سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

 

 

آسوشیتدپرس در طی گزارشی خبر داد که رابرت لوینسون، شهروند آمریکایی‌ای که نزدیک به هفت سال پیش در ایران ناپدید شد، در ماموریتی که رسما تائید نشده بود، برای آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، اطلاعات جمع می‌کرد.

به گزارش افکارنیوز، به دنبال ناپدید شدن لوینسون در سال ۱۳۸۵٬ سه مامور سیا به دلیل استفاده از لوینسون در یک ماموریت جاسوسی تایید نشده٬ شغل خود را از دست داده‌اند و در عین حال سازمان سیا برای بازداشتن خانواده لوینسون از شکایت از این سازمان٬ ۲.۵ میلیون دلار به این خانواده پرداخت کرده است.

روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی می نویسد که لوینسون در زمان مفقود شدنش در ایران با سازمان سیا قرارداد داشته است و می‌افزاید که از اواخر سال ۲۰۰۷ (چندماه پس از مفقود شدن آقای لوینسون) از ارتباط  لوینسون با سازمان سیا آگاه بوده است. در بخشی از اسناد فاش شده در مورد جاسوسی لوینسون و اینکه این فرد زیرنظر سیا فعالیت می کرده است، لوینسون در پیامی تایید کرده است که ساعت ۸:۳۰ بعد از ظهر روز جمعه جزیره کیش را به مقصد دوبی ترک خواهد کرد! همچنین رقم قرارداد وی ۸۴هزار دلار بوده است.



قسمتی از گزارش نیویورک تایمز در مورد جاسوسی لوینسون از اموال هاشمی رفسنجانی بوده است. به نوشته نیویورک تایمز، باب لوینسون با ایران آشنا نبوده است، اما نهایتا در جزیره کیش دستگیر شد. بعد از ملاقاتش با یک فراری آمریکایی به نام داود صلاح‌الدین.

کسی که باب لوینسون را به ایران علاقه‌مند کرد و می‌توان او را رابط اصلی دانست، یک تهیه کننده سابق تلویزیونی به نام آیرا سیلورمن بود.

در سال ۲۰۰۲ سیلورمن به ایران رفته بود تا با داود صلاح‌الدین دیدار کند. او از صلاح الدین خواسته بود تا اطلاعاتی را از مسئولان ایرانی دراختیارش قرار دهد. او تاکیدویژه ای برای جمع آوری اطلاعات اموال هاشمی رفسنجانی داشت. سیلورمن توانست از طریق ارتباط تلفنی صلاح‌الدین و لوینسون را به یکدیگر معرفی کند. حتی باب لوینسون برای بررسی ادعاهای مطرح شده صلاح الدین درمورد اموال هاشمی رفسنجانی به تورنتو می رود و با اشنایی با یک تاجر لیتوانیایی سعی می کند تا به گروهی از ایرانیان نزدیک شود.

روزنامه نیویورک تایمز می‌نویسد که از سال ۲۰۰۷، از ارتباط لوینسون با ماموران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا مطلع بوده اما به خاطر امنیت جانی او، از انتشار این مساله خودداری کرده بود.

به نوشته نیویورک تایمز، ناپدید شدن  لوینسون، برای سازمان سیا بحران‌ساز بود و سه مسوول این سازمان، شغل‌های خود را از دست دادند، چرا که از آقای لوینسون برای عملیاتی تایید نشده استفاده شده بود. لوینسون، عضو سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا نبود.

 

آمریکا در مذاکرات ژنو، به ایرانی ها توضیح داد که تحریم های از پیش اعمال شده همچنان ادامه دارد که شامل اضافه کردن شرکت ها و افراد جدید به فهرست تحریم ها می شود. ایرانی ها به هنگام امضای توافقنامه ژنو، از این موضوع آگاه بودند.
کاخ سفید در واشنگتن اعلام کرد افزایش شرکت ها و افراد تحت تحریم های اقتصادی علیه ایران، نقض کننده هیچ یک از بخش های توافق میان ایران و گروه 1+5 در ژنو نیست.

به گزارش عصر ایران به نقل از رویترز، کاخ سفید اضافه کرد: تصمیم آمریکا برای توقیف دارایی های شرکت هایی در پاناما، سنگاپور، اوکراین و ایران با استناد به تحریم ها و مجازات هایی انجام شد که از قبل از توافق ژنو وجود داشتند.

