سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی،اقتصادی و تحلیل متنوع

 

القاعده و سایر گروه‌های وابسته به آن دو نطر متفاوت در مورد دشمن اصلی خود دارند. آمریکایی‌ها با یکی از این نظرات مشکل چندانی ندارند. به همین دلیل است که آنها به اهدافی در پاکستان یا سومالی حمله می‌کنند ولی با عربستان، قطر و امارات متحده عربی مماشات می‌کنند.
کد خبر: ۳۶۳۳۳۵
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۹ - 08 December 2013
چرا آمریکا به عربستان، قطر و یا امارات حمله نمی‌کند؟

تامین‌کنندگان عربستانی منابع مالی فعالیت‌های تروریستی به دلیل نقش حیاتی خود در ایجاد و بقای گروه‌های تروریستی سنی‌مذهب در سی سال گذشته بدنام هستند. اما علی رغم همه ادعاهای ایالات متحده در مورد جنگ با تروریسم در سال‌های گذشته، این کشور به نحو اعجاب انگیزی از اعمال فشار بر عربستان و دیگر حکومت‌های مستبد عرب در منطقه خلیج فارس برای قطع حمایت مالی از فعالیت‌های تروریستی پرهیز داشته است.

به گزارش «تابناک»، روزنامه انگلیسی ایندپندنت در مطلبی در مورد بی‌تفاوتی ایالات متحده در مورد حمایت بعضی اهالی کشورهای عربی با ذکر مقدمه فوق نوشته است: دو تاکید جدی مقامات آمریکایی بر نقش مهم این کمک‌های مالی بر پایه اطلاعات موجود قابل توجه است. اولین مورد، گزارش کمیسیون یازده سپتامبر است که در آن بیان شده است اسامه بن لادن منبع تامین مالی القاعده نیست زیرا از سال 1994 به بعد وی پول محدودی در اختیار داشته است و وی بر پول افرادی متکی بوده است که از دهه 1980 میلادی و جنگ در افغانستان علیه شوروی سابق با آنها در ارتباط بوده است. بر پایه گزارش‌ها این افراد در کشورهای حاشیه خلیج فارس و به ویژه عربستان سعودی ساکن هستند.

در همه سال‌های بعد و از وقتی که آمریکا به عراق حمله کرد و سپس در جریان درگیری با طالبان در افغانستان، حمایت مالی از گروه‌های تروریستی توسط عربستان ادامه یافته است. در حالی که ایالات متحده با استفاده از پهپادهای خود از وزیرستان در پاکستان تا یمن به اهداف مظنون به ارتباط با القاعده حمله می‌کند، شواهد روز افزونی از حمایت مالی عربستانی‌ها از فرقه‌گرایی مذهبی قابل مشاهده است.

یک تلگرام ارسالی توسط هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در سال 2009 به سفارت‌خانه‌های آمریکا که سال بعد توسط ویکی لیکس منتشر شد نشان می‌داد که عربستانی‌ها نقشی مهم در تامین مالی گروه‌های تروریستی سنی مذهب در سراسر جهان دارند. نه سال پس از حملات یازده سپتامبر که از نوزده فرد دخیل در آن، 15 تن سعودی بودند، کلینتون مجددا، حمایت عربستان از القاعده، طالبان، لشکر طیبه و دیگر گروه‌های تروریستی را تایید کرد. عربستان سعودی اصلی‌ترین کشور در بقای این گروه‌ها است ولی در این راه تنها نیست. زیرا القاعده و دیگر گروه‌ها از کویت برای تامین مالی و نیز به عنوان یک نقطه ترانزیت استفاده می‌کنند.

سوال این است که ایالات متحده و متحدان آن در ناتو چرا از برخورد با عربستان پرهیز دارند. یک دلیل روشن این است که آنها نمی‌خواهند یکی از متحدان خود را ناراحت کنند و از سوی دیگر عربستانی‌ها به خوبی از پول خود برای تاثیرگذاری بر تصمیم‌های بین‌المللی استفاده می‌کنند. این در حالی است که در همه این سالها تلاش‌های غیر قابل قبولی برای مرتبط دانستن ایران و عراق با القاعده صورت گرفته است.

ولی یک دلیل مهم دیگر نیز در سخت نگرفتن آمریکا بر عربستانی‌ها و دیگر حاکمان عرب منطقه وجود دارد. اعضای القاعده و دیگر گروه‌های تحت تاثیر آن دو دیدگاه کاملا متفاوت در مورد اصلی‌ترین دشمن خود دارند. اسامه بن لادن دشمن اصلی را ایالات متحده می‌دانست در حالی که گروه‌های وابسته به القاعده در عراق و سوریه، شیعیان را هدف قرار داده‌اند. در عراق، سوریه، پاکستان و حتی در کشوری مثل مصر، این شیعیان هستند که به دست القاعده کشته می‌شوند.


روزنامه‌های پاکستانی به صدها نفر از شیعیانی که در لاهور و یا کویته سلاخی می‌شوند توجهی ندارند. بیشتر هفت هزار نفری که در بمب‌گذاری‌های امسال القاعده در عراق، جان خود را از دست داده‌اند شیعه هستند. حتی در کشوری با اکثریت قاطع از اهل سنت مانند لیبی نیز چندی پیش در شهر درنا یک استاد دانشگاه اهل عراق در شرایطی به قتل رسید که در فیلم قبل از قتل خود اعتراف می‌کرد که شیعه است.

فرض کنید بخشی از کشتار بی رحمانه شیعیان به سمت اهداف غربی تغییر جهت می‌داد، آیا آن گاه ایالات متحده و انگلیس، همچنان با سعودی‌ها، کویتی‌ها و یا اماراتی‌ها مماشات می‌کردند. همین شرایط بهانه‌ای در دست مقامات غربی است تا به موفقیت خود در جنگ با تروریسم به قیمت هزینه بودجه‌های کلان و جاسوسی از زندگی دیگران فخر بفروشند. اگر یک بار دیگر، القاعده به افکار بن لادن بر گردد و آمریکا را دشمن اصلی خود بداند، حملات پهپادی آمریکا در پاکستان، یمن و یا سومالی بی فایده خواهند بود.

عربستان سعودی تاکنون در قیاس با قطر نقشی فرعی در حمایت مالی از مخالفان سوری داشته است و تنها از تابستان سال جاری است که آنها نقش اصلی را بر عهده گرفته‌اند. سعود الفیصل وزیر خارجه، بندر بن سلطان رئیس تشکیلات اطلاعاتی و شاهزاده سلمان بن سلطان معاون وزیر دفاع عربستان به دنبال تشکیل و سازماندهی نیرویی متشکل از 40 تا 50 هزار نفر از نیروهای حاضر در سوریه هستند و در این میان در سوریه جنگ‌سالارانی هستند که اشتیاقشان به دلارهای سعودی حتی از اشتیاق آنها به سرنگون کردن حکومت بشار اسد نیز بیشتر است.

بخشی از این جدیت سعودی‌ها ناشی از خشم و ناامیدی آنها به دلیل عدم مداخله نظامی پیش بینی شده آمریکا و ناتو در سوریه است. این خشم با توافق اولیه ایران و 5+1 در موضوع هسته‌ای تشدید شد ولی گویا عربستانی‌ها با خروج از سایه و فعالیت علنی در سوریه مرتکب اشتباه می‌شوند.. از همان ابتدا به نظر می‌رسید که برنامه آنها در سوریه با شکست مواجه خواهد شد ولی تا روشن شدن این نتیجه سوری‌های بیشتری کشته خواهند شد. یکی از تحلیلگران عرب مقیم آمریکا، نمونه افغانستان را یادآور می‌شود که در آن کشور حتی در شرایطی که نیروهای تحت حمایت عربستان موفق به ورود به کابل شدند، ولی در حکومت بر این کشور ناتوان بودند و نهایتا از دل آن القاعده‌ای بیرون آمد که بار دیگر به عربستان برگشت.

 

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ترید عربیا نوشت: مسئولان کشورهای حاشیه خلیج فارس در نشست منامه در بحرین اعلام کردند که باید با آن ها در مورد توافق هسته ای با ایران مشورت شود.

به گزارش سایت خبری تیک Tik.ir، آنها می گویند که دول خلیج فارس در خط آتش برنامه هسته ای ایران هستند و باید در مذاکرات گنجانده شوند.

شاهزاد ترکی الفیصل مدیر مرکز پژوهشی ملک فیصل و رئیس سابق سازمان اطلاعاتی عربستان گفت: ما در مورد نحوه و متد مذاکرات با ایران مشکوک هستیم.

وی افزود: عربستان باید در مذاکرات حضور داشته باشد و 1+5 تبدیل به 2+5 شود.

ترکی الفیصل اضافه کرد: این مسئله ای بسیار مهم برای شورای همکاری خلیج فارس است، چراکه در نهایت این ما هستیم که از مداخله نظامی یا نشست هسته ای در نتیجه یک زلزله در ایران تاثیر می پذیریم.

این مقام ارشد عربستان گفت: زمان آن رسیده که ایران قصد خود برای مهار برنامه هسته ای و پایان دادن به مناقشات را نشان دهتد.

 

 

سوزان مالونی:
توافق ژنو بیش از آن‌چه دولت اوباما به رسانه‌ها اعلام کرده برای ایران سود در بر خواهد داشت؛ مثلاً تحریم‌های آمریکا و اروپا علیه بیمه و حمل‌ونقل صادرات نفتی متوقف شده است.

گروه بین‌الملل مشرق - اندیشکده بروکینگز در مقاله‌ای به قلم «سوزان مالونی» عضو ارشد سیاست خارجی مرکز سیاست خاورمیانه سابان و مشاور سابق وزارت امور خارجه آمریکا، با اشاره به استقبال مردم ایران از توافقنامه هسته‌ای نوشت دولت جدید ایران با رسیدن به این توافقنامه خود را در بهترین جایگاه 15 سال اخیر قرار داده است.

کارشناسان این اندیشکده که از جمله اتاق‌های فکر تأثیرگذار در سیاست‌گذاری‌های دولت آمریکاست، پس از توافق ژنو، سلسله مقالاتی را در تحلیل توافق هسته‌ای ایران و 1+5 منتشر کرده‌اند که گروه بین‌الملل مشرق آن‌ها را بتدریج منتشر خواهد کرد.

رئیس مرکز سیاست خاورمیانه سابان در تحلیل خود از دوره پس از توافق هسته‌ای با ایران می‌نویسد: «ده سال پس از آخرین باری که ایران توافق کرد درباره برنامه هسته‌ای خود کوتاه بیاید، دنیا توانست به توافقی مهم در این‌باره برسد که می‌تواند نگرانی‌های طولانی‌مدت درباره این برنامه را برطرف کند. توافق موقت اولاً شروع خوبی است برای اطمینان حاصل کردن از این‌که تهران به سلاح هسته‌ای دست پیدا نمی‌کند و دوماً شامل شدیدترین محدودیت‌ها و نظارت‌هایی است که تا کنون درباره برنامه هسته‌ای ایران اعمال شده است. نکته مهم دیگر این‌که توافقنامه تهران را وارد روند دیپلماتیکی می‌کند که تنها زمانی کامل می‌شود که توافق بسیار بزرگ‌تری به دست بیاید.»

به گفته مالونی، طبیعی است که مفاد این توافقنامه اکنون دارد در سراسر جهان مورد بررسی قرار می‌گیرد و گاه مورد انتقاد واقع و یا حتی کاملاً رد می‌شود، اما مباحث دقیق‌تر درباره ادبیات استفاده شده در توافقنامه را به افرادی واگذار می‌کنیم که تخصص حقوقی و فنی دارند؛ از جمله ادعای ایران مبنی بر این‌که هر گونه توافقی باید «حق» این کشور در غنی‌سازی را به رسمیت بشناسد.

«آن‌چه در این مقاله بررسی می‌کنیم تأثیرات سیاسی توافق دیپلماتیک در درون ایران است. نکته قابل توجه این‌که توافق به دست آمده هیچ آسیبی به نظام تحریم‌های شدیدی وارد نکرد که واشنگتن و شرکای بین‌المللی‌اش در طول چند سال اخیر علیه ایران اعمال کرده‌اند. البته این توافق موقت بیش از آن‌چه دولت اوباما به رسانه‌ها اعلام کرده برای ایران سود در بر خواهد داشت؛ مثلاً تحریم‌های آمریکا و اروپا علیه بیمه و حمل‌ونقل صادرات نفتی متوقف شده است. اما باز هم این درآمدها در مقابل هزینه‌های هنگفت تحریم‌ها برای دولت و مردم ایران بسیار ناچیز است.»

توافق ژنو سرمایه‌گذاری بلندمدت ایران برای استقامت در مقابل جامعه جهانی است

سوزان مالونی بر خلاف ادعای مقامات رژیم اسرائیل که از شکسته‌ شدن ساختار تحریم‌ها ابراز نگرانی کرده‌اند، معتقد است: «ترس از تضعیف تحریم‌های ده سال گذشته در اثر توافق اخیر هیچ اساس واقعی ندارد. واشنگتن با تحریم نهادهای اقتصادی ایران از جمله بانک مرکزی با ادعای دخالت آن‌ها در گسترش تسلیحات و تروریسم در حقیقت دنیا را مجبور کرده تا بین بازار ایران و بازار آمریکا یکی را انتخاب کنند. وزارت خزانه‌داری آمریکا با تعیین جریمه‌های سنگین برای هرگونه تعامل کوچک با مؤسسات اقتصادی ایران، کمپینی عظیم را علیه تجارت هرچند قانونی با ایران تشکیل داده است. بعد از این توافق نیز کمپانی‌های غربی اندکی حاضر می‌شوند دوباره دست به تجارت با ایران و سرمایه‌گذاری در این کشور بزنند، مگر آن‌که ریسک حقوقی و سیاسی این کار به اندازه قابل توجهی کاهش بیابد. هیچ شرکتی حاضر نمی‌شود بر اساس یک زمان‌بندی کوتاه شش ماهه در بازار ایران سرمایه‌گذاری چندین میلیارد دلاری کند.»

«نتیجه این‌که تهران از این توافق فواید کوتاه‌مدت اندکی خواهد برد. ارزش ریال افزایش کمی خواهد داشت؛ و دولت می‌تواند طرح اصلاحات یارانه‌ای را هم تا چند ماه دیگر ادامه دهد. با این حال نهادهای اقتصادی ایران همچنان در تجارت با بقیه دنیا مشکل خواهند داشت و اصلاحات اقتصادی نیز به همانند گذشته ضروری و البته دارای پیامدهای گزاف سیاسی برای دولت خواهد بود. بنابراین توافقنامه اخیر را باید سرمایه‌گذاری بلندمدت دولت ایران دانست که در طول تاریخ همواره با روش‌های ابتکاری و زیرکانه در مقابل جامعه جهانی استقامت کرده است.»

مالونی این سؤال را مطرح می‌کند که چگونه است که دولت ایران، در میان ساختار شکننده سیاسی داخلی، یک‌باره تصمیمی بلندمدت گرفته است: «می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که دولت این کشور یا به آخر خط رسیده و یا واقعاً مصمم است تا مذاکرات هسته‌ای را تا پایان ادامه دهد و به راه‌حلی جامع برای این بن‌بست ده ساله برسد. بر خلاف اعتقادات سنتی که حسن روحانی را فردی رادیکال می‌داند که برای انجام اقدامات اخیرش حتماً نیاز به کمک خارجی دارد، اکنون نظریه بازسازی روابط ایران با جهان درون ایران از حمایت‌های عمیقی برخوردار است. واضح‌ترین نشانه هم این است که رهبر ایران آیت‌الله خامنه‌ای با وجود آن‌که از مفاد این توافقنامه رضایت ندارد، اما به وضوح از آن حمایت کرده است.»

«خواص در جمهوری اسلامی مثل هر موضوع دیگری درباره توافق هسته‌ای اخیر هم بحث‌های داغی خواهند داشت و محافظه‌کارها هم مسلماً برای پیش‌برد آرمان‌های خود از این موضوع استفاده خواهند کرد. اما هیچ‌کدام از این بحث‌ها نمی‌تواند مانع از دولتی شود که به منافع داخلی آشتی با دنیا پی برده است. حتی اگر شکی هم وجود داشته باشد، واکنش مثبت مردم به این توافقنامه، از ده‌ها هزار نظر و تأیید مردم در صفحه فیس‌بوک و توییتر وزیر خارجه ایران گرفته تا استقبال گرم از هیئت مذاکره‌کننده در برگشتشان به تهران، اراده دولت برای برداشتن قدم بعد را تقویت می‌کند. دولت ایران و به خصوص افراد منتخب آن مثل روحانی شاید در بهترین جایگاه طی 15 سال اخیر باشند.»

«سخنرانی اخیر رهبر ایران نشان می‌دهد که واشنگتن و تهران علی‌رغم توافق اخیر هنوز هم با هم دشمن هستند؛ با این حال، موفقیت بسیار مهم برای ایران این است که دو دشمن دیرینه توانسته‌اند از راه دیپلماسی به توافق دست یابند. طی 33 سال اخیر این اولین باری است که واشنگتن و تهران به توافقی رسمی دست پیدا کرده‌اند؛ آخرین توافق به ژانویه 1981 و عهدنامه الجزایر برمی‌گردد که منجر به پایان 15 ماه گروگان‌گیری سفارت آمریکا در ایران شد. حتی تا شش ماه پیش هم هیچ‌کس پیش‌بینی نمی‌کرد که مقامات عالی‌رتبه ایرانی و آمریکایی بتوانند، آن‌گونه در سه ماه اخیر دیدیم، وارد گفتگوی طولانی و سازنده با یکدیگر شوند.»

مالونی در پایان پیش‌بینی می‌کند که تلاش برای رسیدن به توافقنامه جامع هسته‌ای با چالش‌های بیش‌تری مواجه خواهد شد؛ اما چارچوب تشکیل شده با این توافقنامه مسلماً راه را برای پیشرفت هموار می‌کند. به اعتقاد وی، حسن روحانی در چند ماه ریاست‌جمهوری‌اش بارها تأکید کرده که در دنیای سیاست هر اتفاقی ممکن است.

«وی با رسیدن به توافق اولیه هسته‌ای تنها 100 روز پس از انتخاب در مسند ریاست‌جمهوری توانست به این گفته خود عمل کند. البته اگرچه همه چیز ممکن است؛ اما هیچ چیز قطعی نیست. متقاعد کردن ایران به انجام آن‌چه باید انجام دهد تا دوباره به جامعه جهانی بازگردد، در ماه‌های آینده تلاش بیش‌تر، خلاقیت بیش‌تر در دیپلماسی، و شجاعت بیش‌تر از سوی همه طرف‌ها، به ویژه دولت ایران را می‌طلبد.»

 

تحلیل جالب اندیشکده صهیونیستی «بگین سادات» درباره توافق ایران و غرب
یکی از پرهیاهوترین «امتیازات» ایران، موافقت کردنش (برای شش ماه آینده) با عدم نصب تجهیزات تولید پلوتونیوم در رآکتور آب سنگین اراک است، می‌فهمیم که با قرارداد خوبی سروکار نداریم. اما این حرف یک شوخی بیش نیست، چون آن رآکتور هنوز در حال ساخت است و تا حداقل 12 ماه دیگر نیز کامل نخواهد شد
سرویس بین الملل«فردا»: یک اندیشکده یهودی درباره توافق ژنو تحلیل جالبی را منتشر کرده است. تحلیگر این نهاد نوشته است: توافق موقتی که در خصوص برنامه هسته‌ای ایران در ژنو تصویب شد، یک قرارداد اشتباه و زیان‌بخش است. این قرارداد، وضعیت ایران به عنوان یک کشور در آستانه هسته‌ای را محترم می‌شمرد، و به جای آن که مانعی در مسیر تهران به سوی ساخت بمب هسته‌ای ایجاد نماید، آن را هموار می‌سازد.

به گزارش اشراف، اندیشکده صهیونیستی «مطالعات استراتژیک بگین سادات» در یادداشتی به قلم «دیوید واینبرگ» مدیر روابط عمومی این مرکز و مقاله‌نویس روزنامه‌های جروزالم پُست و اسرائیل هیوم در گزارشی می‌نویسد: همین که «جان کری» وزیر خارجه آمریکا ادعا می‌کند که توافقنامه ژنو «حق غنی‌سازی» اورانیوم ایران را به رسمیت نمی‌شناسد، و پنج دقیقه بعد «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران اعلام می‌کند که این حق در قرارداد به رسمیت شناخته شده است، نشانگر این است که توافقنامه مصوب در ژنو میان گروه 1+5 و ایران، یک قرارداد بد و زیان‌بخش است.

سخنان «ظریف» معتبرتر از «کری» به نظر می‌رسد 

وای بر ما که سخنان «ظریف» معتبرتر از «کری» به نظر می‌رسد. اکنون مقامات در واشنگتن با گفتن این که توقع داشتن به توافق ایران با صفر شدن غنی‌سازی، حتی در توافقنامه بعدی، «واقع‌بینانه نیست»، برداشت‌ها و تفاسیر ایرانیان از توافقنامه را تأیید کرده‌اند. وقتی «جان کری» می‌گوید که هدف اصلی توافقنامه «طولانی کردن زمان در دسترس ایران» است، اما دکتر «افرایم آسکولای» ، از کهنه‌کاران آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل اعلام می‌دارد که توافقنامه «هیچ کاری، مگر برخی اقدامات اندک و جزئی، برای تغییر زمان‌بندی ساخت بمب توسط ایران انجام نمی‌دهد»، می‌توان فهمید که این توافقنامه اشتباه و مشکل‌ساز است. به گفته «آسکولای»، اگر حکومت ایران تصمیم بگیرد با حداکثر سرعت به سمت ساخت بمب پیش رود، توافقنامه موقت تنها «چند روز» زمان‌بندی‌اش را افزایش خواهد داد.

وجود راه گریز برای ایران در متن قرارداد ژنو 

وقتی یکی از پرهیاهوترین «امتیازات» ایران، موافقت کردنش (برای شش ماه آینده) با عدم نصب تجهیزات تولید پلوتونیوم در رآکتور آب سنگین اراک است، می‌فهمیم که با قرارداد خوبی سروکار نداریم. اما این حرف یک شوخی بیش نیست، چون آن رآکتور هنوز در حال ساخت است و تا حداقل 12 ماه دیگر نیز کامل نخواهد شد، و واشنگتن اکنون تأیید می‌کند که در متن قرارداد راه گریزی وجود دارد که به ایران اجازه می‌دهد اجزای گوناگون را در جایی دیگر برای نصب در رآکتور در آینده، بسازد. وقتی دومین «امتیاز» مهم ایرانیان، یعنی توافقشان با متوقف ساختن موقت غنی‌سازی اورانیوم در سطح 20 درصد (و تبدیل ذخایر خود به میله‌های سوختی یا اکسید اورانیوم)، و محدود ساختن تعداد سانتریفیوژهای نطنز به نصف تعداد کنونی و تعداد سانتریفیوژهای فردو به سه چهارم میزان کنونی است، می‌توان دریافت که این قرارداد اشتباه و مضر است.

از نظر اسرائیل، ایران هنوز هم در آستانه هسته‌ای شدن است 

اما تحلیلگران اسرائیلی این محدودیت‌ها را تقریباً بی‌معنی می‌دانند. ایران قبلاً بیش از هشت تن اورانیوم کم غنی‌شده داشته، که برای چهار تا پنج بمب اتم کافی است؛ و با داشتن نزدیک به 16000 سانتریفیوژ کاملاً عملیاتی، می‌تواند در یک دوره کوتاه زمانی اورانیوم را تا هر سطحی که می‌خواهد غنی سازد. بنابراین ایران از لحاظ توانایی تولید مواد شکافت‌پذیر، همین الآن هم یک کشور در آستانه هسته‌ای است، و این وضعیت تغییر نخواهد کرد. ایرانیان می‌توانند بی‌سر و صدا تولید اورانیوم بسیار غنی‌شده را متوقف سازند، و هر زمان در آینده که بخواهند به سرعت به سوی ایجاد مقادیر لازم برای ساخت بمب حرکت نمایند.

توافقنامه موقت، برنامه‌های نظامی ایران را محدود نمی‌سازد 

وقتی یکی از مهم‌ترین مفاد قرارداد، توافق ایران با بازرسی‌های «سرزده» آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است، مشخص است که با قرارداد بدی سروکار داریم. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در طول بیست سال گذشته، از تمام پیشرفت‌های عمده هسته‌ای ایران غافل مانده، و زمانی که شواهدی مبنی بر سوءاستفاده و خلاف‌های ایران یافته، در اعلام خطر و هشدار به آن‌ها بسیار کُند عمل کرده است. علاوه بر این، بازرسی‌های بین‌المللی سرزده، دسترسی به مکان‌های که گمان می‌شود ایران در آن‌ها در حال کار بر روی تسلیحات هسته‌ای است، مانند پارچین، را شامل نمی‌شود. در واقع توافقنامه موقت، برنامه‌های نظامی ایران در متالوژی هسته‌ای، طراحی کلاهک، و تولید موشک‌های دوربرد را محدود نمی‌سازد.

وقتی گفته می‌شود مذاکرات یک ساله میان آمریکایی‌ها و ایرانیان، که تا کنون نیز محرمانه مانده، هیچ توجه و تمرکزی بر رفتار ناپسند ایران در منطقه، از حمایت از حزب‌الله و حکومت «اسد» در سوریه گرفته، تا فعالیت‌های خرابکارانه در مصر و اردن نداشته است می‌توان فهمید که با قرارداد بدی روبرو هستیم. همه این موارد تحت‌الشعاع عجله و اشتیاق خطرناک برای انعقاد یک قرارداد هسته‌ای جدید با ایران قرار گرفته‌اند. مسلماً این توافقنامه ممکن است آن قدر به طول انجامد تا دوره ریاست جمهوری «اوباما» تمام شود، بدون آن که واقعاً مجبور باشد با ایرانیان رویارو گردد، پس «ارزشش را دارد.»

جنگ با ایران یک گزینه غیر قابل قبول 

وقتی تقریباً تمامی سخنگویان دولت در هفته‌های اخیر بارها و بارها توضیح داده‌اند که جنگ با ایران یک گزینه قابل قبول نیست، مشخص است که با قرارداد بدی روبرو هستیم. بنابراین تبلیغات تشریفاتی آمریکایی‌ها در مورد این که فرمول دیپلماتیک «تمامی گزینه‌ها را روی میز می‌گذارد»، کاملاً پوچ و توخالی است. واضح است که دولت «اوباما» به هیچ عنوان قصد ندارد هیچ‌وقت، تحت هیچ شرایطی، به مجموعه نظامی هسته‌ای ایرانیان حمله نماید.

وقتی ممکن است قرارداد ژنو کلاً شباهتی به یک توافقنامه حقیقی نداشته باشد، می‌توان فهمید که قرارداد خوبی نیست. «الیوت آبرامز»، از مقامات سابق شورای امنیت ملی آمریکا، خاطرنشان کرده که خلاصه توافقنامه که توسط کاخ سفید منتشر شد در شرایط «آرمانی» بیان شده، و «اجرای» واقعی تعهدات ایرانیان باید هنوز مورد مذاکره قرار گیرد. «ظریف» متن کاخ سفید را «تفاسیر و برداشت‌های نادرست و یک‌طرفه از متون توافق شده در ژنو» توصیف کرده است.

توافقنامه «موقت» اوباما ممکن است تبدیل به یک توافقنامه دائمی گردد 

وقتی وزیر خارجه فرانسه و دیگران همین الان می‌گویند که توافقنامه به اصطلاح موقت ممکن است به مدت یک سال یا بیشتر به طول انجامد، چون ممکن است مذاکره در مورد یک توافقنامه بلندمدت‌تر پیچیده و دشوار باشد، معلوم است که با توافقنامه بدی روبرو هستیم؛ و از کجا معلوم که تهران زمانی با یک قرارداد سختگیرانه‌تر موافقت نماید. بنابراین توافقنامه «موقت» اوباما ممکن است تبدیل به یک توافقنامه پایدار گردد؛ و این بدترین سناریوی ممکن است.

وقتی وندی شرمن مسئول مذاکره با ایران باشد، مسلماً قرارداد خوبی صورت نگرفته است 

وقتی مقام دولتی آمریکا که مسئولیت مذاکره با ایران را بر عهده دارد، کسی جز «وندی شرمن»، معاون وزیر امور خارجه در امور سیاسی نیست، مشخص است که با قرارداد خوب و مناسبی سروکار نداریم. هنگامی که قراردادهای سست و ناپایدار سال 2005 و 2007 کره شمالی امضا شدند، «شرمن» هماهنگ‌کننده امور سیاسی دولت «کلینتون» بود؛ واشنگتن این دو قرارداد را «تاریخی و دگرگون‌کننده» خواند در حالی که بارها و بارها توسط کره شمالی نقض شدند. حکومت «کیم» امروز تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم دارد، رآکتور هسته‌ای تولید پلوتونیوم خود در یونگ‌بیون را (دوباره) راه‌اندازی کرده، و مجموعه‌ای از آزمایش‌های موفقیت‌آمیز موشک‌های دوربرد (در سال‌های 2006، 2009 و 2013) را اجرا نموده است.

آشتی بزرگ آمریکا با جهان اسلام هدف استراتژیک اصلی 

وقتی «اوباما» و «کری» نگرانی‌های اسرائیل را کوچک شمرده‌اند، و به جای دفاع از توافقنامه به واسطه مفاد آن، منتقدان یهودی و کنگره‌ای را با ذکر صفاتی نظیر خائن و جنگ‌طلب توصیف کرده‌اند، مشخص است که با توافقنامه خوبی روبرو نیستیم. اما همه این‌ها از دیدگاه نظم جدید «اوباما» در منطقه که در آن اسرائیل تبدیل به یک عامل کوچک و یک نگرانی جانبی شده است، و آشتی بزرگ آمریکا با جهان اسلام هدف استراتژیک اصلی محسوب می‌گردد، منصفانه است.

 

نتیجه مذاکرات که براساس قاعده برد - بر د تنظیم شده است به گونه ای که در صورت تحقق هر سه مرحله، هر دو طرف احساس پیروزی می کنند. چراکه به اهداف خود دست پیدا کردند. علاوه براین اگر موفق بشوند توافقنامه را به یک قرارداد جامع همکاری تبدیل کنند، نتایج مهم دیگری محقق خواهد شد.
دکتر حسن بهشتی‌پور: توافقنامه مقدماتی بین ایران و گروه کشورهای موسوم به پنج به علاوه یک متشکل از وزیران امور خارجه آمریکا، انگلیس، چین، روسیه، فرانسه و آلمان روز یکشنبه سوم آذر ماه ۱۳۹۲ (۲۴ نوامبر ۲۰۱۳) در ژنو مقر اروپایی سازمان ملل به امضاء رسید. از آنجا که درباره محتوی این سند مهم از نگاه‌های مختلف، بحث‌های گوناگونی مطرح شده و می‌شود در مطلب پیش روی تلاش کردم مهم‌ترین مسائل را ارزیابی کرده و موضوعات ابهام آمیز را بررسی کنم.

پیشینه بحث
ازمهر ماه ۱۳۸۲ (اکتبر ۲۰۰۳) که اولین دور مذاکرات ایران با سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه بر سر برنامه هسته‌ای ایران آغاز شد و به انعقاد موافقتنامه سعد اباد در ۲۹ مهر ماه ۱۳۸۲ در تهران منجر شد، تاکنون در 10 سال گذشته ایران بار‌ها تلاش کرده است تا به کشورهای غربی ثابت کند هدف و مقصد نهایی‌اش دستیابی به چرخه کامل انرژی هسته‌ای در راستای بهره برداری‌های صلح آمیز است.

اما دراین مسیر با وجود آنکه ایران در۲۷ آذر ماه ۱۳۸۲ پروتکل الحاقی را بصورت داوطلبانه اجراء کرد و از ۲۵ آبان ۱۳۸۳ بر اساس توافقنامه پاریس کلیه فعالیت‌های غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در آورد، حرکت کشورهای غربی به سمتی پیش رفت که بجای همکاری بیشتر با ایران، از طریق انکار حقوق هسته‌ای ایران و صدور شش قطعنامه در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای، راه هر گونه همکاری را مسدود کردند. در‌‌نهایت پس از آنکه ایران در اعتراض به زیاده خواهی‌های غرب و ناهماهنگی بین کشورهای اروپایی و آمریکا، به همکاری داوطلبانه خود برای ایفای حقوق هسته ای‌اش در بیستم دی ماه ۱۳۸۴ پایان داد، در نتیجه پرونده ایران بصورت غیر قانونی از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای به شورای امنیت سازمان ملل در ۱۵ بهمن ۱۳۸۴ ارجاع داده شد. صدور شش قطعنامه درپنج سال ازسوی شورای امنیت و تصویب تحریم‌های اقتصادی علیه ایران هیچکدام نتوانست بر اراده مسئولین بر دستیابی به حقوق هسته‌ای ملت ایران تاثیری بگذارد.

مذاکرات ایران با گروه موسوم به 1+5 از خرداد ۱۳۸۵ آغاز شد و در ‌‌نهایت پس از 14 دور مذاکرات در فاصله هفت سال سرانجام به توافقنامه ژنو رسید.

تحلیل محتوی توافقنامه ژنو
پیشنهادی را که ایران توسط تیم آقای ظریف در۲۳ مهر ماه ۱۳۹۲ ارائه کرد مورد توجه کشورهای مذاکره کننده با ایران قرار گرفت و‌‌ همان پیشنهاد در ‌‌نهایت با حذف و اضافاتی به سند توافقنامه تبدیل شد.
 
این سند چند ویژه گی اساسی دارد:

۱- هدف از مذاکرات درآن مشخص شده است:

الف: از نگاه ایران به رسمیت شناختن حقوق هسته ای‌اش توسط طرف مقابل و پایان دادن به تحریم‌ها

ب: ازنگاه کشورهای گروه ۱+۵ افزایش نظارت و کنترل بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران به گونه‌ای که اطمینان کامل حاصل شود که کلیه فعالیت‌های ایران در عرصه صلح آمیز هسته‌ای قرار دارد و امکانی برای انحراف برنامه ایران به سمت تولید بمب هسته‌ای وجود نداشته باشد.

۲- روند مذاکرات مشخص شده است.

این روند سه مرحله را شامل می‌شود

الف: توافق مقدماتی
ب: توافق‌های میانی
پ: مرحله پایانی

سه مرحله فوق دارای دو ویژگی اساسی است

اول، هر سه مرحله به هم پیوسته است و بصورت یک بسته محسوب می‌شود؛ یعنی نمی‌توان بخشی از آن را مصادره به مطلوب کرد؛ بخش دیگر را که نامطلوب باشد، اجراء نکرد. در این بسته هر سه مرحله باید به ترتیب اجرایی شود. اجراء نکردن هر بخش به معنای لغو کل توافق محسوب می‌شود این ویژگی به دو طرف این امکان را می‌دهد که جلوی هرگونه سوء استفاده را بگیرند.

دوم، دوره زمانی ۶ ماهه برای اجرای توافقنامه مشخص شده است. این امتیاز مهم در واقع بر اساس تجربه شکست خورده قبلی است که ایران برای حسن نیت خود بیش از دو سال غنی سازی اورانیوم را تعلیق کرد اما بدلیل آنکه کشورهای اروپایی به تعهدات خود عمل نکردند، تلاش دو طرف به جایی نرسید. اکنون که دوره زمانی ۶ ماهه مشخص شده است هر دو طرف با اطمینان بیشتری به ارزیابی صداقت طرف مقابل در به اجراء در آوردن توافقنامه می‌پردازند.

سوم- نتیجه مذاکرات مشخص شده است.

نتیجه مذاکرات که براساس قاعده برد - بر د تنظیم شده است به گونه‌ای که در صورت تحقق هر سه مرحله، هر دوطرف احساس پیروزی می‌کنند. چراکه به اهداف خود دست پیدا کردند. علاوه براین اگر موفق بشوند توافقنامه را به یک قرار داد جامع همکاری تبدیل کنند حداقل نتایج مهم ذیل محقق خواهد شد.

الف: جایگزینی تعامل بجای تقابل
 درگیری بین ایران وغرب، هر دو طرف به یک مدل پایداری همکاری بین یکدیگر دست پیدا می‌کنند که موجب ایجاد ثبات و امنیت بیشتر در خاورمیانه و بویژه خلیج فارس خواهد شد. در این صورت کشورهای منطقه نیز احساس امنیت بیشتری هم خواهند داشت. زیرا دیگر آمریکا بهانه‌ای برای لشکرکشی به خلیج فارس و استقرار نیروهای نظامی بیشتر در منطقه نخواهد داشت.

ب: ایجاد رونق اقتصادی بیشتر
دست برداشتن از سیاست غلط «فشار و مذاکره» که در عمل نتیجه‌ای جزء ایجاد بی‌اعتمادی بیشتر و تنش در روابط نداشت از سوی آمریکا و جایگزین کردن آن با امضاء موافقتنامه ژنو در عمل راهبرد «همکاری و مذاکره» را پیش رو هر دو طرف قرار داد. بدین ترتیب با کنار گذاشتن سیاست‌های تحریمی به تدریج زمینه برای اقتصاد بحران زده غرب برای دسترسی به بازار ۷۵ میلیون نفری ایران فراهم می‌شود این موضوع علاوه بر آنکه بر کاهش تنش در بازار نفت اثر مستقیم دارد موجب افزایش مبادلات اقتصادی گسترده کشورهای جهان با ایران خواهد شد.

پ: ایجاد یک رویه حقوقی موفق، برای بهره‌مندی کشورهای غیرمتعهد از انرژی هسته‌ای
موفقیت قهرمانانه مردم ایران در به ثمر نشاندن اهداف صلح آمیز خود و مجبور کردن کشورهای غربی برای به رسمیت شناختن حق ایران برای استفاده کامل از چرخه سوخت هسته‌ای که غنی سازی اورانیوم درسطح پنج درصد را هم شامل می‌شود؛ به عنوان یک رویه حقوقی برای سایرکشور‌ها نیز اثبات می‌شود و سایر کشور‌ها نیز می‌توانند با استناد بر همین رویه مسالمت آمیز بر ایفای حقوق هسته‌ای خود تاکید ورزند. درواقع مردم ایران سد شکن دربرابر زیاده خواهی‌های قدرتهای هسته‌ای شدند که مایل نیستند سایر کشور‌ها نیز از مواهب فناوری صلح آمیز هسته‌ای بهرمند شوند.

جمع بندی بحث:
۱-کل تعهدهای ایران درباره این سند متمرکز براین است که طرف مقابل مطمئن شود ایران نمی‌خواهد بمب هسته‌ای بسازد. این موضوع نافی منافع ایران نیست. چون ایران از ابتدا اعلام کرده ومیکند که دنبال بمب نبوده و نیست.

۲- تعهدات تعین شده در سند ژنو برای ایران به سه دسته تقسیم می‌شوند:

 «نظارتی»، «کنترلی» و «محدود کننده رشد تجهیزات و امکانات»

درشش ماه آینده بر اساس همه این تعهدات؛

الف: ایران فعالیت‌های هسته‌ای صلح آمیزش را توسعه نمی‌دهد،
ب: نظارت‌های بیشتری را از سوی آژانس بین المللی هسته‌ای می‌پذیرد
پ: محدودیتهای قابل توجهی را از جمله تولید نکردن اورانیوم بیست در صد و تبدیل ذخایر اورانیوم به پنج درصد و یا در صفحه سوخت قرار دادن ان‌ها، اعمال می‌کند.

کشورهای گروه پنج به علاوه یک نیز متعهد به اقدام‌های ذیل خواهند بود:

۱- تحریم‌های جدید علیه ایران اعمال نکنند.
۲- بخشی از تحریم‌ها درابعاد مختلف لغو شوند.
۳- دسترسی ایران به منابع بانکی بصورت محدود برقرار شون.
۴- مجوز صادرات نفتی حدود یک میلیون بشکه در روز صادر گردد.
۵- دراین شش ماه ایران مجوز دارد بدون دغدغه ناشی از چهار قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل، اورانیوم پنج درصد غنی کند.
۶- ایران در صورت اجرای تعهدات می‌تواند مسیر غنی سازی اورانیوم را تا پایان همه مراحل سه گانه ادامه دهد. به باورمن اگرهیچ امتیاز دیگری به ایران نداده بودند این امتیاز با همه ان‌ها برابری می‌کند. زیرا ایران بدین ترتیب بدون تحریم وبدون تهدید به جنگ نظامی، می‌تواند به فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای خود ادامه دهد.
 
 
حسن‌ هانی‌زاده در گفت‌وگو با «فردا»‌
اختلاف آمریکا و عربستان کاملا جدی است و سعودی‌ها بیش از حجم جغرافیایی و سیاسی خودشان تلاش می کنند تا در بحران‌های منطقه تاثیرگذار باشند. لذا آمریکایی‌ها نسبت به نقش تخریبی عربستان در بحران‌های داخلی و منطقه ای مثل عراق، سوریه و لبنان خشمگین هستند ولی چون آمریکایی‌ها همپیمان قابل قبولی در منطقه ندارند لذا سعی می کنند که اختلافات خودشان را با سعودی‌ها رسانه‌ای نکنند.
سرویس سیاسی «فردا»؛ بحران سوریه از سال 2011 میلادی تا کنون ادامه داشته است و این بحران نه تنها در داخل سوریه تغییراتی ایجاد کرده ، بلکه معادلات منطقه‌ای را نیز دستخوش تغییر و تحولات جدی کرده است. آمریکایی‌ها زمانی حتی به فکر اقدام نظامی به طور مستقیم  علیه حکومت بشار اسد افتادند اما به یک تهدید لفظی کفایت کردند. اما سیگنال‌ها و اخباری که از ایالات متحده به گوش می‌رسد حاکی از آن است که آمریکایی‌ها درصدد آن هستند که به بحران سوریه پایان دهند زیرا به این نتیجه رسیده‌اند که هزینه درگیری ها در سوریه بسیار بالا رفته است و کاخ سفید نیز با توجه به مشکلاتی که با قدرت گرفتن کشور چین پیدا کرده است، نمی‌خواهد توان و توجه خود را تنها به خاورمیانه معطوف کند.

بدین جهت به نظر می‌رسد که کنفرانس ژنو 2 که قرار است دوم بهمن ماه در این شهر سرد سوئیس برگزار شود، تحولات مهمی را در بطن خود داشته باشد. اما موانع زیادی بر سر شکل‌گیری یک توافق دیگر در ژنو وجود دارد. به زعم کارشناسان اختلافاتی که میان طرف‌های درگیر در سوریه وجود دارد مانع از شکل‌گیری نتیجه مطلوب در ‍ژنو می‌شود و نباید نسبت به برگزاری نشست ‍ژنو چندان خوشبین بود.

حسن هانی‌زاده، کارشناس مسائل خاورمیانه اشراف کاملی به مسائل سوریه دارد، با او در مورد ‍کنفرانس ‍ژنو 2 و همچنین نتایج دو سویه بحران سوریه و معادلات خاورمیانه بر هم به گفت‌وگو نشسته‌ایم که شرح این گفت‌وگو را در ادامه می خوانید:

اختلافات مانع شکل‌گیری نتیجه مطلوب در کنفرانس ژنو 2 می‌شود

حسن هانی‌زاده ، کارشناس مسائل خاورمیانه درگفت‌وگو با خبرنگار بین الملل «فردا»‌ با اشاره به حضور طرف های درگیر در کنفرانس ژنو 2 برای حل بحران داخلی سوریه گفت: نکاتی چند در شکل گیری کنفرانس ‍ژنو 2 وجود دارد. نخستین مساله ای که حائز اهمیت است، مساله گروه‌های مخالف حکومت سوریه است که این دو گروه به مجموعه های تروریستی مسلح و مخالفان ملی و غیر مسلح سوریه  تقسیم می‌شوند.

وی با اشاره به حضور تروریست‌های چند ملیتی در سوریه افزود: با توجه به اینکه گروه‌های تروریستی مسلح از 83 ملیت و در قالب 32 گروه تروریستی در سوریه تشکیل شده‌اند، لذا این مجموعه‌ها نیز با هم اختلاف نظر دارند و لذا هیچ طرح و برنامه ‌ای هم برای آینده سوریه ندارند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه افزود: تنها هدف گروه‌های تروریستی سرنگونی حکومت سوریه است اما بعد از سرنگونی احتمالی حکومت بشار اسد هیچ گونه برنامه ای برای آینده سیاسی سوریه ندارند. این گروه‌ها صرفا دارای یک نگاه طایفه‌ای هستند که با حمایت عربستان، قطر و ترکیه از سراسر جهان وارد سوریه شدند و به صورت پراکنده و غیر منسجم علیه نظام سوریه می جنگند.

هانی زاده، با بیان اینکه در میان گروه‌های مخالف داخلی دولت سوریه نیز اختلاف نظر وجود دارد، اظهار داشت: گروه دیگری که در معادلات سوریه نقش دارند، گروه داخلی سوریه‌ هستند که اینها موسوم به هیئت هماهنگی سوریه هستند و خواهان تغییر آرام و سیال قدرت از دولت بشار اسد به یک دولت منتخب‌اند. این گروه‌ها نیز با هم اختلاف دارند و هیچ گونه هماهنگی با هم ندارند. این گروه‌ها شامل حدود 14 طیف سیاسی هستند که در قالب هیئت هماهنگی فعالیت می کنند که اختلاف نظر شدیدی در میان آنها دیده می‌شود.

وی با بیان اینکه بازیگران منطقه‌ای نیز نقش اساسی در معادلات سوریه ایفا می کنند، گفت: ترکیه، قطر، عربستان، جمهوری اسلامی ایران، لبنان، حزب الله، عراق و اردن بخشی از بازیگران منطقه ای هستند که اینها در مورد آینده سوریه با هم اختلاف نظر دارند. درحالی که جمهوری اسلامی ایران، عراق  و لبنان خواهان برگزاری انتخابات و مراجعه به آرای عمومی هستند و تشکیل کنفرانس ‍ژنو 2 را تنها راه حل سیاسی سوریه می دانند، عربستان، قطر و ترکیه خواهان سرنگون قهری و تهاجمی دولت سوریه هستند و این مساله نشان می دهد که این کشورها نخواهند توانست یک خروجی و برون داد قابل قبولی برای بحران سوریه داشته باشند.

سخنان ناامید کننده اخضر ابراهمی در مورد کنفرانس ژنو 2

این کارشناس حوزه خاورمیانه نقش بازیگران فرامطقه‌ای در شکل‌گیری و نتیجه بحران سوریه را بسیار اساسی دانست و افزود: بازیگرانی که در وضعیت سوریه تاثیرگذار هستند قدرت‌های فرامنطقه‌ای مثل چین، روسیه، فرانسه، انگلیس و آمریکا هستند که اینها بازهم با یکدیگر بر سر سوریه اختلاف نظر دارند. درحالی که روسیه و چین خواهان برگزاری کنفرانس ژنو 2 هستند و مراجعه به آرای عمومی مردم سوریه را لازم می دانند، آمریکایی ها و غربی‌ها به طور کلی دنبال تشکیل یک دولت انتقالی و واگذاری قدرت در یک فرایند زمانی کوتاه از دولت بشار اسد به یک دولتی که آنها در کنفرانس ژنو 2 تعیین می کنند، هستند.

هانی زاده با اشاره به شرایط و اختلافات میان بازیگران درگیر در بحران سوریه برگزاری اجلاس ژنو2 برای رسیدن به نتیجه مطلوب را بی فایده توصیف کرد و گفت:‌ به نظر می رسد که کنفرانس ژنو 2 با توجه به وجود اختلافات گسترده میان بازیگران داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه ای برون داد قابل قبولی نخواهد داشت و حتی اخیرا الاخضر ابراهیمی، نماینده دبیر کل سازمان ملل در امور سوریه نسبت به تشکیل این کنفرانس ابراز بدبدینی کرد و به طنز اعلام کرد که هتل‌های سوئیس تا دو ماه آینده رزرو هستند و جایی برای تشکیل کنفرانس ژنو 2 وجود ندارد.

اختلاف شدید آمریکا و ر‍‍ژیم آل سعود


وی در ارتباط با اختلافات میان آمریکا و رژیم آل سعود در زمینه بحران سوریه گفت:‌ اختلاف آمریکا و عربستان کاملا جدی است و سعودی‌ها بیش از حجم جغرافیایی و سیاسی خودشان تلاش می کنند تا در بحران‌های منطقه تاثیرگذار باشند. لذا آمریکایی‌ها نسبت به نقش تخریبی عربستان در بحران‌های داخلی و منطقه ای مثل عراق، سوریه و لبنان خشمگین هستند ولی چون آمریکایی‌ها همپیمان قابل قبولی در منطقه ندارند لذا سعی می کنند که اختلافات خودشان را با سعودی‌ها رسانه‌ای نکنند.

این کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به نشانه های اختلاف عربستان و آمریکا افزود:‌ امروز گرایش عربستان به سمت روسیه برای خریدن فناوری هسته‌ای و سلاح نشان می دهد که اختلافات عربستان و آمریکا شدت پیدا کرده است، ضمن اینکه عربستان نیز در کودتای ژنرال‌های مصری نقش داشته و 12 میلیارد دلار به کودتاچیان در مصر پرداخت کرده است و لذا اختلافات شدیدی میان این دو وجود دارد و به نظر می رسد که اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند اختلافات خودش را در چارچوب موضوع هسته ای ایران با غرب حل کند، عربستان دچار انزوای سیاسی در محیط بین الملل و بخصوص خاورمیانه خواهد شد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد