هوری که بلعیده می شود! / آخرین ضربهها بر پیکر نحیف تالاب شادگان |
شوشان/ ماجده روحی : درست نمیدانم سال 55 یا 56 بود که برای اولین بار همراه برادر بزرگترم تصمیم گرفتیم تعطیلات پایان سال را در زادگاه آبا و اجدادیمان در حد فاصل شمال شهر شادگان و هور بگذرانیم.
"ام الصخر" ظاهرا روزگاری آخرین خشکی لب هور از این سمت بوده و بعد از آن آب بود و آب و تردد ساکنان تنها با بلم امکان پذیر میشد. چه خاطراتی که عروس و دامادها ندارند از جا به جایی با بلم.
راننده مینی بوس به سه راهی "دار خوین" که رسید گفت همه مسافران باید پیاده بشوند. آب همه جاده را گرفته بود و ادامه مسیر برای ماشین امکان نداشت. باید تصمیم میگرفتیم یا با همین ماشین به اهواز برگردیم یا... فاصله 24 کیلومتری تا شهر شادگان را پای پیاده روی لوله بزرگ آب گز کنیم.
و ما راه دوم را انتخاب کردیم. بار و بندیل یا همان کتاب و دفترمان را برداشتیم و با بقیه مسافران راه افتادیم. مردی مسن که پشت سر ما میآمد گفت به پایین نگاه نکنید، نگاهتان را به جلو بدوزید تا سرتان گیج نرود. سرم گیج میرفت. زیر پایمان دریایی از آب با سرعت وحشتناکی میرفت و میغرید. آبی زلال اما پر زور که تا نیمی از سطح زیرین لوله قطور را میشست؛ لولهای برای انتقال آب کارون به مجموعه پتروشیمیها و ماهشهر(این موضوع را سالها بعد فهمیدم){ خلاف آن چیزی که نویسنده تصور می نماید لوله ای که ذکر آن را در این مطلب آورده است آب شرب شهر شادگان و روستا های اطراف آن را تامین می نماید و آب پتروشیمی ماهشهر و شرب بندر امام و یندر ماهشهر و امیدیه وآغاجاری از طریق خط آبرسانی در نزدیکی اهواز ونه دارخوین وتوسط تلفیقی از کانال و لوله هایی بنام جی آر پی تامین می شود- آبنما نیوز} وآن سمت جاده پرندگان گله گله روی سیمهای برق اطراق کرده بودند. همه جور پرنده، ریز و درشت. تا به حال این همه پرنده یک جا آن هم روی سیمهای باریک برق ندیده بودم. مرغ ماهی خوار یا به گفته محلیها "اصلیلگع" از همه بیشتر بود. جریان تند آب، سفرهای از انواع ماهیها برایشان پهن کرده بود؛ ماهیانی که امروز نسلشان در سایه یک خطا در رها سازی کپور منقرض شده. سعی کردم دور دستها را نگاه کنم. تا چشم کار میکرد آدم بود که با بارو بندیل روی لوله میرفت.
جای ایستادن نبود. وسط راه خسته و بیشتر از ترس پشیمان شدم اما راهی برای برگشت نبود چون از پشت سر هم آدم بود که میآمد. از کنار چند روستا گذشتیم که تقریبا زیر آب رفته بود. گاو و گاومیشهاشان در آب شناور بودند و ستونهای چوبی خانههایشان تقلا میکرد خود را به زمین محکم نگه دارد.
البته ما زیر پایمان محکم بود هر چند آن زیر دریای آب بود. راهی که به نظر بی انتها میآمد به پایان رسید و ما هم به هزار زور و زحمت کوفته رسیدیم. و تا ما دانش آموز بودیم همیشه تعطیلات نوروزی ما این گونه شروع میشد.
هور بلعیده میشود
سالها گذشت و ما بزرگتر شدیم و به قولی همزمان هم دنیا در نگاهمان کوچک و کوچکتر میشد. دیگر آن لوله آب چندان به نظر غول آسا نمیآید ونه فاصله میان دارخوین و شادگان بی انتها. اما این همه هیچ ربطی به روزگار امروزین این هور ندارد. ما بزرگ شدیم و چیزها کوچک اما قرار نبود چیزها تا این حد ریز شوند.
هور اکنون تالاب خوانده میشود و ظاهرا از بخش آب شیرینش 25 درصد بلعیده شده. هور شادگان با داشتن سه بخش شیرین، شور و لب شور از پدیدههای منحصر به فرد طبیعی است که ظاهرا طبیعت برای ساختنش چند میلیون سال وقت گذاشته و با 537 هزار و 700 هکتار وسعت 34 درصد وسعت تالابهای بین المللی کشور را به خود اختصاص داده بود.
مقدمات نابودی
در سال 1349 وقتی ما کودکی بیش نبودیم، این هور در رامسر اولین تالاب ایران بود که عنوان بین المللی را از آن خود کرد اما همزمان مقدمات نابودی این قطعه بی نظیر ساخته دست جادوگر طبیعت چیده شد. از همان سالها ساکنان روستاهای اطراف هور با دلهره، سخن از ساختن سدی در بالا دست میگفتند. سدی که شاهرگ حیات این هور را قطع خواهد کرد تا دشتهای بالا دست را سیراب کند. عجب حکایتی است داستان آبادانی در این دیار. گویی همیشه برای آباد کردن جایی باید جای دیگر را خراب کرد. و سد مارون علیرغم گذشت چند دهه از مطالعاتش ساخته شد و از همان زمان کارشناسان گفتند "نه" و بانک جهانی هم به دلیل عدم ملاحظات زیست محیطی حاضر به پرداخت وام برای ساخت این سد نشد. اما شد آنچه نباید میشد.
و ضربه ها یکی پس از دیگری بر پیکر هور وارد شد. جنگ هشت ساله وبه تبع آن بی توجهی به ملاحظات زیست محیطی، جنگ عراق و کویت و ریزش بارانهای آلوده بر این شش اکنون خسته و ...
زهاب شکر
وقتی صحبت از اجرای طرح پر سر و صدای کشت نیشکر در زمین های جنوب استان پیش آمد کارشناسان هشدار دادند با آن همه پساب چه خواهند کرد؟ دکتر مهران افخمی عضو هیئت علمی دانشگاههای اهواز میگوید: زهاب سه واحد شرقی از مجتمعهای نیشکر مجاور تالاب در حال حاضر در تالاب تخلیه میشود که این زهابها با شوری و دبی متفاوت گاهی به هشت متر مکعب در ثانیه میرسد، موجب به هم خوردن سیستم تالاب میشود.
البته تخلیه فاضلابهای صنعتی مانند صنایع فولاد، نیشکر و پرورش ماهی سویسه (آزادگان) که به نهر مالح میریزند را نباید از نظر دور داشت.
نهری که روزگاری از منابع آبی هور به حساب میآمد و اکنون از آن جز نامی و آب باریکهای آلوده به انواع مواد صنعتی چیزی باقی نمانده.
خشکسالی سالهای اخیر و کاهش شدید منابع تامین کننده آب تالاب بر اثر اجرای طرحهای انتقال آب از سرچشمههای کارون و دز آخرین ضربهها را هم به پیکر اکنون نحیف و شکننده آن وارد کردند.
سازمان حفاظت از محیط زیست اکنون پذیرفته در این شرایط بحرانی زهابهای نیشکر به تالاب بریزد و نهری به سرعت حفر شد تا آب شور و مسموم برای ادامه حیات هور شادگان به رگهای آن تزریق شود. کار به اینجا کشید که معاون سازمان محیط زیست از شرکت توسعه نیشکر از این بابت تقدیر و تشکر
کرد. در این مدت به تنوع گیاهی و جانوری هور ضربههای جبران ناپذیر وارد شد و گاهی آب آلوده قربانی میگرفت. نوجوانی از اهالی روستای "صراخیه" پس از شنا در تالاب جان خود را از دست میدهد و دختر خردسالی نیز.
در انتظار تهدید جدید
نکته ظریف اینکه با خشک شدن هر بخش از تالاب، دیگر امکان تجدید حیات آن ممکن نیست. سید عادل مولا معاون طبیعی اداره کل محیط زیست استان میگوید: بدون آب خشکی وسیعتر میشود که در پی آن تصرفات، ترددها و تخریبها نیز افزایش مییابد. تا زمانی که آب تالاب تامین نشود و حیات به تالاب برنگردد، با ید منتظر انواع تهدیدها بود.
حوزه آبریز هور شادگان از سه زیر حوزه اصلی مارون، علاء و جراحی تشکیل میشود. در هر یک از رودخانههای مارون و علاء یک سد ذخیره، جریان رودخانهها را برای توسعه آبیاری در نواحی پایین دست کنترل میکنند که به طور جدی بر منابع آب تالاب تاثیر میگذارد. کاهش حجم جریانهای ورودی به تالاب ( با احداث سد مخزنی مارون) و توسعه شبکههای آبیاری، موجب مصرف بخش بزرگی از آب در بالادست و افزایش جریانهای زهکشی میشود که به طورمستقیم یا غیر مستقیم به درون تالاب جریان مییابد و آلودگیهای مختلف رابه تالاب وارد میسازد.
مدیریت غلط
در واقع آنچه باعث شده در سال جاری بیش از هر سال دیگر کمبود آب احساس شود و گناه آن را به گردن اقلیم و خشکسالی بیندازیم، مدیریت غلط منابع آب است.
معاون محیط طبیعی اداره کل محیط زیست استان نیز در این باره میگوید: در این سالها نه تنها حق آبه تالاب تامین نشده بلکه اختصاص سهمیه ناچیز به آن محقق نشده. سید عادل مولا نسبت به شرایط غیر طبیعی تالاب در چهار سال اخیر هشدار میدهد و میگوید: به دلیل شرایط خشکسالی در منطقه و در رنج بودن کشاورزان، محیط زیست نمیتوانست مدعی تامین سهمیه آب تالاب باشد. وی البته یکی از مشکلات را برداشت بی رویه شهرهای بالادست میداند.
او از مسئولان میخواهد زمانی که کشاورزان از آب استفاده نمیکنند، آب سد را مسدود نکنند و تا لااقل تالاب در یک ماه سهمیه کامل دریافت کند.
کوتاهی مسئولان در برابر تالاب کم نیست. دراستانی که مدیرانش خود را درگیر مسائل مهمتر میدانند، توجه به چنین معضلاتی اولویت خود را از دست میدهند.
کمک جهانیان
به گفته یکی از کارشناسان، اداره کل حفاظت محیط زیست باید قدرت جذب کمکهای بین المللی را داشته باشد چون تالاب شادگان بین المللی است و برای جلوگیری از نابودی آن باید توجه و کمکهای جهانی را جلب کرد. دکتر مهران افخمی میگوید: عراق توانست بیش از یک میلیون دلار برای اندازه گیری کیفیت تالاب، نصب آزمایشگاههای اندازه گیری در تالابها و حفاظت از گونهها به صورت بلاعوض از سازمانهای بین المللی دریافت کند.
خشم طبیعت
در همین هنگامه اولین و آخرین باران پاییزی امسال بر دشتهای بهبهان و بالا دست باریدن گرفت. آب به شکل کم سابقهای پشت سد مارون " تلنبار" شد و سازههای بتنی دیگر تاب مقاومت در برابر طبیعت را نداشتند و آب خشماگین راه خود را یافت. شایعه بود فشار آب به حدی بود که اگر دریچهها را باز نمیکردند احتمال درهم شکستن سد میرفت. ( همانگونه که نگارنده اشاره نموده اند این موضوع فقط شایعه بود چون طبق اطلاعانت موجود این سیل ناشی از بارندگی سیلابی شدید درحومه منطقه لیکک از توابع شهرستان بهمئی که در بالادست شیب هیدرولیکی رودخانه مارون است اتفاق افتاده و منطقه جغرافیایی وقوع سیل هیچ ارتباطی با محل عبوری رودخانه مارون ندارد و چه بسا چنانچه سد مارون وجود نداشت جان انسان های بسیاری در اثر وقوع سیلابی بزرگ که توسط این سد مهار شد به خطر می افتاد و خسارت ای سهمگین مالی نیز بوجود می آمد - آبنما نیوز) هر چه بود سیل راه افتاد و بیش از 10 نفر قربانی گرفت و سرانجام تالاب جانی گرفت. حیدر یکی از ساکنان روستای" رگبه" که چند وقتی است کار اصلیاش، ماهیگیری را رها کرده و به کارگری نیشکر رفته میگوید: آب هور بالاتر رفت. جاهایی که خشکیده بود هم رفت زیر آب. ولی چون چند ساله که زمین خشک و تشنه است فقط چند روزی دوام آورد و بعد همه چیز به حال خود برگشت. پس تنها راه چاره نجات تالاب از مرگ حتمی خشم طبیعت است و نه چانه زنیهای بی حاصل اداری. باید آسمان ببارد و سیل جاری شود تا تالاب جانی بگیرد.