بی تردید وقتی یک ماده قانونی سدی برای مجریان در تقسیم سهام جهت بازنشستگان آن موعد می شد تنها ماده قانونی دیگری و آنهم عطف به ماسبق می توانست علاج این در راه ماندگان باشد .نه اینکه آنها تلاش نمودند تا قانون اصلاح شود اما سرخودشان بی کلاه بماند!
رویدادی که هیچیک از مدیران و مسئولین صنعت فولاد و دست اندرکاران پایتخت نشین هم نمی توانستند دگرگونی در این معادله ایجاد نمایند . در این میان فقط نمایندگان مجلس می بایستی تلاش درخور این بازنشستگان فولاد خوزستان به انجام می رساندند که متاسفانه تا این تاریخ فقط در هاله ای از امید های به بن بست رسیده ،دست و پا زده و به هیچ نقطه قابل اتکایی هم نرسیده است . این تراژدی زمانی به اوج خود می رسد که دریابیم مستمری بگیران فولاد بواسطه ناتوانی «صندوق بازنشستگی فولاد» دورنمایی از امیدواری را پیشاروی این قشر زحمت کش ایجاد نمی نماید .به گونه ای که بازنشستگان هرماه آنها می بایستی با هزاران سلام و صلوات و دعا و احیاناً حمایت های محلی شاید حقوق و مستمری ماهیانه خویش را دریافت نمایند.
واقعیت این است که گره کور سهیم نشدن بازنشستگان فولاد در سهام این شرکت می بایستی از سوی کسانی که بهر طریقی از آرا شهروندان به مجلس راه یافته اند در نظر قرار گیرد تا بلکه برای آنها فرجی حاصل شود و گرنه سلسله نامه نگاری های مسئولین فولاد خوزستان ، سازمان خصوصی سازی وشرکت" ایمیدرو" تا زمانیکه یک اراده و عزم قانونی و آنهم از طرف نمایندگان مجلس شورای اسلامی شکل نگیردهمگی به بن بست خواهد رسید و همه وعده ها به سراب ختم می شوند.
نمایندگان محترم مجلس می بایستی با تشکیل یک کارگروه ،سرنخ های قانونی لازم را برای حل مشکل این قشر مایوس به سرانجام برسانند وگرنه تذکر به این مدیر و آن مدیر و معاون وزیر و وزیر زمانی که به نتیجه مطلوب قد ندهد ، تاثیر عملیاتی در سفره بازنشستگان فولاد خوزستان نخواهد داشت و کماکان خیل کثیری از آنها روزانه در کنار درب "صندوق لاغر و مردنی و مفلوک بازنشستگی فولاد" در انتظار نشسته خواهند ماند .