به گزارش جهان، اهداف، مأموریتها و کارکردهای جدید ناتو و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران موضوعی است که در این مطلب از نظر خواهد گذشت. این مطلب در دو شماره منتشر میشود که در قسمت نخست و پیش رو، تأثیر اقدامات ناتو بر امنیت ملی جمهوری اسلامی در منطقهی قفقاز و آسیای مرکزی و ترکیه بررسی میگردد و در قسمت بعدی، تأثیر این اقدامات در منطقهی خلیج فارس و نیز در قبال پروندهی هستهای ایران مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و در نهایت، راهکارهایی در این زمینه ارائه خواهد شد.
سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که یک تشکل عمدتاً سیاسی بهجامانده از زمان جنگ سرد است، به واسطهی سهمی که رهبر آن، یعنی آمریکا، در نظام بینالملل دارد؛ باعث شده است همچنان خود را به عنوان قدرتی مطرح در عرصهی جهانی مطرح کند. این سازمان که شامل کشورهای غربی به رهبری آمریکاست، سعی میکند در جایجای جهان، حضور فیزیکی خود را حفظ کند. در این میان، منطقهی خاورمیانه و کشور ایران از جمله عمده مناطقی است که این حضور برایش قابل لمس و دارای حساسیتهای ویژهای است.
بر این مبنا، سیاستهای ناتو در برخی موارد، طبق اعلام خود این سازمان، مستقیم یا غیرمستقیم، تحت تأثیر عملکرد ایران بوده است. استقرار سپر دفاع ضدموشکی در اروپای شرقی جزء این موارد است و یکی از دلایل عمدهی استقرار موشکهای پاتریوت در ترکیه، در ارتباط با ایران ارزیابی میشود. نوع عملکرد ناتو در قبال افغانستان، به دلیل هممرز بودن این کشور با ایران، از دیگر موارد حائز اهمیت است.
سؤال اصلی: راهبردها و استراتژیهای جدید ناتو چه تأثیری بر منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران دارد؟
سؤالهای فرعی:- عملکرد ناتو در افغانستان و استراتژی جدید این سازمان برای خروج از این کشور چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد گذاشت؟
- استراتژی سازمان آتلانتیک شمالی در ترکیه، خصوصاً با توجه به استقرار موشکهای پاتریوت، چه اثری بر امنیت ایران دارد؟
- عملکرد و استراتژی ناتو در منطقهی خلیج فارس چه آثاری برای امنیت ملی ایران خواهد داشت؟
- جمهوری اسلامی ایران در قبال فعالیتها و رویکردهای ناتو چه اقداماتی میتواند انجام دهد؟
تحولات رخداده پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی، موجب شد نهادهایی که در دوران جنگ سرد فعال بودند ترتیبات امنیتی جدیدی را برای تداوم حیات سیاسی خود اتخاذ کنند. وجود تهدیداتی همچون گسترش سلاحهای هستهای و ترس از قرار گرفتن آنها در دست گروههای تروریستی، همچنین وجود خطرات تروریستی و برقراری امنیت در منابع تولید و خطوط انتقال نفت و گاز، موجب شده است که ناتو در این دوران، به رهبری آمریکا، مأموریتها و راهبردهای جدیدی را برای خود تعریف کند.کشورهای عضو ناتو، برای تسهیل گسترش خود، نهادهایی مثل «شورای همکاری آتلانتیک شمالی»، «طرح مشارکت برای صلح» یا «شورای مشارکت اروپاـآتلانتیک» را با ابتکار همکاری استانبول ایجاد کردند.
استراتژیهای جدیدی که ناتو پس از جنگ سرد، برای حفظ و بقای خود در پیش گرفت، مثل طرح مشارکت برای صلح و رویکردهای فرامنطقهای، باعث شد که در مناطق استراتژیکی همچون خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز و افغانستان حضور پیدا کند و در واقع نیروهای ناتو در همسایگی ایران قرار بگیرند و منافع و امنیت ایران را در منطقه به خطر بیندازند که به تفکیک هر کدام از این مناطق مورد بررسی قرار میگیرند.
