بازی ندادن کشور مهمی مانند ایران در عرصه بینالمللی در بلند مدت برای آمریکا و کشورهای غربی، چندان سودمند نیست. البته این مساله برای ایران منفعتزا نبوده است. در واقع بهبود روابط تهران واشنگتن برای ایران و آمریکا میتواند بسیار سودمند باشد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اقدامات رییس جمهور جدید ایران، بهبود در روابط ایران و غرب افکار عمومی و سیاستمداران اسراییل را به دو نیم تقسیم کرده است.
به گزارش «انتخاب» ؛ دویچه وله آلمان به زبان ترکی در تحلیلی با اشاره به رویکرد جدید دولت ایران در عرصه بینالمللی نوشت: پس از بر روی کار آمدن حسن روحانی به عنوان رییسجمهور جدید در ایران چشم همگان به سمت اسراییل دوخته شد.
به نوشته این خبرگزاری، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل به رویکرد جدید رییسجمهور ایران بسیار مشکوک مینگرد و در این باره اعلام کرده است که به روحانی اعتماد نمیکند. اما در این میان برخی از سیاستمداران و مردم این رژیم این اظهارات نتانیاهو را مورد انتقاد قرار میدهند و اعلام میکنند که اینگونه بدبینی مطلق نادرست است.
ولکر پرتس، رییس انجمن سیاسی و علمی برلین در اینباره میگوید: این رفتار نتانیاهو در برابر مواضع اخیر ایران ناشی از ایدولوژی وی است. براساس این ایدئولوژی این گونه افراد باور دارند که به غیر از خود به هیچ کس دیگر نباید اعتماد کنند. اسراییل در محاصره دشمنان است. بر همین اساس اسراییل به غیر از آمریکا، کشورهای اروپایی و متحدان خود در خاورمیانه با دشمنان خود تا ابد دشمن باقی میماند. اما اکنون صداهایی شنیده میشود مبنی بر این که باید به سخنان ایران گوش داد و در واقعیت مورد ارزیابی قرار داد. در همین راستا، لاپید، وزیر مالی اعلام میکند: پس از 30 سال اکنون از ایران اظهاراتی متفاوت از گذشته شنیده میشود، باید این اظهارات را مورد محک قرار داد.
این کارشناس آلمانی پرتس درباره نزدیکی ایران و آمریکا ادامه داد: بازی ندادن کشور مهمی مانند ایران در عرصه بینالمللی در بلند مدت برای آمریکا و کشورهای غربی، چندان سودمند نیست. البته این مساله برای ایران منفعتزا نبوده است. در واقع بهبود روابط تهران واشنگتن برای ایران و آمریکا میتواند بسیار سودمند باشد. تنها راه موجود در این باره این است که توافقنامهای میان دو طرف به امضا برسد و براساس آن از یک سو حقوق هستهیی ایران مورد پذیرش همگان قرار گیرد و از سوی دیگر ایران به جامعه بینالمللی تضمین لازم را دهد که سلاح هستهیی تولید نمیکند.
جانشین احمدی نژاد با ادب خود، چهرۀ متضادی را با رئیس جمهوری پیشین نشان می دهد؛ او با جنایت علیه بشریت خواندن "هولوکاست" یک انقلاب دیپلماتیک به وجودآورد. حسن روحانی نشان داد که گاه با خودداری از ضربه زدن، می توان خود را صلح طلب نشان داد. البته این چیزی است که همه باور دارند، جز نتانیاهو که گفت او «گرگی در پوست بره» است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه اقتصادی لز اکو، از بازار تازه "پارسه" صحبت کرده می نویسد: بازگشت ایران به میز مذاکره در نیویورک باعث خشنودی است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب» ؛ در واقع جانشین احمدی نژاد با ادب خود، چهرۀ متضادی را با رئیس جمهوری پیشین نشان می دهد؛ او با جنایت علیه بشریت خواندن "هولوکاست" یک انقلاب دیپلماتیک به وجودآورد.
حسن روحانی نشان داد که گاه با خودداری از ضربه زدن، می توان خود را صلح طلب نشان داد. البته این چیزی است که همه باور دارند، جز نتانیاهو که گفت او «گرگی در پوست بره» است.
در مورد چالش های پیش رو و بده و بستان های تازه، همه چیز روشن است. ایران می خواهد گره طناب اختناق اقتصادی را شلتر کند که از سال 2007 راه تنفس این کشور را همواره تنگتر کرده تولید ناخالص ملی آن را به یک پنجم کاهش داده است. در عین حال مشکل این جاست که دولت ایران نباید در برابر تندروهای درون این کشور، موضعی خیلی آشتیجویانه با شیطان غرب در پیش بگیرد.
پیراهن عثمان
غربیها هم که از پرونده اتمی ایران پیراهن عثمان ساخته اند، می توانند به دلیل پیچیدگی فنی این پرونده، غرق بازار مکارهای شوند که خود به وجود آورده اند؛ چرا که ایران توانسته تا کنون سه چهارم اورانیوم لازم برای ساختن یک بمب اتمی راغنی کند و رفتار غربیها مانند این است که بخواهند یک دونده را در حین دو متوقف کنند.
