سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی،اقتصادی و تحلیل متنوع

 

 

مجله آمریکایی آتلانتیک در گزارشی نوشت:
تعداد فارغ‌التحصیلان دکترا از آمریکا در کابینه روحانی بیشتر از کابینه اوباما است!
 
 
کد مطلب : 23592
گروه سیاسی: مجله آتلانتیک در گزارشی تصریح کرده است: تعداد فارغ‌التحصیلان مقطع دکتری دانشگاه‌‌های آمریکا در کابینه رئیس​جمهور ایران بیشتر از کابینه رئیس‌جمهور آمریکا است!
 
 
تعداد فارغ‌التحصیلان دکترا از آمریکا در کابینه روحانی بیشتر از کابینه اوباما است!
 
 
مجله آمریکایی آتلانتیک در گزارشی نوشته است تعداد اعضای کابینه آقای روحانی که از دانشگاه‌های آمریکا با مدرک دکتری تخصصی فارغ‌التحصیل شده‌اند از تعداد اعضای کابینه آقای باراک اوباما که دارای این مدرک از دانشگاه‌های این کشور هستند، بیشتر است. این گزارش افزوده در واقع تعداد دکترهای فارغ‌التحصیل آمریکا در کابینه رئیس‌جمهور ایران بیشتر از اعضای کابینه فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های آمریکا در دولت‌های کشورهای فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، روسیه یا اسپانیا، روی‌هم رفته است. آتلانتیک طبق آنچه در زیر می‌آید به مدارک اعضای کابینه دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران اشاره می‌کند:

محمد نهاوندیان، رئیس دفتر روحانی، فارغ‌التحصیل دکتری اقتصاد از دانشگاه جورج واشنگتن است. جواد ظریف هم در دانشگاه سانفرانسیسکو درس خوانده و مقطع دکتری را در دانشگاه دنور گذرانده است. وی پنج سال در نیویورک زندگی کرده و نماینده ایران در سازمان ملل بوده است. علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان اتمی ایران فارغ‌التحصیل مهندسی هسته‌ای از دانشگاه ام‌آی‌تی است.

ضمن اینکه محمد واعظی، وزیر ارتباطات، درس‌خوانده مهندسی الکترونیک در دانشگاه‌های «ساکرامنتو و سن‌خوزه» است و مدرک دکتری‌اش را از دانشگاه لوییزیانا دریافت کرده است. سایر اعضای کابینه روحانی، مدارج علمی را در دانشگاه‌های اروپا و ایران گذرانده‌اند. عباس احمد آخوندی، وزیر راه ایران دارای مدرک دکتری از دانشگاه لندن است و خود رئیس جمهور ایران هم درس‌خوانده دانشگاه گلاسکو اسکاتلند است.
 
 
 
 
 
مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا:
«توافق ژنو در گام اول به طور کامل درها را به روی پیشرفت‌های برنامه هسته‌ای ایران در شش ماه آینده می‌بندد؛ از جمله توقف تولید اورانیوم 20 درصد، ممنوعیت راه‌اندازی یا نصب سانتریفیوژها پیشرفته، و جلوگیری از سوخت‌گذاری و راه‌اندازی رآکتور اراک.
گروه بین‌الملل مشرق - اندیشکده بروکینگز در تحلیلی به قلم «رابرت آینهورن» مشاور وزیر خارجه آمریکا و عضو ارشد تیم سیاست خارجی "مرکز امنیت و اطلاعات قرن 21"، نوشت توافق هسته‌ای بین ایران و 1+5 قدمی مثبت برای طرف غربی بود که توانست با دادن امتیازی ناچیز در لغو تحریم‌ها در حقیقت برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند. آینهورن در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون، مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا در امور عدم اشاعه و خلع سلاح نیز بوده است و هم اکنون در دولت اوباما نیز همین مقام را بر عهده دارد.

گفتنی است کارشناسان این اندیشکده که از جمله اتاق‌های فکر تأثیرگذار در سیاست‌گذاری‌های دولت آمریکاست، پس از توافق ژنو، سلسله مقالاتی را در تحلیل توافق هسته‌ای ایران و 1+5 منتشر کرده اند که گروه بین‌الملل مشرق آن‌ها را بتدریج منتشر خواهد کرد.

به گزارش مشرق، آینهورن در مقاله خود در مرکز سیاست خاورمیانه سابان اندیشکده بروکینگز نوشته است: دولت اوباما که نمی‌تواند جزئیات مذاکرات هسته‌ای را افشا کنند، چند هفته است در مقابل منتقدان داخلی و خارجی مجبور به دفاع از توافق به دست آمده شده‌اند. بیان کلیات توافقنامه به مقامات آمریکایی اجازه می‌دهد تا نشان دهند که ابعاد مهمی از آن از حد انتظار هم فراتر است و انتقاداتی که به توافق وارد می‌شود صحت ندارد.

«توافق ژنو در گام اول به طور کامل درها را به روی پیشرفت‌های برنامه هسته‌ای ایران در شش ماه آینده می‌بندد؛ از جمله توقف تولید اورانیوم 20 درصد، ممنوعیت راه‌اندازی یا نصب سانتریفیوژها پیشرفته، و جلوگیری از سوخت‌گذاری و راه‌اندازی رآکتور اراک. اما این همه توافق نیست؛ ایران باید تولید سانتریفیوژهای جدید را تنها برای جایگزین کردن سانتریفیوژهای خراب انجام دهد؛ همه ذخایر اورانیوم با غنای زیر 5 درصد را باید به اکسید اورانیوم تبدیل کند، بنابراین ذخیره اورانیوم غنی‌شده این کشور محدود می‌شود؛ و باید آزمایش و تولید سوخت و نصب قطعات جدید برای رآکتور اراک را متوقف کند. اگرچه هنوز توافق نهایی حاصل نشده، اما در همین قدم اول هم تقریباً موضوعی برای توقف پیشرفت هسته‌ای ایران از قلم نیفتاد.»