"جی کارنی" سخنگوی کاخ سفید توضیح داد: باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به اعمال نکردن هیچ تحریم جدیدی علیه ایران در ارتباط با برنامه هسته ای این کشور پایبند است.

همزمان هیات کارشناسی ایران مذاکرات با گروه 1+5 در وین را در اعتراض به تحریم های جدید آمریکا علیه چند شرکت و شخصی حقیقی ایرانی متوقف کرد و به ایران بازگشت.

وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا در هفته گذشته مجازات ها (تحریم های) جدیدی را علیه تعدادی از شرکت های ایرانی و خارجی به اتهام دور زدن تحریم ها برای کمک کردن به برنامه هسته ای ایران اعمال کردند. این اقدام براساس تحریم هایی صورت گرفت که قبل از این از سوی دولت آمریکا صادر شده بود.

در بیانیه وزارت خارجه آمریکا آمده است: آمریکا و شرکایش در گروه 1+5 امکان امضای توافق طولانی مدت با ایران را بررسی می کنند توافق همه جانبه ای که اعتماد به برنامه هسته ای ایران تنها برای اهداف صلح  آمیز را فراهم می کند. همزمان آمریکا با قدرت به اعمال سیستم تحریم و کشف اقدامات فریبکارانه دولت ایران برای استفاده از شرکت های جعلی برای ادامه برنامه هسته ای اش متعهد است.

"ماری هارف" معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم گفت: مذاکرات میان گروه 1+5 و ایران که در وین به پایان رسید پیشرفت هایی را ثبت کرد. این مذاکرات در سطح کارشناسان در فضای سازنده انجام شد و به مسائل متعدد و پیچیده پرداخت.

وی افزود: هیات های ایران و 1+5 برای مشورت با دولت های خود به کشورهایشان بازگشتند و این موضوع تعجب آوری نیست.

او در پاسخ به سؤالی درباره تصمیم واشنگتن به اضافه کردن شرکت ها و افراد جدیدی به فهرست سیاه تحت تحریم گفت: آمریکا در مذاکرات ژنو، به ایرانی ها توضیح داد که تحریم های از پیش اعمال شده همچنان ادامه دارد که شامل اضافه کردن شرکت ها و افراد جدید به فهرست تحریم ها می شود. ایرانی ها به هنگام امضای توافقنامه ژنو، از این موضوع آگاه بودند.

وی افزود: دولت آمریکا در این باره کاملا شفاف است. دولت آمریکا به کنگره اعلام کرد ضروری است تحریم جدیدی علیه ایران اعمال نشود زیرا اجرای تحریم های قبلی همچنان پابرجاست.

معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ابراز امیدواری کرد کارشناسان ایران و 1+5 دوباره برای ازسرگیری مذاکرات باهم دیدار کنند.

براساس توافق ژنو، گروه 1+5 نباید هیچ تحریم جدیدی علیه ایران اعمال کند اما تحریم های قبلی همچنان باقی می مانند.
مقامات آمریکایی می گویند شخصیت های حقیقی و حقوقی جدیدی را به فهرست تحریم های قبلی اضافه کرده اند.

 

 

کارگذاری دستگاه شنود در دفتر کار اینجانب – همان طور که حدس می زدم- با هدایت یکی از معاونان مدیریت قبلی وزارت اطلاعات توسط چند تن از افراد زیر مجموعه او با انگیزه سیاسی انجام شده است و آن معاون و مدیر کل او هر دو از کار برکنار شدند.
علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با انتشار بیانیه ای جزئیاتی را درباره کشف و برکناری عوامل کارگزاری دستگاه شنود در دفترش در بین مسؤولان وزارت اطلاعات منتشر کرد.

به گزارش عصر ایران، متن این بیانیه به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

به اطلاع ملت شریف ایران می رساند پیگیری ها در خصوص کارگذاری دستگاه شنود در دفتر کار اینجانب به نتیجه ذیل منتهی شده است:

پس از طرح سوال این بنده از وزیر محترم اطلاعات در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی و قانع نشدن اینجانب از پاسخ ایشان، در مهلت قانونیِ وزیر برای قانع کردن  این بنده و در نتیجه مطرح نشدن آن در صحن علنی مجلس ، به در خواست وزارت اطلاعات در تاریخ ۱۰/۹/ ۹۲ جلسه ای با حضور وزیر محترم اطلاعات جناب حجت الاسلام آقای دکتر علوی و یکی از معاونان ایشان و مدیر کل آن معاونت و اینجانب برای حل مسئله تشکیل شد.

 در آن جلسه به اطلاع اینجانب رساندند که کارگذاری دستگاه شنود در دفتر کار اینجانب – همان طور که حدس می زدم- با هدایت یکی از معاونان مدیریت قبلی وزارت اطلاعات توسط چند تن از افراد زیر مجموعه او با انگیزه سیاسی انجام شده است و آن معاون و مدیر کل او هر دو از کار برکنار شدند و پرونده آنها مطابق مقررات داخلی وزارت اطلاعات در دست بررسی برای صدور حکم است.

البته همه این افراد به نادرستی کار خود اعتراف کرده و متنبه شده اند. اسامی این افراد – هرچند مستعار- نزد اینجانب محفوظ است.

ضمنا در تاریخ ۲۱/۹/ ۹۲ وسائل شنودی که در دفتر اینجانب کشف و ضبط شده بود با یک دستگاه گوشی تلفن همراه و دستگاه DVR  دوربین ورودی ساختمان که روز بعد آن ماجرا توسط افراد مذکور برای محو تصاویر آن به سرقت رفته بود مبادله شد. 

جناب آقای علوی و معاون ایشان فرمودند که در دولت یازدهم گفتمان وزارت اطلاعات تغییر کرده  واین روشها شرعا و قانونا مردود و مورد نکوهش است. لازم است مراتب سپاس و تشکر خود را از زحمات وزیر محترم اطلاعات و همکارانشان ابراز نمایم.       
 
سخنگوی کاخ سفید گفت :آنچه من می توانم به شما بگویم این است که لوینستون به هنگام مفقود شدن در استخدام دولت ایالات متحده نبوده است.
کاخ سفید به خبر منتشره روز پنج شنبه روزنامه های واشنگتن پست و خبرگزاری آسوشیتدپرس مبنی بر جاسوسی باب لوینستون مامور سابق اف بی ای علیه ایران واکنش نشان داد.

به گزارش عصر ایران به نقل از سی ان ان " جی کارنی"سخنگوی کاخ سفید در این باره گفت لوینستون هنگام مفقود شدن در ایران در استخدام دولت آمریکا نبوده است."

همچنین برخی دیگر از مقامات دولت آمریکا پس از انتشار گزارش واشنگتن پست مبنی بر جاسوسی لوینستون برای سازمان سیا گفتند که آنها دقیقا نمی دانند و مطمئن نیستند لوینستون هم اکنون در ایران است.

طبق ادعاهای قبلی دولت آمریکا که بارها تکرار شده است لوینستون مامور سابق سازمان اف بی آی آمریکا بوده که برای یک سفر شخصی و به منظور تحقیق درباره قاچاق سیگار به عنوان یک مامور خصوصی به هنگام سفر به جزیره کیش در سال 2007 مفقود شده است.

آمریکا پیشتر بارها اعلام کرده بود ،شواهدی دارد که نشان می دهد لوینستون در ایران است و از ایران خواسته بود تا در زمینه یافتن این شهروند آمریکایی به واشنگتن کمک کند. دولت ایران نیز در برابر این خواسته با اشاره به اینکه هیچ مدرکی درباره مفقود شدن این شهروند آمریکایی در ایران وجود ندارد، اعلام کرده بود حاضر به همکاری برای یافتن  این شهروند آمریکایی مفقود شده است.

اما روز گذشته روزنامه واشنگتن پست آمریکا با انتشار گزارشی مفصل نوشت که لوینستون پیش از سفر به ایران از سوی سازمان سیا ماموریت یافته بود تا در قالب این سفر به جمع آوری اطلاعات از ایران بپردازد. 

کارنی با اشاره به خطرناک بودن انتشار اخباری مبنی بر اینکه یک شهروند گم شده آمریکا در خارج برای سازمان سیا جاسوسی می کرده است گفت که این اقدام جان شهروندان آمریکایی مفقود شده را به خطر می اندازد و اقدام درستی نیست . وی گفت :آنچه من می توانم به شما بگویم این است که لوینستون به هنگام مفقود شدن در استخدام دولت ایالات متحده نبوده است.

