عصر ایران - با وجود گذشت روزها از دست یابی ایران و گروه 1+5 به توافق بر سر مسئله هسته ای تهران، همچنان خبرهایی درباره پشت پرده تلاش ها برای رسیدن به این نتیجه منتشر می شود.
براساس خبرهای منتشر شده از سوی منابع خارجی، زمینه موفقیت میان دو طرف در ژنو، پیش از این در سلسله مذاکرات محرمانه ای میان مقامات ایرانی و آمریکایی فراهم شده بود.
این مذاکرات استثنایی میان ایران و آمریکا، با تلاش و میانجیگری عمان عملی شد.
عصر ایران پیش از این با اشاره به نشانه ها و تحولات گذشته و حال،
سفر سلطان قابوس پادشاه عمان به تهران تنها چند روز پس از آغاز به کار حسن روحانی در مسؤولیت رئیس جمهور را در راستای میانجیگری میان ایران و آمریکا دانسته بود.
سلطان قابوس پادشاه عمان در نخستین روزهای آغاز به کار دولت حسن روحانی، در سفری غیرمعمول به تهران آمد. او در این سفر سه روز در تهران ماند اما در این مدت تنها با رهبری و رئیس جمهور ایران دیدار کرد. به فاصله چند روز پس از سفر سلطان قابوس، وزیر دفاع عمان هم راهی تهران شد.
در همان مقطع گمانه زنی هایی مبنی بر گام بزرگ سلطان قابوس برای میانجیگری میان ایران و آمریکا بر سر پرونده هسته ای تهران مطرح شد اما هیچ گاه هیچ منبع رسمی چنین چیزی را تایید کرد.
سفر سلطان قابوس به تهران در شهریور 92
با این وجود در حال حاضر با انتشار خبرهای مختلفی درباره مذاکرات مقامات ایران و آمریکا در عمان می توان با اطمینان گفت چنین گمانه ای به واقعیت نزدیک بوده است.
براساس خبرهای غیررسمی، مذاکرات میان مقامات ایرانی و آمریکایی در ماه های اخیر در عمان برگزار می شد.
برپایه گزارش های رویترز، مقامات آمریکایی در سفر به عمان برای مذاکرات محرمانه با ایران، از هواپیماهای نظامی و ورودی های غیرمعمول و آسانسورهای غیرعمومی استفاده می کردند تا از فاش شدن این مذاکرات جلوگیری کنند.
از میان مقامات آمریکایی حاضر در این مذاکرات می توان به ویلیام برنز معاون وزیر خارجه آمریکا و جک سولیوان مشاور امنیت ملی معاون رئیس جمهور آمریکا اشاره کرد. این دو مقام آمریکایی در برخی دیدارها با طرف ایرانی، بعضی از مقامات مانند بونیت تالوار عضو شورای امنیت ملی در کاخ سفید را در کنار خود داشتند.
دو کشور در سال جاری میلادی حداقل 5 مرتبه دیدارهای محرمانه ای را برگزار کرده اند.
برنز، سولیوان و کارشناسان فنی از آمریکا در یکی از این دیدارها در مارس گذشته، با استفاده از یک فروند هواپیمای نظامی وارد عمان شدند. آنها برای جلوگیری از فاش شدن مذاکرات با ایران، از هواپیمای نظامی استفاده می کردند.
این دیدار قبل از انتخاب حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بهار گذشته انجام شد.
آزادی"سارا شورد" شهروند آمریکایی بازداشت شده در ایران با میانجیگری سلطان قابوس
"شورد" در حال ورود به فرودگاه مسقط پس از ترک تهران
جان کری وزیر خارجه فعلی آمریکا نیز در دولت نخست اوباما ، در جایگاه رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا به طور محرمانه به عمان سفر کرده بود. جان کری پس از انتخاب به عنوان وزیر خارجه هم تصمیم گرفت مذاکرات از طریق عمان ادامه یابد. این مذاکرات نقش پشتیبانی را از مذاکرات ایران و پروه 1+5 ایفا می کردند.
براساس این گزارش، دولت آمریکا همچنین برنز و سولیوان را در دو مرحله مذاکرات ایران و گروه 1+5 به ژنو اعزام اما سعی کرد حضور این دو مقام آمریکایی همچنان سری و محرمانه باقی بماند . به همین دلیل از ثبت نام آنها در فهرست هیات رسمی اعزامی آمریکا به ژنو خودداری شد. آنها همچنان در مدت اقامت در ژنو از درهای پشتی و آسانسور خدمات هتل استفاده می کردند.