حال تهران خود می تواند این کار را انجام دهد و مورد توجه سازمان ملل و رسانه ها قرار گیرد. بدین ترتیب ایران خواهد توانست فعالیت های نفتی و بانکی خود را ازسر گیرد و بدون شک این کار را خواهد کرد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تصمیماتی بگیرد که از پایبندی ایران به معاهده منع گسترش سلاح هسته ای، اطمینان حاصل شود.
سعودالفیصل وزیر امور خارجه عربستان از مواضع جدید ایران برای توسعه روابط با کشورهای جنوب خلیج فارس استقبال کرد.
به گزارش
عصر ایران به نقل از روزنامه سعودی الریاض، سعودالفیصل این سخنان را در نشستی با حضور وزیر امور خارجه ایتالیا در رم به مناسبت 80 سالگی روابط دیپلماتیک میان ایتالیا و عربستان سعودی مطرح کرد.
سعود الفیصل افزود: اظهارات مقامات جدید ایران و لحن جدید سخنان آنها را شنیده ایم. ابراز تمایل ایران برای بهبود روابط با همسایگانش و جامعه جهانی را دریافت کرده ایم. از این نگاه و رویکرد کاملا استقبال می کنیم اما ما منتظر عملکرد هستیم. ما منتظر تاثیرات عملی این رویکرد هستیم.
وزیر خارجه 73 ساله عربستان سعودی افزود: اگر گفته های مقامات ایرانی به عملکرد تبدیل شوند قطعا روابط بهتر خواهد شود اما اگر این سخنان به عمل تبدیل نشود سخنان بی تاثیری خواهند بود.
وی افزود: قطعا سیاست ریاض این است که منطقه خاورمیانه عاری از سلاح کشتار جمعی باشد آنچه که ما برآن پافشاری می کنیم این است که ایران به معاهده عدم گسترش سلاح هسته ای پایبند باشد. شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تصمیماتی بگیرد که از پایبندی ایران به معاهده منع گسترش سلاح هسته ای، اطمینان حاصل شود.
سعودالفیصل که از 38 سال پیش تاکنون مسؤولیت وزارت خارجه عربستان سعودی را برعهده دارد؛ اضافه کرد: ایران و همه کشورها حق دارند فناوری هسته ای را توسعه بدهند اما گسترش سلاح هسته ای برای همه کشورهایی که معاهده منع گسترش سلاح هسته ای را امضا کرده اند ممنوع است به همین دلیل چنین چیزی برای ایران هم ممنوع است. ما در وضعیت رقابت هسته ای نظامی با ایران نیستیم.
وزیر خارجه ایتالیا هم گفت: ما می دانیم که برخی از اظهارات دولت جدید ایران با دولت سابق این کشور متفاوت است. روابط با تهران به همان سرعتی که با دولت سابق ایران، قطع شد، امکان ازسرگیری دارد. ازسرگیری روابط نیازمند کار با احتیاط است. عملکرد ایران باید صحبت کند.
گزارش ویژه مشرق/
ابنتیمیه؛ سرچشمه خباثتهای وهابیت و دشمن امیرالمؤمنین (ع) ابن تیمیه در سال 704 قمری در قتل عام شیعیان کسروان، در امتداد اقدامهای سرکوبگرانه ایوبیان و ممالیک برای قتل عام شیعیان و راندن آنان از مصر و شام و سپس مدینه و لبنان، نقشی مهم داشت که دامنه آن تا قتلعام علویان شمال لبنان، قنیطره، عاقوره، بترون و عکا نیز امتداد یافت.
گروه گزارش ویژه مشرق - جریان وهابیت جریانی دست ساخته انگلستان در دل کشورهای اسلامیست که این روزها آتش تمام فتنه ها و خون ریزیهای جهان اسلام را از جهنم فکری و اعتقادی پیروانش درمی آید. انحراف دست ساز مستر همفر انگلیسی با سوء استفاده و آلت دست قرار دادن محمدبن عبدالوهاب رقم خورد و آراء و عقاید خشک و خشن ابن تیمیه حرانی را به عنوان پشتوانه فکری این انحراف خطرناک برگزید.
اینکه چطور در میان مجموعه فقها و دانشمندان جهان اسلام انگلستان فردی را با گذشت قرنها از مرگش باشناختی دقیق برای اهداف سوءش برمی گزیند در مجال مفصل دیگری باید بررسی شود و موضوع بسیار مهم و در عین حال مغفولی برای ماست و مصداق این جمله امیرالمؤمنین علیه السلام هستیم که َ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْه (نهج البلاغة، ص: 452) هر آن کس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید. در نوشتار حاضر نگاهی بسیار گذرا و اجمالی به زندگینامه ابن تیمیه خواهیم انداخت.
ولادت و نسب ابن تیمیه
کوچ به دمشق
از جمله اتفاقات مهم آن مقطع تاریخ جهان اسلام حمله هماهنگ شده مغول از شرق و صلیبیون از غرب بود. این جنگهای ویران کننده و خانمان برافکن تحت فرماندهی پنهان جریان یهود قرار بود همانند دولبه یک قیچی اسسلام و جهان اسلام را از صحنه گیتی محو کند که به لطف الهی در تحقق این امر موفق نشدند.