با این حال "مایکل مک گی" وکیل خانواده لوینستون به سی ان ان گفت که او تردیدی ندارد لوینستون کارمند قراردادی سازمان سیا بوده چرا که به گفته او بررسی ای میل های لوینستون نشان می دهد او از سال ها قبل با یک تحلیلگر سازمان سیا در ارتباط بوده است.

این وکیل خانواده لوینستون افزود که وی به هنگام مفقود شدن در ایران در حال انجام ماموریت برای سازمان سیا بوده است.

این وکیل خانوادگی افزود لوینستون پیشتر درباره موضوعات برنامه هسته ای ایران و قاچاق سیگار گروه حزب الله لبنان تحقیق و جاسوسی می کرده است اما به هنگام مفقود شدن در ایران در حال تحقیق بر روی موضوع پولشویی در صنعت نفت ایران بوده است.

وزارت خارجه آمریکا پس از مفقود شدن لوینستون اعلام کرد که وی برای انجام یک تحقیق خصوصی روی موضوع قاچاق سیگار به جزیره کیش رفته و در آنجا مفقود شده است، با این حال روز گذشته جی کارنی تاکید کرد که دولت امریکا نمی داند لوینستون در حال حاضر در کجا قرار داردو به دست چه کسانی یا گروهی ربوده شده است.

ماموران سازمان اف بی آی در ویودئویی که از لوینستون در سال 2010 منتشر شد مظنون بر این شدند که وی در مکانی در پاکستان نگهداری می شود.


همچنین یک بار در دوره وزارت هیلاری کلینتون بر دستگاه دیپلماسی آمریکا ، وزارت خارجه امریکا با صدور بیانیه ای مدعی شد که آمریکا به شواهدی دست یافته که نشان می دهد لوینستون در محلی در جنوب شرق آسیا است.

خبرگزاری آسوشیتد پرس در گزارش روز پنج شنبه خود نوشت: این خبرگزاری از سال 2010 به ارتباطات لوینستون با سازمان سیا پی برده بود اما انتشار گزارش آن را سه بار به خواسته دولت  آمریکا و به منظور تحت خطر قرار ندادن بیشتر موقعیت لوینستون به تعویق انداخته است.

این خبرگزاری در ادامه نوشت: انتشار این گزارش پس از 7 سال از مفقود شدن لوینستون صورت می گیرد چرا که مقامات دولتی دستکم از سال 2010 هیچ نشانه ای از زنده بودن او و محل نگهداری او ندارند و از سوی دیگر بنا به اعتراف مقامات ارشد آمریکا ربایندگان لوینستون از ارتباطات او با سازمان سیا به خوبی اطلاع دارند.
 
رفتارشناسی انتخابات 92 از منظری دیگر
بالاترین میانگین آرای روحانی در دو استان سیستان‌ و بلوچستان و کردستان بوده به گونه ای که بیش از ۷۰ درصد آرا را در این دو استان به دست آورد. در حالی که در برخی از استان های پرجمعیت مانند خراسان رضوی و اصفهان از 45 درصد فراتر نرفت و حتی در تهران در مرز 51 درصد متوقف شد.
عصر ایران؛ امین فضلی* - نزدیک به دویست روز از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری می گذرد. انتخابات  که در فضایی غیر قابل پیش بینی انجام شده بود به امید انجامید. دیگر احمدی نژاد رییس جمهور نیست. انتخابات تمام شده و روحانی رییس جمهور منتخب مردم بر اریکه نشسته است. شایسته است شش ماه پس از فرجام آن روزهای بیم و امید، به تبیین آرایش قومی فضای انتخاباتی بپردازیم. امر مهمی که در انفجار تحلیل های فردای انتخابات، گم شد و کمتر بدان پرداخته شد.

بی‌گمان اقوام متنوع ایرانی در انتخابات نقش بسیار مهمی ایفا کردند.

یادداشت حاضر می کوشد به دور از تعصب و دورتر از جنجال ها و تحلیل های عاطفی روزهای پس از انتخابات، به تبیین موضوع بپردازد. با این امید که در اتخاذ تصمیم های مناسب دولتمردان در سیاست گذاری های های قومی، موثر افتد.
 