آینهورن معتقد در توافق ژنو بر سر اورانیوم غنی‌شده 20 درصدی، تقریبا خط قرمز مشهور اسرائیل در نظر گرفته است: «نکته دیگری که شاید فراتر از انتظار بود، از بین بردن تمام ذخیره اورانیوم 20 درصد ایران بود که به حالت گازی نگه‌داری می‌شد و به آسانی قابل تبدیل به اورانیوم مناسب برای ساخت سلاح بود. ایران باید اورانیوم 20 درصد خود را یا تا کم‌تر از 5 درصد رقیق و یا به اکسید کربن تبدیل کند تا دیگر برای ساخت سلاح مناسب نباشد. خط قرمز مشهور بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل این بود که ایران به 250 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد آماده برای تبدیل به غنای مناسب برای سلاح نرسد. توافق انجام شده ذخیره ایران را به صفر می‌رساند.»

توافق‌های نظارتی فراتر از پادمان

«یکی دیگر از ابعاد غیر منتظره توافقنامه، شیوه و میزان نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران بود. ناظران آژانس انرژی اتمی از این پس می‌توانند هر روز به تأسیسات اصلی ایران دسترسی داشته باشند. توافقنامه برای تشخیص فعالیت‌های مخفی ایران، روش‌های نظارتی را پیش گرفته که حتی از توافقنامه پادمان کنونی بین ایران و آژانس هم فراتر می‌رود؛ از جمله دسترسی به تأسیسات تولید، نصب و نگهداری سانتریفیوژ، معادن اورانیوم و تأسیسات تولید میله‌های سوخت. همچنین ایران باید اطلاعات مهمی درباره فعالیت‌های هسته‌ایش در اختیار آژانس بگذارد تا کنون موظف به تحویل آن‌ها نبود.»

«مذاکره‌کننده‌های آمریکایی برای تصویب این محدودیت‌ها و اقدامات نظارتی با لغو برخی تحریم‌ها توافق کردند. مبلغی که از این طریق نصیب ایران می‌شود حداکثر 7 میلیارد دلار است که به نسبت هزینه تحریم‌ها بر ایران در همین شش ماه مبلغی ناچیز است. فقط تحریم‌های نفتی در این مدت‌، نسبت به شش ماه قبل از اعمال تحریم‌ها، حدود 30 میلیارد دلار درآمد نفتی ایران را کاهش می‌دهد.»

منتقدین درست می‌گویند که توافق به دست آمده نه زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را تضعیف می‌کند و نه زمان مورد نیاز این کشور برای رسیدن به سلاح هسته‌ای را افزایش می‌دهد. این اهداف باید در توافقنامه جامع و نهایی گنجانده شود. آن‌چه قدم اول مذاکرات انجام داد، نهادن بنیانی برای مذاکرات بسیار دشوار آینده بود، به علاوه این‌که تحریم‌های دشوار را نیز دست نخورده باقی می‌گذارد تا بتوان از آن‌ها به عنوان اهرمی برای پذیرش توافق نهایی و همچنین خواسته‌های آمریکا، و متحدان این کشور در 1+5 و خاورمیانه استفاده کرد.

 
 
 
کد خبر: ۳۶۲۳۱۴
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۲ - ۲۰:۲۹ - 04 December 2013
یکی از اعضای نجات یافته فرقه رجوی با اشاره به حادثه اخیر پادگان اشرف اظهار کرد: این حادثه توطئه رجوی برای از میان بردن منتقدان و مخالفان خود در سازمان بوده است.

به گزارش ایسنا، حمید منصوری، یکی از اعضای نجات یافته فرقه رجوی و عضو پیشین انجمن اسلامی دانشجویان در خارج از کشور در نشست خبری که صبح چهارشنبه در محل خبرگزاری تسنیم برگزار شد به بیان سرگذشت و هم‌چنین نحوه ورود خود به گروهک تروریستی فرقه رجوی پرداخت.

در این نشست خبری منصوری با بیان این که قبل از خروج از ایران و در جریان انقلاب اسلامی فعالیت‌های بسیار سرسختانه‌ای جهت پیروزی انقلاب و پیروی از امام خمینی(ره) داشته است خاطرنشان کرد: من در جریان انقلاب به قدری سرسختانه فعالیت می‌کردم که حتی در نخستین حمله گروه‌های ضدانقلابی به پادگان سنندج به جنگ با آن‌ها پرداختم.

او با بیان این که من فرد انقلابی بودم ولی در برخورد با گروه‌های انحرافی ضدانقلاب به انحراف کشیده شدم خاطرنشان کرد: من زمانی یکی از فعالان انقلاب بود و سرسختانه برای این انقلاب تلاش می‌کردم ولی به واسطه برخورد با گروه‌های انحرافی ضدانقلابی به فردی تبدیل شدم که علیه ملت، جامعه، خانواده و رهبری خودم اقدامات زیادی انجام دادم.

این عضو نجات یافته فرقه رجوی با تاکید بر این که پاشنه آشیل فرقه رجوی ضعف در تئوری‌های است اظهار کرد: همه اعضای فرقه رجوی مسلط به تمام تکنیک‌های شستشوی مغزی هستند.

منصوری با اشاره به ترور شخصیت‌های هم‌چون آیت‌الله مطهری‌ و مفتح توسط گروهک تروریستی منافقین گفت: این گروهک به دنبال ایجاد خلع فکری در دانشگاه‌ها بودند و به همین دلیل نیز اساتید و دانشمندان ما نظیر افرادی هم‌چون مطهری و مفتح را نخستین قربانی‌ها ترورهای خود قرار دادند. آن‌ها به دنبال ایجاد خلع فکری در دانشگاه‌ها بودند و بنابراین تلاش داشتند تا با نفوذ در میان دانشجویان با حذف این اساتید و دانشمندان اهداف خود را در خلإ به وجود آمده در دانشگاه‌ها پیگیری کنند.

وی در ادامه با بیان این که قشر دانشجو جزو اقشار آرمان‌گرا جامعه است اظهار کرد: دانشجو همواره پاک و مطهر و طرفدار عدالت است مسلما زمانی که این دانشجو وارد دانشگاه می‌شود با جریان‌های مختلف باتجربه‌ای مواجه می‌شود بنابراین با توجه به مشخصات این دانشجویان و صداقت آن‌ها فضا به گونه‌ای فراهم می‌شود که این جریانات به فریب دادن دانشجویان بپردازند.

این عضو نجات یافته فرقه رجوی با تاکید بر این که بهترین شکار برای فرقه رجوی قشر دانشجو بود اظهار کرد: از آن جایی که همواره دانشجویان دارای انگیزه‌ هستند در ابتدای انقلاب نیز فعالیت‌های فرقه رجبی نیز برای آن‌ها جذابیت خاصی داشت.