منطقهی قفقاز و آسیای مرکزیگسترش حضور ناتو در این مناطق یکی از مهمترین روندهای امنیتی طی سالهای پس از فروپاشی شوروی است. این سازمان به دلیل تغییرات اساسی در محیط بینالملل در عصر پس از جنگ سرد، به مهمترین و بزرگترین تشکیلات نظامیامنیتی جهان تبدیل شده است و با ورود به ساختارهای نظامی و امنیتی برخی از کشورهای منطقه، به ویژه پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، به عنوان بازوی نظامی غرب، مأموریتهای مختلفی را در آسیای مرکزی و قفقاز بر عهده گرفته است.
با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، یک خلأ قدرت در منطقه به وجود آمد و زمینه را برای طرح گسترش ناتو فراهم آورد. ناتو در سال ۱۹۹۱ دو هدف را دنبال میکرد؛ یکی گسترش به شرق و تحکیم دموکراسی در مناطق مجاور روسیه و دیگری توسعهی همکاری امنیتی با روسیه که بدین منظور، دو نهاد شورای همکاری اروپا و آتلانتیک و طرح مشارکت را برای صلح برای اعضای پیمان سابق ورشو اجرا کردند.[۱]
آسیای مرکزی و قفقاز تماماً به طرح مشارکت برای صلح پیوستهاند و با تمام زیرمجموعههای ناتو در ارتباط هستند. به همین علت، از زمان شکلگیری برنامهی مشارکت برای صلح نمایندگان نظامی و غیرنظامی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در سمینارهای مربوط به مسائل امنیتی و ساختار نیروهای مسلح در جوامع دموکراتیک و مانورهای آموزشی متنوع در راستای اقدامات حفظ صلح شرکت کردهاند (خادمی، ۱۳۸۷، ص ۲۱۷ تا ۲۱۹).
به طور کلی، میتوان اهداف اعلامشده از سوی ناتو برای حضور در منطقه را در این چند مورد خلاصه کرد که به نحوی تهدیدی برای منافع ایران را به خطر میاندازند.
۱. پُر کردن خلأ امنیتی ناشی از فروپاشی شوروی و جلوگیری تسلط روسیه بر منطقه
۲. تضمین امنیت کشورهای صادرکنندهی نفت و خطوط انتقال انرژی
۳. کمک به آمریکا برای تکمیل ضلع سوم محاصرهی ایران از سمت شمال
۴. مبارزه با بنیادگرایی اسلامی و تروریسم
۵. گسترش فرهنگ لیبرالیستی و جلوگیری از گسترش نفوذ ایران و تأثیر انقلاب اسلامی
۶. افزایش حوزهی نفوذ ناتو برای وارد آوردن فشار به روسیه و ایران
این مناطق برای اروپا و ناتو از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. بنابراین با توجه به نیاز مبرم کشورهای عضو ناتو به منابع انرژی این منطقه، آنها در نشستهای متعدد، بر اهمیت انرژی و تضمین امنیت برای انتقال آن تأکید کردهاند. دستیابی به منابع نفت و گاز و تأمین امنیت لازم برای انتقال آنها از مهمترین اهداف غرب و ناتو محسوب میشود.
تلاش برای جلوگیری از نفوذ کشورهایی نظیر ایران در آسیای مرکزی و قفقاز و انتقال انرژی منطقه از مسیری غیر از ایران، از دیگر اهداف ناتو بوده است. برای جلوگیری از انتقال خطوط نفت از ایران آنها خط لولهی نفت باکوـتفلیسـجیهان را احداث کردند و به دنبال طرحهای دیگری برای انتقال انرژی این منطقه از راههای دیگری غیر از ایران و روسیه هستند.