در  تحلیل رفتار رای دهندگان به سه پرسش کلیدی باید پاسخ داد:

1) رفتار انتخاباتی مردم رفتاری اجتماعی است یا فردی؟
2) رفتار انتخاباتی مبتنی بر گرایش جناحی است یا مطالباتی و هویتی؟
3) رفتار مردم به تفکیک گروه های مختلف جنسی، صنفی، سیاسی و قومی و ... چگونه بوده است؟

پاسخ به این سوالات نیاز به آماری نسبتا دقیق مانند آرای زنان، گروه های فکری و اقشار مختلف و احزاب دارد. البته در شرایطی که احزاب قادر به ایفای نقش خود نیستند و در نبود آمار دقیق، تحلیل رفتار انتخاباتی و آنچه در واقعیت رخ داده بسیار دشوار می نماید لیکن بررسی آمار موجود این انتخابات از زوایای مختلف رسیدن به تحلیلی واقع بینانه را تا حدودی امکان پذیر می سازد.

انتخاب روحانی از نگاه تحلیلگران سیاسی

 پس از اتمام انتخابات شاهد آنالیزهای مختلفی از رفتار انتخاباتی مردم و چگونگی و چرایی این نتایج بودیم. در حالی که برخی از اصولگرایان این انتخاب را نتیجه حضور چندین کاندیدای اصولگرا و تشتت آرای بین جبهه اصولگرایی دانستند بعضی از تحلیلگران این پیروزی را ظفر قاطعانه اصلاح طلبان نامیدند.


دکتر جلایی پور، از جمله تحلیلگرانی است که انتخاب روحانی را فرصتی بسیار ارزنده برای اصلاح طلبان می بیند. وی این پیروزی را قاطعانه توصیف کرده  و ریشه آن را در نارضایتی‌ها و اتفاقات پس از انتخابات 88 دانسته است. به عقیده او فضای  امنیتی ایجاد شده و اتفاقات  بعد از آن انتخابات باعث افزایش نگرانی جامعه شده و هشیاری جمعی جریان اصلاح طلبی و هواداران اصلاح طلب و نیز پتانسیل جنبشی جامعه ایران عاملی برای شکل گیری جنبش انتخاباتی اصلاح طلبان در شرایط غیرهیجانی انتخابات 92 شد.

دکتر حاضری نیز در سخنرانی خود در نشست انجمن جامعه شناسی ایران با موضوع تحلیل جامعه شناختی رفتار مردم در انتخابات ریاست جمهوری، شادمانی مردم پس از انتخابات را مبین پاسخگو بودن انتخاب آقای روحانی به مطالبات و خواسته های مردم دانست.

بنا به نظر دکتر ربیعی غیرقابل پیش بینی بودن جامعه ایران به مثابه ضعفی است که در انتخابات نیز خود را نشان می دهد و عاملی برای نابسامانی سیاسی به حساب می آید. به عقیده او فرایند تغییرخواهی جامعه  و تصمیم گیری در شب انتخابات - که خود ناشی از تردید های بخش هایی از رای دهندگان است -  از عوامل موثر در نتیجه بودند. به نظر او منشا تغییرخواهی در انتخابات 76 طبقه متوسط تقویت یافته و فرهنگ‌یافتگی جامعه و  تغییرخواهی در 84 نیز حاصل دغدغه های معیشتی بوده است. ولی در انتخابات 92 و شکل گیری روند انتخابات، امتیاز بالایی به جریان اصلاح طلبی (به عنوان جریان خاص سیاسی  و نه در معنای تغییرخواهی) تعلق نمی گیرد. در حقیقت نمی توان آن را بازیگر اصلی و موج‌ساز دانست بلکه  با بازی خوانی هوشمندانه و عقلانی ،جایگاه صحیحی را در فرایند موجود برای خود انتخاب کردند.

یاران دبستانی کمتر از حد انتظار

با مقایسه میزان مشارکت سالهای 88 و 92 شاهد کاهش 12-13 درصدی آرا هستیم که با توجه به رفتار انتخاباتی طرفداران گروههای مختلف فکری، قسمت عمده ریزش 6 میلیونی آرا را می توان منتسب به جریان اصلاح طلبی دانست. توجه به میزان آرای روحانی به عنوان کاندیدای مورد تایید اصلاح طلبان در استان هایی مانند تهران (51/48 درصد) و اصفهان (80/ 45 درصد) و کاهش قابل توجه تعداد آراء در این استانها که مراکز اصلی اتفاقات 88 بوده اند نیز موید نظرات دکتر ربیعی در کلیدی نبودن گفتمان اصلاح طلبی در انتخاب روحانی است.

با بررسی آرای استان تهران شاهد کاهش 2 میلیون و 488 هزاری آرا (حدود 50/6 درصد کل آراء استان) نسبت به سال 88 هستیم. این کاهش بیانگر افزایش آرای خاموش نسبت به انتخابات دوره قبل است و می توان آن را بصورت عدم حضور این تعداد تحت تاثیر  انتخابات 88 دانست؛ جمعیتی که اگرچه در انتخابات گذشته ریاست جمهوری طرفدار اصلاح طلبان بودند ولی بر خلاف نظر دکتر جلایی پور در  سال 932 پای صندوق های رای حضور نیافتند.

 در  استان اصفهان  نیز شاهد کاهش حدودا 390 هزار نفری (17/5 درصد کل آرای استان) شرکت کنندگان نسبت به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری هستیم.

کلید انتخابات در دست پیرامونیان
با نگاهی به آمار شاهدیم که دکتر روحانی بیشترین در صد آرا را در استان هایی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، یزد و آذربایجان غربی به دست اورد. جالب توجه اینکه آرای دکتر روحانی در تمامی مناطقی که بافت قومیتی خود را حفظ کرده اند - به جز زنجان و استان های لر و عرب‌نشین-  بالاتر از میانگین کل آرای ایشان است. با توجه به آرای سه استان چهارمحال و بختیاری، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد که دکتر محسن رضایی، کاندیدای اصولگرا و لر، در آنها رتبه نخست را کسب کرد و مقایسه آن با نتایج انتخابات سال 1384 که در این استانها بیشتر آرا به آقای کروبی، کاندیدای اصلاح طلب و لر، داده شده بود می توان به وجود آرای قومیتی در این مناطق پی برد. با علاوه کردن این داده ها با نتیجه آرای مناطق قومیتی دکتر روحانی می توان آرای قابل توجه قومیتی و تعیین کننده بودن این آرا در ایران را نتیجه گرفت. افزایش چشمگیر آرای دکتر محسن رضایی در برخی از استانهای قومیتی، با توجه به تاکید ایشان بر تمرکز زدایی و ایجاد فدرالیسم و نیز توجه ویژه ایشان به مسئله اقوام در سخنرانیها و تبیین شعارهای انتخاباتیشان حائز اهمیت ویژه ای است.

بطور مثال ایستادن دکتر رضایی در جایگاه دوم (۲۰۲۱۷۵ رای و 12/11 درصد) در استان آذربایجان شرقی و یا کسب بیشترین آرای استان خوزستان بسیار معنی دار است. اگرچه برخی از شعارهای انتخاباتی ایشان تکرار شعارهای دوره قبل بود ولی این تغییر نشانگر موفقیت تیم انتخاباتی دکتر رضایی در رساندن این شعارها به رای دهندگان به حساب می آید. البته باید توجه داشت که عدم حضور کاندیدای آذربایجانی در این انتخابات، بستری مساعد برای رقابت کاندیداها بر اساس شعارها فراهم آورده بود. این رفتار خود مبین تاثیر بسزای هویت قومی در مناطقی مانند آذربایجان و تعیین کننده بودن آرای قومی در نتیجه نهایی انتخابات است. پراکندگی آرای آقای مهرعلیزاده در انتخابات سال 84 نیز موید این موضوع است.


با توجه به داده ها می توان به این نتیجه رسید که آرای روحانی تلفیقی از اقوام مختلف است تا جایی که شاید بتوان ادعا کرد اقوام غیرفارس نقشی کلیدی در پیروزی آقای روحانی داشته اند و شعارهای تبلیغاتی مبنی بر احقاق حقوق فرهنگی و مذهبی اقوام، توجه به حقوق برابر شهروندان و تلاش برای پاسخگویی به مطالبات اقوام و گروههای مذهبی مختلف توانست تا حدود زیادی اعتماد آنان را جلب کند که در عین حال با این تاکید صورت پذیرفت که گل های متنوع " گلستان ایران" هستند.

به طور مثال وی توانست 94/58  درصد از حدود ۴ میلیون 130 هزار رای چهار استان  آذربایجان شرقی(۱۰۵۲۳۴۵ رای و ۸۷/57 درصد) ، آذربایجان غربی(۶۸۲۱۹۳ رای و 91/63 درصد)، اردبیل(۳۸۴۷۵۱ رای و 37/58 درصد) و زنجان(۲۸۱۸۶۷ رای و 29/50 درصد) را کسب کند. اهمیت این موضوع را هنگامی بیشتر درم یابیم که بدانیم اگر رای مردم این استان ها همچون متوسط ۲۷ استان دیگر بود، انتخابات به دور دوم می‌کشید.

از سویو دیگر بالاترین میانگین آراء دکتر روحانی در دو استان سیستان‌ و بلوچستان (73/3درصد) و کردستان (85/70 درصد) بوده و ایشان بیش از ۷۰ درصد از حدود ۱/۷ میلیون رای ماخوذه در این دو استان را به دست آورده ‌است. این در حالی است که در استان های پر جمعیت این نسبت نصف و گاه کمتر از نصف است.

قرائتی دیگر از آمارها
به رغم پراکندگی نسبتا یکسان آرای دکتر روحانی می توان شاهد مطالبات متفاوت و خواسته های گوناگون در این پراکندگی بود. اگرچه تغییرخواهی را پیروز اصلی انتخابات می توان خواند ولی با توجه به داده ها، آرای اقوام به عنوان قسمت اعظم تغییرخواهان ( و نه الزاما اصلاح طلبی)  نقش اصلی را در پیروزی رییس جمهور جدید ایفا کردند.

 وعده‌هایی چون اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی وبا ذکر مصداق و جزییات را می توان در جذب  این آرا سهیم دانست. اصلاح طلبان نیز به عنوان قسمتی از تغییرخواهان با اتخاذ تصمیمات بجا مانند کناره گیری کاندیدای اصلاح طلب و سوق دادن بخش عظیمی از آرای خود به سبد کاندیدای اعتدال گرایان و ائتلاف با روحانی نقش ماندگاری ایفا کردند.


از آرای شناور هم نباید غافل شد که حدود 20 درصد کل آرا را تشکیل می دهند و روحانی با تدوین شعارهای مناسب توانست بخش عمده ای از این آرا را نیز کسب کند. ضمن این که  سکوت تعیین کننده 13/5 میلیونی آرای خاموش را نیز نباید فراموش کرد. سکوتی که نشان دهنده ناکامی کاندیداها در جلب اعتماد این جمعیت است اگر هم 20 درصد از این جمعیت را اساسا بی علاقه به مناسبات قدرت -فارغ از این که چه کسی نامزد است -بدانیم بقیه را نمی توان فراموش کرد. واقعیتی که از سطح بالای انتظارات از رییس جمهور جدید حکایت می کند.

بر این اساس می توان نتیجه گرفت که تبیین مطالبات و خواست های جامعه از رهگذار  تحلیل واقع بینانه رفتار انتخاباتی میسر می شود.
*کارشناس مسائل قومی
 
گزارشی درباره عراقی هایی که صدام حسین نام دارند
صدام با خنده به نیروهای پلیس می گوید: شما من را اعدام نکردید. او شبیه به من بود. اما مردی که عبای سیاه بلند و کت چرمی بر تن داشت خود صدام حسین نیست بلکه یکی از تعداد زیاد عراقی هایی است که نام دیکتاتور سابق کشور را بر خود دارند.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی به وضعیت افرادی پرداخت که "صدام حسین" نام دارند و در عراق زندگی می کنند.

به گزارش عصر ایران، در این گزارش آمده است: صدام حسین در کوچه های شهرک شیعه نشین در نزدیکی بغداد بدون هیچ محدودیتی راه می رود. او با ماموران پلیس در پاسگاه شوخی و با رهگذران یکی پس از دیگران سلام علیک می کند. وی با افتخار نام خود را تکرار می کند و آنها می شنوند.

صدام با خنده به نیروهای پلیس می گوید: شما من را اعدام نکردید. او شبیه به من بود.
اما مردی که عبای سیاه بلند و کت چرمی بر تن داشت خود صدام حسین نیست بلکه یکی از تعداد زیاد عراقی هایی است که نام دیکتاتور سابق کشور را بر خود دارند.

از زادگاه صدام در شهر تکریت در شمال عراق تا صحرای استان الانبار در شرق و استان های جنوبی شیعه و سنی نشین، تعدادی زیادی از افراد این نام مرکب را برخود دارند. نامی که در گذشته با احترام و شکوه فراوان همراه بود اما هم اکنون مشکلات فراوانی را به دنبال دارد.

"صدام حسین علیوی" 35 ساله که در ایستگاه موتور برق در منطقه عزیزیه در جنوب شرق بغداد کار می کند می گوید: صدام به بسیاری از مردم ظلم کرد. این مردم امروز دشمنی و کینه بسیاری نسبت به او دارند. به همین دلیل بسیاری از مردم به دلیل اسمم، من را مورد سرزنش قرار می دهند.

صدام حسین که پدربزرگش این نام را برای او برگزید به یاد می آورد به هنگام تحصیل معلم ها با احترام بسیار با او رفتار می کردند. اگر تکالیف مدرسه را انجام نمی داد مجازاتش غیرممکن بود.

او وقتی به سربازی رفت به هنگام صداکردن اسمش برای دریافت لباس از سوی افسر وظیفه مورد ضرب و شتم قرار گرفت زیرا نام رئیس جمهور را برای خود انتخاب کرده بود.

پس از حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق در سال 2003 و سقوط حکومت صدام، صدام کارگر ایستگاه موتور برق امیدوار بود با تغییر نامش پایانی برای رنج هایش به وجود آید.

صدام پس از سقوط صدام از سوی مردم محله اش مورد بازخواست قرار نگرفت اما یکی از احزاب سیاسی از پدرش خواسته بود نام پسرش را تغییر دهد. برخی از رهگذران او را سرزنش می کردند زیرا نامش یادآور خاطرات سخت و بد گذشته بود.

صدام حسین تلاش کرد در سال 2006 نامش را تغییر دهد اما به دلیل بروکواسی مشهور در عراق و هزینه های بالا، تصمیم گرفت این اقدام را به زمان دیگری واگذار کند.

پدر صدام حسین با ناراحتی می گوید: متاسفم که با چنین نامگذاری برای پسرم موافقت کردم. قبل از سال 2003 فشارهای زیادی بر ما بود. پس از سال 2004 رنج ما بیشتر شد. بسیاری از افراد نسبت به صدام و هر چیزی که مرتبط با نام او باشد دشمنی دارند. در بسیاری از موارد کارمندان ادارات به دلیل خشم از نام پسرم از تعامل با او خودداری می کنند.

خبرگزاری فرانسه اضافه می کند: با وجود گذشت یک دهه از بازداشت صدام حسین که دسامبر 2006 هم اعدام شد اما همچنان نام او در میان بسیاری از عراقی ها باعث خشم است. صدها هزار نفر که اکثریت آنها شیعه و کُرد بودند به دست حکومت صدام کشته شدند. بیشتر عراقی ها نیز در نتیجه جنگ صدام با ایران و کویت و تحریم های فلج کننده علیه اقتصاد کشورشان، متحمل رنج های بسیاری شدند.

افرادی که هنوز اسم صدام حسین را بر خود دارند یکی از موارد معدود باقی ماندگان حکومت سابق عراق و یادآور حکمرانی بیش از ربع قرن صدام هستند.

بسیاری از افرادی که نام صدام حسین داشتند با قتل و تهدید و سختی در یافتن شفل به ویژه مشاغل دولتی روبه رو شدند وسختی هایی بیش از مردم عادی دارند.

"صدام حسین محمدی" روزنامه نگار در شهر الرمادی در استان الانبار در غرب بغداد هم می گوید: بعد از سال 2003 وقتی به مناطق مختلف کشور می رفتم با حوادث مختلفی روبه رو می شدم تلاش می کنم برای نجات جانم نامم را پنهان کنم.

پدر صدام حسین محمدی به دلیل نام پسرش از شغل اداری که داشت برکنار شد زیرا نتوانست مدیران خود را قانع کند که او از حامیان حزب بعث نبود. همچنین تلاش ها برای تغییر نام پسرش هم نتیجه نداد.

صدام حسین محمدی 33 ساله که این نام، انتخاب پزشک تولدش بود توضیح داد قبل از حمله آمریکا در سال 2003 زندگی بدون مشکلی داشت به ویژه که در استان سنی نشین الانبار زندگی می کرد اما پس از سقوط حکومت صدام، مجبور شد کارت ملی جعلی را با نام دیگری به همراه خود داشته باشد.

صدام که ترجیح می دهد دوستانش او را به نام ابو عبدالله صدا کنند ادامه داد: زندگی ام پس از سال 2003 به صورت دراماتیکی تغییر کرد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد