صرفنظر از ماهیت واقعی حقوق بشر و تعاریف مختلفی که از آن وجود دارد، در طول سالهای اخیر، این مفهوم مهم بشری تبدیل به ابزاری برای استفادههای سیاسی غرب شده است که یکی از مهمترین آنها «جایزه ساخاروف» است.
به گزارش مشرق، جایزه ساخاروف که هر ساله از سوی اتحادیه اروپا به فعالان حقوق بشر اهدا میشود، طی یک سال گذشته به دلیل اهدای آن به 2 نفر از محکومین فتنه سال 88 در فضای خبری کشور مطرح و از آن به عنوان یکی از جوایز مطرح در عرصه حقوق بشر یاد میشود.
صرفنظر از ماهیت واقعی حقوق بشر و تعاریف مختلفی که از آن وجود دارد و نفس رعایت آن از سوی تمام دولتها، اما در طول چندده سال گذشته، این مفهوم مهم بشری تبدیل به ابزاری برای استفادههای سیاسی غرب شده است که یکی از مهمترین آنها «جایزه ساخاروف» است.
جایزه ساخاروف در غیاب ستوده و پناهی در سال 2012 به آنان اهدا شد
* جایزهای برای فعالان حقوق بشرجایزه ساخاروف در سال 1988 و برای اولینبار از سوی پارلمان اروپا به آندره ساخاروف ناراضی معروف اتحادیه جماهیر شوروی و همچنین مارچنکو زندانی عقیدتی در زندانهای این کشور اهدا شد.
بانی این جایزه، پارلمان اروپا است که نمایندگان منتخب آن از سوی کشورهای مختلف اتحادیه اروپا به این پارلمان راه مییابند.
از سال 2010 نیز این جایزه با مبلغ نقدی 50 هزار یورویی همراه شده است.
* بزرگداشت مقام ستیزهگران با رژیمهای مخالف غربگرچه اهدای جایزهای در حوزه فعالیتهای حقوق بشر میتواند ایده خوبی از لحاظ انسانی به نظر برسد اما نگاهی کوتاه به سوابق کسانی که این جایزه را دریافت کردهاند، به روشنی این مطلب را میرساند که اهدای این جایزه بیشتر به عنوان حربهای برای برجستهسازی افرادی به کار میرود که به گونهای با نظامهای سیاسی مخالف غرب در حال معارضه هستند.
اهدای این جایزه به مخالفان چینی، کوبایی و حتی سازمانهایی همچون گزارشگران بدون مرز نشان میدهد غرب و به خصوص اتحادیه اروپا هدف خاصی را از این جایزه دنبال میکنند و آن هم نشان دادن تبلیغاتی کسانی است که به نوعی در ستیز با رژیمهایی هستند که ارزشهای غرب را زیر سوال میبرند.
*زنان سفیدپوشی که تحریمها را نمیبینندنمونه روشن دیگر آن، اهدای این جایزه به زنان سفیدپوش کوبایی است. این گروه که تحت نظر دفتر حافظ منافع آمریکا در کوبا فعالیت میکند، متشکل از زنان و همسران زندانیان مخالف رژیم کوبا است.
اعضای این جنبش، خود را طرفدار گستردهشدن دمکراسی و انتخابات آزاد در کوبا عنوان میکنند و خواستار آزادی اقوام و همسران خود هستند گرچه در این میان، این گروه به هیچعنوان به تحریمهای یکجانبه ایالات متحده آمریکا که سختترین تحریمها از نوع خود علیه این کشور محسوب میشود، اشاره نمیکند.
این تحریمها سبب به وجود آوردن مشکلات فراوان برای سیستم بهداشتی این کشور شده است و گسترش سیستم آبرسانی برای مردم غیرنظامی کوبا را مشکل و تا حدودی نیز غیرممکن نموده است.
البته پیش از این، جنبش مادران پارک لاله نیز با همین هدف در ایران راهاندازی شد که به دلیل عدم توجه قشرهای مختلف مردم و همچنین نبود امکان پشتیبانی از خارج، عملا با شکست روبهرو شد.
*آزادی با شفاعت آمریکااز دیگر برندگان جایزه ساخاروف میتوان به «وئی جینشنگ» فعال حقوق بشر در چین اشاره کرد. البته وی پیش از این به جرم ارائه انتقال اطلاعات نظامی به آمریکاییها، به 15 سال زندان محکوم شده بود.
پس از آزادی وی نیز بار دیگر به جرم اقدام علیه امنیت ملی این کشور به زندان محکوم شد که در پی میانجیگری بیلکلینتون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، از زندان آزاد و بلافاصله عازم آمریکا شد.
بعدها دستگاه اطلاعاتی چین تصاویری از دیدار وی با برخی از عوامل دستگاه اطلاعاتی آمریکا را در خاک این کشور منتشر کرد.
*خبری از مسلمانان نیستبا وجود اینکه در میان فعالان حقوق بشر، بسیاری از قربانیان مسلمان چه در فلسطین اشغالی، چه در عراق و چه حتی در اروپا وجود دارد با این حال این جایزه به هیچعنوان به آنان تعلق نگرفته است.
تنها یکبار این جایزه به یک وکیل مسلمان و البته فمنیست اهل بنگلادش تعلق گرفت که آن هم به دلیل مخالفت با چارچوبهای خانواده اسلامی بود.
اهدای این جایزه به نسرین ستوده و جعفر پناهی از دیگر اقدامات پارلمان اروپا در ارتباط با اتفاقات فتنه سال 88 بود که هر 2 نیز از محکومان فتنه بودند.
این جایزه در سال 2012 در حالی به این 2 رسید که آنها نمی توانستند در مراسم دریافت جایزه در اروپا حاضر شوند، لذا اهدای این هدیه تا یک فرصت مناسب، در بایگانی پارلمان اروپا باقی ماند.
نهایتا در روزهای اخیر که هیئت پارلمان اروپایی با عنوان دیدار با مسئولان نظام وارد تهران شد، در اقدامی که هیچ نهادی در کشور (چه مجلس به عنوان میزبان این گروه و چه وزارت خارجه) مسئولیت آن را قبول نمیکنند، ضمن دیدار با این 2 محکوم فتنه در سفارت یونان، بدهی خود را به برگزیدگان سال قبلشان ادا کردند.
جالب است بدانید که با وجود دیدارهای مختلف این گروه با مسئولان عالیرتبه نظام ازجمله رییس مجلس و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، خانم کرونبرگ که ریاست این گروه را برعهده داشت (و تصویر بی احترامی در دیدار با آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز از صداوسیما پخش شد) در بازگشت از ایران، طی یک نشست خبری، دیدار با پناهی و ستئوده را مهمترین دیدار خود در این سفر عنوان کرد.
البته پارلمان اروپا روابط بسیار گرمی نیز با سایر گروههای اپوزیسیون ایرانی دارد که از این جمله میتوان به ارتباط با گروهک منافقین و همچنین احزاب کمونیستی اشاره کرد.
تلویزیون اسرائیل در واکنش به انتشار اخباری در رابطه با جاسوسی آمریکا و انگلیس از نتانیاهو، مدعی شد نخستوزیر رژیم صهیونیستی در دفتر کارش هیچ رایانهای ندارد و از بیم جاسوسی برخی اوقات از ایما و اشاره استفاده میکند.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، ساعتی پس از افشای جاسوسی آمریکا و انگلیس از نزدیکترین متحد خود یعنی رژیمصهیونیستی، تلویزیون اسرائیل گزارشی پخش کرده است از اقدامات امنیتی که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم از بیم جاسوسی توسط سرویسهای اطلاعاتی خارجی، انجام میدهد.
دیروز بخش تازهای از اسناد «ادوارد اسنودن» افشاگر آمریکایی منتشر شد. این اسناد نشان میدهد سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا ایمیلها و تماسهای تلفنی نتانیاهو، «ایهود اولمرت» نخستوزیر سابق و «ایهود باراک» وزیر جنگ سابق رژیمصهیونیستی را رصد و شنود کردهاند.
کانال 2 تلویزیون اسرائیل در برنامهای که شب گذشته پخش کرد، گزارش داده که نتانیاهو در دفتر کار خود هیچ رایانهای ندارد و ایمیلی هم ارسال نمیکند. بنا بر این گزارش، نتانیاهو خط تلفن شخصیای نیز در دفتر کار خود ندارد.
کانال 10 تلویزیون اسرائیل هم گزارش داده است که نتانیاهو همچنین زمانی که در مورد موضوعات مهم و حساس بحث میکند، به جای استفاده از کلمات، از ایما و اشاره استفاده میکند تا بلکه از جاسوسی سرویسهای اطلاعاتی خارجی جلوگیری کند.
نخستوزیر رژیمصهیونیستی برای آنکه اطمینان یابد به هیچ وجه مورد جاسوسی قرار نمیگیرد، بحثهای بسیار حساس خود را در دفاتر موساد انجام میدهد.
دستیاران نتانیاهو هم به تلویزیون اسرائیل گفتهاند او برخی اوقات برای اشاره به موضوعات خاص، از زبان رمز و کد استفاده میکند و حتی اگر طرف مقابل معنی این کدها را نفهمد، او حاضر به بیان معانی آنها نمیشود.
کانال عبری تلویزیون اسرائیل هم مدعی شده است که نتانیاهو همواره به این فرض که تحت جاسوسی و نظارت قرار دارد، فعالیت میکرده و بسیار «محتاط» بوده است.
ترس اسرائیل از همکاری موفّق دولت سوریه و دروزها؛
کارنگی مینویسد: سئوال "یک میلیون لیرهای" باقی مانده، در واقع می خواهد بگوید که اگر اقدامی که آمریکا خواهان آن است انجام شود، به این میزان می ارزد؛ کسی چه می داند، شاید معامله پیشنهاد شده و چانه زنی ها ادامه دارد. خواسته آمریکا، فاصله گرفتن دروزی ها از جنگ فرقه ای با تروریست های سلفی است، همین؛ این خیلی می ارزد.
گروه بین الملل مشرق- چندی پیش رژیم صهیونیستی در اقدامی بی سابقه، اوّلین فرمانده دروزی را بعنوان فرمانده «تیپ نخبه گولانی» منصوب کرد. برخی از کارشناسان معتقد بودند، این اقدام اسرائیل، ضمن اینکه برای افزایش روحیه دروزی های صهیونیست در اراضی اشغالی صورت گرفته، دارای مصارف منطقه ای هم هست. بر این اساس، رژیم غاصب سعی دارد با انجام اقدامات نرم و نیمه سخت، بخشی از بدنه دروزی ها در لبنان و سوریه را علیه "محور مقاومت اسلامی" بسیج کند. این فرضیه بیشتر تقویت می شود، وقتیکه مأموریت های ویژه اطّلاعاتی و برون مرزی «تیپ گولانی» و مأموریت های ویژه فرمانده دروزی جدید آن در بلندی های «جولان» طیّ چند سال اخیر مورد توجّه قرار گیرد. پیش از این منابع رسانه ای، بارها اعلام کردند که دروزی ها در سوریه مانند دیگر اقلّیت های مذهبی و قومی بعد از شروع درگیری ها در سوریه، علیرغم اینکه در گذشته انتقاداتی به حاکمیت این کشور داشتند؛ برای حفظ قدرت در دستان دولت سوریه و بخاطر ترس از کشتار دسته جمعی تروریست های سلفی، با ارتش این کشور همکاری های گسترده ای کرده اند[1]. همچنین، منابع رسمی در گزارش های تصویری، بخشی از حمایت های دروزی ها از نظام سوریه در «جولان» را به نمایش درآورده بودند[2].
این همکاری ها تا جایی ادامه داشته که گروه های تروریستی بعد ناامید شدن از جدایی این اقلّیت ها از دولت سوریه، نهایتاً دستور قتل عام آنها را صادر نمودند. تابستان سال جاری، یکی از گروه های تروریستی در بیانیه ای رسمی خواهان حمله نیروهای این گروه به محلّه «جرمانا» - حومه دمشق- و «جبل العرب» و کشتار دروزی های مجتمع در این مناطق شدند که بخشی از آنها در مبارزات ملّی علیه سلفی ها شرکت داشتند[3].
بیانیه که رسانه ها مدّعی شدند، تروریست ها در آن، خواستار کشتار دروزی ها شده اند
در حال حاضر، به نظر می رسد بعد از ناکامی های آمریکا و اسرائیل و شرکای منطقه ای شان در توقّف حمایت های اقلّیت های قومی- مذهبی سوریه از دولت سوریه؛ این جبهه سعی دارد بین دولت و این نیروها ایجاد اختلاف کرده و حدّاقل آنها را از حمایت ارتش سوریه باز دارد؛ حتّی اگر به معارضه ملحق نشوند.
«مرکز خاورمیانه در انستیتو کارنگی» (Carnegie- MEC) در جدیدترین گزارش خود ضمن بازخوانی تنش های چند دهه پیش بین حکومت مرکزی سوریه و دروزی های ساکن در «جبل العرب»، به نقش گروه های مسلّح دروزی حامی «اسد» طیّ جنگ داخلی جاری در این کشور پرداخته است. تحلیل گر «کارنگی» بعد از برشمردن نتایج مثبت حاصل از همکاری دولت سوریه با دروزی های سوری و همزمان بی نتیجه ماندن، اقدامات «ولید جنبلاط» - رهبر دروزی های لبنان- برای توقّف این همکاری ها؛ سعی می کند خیلی ظریف، با پیش کشیدن مسائل جزئی، گروه های دروزی را از ادامه همکاری با ارتش سوریه منع کند.
در کل، تحلیل فوق بخوبی نشان می دهد که آمریکا و اسرائیل چطور سعی دارند از طریق سیاست های تفرقه افکنانه، دست دولت سوریه را از حمایت های اقلّیت های مذهبی این کشور طیّ چند ماه آتی خالی کنند. برخی از افراد مطّلع به منابع «مشرق» گفته اند که جبهه "اسرائیل- اردن- سعودی" سعی دارد، برای بدست آوردن یک اهرم چانه زنی در «مذاکرات ژنو 2 سوریه»، طیّ ماه های آینده دست به یک عملیات بزرگ در منطقه «درعا» و «سویدا» و مرز «جولان اشغالی» بزند[4].
نویسنده متن، کاملاً هوشمندانه می گوید که یک سئوال "یک میلیون لیره ای" باقی مانده، در واقع می خواهد بگوید که اگر اقدامی که آمریکا خواهان آن است انجام شود، به این میزان می ارزد؛ کسی چه می داند، شاید معامله پیشنهاد شده و چانه زنی ها ادامه دارد. در نهایت «کارنگی» اعلام می کند که خواسته آمریکا، فاصله گرفتن دروزی ها از جنگ فرقه ای با تروریست های سلفی است، همین؛ این خیلی می ارزد.
از آنجا که بخشی از سازماندهی های "دفاع ملّی سوریه" در این مناطق به عهده مبارزان مردمی دروزی است، آمریکا سعی دارد از طریق عملیات روانی و اقدامات پنهان؛ این مجموعه را در اثنای عملیات احتمالی آینده، از حمایت «اسد» منع کند. این می تواند یک کمک بزرگ و موقّت به جبهه غربی- عربی در سوریه باشد که دستان دیپلماسی ایران و روسیه را خواهد بست.
«مشرق» برای نمایش عمق پروژه تفرقه افکنانه آمریکا و اسرائیل در بدنه دروزی های منطقه، بدون پذیرش یا ردّ محتوای گزارش «کارنگی»؛ این تحلیل را بطور کامل منتشر می نماید:
عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه اینترنتی "رأی الیوم" در مقاله ای به بررسی سیاست های عربستان برای مقابله با قدرت روز افزون منطقه ای ایران، پس از شکست سیاست هایش در سوریه پرداخته و نوشت: آل سعود در این راه، دو گزینه ائتلاف با رژیم صهیونیستی و ائتلاف نظامی با اعضای شورای همکاری خلیج فارس را در پیش رو دارد که اگرچه احتمال روی آوردن آن به گزینه دوم بیشتر است اما در آن صورت نیز، قادر به رقابت یا مقابله با ایران نخواهد بود.
به گزارش سایت «انتخاب» عبدالباری عطوان افزود: بی تردید آمریکایی ها در دو ماه گذشته دو شوک بزرگ به حاکمان عربستان وارد کرده اند که اولین مورد آن در مخالفت با اقدام نظامی علیه سوریه - به دنبال بحث مربوط به استفاده از سلاح شیمیایی- تجلی یافت و دومین شوک نیز ناشی از توافق امریکایی ها و غرب با ایران در زمینه هسته ای به جای اقدام نظامی، بود. اما موضوع مورد بحث ما، توانایی سعودی ها برای تحمل این مسئولیت و مقابله با قدرت رو به رشد ایران به تنهایی و نیز مقابله با آن در سوریه، لبنان، عراق و یمن است؛ به ویژه که ایران قادر است جنگ را به داخل عربستان بکشاند و رژیم آل سعود را در تنگنا قرار دهد.
وی نوشت: حکام آل سعود [در تعامل با ایران] دو گزینه در پیش رو دارند که می توانند از آن استفاده کنند و این امر از رصد برخی تحرکات سیاسی و دیپلماتیک در روزهای گذشته مشهود است. گزینه اول، ائتلاف با رژیم صهیونیستی در نتیجه تشویق آمریکا و نادیده گرفتن کلیه محظوریت های دینی در این باره - مشابه اقدام بی سابقه و گستاخانه آل سعود در سال ۱۹۹۰- است. عربستان در جریان این اقدام گستاخانه، ۵۰۰ نیروی نظامی آمریکا را به منظور خارج کردن نظامیان عراقی از کویت در خاک خود پذیرفت. ممکن است این بار نیز علمای دینی سعودی با ذکر این سابقه، ورود به ائتلاف خطرناکتر و گستاخانه تر با اشغالگران صهیونیست را توجیه کنند.
به نوشته عبدالباری عطوان، دیدار اخیر ترکی الفیصل رئیس اسبق دستگاه اطلاعات عربستان با مسئولان صهیونیست در نشست سیاست جهانی در موناکو و مصاحبه وی با روزنامه صهیونیستی معاریو یکی از تمهیدات این ائتلاف است. از نشانه های این ائتلاف می توان به کثرت اخبار منتشره درباره دیدارهای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با مسئولان امنیتی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و دعوت از شیمون پرز رئیس رژیم اشغالگر قدس برای سخنرانی تلویزیونی در افتتاحیه دیدار امنیتی مربوط به کشورهای حوزه خلیج فارس اشاره کرد. این سخنرانی در پشت درهای بسته در ابوظبی و کف زدن های متوالی برای پرز با حضور نماینده عربستان - که گفته می شود سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان به نمایندگی از آن کشور در این نشست حضور داشته است- انجام گرفت.
سردبیر سابق روزنامه القدس العربی، گزینه دوم پیش روی عربستان را ائتلاف نظامی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و تشکیل پیمانی مشابه پیمان ناتو با حمایت و کمک تسلیحاتی غرب می داند؛ به ویژه که اولین فردی که خواستار تشکیل چنین پیمانی شد چاک هاگل وزیر دفاع آمریکا بود که در نشست گفتگوی منامه در دو هفته قبل این پیشنهاد را مطرح کرد. این موضوع در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در کویت نیز مطرح شد و دولت اوباما دو روز پس از آن، از اعطای تسلیحات نظامی جدید و پیشرفته به این ائتلاف از جمله سکوی های موشک های پاتریوت، موشک های دوربرد و با برد متوسط دیگر، جنگنده و تسلیحات دیگر خبر داد و "برنادیت میهن" سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا گفت که "شورای همکاری خلیج فارس، از نظر دریافت تسلیحات آمریکایی وضعیتی مشابه ناتو، سازمان ملل و اتحادیه آفریقا خواهد داشت."
عطوان تأکید کرد: به باور من، عربستانی ها گزینه دوم را یعنی ایجاد یک پیمان مشابه ناتو در خلیج فارس انتخاب کنند اما گزینه دیگر را نیز به طور کامل کنار نخواهند گذاشت و در این باره به مخفی کاری روی خواهند آورد؛ به ویژه اینکه مجموع شمار نظامیان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از ۲۵۰ هزار سرباز فراتر نمی رود و این در حالی است که [به گفته عطوان] شمار افراد ارتش ایران ۵۴۵ هزار نفر است و در جایگاه نهمین ارتش دنیا از نظر تعداد نیرو قرار دارد. از این رو کشورهای مذکور علاوه بر درخواست دریافت کمک های تسلیحاتی برای دستیابی به برابری و برتری در مقابل ایران، از نظر تعداد نیروها نیز نیازمند دست دراز کردن به سوی طرف سومی هستند.
این نویسنده و تحلیلگر با تجربه خاطرنشان کرد: آمریکا تصمیم به عدم ورود به جنگ مستقیم در خاورمیانه گرفته است و ترجیح می دهد که در پشت پرده بازی کند. اجازه دادن به قدرت های منطقه ای همپیمان واشنگتن، برای دفاع از منافعشان نیز در این راستا است. اولین نشانه عملی این سیاست، جنگ لیبی و سرنگونی رژیم معمر قذافی در سه سال قبل بود.
عبدالباری عطوان افزود: سئوالی که در اینجا مطرح است پذیرش تشکیل پیمان ناتوی سعودی از سوی سایر کشورهای حوزه خلیج فارس است؛ به ویژه که سعودی ها با عمان و قطر اختلافات شدیدی دارند و سه تن از سران شورای همکاری خلیج فارس در نشست کویت که در آن تصمیم به تشکیل فرماندهی نظامی پکپارچه گرفته شد، حضور نداشتند.
وی "سال میلادی جدید را سال ماجراجویی و امور غیرمنتظره از سوی مقامات ریاض" دانست و نوشت: کاملا آشکار است که مسئولان عربستانی سیاست سکوت را رها کرده اند و تصمیم به ورود به بحران سوریه به شکل مالی، نظامی و سیاسی گرفته اند و خواهند کوشید که به هر شکلی مانع گسترش نفوذ ایران شوند. اینکه آیا این ماجراجویی ها در نهایت به نفع سعودی ها خواهد بود سؤالی است که ماه ها وسال های آینده، پاسخ آن مشخص خواهد شد اما نباید فراموش کرد عربستان تنها بازیگر منطقه ای نیست بلکه قدرت های پرنفوذی در این منطقه در کنار یکدیگر به رقابت مشغول هستند که نباید آنها را در معادلات نادیده گرفت.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، سناتور مارک کرک، سناتور بلندپایه جمهوریخواه در کنگره آمریکا گفته که لایحه تحریمهای ایران در حال آماده شدن و وی خوشبین است که اعضای سنا آن را پیش خواهند برد.
وی روز سهشنبه به خبرنگاران گفت: «این لایحه در حال آماده شدن است. من داشتم با سناتور شومر درباره پیشرفت آن صحبت میکردم. امیدوارم این کار را انجام دهیم و آن را با باب منندز پیش ببریم.»
مارک کرک که از جمله نگارندگان تحریم قبلی علیه ایران بوده افزود که زمان تقدیم این لایحه و هر گونه ملاحظات دیگر درباره آن در سنا به عهده سناتور همتای وی در مجلس سنا یعنی آقای رابرت منندز، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنا و سناتور هری رید، رئیس کمیته اکثریت این مجلس است.
وی گفت: «زمان تقدیم آن به هری و باب بستگی دارد. دارد آماده میشود.»
وی درباره تلاشهای دولت اوباما برای جلوگیری از تصویب این تحریمها افزود: «لابیگری دولت برای من مأیوسکننده بوده است. من مطالب طبقهبندی شده را در روزنامه نیویورکتایمز بیشتر میخوانم تا چیزهایی که آنها در نشستهای خبری میگویند.»
این سناتور آمریکایی همچنین گفت که او در تلاش است تا لایحه تحریمها در هفته جاری ارائه شوند، قبل از آنکه قانونگذاران تصویب آن در سال جاری را به سال دیگر موکول کنند.
وی تأکید کرد: «من امیدوارم. قصد دارم با شریکم باب منندز همپیمان شوم تا مطمئن شوم که او خوشحال است و پیوند منندز ـ کرک، پیوندی است که در آن هر دو نفر پشتیبان هم علیه ایرانیها هستند.»
نویسنده و پژوهشگر سرشناس عرب تأکید کرد، ورود حزب الله به شهر قصیر سوریه ضروری بود، و این کار مقاومت لبنان به هدف دفاع از خود صورت گرفت.
به گزارش مشرق به نقل از العالم "محمد حسنین هیکل" گفت، طرح ورود حزب الله به شهر قصیر در سوریه در همان زمان مطرح بود، و این امر نه تنها مسألهای محرمانه به شمار نمیآمد، بلکه آشکار بود.
حسنین هیکل در مصاحبهای تلویزیونی اظهار داشت: مشکلات دنیای عرب هنگامی آغاز شد که آن را به سنی و شیعه تقسیم کردیم؛ ما باید همه تحولات و حوادث سال 2013 را در نظر بگیریم زیرا در سال 2014 تقریبا با مسائلی سرنوشت ساز مواجه خواهیم شد. نمی توان همه مسائل را به همین صورت باقی گذاشت زیرا ما در آستانه فروپاشی قرار داریم؛ پس یا باید بأیستیم و یا اینکه زمین بخوریم.
این تاریخ دان عرب خاطرنشان کرد: حزب الله همچنان یکی از بازیگران اصلی و فعال در منطقه است و باید این موضوع را در نظر گرفت؛ هیچ کس نمیتواند حزب الله را گروهی تروریستی بداند؛ حتی سازمان ملل متحد نیز حزب الله را اینگونه خطاب نمیکند زیرا این حزب یکی از احزاب حاضر در صحنه سیاسی لبنان است.
وی افزود: موضوع ارتباط حزب الله با ایران به دلیل مسائل منطقهای است و این امر مقبول و پذیرفتنی میباشد.
حسنین هیکل اظهار داشت که دبیرکل حزب الله لبنان پیامی را به او از جانب ایران برای سفر به این کشور جهت درک بهتر موضع ایران و لبنان و همچنین موضع شیعیان داده است؛ زیرا اکنون منطقه وارد کشمکشهایی بیفایده شده است.
عربستان هم دعوت شد؛ اما ایران نه!
در حالی که به نظر میرسد، سرانجام پس از ماهها، تلاشهای بینالمللی برای برگزاری کنفرانس صلح سوریه در حال نتیجه دادن است و انتظار میرود، این کنفرانس به زودی برگزار شود، مخالفت دولت آمریکا، سبب شده این بار هم ایران به این کنفرانس دعوت نشود. این در حالی است که پیشتر برخی مقامات غربی از قطعی شدن دعوت ایران خبر داده بودند.
کد خبر: ۳۶۶۰۲۳
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۲ - ۲۳:۱۷ -
20 December 2013 در حالی که به نظر میرسد، سرانجام پس از ماهها، تلاشهای بینالمللی برای برگزاری کنفرانس صلح سوریه در حال نتیجه دادن است و انتظار میرود، این کنفرانس به زودی برگزار شود، مخالفت دولت آمریکا، سبب شده این بار هم ایران به این کنفرانس دعوت نشود. این در حالی است که پیشتر برخی مقامات غربی از قطعی شدن دعوت ایران خبر داده بودند.
به گزارش «تابناک»، اخضر ابراهیمی، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه اظهار داشته، لیست شرکت کنندگان در کنفرانس صلح سوریه که قرار است به زودی برگزار شود، نهایی شده؛ اما مخالفتهای آمریکا سبب شده هنوز دعوتی از ایران در این زمینه نشود. این در حالی است که حتی نام عربستان سعودی نیز در میان سی کشور دعوت شده به این کنفرانس به چشم میخورد.
به نوشته «رویترز»، اخضر ابراهیمی اشاره کرده که قرار است کشورهای دعوت شده به این کنفرانس، در ۲۲ ژانویه سال جدید میلادی برای بحث درباره شیوههای برقراری صلح در سوریه گرد هم آیند؛ اما حضور ایران در جمع این کشور تاکنون با مانع روبهرو شده است.
وی اظهار داشته: «درباره ایران، ما هنوز به توافق نرسیدهایم؛ اما بر کسی پوشیده نیست که ما در سازمان ملل از حضور ایران استقبال میکنیم. با این حال، شرکای ما در ایالات متحده هنوز متقاعد نشدهاند که حضور ایران در این کنفرانس کار درستی باشد».
ابراهیمی افزوده است: حتی در صورت دعوت نشدن رسمی از ایران، وی به همکاری با مقامات ایرانی در زمینه سوریه ادامه میدهد، زیرا ایرانیها به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل گفتهاند، دعوت نکردن از آنها به معنای پایان همه چیز نیست و در صورت عدم حضور در کنفرانس نیز آنها به همکاری خود در حاشیه ادامه میدهند.
در واکنش به این خبر، گنادی گاتیلوف، معاون وزیر خارجه روسیه در مصاحبه با خبرگزاری «اینترفاکس» اظهار داشته، احتمالاً موضوع حضور ایران را باید با برگزاری مذاکراتی در سطح وزرای خارجه حل و فصل کرد.
با این حال، یک مقام ارشد آمریکایی که نخواسته نامش فاش شود به رویترز گفته «تصور حضور ایران در مذاکرات دشوار است»، زیرا این کشور از توافقنامه ژوئن ۲۰۱۲ (مربوط به کنفرانس ژنو ۱) مبنی بر تشکیل یک دولت انتقالی در سوریه حمایت نکرده است.
این مقام آمریکایی افزوده: راههایی برای مشارکت ایران، بدون حضور رسمی در کنفرانس وزرای خارجه وجود دارد، ولی در عین حال اظهار داشته، ایران باید فرستادن نیروهای نظامی و همچنین کمکهای نظامی به دولت سوریه را متوقف کند.
گفتنی است، در کنفرانس قبلی صلح سوریه نیز که در ژوئن ۲۰۱۲ برگزار شد، مخالفت آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی، سبب شد ایران امکان شرکت در این کنفرانس را پیدا نکند. در مقابل، دولت روسیه نیز با حضور عربستان سعودی مخالفت کرد؛ اما به نظر میرسد این بار با وجود حضور عربستان و به رغم عدم مخالفت دیگر کشورها، تنها پافشاری آمریکا بر عدم حضور ایران، سبب دعوت نشدن کشورمان شده است.
این در حالی است که طی ماههای اخیر، بیشتر مقامات غربی نزدیک به مسأله سوریه اذعان داشتهاند، حضور ایران برای حل و فصل بحران سوریه ضروری است. از سوی دیگر، شب گذشته و در جریان کنفرانس سازمان کمکهای بشردوستانه سازمان ملل، از نقش سازنده ایران در زمینه فرستادن کمکهای انسان دوستانه به سوریه تقدیر شد.
با این ملاحظات، دقیقاً مشخص نیست که این بار بهانه دولت آمریکا برای مخالفت با حضور ایران در کنفرانس صلح سوریه چیست؟!
کد خبر: ۳۶۶۱۲۵
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۵ -
21 December 2013 عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه اینترنتی "رأی الیوم" در مقاله ای به بررسی سیاست های عربستان برای مقابله با قدرت روز افزون منطقه ای ایران، پس از شکست سیاست هایش در سوریه پرداخته و نوشت: آل سعود در این راه، دو گزینه ائتلاف با رژیم صهیونیستی و ائتلاف نظامی با اعضای شورای همکاری خلیج فارس را در پیش رو دارد که اگرچه احتمال روی آوردن آن به گزینه دوم بیشتر است اما در آن صورت نیز، قادر به رقابت یا مقابله با ایران نخواهد بود.
به گزارش سایت «انتخاب» عبدالباری عطوان افزود: بی تردید آمریکایی ها در دو ماه گذشته دو شوک بزرگ به حاکمان عربستان وارد کرده اند که اولین مورد آن در مخالفت با اقدام نظامی علیه سوریه - به دنبال بحث مربوط به استفاده از سلاح شیمیایی- تجلی یافت و دومین شوک نیز ناشی از توافق امریکایی ها و غرب با ایران در زمینه هسته ای به جای اقدام نظامی، بود. اما موضوع مورد بحث ما، توانایی سعودی ها برای تحمل این مسئولیت و مقابله با قدرت رو به رشد ایران به تنهایی و نیز مقابله با آن در سوریه، لبنان، عراق و یمن است؛ به ویژه که ایران قادر است جنگ را به داخل عربستان بکشاند و رژیم آل سعود را در تنگنا قرار دهد.
وی نوشت: حکام آل سعود [در تعامل با ایران] دو گزینه در پیش رو دارند که می توانند از آن استفاده کنند و این امر از رصد برخی تحرکات سیاسی و دیپلماتیک در روزهای گذشته مشهود است. گزینه اول، ائتلاف با رژیم صهیونیستی در نتیجه تشویق آمریکا و نادیده گرفتن کلیه محظوریت های دینی در این باره - مشابه اقدام بی سابقه و گستاخانه آل سعود در سال ۱۹۹۰- است. عربستان در جریان این اقدام گستاخانه، ۵۰۰ نیروی نظامی آمریکا را به منظور خارج کردن نظامیان عراقی از کویت در خاک خود پذیرفت. ممکن است این بار نیز علمای دینی سعودی با ذکر این سابقه، ورود به ائتلاف خطرناکتر و گستاخانه تر با اشغالگران صهیونیست را توجیه کنند.
به نوشته عبدالباری عطوان، دیدار اخیر ترکی الفیصل رئیس اسبق دستگاه اطلاعات عربستان با مسئولان صهیونیست در نشست سیاست جهانی در موناکو و مصاحبه وی با روزنامه صهیونیستی معاریو یکی از تمهیدات این ائتلاف است. از نشانه های این ائتلاف می توان به کثرت اخبار منتشره درباره دیدارهای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با مسئولان امنیتی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و دعوت از شیمون پرز رئیس رژیم اشغالگر قدس برای سخنرانی تلویزیونی در افتتاحیه دیدار امنیتی مربوط به کشورهای حوزه خلیج فارس اشاره کرد. این سخنرانی در پشت درهای بسته در ابوظبی و کف زدن های متوالی برای پرز با حضور نماینده عربستان - که گفته می شود سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان به نمایندگی از آن کشور در این نشست حضور داشته است- انجام گرفت.
سردبیر سابق روزنامه القدس العربی، گزینه دوم پیش روی عربستان را ائتلاف نظامی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و تشکیل پیمانی مشابه پیمان ناتو با حمایت و کمک تسلیحاتی غرب می داند؛ به ویژه که اولین فردی که خواستار تشکیل چنین پیمانی شد چاک هاگل وزیر دفاع آمریکا بود که در نشست گفتگوی منامه در دو هفته قبل این پیشنهاد را مطرح کرد. این موضوع در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در کویت نیز مطرح شد و دولت اوباما دو روز پس از آن، از اعطای تسلیحات نظامی جدید و پیشرفته به این ائتلاف از جمله سکوی های موشک های پاتریوت، موشک های دوربرد و با برد متوسط دیگر، جنگنده و تسلیحات دیگر خبر داد و "برنادیت میهن" سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا گفت که "شورای همکاری خلیج فارس، از نظر دریافت تسلیحات آمریکایی وضعیتی مشابه ناتو، سازمان ملل و اتحادیه آفریقا خواهد داشت."
عطوان تأکید کرد: به باور من، عربستانی ها گزینه دوم را یعنی ایجاد یک پیمان مشابه ناتو در خلیج فارس انتخاب کنند اما گزینه دیگر را نیز به طور کامل کنار نخواهند گذاشت و در این باره به مخفی کاری روی خواهند آورد؛ به ویژه اینکه مجموع شمار نظامیان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از ۲۵۰ هزار سرباز فراتر نمی رود و این در حالی است که [به گفته عطوان] شمار افراد ارتش ایران ۵۴۵ هزار نفر است و در جایگاه نهمین ارتش دنیا از نظر تعداد نیرو قرار دارد. از این رو کشورهای مذکور علاوه بر درخواست دریافت کمک های تسلیحاتی برای دستیابی به برابری و برتری در مقابل ایران، از نظر تعداد نیروها نیز نیازمند دست دراز کردن به سوی طرف سومی هستند.
این نویسنده و تحلیلگر با تجربه خاطرنشان کرد: آمریکا تصمیم به عدم ورود به جنگ مستقیم در خاورمیانه گرفته است و ترجیح می دهد که در پشت پرده بازی کند. اجازه دادن به قدرت های منطقه ای همپیمان واشنگتن، برای دفاع از منافعشان نیز در این راستا است. اولین نشانه عملی این سیاست، جنگ لیبی و سرنگونی رژیم معمر قذافی در سه سال قبل بود.
عبدالباری عطوان افزود: سئوالی که در اینجا مطرح است پذیرش تشکیل پیمان ناتوی سعودی از سوی سایر کشورهای حوزه خلیج فارس است؛ به ویژه که سعودی ها با عمان و قطر اختلافات شدیدی دارند و سه تن از سران شورای همکاری خلیج فارس در نشست کویت که در آن تصمیم به تشکیل فرماندهی نظامی پکپارچه گرفته شد، حضور نداشتند.
وی "سال میلادی جدید را سال ماجراجویی و امور غیرمنتظره از سوی مقامات ریاض" دانست و نوشت: کاملا آشکار است که مسئولان عربستانی سیاست سکوت را رها کرده اند و تصمیم به ورود به بحران سوریه به شکل مالی، نظامی و سیاسی گرفته اند و خواهند کوشید که به هر شکلی مانع گسترش نفوذ ایران شوند. اینکه آیا این ماجراجویی ها در نهایت به نفع سعودی ها خواهد بود سؤالی است که ماه ها وسال های آینده، پاسخ آن مشخص خواهد شد اما نباید فراموش کرد عربستان تنها بازیگر منطقه ای نیست بلکه قدرت های پرنفوذی در این منطقه در کنار یکدیگر به رقابت مشغول هستند که نباید آنها را در معادلات نادیده گرفت.