احتراماً، در چند سال اخیر به دنبال گزارشها و درد دلهای پراکنده و تأسف بار و بعضاً تکان دهنده بعضی از دوستان و یادگاران دفاع مقدس که همواره دغدغه و همّی جز مشکلات و معیشت مردم و آسایش و رفاه همشهریان و مراجعت کنندگان به خرمشهر ندارند، با چالشهای این منطقه درگیر بودهام. بالاخص چالش فقر و محرومیت اقتصادی که حاکم بر دیگر شاخص های توسعه نیافتگی است. این مساله نیز خود معلول بیتوجهی و بی تفاوتی مسئولین مربوطه اعم از بومی، استانی و ملی به نیازهای اساسی و برنامهریزی بوده و هست.
گویا خرمشهر آن سرزمینی نیست که روزی محل بزرگترین بندر و باراندازها و گمرکات و کشتیرانی(17 اسکله تخلیه و بارگیری) و قطب نخیلات این کشور بوده و مردم این شهر زندگی و رفاهی در حد و استاندارد مردم تهران و بالاتر را داشته اند و به بهشت سرمایه داران معروف بود.
در عین حال مردمی بسیار متدین، مذهبی و انقلابی در این شهر سکنی داشتند که عارضه و بلای جنگ تحمیلی مصائب زیادی را برای آنها به دنبال داشت. این محرومیت ها خود باعث عدم تمایل به بازگشت و رجعت جمع کثیری از مهاجرین این شهر به خرمشهر شد و این خلأ جمعیتی توسط گروه های جمعیتی روستایی و حاشیه شهرهای استان پر شد و این جایگزینی موجب ناهمگونی و برهم خوردن بافت جمعیتی و تداخل فرهنگی و اجتماعی گردید.
انتظار این بود که همچنان که مردم شریف و صبور و متدین خرمشهر، خاکریز اول و خط مقدم جنگ با بعثیان و خطاب اصلی و مصداق بارز جمله حضرت امام (ره) بودند که "مردم خوزستان دین خود را به انقلاب و اسلام ادا کردند"، در صف مقدم و اولویت نخست بازسازی و توسعه همه جانبه و احیاء زیرساخت ها و کارکردهای قبل از جنگ نیز باشند.
این در حالی است که فقر و محرومیت با تمام ابعاد و زوایای خود چهره کریه خود را در زندگی روزمره ساکنان شهر نمایانده و بیکاری و عدم پویایی شاخص های اقتصادی مانع از حتی کمرنگ شدن این بلیه و مصیبت در سطح اجتماعی و اقتصادی گردیده است.
بافت جمعیتی فعلی خرمشهر از قریب به 40 درصد مهاجرین غیربومی از روستاها و شهرهای استان که فاقد مسکن و امکانات اولیه زندگی در محل مبدأ خود بودهاند و 60 درصد ساکنین بومی خرمشهر و بعضاً از قشر محروم است که در زمان جنگ قادر به تهیه مسکن و امکانات در محل مهاجرت خود نشده بودند.
سوال این است که چرا نمی بایستی هم آهنگ با رشد سریع شهرهای بزرگ و تهران، آبادان و خرمشهر توسعه یابند، چرا دسترسی به آب آشامیدنی سالم از مردم این شهر دریغ شده و مردم مجبورند که این نعمت خدادادی را با پرداخت پول تأمین کنند. بی آبی تنها محنت و محرومیت آنها نیست که بهداشت، درمان، آموزش، تحصیلات، هوا (گرم و آلوده) و ... به همراه فقر و بیکاری مهمان دائم و پایدار مردم خونگرم این دیار فراموش شده است.
به فرموده امام (ره) خرمشهر را خدا آزاد کرد و ما این عضو اهداء شده الهی را نتوانستیم به پیکر این کشور آنطور که شایسته است پیوند بزنیم چرا که متخصصین مجربی و طبیبان متعهدی را نداشتیم. شأن خرمشهر مطالعه و تحقیق جامع و مانع با رویکرد توسعه همه جانبه و بررسی زیر ساخت های عمرانی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با نگاه به استعدادها و پتانسیل های بالقوه و بالفعل آن و همچنین بودجه اعتباری اختصاصی و تعیین یک استان معین و مدیری در توان یک وزیر جهت اجرای این مهم است.
در این چند سالی که به یاد دوران دفاع مقدس به خوزستان می آمدم سری هم به خرمشهر و آبادان میزدم و همیشه این احساس را داشتم که چرا بعد از گذشت حدود 25 سال از پایان جنگ هنوز در این دو شهر اتفاق مهم و پیشرفت جدی حداقل هماهنگ و سازگار با شتاب سایر شهرها انجام نشده است.
خاطرات نگارنده به محاصره خرمشهر بر میگردد ، هنگامی که محمد جهان آرا در سرکشی از خطوط مقدم در کنار رودخانه به حقیر می گفت "می شود سفری برویم آن طرف رودخانه و برگردیم به شهرمان".
در زمانی که محمد نبود، سربازان و بسیجیان این کشور "حماسهی ماندگار" فتح خرمشهر راخلق کردند. بدون تردید انسانها در زندگی شخصی خود نقطه های عطف خاصی دارند، برای حقیر سعادت ملاقات حضرت امام (ره) در پاریس، مقاومت زرمندگان در زمان دفاع مقدس، آزادسازی خرمشهر، عظمت و ابهت تخت جمشید، توسعه ساخت و ساز عسلویه همواره تصاویر ماندگار در ذهنم خواهند بود.
علی الخصوص خاطرات زندگی در خرمشهر بعد از آزادسازی خرمشهر و آماده شدن برای عملیاتهای کربلای 4 و 5 هنگامی که قائم مقام لشکر 8 نجف بودم در کنار سردار شهید احمد کاظمی و بچه های لشکر برایم یادآور بهترین دوران زندگیم در دفاع مقدس است.
انسان با گذشت دوران میانسالی با خاطرات زندگی میکند. اما آنچه نگارنده را وادار به نوشتن این مقاله نمود بیان این خاطرات نبود، بلکه چندین سال است که در دانشگاه تهران و خانه کارآفرینان در رشتة کارآفرینی با مفهوم کارآفرینی اجتماعی و کسب و کارهای اجتماعی نیز زندگی می نمائیم و به دنبال آمادهسازی و توانمندسازی افراد جامعه، جوانان، فارغ التحصیلان و سرپرست خانوارها برای ایجاد و تحقق رویاها از طریق ایجاد کسب و کارهای نوآورانه و تکراری در ابعاد کسب و کارهای خانگی، اینترنتی، روستایی و ایجاد فرهنگ ترویجی هستم، زیرا میتوان به جای صرفاً دنبال "کارمند شدن" بودن به دنبال "ایجاد کسب و کار خود" نیز بود.
مکانیزم های توانمندسازی و نوآوری در اداره مؤسسات و مردم نهاد خیریه ها نیز در دستور کارمان قرار دارد، تا اینکه به درخواست مؤسسه بهار خرمشهر و خیریه امام علی (ع) آذرماه امسال بازدیدی از خرمشهر و آبادان به منظور سرکشی و بررسی چالشهای خانواده های ایتام و بی سرپرست خانوار داشتیم.
بدون شک یکی از تاریک ترین روزهای زندگیم رقم خورد. افسوس از این که چگونه می شود در کشوری با این همه استعداد و توانایی زندگی کنیم و این شکاف طبقاتی و معضلاتی مانند فقر و سختی امرار معاش اولیه، بیکاری، ناامیدی، نداشتن امکانات اولیه، مسکن، بهداشت (آب آشامیدنی)، درمان ... و نداشتن انگیزه و مهارت و فرهنگ کار مناسب برای شروع حتی کسب و کارهای کوچک وجود داشته باشد.
در کنار بسیاری از اقداماتی که نظام، دولت، وزارتخانه ها، شرکت ها، منطقه آزاد اروند و نهادهایی چون کمیته امداد، بنیاد مستضعفان ، بهزیستی و ...در حال انجام هستند، سؤال کلیدی این است که چرا چالشهای اصلی شهر همچنان پابرجا است که به تعدادی از آنها اشاره می نمائیم:
این دغدغه که روز و شب همواره مرا مشعول به خود کرده بود، منجر به سرکشی چند روزه همراه برخی از دوستان دلسوز دیگر از منطقه شد تا از نزدیک با توجه به اندوختهها و تجربیات علمی و عملی خود در زمینههای مدیریت و کارآفرینی و چالشهای اقتصادی و صنعتی که سالها در سپاه، بنیاد و دانشگاه آن را تجربه کردهایم و نیز با توجه به این که در ده سال اخیر از نزدیک با طرحها و پروژه های عمرانی و سازندگی مألوف هستیم، با دید و نظر کارشناسی به این 2 شهر ورود کنیم و تا جایی که مقدور بود با دست اندرکاران و مسئولین مربوطه اعم از بومی و غیر بومی و مسئولین محلی فعلی و همچنین با فعالان دلسوز اجتماعی که در بستر مؤسسه های خیریه فعال هستند جلساتی را برگزار کنیم.
در این روند تا حدودی ریشه های توسعه نیافتگی و محرومیت مضاعف و جاماندگی این 2 شهر از جریان سازندگی بعد از جنگ را به دست آوردم که البته این مهم خود کار گروهی متخصص و ورزیده در امور توسعه شهری را می طلبد که در صورت صلاحدید حضرتعالی امر به اجرایی نمودن آن را خواهید داد ولی مختصراً و جهت تقریب ذهن.