این سازمان با اجرای برنامهی آموزشی در پایگاهی در نزدیک باکو و در شهرک چوخانلی در نزدیکی مرز ایران، به همراه مانورهای مشترک نظامی با کشورهای منطقه در دریای خزر، موجب بر هم خوردن موازنهی منطقهای و نگرانی ایران و روسیه شده است و در صورت بروز جنگ در این منطقه، کشورهای این حوزه پایگاههای نظامی خوبی برای ناتو محسوب میشوند.[۲]
افغانستانپس از حملات ۱۱ سپتامبر، ناتو با استناد به مادهی ۵، حمایت خود را از اقدام آمریکا برای حمله به افغانستان اعلام کرد و مسئولیت نیروهای بینالمللی برای کمک به امنیت در افغانستان (ایساف) را بر عهده گرفت و این برای اولین بار بود که ناتو به حضور عملیاتی در کشوری خارج از حوزهی سنتی خود مبادرت ورزید. ناتو رسماً در سال ۲۰۰۳ هدایت نیروهای ایساف را بر عهده گرفت. افزایش حمایت ناتو از ایساف، همراه با پذیرش فرماندهی آن، دوران نوین دیگری را برای مهمترین اتحادیهی نظامی دوران جنگ سرد رقم زد.
«کمک به صلح و ثبات» اولویت محوری اعلامشدهی ناتو در افغانستان است. ناتو میگوید افغانستانی امن و باثبات با یک پایگاه فراگیر، چندقومی و دولتی کاملاً انتخابی و همگرا با جامعهی بینالمللی و همکار با همسایگان خویش را میخواهد.زیرا ایجاد صلح و حفظ آن در افغانستان برای رفاه و مبارزهی مشترک ناتو بر ضد تروریسم اساسی است. اما اینها اهداف ظاهری ناتو هستند. به نظر میرسد که هدف اصلی آمریکا و ناتو از حضور در افغانستان، ایجاد پایگاههایی برای حضور دائمی در این کشور است.
به عنوان مثال، انعقاد قرارداد امنیتی آمریکا و افغانستان، همچنین بیانات راسموسن، دبیرکل ناتو، در اجلاس واگذاری امنیت افغانستان به نیروهای افغانی، در ۲۸ خرداد ۱۳۹۲، مبنی بر اینکه نیروهای این پیمان خواستار حضور در این کشور هستند، نشان میدهد که آمریکا و ناتو میخواهند از طریق ایجاد پایگاههایی در افغانستان، به حضور خود در افغانستان برای محاصرهی ایران، چین و روسیه ادامه دهند.
حضور طولانیمدت نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان، تهدیدی بالقوه برای همسایگان این کشور، به ویژه ایران محسوب میشود. ایران معتقد است ناتو نمیتواند امنیت و ثبات را به افغانستان برگرداند؛ چرا که در این سالها، نه تنها امنیت افغانستان افزایش نیافته، بلکه روزبهروز ناامنی آن افزوده شده است. در یک نگاه کلان، نیروهای ایساف را میتوان اسب تروای ناتو برای ورود به حیاط خلوت ایران، چین و روسیه و هند دانست. ناتو از میزان فعالیتهای سیاسی و امنیتی کشورهای همسایهی افغانستان کاسته است و با اقدام در جهت تقویت بنیهی نظامی افغانستان سعی دارد تا این کشور را به وزنهای جدید در معادلات منطقه تبدیل کند.
هرچند ایران همواره اعلام داشته که خواستار خروج بیگانگان از افغانستان و سپرده شدن کامل کنترل این کشور به دست دولت مرکزی و ایجاد ثبات در این کشور با همسایگان است، اما هر گونه بیثباتی ناشی از خروج نیروهای نظامی خارجی میتواند امنیت ایران را تهدید و کانونهای ناامنی متعددی پیرامون آن ایجاد کند. بدون شک، هر گونه تکروی و عدم مشارکت ایران در ایجاد ثبات در افغانستان، علاوه بر تحمیل هزینه به غرب، برای خود ایران نیز مشکلآفرین خواهد بود. افغانستان امن، منافع زیادی برای ایران، چه به لحاظ امنیتی و چه به لحاظ پیوندهای اجتماعی و فرهنگی دارد؛ چرا که بیثباتی باعث میشود ایران برای نگهداری مرز و مبارزه با ورود مواد مخدر، هزینههای زیاد مالی و جانی بدهد.
ترکیهکشور ترکیه سال ۱۹۵۲ به ناتو پیوست. در سال ۱۹۹۱، ناتو برای حفاظت از امنیت کشور ترکیه، بخشی از نیروهای خود را در خاک این کشور مستقر کرد. ناتو همواره از پیوستن ترکیه به اتحادیهی اروپایی و نیز از مواضع این کشور در قبال قبرس، حمایت کرده و گروه جداییطلبان کُرد این کشور، موسوم به پپک را در لیست گروههای تروریستی قرار داده است. ترکیه حتی پس از ۱۱ سپتامبر، تعدادی از نیروهای خود را در چارچوب ایساف به افغانستان اعزام کرد.
در زمان حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، ناتو وظیفهی محافظت از ترکیه را عهدهدار شد. ناوهای جنگی ناتو به بندر اسکندرون ترکیه منتقل شدند. ناتو هرچند در عملیات نظامی علیه عراق شرکت نکرد، اما با اجرای مانورهای گسترده در ترکیه، میزان حمایت خود را از کشورهای عضو در مقابل تهدیدات نشان داد. موقعیت ژئوپلیتیک ترکیه، اهمیت ویژهای را در سیاستهای جدید ناتو در قرن جدید به دست میآورد؛ چرا که این کشور با کشورهای مهم خاورمیانه و حوزهی آسیای مرکزی و قفقاز همسایه است و این مسئله، حضور مستقیم ناتو در نزدیکی این مناطق را تسهیل میکند. ترکیه بیش از آنکه به روابط با ایران به چشم یک فرصت بنگرد، گاهی با همکاری با نهادها و کشورهای مختلف، اسباب دغدغهی ایران را فراهم ساخته است. پذیرش برگزاری نشست امنیتی ناتوـاسرائیل در خاک ترکیه یا استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در این کشور پس از اجلاس ناتو در لیسبون، از جملهی این موارد است.
از دید کارشناسان مسائل سیاسی، هدف از استقرار سپر دفاع موشکی، آن گونه که آمریکاییها بیشتر از طریق ناتو به دنبال آن هستند، مقابله با تهدیدات موشکی ایران است و اگر قرار باشد که هدف استقرار این سامانه مقابله با تهدیدات موشکی باشد، باید در جای خاصی مستقر شود. غربیها اصرار دارند که این سامانه باید در نزدیکی مرزهای ایران استقرار یابد.
علیرغم اینکه آمریکا سعی دارد روسیه را در برنامهی استقرار سیستم دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه با خود همراه سازد و در این زمینه طرفین به توافقهایی نیز دست یافتهاند، اما هنوز خیلی ها بر این اعتقادند که هدف اصلی سپر دفاع موشکی، مقابله با توان موشکی روسیه است. با این حال، هدف هر چه باشد، موضوع مهم این است که استقرار این سیستم در نزدیکی مرزهای ایران و آن هم در کشوری بسیار مهم، در مناسبات فعلی جمهوری اسلامی ایران می تواند با تبعات امنیتی، سیاسی و اقتصادی برای ایران به همراه داشته باشد و وضعیت بازدارندگی و توازن قوا در حوزهی قابلیتهای متعارف را به نحو قابل توجهی به نفع ترکیه تغییر دهد که این امر، تدوین سیاستگذاری دقیق و ارائهی راهکارهای مناسب را ضرورت میبخشد. بنابراین لازم است دستگاه دیپلماسی ایران موضوع را کاملاً موشکافانه مورد بررسی قرار دهد و در مسیر حفظ منافع ملی کشور نسبت به اتخاذ ترتیبات لازم، اقدام نماید.