با دیدن تابلوی بالای پرچم برزیل گفتم شاید اینجا واقعاً شعبه دوم این فلافل فروشی باشد!
وقتی از او سوال کردم آقا واقعا اینجا شعبه دوم فلافلی برزیل هست، لبخندی بر روی لبانش نشست و گفت: مو آبادانی اوم ، مگه میشه درست نباشه ، برو برزیل تو خیابون برزیل فلافلی برزیل!!!
خودش بی مقدمه گفت که فوتبالیست است و عاشق فوتبال، پرسیدم پس اینجا چیکار میکنی!؟
با لهجه شیرین آبادانیش بقچه درد دلش را باز کرد و از خستگی هایش گفت ، که دیگر از فوتبال خسته شده است و صحبت هایی به میان آورد که عمق فاجعه در یک ورزش را به نمایش می گذاشت! و در نهایت گفت : اینجا فلافل بفروشم راحت ترم!
فلافل چیست؟ غذایی تند است و با ترشی سرو میشود، یعنی در ساندویچ آن به جای گوجهفرنگی و خیارشور، ترشی استفاده میکنند. نام این غذا نیز از فلفل گرفته شده است زیرا اصل لبنانی آن فلفل قرمز فراوانی دارد.
محمداحمدی هم مثل یکی از هزاران عاشق فوتبالی که زخم خورده ”مافیای” فوتبال است درد هایش قلب ما را نیز به درد آورد، او که جان و مالش را در این راه صرف کرده بود ، می گفت دیگر از این فوتبال دست کشیده… و بغض گلویش را می فشرد.
از بزرگترین آرزویش پرسیدم و گفت: یک زمین چمن در اختییار من بدهند با 40 یا 50 فوتبالیست نوجوان در عرض یک سال ،نصف بیشتر فوتبالیست حرفه ای تحویل خانواده فوتبال می دهم.آنقدر با اعتماد به نفس سخن می گفت که از چهره اش هزاران بارقه امید و علاقه و توانمندی اثبات می کرد او می تواند!
و در آخر نیز این سوال همچنان برای اهالی واقعی فوتبال باقی است که ؛ چه زمان فوتبال ایران درست خواهد شد؟