در سال 667/1269 وقتی که ابن تیمیّه به سن شش سالگی رسید، مغولان شهر حران را ویران کردند؛ و پدر او عبدالحلیم به اتفاق همهی افراد خانوادهاش به دمشق رفت و در آنجا اقامت گزید. در اینجا بود که ابن تیمیّه از پدر خویش، که خود استاد بزرگی در مذهب حنبلی بود، تعلیم و تربیت بسیاری فرا گرفت.
همین طور پیش علی بن عبدالقوی درس خواند و در زبان عربی کتاب سیبویه را ممارستِ بسرا کرد؛ و حدیث را با بیش از دویست شیخ خواند. این نکته قابل ذکر است که در میان استادانی که ابن تیمیّه در کتاب اربعون از آنها یاد میکند، نام چهار زن نیز دیده میشود.
ابن کثیر می نویسد: به سال 667 هـ ق ابن تیمیه شش ساله، مردم حران از جمله پدر او ، که از علمای بزرگ شهربود از ترس حمله مغول شهر را ترک کردند و شهاب الدین عبدالحلیم پدر ابن تیمیه به همراه خانواده روانه دمشق شد(البدایه و النهایه ج13/255)
آغاز تدریس و سخنرانی
شهاب الدین (پدر ابن تیمیه) در شهردمشق رئیس دارالحدیث السکریه و در مسجد جامع این شهر صاحب کرسی شد و روزهای جمعه در آنجا سخنرانی میکرد.
در سال 682 هـ ق با مرگ پدر ، ابن تیمیه 19ساله در دارالحدیث السکریه به تدریس پرداخت (البدایه و النهایه ج13/303) وسال بعد در جامع اموی دمشق پس از نماز برای اولین بار به طور رسمی به منبر رفت و از 17 شعبان همین سال بعد از وفات زین الدین ابن المنجّا به جای او که شیخ الحنابله بود، متصدی تدریس مدرسه «الحنبلیه » دمشق شد.(البدایه و النهایه ج13/344)
شخصیت پرخاشگر و فتنه جوی ابن تیمیه
ابن تیمیه شخصی عصبی، تندخو و پرخاشگر بود و شاگردانش را هم به این وصف می شناختند. او شخصیتی واقع بین نداشت و به مسائلی که مسلمانان در آن دوران سخت بدان توجه داشتند و برای آنها حساس بود، اهمیتی قائل نمی شد؛ زیرا در دورانی که مسلمین بیش از هر چیز دیگر نیاز شدید به وحدت داشتند، وی با افشاندن بذر فتنه و درگیری، اوضاع مردم را هر از چندگاهی متشنّج می کرد و بخش وسیعی از توان حکومت و قضاوت را که می بایست صرف دفاع در برابر کفار شود، به خود مشغول می کرد و با تشویق افکار و نشر عقاید باطل، آنها را هدر می داد.
سرآغازهجوم به فرق مختلف اسلامی
یکی از روزهای سال698 هـ.ق بین نماز ظهر و عصر سوالاتی از او می شود و او در پاسخ سؤالات کتاب «العقیدة الحمویه الکبری» را می نویسد و ضمن آن، با جملهای به عقاید اشعریون حمله کرد و در نتیجه جنجال بزرگی بپا می کند. ابنتیمیه به دادگاه احضار می کنند و او در دادگاه حاضر نمی شود.
اولین تکفیر مسلمانان با حمله به ابن عربی
ابن تیمیه در سن42 سالگی فصوصالحکم محییالدین ابن عربی را مطالعه کرد و بعد از آن به لعن و سب محییالدین و پیروان پرداخت و کتابی به نام «النصوص علی الفصوص» در رد آن نوشت.
سپس در نامه ای به شیخ کریمالدین ، شیخ خانقاه سعیدالسعداء در قاهره از پیروان ابن عربی به عقاید محییالدین ، صدرالدین قونوی و عفیف تلمسانی و ابن سبعین سخت تاخته و آنان را کافر خواند. (مجموعةالرسائل و المسائل 1/169-190 متن نامه در کتاب موجود است.)
اولین تخریب آثار اسلامی
ابن تیمیه سال 704هـ.ق به مسجد نارنج ( یا مسجد تاریخ) در جوار مصلای شهر دمشق رفت و سنگی را که میگفتند : اثر پای حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بر آن هست و مردم به آن تبرک میجستند شکست و گفت تبرک و بوسیدن آن جایز نیست . ( مقریزی،2 (1)/908 ، البدایه و النهایه ج14/34، دائرةالمعارف ج3/ص173. )
مشارکت و تشویق به شیعه کشی
زندانی شدنهای مکرر
مرگ در زندان
ابن تیمیه در شب دوشنبه 20 ذیقعده همان سال در زندان قلعه دمشق مرد و ابن کثیر از شاگردانش بر جنازهاش حاضر شد. گفتهاند که متجاوز از دویست هزار تن مرد و زن در مراسم تدفین او شرکت کردند به جز سه تن، که از ترس سنگسار شدن، به سبب خصومت با او، در مراسم شرکت نجستند، همه در تشییع جنازهی او شرکت کردند و لازم آمد که از نیروی نظامی برای حفظ تودهی مردم کمک خواسته شود.
دیدگاه علمای اهل سنت درباره ابن تیمیه
اهل سنت که در طول قرون متمادی برادرانه با شیعیان در مناطق مختلف دنیا زیسته اند از ابن تیمیه و پیروانش به مانند شیعیان دل خونی دارند و اساسا آنان را مسلمان نمی دانند چه رسد به آنکه بخواهند دامن اهل سنت را به نسبت دادن او به اهل سنت لوث کنند:
وی به عنوان یک عالم حنفی مذهب ، (متوفای 841) فریاد می زند که هر کس به ابن تیمیه شیخ الاسلام بگوید ، کافر است .(البدر الطالع: 2/260 .)
ابن حجر عسقلانی درکتاب درر کامنه می نویسد که قضات اهل سنت در زمان ابن تیمیه اعلام کردند :
هر کس معتقد به عقاید «ابن تیمیّه» باشد، خون و مالش حلال است.(الدرر الکامنة: 1/147، البدر الطالع: 1/67، مرآة الجنان للیافعی، ج 2، ص 242.)
وی در کتابی که حتی بر علیه شیعه نوشته است ، وقتی به ابن تیمیه می رسد می گوید :
ابن تیمیّة کسی است که خدا اورا خوار و گمراه و کور و کر کرده است، و پیشوایان اهل سنّت و معاصرین وى از شافعیها، و مالکیها، و حنفیها، بر فساد افکار واقوال او تصریح دارند.( الفتاوى الحدیثة،ص 86 ).
- شیخ یوسف نبهانی در کتاب (الشواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق) در معرفی ابن تیمیه ونظر علمای بزرگوار اهل سنت در باره ابن تیمیه می گوید:
همچون خورشید در وسط آسمان روشن و مسلم است که علمای مذاهب چهار گانه بر ردّ بدعتهای ابن تیمیه به توافق رسیده اند و برخی از آنها صحت مطالب نقل شده به وسیله او را مورد اشکال قرار داده اند ، همانگونه که صحت عقل او را نیز مورد تردید دانسته اند . صرف نظر از توبیخ شدید ایشان در مورد اشتباه آشکار او در مسائلی که در آنها به مخالفت با دین و اجماع مسلمین پرداخته است .خصوصاً مطالبی که در باره سرور پیامبران گفته است .
همانگونه که گذشت ، در زمره کسانی که صحت مطالب نقل شده از او را مخدوش دانسته اند ، از میان حنفیان ، شهاب الدین خفاجی در شرح الشفاء واز میان مالکیان، امام زرقانی در کتاب شرح المواهب واز میان شافعیان، امام سبکی است ،انگونه که در کتاب او با نام شفاء السقام یاد شده است .
او در این کتاب همراه با توضیح خطای (ابن تیمیه) در اندیشه هایش، روشن ساخته است که احکام شرعی ای که او برای اثبات بدعت خود نقل می کند وآنها را به دانشمندانی از مذاهب چهارگانه نسبت می دهد صحیح نیست وآن دانشمندان چنین نگفته اند .
ابن تیمیه و دشمنی های مکرر با اهل بیت علیهم السلام
یکی از خصلتهای بارز ابن تیمیه ، مخالفت و دشمنی جدی با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و به ویژه با امیر المؤمنین علیه السلام است . وی در موارد بسیاری به امیر المؤمنین ، حضرت زهرا و سایر اهل بیت علیهم السلام توهین کرده که برخی از آنها را با هم مرور می کنیم:
پایین آوردن مقام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله
ابن تیمیه در عادى جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیاى الهى تلاش می کرد و مدعی بود آنان پس از مرگ کوچکترین تفاوتى با افراد عادى ندارند، او در این راستا، مسائلى را در تعارض با دیدگاه علمای جهان اسلام می گوید:
1 - سفر براى زیارت پیامبر حرام است.
2 - کیفیت زیارت پیامبر، از کیفیت زیارت اهل قبور تجاوز نمىکند.
3 - هر نوع پناه و سایبان بر قبور حرام مىباشد.
4 - پس از درگذشت پیامبر هر گونه توسل به آن حضرت بدعت و شرک است.
5 - سوگند به پیامبر و قرآن، و یا سوگند دادن خدا، به آنها شرک مىباشد.
6 - برگزارى مراسم جشن و شادى در تولد پیامبر، بدعتبه شمار مىرود.
دشمنی با فضائل اهل بیت علیهم السلام
ابن تیمیه فضائل اهل بیت علیهم السلام را چنین انکار می کرد که:
شیعیان گفته اند امامت درست نمی باشد مگر در فرزندان علی و یهود گفته اند پادشاهی درست نمی باشد مگر در ذریه داوود منهاج السنّة ، ج1 ، ص6..
و با این تعبیر شیعیان مانند یا پیرو یهودیان می خواند. وی در کتاب منهاج السنه خود روایات متعدد و معتیر و مسلمی را که در تمجید اهل بیت علیهم السلام حتی در منابع اهل سنت آمده رد کرده و آنان را ساخته دروغپردازان می خواند.
افراط در دشمنی با امیرالمؤمنین علیه السلام و تعظیم ابن ملجم!!
ابن حجر عسقلانی ، بزرگترین عالم اهل سنت در علم حدیث و رجال در کتاب معروف لسان المیزان که از معتبرترین کتابهای رجالی اهل سنت است ، مینویسد :
ابن تیمیّه ، در پاسخ به رافضی(علاّمه حلّى) به قدرى زیاده روى کرده که منجرّ به تنقیص(پایین آوردن) مقام على بن ابى طالب (علیه السلام) گردیده است .
لسان المیزان ، ج 6 ، ص319.
همو در الدرر الکامنة فی أعیان المائة الثامنة ، ج 1 ، ص155 مى نویسد :
ابن تیمیه درباره نوشته على (نستجیر باللّه) در 17 مورد دچار اشتباه شده و با نص قرآن مخالفت نموده است .
ابن حجر سنی سپس درباره دیدگاه علمای جهان اسلام دراثبات کفر ابن تیمیه ادامه می دهد:
و بعضى به سبب مخالفت او با توسل و استغاثه به رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) که خود تنقیص مقام نبوت ، و مخالفت با عظمت حضرت ، به حساب مى آید ، وى را زندیق و بی دین مى دانند .
و بعضى بخاطر سخنان زشتى که در باره امیر مؤمنان (علیه السلام) بیان داشته وى را منافق دانسته اند .
چون وى گفته است : على بن أبی طالب بارها براى به دست آوردن خلافت تلاش کرد ؛ ولى کسى او را یارى نکرد ، جنگ هاى او براى دیانت خواهى نبود ؛ بلکه براى ریاست طلبى بود ، اسلام ابوبکر ، از اسلام على که در دوران طفولیت صورت گرفته با ارزشتر است و همچنین خواستگارى على از دختر أبو جهل نقص بزرگى براى وى بود .
تمامى این سخنان « ابن تیمیّه » نشانه نفاق او است ؛ چون پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله وسلم) به على (علیه السلام) فرموده است : جز منافق کسى تو را دشمن نمى دارد .
گستاخی ابن تیمیه درباره امیرالمؤمنین علیه السلام تا آنجا پیش می رود که می نویسد:
راه و روش اهل سنت راه درست و مستقیم در این باب است (اکثر فرقه ها نظر ایشان را قبول دارند) ؛ اما شما ( شیعه ) پس باهم تناقض دارید ؛ و دلیل آن این است که خوارج و غیر ایشان از کسانی که علی را کافر می دانند یا فاسق می دانند ، یا معتزلی ها و مروانی ها که در عدالت او شک می کنند ، و غیر ایشان ، اگر به شما بگویند که دلیل بر ایمان علی و امام بودن او و عدالت او چیست ، دلیلی نخواهید داشت.
وی در منهاج السنه با زیرپاگذاشتن منابع تاریخی،حدیثی و تفسیری اهل سنت هتاکیهای خود را چنین ادامه می دهد:
و خداوند متعال در مورد علی نازل کرده است که :"ای کسانیکه ایمان آورده اید ، در حال مستی به نماز نزدیک نشوید ، تا زمانی که بدانید چه می گویید" ؛ زیرا هنگامی که نماز خواند ، در نماز خود اشتباه کرد منهاج السنة ، ج 4 ، ص65 .
وی ابوبکر را معلم امیرالمؤمنین علیه السلام می خواند(منهاج السنّة ، ج 5 ، ص513 .) و در جایی دیگر نوشت:
و اما کلام رسول خدا (که فرموده اند): علی قاضی ترین شما است ؛ و قضاوت لازمه اش علم و دین است ؛ پس این حدیث درست نیست و سند ندارد و نمی توان به آن استدلال کرد(منهاج السنّة، ج4 ص 138.) .
و در تمجید قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام می نویسد:
على بن ابى طالب را یکى از خوارج به نام عبد الرحمن بن ملجم در حالى که از عابدترین انسان ها و داراى مقام علمى بود به قتل رساند(ج5،ص47).
هتاکیهای ابن تیمیه در منهاج السنه به امیرالمؤمنین علیه السلام از حد و شماره بیرون است:
و علی جنگید تا از او اطاعت کنند و بتواند در جان و مال مردم تصرف کند ؛ پس چگونه این را جنگ برای دین قرار می دهید ؟ و ابوبکر با کسانی جنگید که از اسلام مرتد شده بودند و نیز با کسانیکه آن چه را خدا واجب کرده بود ترک کرده بودند ؛ تا فقط خدا و رسولش اطاعت شوند ؛ و این جنگ (جنگهای امام علی ) برای دین نیست (منهاج السنّة ، ج 8 ، ص 330 .)
توهین به حضرت زهرا سلام الله علیها
وی درباره حضرت زهرا سلام الله علیها که آیه تطهیر درباره اش نازل شده بود و خداوند ایشان را از هر ناپاکی مبرا و مطهر خوانده بود در نهایت گستاخی می نویسد:
در او ـ نستجیر باللّه ـ شعبه اى از نفاق وجود داشت (منهاج السنة ، ج 4 ، ص 245.)
دیگر توهینهای او را می توانید دراین آدرس ببینید: منهاج السنة ، ج2 ، 171 .
و نیز می نویسد:
اما این که وی (علامه حلی) گفته است : تمامی محدثان نقل کردهاند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : "ای فاطمه ! خداوند عزّ و جلّ براى خشم فاطمه غضب مىکند و به رضایتش خشنود مىگردد " دروغ است و از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل نکردهاند و نمیشناسم کتابی از کتابهای معروف حدیثی که آن را آورده باشد ، سند معروفی از پیامبر ندارد ، نه سند صحیح و نه سند حسن (منهاج السنة ج4 ،ص 248 .).
و این در حالی است که عده بسیاری از علمای اهل سنت این روایت را با سند صحیح نقل کردهاند.
توهین به سیدالشهدا علیه السلام و تمجید از یزید!!
وی هتاکی به اهل بیت علیهم السلام را با نسجیربالله فسادانگیز خواندن قیام امام حسین علیه السلام چنین ادامه می دهد:
و در قیام (حسین) ، نه مصلحت دین بود و نه مصلحت دنیا ؛ بلکه این ظالمین سرکش بر ضد نوه رسول خدا قدرت پیدا کردند تا این که او را مظلوم و شهید کردند ؛ و در قیام او و کشته شدن او آن قدر فساد بود که اگر در شهر خود نشسته بود آن قدر فساد نمی شد !!! پس آن چیزی که او قصد آن را داشت از به دست آوردن نیکی و دفع بدی ، اصلاً حاصل نگشت ؛ بلکه بدی به سبب قیام او زیاد شد و خیر کم گردید ؛ و این سبب شرّ بزرگی شد ؛ و کشته شدن حسین سبب فتنه های بسیار گشت ؛ همان طور که کشته شدن عثمان سبب فتنه های بسیار گشت (منهاج السنة ، ج4 ، ص 530 .).
و مدعی بخشیده شدن گناه یزید می شود که:
از کجا معلوم که یزید یا غیر او از ظالمان ، از این کارش توبه نکرده باشند ؛ یا کار نیکی نداشته است که این ظلم های او را از بین ببرد ؛ و مصیبت هایی ندیده است که کفاره آن ظلم ها شود ؟( منهاج السنة ، ج 2 ، ص252 .)
وی تاریخ را چنین از نو می سازد:
یزد دستور کشتن حسین را نداده است ؛ و راضی به آن نبوده است ؛ بلکه از کشته شدن او اظهار درد نمود و سر حسین به سوی او حمل نگردید ؛ بلکه به سوی ابن زیاد حمل شد (مجموع الفتاوی ، ج4 ، ص 486).
شیعه ستیزی ابن تیمیه منشأ شیعه ستیزی وهابیان
وینسبت به شیعه تعصب خاصی از خود نشان داده و عناد آشتی ناپذیری را نسبت بهمذهب تشیع و اعتقادات شیعه ابراز کرده است.
وی شیعه را خشبیه می خواند و دلیل این نام گذاری رااینگونه عنوان میکرد:
«شیعیان را به این دلیل خشبیه مینامند که آنان معتقدند ما با شمشیر جهادنمیکنیم، جز اینکه در رکاب امام معصوم باشیم.»
ابن تیمه، شیعه را غالی و نیز دروغگویان معروف میخواند.
او شیعه را به نقل روایت از ابی مخنف لوط و سیروی از او متهم میکرد. او شیعه راکه معتقد به امامت ائمه اهل بیت میباشند، از پیروان یهود نامیده میگفت: اعتقاد بهامامت اهل بیت از اندیشههای یهود است.
ابن تیمیه، به علمای صاحب فضیلت و دانشمند شیعه اهانتهای فراوانی کرده وآنان را ترویج کنندگان آیین یهود شمرده است. او اعتقاد به عصمت اهل بیت را کفرمیشمرد.
ابن تیمیه و جهان امروز
همان گونه که گفته شد جریان وهابیت و حاکمیت مملو از خشونت و تنفر عربستان، ریشه تمام آراء و ظلمهای خود را به ابن تیمیه و شاگردش ابن جوزی باز می گردانند که انشالله خداوند شر این انحراف بزرگ را از جهان اسلام کم کند و شیعه و اهل سنت را از دست آنان رها سازد.

منابع
1. http://www.shia-leaders.com/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D9%8A%D9%85%D9%8A%D8%A9-%D9%88-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%A3%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D9%81%D9%8A%D9%87/
2. http://www.ibntaymiyyah.com/
3. http://sunnahonline.com/library/biographies/154-taymiyyah
4. http://spa.qibla.com/issue_view.asp?HD=7&ID=4851&CATE=22
5. http://www.fatwa-online.com/scholarsbiographies/8thcentury/ibntaymiyyah.htm
6. http://www.a2youth.com/articles/history_and_biographies/short_biography_of_imam_ahmad_ibn_taymiyyah/
7. http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=90
8. http://traway.ir/article.asp?id=2877&cat=118
9. http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EDBBBA2.htm
10. http://www.ido.ir/a.aspx?a=1389102005
11. http://www.iptra.ir/vdcann0694.html
12. http://bonyanejihad3.com/?p=4109
13. http://www.vahhabiyat.com/showdata.aspx?dataid=5553&siteid=1
14. http://hajj.ir/99/2975
15. http://library.tebyan.net/newindex.aspx?pid=19667&BookID=50557&Language=1
16. http://www.salaamtv.org/fa/EventsComment.aspx?i=169 BODY { direction:rtl;font-family:Tahoma,Arial;font-size:12px;text-align: right; }
رژیم صهیونیستی با سوءاستفاده از فضای کنونی سوریه تلاشهای عجولانهای برای تسلط بر منابع نفتی جولان اشغالی آغاز کرده است.
گروه بینالملل مشرق - مقامات اشغالگر اسرائیلی اعلام کردند که مرحله اول جستجو در جنوب بلندیهای جولان را برای اکتشاف نفت و گاز به زودی به پایان میبرند.
رسانههای اسرائیلی اعلام کردند که شرکت بینالمللی "جینی انرژی" اقدامات اولیه را در ده نقطه از جنوب جولان اشغالی انجام داده که ممکن است حاوی مقادیر قابل توجهی از نفت باشد.
روزنامه مارکر در این راستا نوشت که نهایتا تا یک و نیم هفته آینده نتایج ارزیابیهای زمین شناسی از بررسی و تحلیلهای انجام شده در منطقه مشخص شده و بعد نقاط حفاری در منطقه برای آغاز عملیات جستجوی نفت مشخص خواهد شد.
بر اساس این گزارش عملیات جستجوی نفت در جنوب جولان مأموریت سختی به شمار نمیرود، همانگونه که در عملیات جستجو در عرض دریا نیز به همین شکل است و جستجو نهایتا تا عمق 5 یا 6 هزار کیلومتر به نفت میرسد.
این روزنامه تاکید کرد که انتظار میرود اکتشاف نفت در جولان سادهتر نیز باشد و با هزینههای پایینی که از دو میلیون دلار برای یک چاه بیشتر نباشد، دستیابی به نفت صورت خواهد گرفت که در این صورت هزینه کلی بالغ بر بیست میلیون دلار خواهد بود.
این شرکت اسرائیل که مجوز حفاری و جستجوی نفت در جولان را دریافت کرده؛ یک شرکت خصوصی آمریکایی است که هاوارد جونز میلیونر یهودی آمریکایی رئیس آن است، این شرکت به همراه چند شریک یهودی دیگر از جمله رابرت مرداک امپراتور رسانه ای صهیونیستها و جاکوب روچیلد میلیونر یهودی این سرمایه گذاری را انجام دادهاند.
مجوز این حفاریها در فوریه گذشته صادر شده و مقرر شده که بررسیها و حفاری نهایتا تا سه سال آینده به پایان برسد.
پیش از این نیز وزیر آب و انرژی رژیم صهیونیستی به تصمیم این رژیم برای سرقت نفت جولان اشغالی سوریه اذعان کرده بود.
تلاش عجولانه صهیونیستها برای تسلط بر منابع نفتی اراضی اشغالی در جولان در حالی صورت میگیرد که گروههای تروریستی در داخل سوریه اقدام به کشتار مردم و تخریب زیرساختها کرده و مانع از اقدامات لازم دولتی در مقابله با این تجاوزها میشوند.
در رجب این سال درباره العقیدة الواسطیه (یکی دیگر از کتب ابن تیمیه) بحث و مناقشه پیش آمد و کار چنان بالا گرفت که نایب السلطنه فرمان داد کسی درباره عقاید سخن نگوید.
بعداز آن ابن تیمیه را برای محاکمه به مصر احضار کردند و در قلعه جبل قاهره مجلس محاکمه برپا شد، قاضی او را به دلیل پاسخ ندادن به زندان محکوم کرد و او را در حارة الدیلم زندانی کردند. ابن رجب در ذیل طبقات الحنابله آورده است که ۱۸ تن از اهل هوی و هوس در مصر بر ضد ابن تیمیه فتوا دادند که در رأس آنان قاضی القضات مالکی، تقیالدین محمد بن ابی بکر بن عیسی بن بدران اخنائی بود. هر ۴ قاضی مذاهب چهارگانه مصر نیز به حبس او فتوا دادند. وی در سالهای بعد حتی با وساطت نایب السلطنه حاضر به خروج از از زندان نشد.
(البدایه و النهایه ج14/43).
هرچند در ربیعالاول سال 706امیرحسام الدین مهنا بن ملک عیسی به زندان رفت و او را سوگند داد تا با او از زندان بیرون بیاید و او از زندان خارج شد اما در شوال همین سال بزرگان صوفیه به سبب حملات ابن تیمیه به ابن عربی از او شکایت کردند و او را در زندان قضات زندانی کردند.
نویسنده پرکار سلفی سازی
ابن تیمیّه نویسندهای پر کار بود. هیچ کس نتوانسته است تعداد قطعی کتابهای او را به دست آورد. او کتابها، فتاوی، مکاتبات و یادداشتهای بیشماری باقی گذاشت؛ و اغلب آنها را زمانی تصنیف کرد که زندانی بود. ذَهَبی شماره تألیفات ابن تیمیّه را به طور تقریبی پانصد مورد میداند.
لجبازی با سلطان و زندانی شدن مجدد
ابن تیمیه پس از طی شدن مدت محکومیت خود، سال709 هـ . ق به اسکندریه رفت و بعد از 8 ماه اقامت دوباره به قاهره برگشت. و چهارسال بعدوقتی خبر رسید که اولجایتو ایلخان مغول قصد حمله به بلاد شام را دارد ، با سطان رهسپار دمشق شد و پس از هفت سال دوری وارد دمشق شد.
بعد از مدتی وقتی از او خواستند در مساله حلف به طلاق فتوی ندهد و سطان ملک ناصر نیز در نامهای به او حکم کرد که فتوی ندهد اما ابن تیمیه فتوی داد و از همین رو سال 720 هـ . ق به خاطر لجبازی با سلطان، توبیخ و او را در قلعه دمشق زندانی کردند. در عاشورای 721 هـ . ق با فرمان سلطان آزاد شد.
بازهم زندان این بار به جرم شاگرد
ابن تیمیه سال 726 هـ . ق بار دیگر در قلعه دمشق زندانی شد و ماجرا از این قرار بود که ابن قیم جوزیه شاگردش در شهر قدس شفاعت و توسل به انبیاء را به فتوای ابن تیمیه جایز نشمرد و بلوایی به پاکرده بود. ابن قیم جوزی تنها کسی است که به ترویج افکار و اوهام استادش ابن تیمیه پرداخت.
دوسال بعد کتاب و کاغذ و قلم را در زندان به این سبب از او گرفتند که ابن الاخنایی قاضی القضات مالکی قاهره کتابی در مساله زیارت نوشته بود و ابن تیمیه در زندان ردی بر آن نوشت و او را جاهل خواند.
ابن تیمیه به سال 704ق. در قتل عام شیعیان کسروان، در امتداد اقدامهای سرکوبگرانه ایوبیان و ممالیک برای قتل عام شیعیان و راندن آنان از مصر و شام و سپس مدینه و لبنان، نقشی مهم داشت.
به گزارش ابن فضل الله عمری (م.749ق.) گاه خود نیز در جنگ شرکت میجست و گاه جنگجویان را بدین کار تشویق میکرد و گاهی برای تدارک نیرو به نزد مهنّا بن عیسی (م.735ق.) از امرای قبایل ایلاتی شام میرفت و با تعابیر خشمآلود آنان را به لشکرکشی وامیداشت. به گفته ابن کثیر (م.748ق.) او برای توجیه کشتارهایش شیعیان را کافر و گمراه نامید.
دامنه این کشتار تا قتل عام علویان شمال لبنان، قنیطره، عاقوره، بترون و عکا نیز امتداد یافت. در پی این تاراج، کسانی که جان به در بردند، به مناطق دیگر کوچ کردند.
تقی الدین ابوالعباس احمدبن شهاب الدین عبدالحلیم بن مجدالدین عبدالسلام بن عبدالله بن ابی القاسم محمد بن الخضر بن محمد بن الخضر الحرّانی الدمشقی الحنبلی دوشنبه 10 ربیعالاول سال 661 در شهر حرّان ترکیه امروزی به دنیا آمد . حرّان در ترکیه کنونی قرار داشته و به رغم پیشینه درخشان، به گفته ابن جبیر (614م.ق.) در آن سالها در وضع جغرافیایی خشک و خشن و دور از مظاهر تمدن بوده است.
شهرحران در زمان ابن تیمیه مرکز صابئه و بت پرستان و فلاسفه بود. ابن تیمیه در خانواده ای که یک قرن پرچمدار جریان حنبلی این شهر بود به دنیا آمد و رشد یافت.
ابن تیمیه در یک نگاهابن تیمیه به سبب کثرت و تنوع فعالیتها و شیوه رفتار خاصش در امور سیاسی و برخورد سختگیرانه با پیروان مذاهب اسلامی، شخصیتی چالش برانگیز به شمار رفته و دو مواجهه کاملاً متفاوت پدید آورده است؛ از طرفداری سرسختانه کسانی مانند ابن کثیر دمشقی، ابن قیم جوزیه و وهابیان در دوره معاصر تا مخالفان سرسخت از علمای بارز مذاهب اسلامی.
افزون بر این، آرای او درباره زیارت قبور و تبرک و توسل و شفاعت، مبنای نگرش وهابیان در اداره امور حرمین قرار گرفته است. هر چند آرای تندروانه ابن تیمیه درباره موضوعات پیش گفته و نیز نگرش تعصب آمیزشبه مذاهب اسلامی، نقش یک مؤسس را در جریان سلفی به وی داده است. پیش از وی نیز شخصیتهایی چون عز بن عبدالسلام و محمد بربهاری (م.329ق.) و برخی حنبلیان تندرو چنین دیدگاههایی داشتهاند.
وی را با القابی چون مفسّر، رجالی، حافظ، مفتی، ادیب و لغتشناس و آگاه از کلام، ملل و نحل، تاریخ و اصول در کنار اوصافی چون زاهد و شجاع ستودهاند. وی تندخو بود و در برابر مخالفان خود پرخاش میکرد.از قریحه شعرو حافظه قوی برخوردار بود. محمد بن خضر (م.622ق.) جدّ اعلای وی از دانشمندان حنبلی مذهب و نخستین فرد ملقب به ابن تیمیه بود که سبط بن جوزی (م.654ق.) او را فردی انحصارطلب خوانده که در آن خطه مجال فعالیت به هیچ دانشوری نمیداد.