سردبیر روزنامه الاخبار لبنان با اشاره به اقدامات دیوار وار سعودیها در کشورهای مختلف منطقهای، نوشت که دیوانگی بندر بن سلطان حد و مرزی برای تحمیل سیاستهای ریاض به منطقه ندارد.
گروه بینالملل مشرق - روزنامه لبنانی الاخبار در مقالهای به قلم ابراهیم امین به بررسی سیاستهای دیوانهوار عربستان و شخص بندر بن سلطان رئیس سازمان استخبارات این کشور در منطقه پرداخت:
عربستان از ایالات متحده آمریکا خواسته تا از فرصت بیشتری در سوریه برخوردار شود. این کشور اصل مشارکت در کنفرانس ژنو 2 را به این شرط پذیرفته که کنفرانس مذکور دیرتر برگزار شود.
هدف عربستان این است که فرصت بیشتری در اختیار داشته باشد تا یک عملیات نظامی بزرگ در شمال و جنوب سوریه ترتیب دهد و از این طریق، وضعیت میدانی تازهای را به وجود آورد که موجب برقراری موازنه بیشتری در مذاکرات ژنو گردد. از چندین ماه قبل، عربستان زمام امور را به دست گرفته، اما برنامه بندر بن سلطان حد و مرز ندارد. وی هیچ اهمیتی به مردم، حساسیتها و اوضاع دشوار کنونی نمی دهد بلکه انسان کینه توز و بیماری است که به هر قیمتی در صدد کسب پیروزی است. بندر بن سلطان پس از مشورت با سازمانهای جاسوسی آمریکا، انگلیس و فرانسه و کمک مستقیم اردن و امارات، به این نتیجه رسید که باید راهکارهای ذیل را به سرعت دنبال کند:
عربستان به دنبال انحلال ارتش آزاد- انحلال ارتش آزاد که اخیراً آرایش تازه ای پیدا کرده است. قرار شد که به جای ارتش آزاد، ارتش ملی تشکیل شود و فرانسه پیشنهاد داد که "مناف طلاس" سرتیپ فراری ارتش سوریه، فرماندهی ارتش ملی را عهده دار شود. عربستان مستقیماً این پیشنهاد را رد نکرد اما به واکنشهای میدانی و سخت گروههای مسلح سوری، امید بست. جالب اینکه فرماندهان این گروهها در رستن و حمص اعلام کردند که به محض مشاهده طلاس، سر از بدنش جدا خواهند کرد.
- بندر بن سلطان به آمریکایی ها و غربی ها قول داد مانع از گسترش نفوذ گروههای تحت امر القاعده شود اما در مقابل از آنها قول گرفت که مانع از نابودی گروههای وابسته به اخوان المسلمین و گروههای خودسر نشوند؛ شایان ذکر است که عربستان، این گروهها (اخوانی ها و خودسرها) را آلت دست سازمانهای جاسوسی ترکیه و قطر می داند.بی وفایی عربستان به پادشاه اردن- بندر بن سلطان موفق شد موافقت پادشاه اردن را به دست آورد که ماحصل آن اقداماتی بود که با هدف برپایی چند اردوگاه اصلی در مرزهای اردن و سوریه، ایجاد گذرگاههای امن در مرزها و فرودگاهها برای استقبال از هزاران جنگجو و تأمین امنیت آمد و شد آنها صورت پذیرفت، اما بندر بن سلطان به وعده خود به پادشاه اردن مبنی بر ممانعت از فعالیت القاعده عمل نکرد و پادشاه اردن با مشاهده عناصر این سازمان در نزدیکی مرز، بیش از پیش نگران شد.
عربستان خواهان ارتشی متشکل از سی هزار جنگجو
- هدف سابق و کنونی بندر بن سلطان این است که با همکاری آمریکا و فرانسه ( که هر روز کینه توزتر و احمقتر میشود ) ارتشی متشکل از سی هزار جنگجو به وجود آورد که بخشی از آنان را جنجگویان جیش الإسلام تشکیل دهند. جیش الإسلام همساز جبهه النصره و بهتر بگوییم در تماس با این گروه است. بندر بن سلطان برای راضی کردن آمریکا و غرب گفت که درست است اینها سلفی هستند اما از سازمان القاعده تبعیت نمی کنند و اگر نگرانیها نسبت به جبهه النصره افزایش یابد خود این جبهه حاضر است به جیش الإسلام ملحق شود و عربستان و زهران علوش فرمانده جیش الإسلام نیز مشکلی با این قضیه نخواهند داشت.
دستیابی گروههای مسلح به سلاحهای پیشرفته- بندر بن سلطان خواهان انتقال سلاحهای مدرن و پیشرفته به سوریه است. در روزهای گذشته روحیه فرماندهان گروههای میدانی، بالا رفته است زیرا آنها از ورود سلاحهایی خبر داده اند که می تواند جلو حملات ارتش سوریه را بگیرد؛ آنها همچنین از ورود موشکهایی سخن گفته اند که می تواند عمق دمشق را با قدرت، هدف قرار دهد و مناطق نفوذ حزب الله در بقاع و جنوب لبنان نیز در تیررس این موشکها قرار دارند.
عربستان نمی خواهد ترکیه نقش ایفا کند
- بندر بن سلطان خواهان اطاعت مطلق ترکیه و قطر و وفاداری امارات است. نگرانی ترکها روز به روز در حال افزایش است نه به خاطر گسترش نفوذ القاعده در مرزهای مشترک ترکیه و سوریه، بلکه به این خاطر که بندر بن سلطان نمی خواهد ترکیه هیچ نقشی ایفا کند بلکه می خواهد اراضی و مرزهای ترکیه به روی گروههای مسلحی که از سوریه می آیند همچنان باز بماند. به نظر میرسد ترکیه که هم اکنون نگران افزایش نفوذ کردهاست همچنان به خواسته های غرب تن دهد و اقدام این کشور علیه عناصر عربستان، محدود به بستن مراکزی شده که خودسرانه عمل می کردند اما بانکها، شرکتها و دستگاههای امنیتی ترکیه همچنان درگیر جنگ علیه سوریه هستند.
قطریهای شکست خورده
- قطریها از شکست رهبران سابق خود ناراحتند، اما هیچ کس در قطر باور ندارد یا گمان نمی کند که این کشور بتواند از نو جبهه گیری کند. مسؤولان قطر باز هم از فرماندهی عربستان در نبرد کنونی، اظهار ناراحتی میکنند، اما هیچ کس در قطر جرأت این ادعا را ندارد که می تواند با تمایلات عربستان مخالفت کند. به همین خاطر قطریها تلاش می کنند فضاهای مختلفی ایجاد کنند و برخی کمکها به گروههای وابسته به خود در سوریه را کاهش دهند اما همچنان به لحاظ سیاسی، تبلیغاتی، نظامی، امنیتی و نظامی درگیر کارزار سوریه هستند.
ابوظبی و ایفای نقش در بحران سوریه
- در امارات متحده عربی، نقشها به صورت محدود، تقسیم شده است؛ امیرنشین دبی قصد ندارد با کسی گلاویز شود، زیرا از یک طرف قصد دارد تداوم ورود سرمایه های خارجی را تضمین کند و از طرف دیگر نگران بروز ناامنی هایی است که برخی نشانه های آن هم اکنون هویدا شده است. این در حالی است که امیرنشین ابوظبی و حاکم واقعی آن یعنی محمد بن زاید به کلی درگیر نبرد سوریه هستند و در تأمین مالی، آموزش، نقل و انتقالات، ارتباطات و سازماندهی خدمات مختلف، ایفای نقش می کنند.آنها بر این باورند که می توانند در سرتاسر منطقه با اخوان المسلمین مقابله کنند و برخی از آنها در این توهم به سر می برند که می توانند مصر عبدالفتاح سیسی و آنگاه سوریه را در اختیار بگیرند. شایان ذکر است که ابوظبی اخیرا میزبان یک مهمان مصری بلندپایه بود و در مورد سوریه با او بحث کرده و به او توصیه می کند که شریک کینه کورکورانه عربستان نشود.
عربستان در لبنان چه می خواهد؟
- در لبنان، بندر بن سلطان تلاش می کند واقعیتهای میدانی تازه ای ایجاد کند تا از این طریق، امکان اتصال دوباره برخی مناطق لبنان به مناطق سوریه فراهم شود. همچنین تلاش می شود طرابلس و عکار به کلی از کنترل حکومت لبنان خارج شده و در اختیار شبه نظامیان وابسته به جریان المستقبل قرار گیرد به این بهانه که احتمال تسرّی اوضاع سوریه به این مناطق وجود دارد و آنها حق دارند برای تأمین امنیت خود اقدام کنند. بندر بن سلطان تلاش می کند جنایاتی انجام دهد که از ترورهای کنونی علیه دشمنان متحدانش نیز فراتر می رود؛ وی قصد دارد اهالی منطقه جبل محسن را مجبور به تخلیه این منطقه کند و مسیحیان را مرعوب سازد. بندر بن سلطان همچنین قصد دارد شیعیان مقیم طرابلس را هر چه سریعتر وادار به ترک این شهر نموده و واقعیتی سیاسی – مردمی ایجاد کند که بر اساس آن، شمال لبنان به یک پایگاه جدید فعالیت علیه سوریه تبدیل شود.
به نظر می رسد که جنون عربستان به اوج خود یا دست کم به مرحله پیشرفته ای رسیده است و برخی جریانات و شهروندان لبنانی نیز لااقل، بصیرتی برای دیدن حقیقت ندارند تا جاییکه تماماً در خدمت اهداف این جنون قرار گرفته اند. این مسأله کشور را در معرض گزینههایی سخت و وحشتناک قرار خواهد داد و درست است که طرف مقابل همچنان دست روی دست گذاشته و به سیاستهای پیشگیرانه یا دفاعی بسنده کرده است، اما دیوانگی گهگاه به مرز نامعقول می رسد و در نتیجه، درگیریهای خونین و فراگیر روی می دهد.
اوضاع سوریه نیز آینده نگران گننده ای را درباره امکان سازش سیاسی قریب الوقوع، پیش روی ما قرار می دهد. مواضع تند همه گروههای سوری این فرضیه را تقویت می کند که سوریه در هفته های آینده شاهد درگیریهای بیامان بیشتری خواهد بود، این یعنی خون و آتش و نابودی بیشتر، این یعنی زخم سوریه عمیق تر می شود و هیچ کس جز مردم سوریه نمی تواند این زخم را چه اکنون و چه در آینده درمان کند.
سایت روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» نوشت: یک مرکز حقوقی اسرائیلی به نام «شورات هادین» روز چهارشنبه اعلام کرد، نزدیک ۹ میلیون و ۷۰۰هزار دلار از داراییهای مسدود شده ایران به خانوادههای یهودی پنج قربانی که در سه بمبگذاری در سال ۱۹۹۷ کشته شده بودند، واگذار میشود.
کد خبر: ۳۶۲۵۱۸
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۲ - ۱۷:۱۱ -
05 December 2013 
اسرائیلیها در ماجرای بمبگذاری سال ۱۹۹۷ در بازار بن یهودا در بیتالمقدس (اورشلیم)، بدون هیچ مدرک و سندی، این حادثه را به گردن ایران انداختند و در یک دادگاه نمایشی، ایران را به پرداخت پنج میلیون دلار غرامت محکوم و موزهداران آمریکایی را به بازنگرداندن آثار باستانی ایران موظف کردند.
به گزارش «تابناک»، در آن زمان وکلای ۹ تن از اتباع ایالات متحده آمریکا (جنی روبین و دیگران) با وارد کردن اتهام واهی حمایت ایران از تروریسم و تأمین صلاح جهت حماس در جریان بمبگذاری ۱۹۹۷ بیتالمقدس، نزد یکی از محاکم ایالت شیکاگو در امریکا طرح دعوی کردند و در غیاب ایران به عنوان طرف دعوی، موفق به گرفتن حکم محکومیت ایران به پرداخت مقادیر کلانی غرامت به شاکیان پرونده شدند.
گفتنی است، وکیل خانوادههای ۹ شهروند آمریکایی که در بمبگذاری سال ۱۹۹۷ در بیتالمقدس کشته شدند، با این دستاویز که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) که مسئولیت این بمب گذاری را پذیرفته تحت حمایت آشکار ایران است، خواستار دریافت ۴۰۹ میلیون دلار غرامت از سوی جمهوری اسلامی شده بودند.
این در حالی است که ایران اتهام مربوطه را رد کرده و دادگاه مورد نظر را صالح نمیدانسته است. به همین علت، رأیهای قبلی غیابی صادر شده بود؛ اما دولت کشورمان در سال ۱۳۸۵ با استخدام یک تیم از وکلای کارکشته آمریکایی در تلاش بود تا دادرسی غیرقانونی را متوقف سازد. مسئولین سازمان میراث فرهنگی وقت با استفاده از وکیل محلی به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران به این پرونده ورود پیدا کردند.
در جدیدترین گزارش، سایت روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» نوشت: یک مرکز حقوقی اسرائیلی به نام «شورات هادین» روز چهارشنبه اعلام کرد، نزدیک ۹ میلیون و ۷۰۰هزار دلار از داراییهای مسدود شده ایران به خانوادههای یهودی پنج قربانی که در سه بمبگذاری در سال ۱۹۹۷ کشته شده بودند واگذار میشود. دادگاه فدرال کالیفرنیا روز ۲۷ نوامبر چنین تصمیمی گرفته است.
این نخستین بار در تاریخ امریکاست که از سرمایههای بلوکه شده ایران در امریکا به قربانیان چنین حملاتی، غرامت پرداخت میشود.
البته باید گفت که این دادگاه درخواست «شورات هادین» را برای انتقال فوری و مستقیم این پول رد کرد و تا زمان درخواست تجدیدنظر ایران اجرای این حکم را به تعویق انداخت.
ایران از هفت شرکت نفتی غربی خواسته تا برای توسعه میادین نفتی و گاز به این کشور باز گردند.
به گزارش ایسنا، بیژن زنگنه، وزیر نفت اعلام کرد که ایران از شرکتهای توتال فرانسه، رویال داچ شل، انی ایتالیا، استات اویل نروژ، بیپی بریتانیا و دو شرکت آمریکایی اکسون موبیل و کونوکو فیلیپس برای حضور در پروژههای نفتی و گازی ایران دعوت کرده است.
ایران دارای چهارمین ذخایر اثبات شده نفتی در جهان است و این کشور همچنین ذخایر عظیمی از گاز دارد؛ به طوری که حدود 18 درصد از کل ذخایر گاز جهان در ایران قرار دارد.
خبرگزاری رویترز گزارش داده که سهم ایران از تولید جهانی نفت تا سال 1997 به کمتر از 40 درصد کاهش یافت. سهمی که در دهه 70 میلادی به 55 درصد هم رسیده بود.
ایران ماه گذشته با شش قدرت جهان در زمینه برنامه هستهایش به توافق رسید که براساس این توافق در سال آینده تحریمها در بخش تجارت و سرمایهگذاری نفت ایران کاهش خواهد یافت.
ایران همچنین میتواند به بخشی از داراییهای نفتی بلوکه شده خود در سایر کشورها دسترسی پیدا کند.
وزیر نفت ایران در نشست اوپک نیز گفت که ایران هیچ محدودیتی برای حضور شرکتهای نفتی آمریکا در صنعت نفت و گاز ایران ندارد.
همچنین یک مقام نفتی ایران گفت که زنگنه با مدیران ارشد شرکتهای بزرگ نفتی غربی از جمله انی و شل دیدار داشته است.
وزیر نفت ایران همچنین با اشاره به اینکه نمیتواند جزئیات بیشتری درباره برنامههای توسعه صنعت و نفت و گاز ایران ارائه دهد، گفت: ما در حال حاضر در حال مذاکره با شرکتهای اروپایی هستیم.
از دیدگاه اسرائیل، اجازه ادامه غنیسازی هرچند با درصد پایین، به معنای دادن اولین مجوز بینالمللی به ایران است؛ یا همان «حق غنیسازی» به بیان دولت ایران
گروه بینالملل مشرق - اندیشکده بروکینگز در تحلیل خود از واکنش اسرائیل به توافق ژنو، به قلم «ناتان ساکس» عضو تیم سیاست خارجی مرکز سیاست خاورمیانه سابان و کارشناس مسائل اعراب و اسرائیل، واکنشهای منفی اسرائیل به توافق هستهای را بازی بلندمدت این رژیم برای امتیاز گرفتن از ایران توصیف کرد.
کارشناسان این اندیشکده که از جمله اتاقهای فکر تأثیرگذار در سیاستگذاریهای دولت آمریکاست، پس از توافق ژنو، سلسله مقالاتی را در تحلیل توافق هستهای ایران و 1+5 منتشر کرده اند که گروه بینالملل مشرق آنها را بتدریج منتشر خواهد کرد.
به گزارش مشرق، ناتان ساکس مینویسد: «شرایط پس از توافق موقت بین 1+5 و ایران از دیدگاه اسرائیل بسیار بهتر از شرایط دو هفته پیش است. بسیاری از نگرانیهای قبلی اسرائیل اکنون برطرف شده است.
«به خصوص اینکه، طبق سند خلاصه منتشر شده توسط کاخ سفید، توافقنامه ساخت رآکتور آب سنگین اراک را که میتوانست راهی به سمت ساخت بمب باشد، متوقف میکند، ذخیره اورانیوم 20 درصد ایران را از بین میبرد، و نظارت روزانه بر تأسیسات اصلی از جمله نظنز و فوردو را ممکن میکند. هنوز با مفاد توافقنامه نهایی یعنی از بین بردن توانایی ایران در بازگشت سریع به یکی از راههای ساخت بمب، فاصله زیادی داریم؛ اما ظاهراً همین توافق موقت هم این کشور را از توانایی ساخت سلاح هستهای دور میکند.»
با این همه، واکنش اسرائیل به این اخبار بسیار منفی بود. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل یکشنبه در ابتدای جلسه هفتگی کابینه، توافقنامه هستهای را یک «اشتباه تاریخی» نامید و وزرای ارشد او هم از این موضع حمایت کردند. «موشه یعالون» وزیر دفاع توافق را «تسلیم در برابر حمله فریب و لبخند ایران» توصیف کرد. «آویگدور لیبرمن» وزیر خارجه هم این توافق را «بزرگترین پیروزی دیپلماتیک از زمان انقلاب [امام] خمینی» برای ایران دانست. «اوزی لاندائو» وزیر گردشگری عضو حزب لیبرمن حتی مدعی شد «بادهای مونیخ از ژنو برخاسته است»؛ اشاره به تسکین آلمان نازی با توافقنامه 1938 مونیخ.»
اجازه ادامه غنیسازی یعنی دادن «حق غنیسازی» به ایران
به علاوه، از دیدگاه اسرائیل، اجازه ادامه غنیسازی هرچند با درصد پایین، به معنای دادن اولین مجوز بینالمللی به ایران است؛ یا همان «حق غنیسازی» به بیان دولت ایران. نگرانی دیگر اسرائیل نیز این است که همه تعهدات ایران در توافقنامه قابل بازگشت هستند، در حالی که برگرداندن تحریمها ممکن است بسیار دشوار باشد. نکته دیگر که به آن اشاره میکنند، عدم اجبار ایران به از بین بردن فیزیکی برنامه هستهایش است؛ هرچند ایران متعهد شده تا برای اطمینان بخشیدن به 1+5 برخی از تجهیزات غنیسازی را موقتاً جداسازی و غیر فعال کند.
با این حال، آنچه به مذاق اسرائیلیها خوش میآید این است که تحریمهای مهم از جمله علیه بانکها و تعاملات اقتصادی بینالمللی ایران و همچنین تحریمهای نفتی همچنان سر جای خود هستند و به اقتصاد این کشور صدمه میزنند. به علاوه، حجم ذخیره اورانیوم با غنی کم ایران هم در مدت شش ماهه افزایش نخواهد یافت؛ و مهمتر اینکه ذخیره اورانیوم با غنای بالاتر هم باید از بین برود.
"اسرائیل" باید توافق نهایی با ایران را "شکل دهد"
تحلیلگر بروکینگز درباره ماهیت مخالفت اسرائیل با توافق ایران ادامه میدهد: آیا اسرائیل با هر توافقی مخالف است؟ پاسخ کوتاه این است: نه. اکثر اسرائیلیها توافقی را که واقعاً پیشرفت ایران به سمت سلاح هستهای را محدود کند بسیار به حمله نظامی ترجیح میدهند؛ به ویژه حملهای که خود به تنهایی مجبور باشند آغاز کنند. با این حال، مقامات اسرائیل به ویژه تحت نخستوزیری نتانیاهو به هیچ وجه حاضر نیستند تا از حداکثر خواستههای خود در توافقنامه، یعنی از بین رفتن کامل ظرفیتهای هستهای ایران، کوتاه بیایند.

به علاوه، اسرائیل خود را مسئول بهبود توافق بین ایران و 1+5 میداند، حتی اگر این کار به نام سختگیری به پایش نوشته شود. بنابراین اسرائیل بهانهای است که 1+5 میتواند از طریق آن موضع سختگیرانهتری را علیه ایران اتخاذ کند. پس هشدارهای مداوم اسرائیل به حمله احتمالی علیه تأسیسات هستهای ایران را هم میتوان از همین منظر بررسی کرد. بسیاری معتقدند آنچه عربستان سعودی با روکش نازکی از دیپلماسی انجام میدهد، اسرائیل مجبور است کاملاً علنی انجام دهد.
«برخی حتی میگویند انتقادات بیرحمانه اسرائیل در دو هفته اخیر باعث شده تا توافق اخیر حاصل شود، بدون هشدارهای اسرائیل، فرانسه و کشورهای دیگر برای دشوارتر کردن مفاد توافقنامه علیه ایران با هم هماهنگ نمیشدند. قضاوت در اینباره نیازمند اطلاع از جزئیات توافقنامه است که در حال حاضر در دست نیست. اما چه این طرز تفکر درست باشد و چه نباشد، اسرائیل امروز میتوانست خود را برنده این توافقنامه معرفی کند.»
شلدون آدلسون حاملی مالی نتانیاهو است/ هر توافقی با ایران، اسرائیل و اعراب منطقه را نگران میکند
اما به اعتقاد ساکس، اعلام پیروزی در این شرایط، موجب میشد تا اسرائیل نتواند سیاست بلندمدت خود را پی بگیرد؛ به خصوص که هنوز شش ماه دیگر تا رسیدن به توافق نهایی باقی است؛ اظهارات هماهنگ مقامات اسرائیل هم به همین خاطر است. انتشارات «اسرائیل هیوم» با بودجه «شلدون آدلسون» سرمایهدار صهیونیست معروف آمریکایی و حامی مالی نتانیاهو که به طور رایگان آثار خود را پخش میکند، انتقادهایی را بر توافقنامه نوشته که عمدتاً درباره ادامه غنیسازی با غنای کم توسط ایران است. حتی «یائیر لاپید» وزیر میانهروی اقتصاد اسرائیل هم توافق انجام شده را معامله بدی خواند که «حتی یک سانتریفیوژ را هم از بین نمیبرد»؛ اما افزود که اسرائیل اکنون دو وظیفه دارد: شکل دادن توافق نهایی و اصلاح روابط با آمریکا.
ساکس میگوید: «به هر حال، هر توافقی بین 1+5 و ایران موجب نگرانی اسرائیل و همسایههای عرب ایران از جمله عربستان سعودی میشود. نگرانیهای اسرائیل درباره ایران تنها محدود به برنامه هستهای این کشور نیست، بلکه شامل اهداف بزرگتر تهران در منطقه میشود. چندین دهه است که اسرائیل با نیروهای نیابتی ایران از جمله حزبالله لبنان، با حمایت ایران از تروریسم درون اسرائیل توسط جهاد اسلامی فلسطین و گاه حماس، و همچنین با تروریسم بینالمللی ایران و هدف قرار دادن یهودیان در سراسر جهان درگیر است. از این منظر، هر توافقی بین ایران و 1+5 اگر منجر به تحول در نظام ایران نشود، مورد استقبال اسرائیل قرار نمیگیرد. سخنان رهبر ایران هم هرگز چنین تحولی را نشان نمیدهد؛ آیتالله خامنهای اخیراً نخستوزیر اسرائیل را «سگ هار منطقه» خواند و گفت «مقامات صهیونیستی را نمیتوان انسان نامید، شبیه حیوان هستند برخی از آنها.» همچنین افزود: «رژیم اسرائیل محکوم به شکست و نابودی است.»
در حال حاضر اسرائیل روی تیغی راه میرود که یک لبه آن اصرار بر افزایش فشار علیه ایران است و لبه دیگرش نشان دادن سرسختی تا حد رد هرگونه قراردادی. این خطر وابسته به موضوعی است که اسرائیل درجه اهمیت آن را با برنامه هستهای ایران برابر میداند: روابط اسرائیل با آمریکا.
به نفع اسرائیل است که در ماههای آینده و طی مذاکرات برای رسیدن به قرارداد دائم، روابط بین اسرائیل و 1+5 به خصوص آمریکا کمتر علنی و بیشتر هماهنگ شود.