خبرگزاری فرانسه هم به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی که خواست نامش فاش نشود نوشته است توافق ژنو ثمره مذاکرات محرمانه ای است که چند ماه پیش درعمان میان ایران و آمریکا آغاز شد. همچنین متن توافقنامه ژنو میان ایران و گروه 1+5 پیش از این در مذاکرات محرمانه در عمان مطرح شده بود.
خبرگزاری فرانسه به نقل از یک دیپلمات آمریکایی نوشت: باراک اوباما به هنگام سفر کری به عمان به او ماموریت داد فضا را بررسی کند که آیا مقامات عمان تمایلی به کمک به تسهیل مذاکرات مستقیم میان آمریکا و ایران را دارند یا خیر.
جان کری در ماه می گذشته (اردیبهشت - خرداد 92) به عمان سفر کرد و از طریق سلطان قابوس ، پیامی را خطاب به ایران ارسال کرد.
آزادی " مجتبی عطاردی" شهروند ایرانی بازداشت شده در آمریکا با میانجیگری عمان
عطاردی به هنگام ورود به فرودگاه مسقط بعد از ترک آمریکا
ایران در میان 6 کشور عربی جنوب خلیج فارس، بهترین و نزدیک ترین روابط را با عمان دارد. سابقه روابط دو کشور هم به دخالت نظامی ارتش ایران در عمان در سال 1352 برای سرکوب مخالفان مسلح سلطان قابوس باز می گردد.
عمان همزمان با ایران، روابط بسیار نزدیکی با غرب به ویژه آمریکا و انگلیس دارد.
عمان در زمینه میانجیگری میان ایران و دیگر طرف های خارجی از جمله آمریکا و اروپا سابقه درخشانی دارد که از جمله می توان به جلسات مقامات وقت ایران و عراق در مسقط یک سال قبل از آتش بس میان جنگ 8 ساله میان دو کشور در سال 1367 و آزادی شماری از شهروندان ایرانی زندانی در آمریکا و انگلیس و در مقابل آزادی شماری از شهروندان آمریکایی در ایران در 8 سال گذشته اشاره کرد.
در این باره، میانجیگری سلطان قابوس در ماجرای سه شهروند آمریکای بازداشتی در ایران (سارا شورد، شین بائر و جاشوا فتال) قابل یادآوری است که هر سه بعد از پرداخت وثیقه 1.5 میلیارد تومانی آنها توسط پادشاه عمان، از زندان آزاد و در دو مرحله با استفاده از هواپیمای اختصاصی پادشاهی عمان به مسقط منتقل و تحویل خانواده هایشان شدند.
همچنین آزادی مجتبی عطاردی (استاد دانشگاه شریف که در آمریکا بازداشت بود)، شهرزادمیرقلی خان (زندانی در آمریکا) و نصرالله تاجیک (سفیر اسبق ایران در اردن که در لندن بازداشت بود) با میانجیگری های سلطان قابوس محقق شد.
حال پس از موفقیت گام جدید سلطان قابوس در میانجیگری میان ایران و عمان که منجر به توافق هسته ای ژنو شد باید منتظر ماند و دید که آیا میانجیگری های او دیگر بخش های روابط خارجی ایران و در راس آن، مذاکرات توافق نهایی هسته ای میان ایران و گروه 1+5 را نیز شامل خواهد شد یا خیر.
وزیر امنیت اسرائیل افزود: ایران تلاش می کند انقلاب شیعه خود را به سراسر جهان صادر کند.
مقامات ایرانی زیرساخت های انجام عملیات های مسلحانه در خاک آمریکا را فراهم می کنند.
"موشه یعلون" وزیر امنیت اسرائیل مدعی شد: ایران با "پست دیپلماتیک" به آمریکا سلاح می فرستد.
به گزارش عصر ایران، "پست دیپلماتیک" به کانال ویژه حمل و نقل بسته ها و نامه ها میان وزارت خارجه هر کشور و سفارتخانه ها و نمایندگی های دیپلماتیکش در سراسر جهان گفته می شود.
براساس قوانین بین المللی، تمامی بسته هایی که از طریق پست دیپلماتیک میان کشورها جابجا می شوند شامل هیچ گونه بازرسی نمی شوند.
وزیر امنیت اسرائیل افزود: مقامات ایرانی زیرساخت های انجام عملیات های مسلحانه در خاک آمریکا را فراهم می کنند.
رادیو اسرائیل گزارش داد: "موشه یعلون" گفت ایران از پست دیپلماتیک برای قاچاق سلاح و مواد منفجره به آمریکا استفاده می کند.
وی همچنین ادعا کرد: ایران از برخی مسیرهای قاچاق مواد مخدر برای قاچاق سلاح به آمریکا برای تکمیل زیرساخت های خود در خاک این کشور استفاده می کند.
یعلون اضافه کرد: ایران تلاش می کند انقلاب شیعه خود را به سراسر جهان صادر کند. ایران برای تضمین بقای حکومت خود و رسیدن به سلاح هسته ای تلاش می کند. اگر ایران به این سلاح دست یابد صلح جهانی را تهدید می کند بنابراین باید مانع ساخت سلاح هسته ای توسط ایران شویم.
نارضایتی های اسرائیل بعد از توافق هسته ای میان ایران و گروه 1+5 در ژنو و بهبودی روابط تهران و واشنگتن به میزان زیادی افزایش یافته است. اسرائیل مخالف توافق هسته ای ژنو است و برای ادامه تحریم ها و فشارها علیه ایران به دلیل برنامه هسته ای اش تلاش می کنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : نشریه لوریان لوژور نوشت: درحالی که وزرای خارجه در ژنو به یکدیگر تبریک می گفتند، یک حس سرخوردگی و پریشانی بر پایتخت های حوزه خلیج فارس سنگینی می کرد. واکنش های ابتدایی نسبت به توافق ژنو متفاوت بود: هراس به دلیل فرضیه های توطئه گرایانه برخی مفسران سیاسی، سکوت عربستان سعودی و استقبال خویشتن دارانه امارات متحده عربی.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، در ایالات متحده که تمامی توجهات به نزدیکی با تهران معطوف شده بود، برخی این وضعیت را با حالتی تحقیرآمیز رد می کردند: "خب، بعد چه؟..." ولی بی اهمیت قلمداد کردن نگرانی کشورهای خلیج فارس یک اشتباه بزرگ است. آنها شاید نتوانند با یک توافق هسته ای مخالفت کنند، ولی حضورشان برای هرگونه چیدمان امنیتی جدید لازم و ضروری است.
درحقیقت، توافق ۲۴ نوامبر پیشرفت قابل توجه به لحاظ امنیتی محسوب می شود و می تواند با طولانی تر کردن تقویم هسته ای ایران، راه را برای رسیدن به یک توافق نهایی جامع هموار سازد.
سران کشورهای خلیج فارس از این موضوع گله دارند که این توافق نسبت به رفتار ایران بی تفاوت ظاهر شده است. البته این یک موضع گیری غیرمنصفانه است، زیرا امنیت منطقه ای هرگز در دستور کار نشست ژنو وجود نداشته اما اظهارنظر بجایی است. درواقع ساختار کنفرانس ژنو برای چنین مباحثاتی مناسبت نداشت. کشورهای خلیج فارس بهتر است خواهان مشارکت مستقیم در مذاکرات مربوط به امنیت منطقه ای شوند تا اینکه از دیگران بخواهند بجای آنها در مذاکرات حضور یابند.
البته نگرانی کشورهای خلیج فارس نسبت به ایران بی مورد هم نیست. برنامه هسته ای در زمان ریاست جمهوری علی اکبر هاشمی رفسنجانی عملگرا و محمد خاتمی اصلاح طلب به سرعت پیش رفت. مسؤولان کشورهای حوزه خلیج فارس که با هر دو رییس جمهور کار کرده بودند، احساس کردند که فریب خورده اند. رییس جمهور حسن روحانی به دلیل روابطش در داخل کشور و همچنین موفقیت دیپلماتیک اخیرش، شانس بسیاری برای موفقیت، چه در تهران و چه در ایالات متحده و کشورهای خلیج فارس، دارد.
منبع نگرانی تازه شیخ نشینان این است که دل، روح و شاید جیب غربی ها بیشتر به سوی تهران معطوف است تا پایتخت های حوزه خلیج فارس. غربی ها در اولین فرصت با شتاب به سوی شمال گسیل خواهند شد و ایران را به شریک استراتژیک خود، به ضرر شیخ نشینان، تبدیل خواهند کرد.
دیگر نگرانی مهم در چارچوب توافق ژنو این است که می تواند در ایجاد توافق امنیتی در منطقه، منافع کشورهای خلیج فارس را به منافع ایران وابسته سازد. از هم اکنون برخی مظنون به آنند که واشنگتن در زمان نشست های پنهانی در عمان وعده هایی را به ایران داده است. آیا رییس جمهور آمریکا که قصد دارد از خاورمیانه چشم پوشی کند، رفتارهای تهران را خواهد بخشید تا از تنها موفقیت دیپلماتیک خود حمایت کند؟
از دید کشورهای خلیج فارس، باراک اوباما نسبت به پرونده ایران و پرونده سوریه [و همچنین مصر] ساده لوحانه عمل کرده. مشکل این است که شیخ نشینان خلیج فارس براین باورند که سیاست آمریکا روی توافق با ایران متوقف شده و پیش بینی می کنند که این وضعیت می تواند به روحانی در تغییر جهت سیاست ایران کمک کند.
در مورد سوریه باید خاطرنشان سازیم که حمله نظامی علیه حکومت اسد می توانست دیپلماسی پنهان اوباما را با خطر مواجه سازد. اوباما با خودداری از انجام این کار، راه را برای مذاکره با ایران هموار کرد. آیا فرضیه توطئه دراین خصوص مطرح است؟ به گفته برخی تحلیلگران سیاسی کشورهای خلیج فارس، خیر، این طور نیست.
هیچ پرونده ای به اندازه پرونده سوریه نمی توانست تعیین کننده تعادل استراتژیک در منطقه باشد. کشورهای خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی، درتلاش اند تا بشاراسد را سرنگون کنند. با این حال، پیروزی نیروهای اپوزیسیون در شرایط فعلی قابل پیش بینی نیست. درحالی که کشورهای خلیج فارس پول و سلاح به آنها می دهند، ایران برای اسد تجربیات و مهارت استراتژیک را تأمین کرده و به نظر می رسد که این رویه تاکنون کارآیی بیشتری نسبت به دیگر حوزه های نبرد داشته است.
کشورهای حوزه خلیج فارس باید مجدداً به لحاظ سیاسی تأمل کنند. هدف توافق هسته ای این است که دست روحانی علیه جناح تندرو کشورش باز شود. در نتیجه، شیخ نشینان بجای مقاومت در برابر مشارکت ایران در کنفرانس ژنو که در ماه ژانویه برگزار خواهد شد، باید آشکارا براین نکته تأکید ورزند که باورپذیری روحانی در نظر آنها مورد قبول واقع شده و ایران بدون هیچ گونه قید و شرطی [مانند بیانیه ژنو در ژوئن ۲۰۱۲ که براساس آن انتقال قدرت ازسوی اسد در دستور کار قرار گرفت] می تواند در این کنفرانس شرکت داشته باشد.
ایراد بیانات نابجا در رابطه با اتخاذ یک سیاست خارجی مستقل که به خوبی نشان داده فاقد متحد، گزینه های لازم، و تجربه در زمینه پیشبرد یک کمپین همه جانبه است، می تواند بهای بسیار گزافی داشته باشد و درنهایت نیز فشارهای مورد نظر را بر ایران اعمال نکند.
به هرحال، آمریکا، حتی با عملکرد ناکارآمد و ناشیانه خود، تنها ضامن معتبر برای امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس به شمار می رود. آنها اکنون باید روی توافق نهایی که با بسط اهداف همراه است متمرکز شوند و یک دستور کار امنیتی روشن و مشخص را برای منطقه رقم بزنند.
این بدین معنی است که باید به سوی عادی کردن روابط با ایران روی آورند: انجام توافق های دریایی، پروژه های اقتصادی، تأسیس زیرساخت های مشترک. در این راستا، عمان، قطر و حتی امارات متحده عربی می توانند کار را آسان تر کنند.
کشورهای حوزه خلیج فارس امنیت خود را در سطوح بین المللی با موفقیت پیش برده و نفوذ و متحدانی را برای خود به دست آورده اند. اکنون باید این دو دستاورد [نفوذ و داشتن متحد] را به شکلی پخته و معقول به کار بندند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «دیوید واینبرگ» در روزنامه اسرائیلی «جروسالم پست» نوشت: همین که «جان کری» وزیر خارجه آمریکا ادعا میکند که توافقنامه ژنو «حق غنیسازی» اورانیوم ایران را به رسمیت نمیشناسد، و پنج دقیقه بعد «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران اعلام میکند که این حق در قرارداد به رسمیت شناخته شده است، نشانگر این است که توافقنامه مصوب در ژنو میان گروه 1+5 و ایران، یک قرارداد بد و زیانبخش است.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، در ادامه این یادداشت آمده است: وای بر ما که سخنان «ظریف» معتبرتر از «کری» به نظر میرسد. اکنون مقامات در واشنگتن با گفتن این که توقع داشتن به توافق ایران با صفر شدن غنیسازی، حتی در توافقنامه بعدی، «واقعبینانه نیست»، برداشتها و تفاسیر ایرانیان از توافقنامه را تأیید کردهاند. وقتی «جان کری» میگوید که هدف اصلی توافقنامه «طولانی کردن زمان در دسترس ایران» است، اما دکتر «افرایم آسکولای» ، از کهنهکاران آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل اعلام میدارد که توافقنامه «هیچ کاری، مگر برخی اقدامات اندک و جزئی، برای تغییر زمانبندی ساخت بمب توسط ایران انجام نمیدهد»، میتوان فهمید که این توافقنامه اشتباه و مشکلساز است. به گفته «آسکولای»، اگر حکومت ایران تصمیم بگیرد با حداکثر سرعت به سمت ساخت بمب پیش رود، توافقنامه موقت تنها «چند روز» زمانبندیاش را افزایش خواهد داد.
وقتی یکی از پرهیاهوترین «امتیازات» ایران، موافقت کردنش (برای شش ماه آینده) با عدم نصب تجهیزات تولید پلوتونیوم در رآکتور آب سنگین اراک است، میفهمیم که با قرارداد خوبی سروکار نداریم. اما این حرف یک شوخی بیش نیست، چون آن رآکتور هنوز در حال ساخت است و تا حداقل 12 ماه دیگر نیز کامل نخواهد شد، و واشنگتن اکنون تأیید میکند که در متن قرارداد راه گریزی وجود دارد که به ایران اجازه میدهد اجزای گوناگون را در جایی دیگر برای نصب در رآکتور در آینده، بسازد. وقتی دومین «امتیاز» مهم ایرانیان، یعنی توافقشان با متوقف ساختن موقت غنیسازی اورانیوم در سطح 20 درصد (و تبدیل ذخایر خود به میلههای سوختی یا اکسید اورانیوم)، و محدود ساختن تعداد سانتریفیوژهای نطنز به نصف تعداد کنونی و تعداد سانتریفیوژهای فردو به سه چهارم میزان کنونی است، میتوان دریافت که این قرارداد اشتباه و مضر است.
اما تحلیلگران اسرائیلی این محدودیتها را تقریباً بیمعنی میدانند. ایران قبلاً بیش از هشت تن اورانیوم کم غنیشده داشته، که برای چهار تا پنج بمب اتم کافی است؛ و با داشتن نزدیک به 16000 سانتریفیوژ کاملاً عملیاتی، میتواند در یک دوره کوتاه زمانی اورانیوم را تا هر سطحی که میخواهد غنی سازد. بنابراین ایران از لحاظ توانایی تولید مواد شکافتپذیر، همین الآن هم یک کشور در آستانه هستهای است، و این وضعیت تغییر نخواهد کرد. ایرانیان میتوانند بیسر و صدا تولید اورانیوم بسیار غنیشده را متوقف سازند، و هر زمان در آینده که بخواهند به سرعت به سوی ایجاد مقادیر لازم برای ساخت بمب حرکت نمایند.
وقتی یکی از مهمترین مفاد قرارداد، توافق ایران با بازرسیهای «سرزده» آژانس بینالمللی انرژی اتمی است، مشخص است که با قرارداد بدی سروکار داریم. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در طول بیست سال گذشته، از تمام پیشرفتهای عمده هستهای ایران غافل مانده، و زمانی که شواهدی مبنی بر سوءاستفاده و خلافهای ایران یافته، در اعلام خطر و هشدار به آنها بسیار کُند عمل کرده است. علاوه بر این، بازرسیهای بینالمللی سرزده، دسترسی به مکانهای که گمان میشود ایران در آنها در حال کار بر روی تسلیحات هستهای است، مانند پارچین، را شامل نمیشود. در واقع توافقنامه موقت، برنامههای نظامی ایران در متالوژی هستهای، طراحی کلاهک، و تولید موشکهای دوربرد را محدود نمیسازد.
وقتی گفته میشود مذاکرات یک ساله میان آمریکاییها و ایرانیان، که تا کنون نیز محرمانه مانده، هیچ توجه و تمرکزی بر رفتار ایران در منطقه، از حمایت از حزبالله و حکومت «اسد» در سوریه گرفته، تا فعالیتها در مصر و اردن نداشته است میتوان فهمید که با قرارداد بدی روبرو هستیم. همه این موارد تحتالشعاع عجله و اشتیاق خطرناک برای انعقاد یک قرارداد هستهای جدید با ایران قرار گرفتهاند. مسلماً این توافقنامه ممکن است آن قدر به طول انجامد تا دوره ریاست جمهوری «اوباما» تمام شود، بدون آن که واقعاً مجبور باشد با ایرانیان رویارو گردد، پس «ارزشش را دارد.»
وقتی تقریباً تمامی سخنگویان دولت در هفتههای اخیر بارها و بارها توضیح دادهاند که جنگ با ایران یک گزینه قابل قبول نیست، مشخص است که با قرارداد بدی روبرو هستیم. بنابراین تبلیغات تشریفاتی آمریکاییها در مورد این که فرمول دیپلماتیک «تمامی گزینهها را روی میز میگذارد»، کاملاً پوچ و توخالی است. واضح است که دولت «اوباما» به هیچ عنوان قصد ندارد هیچوقت، تحت هیچ شرایطی، به مجموعه نظامی هستهای ایرانیان حمله نماید.
وقتی ممکن است قرارداد ژنو کلاً شباهتی به یک توافقنامه حقیقی نداشته باشد، میتوان فهمید که قرارداد خوبی نیست. «الیوت آبرامز»، از مقامات سابق شورای امنیت ملی آمریکا، خاطرنشان کرده که خلاصه توافقنامه که توسط کاخ سفید منتشر شد در شرایط «آرمانی» بیان شده، و «اجرای» واقعی تعهدات ایرانیان باید هنوز مورد مذاکره قرار گیرد. «ظریف» متن کاخ سفید را «تفاسیر و برداشتهای نادرست و یکطرفه از متون توافق شده در ژنو» توصیف کرده است.
وقتی وزیر خارجه فرانسه و دیگران همین الان میگویند که توافقنامه به اصطلاح موقت ممکن است به مدت یک سال یا بیشتر به طول انجامد، چون ممکن است مذاکره در مورد یک توافقنامه بلندمدتتر پیچیده و دشوار باشد، معلوم است که با توافقنامه بدی روبرو هستیم؛ و از کجا معلوم که تهران زمانی با یک قرارداد سختگیرانهتر موافقت نماید. بنابراین توافقنامه «موقت» اوباما ممکن است تبدیل به یک توافقنامه پایدار گردد؛ و این بدترین سناریوی ممکن است.
وقتی مقام دولتی آمریکا که مسئولیت مذاکره با ایران را بر عهده دارد، کسی جز «وندی شرمن»، معاون وزیر امور خارجه در امور سیاسی نیست، مشخص است که با قرارداد خوب و مناسبی سروکار نداریم. هنگامی که قراردادهای سست و ناپایدار سال 2005 و 2007 کره شمالی امضا شدند، «شرمن» هماهنگکننده امور سیاسی دولت «کلینتون» بود؛ واشنگتن این دو قرارداد را «تاریخی و دگرگونکننده» خواند در حالی که بارها و بارها توسط کره شمالی نقض شدند. حکومت «کیم» امروز تأسیسات غنیسازی اورانیوم دارد، رآکتور هستهای تولید پلوتونیوم خود در یونگبیون را (دوباره) راهاندازی کرده، و مجموعهای از آزمایشهای موفقیتآمیز موشکهای دوربرد (در سالهای 2006، 2009 و 2013) را اجرا نموده است.
وقتی «اوباما» و «کری» نگرانیهای اسرائیل را کوچک شمردهاند، و به جای دفاع از توافقنامه به واسطه مفاد آن، منتقدان یهودی و کنگرهای را با ذکر صفاتی نظیر خائن و جنگطلب توصیف کردهاند، مشخص است که با توافقنامه خوبی روبرو نیستیم. اما همه اینها از دیدگاه نظم جدید «اوباما» در منطقه که در آن اسرائیل تبدیل به یک عامل کوچک و یک نگرانی جانبی شده است، و آشتی بزرگ آمریکا با جهان اسلام هدف استراتژیک اصلی محسوب میگردد، منصفانه است.