او در ادامه به بیان چگونگی ورود و ارتباط خود با فرقه رجوی پرداخت و گفت: در سال 58 و زمانی که من برای ادامه تحصیل وارد دهلی‌نو شدم در دانشگاه با دفتر انجمن اسلامی ارتباط داشتم. از سوی دیگر نیز گروه تروریستی رجوی ارتباطاتی با انجمن اسلامی دهلی داشت. آن‌ها پس از اتفاقات 30 خرداد با اقدام کردن به تبلیغات وسیع علیه ایران، برای دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل کرد فضای ترس و وحشت‌انگیز از داخل کشور تصویر می‌کردند.

منصوری ادامه داد: پس از این که از دهلی‌نو برای ادامه تحصیل و تجارت به کانادا سفر کردم آن‌ها بارها تحت عناوین فعالیت حقوق بشری تلاش داشتند که در من و سایر دوستانم نفوذ کنند ولی با توجه به فعالیت‌های سیاسی که من داشتم متوجه اهداف آن‌ها می‌شدم.

این عضو نجات‌یافته فرقه رجوی خاطرنشان کرد: من در مدت تحصیل و زندگی خود در کانادا هر روز برای مطالعه به کتابخانه‌ای در این کشور می‌رفتم. یکی از روزها که به کتابخانه رفتم با فردی به نام حمید آشنا شدم؛ این فرد پس از چند روز جهت کمک به خانواده‌های جنگ‌زده ایرانی از من طلب کمک کرد و من نیز با نیت کمک به خانواده‌های جنگ زده در ایران مقداری پول به وی دادم.

وی افزود: این فرد چند بار دیگر نیز با عنوان کمک به خانواده‌های جنگ‌زده ایرانی از من طلب کمک کرد. یک مرتبه نزد من آمد و پیشنهاد داد سرپرستی فرزندان خانواده‌های جنگ زده ایران را عهده‌دار شوم. من در آن شرایط با توجه به این که مجرد بودم پیشنهادش را به گونه‌ای قبول کردم که تنها ماهانه مبلغی برای سرپرستی این کودکان بپردازم. این گونه بود که من علاوه بر این که در طول ماه مبالغ مختلفی در اختیار وی قرار می‌دادم در آغاز هر ماه نیز مبلغی جهت سرپرستی این کودکان به وی می‌پرداختم.

منصوری گفت: حمید پس از چند روز نزد من آمد و از تشکیل یک انجمن برای حمایت از خانواده‌های جنگ‌زده و باحضور پروفسور مهابادی خبر داد و از من درخواست کرد که با نوشتن مقالاتی با موضوعات حمایت از خانواده‌های جنگ زده و علیه جنگ با این انجمن همکاری داشته باشم.

این عضو نجات یافته فرقه رجوی با بیان این که در آن زمان فضای خارج از کشور فضای مخالف با جنگ بود اظهار کرد: من به دلیل این که در خارج از کشور فضای مخالفت با جنگ برقرار بود با این پیشنهاد حمید موافقت کردم و به آن‌ها همکاری خودم را با نوشتن مقالات ضدجنگی آغاز کردم.

منصوری با بیان این که یکی از حربه‌های گروهک منافقین برای جذب افراد دست گذاشتن بر نقاط ضعف آن‌هاست اضافه کرد: من در دورانی که در کانادا به سر می‌بردم هیچ نوع رابطه‌ی فعالی با خانواده‌ام نداشتم. پس از این که مدتی از همکاری با این انجمن گذشت توسط این انجمن به من پیشنهاد شد که علاوه بر ارائه مقالات مختلف با آن‌ها همکاری‌های بیش‌تری داشته باشم. از این رو من هفته یک روز با آن‌ها همکاری می‌کردم.

وی با بیان این که من به دلیل این که احساس تنهایی می‌کردم به جمع پیوستم، اظهار کرد: رفتار آن‌ها در این جمع بسیار صمیمانه بود و زمانی که انسان احساس کمبود محبت می‌کند بیش‌تر به سمت این افراد جذب می‌شود.

این عضو نجات یافته فرقه رجوی گفت: پس از این که مدتی از فعالیت من در این انجمن می‌گذشت فردی نزد من آمد و پیشنهاد داد سازمان مجاهدین به دنبال برقراری صلح و برقراری دموکراسی در ایران است بنابراین پیشنهاد دادم که ما می‌توانیم برای کمک به مجروحان به عراق برویم و در آن‌جا در جهت برقراری صلح و اقدامات بشردوستانه فعالیت کنیم. آن‌ها به ما گفتند که شما می‌توانید برای کمک به مجروحان به مدت سه ماه به عراق بروید و چنانچه احساس کردید این کار جذابیت‌های لازم را برای شما ندارد می‌توانید به کانادا باز گردید.

منصوری گفت: من پس از موافقت با این پیشنهاد آن‌ها به عراق رفتم و به کمک به مجروحان جنگی پرداختم. در ابتدا رفتار اعضای این سازمان بسیار محبت‌آمیز بود ولی پس از گذشت یک ماه من متوجه شدم که رفتار آن‌ها تغییر کرده است به گونه‌ای که ما در آن‌جا حتی اجازه انتقاد از بالادستی‌های خود را نداشتیم.

او خاطرنشان کرد: من پس از مواجهه با این شرایط درخواست بازگشت به کانادا را دادم ولی در پاسخ به این درخواست من، آن‌ها اعلام کردند که پاسپورت من فاقد اعتبار است و نمی‌توانم در آن زمان از عراق خارج شوم و سه ماه دیگر باید در این کشور بمانم.

این عضو نجات یافته فرقه رجوی اضافه کرد: آن‌ها به دلایل و بهانه‌های مختلف سه ماه‌،‌ سه ماه من را نگه داشتند و پس از حمله آمریکا به عراق به من پاسپورتی تحویل دادند که هم اعتبارش تمام شده بود و هم این که فاقد مهر ورود به کشور عراق بود. آن‌ها به من گفتند که اکنون چنان چه که می‌خواهی بروی ابتدا به دلیل این که پاسپورت فاقد مهر ورود به کشور عراق است، هشت سال به زندان ابوقریب عراق می‌روی و سپس هر کجا خواستی می‌توانی بروی.

منصوری با تاکید بر این که این گروه تروریستی افراد را با شیوه‌های مختلف فریب و نیرنگ و دروغ نگه می‌داشتند اضافه کرد: سپس من از‌ آ‌ن‌ها درخواست کردم که کارت‌های اعتباریم را تحویل دهند و آن‌ها مدعی شدند که کارت‌ها به دلایل مختلفی از بین رفته‌اند. در این شرایط دست من از همه جا کوتاه شده بود و هیچ راه برگشتی نه تنها به کانادا بلکه به ایران هم نداشتم.

وی با تاکید بر این که جوانان ما جهت پیوستن به جریان‌های مختلف باید آگاهی‌های لازم را داشته باشند گفت: جوانان ما به هیچ وجه نباید به صورت ناآگاهانه و بدون مطالعات که لازم به جریانات مختلف بپیوندند. آن‌ها باید با مطالعات مختلف و با مشورت کردن با افراد آگاه به صورت آ‌گاهانه به عضویت جریان‌ها دربیایند.

منصوری با بیان این که از رسانه‌ها انتظار می‌رود در جهت آگاه‌سازی جوانان اقدامات لازم را انجام دهند اظهار کرد: جوانان باید از کتاب‌های اساتید پرشمار ایرانی بهره ببرند و آگاهانه وارد جریانات مختلف شوند. اکنون از رسانه‌ها انتظار می‌رود که جوانان را آگاه‌تر کنند که به دام چنین جریان‌هایی نیافتند و مانند من زندگی خود را تباه نکنند.

این عضو نجات یافته فرقه رجوی در ادامه به تعریف معنی فرقه پرداخت و با بیان این که فرقه نوعی برده‌داری مدرن به حساب می‌آید خاطرنشان کرد: در زمان‌های گذشته برده‌داری از طریق زنجیر بستن به دست و پای افراد صورت می‌گرفت ولی اکنون این برده‌داری بر زنجیر زدن به ذهن افراد انجام می‌شود.

وی با بیان این که دارا بودن یک رهبر بلامنازع و مطلق از ویژگی‌های فرقه‌داری است گفت: زمانی که من در فرقه رجوی فعالیت می‌کردم مریم رجوی به گونه‌ای این ویژگی را مطرح می‌کرد و می‌گفت هرکس به خدا شک کند گناهش قابل بخشش است ولی شک کردن به رهبری گناهی غیرقابل بخشش به حساب می‌آید.

منصوری با تاکید بر این که ماهیت فرقه‌های مختلف اقدام به ترورهای کور است تصریح کرد: یکی دیگر از ویژگی‌های فرقه‌داری رسیدن به اهداف فرقه از طریق شستشوی مغزی افراد عضو در این فرقه‌هاست.

او با بیان این که شست‌وشوی مغزی به معنای دست‌کاری در فکر و روح انسان است اظهار کرد: شست‌وشوی مغزی از جمله مواردی است که در فرقه رجوی به صورت بسیاری ماهرانه‌ای و با مکانیسم‌های عملیاتی جاری به صورت روزانه و غسل هفتگی صورت می‌گرفت.

منصوری در ادامه به بیان جزییات مکانیسم شست‌وشوی مغزی روزانه پرداخت و گفت: در این مکانیسم افراد پس از این که طی یک روز از صبح تا شب اقدامات مختلفی از جمله اقدامات آموزشی انجام می‌دادند در انتهای شب جلسه‌ای برگزار می‌شد که در این جلسه افراد باید به انتقاد از خود می‌پرداختند و کارهای اشتباهی که می‌توانستند انجام دهند را اعلام می‌کردند. در این جلسات که فضای تهمت و فحاشی در آن‌ها حاکم بود افراد با فحاشی شدید از خود انتقاد می‌کردند.

این عضو نجات یافته فرقه رجوی با اشاره به مکانیزم شست‌وشوی مغزی غسل هفتگی گفت: در این مکانیسم افراد در انتهای هر هفته در نشستی که با حضور یکی از فرماندهان مرد صورت می‌گرفت باید به صورت ساختگی مطالبی را مطرح می‌کردند و در طی آن مطرح می‌کردند که در موقعیتی قرار داشته‌اند که می‌توانستند گناه کنند ولی این کار را نکرده‌اند. به طور مثال آن‌ها باید می‌گفتند که طی هفته گذشته قصد داشتند زنی را نگاه کنند ولی این کار را انجام نداده‌اند. چنان چه افراد در این جلسات این صحبت‌ها را مطرح نمی‌کردند به آن‌ها می‌گفتند که از مبارزه بریده‌اند بنابراین با ساعت‌ها فحاشی در این جلسات افراد را در خود فرو می‌بردند.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: یکی از تفاوت‌های اساسی که بین زندان‌های استالین و زندان رجوی وجود دارد این است که در زندان‌های استالین افراد را وادار به اعتراف می‌کردند و پس از این که فرد اعتراف و توبه می‌کرد وی را آزاد می‌کردند ولی در اسارت‌گاه منافقین افراد باید هم علیه خود و هم علیه همکار خود شهادت می‌دادند و اعتراف می‌کردند. یکی ازتفاوت‌های اساسی میان زندان‌ها و اسارت‌گاه‌های استالین و منافقین در این بود که در زندانی‌های استالین افراد برای آزادی خود اعتراف می‌کردند ولی در اسارت‌گاه‌های منافقین برای محکم‌تر شدن زنجیرهای اسارت‌شان اقدام به اعتراف علیه خود می‌کردند.

منصوری با بیان این که اکنون برخی افراد می‌پرسند که چرا شماها هیچ اقدامی برای خروج از این اسارت‌گاه‌ها انجام نمی‌دادید با اشاره به ضرب‌المثل زمانی که انسان در زندان می‌ماند با زندانبان دوست می‌شود اظهار کرد: زمانی که در این اسارت‌گاه حضور داشتیم بر اثر مرور زمان این تفکر در ما به وجود آمده بود که راه صحیحی را طی می‌کنیم به همین دلیل بود که هیچگاه برای خروج اقدامی انجام نمی‌دهیم.

در ادامه این نشست خبری منصوری در پاسخ به این پرسش که چرا گروهک تروریستی منافقین پس از گذشت زمانی شعارهای گذشته خود را فراموش می‌کنند؟ اظهار کرد: سازمان مجاهدین (منافقین) بر این فلسفه که هدف توجیه کننده وسیله است اعتقاد راسخ دارد؛ برای مثال در زمانی سازمان اعلام می‌کرد که از افراد متاهل نام‌نویسی نمی‌کند ولی زمانی دستور می‌داد که افراد در سازمان همگی باید ازدواج کنند. ما نمی‌توانیم سازمان را براساس اصول دموکراتیک ارزیابی کنیم چرا که تمامی ویژگی‌های یک فرقه در سازمان صادق بود. در نتیجه سازمان در هر مقطع و براساس منافع خود تصمیم‌گیری و عمل می‌کرد.

این عضو نجات یافته فرقه رجوی با اشاره به فعالیت‌های مختلف منافقین در سوریه و هم‌چنین وضعیت کنونی گروهک رجوی خاطرنشان کرد: اکنون این گروهک در تلاش است که به هر نوع ممکن ابزار وجود کند. آن‌ها برای پیگیری این هدف خود هر روز اقدام به برگزاری ملاقات با کنگره آمریکا و یا اتحادیه اروپا می‌کنند و روزی نیز اقدام به مخالفت با دولت سوریه و حمایت از مخالفین سوری می‌پردازند.

او با تاکید بر این که ماهیت اصلی این گروهک ماهیت خشونت‌طلبی است تصریح کرد: خشونت جان مایه منافقین است در نتیجه می‌توان گفت هر کجا خشونت باشد آن‌ها در آن‌جا حضور دارند.

منصوری با اشاره به حادثه اخیر پادگان اشرف در عراق با بیان این که در این حادثه حدود 52 نفر از افراد برجسته این گروهک کشته و تعدادی از آن‌ها نیز به اسارت رسیده‌اند تصریح کرد: اکنون مجاهدین از لحاظ استراتژی‌های خود با شکست کامل مواجهه شده‌اند. شکل آن‌ها پایگاه اشرف و محتوای‌شان ایدئولوژی‌های‌شان بود اکنون شکل آن‌ها از بین رفته است و ایدئولوژی‌های‌شان نیز در حال از بین رفتن و تبدیل شدن به غروبی جاویدان است.

این عضو نجات یافته فرقه رجوی در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر این که فرقه رجوی برای نفوذ در جریان‌های دانشجویی از چه شیوه‌های استفاده می‌کرد؟ خاطرنشان کرد: این گروه تحت عناوین مختلف از جمله حمایت از زندانیان سیاسی،‌ بیکاران، فقرا و با پرآشوب و وخیم اعلام کردن وضعیت داخل ایران تلاش می‌کردند تا به اقشار مختلف جامعه نفوذ کنند. به طور مثال آن‌ها برای نفوذ در جریان‌های دانشجویی با در نظر گرفتن مسائل صنفی دانشجویان به میان‌ آن‌ها نفوذ می‌کردند و افراد ناراضی را پیدا می‌کردند.

در ادامه منصوری در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر این که آیا حادثه اخیر اشرف مصداقی از اختلافات درونی موجود در میان افراد این گروه بود؟ با بیان این که کشته‌شدگان اشرف با رهبری فرقه مخالفت داشتند اظهار کرد: این‌ها افرادی بودند که از نخبگان سازمان به شمار می‌رفتند و نسبت به استراتژی‌ها رجوی انتقاد داشتند.

او با تاکید بر این که حادثه اخیر اشرف توطئه رجوی بود ادامه داد: رجوی به دلیل اختلافات این افراد با خود آن‌ها را از فرانسه به اشرف آورد و به افراد شکنجه‌گر و سرکوب‌کننده تبدیل‌شان کرد و سپس از بین بردشان.

منصوری در پاسخ به پرسشی مبنی بر وضعیت کنونی مسعود رجوی با بیان این که اکنون مسعود رجوی نزد آمریکایی‌هاست خاطر نشان کرد: آخرین اطلاعاتی که من در این زمینه دارم مربوط به پس از حمله آمریکا به عراق است. چند روز پس از حمله آمریکا به عراق من با احمد وشاق که یکی از افرادی است که در حادثه اخیر قرارگاه اشرف کشته شده است صحبت می‌کردم. در آن زمانی هلی‌کوپتری در قرارگاه فرود آمد و سپس پرواز کرد من از احمد وشاق در مورد هلی‌کوپتر و وضعیت مسعود رجوی پرسیدم که او تلویحا به من گفت که آمریکایی‌ها رهبری سازمان را به هلی‌کوپتر نزد خود بردند.

این عضو نجات یافته فرقه رجوی با بیان این که اکنون گروهک منافقین در اختیار صهیونیست‌ها قرار دارند خاطرنشان کرد: موضع‌گیری‌های امروز آن‌ها نشان می‌دهد که تبدیل به جاسوس‌های سرویس‌های اطلاعاتی شده‌اند حمایت آن‌ها از تروریست سوری نیز نشان‌دهنده ارتباط‌شان با صهیونیست‌هاست.

منصوری در پایان در پاسخ به این پرسش که چه پیغامی برای سران منافقین دارد؟ گفت: اکنون من به آن‌ها می‌گویم که به آخر خط رسیده‌اید و حال که به آخر خط رسیده‌اید بیاید برای نجات آینده ایران و تاریخ ایران و برای این که تاریخ بتواند از شما به عنوان افراد پشیمان یاد کند، در مقابل تاریخ به اقدامات خود اعتراف کند.

 

 

زندگی و زمانه نوری مالکی؛
نوری المالکی سیاستمدار 62 ساله عراقی و رهبر فعلی حزب الدعوه توانسته عراق بحران زده را بسیار خوب اداره و کنترل کند. فعالیت های شیعه محور مالکی و عضویت او در حزب الدعوه زمینه‌ساز مبارزه نفس‌گیر وی با دولت مرکزی عراق بود و موجب شد تا او تبعید خود خواسته 16 ساله در سوریه را در این مسیر برگزیند.
گروه گزارش ویژه مشرق- نوری مالکی نخست وزیر عراق دقایقی پیش وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. او قرار است در این سفر با مسوولان کشورمان به گفتگو بپردازد. به همین بهانه در این گزارش ویژه به معرفی او خواهیم کرد. نوری المالکی سیاستمدار 62 ساله شیعه عراقی و رهبر فعلی حزب الدعوه به عنوان یکی از اصلی ترین جریان های شیعی عراق است؛ او توانسته است عراق بحران زده را بسیار خوب اداره و کنترل کند.
 

با سقوط و اشغال عراق توسط آمریکا، این کشور شاهد بحران داخلی گشت و به عبارتی مفهوم ثبات در این کشور از اعتبار افتاد. اما با این وجود نوری المالکی توانست در انتخابات سال 2006 میلادی قدرت را از ابراهیم جعفری بگیرد و بتواند تا سال2014 میلادی دو دوره کامل بر این کشور حکم رانی کند؛ از این رو شناخت او، ابزار اعمال قدرت و تبعات مثبت و منفی دولت مردی وی برای ایران دارای اهمیتی جدی و کتمان ناپذیر است.
 

کم و کیف نقش آفرینی مالکی
اعمال و عدم اعمال قدرت توسط مالکی و دولت او هم چون هر شرکت کننده ی کارزار عرصه سیاست به نقاط ضعف و قوت وی در این راستا بستگی دارد. از این رو به طور مجزا به بررسی و تشریح آنها پرداخته می شود تا از این طریق از دایره و حدود قدرت مالکی و تبعات ناشی از آن تصویری منطقی به دست آید:

الف- نقاط قوت مالکی در مسیر اعمال قدرت

تصاحب دولت در دوره متوالی در کشوری بحران زده و مملو از تنوع های سیاسی، اجتماعی، قومی و فرقه ای همچون عراق، قطعاً مستلزم ابزارها و نقاط مثبت مخصوص به خود است که سعی می شود در زیر به پاره ای از آنها اشاره شود:

  • حزب الدعوه
حزب الدعوه از اصیل ترین و قدیمی ترین نیروهای شیعه در عراق است که به واسطه مخالفات سرسختانه علیه دولت صدام و هیچ گونه سازش و تعامل با این رژیم و پرداخت هزینه های فراوان مانند اعدام گسترده اعضاء، توانسته است در بین جامعه شیعی عراق دارای محبوبیت و مقبولیت ویژه و ممتازی باشد و از آنجا که مالکی هم عضویت در این حزب و هم رهبری آن را بر عهده دارد، شهرت اجتماعی- سیاسی و مذهبی این حزب یکی از نقاط قوت او در جهت نقش آفرینی در معادلات سیاسی عراق است.
 

  • تشیع
در کشوری که دارای اکثریت 65 - 60 درصدی شیعه است اما تا چندی پیش تحت السلطه دولت های سنی بوده، بدیهی است که شیعه مذهب بودن و داشتن گرایشات سیاسی شیعه محور و فعالیت های سیاسی مبتنی بر تفکرات تشیع می-تواند یک برگ برنده در وزن کشی معادلات سیاسی باشد. برگ برنده ای که نوری المالکی تمامی ابعاد آن را در کارنامه خود جای داده است.
 

  • سابقه مبارزه با حزب بعث
فعالیت های شیعه محور مالکی و عضویت او در حزب الدعوه زمینه ساز مبارزه نفس گیر وی با دولت مرکزی عراق بود و موجب گشت تا او تبعید خود خواسته 16ساله در سوریه را در این مسیر برگزیند. این تبعید خودخواسته و سابقه انقلابی وی، در جامعه عراق که رنجور از بیدادهای صدام است دارای تاثیرگذاری سیاسی- اجتماعی مخصوصی است.
 

  • عدم سابقه همکاری با حزب بعث
در بین نخبگان سیاسی شیعه عراق با وجود اینکه اکثرشان سابقه مبارزه با دولت بعث عراق را دارند اما بخشی از آنان نیز چون ایاد علاوی با سابقه عضویت مقطعی در حزب بعث عراق، پیشینه همکاری با دیکتاتور سنی عراق را نیز داشته اند.

 پیشینه ای که در مبارزات سیاسی عراق دارای اثری سوء و منفی است، اما مالکی به لحاظ نداشتن آن در کارنامه سیاسی خود توانست نظر و اعتماد بخش مهم گروه های شیعه را به خود جلب کند.
 

  • اعتماد ایران
بر همگان محرز است که ایران به لحاظ اشتراک مذهبی(اکثریت شیعه، اقلیت سنی)، قومی(کرد، عرب) و دارا بودن سابقه ی طولانی در میزبانی اپوزیسیون صدام حسین نظیر مجلس اعلای اسلامی عراق، جریان صدر و حزب الدعوه، نیروهای کرد بالاخص بارزانی ها و بخشی از اتحادیه میهنی کردستان عراق و حتی برای مدت کوتاهی خود شخص نوری المالکی، دارای نفوذی عمیق و استراتژیک در عراق بوده و هرگونه نقش آفرینی در تحولات سیاسی عراق مستلزم جلب نظر این کشور است.
 

در بین نیروهای شیعه افرادی مانند علاوی به خاطر گرایشات سکولار و پان عربیسم و چهرهایی چون مقتدی صدر به خاطر اقدامات هیجانی- احساسی و غیرمعقول نتوانسته اند اعتماد ایران را به خود جلب کنند، اما مالکی بنا به دلایل مختلف تاکنون به خوبی توانسته است اعتماد نسبی ایران و به دنبال آن حمایت این قدرت منطقه ای را جلب نماید.
 

  • روابط مثبت با پاره ای از جریان های سیاسی- نظامی عراق
مالکی توانسته است با پاره ای از جناح های سیاسی عراق و شبه نظامی های شیعی این کشور از جمله ارتش مختار، سازمان بدر و مجلس اعلای اسلامی عراق نیز روابط حسنه ای بر قرار کند و از طریق دادن سمت های سیاسی – نظامی مهم به این تشکل ها این رابطه را حذف و از طریق تحکیم آن، پایه های اقتدار خود را نیز در عراق تحکیم نماید.
     

  • حمایت نجف و قم
عراق دارای اکثریتی شیعه است که تأثیرپذیری از تفکرات و گرایشات شیعه در جنبه های مختلف زندگی سیاسی- اجتماعی و مذهبی آنان ملموس است. از این رو فتاوای صادره از حوزوات علمیه قم و نجف و حمایت علمای شیعه در این شهرها، باعث تقویت نقش آفرینی جناح های سیاسی در عراق می شود، حمایتی که مالکی توانسته است به واسطه حمایت ایران و جریان الدعوه به خوبی از آن برخوردار گردد.
 
  • تقابل با جریان های تندرو سنی
مالکی در طول دولت مردی خود با جریان های تندروی سنی عراق مانند القاعده، دولت اسلامی عراق، ارتش آزاد عراق و ... برخوردی سنگین داشته و به هیچ وجه حاضر به سازش با آنان نشده است. این سازش ناپذیری و سرسختی مالکی در مقابل جریان های تکفیری سنی موقعیت داخلی او را تحیکم بخشیده است.
 

  • اختلاف نظر کشورهای رقیب
علاوه بر ایران برخی دیگر از کشورهای منطقه نظیر عربستان، قطر و ترکیه در عراق دارای قدرت اثرگذاری هستند اما آنچه که در این بین باعث تقویت موضع مالکی شده است، اختلاف نظر آنها در مورد اعمال نفوذ در عراق و آینده سیاسی این کشور است.
 

از این روست که اختلاف نظر عجیب بین شبکه های تی آرتی عربی، الجزیره و العربیه به عنوان بازوان رسانه ای ترکیه، قطر و عربستان وجود دادر، به گونه ای که حتی در صحنه یارکشی های سیاسی نیز در بین این کشورها رقابت و اختلاف نظر های سنگینی است که برای مثال می شود به مورد طارق الهاشمی نگریست که رقابتی سنگین در بین ترکیه و عربستان برای جذب او وجود داشت.
 

ب- موانع مالکی در اعمال قدرت
با وجود نقاط قوت المالکی، شکست اولیه او در انتخابات سال 2010 میلادی در رقابت با ائتلاف العراقیه به رهبری علاوی، اختلافات و تهدیدات مکرر جریان صدر و بحران استقلال طلبی در اقلیم کردستان گواه این است که مالکی در مسیر اعمال قدرت و نفوذ سیاسی با موانع مهمی روبروست.
 

  • مسئله اکراد
اختلاف نظر عمیق مالکی و اقلیم کردستان عراق بر سر حاکمیت کرکوک، قراردادهای خارجی دولت اربیل، مسئله پیشمرگان و بهره برداری های نفتی از میادین مشترک باعث بروز اختلافات عمیق بین کرکوک و بغداد شده است و تا کنون چندین مرتبه این مسئله سبب شده تا دولت مرکزی با دولت اقلیم تا آستانه درگیری مسلحانه بروند.
 

مجموعه این موارد و مسائل فوق الذکر باعث شده است مالکی در بین نیروهای کرد عراق بالاخص جریان بارزانی ها که با رهبری حزب دموکرات کردستان هم اکنون مهم ترین نقش آفرینی را در تحولات اقلیم بازی می کنند، داشته باشد. این روابط تیره باعث گشته که نیروهای کرد به سختی حاضر به تعامل با دولت مالکی شوند.
 
  • نزاع با پاره ای از جریان های شیعی
خاستگاه سیاسی دولت مالکی، جامعه شیعی عراق است، از این روتعامل و رابطه با سایر جریان های شیعه برای وی اهمیتی حیثیتی و هویتی دارد و تقابل با گروهای شیعه موجب خدشه دار شدن وجهه اجتماعی او می شود.
 

با وجود اینکه مالکی توانسته است تعاملی مثبت و سازنده را با جریان های شیعی چون سازمان بدر و امثالهم برقرار کند اما او دارای اختلافاتی عمیق با برخی از گروه های شیعه مانند جریان صدر نیز هست و از سوی دیگر مهم ترین رقیب سیاسی وی، ایاد علاوی شیعه مذهب است. مجموعه این مسائل باعث شده آرای مالکی و حمایت از سیاست های او در بین پایگاه اجتماعی اصلی وی یعنی جامعه شیعه دچار ریزش گردد.
 

  • اهل سنت عراق
سنیان عراق بین 35- 30 درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند و این مسئله باعث شده  با وجود در اکثریت نبودن، بتوانند در وزن کشی ائتلاف های سیاسی عراق نقشی مهم بازی کنند، نقشی که تا کنون در تقابل با دولت مالکی ایفا شده است.
 

مسئله طارق الهاشمی، تصویرسازی رسانه های عربی از مالکی به عنوان فردی فرقه گرا و ... باعث شده که تا کنون گروهای سنی عراق خود را در تقابل با دولت مالکی تعریف کنند و با روی آوردن برخی از آنان به اعمال رادیکال و بنیادگرایانه مانند حملات انتحاری و مسلحانه باعث تداوم ناآرامی های عراق و از طریق آن خدشه دار شدن کارنامه سیاسی مالکی شوند.
 

  • قدرت های منطقه ای
سایر کشورهای منطقه بالاخص ترکیه، عربستان و قطر دارای نقش آفرینی در معادلات سیاسی عراق هستند و این کشورها بدان جهت که دولت مالکی را نزدیک به ایران می دانند و دولت مالکی دارای گرایشات و خاستگاه شیعی است، در ذات خود برای آنها نوعی تهدید محسوب می شود.

 از این روست که این کشورها از طریق شبکه عملیات روانی خود و تجهیز و تسلیح سایر گروهای سیاسی عراق بالاخص نیروهای تکفیری و عشایر سنی سعی در تضعیف نقش مالکی در معادلات سیاسی عراق دارند.
 
  • قدرت های جهانی
بخشی از قدرت های جهانی به ویژه دولت های غربی از آنجا که دولت مالکی را امتداد ایران در عراق و نخستین حلقه زنجیره محور تهران- بیروت(هلال تشیع) می دانند، امکانات و توانایی خود را جهت تضعیف نقش سیاسی مالکی به کار گرفته اند که می توان نشانه آن را در انتخابات سال 2010 میلادی عراق دید که با انتشار خبر بر صدر جدول نشستن ائتلاف العراقیه، بر صحت و شکوهمندی!! انتخابات تأکید و اصرار نمودند.
 

  • بی ثباتی فعلی عراق
یکی دیگر از نقاط ضعف دولت مالکی کارنامه دولت مردی اوست. مالکی با وجود نزدیک به هشت ساله دولت مردی نتوانسته بخش مهمی از مشکلات عراق را رفع نماید.

عراق هم اکنون با وجود یک میلیون نیروی امنیتی هم چنان دست خوش ناآرامی، بمب گذاری و حملات انتحاری است و از سوی دیگر هنوز مشکلات زیربنایی مانند قطعی آب و برق و معضلات اقتصادی نظیر تورم شدید و بیکاری در سطح کلان در این کشور محسوس و ملموس است.
 

هر چند که مصائب مذکور حاصل مانع تراشی های دولت های منطقه ای و جریان های تکفیری داخل است اما این مسائل باعث رنجش مردم شده و با جهت دهی رسانه های عربی منطقه بر سر دولت مالکی آوار می شوند.
 

  • بحران سوریه
بحران و جنگ داخلی در بزرگ ترین همسایه شرقی عراق باعث شده حجم عظیمی از تسلیحات نظامی و نیروهای زبده تکفیری وارد این کشور شوند که نشانه آن را می توان در تشکیل ارتش آزاد عراق و افزایش حجم و سطح ناآرامی های عراق دید.

 این ناآرامی هایِ سوغات بحران سوریه، پایه ها و اقتدار دولت مالکی را در عراق تضعیف کرده و موجب تسلیح بیش از پیش جریان و عشایر سنی و مانع از اعمال قدرت وی می شوند.
 

  • نزدیکی به ایران
با وجود اینکه جامعه شیعه عراق دارای گرایشات مذهبی است اما نباید فراموش کرد که در این جامعه نیروهای سکولار و ملی گرا نیز در نتیجه ی سالیان متمادی حکومت رژیم بعث دارای ریشه و پایگاه اجتماعی مخصوص به خود هستند که به واسطه این عقاید دارای زاویه با ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران می باشند.

 

ج- تبعات دولتمردی مالکی برای ایران
با توجه به مرز طولانی ایران و عراق، اشتراکات مذهبی و قومی، تاثیر انکار ناپذیر عراق بر محور تهران- بیروت(هلال تشیع) مسلم است که نقش آفرین عنصری چون مالکی در عراق برای ایران دارای پیامدهای مثبت و منفی خواهد بود؛ از این رو به تفصیل به توضیح و تشریح این پیامدها به طور مجزا می پردازیم:
 


الف- پیامدهای مثبت
از آنجا که مالکی مورد حمایت ایران بوده و پیروز بیرون آمدنش از انتخابات سال 2010 میلادی مدیون وساطت ایران برای حمایت ائتلاف میهنی عراق از ائتلاف دولت قانون است، فلذا مسلم است که نقش آفرینی وی در عراق برای ایران دارای پیامدهای مثبتی باشد.
 

  • تحکیم محور تهران- بیروت (هلال تشیع)
عراق نخستین زنجیره محور تهران- بیروت و دارای بیشترین جمعیت شیعه خاورمیانه بعد از ایران است، از این رو مسلم است که سلطه یک جناح شیعه بر این کشور و به دست گرفتن اختیارات وزارت ترابری، که نظارت بر هواپیماهای ایران- سوریه را برعهده دارد و وزارت کشور توسط سپاه بدر، متحد دیرینه ایران باعث تحکیم هلال تشیع خواهد شد.
 

  • تحت الشعاع قرار دادن بحرین
حضور دولت شیعه در عراق و به روی کارآمدن این دولت با کمک ایران، باعث می شود که از یک سو تمایلات آزادی خواهانه و انقلابی شیعیان بحرین تشدید شود و از سوی دیگر آنان بیش از پیش خود را به ایران نزدیک کنند.
 

  • تحت الشعاع قرار دادن ترکیه
حضور 12 میلیون شیعه علوی (یک چهارم شان کرد است) و حدود 18 میلیون کرد در ترکیه یعنی همسایه شمالی عراق برای ایران یک فرصت است.

 در حقیقت با بر سرکار آمدن دولت متمایل به ایران در بغداد، ایران می تواند تمیهدات لازم را جهت حمایت از علویان و کردهای ترکیه بیاندیشد، بالاخص در شرایط حاضر که علویان ترکیه به خاطر تحرکات اردوغان علیه دولت علوی سوریه و کردهای ترکیه نیز به خاطر استقلال کردهای عراق و سوریه و به بن بست رسیدن توافقات گذشته با دولت آنکارا، در بالاترین سطح تحریک پذیری قرار دارند.
 

  • تحت الشعاع قرار دادن عربستان سعودی
نزدیک به 4 میلیون شیعه در مناطق نفت خیز شرقی عربستان سعودی حضور دارند، از این رو به روی کار آمدن دولت شیعه در عراق و شورش های شیعی در بحرین باعث افزایش به اعتماد نفس آنان و در نهایت تحت فشار قرار دادن ریاض می شود.
 

  • تضعیف مخالفان مسلح نظام در مرزهای غربی
عراق برای سالیان متمادی پناهگاه نیروهای ضد انقلاب مسلح همچون مجاهدین خلق(منافقین) و گروهای تجزیه طلب مانند پژاک و کومله بوده است، از این رو بدیهی است که به قدرت رسیدن متحدین ایران در عراق باعث خواهد ایران بتواند بیش از پیش این گروه ها را تحت فشار قرار دهد.
 


بایدها و نبایدهای مالکی
با توجه به تبعات فوق الذکر مسلماً نوع بازی ایران در عراق بایدها و نباید هایی دارد که به اختصار بیان می شوند:

الف- بایدها

1- میانجی گری ایران بین مالکی و اقلیم

2- میانجی گری ایران بین مالکی و مجلس اعلای اسلامی عراق

3- حفظ جریان صدر، توأم با مهار مقتدی صدر

4- جلوگیری از انتقام جویی مسلحانه شیعیان عراق از سنی ها

5- ایجاد چرخش نخبگان در دولت منتخب انتخابات سال2014 میلادی، از طریق جایگزینی مالکی با چهره¬هایی همچون حکیم یا جعفری
 

ب- نبایدها

1- تسلیح نیروهای شیعه تندرو که بیم حمله ی آنان علیه نیروهای سنی می رود

2- ممانعت از هرگونه جانبداری در بحران اربیل – بغداد

3- جلوگیری از پرداختن رسانه های وابسته بر ضرورت باقی ماندن مالکی بر قدرت

4- جلوگیری از هرگونه ایجاد زمینه ی تفاهم ائتلاف دولت قانون با ائتلاف العراقیه
 

در مجموع می بایست در نظر داشت که عراق هم از حیث اشتراکات قومی بالاخص در حوزه کردها و هم از جنبه حیثیتی به عنوان تنها دولت شیعه اثنی عشری جهان عرب و هم از بعد داشتن مرز طولانی با ایران، دارای قدرت سرایت دادن تحولات داخل خاک خود به ایران است، فلذا مسلم است که استفاده از هر شخص، جناح و گروه سیاسی مستلزم بررسی گذشته، تخمین قدرت فعلی و پیش بینی وضعیت آینده آن است.
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد