارات سعودی و سکوت دستگاه دیپلماسی در قبال گستاخی‌ها

حسن روحانی در گفت‌وگو با شبکه "آرتی‌اس" سوئیس تأکید کرد: «عربستان سعودی و قطر برای افزایش نفوذ خود در خاورمیانه از تروریست‌ها در سوریه حمایت می‌کنند.»

متأسفانه این اظهارنظر بموقع و قاطعانه، با اقدام متناقض وزیر امور خارجه کشورمان در دیدار با "ترکی الفیصل" و حضور در میزگرد شبکه وهابی "العربیة" و اعلام موضع علیه حضور نیروهای حزب‌الله در سوریه، تأثیر مثبت خود را از دست داد.

این میزگرد با حضور تعداد از شخصیت‌های سیاسی و تحلیلگران استراتژیک از فرانسه و آمریکا، از جمله "ناصر جوده" وزیر خارجه اردن، "احمد داوود اوغلو" وزیر خارجه ترکیه، "مسعود بارزانی" رئیس اقلیم کردستان عراق، "غسان سلامه" تحلیلگر مسائل منطقه از پاریس و "ریچارد هاس" رئیس شورای روابط خارجی آمریکا برگزار شد و روی ماهواره "العربیة" رفت.


به گزارش مشرق، انجام این دیدار نامتعارف به خودی خود محل تردید و سؤال بود، چرا که این دیدار بین رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان با یکی از ضد ایرانی ترین شاهزاده‌های سعودی برگزار شد که سلف بندر بن سلطان بن عبدالعزیز و رئیس سابق استخبارات عربستان سعودی بوده است، آن هم در شرایطی که اقدامات خصمانه سعودی‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های اخیر به‌ویژه پس از امضای توافقنامه موقت ژنو افزایش قابل ملاحظه‌ای یافته و بعد از اثبات نقش سعودی‌ها در انفجار تروریستی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت و حمله به دیپلمات‌های کشورمان در کشورهای همسایه علاوه بر ابعاد سیاسی و بین‌المللی وارد فضای امنیتی شده است.
موضوع قابل توجه دیگر در مورد بی‌دقتی وزارت خارجه در انجام این دیدار، اظهارات خصمانه و کم‌سابقه این شاهزاده سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران بلافاصله پس از دیدار با ظریف و نشان داد برگزاری این دیدار بدون توجه به شرایط کنونی و دست بالای جمهوری اسلامی ایران در منطقه، از روی ضعف و انفعال صورت گرفته است.دیدار ظریف با رئیس سابق استخبارات سعودی و سکوت دستگاه دیپلماسی در قبال گستاخی‌ها"ترکی الفیصل" که یکی از افراطی‌ترین سیاستمداران سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران است، در سخنان خود در نشست داووس گفت: بزودی آشکارا در مقابل ایران خواهیم ایستاد، اکنون حزب‌الله لبنان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توانسته‌اند که نظام سوری را حفظ کنند و باعث پایداری این نظام شوند!

این شاهزاده سعودی افزود: «شیعیان در عراق و لبنان توانسته‌اند بسیاری از امور را در کشور خود به دست گیرند که این موضوع برای عربستان خوشایند نیست. امروز عربستان حامی کسانی است که علیه شیعیان فعالیت دارند. هرچه عربستان و دوستانش می‌کشند، از ایران و نظام و انقلاب آن است.»

وی در پایان ابراز امیدواری کرد که بزودی موضوع عراق و لبنان پایان بپذیرد و گفت: «پس از پایان یافتن موضوع عراق و لبنان، به صورت علنی علیه ایران خواهیم ایستاد!»

موضع‌گیری‌های مسامحه‌آمیز وزارت خارجه در قبال تهدیدات و توهین‌ها و عدم رعایت اصل اصیل "عزت" در مقابل تحرکات دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران، این روزها باعث ناامن‌شدن فضای کاری دیپلمات های کشورمان شده و واکنش‌های ضعیف وزارت خارجه کشورمان به ترورهای انجام‌شده در یمن، انفجار در مقابل سفارت ایران در بیروت و اقدامات مداخله‌جویانه هیئت اتحادیه اروپا و یونان در تهران تنها مواردی از بی‌حرمتی سران وابسته برخی کشورهای منطقه‌ای و اروپایی است که شایسته است با واکنش جدی و مناسب جلوی تکرار این اقدامات گرفته شد.

دیدار ظریف با رئیس سابق استخبارات سعودی و سکوت دستگاه دیپلماسی در قبال گستاخی‌ها
به هر روی امیدواریم وزیر امور خارجه کشورمان که این روزها از واکنش به نقض عهدهای مکرر طرف‌های غربی در افشای بندهای توافق هسته‌ای ژنو و اعمال تحریم‌های جدید خودداری می‌کند و تحت هیچ شرایطی حاضر به افشای بندهای این توافقنامه حتی در نشست غیر علنی مجلس شورای اسلامی هم نیست، با همین موضع انفعالی در برابر نمایندگان شش کشور صنعتی دور میز مذاکرات قرار نگیرد و توجه بیشتری به منافع عالی جمهوری اسلامی ایران در روند توافق با کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا داشته باشد.



گزارشی از وضعیت اردن در سه سال گذشته؛
وضعیت اردن از آغاز سال 2010 تا الان، درست عین «تابِ بازی» در پارک ها شده است. آرامش و ثبات ندارد. مخالفین با همه سنگینی شان آن را تا جایی که می شود به جلو هل می دهند و در لحظه ای که گمان می شود طناب این «تاب» دارد پاره می گردد...

