خودکشی نوجوان میشود؟!
گزارشی از شیوعخودکشی زیر ۱۸سالهها
کد مطلب : 13664
گروه جامعه: فرقی نمیکند؛ گاهی در کوچه پس کوچههای یک شهر مرزی در غرب ایران زنی بی نام و نشان را قربانی خود میکند. گاهی دختر شاهی مخلوع در مرکز شهر لندن. تفاوتی ندارد؛ مردی همچون هیتلر باشد که سایه ترس را بر تاریخ آلمان انداخته یا راوی عصیان زده و تنهای بوف کور. این سو بانوی نویسنده ای چون غزاله علیزاده را در قعر جنگلهای جواهر ده نشانه میگیرد. آن سو تر ویرجنیا وولف را در عمق رودخانه اوز با خود همراه میکند .آری تلخ است و سیاه؛ در این عمق شب باید به او فانوس داد او که همیشه از خاموش کردن چراغ اتاق خود وحشت داشت مبادا در این سیاهی شب گم شود.
سیدمحمدهادی شریعتی (فعال حقوق کودک)
دو سال از زمانی که دو کودک به دلیل دیدن سریالهای ماورایی در ماه رمضان دست به خودکشی زدند میگذرد. نزدیک به یک سال پیش نیز دو نوجوان یکی در کبودر آهنگ همدان ودیگری در مشهد دست به انتحار زده و فوت شدند. دلیل خودکشی یکی ترس اخراج شدن از مدرسه بود و دیگری در نامه ای فشارهای خانوادگی و تحصیلی را علت مرگ خود خواسته عنوان کرده بود.
مدتی بعد نوجوان ۱۶ ساله ای در شهرستان انار خودکشی میکند و در اوج ناباوری به جای تامل در علت حادثه و پیشگیری از حوادث مشابه؛از گرفتن مراسم ترحیم برای او جلوگیری میشود وبالاخره نوجوان ورزشکاری به دلیل اختلافات خانوادگی در شهرستان نظر آباد با آویختن به دار به زندگی خود پایان میدهد اما این پایان ماجرا نیست.
اینها تنها چند نمونه از حوادثی است که به ما هشدار میدهند خودکشی در نوجوانان در حال شیوع است و بی توجهی به این فریادهای هشدار آمیز؛ ویروسی مهلک تر از اچ-آی-وی را برای جامعه به ارمغان خواهد آورد که شاید روزی در ذهن کودک و نوجوان ما نیز نفوذ کند. زنگ خطر چند سالی است به صدا درآمده اما انگار این صدا در میان هیاهو و جنجالهای سیاسی به گوش هیچکس نمیرسد.
سازمانهای که بر اساس قانون وظیفه رسیدگی به اینگونه آسیبها را دارند با وجود تدوین طرحهای متفاوت متاسفانه مقطعی؛پراکنده و ناموفق عمل کرده اند .هنوز مدارس به آموزش مهارتهای زندگی به عنوان ابزاری پیشگیرانه بی توجه هستند و عجیب تر آنکه در بسیاری از موارد خود باعث گرفتار آمدن دانش آموزان در چرخه آسیبها میشوند.
صدا و سیما نیز از گذشته درس نگرفته و همچنان علاقه ای برای درجه بندی سنی در برنامهها از خود نشان نمیدهد و با تولیدات کسالت بار میدان را به رقیب واگذار کرده تا با هجوم سریالهای که فاقد ارزش و لبریز از ضد ارزشهای چون خیانت؛ دروغ وانتقام میباشند ذهن نوجوانان را به سوی خشونت توام با بدبینی و نا امیدی سوق دهند.
از سوی دیگر برخی از والدین نیزبا به وجود آوردن فضایی متشنج و پرمشاجره ویا به علت عدم آگاهی از اصول فرزند پروری با سخت گیری افراطی؛ یا سهل گیری مفرط و تفاوت سلیقه درروش تربیت؛ فرزندان خود را که در دوره ای بحرانی به سر میبرند دچار سرگردانی؛افسردگی و تشویش خواهند کرد که در صورت تداوم ممکن است تمایل به مرگ را در آنها افزایش دهد.
با وجود این مشکلات در پیرامون زندگی نوجوانان مقابله با این پدیده ناگواربسیار سخت خواهد شد اما میتوان با رفع موانع یاد شده راهکارهایی برای پیشگیری وکاهش آسیب ارائه کرد راهکارهای که به صورت تیتر وار در اینجا به آن اشاره خواهد شد:
۱-آموزش مهارتهای زندگی و تدریس حقوق کودک درمدارس؛ فرهنگ سراها؛ خانههای سلامت ۲-تدوین طرحی در سطح ملی جهت پیشگیری از خودکشی توسط سازمان بهزیستی
۳-همکاری سازمانهای دولتی با سازمانهای بین المللی و غیر دولتی در حوزه کودکان
۴-تغییر رویکرد صدا وسیما و ایجاد برنامههای آموزشی مفید و مفرح جهت توانمند سازی خانواده
۵- ایجاد وگسترش خطوط مداخله در بحران اجتماعی به خصوص در مناطقی که دسترسی به مددکار و روانشناس به سختی امکان پذیر است
تلخی بی پایان
کمتر از چند ماه پیش همین جا زندگی میکرد؛ درخانه کوچک اجاره ای حوالی بهارستان.خیلی زود مرد خانه و نان آور خانواده شد. ۱۲ ساله بود که در خیابانها دستفروشی میکرد تا خواهر و برادرهایش از حاصل دسترنج او بخورند نه از حرف مردم؛ ۶ سال کار در سرمای زمستان و گرمای تابستان از او مرد ساخت؛ اما مردی خسته که دیگر به آخرخط رسیده بود؛ دلیل خودکشی را از خواهرش که میپرسم با کمی مکث میگوید: ما هم نمیدانیم شاید اگر زودتر میفهمید که در دانشگاه قبول شده هیچوقت قرص برنج نمیخورد؛ فقط میدانم او از آینده میترسید؛ چون ما گذشته سختی داشتیم؛ نمیدانم؛ شاید هم راحت شد ... اشک هایش جاری میشوند؛ صورتش در دستهایش پنهان میشود.