گروه بین الملل مشرق - با شروع انقلاب ها در خاورمیانه، یکی از کشورهایی که شاهد تظاهرات های گسترده ی مردمی بود کشور پادشاهی اردن بود. اما این حضور گسترده ی مردمی هیچ وقت منجر به یک «انقلاب» نشد. دلیل این مسئله چیست؟ اساسا آیا وضعیت سیاسی و اتقصادی و اجتماعی اردن وضعیت مناسبی است یا مسئله در این کشور هم پیمان آمریکا و اسرائیل صورت دیگری دارد؟ محمد الفضیلات، روزنامه نگار اردنی، در شماره اخیر مجله «السفیر العربی» درباره وضعیت این چند سال کشورش مقاله ای خواندنی نوشته که ترجمه آن را تقدیم می کنیم:

وضعیت اردن از آغاز سال 2010 تا الان (و ای بسا در آینده هم!)، درست عین «تابِ بازی» در پارک ها شده است. آرامش و ثبات ندارد، مخالفین با همه سنگینی شان (البته در محدوده ای که از عرصه ی بازی در اختیار دارند) آن را تا جایی که می شود به جلو هل می دهند و در لحظه ای که گمان می شود طناب این «تاب» دارد پاره می گردد، وزن مخالفان کم می شود و وزن نظام سیاسی (که با همه بحران هایش، هنوز مستقر است) زیاد می شود، و این چنین است که تاب به عقب بر می گردد و یک «دور تاب بازی جدید» شروع می شود. تاب بازی عصبی اردنی ها ادامه دارد و تاب، لحظه ای ثبات ندارد. بالا می رود و پایین می آید، و منتظر است کسی باز آن را با شدت هل بدهد.

عجب کشوری داریم، پر است از بحران های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که هر روز عمیق تر می شوند، و هر بار که گفته می شود «به حل بحران نزدیک شده ایم»، بیشتر گره می خورد. تا آنجا که مخالفان شعارشان این شد که «الحل بالحل» [راه حل در انحلال است] و منظورشان این بود که راه حل، در انحلال نهادهای سرکار و کنار گذاشتن افراد حکومتی و تغییر روش اقتصادی فعلی است. در مقابل آنها هم نظام اعلام کرد هیچ راه حلی جز اصلاحات وجود ندارد، البته اصلاحاتی که خود نظام می پسندید، بدون هیچ مشورت یا گفتگویی.


اوضاع سیاسی اردن چطور است؟

اردن (که محکوم است به داشتن نظام سلطنت مشروطه ی وراثتی) مدتی است که «درد زایمان»ی سیاسی ای را تجربه می کند که هدفش اصلاح نظام موجود است، البته بدون بلند پروازی برای تغییر نظام. در اردن بر سر وجود پادشاه اختلاف نیست، اختلافات بر سر اختیارات اوست که تا قوای اجرایی و قانونگذاری و قضائی هم کشیده شده است (قوایی که فقط روی کاغذ از هم مستقلند!).

آغاز قضایای سیاسی کشور بر می گردد به ابتدای سال 2010، زمانی که اردن مواجه شد با جنبشی کارگری در همه ی بخش ها. جنبشی که رفته رفته تبدیل به یک «قیام» کارگری شد که خواستار بالا رفتن دستمزدها و محقق شدن امنیت شغلی و آزادی فعالیت های صنفی بود.

این قضیه که بدون برنامه ریزی و خود به خود شروع شده بود، با ورود نخبگان سیاسی در اعتراضات، ابعادی منظم به خود گرفت. نخبگان سیاسی شعار می دادند : «نان، آزادی، عدالت اجتماعی». چیزی نگذشت که با مسلط شدن احزاب سیاسی مخالف بر جنبش مردمی به وجود آمده، این قیام کارگری تبدیل شد به قیامی سیاسی. احزاب سیاسی در این مسیر، از خشم مردمی به وجود آمده ضد نظام های حکومتی در آغاز سال 2011 هم سود می بردند.

حالا زمان مناسب برای محقق شدن اهداف مخالفین بود، اهدافی که از زمان تشکیل دولت اردن در سال 1921 تا آن زمان نتوانسته بودند آن ها را محقق کنند.

احزاب مخالف، اعضایشان را جمع کردند و طرفداراناش را تحریک کردند و با کسانی که از دست نظام حاکم خشمگین بودند و از فساد آن متضرر شده بودند، هم پیمان شدند و همه مجموعا به خیابان ها ریخته و خواستار اصلاح نظام شدند، بدون اینکه جنبششان هدف «سرنگونی» یا اهداف دیگر رادیکال داشته باشد. 


مخالفین، «تاب» را با آرامی هل دادند، اما نظام با قدت جواب داد و با شروع به «برخورد امنیتی» با قضیه کرد چیزی که نتایج معکوس داد و حرکت «تاب» را خیلی تند کرد: کشور تبدیل شد به میدان اعتصاب و تحصن، اعتصاب ها و تحصن هایی که هنوز یکی تمام نشده ده تای دیگر متولد می شود.

نظام، خطر را حس کرد. دید که برخی نظام های عربی ساقط شده اند و بهار عربی در حال گسترش است. دنبال راه حل گشت و نتیجه را در این دید: برکناری دولتی که مردم هم خواستار آن بودند.

راه حل جواب نداد. سه دولت هم بعد از آن دولت روی کار آمد و برکنار شده یا استعفا داد (و همه این استعفاها و برکناری ها  رنگ و بوی «سقوط» داشت) و پادشاه اردن هر کسی را که مأمور تشکیل دولتی جدید می کرد مردم خشمگین در خیابان ها فریاد می زدند «سرنگون باد دولت بعدی.» 

مسئله ی مردم بر سر شخص نبود، بر سر راه و روش [اداره کشور] بود. راه و روشی که مبتنی بود بر اختیارات شخص پادشاه در تعیین دولت از طریق مشخص کردن نخست وزیر. و این چیزی بود که مخالفین (که طالب دولت هایی بودند که توسط اکثریت پارلمانی تشکیل شود) نمی توانستند آن را بپذیرند.

مشکل در اینجا بود. و حل آن مستلزم تغییر نظام انتخاباتی ای بود که از سال 1993 در کشور اجرا می شد. نظامی که اردن را به حوزه های انتخاباتی محدودی تقسیم می کرد که از هر حوزه تنها یک نماینده انتخاب می شد. مدافعان این نظام انتخاباتی،  با این توجیه که این نظام، تقسیمات مناطق کشور و پراکندگی عشایری را در نظر می گیرد، از آن دفاع می کردند ولی این نظام در اصل رقابت های شدید منطقه ای و عشایری (و حتی نژادی) ایجاد می کرد و ضمنا، مانع رسیدن مؤثر احزاب به کرسی های پارلمان می شد. 

در مقابل سرسختی نظام، مخالفین هم تاب را با قدرت هل دادند. تاب با شدت بالا رفت: مخالفین حالا بدون توجه، خواستار سرنگونی نظام بودند.

چیزی نمانده بود که طناب های تاب پاره شود که نظام، راه برون رفتی برای خودش یافت به این شکل که مخالفین را غرق در «گفتگو و مذاکره» کرد. هیئتی برای گفتگوهای ملی تشکیل داد و هیئت دیگری برای اصلاح قانون اساسی و کانال های سری ای هم برای گفتگو با مخالفین باز کرد، با هر کس از راه مخصوص به خودش.


عجب اصلاحاتی! نتیجه اصلاح قانون اساسی شد افزوده شدن به اختیارات پادشاه. نتیجه بحث های هیئت گفتگوهای ملی هم شد قانون انتخاباتی توافقی. نظام، قانون انتخاباتی مد نظر خودش را دوباره غالب کرده بود، این بار با کمی آراستن همان قانون انتخابات قبلی به این شکل که چند کرسی پارلمان را هم اختصاص داده بود به فهرست های انتخاباتی ملی.

رویاهای اصلاحات دود شده و به هوا رفت. نظام مخالفین را سرگرم کرد: با انحلال مجلس و دعوت به برگزاری انتخاباتی زودرس بر اساس قانون جدید. انتخابات جدید برگزاری شد و پارلمانی سر کار آمد که چندان فرقی با پارلمان قبلی نداشت، بالاخره این پارلمان هم داشت در چارچوب همان «سیستم» عمل می کرد. 

اعلام شد که این پارلمان، پارلمانی است که راه برقراری یک دولت پارلمانی را هموار می کند و البته همه (چه نظام و چه مخالفان) می دانستند چنین دولت هرگز نخواهد آمد.

نظام از مخالفین انتظار دارد از او تشکر کنند و مخالفین هم که از شدت جنبش خود کم کرده اند از نظام انتظار دارند از آنها عذرخواهی و اصلاحات واقعی را آغاز نماید. تاب، بین این دو در رفت و آمد است، بالا می رود و برمیگرد، در انتظار چیزی که دوباره آن را هل بدهد.


واقعیت های اقتصادی اردن

امروز، آنقدری که اقتصادی برای اردنی ها اهمیت دارد، سیاست برایشان مهم نیست. چرا که کشورشان با داشتن بدهی ای معادل هشتاد درصد تولید ناخالص ملی، در آستانه ی ورشکستگی است و کسری بودجه ای ثابت دارند که هر ساله حدود 4 میلیارد دلار است. همه اینها نتیجه ی سال ها فسادی است که از زمان بر تخت نشستن ملک عبدالله دوم بدون هیچ تجربه و آمادگی ای در سال 99، تا الان وجود دارد.

 مخالفین، میزان مفاسد اقتصادی این سال ها را حدود چهارده میلیارد دلار تخمین می زنند. نظام هم گرچه اصل وجود فساد را رد نمی کند، ولی این رغم را قبول ندارد. و البته در این بین، بررسی های بی طرفانه [کارشناسی] ای وجود ندارد.

در هر حال، مردم اردن هستند که باید هزینه ی این فساد را از طریق اجرای سیاست های «اصلاحات اقتصادی» که دولت در پیش گرفته بپردازند. سیاست اصلاح اقتصادی ای که شامل آزاد سازی قیمت ها و برداشتن یارانه از کالاها (حتی از کالای اساسی) می شود.

سیاست به اندازه کافی آن تاب را هل می داد، حالا حساب کنید دیگر چه خواهد شد اگر حکومت هم بیاید و قیمت ها را با توجیه کنار گذاشتن یارانه ها یا رساندن آن به کسانی که لایقش هستند، بالا ببرد. نتیجه، این می شود که مردم هم با عصبانیت تاب را از طرف مقابل هل بدهند، آن هم در حالی که نظام قدرت نگه داشتن آن یا پاسخ دادن به آن را ندارد مگر از طریق توسل به برخورد امنیتی. 

حالا نظام، ملت فقیر اردن را مقابل دو گزینه قرار داده است: یا فقر و سیاست های فقیر سازی دولت را بپذیرند یا آنکه به دل همان هرج مرج رو به تصاعد در کشورهای «بهار عربی» بروند، نتیجه این است که مردم سکوت می کنند و جنبش می خوابد.

گزارش های صندوق بین المللی پول برای سال 2012 حاکی از آن است که سرانه ی درامد هر فرد در اردن تنها چهار هزار و نهصد دلار است. در حالی که این در آمد به دلیل افزایش قیمت ها (در نتیجه ی سیاست آزادسازی قیمت ها که تا الان شامل سوخت و برق شده و انتظار می رود که شامل آب و نان هم بشود) تحلیل می رود.


چیزی که وضع معیشتی اردنی ها را سخت تر می کند این است که سیاست افزایش قیمت ها موازی با اصلاح دستمزدها نبوده است. الان کف دستمزدها در اردن 268 دلار است در حالی که بررسی مخارج خانوارها در سال 2010 خط فقر را 1131 دلار تعیین کرده بود.

این آمار، قیام های مردم اردن با هر افزایش قیمت را تفسیر می کند. در ضمن، سکوت بعدش را هم تفسیر می کند چون همین مردم می ترسند چیزی سرشان بیاید که بر سر دیگران آمده است.
مردم انتظار دارند که دولت حال آنها را بفهمد و در مقابل، دولت از مردم انتظار دارد که در راه نجات کشور از فروپاشی اقتصادی، باز هم بیشتر تحمل کنند.


وضعیت اجتماعی اردن

می توان انعکاس بحران اقتصادی اردن را روی واقعیت های اجتماعی زندگی مردم دید: در سال 2012 میزان جرائم سرقت گزارش شده، در تاریخ اردن بی سابقه بود. آمار پلیس نشانگر ثبت 21259 سرقت در سال 2012 است. مسئولین خجالت می کشند که جرائم را به وضعیت اقتصادی مرتبط کنند و آن را به افزایش طبیعی جمعیت (از طریق زاد ولد) و افزایش غیر عادی جمعیت (به دلیل حضور آوارگان در کشور) مرتبط می خوانند. حالا جرائم مرتبط با سرقت دیگر تنها در شهر ها رخ نمی دهد بلکه حتی به مناطق حاشیه ای شهرها و روستاها که در آنها اعضای یک عشیره ی واحد زندگی می کنند هم کشیده شده است.


مواد مخدر هم به شکل نگران کننده ای گسترش یافته و حتی به داخل دانشگاه ها و مدارس راه پیدا کرده است. طبق آمارهای رسمی، در سال به طور متوسط 55 نفر به دلیل مصرف مواد مخدر جان می بازند.

نسبت تجرد بالای سی سالگی هم در سال 2012 به 40 درصد در بین زنان و 49 در صد در بین مردان رسیده است. میزان طلاق هایی که در سال 2012 ثبت شده است هم طبق آمار قوه قضائیه، 8610 طلاق است که نشانگر افزایش 12 درصدی آن به نسبت سال 2011 است.

همه اینها و بالاتر از این ها رخ می دهد و هنوز جامعه اردن از اصول و مکارم اخلاق حرف میزند، و از فتوت و شهامت عشیره ای می گوید، ولی ظاهرا این را فقط روی حساب مثل معروف «اگر زمین از آدم حسابی خالی بشود نابود می شود» می گویند.

این است وضعیت اردن طی این سه سال، محکوم است به «تاب خوردن» دائمی ولی نه به بالاترین حد تاب خوردن می رسد و نه سقوط می کند؛ ملت نه انقلاب می کند و نه پرچم تسلیم بلند می کند!

با نگاهی به این اتفاقات می توان دریافت که چند ماهی است مرحله جدیدی از عملیات های تروریستی و قتل شهروندان ایرانی در منطقه آغاز شده است. این موج کشتار، ایرانیان را بدون تمایز میان یک نظامی و غیرنظامی، مقام مسؤول یا شهروند عادی هدف قرار می دهد.
عصرایران - در هفته های اخیر در جدید ترین اقدام تروریستی علیه ایران، یکی از دیپلمات های ایرانی در یمن به دست افراد مسلح  ناشناس کشته شد. مهاجمان قصد ربودن وی را داشتند که در پی مقاومت سرسختانه اش،او را به ضرب گلوله  کشتند.

قبل از این هم یکی دیگر از دیپلمات های ایرانی در یمن به دست مهاجمان ناشناس ربوده شده بود و تلاش ها برای آزادی وی به سرانجام نرسیده است.

علاوه بر این دو شهروند ایرانی، حملات تروریستی علیه شهروندان ایرانی در لبنان و عراق نیز روی داده است. قبل از آن هم، مرزبانان ایرانی در شرق کشور هدف حملات مسلحانه شماری از مهاجمان قرار گرفته و به شهادت رسیدند.

با نگاهی به این اتفاقات می توان دریافت که چند ماهی است مرحله جدیدی از  عملیات های تروریستی و قتل شهروندان ایرانی در منطقه آغاز شده است. این موج کشتار، ایرانیان را بدون تمایز میان یک نظامی و غیرنظامی، مقام مسؤول یا شهروند عادی هدف قرار می دهد.

مهمترین عملیات های تروریستی علیه شهروندان ایرانی در منطقه در ماه های اخیر به این شرح است:

-    ربودن نور احمد نیکبخت کارمند سفارت ایران در صنعا (تیر ماه 1392)
-    کشتار 17 مرزبان ایرانی در شهر سراوان در شرق ایران ( آبان ماه 1392)
-    حمله تروریستی به سفارت ایران در بیروت و کشتن 6 ایرانی در این حادثه از جمله رایزن فرهنگی ایرانی ( آبان ماه 1392)
-    کشته شدن 15 تکنسین ایرانی در عراق در حمله گروه های تروریستی ناشناس (آذرماه 1392)
-    قتل علی اصغر سیدی دیپلمات ایرانی در یمن (دی ماه 1392)

اما راز این موج از عملیات های تروریستی علیه شهروندان ایرانی چیست؟ دلیل این موضوع را می توان افزایش هزینه های ادامه حکومت بشار اسد رئیس جمهوری سوریه دانست.

از چند ماه پیش تاکنون روند درگیری و جنگ داخلی در سوریه به سمت پیشروی و موفقیت های ارتش سوریه در کنار از میان رفتن احتمالات سقوط یا کناره گیری بشار اسد از قدرت می رود.

براساس شرایط موجود نیز هیچ مانعی در مقابل ادامه حکمرانی اسد وجود ندارد و بشار تا اطلاع ثانوی در کاخ ریاست جمهوری در دمشق خواهد بود.

براساس چنین وضعیتی، فعالیت های مسلحانه و فشارهای دیپلماتیک نتوانسته اند حکومت اسد را متلاشی کنند. همچنین گزینه حمله نظامی خارجی برای سرنگونی حکومت سوریه  هم از میان رفته است.

در چنین شرایطی، مخالفان جبهه ایران-سوریه تلاش می کنند ادامه حکمرانی اسد برای تهران، هزینه زا باشد و این هزینه آفرینی را از بخش های مختلف دیپلماتیک (مخالفت با توافق هسته ای ژنو – مخالفت با حضور ایران در مذاکرات ژنو -2) تا اقدامات عملی در قالب کشتن شهروندان و مقامات ایرانی در منطقه واقعیت ببخشند.

اکنون در منطقه دو جناح ایرانی و سعودی، در برابر هم صف آرایی کرده اند و کشتارهای اخیر تلاشی است از سوی جناح مقابل برای تغییر موازنه.



نگاهی به گفت و گوی اخیر
منظور از «حال» فعلی افراد تفسیر موسّع «به نفع» شخص است نه وارونه آن. در علم حقوق نیز حقوق دانان بر این باورند که قانون را به نفع متهم باید تفسیر کرد.
 عصر ایران؛ مهرداد خدیر- آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت و گوی اخیر با تارنمای انتخاب به سوء تفاهم یا تفسیر به رای یکی از عبارات مشهور امام خمینی اشاره کرده و به طعنه درباره دیدگاه افراطی ها گفته است: «می گویند هر کس با ما نیست حال اش خوب نیست».

مراد از این «حال» البته نه احوال و روحیه که همان « وضع فعلی» است. رهبر فقید انقلاب گفته بودند: «میزان، حال فعلی اشخاص است.» 

این سخن را امام درپاسخ به سخت گیری های مربوط به گزینش نیرو در صدر انقلاب و بزرگ نمایی پاره ای نقاط ضعف سیاسی یا اخلاقی در کارنامه و پیشینه و پرونده افراد بیان داشته بودند و آشکار بود که منظور این بوده  که وضعیت فعلی را ملاک قرار دهید و گذشته را نکاوید (مگرآن که شخص جرم محرزی مرتکب شده باشد).

در سال های اخیر اما تفسیر متفاوت ازاین گفته امام به جایی رسید که درتوجیه نفی دیدگاه های هاشمی رفسنجانی در دوران احمدی نژاد گفتند این که امام تصریح کرده بودند :« دشمنان بدانند هاشمی زنده است تا نهضت زنده است» مربوط به همان زمان است و «میزان، حال فعلی ایشان است»!

با این وصف تمام تاییدات امام منحصر به کسانی می شد که درگذشته باشند و شامل زنده ها نمی شود و این قاعده خود ساخته را به هاشمی هم تسری می دادند.

البته در این که ممکن است دید گاه های سیاسی افراد- با هر گرایش و پیشینه- در طول زمان تغییر کند و چه بسا از اهداف اولیه فاصله بگیرند تردیدی نیست و مثال های متعددی هم می توان به دست داد.

 اما این یک بحث است و تلاش برای توجیه این رویکرد با تفسیر به رای سخنی از امام بحثی است دیگر و مراد از این نوشته تنها اشاره به همین نکته است که پیام آن سخن امام کاملا روشن است و منظور از «حال» فعلی افراد تفسیر موسّع «به نفع» شخص است نه وارونه آن. در علم حقوق نیز حقوق دانان بر این باورند که قانون را به نفع متهم باید تفسیر کرد. در ان موضوع خاص نیز چون قرار بوده نوعی قضاوت  و داوری و صدور رای درباره فرد موضوع گزینش صورت پذیرد توصیه شده «حال» فعلی میزان باشد و همین واژه «میزان» هم موید همین مدعاست که قرار بر تسهیل در قضاوت است و اساسا این عبارت درباره رجال و چهره های سیاسی به کار نرفته که هاشمی را با آن محک بزنند یا دیگری را.

ضمن این که اگر قرار باشد گذشته و پیشینه افراد را بر پایه «حال» به معنی همین حالا نفی کنیم این «حال» هر لحظه می گذرد و همه را می توانند برانند و مهم تر این که مشخص نیست صلاحیت این تفکیک را چگونه به دست آورده اند؟

سخن آقای هاشمی را می توان با قدری تسامح به همان معنی اولیه ای که در ذهن متبادر می شود نیز دانست. چون برخی واقعا  تصور می کنند تنها حال خودشان خوب است و هر که با آنان نیست «حال»اش خوب نیست.

 در این چند ماه اما به نظر می رسد حال آیت الله در هر دو معنی خوب است. هم با انتخاب روحانی خنده و لبخند به چهره او بازگشته و باز با سیمایی بشاش دیده می شود و هم «زمان حال» را درک می کند.

 او که در دهه 60 منادی «عدالت» اجتماعی بود و در دهه 70 به «تعدیل» روی آورد از دهه 80 «اعتدال» پیشه کرد اما ثمر آن را ندید،«حال» در دهه 90 میوه دیگری از ریشه همان شجره «عدل» را در قالب «اعتدال» به تماشا نشسته است.

در تفسیر دوم امید که حال همه ما خوب باشد و مصداق این شعر سید علی صالحی نباشیم که «حال همه ما خوب است ولی تو باور نکن»...

تیم حفاظتی ویژه دبیرکل حزب الله لبنان تنها از 20 نفر تشکیل شده که در موارد فوق العاده نظیر حضورهای علنی این تعداد به 150 نفر می رسد.
گزارش روزنامه صهیونیستی از عملکرد تیم حفاظتی نصراللهگروه بین‌الملل مشرق - روزنامه صهیونیستی معاریو در مقاله‌ای به بررسی تلاش های ناکام این رژیم برای ترور سید حسن نصرالله و عملکرد تیم حفاظتی وی پرداخت. این روزنامه در گزارش طولانی خود در مورد یگان ویژه حفاظتی سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان نوشت که این یگان ویژه که مخصوص محافظت از دبیرکل حزب الله لبنان است، لباس های یک شکل می‌پوشند و بهترین جلیقه های ضد گلوله در دنیا را به تن می کنند. تعداد این عناصر 150 نفراست که تمامی آنها به خوبی آموزش های نظامی و امنیتی را دیده اند و تحت نظر امنیت داخلی ویژه حزب الله لبنان و شخص وفیق صفا از رهبران برجسته این حزب کار می کنند. 

بر اساس این گزارش تیم امنیتی شخصی سید حسن نصرالله از 20 نفر تجاوز نمی کند، این افراد از آموزش دیده ترین و مخلص ترین افرادی هستند که تحت فرماندهی ابو علی جواد به کار خود می پردازند و تنها برای این موارد آموزش دیده اند. سایر عناصر ویژه حفاظتی از امنیت داخلی حزب الله که 130 نفر هستند، در مواقعی به حفاظت از دبیرکل حزب الله می پردازند که وی قصد حضور علنی در جمع مردم را داشته باشد. این افراد در مناطق عمومی یا در جمع مردم به مراقبت از اوضاع مشغول می شوند یا در پشت بام ها اوضاع اطراف را کنترل می کنند. 

به گزارش مشرق، معاریو در این راستا به نقل از روزنامه السیاسه کویت می نویسد که سید حسن نصرالله مکان مخفیانه اقامت خود را از ضاحیه جنوبی بیروت به جای دیگری تغییر داده است. 

این روزنامه در ادامه به تعدادی از ظهورهای علنی سید حسن نصرالله در جمع مردم اشاره کرده و نوشت که وی بعد از حضور در جمع مردم در مراسم استقبال از سمیر قنطار که در سال 2008 و بعد از انجام تبادل اسرا صورت گرفت، در سال 2011 نیز در مراسم عاشورای حسینی شرکت کرد و در جمع دهها هزار نفر از مردم عزادار حاضر شد. 

گزارش روزنامه صهیونیستی از عملکرد تیم حفاظتی نصرالله

معاریو در مورد حضور سال 2008 نصرالله نوشت که وی تحت تدابیر امنیتی در محل ظاهر شد و مقدار کوتاهی سخنرانی کرد و بعد محل جشن را ترک کرد و از طریق شبکه های تونل که در زیر این منطقه قرار دارد، این مکان را ترک کرد. یک سرهنگ بازنشسته ارتش اسرائیل که ارتباط نزدیکی با ستاد مشترک ارتش اسرائیل دارد، می گوید که حضور سید حسن نصرالله در مراسم های علنی به عوامل زیادی از جمله موقعیت منطقه برگزاری مراسم و حالت های امنیتی انتخاب شده برای این برنامه بستگی دارد. 

به گزارش مشرق، بر اساس این گزارش در تصاویر منتشر شده در زمان حضورهای علنی نصرالله قبل از جنگ دوم لبنان، وی با یک یا دو نگهبان ظاهر می شد، اما بعد از جنگ با چندین نگهبان ظاهر می شد و در حال حاضر نیز با افزایش تهدیدات علیه وی نگهبانان وی سلاح با خود حمل می کنند. در تازه ترین حضور وی نیز نگهبانان از یک کیف استفاده کرده بودند.  

بر اساس این گزارش قبل از آغاز مراسمی که قرار است نصرالله در آن حاضر شود نیز حراست های امنیتی علنی و مخفیانه و ایجاد موانع ایست و بازرسی‌ها و ممانعت از ورود خودروها و موتور سیکلت‌ها به مکان برگزاری مراسم انجام می شود.

گزارش روزنامه صهیونیستی از عملکرد تیم حفاظتی نصرالله

در صبح روزی که قرار است نصرالله در جمع مردم حاضر شود، خیابان های اطراف ورزشگاه الرایه بسته می شود و حدود بیست نگهبان وفادار وی حراست امنیتی شدیدی را در اطراف او به صورت مربع ایجاد می کنند تا وی از جمع مردم عبور کند و به منطقه ای که برای سخنرانی اش آماده شد، برسد. در پایان مراسم نگهبان شخصی وی از طریق گوشی از عدم وجود هر مشکلی مطمئن می شود، محافظان در طول مراسم آسمان بیروت را زیر نظر دارند تا هواپیماهای شناسایی اسرائیل به آن نفوذ نکرده باشند. 

پدر سید حسن نصرالله یک بار در گفتگو با یک خبرگزاری ایرانی اعلام کرد که در سال تنها یک بار می تواند فرزندش را ببیند، سید حسن نصرالله 9 خواهر و برادر دارد و از همسرش فاطمه مصطفی یاسین 5 فرزند دارد که هادی پسر بزرگ وی در حمله اسرائیلی ها در سال 1997 به شهادت رسید. خانواده وی نیز تحت تدابیر امنیتی قرار دارند.

گزارش روزنامه صهیونیستی از عملکرد تیم حفاظتی نصرالله

تلاشهای اسرائیل برای ترور سید حسن نصرالله 

به گزارش مشرق، بر اساس این گزارش رژیم صهیونیستی در سال 2004 سعی کرد از طریق مسمویت غذایی نصرالله را ترور کند. وی در جنگ دوم لبنان نیز هدف ترور قرار گرفت. در اردیبهشت سال 85 نیز یک شبکه تروریستی که برای ترور وی از طریق پرتاب موشک لاو اسرائیلی برنامه ریزی کرده بود، بازداشت شد. قرار بود خودروی وی در زمان حضور در جشنواره ای در حاره حریک در ضاحیه جنوبی مورد اصابت موشک قرار گیرد. در 30 ژولای 2011 نیز در یک منزل مسکونی که به اعتقاد اسرائیل سید حسن نصرالله در آن حضور داشت، انفجاری رخ داد. اسرائیل تصور می کرد قرار است وی با مقامات ارشد حزب الله در این ساختمان دیدار کند. یک ماه بعد یک خودروی بمب گذاری شده در نزدیکی سالن الشهید یعنی همان منطقه ای که قرار بود  نصرالله سخنرانی خود را به مناسبت چهارمین سالگرد جنگ لبنان انجام دهد، ایجاد شد. 

این روزنامه نوشت که درست است که سید حسن نصرالله بیشتر وقت خود را در اماکن مخفی به سر می برد، اما با این وجود برنامه های روزانه خود را در دیدار با رهبران حزب الله و شخصیت های خارج از حزب دنبال می کند و با آنها مسایل مختلف داخلی و خارجی را مورد بررسی قرار می‌دهد. 

عتی شیلح افسر سابق اسرائیلی می گوید که در مخفیگاه سید حسن نصرالله 4 نفر همواره با وی حضور دارند و مسئول سلامتی وی هستند، آنها بخشی از زندگی نصرالله هستند و در طول شبانه روز با وی هستند. 

گزارش روزنامه صهیونیستی از عملکرد تیم حفاظتی نصرالله

به نوشته این روزنامه از دیگر افرادی که امنیت سید حسن نصرالله را زیر نظر دارد، مصطفی بدر الدین فرمانده نظامی ارشد حزب الله و رئیس یگان های ویژه این حزب است. خلیل حرب مشاور امور اطلاعاتی این حزب تا سال 2012 و وفیق صفا رئیس دستگاه امنیتی مرکزی و ابو علی جواد رئیس بخش امنیتی و حمایت ویژه نصرالله و هاشم صفی الدین رئیس شورای اجرایی حزب الله لبنان و حسین خلیل برادرزاده و جانشین وی از دیگر افرادی است که بر روند حراست از سید حسن نصرالله نظارت دارند. 

معاریو می افزاید که دبیرکل حزب الله لبنان در دوره کنونی تمایل بیشتری به حضور علنی در مراسم های مرکزی و تعطیلات رسمی بویژه در ورزشگاه الرایه و سالن سید الشهدا نشان می دهد 
شیلح می افزاید که این حضور که بر اساس سطح تهدیدات و بر اساس اطلاعات امنیتی موجود برنامه ریزی می شود و ارتباط مستقیمی با محتوای مراسم دارد و پیامهایی را نیز دارد. البته حضور نصرالله در مکان هایی صورت می گیرد که از تجهیزات لازم برای حمایت از وی برخوردار باشد.

این روزنامه در پایان نوشت که سفرهای خارجی سید حسن نصرالله پیشتر از طریق سفر به سوریه انجام می شد، اما بعد از حوادث سوریه شرایط تغییر کرده و وی مستقیما از بیروت و با هواپیمای ویژه و حراست دقیق نیروهای ویژه خود به مکانهای مورد نظر سفر می کند.

اسراییل از توافق اخیر بین ایران و اعضای گروه 1+5 به شدت ناراضی است و نتانیاهو و دیگر مقامات این رژیم تا کنون بارها به مقامات آمریکایی ودیگر اعضای گروه 1+5 درباره توافق با ایران هشدار داده اند.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نسبت به نهایی شدن توافق هسته ای اخیر ایران با قدرت های جهانی در ژنو ابراز تردید کرد.

به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه جروزالم پست نتانیاهو روز یکشنبه در سخنان خود پیش از جلسه کابینه اسراییل مدعی شد مادامی که ایران حاضر نشود دستگاه های سانتریفیوژ خود را جمع نکند ، توافقی حاصل نخواهد شد.

نتانیاهو در نخستین جلسه کابینه اسراییل ساعاتی پس از بازگشت  از اجلاس مجمع اقتصاد جهانی در داووس سوییس، با اشاره به سخنان حسن روحانی در داووس مبنی بر اینکه ایران حتی یک دستگاه سانتریفیوژ خود را در چارچوب توافق ژنو برنچیده و نخواهد چید، گفت:" اگر ایران روی این موضع خود بایستد، هدف نهایی فرایند دیپلماتیک با ایران محقق نخواهد شد."

نتانیاهو افزود؛ ایران همچنان اصرار دارد تا توانایی خود را برای تولید سلاح هسته ای حفظ کند.

رژیم صهیونیستی از توافق اخیر بین ایران و اعضای گروه 1+5 به شدت ناراضی است و نتانیاهو و دیگر مقامات این  رژیم تا کنون بارها به مقامات آمریکایی ودیگر اعضای گروه 1+5 درباره توافق با ایران هشدار داده اند.

اظهارات نتانیاهو پس از مصاحبه اخیر روحانی با شبکه سی ان ان صورت می گیرد که در آن در پاسخ به سوالی درباره واکنش  ایران به حمله احتمالی اسراییل به تاسیسات هسته ای ، گفت پاسخ ایران به چنین حمله ای پشیمان کننده خواهد بود.

مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای عضو گروه ۱+۵، صرف‌نظر از محتوا و نتیجه‌ای که دارد، از یک بعد دیگر هم برای ایران و ایرانیان دستاورد چشمگیری داشته است؛ پس زنده باشد ‌همچون روحانی و ظریف، سردار جعفری!
کد خبر: ۳۷۴۳۳۷
تاریخ انتشار:۰۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۵-27 January 2014
زنده باد روحانی!زنده باد سردار جعفری! زنده باد ظریف!مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای عضو گروه ۱+۵، صرف‌نظر از محتوا و نتیجه‌ای که دارد، از یک بعد دیگر هم برای ایران و ایرانیان دستاورد چشمگیر دیگری هم داشته است و آن ‌آزمون اجماع‌‌سازی پیرامون یک موضوع ملی، به رسمیت شناختن آرا‌ و نظریات متنوع و گاه‌ متعارض درباره فرایند مذاکراتی و کار کردن مقامات مسئول به صورت ترکیبی تکمیلی درباره موضوعی ملی است.

به گزارش «تابناک»، در فرایند مذاکرات هسته‌ای ایران با کشورهای عضو‌ گروه ۱+۵، با حمایت‌های رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، اجماعی ‌کم سابقه شکل گرفته ‌که نمونه آن را شاید بتوان در دوران دفاع مقدس دید؛ اجماعی که برای به دست آوردن منفعت همه ایرانیان و انقلاب اسلامی شکل گرفته است. 

نکته مهم این اجماع، وجود عقلانیتی مشخص در ورای آن است، به گونه‌ای که به رغم تنوع دیدگاه‌ها ‌درباره مذاکرات، با وجود مخالفان و موافقان مذاکرات و با وجود باز بودن عرصه برای مخالفت و موافقت، صدای واحدی از ایران به گوش جهانیان می‌رسد. وقتی گفته می‌شود ایران به هیچ وجه تأسیسات هسته‌ای خود را نابود نمی‌کند، وزیر خارجه بر آن اصرار، رئیس جمهور سخنان وزیر را سرسختانه تأیید می‌کند و مقامات داخلی نیز مواضع آنان در مقابل زیاده‌خواهی‌ها را می‌ستایند. 

در آن سو به ‌گاه تهدید و دراز‌دستی‌‌ غربی‌ها، مقامات نظامی کشور، مبتنی بر همین عقلانیتی که در دیپلماسی هست، پاسخ‌های قاطعانه، درخور و متین به طرف غربی می‌دهند و به عنوان بخشی از‌ فرایندی که برای تحصیل منافع ملی ایرانیان طراحی شده، عمل می‌کنند. 

اما مدیریت جریانی که به اجماع ملی رسیده، در دستان رهبر انقلاب است و همین باعث شده نه تنها نیروهای کشور، موازی عمل نکرده و تلاش‌های همدیگر را خنثی نکنند، بلکه همه نیروهای داخلی از قبیل مقامات دولتی و مذاکره کننده، نمایندگان مجلس، فرماندهان نظامی، شخصیت‌های برجسته نظام و...‌ همچون قطعاتی هماهنگ در زمان‌های لازم و متناسب وارد حلقه شوند و نقش خود را بازی کرده و کمکی به پیشبرد مذاکرات کنند. 

در این چهارچوب گاهی تبسم‌های دیپلماتیک،‌ گاه سخت‌گیر و ایستادگی دیپلمات‌ها و ‌گاه‌ واکنش مقامات نظامی کشور در مقابل تهدیدات است که حلقه اجماع ملی صورت گرفته در مدیریت مباحث مرتبط با سیاست خارجی را تکمیل می‌کند؛ که عرصه سیاست خارجی و تأمین منافع کشور، جز با اجماع ملی امکان پذیر نیست. 

در چنین فرایندی است که وقتی رئیس جمهور و وزیر خارجه در عرصه دیپلماتیک در برابر زیاده‌خواهی‌های غرب ایستادگی ‌و در عرصه‌ای دیگر فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقابل تهدیدات ایستادگی می‌کنند، مورد تحسین مردم و افکار عمومی قرار می‌گیرند. چرا که این مردم با گوشت و خون خود هم ثمرات گفت‌و‌گو را شنیده‌اند و در سنت‌های ملی و اسلامی بدان‌ها توصیه شده است و هم ثمره شیرین مقاومت در مقابل زیاده خواهی ‌را دریافته‌اند. برای ‌همین‌ است که وقتی مسئولان کشور برای تأمین منافع ملی ایرانیان در چهارچوب یک ارکستر می‌نوازند، افکار عمومی هرچند هر کسی را در جا و حسی مسئولیتش مورد توجه قرار می‌دهند، ‌در ‌‌نهایت این کلیت و فرایند منظم تصمیم‌گیری و دفاع از حیثیت و عزت مردم ایران است که مورد توجه مردم قرار می‌گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد