عصر اهواز - چهارشنبه سیاه اهواز
، 38 سال پیش ، در چهارشنبه 27 دی ماه سال 1357 ، در حملهای وحشیانه ، نظامیان
حامی شاه ملعون ، حدود 22 نفر از اهالی شریف شهر اهواز به شهادت رساندند و 80 نفر
را نیز مجروح کردند.
امتیاز خبر: از تعداد رای دهندگان
عصر اهواز – چهارشنبه سیاه اهواز ، ۳۸ سال
پیش ، در چهارشنبه ۲۷ دی ماه سال ۱۳۵۷ ، در حملهای وحشیانه ، نظامیان حامی شاه
ملعون ، حدود ۲۲ نفر از اهالی شریف شهر اهواز به شهادت رساندند و ۸۰ نفر را نیز
مجروح کردند.

به گزارش پایگاه خبری عصر
اهواز ، آیت الله سید محمد علی موسوی جزایری نماینده ولی فقیه
در استان خوزستان و امام جمعه اهواز در خطبه
های نماز جمعه این هفته اهواز با اشاره به حادثه چهارشنبه سیاه اهواز
در ۲۷ دیماه سال ۵۷ عنوان کرد: سه شنبه یکروز قبل از چهارشنبه سیاه
«شاه ملعون» با وضعیتی ذلیلانه از کشور فرار کرده بود. مرحوم آیت
الله خزعلی که انصافاً خدمات زیادی به انقلاب داده اند، هنگام سخنرانی در مسجد صاحب
الزمان (عج) کوی انقلاب اهواز، خبر فرار شاه را اطلاع رسانی کردند و مردم شادمان به
خیابان ها ریختند.
نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری اظهار
داشت: بر همین اساس نیز جامعه روحانیت اهواز مصوباتی را در نظر گرفت که در اجتماع
بزرگ مردم در حسینیه اعظم اهواز قرائت شد.
وی افزود: هنگام قرائت این مصوبات، خبر حرکت تانک
ها به سوی حسینیه داده شد و پس از دقایقی تانک ها حسینیه را به رگبار بستند و موجب
به شهادت رساندن تعدادی از مردم من جمله مرحوم شهید هوشنگ خوانساری شد.
آیت الله موسوی جزایری تصریح کرد: نباید
این روز که در تاریخ انقلاب ما روزی مهم و اثرگذار بوده است، نباید فراموش شود و
باید به صورت کشوری مطرح گردد.
در حال حاضر پایگاه خبری عصر اهواز
قصد دارد به بررسی ابعاد این روز خونین بپردازد تا انشالله مقدمه ای باشد بر
رهنمود آیت الله موسوی جزایری مبنی بر مطرح نمودن این روز در سطح استان خوزستان و
کشور عزیزمان ایران و هم یاد و خاطره ی شهدا و مردم مظلومی که بی گناه در این حادثه
جان به جان آفرین تقدیم نمودند.
مروری بر روز «چهارشنبه سیاه
اهواز»
مردم ایران نفس راحتی کشیدند! مردم شهر اهواز نیز
مانند سایر نقاط کشور با شنیدن خبر خروج شاه از کشور به خیابانها ریختند و به
شادمانی پرداختند.
در بسیاری از خیابانهای شهر اهواز مردم به صورت
خودجوش به توزیع نقل و شیرینی پرداختند و این فرار مفتضحانه را به یکدیگر تبریک
میگفتند. ولی دیری نگذشت که این روز ، به روزی خونین بنام “چهارشنبه
سیاه” اهواز در تاریخ انقلاب اسلامی نام گرفت.
در جبهه رژیم شاه ملعون و طرفدارانش، پس از خروج
مفتضحانه او روحیه کلیه نیروهای نظامی، تضعیف و به کلی متزلزل شد، به طوری که فرار
بسیاری از سربازان و درجه داران از ارتش و ارگان های نظامی به طور چشمگیری
افزایش یافت و کسانی هم که در پادگانها باقی مانده بودند، کارآیی و توان نظامی خود
را از دست داده بودند.
به گزارش خبرنگار پایگاه
خبری عصر
اهواز ، در یکی از اسنادی که در
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی وجود دارد، سرلشکر شمس تبریزی فرمانده
نظامی اهواز و حومه در گزارش خود که به ریاست ستاد ارتش ارایه داد، پس از
اعلام باز بودن بازار و فعالیت مرکز تجاری شهر و اعتصاب ادارات پست، دارایی، آب،
برق، شرکت نفت و مجتمع فولاد و همچنین نیمه تعطیل بودن سایر ادارات دولتی، اینگونه
توضیح داده است: “از صبح روز جاری شماری در حدود ۱۲ هزار نفر در حسینیه اعظم اهواز
اجتماع و آقای پیشوایی به منبر رفته و ضمن سخنرانی از کار مجلسیون و برخی نمایندگان
که بی جهت همه را تایید میکنند انتقاد نمود. سخنرانی در ساعت ۱۱:۳۰ خاتمه یافت و
حاضرین با سر دادن شعارهای ضد ملی در مسیر خود متفرق شدند.”
همچنین در بخش دیگر این گزارش آماده است: “از صبح
جاری اجتماعی در حدود ۱۵ هزار نفر از طبقات مختلف مردم به خصوص کارکنان آموزش و
پرورش در دبیرستان پروین اعتصامی تشکیل و شیخ ابوالقاسم خزعلی سخنرانی و پس از وی
نمایندگان فرهنگیان، ادارات آب و برق، شرکت نفت و چند نفر دیگر سخنرانی ضد ملی
نمودند.”
بر اساس آنچه در این سند آمده، فرمانده نظامی اهواز
و حومه، سرلشکر شمس تبریزی روحیه نظامیان را پس از خروج شاه از ایران به شدت متزلزل
توصیف کرده و معتقد است که نیروها از این غم بزرگ بسیار ناراحت هستند. از طرفی در
همین ارتباط روحیه مردم درست در جبهه عکس، بسیار بالا و جسارت آنان در مقابل
ساختارهای باقیمانده رژیم پهلوی دو چندان شده بود.
روزنامه کیهان در خبری تحت عنوان “تظاهرات شبانه در اهواز” که روز ۲۶
دیماه ۵۷، یعنی دقیقا روز خروج شاه از ایران، از این شهر مخابره کرده،
چنین آورده است: “یک ساعت از منع عبور و مرور در اهواز گذشته است، دود و
بوی باروت و لاستیکهای به آتش کشیده شده آسمان شهر را فرا گرفته. ستونهای زیادی
از دود این طرف و آن طرف دیده میشود و فریاد یکپارچه مردم که با سفیر گلوله و رفت
و آمد تانکها و زرهپوشها در هم آمیخته است به گوش میرسد.”
بلافاصله پس از خروج شاه از ایران جامعه روحانیت اهواز در اقدامی لازم و مناسب
نسبت به صدور اطلاعیهای در همین خصوص اقدام کرد. بر اساس اسناد موجود در آرشیو
مرکز اسناد انقلاب اسلامی، «آیتالله سیدعلی
شفیعی»، از روحانیون مبارز آن سالها در اهواز و نماینده فعلی مردم
استان در مجلس خبرگان رهبری در خصوص صدور این اطلاعیه میگوید: “در جلسه جامعه روحانیت اهواز مقرر کردیم که در تاریخی که
شاید شاه از ایران برود ممکن است حالت بینظمی به هر دلیلی حاکم شود و ما بایستی
قضایا را قبضه کنیم که هم سوء استفاده نشود، هم اغتشاش نشود و هم به مردم اطلاع
دهیم در حسینیه اعظم جمع شوند. به طرف حسینیه اعظم که در حرکت بودیم در فاصلهای
دور از حسینیه جمعیتی متراکم مشاهده میشد، وضع بسیار خوبی بود. وارد حسینیه که
شدیم در ابتدا اطلاعیهای که تنظیم شده بود مردم در این شرایط چه کنند، توسط آیت الله موسوی جزایری خوانده شد.
بنابراین انگیزه صدور اعلامیه، پیشبینیهای اولیه برای خروج شاه، جلوگیری از هرج و
مرج و تنظیم امور بوده است.”
متن پیام جامعه روحانیت اهواز به مردم مسلمان ایران در آستانه انقلاب
اسلامی به این شرح است:
“بسمه تعالی
در آستانه نیل به پیروزی کامل و استقرار حکومت جمهوری اسلامی به رهبری امام
خمینی(ره) و قطع کلیه عیادی اشرار و خائنین به ملت و مملکت، هنوز هم ملت را در
معرض کینه ها و مکرهای دشمنان قسم خورده میبینیم و اعلام میکنیم که این توطئهها
و مکرها سد راه حق نتواند بود و پیش روی آن را نخواهد گرفت؛
جاءالحق و ذَهَقَالباطل، لذا به منظور خنثی کردن نقشههای
شیطانی دشمن و پیروی منویات رهبر بزرگ، اذهان برادران و خواهران عزیزمان را به نکات
زیر توجه میدهیم: هیچ کس از افراد ملت مجاز نیستند به ماموران نظامی،
انتظامی، پلیس و ارتش که در حقیقت جزئی از ملت مسلمان هستند تعدی و تعرضی
بنماید.
مامورین ارتش و پلیس که در حقیقت از خود ملت و پاسداران حریم حقوق ملت
هستند حق ندارند تعدی و تعرضی به افراد ملت بنمایند.
هیچ کس مجاز نیست کسی را به عنوان ساواکی یا به دلیل اینکه در گذشته
مخالف نهضت بوده مورد تعرض و اهانت قرار دهد تا چه رسد به جرح و قتل. قضاوت در کلیه
اتهامات با محاکمه صالح شرعیه است که در آینده به امر رهبر تشکیل خواهد
شد.
کسی حق ندارد اراضی را به هیچ عنوان اشغال کرده و ساختمان نماید. طبقات
کم در آمد مطمئن باشند که اعطای زندگی آبرومندانه و تامین امکانات رفاه که در بدو
آنها داشتن خانه مسکونی است از برنامههای حکومت عدل اسلامی خواهد بود. لذا از هم
اکنون به بینظمی و اغتشاش روی نیاروند که از خواستههای دشمنان اسلام است و نهضت
را به وقفه میاندازد.”
در ادامه این اطلاعیه آمده است: “به بازرگانان محترم و صاحبان کارخانجات
و واردکنندگان خوار و بار و کسبه محترم توصیه میشود که فرمان رهبر بزرگ را در
زمینه ارزاق نصبالعین خود قرار دهند. فروشندگان محترم نیز دستور فوق را رعایت کنند
و در این بحران به مشکلات زندگی نیفزایند. ضمنا از فروشگاههای تعاونی اسلامی تشکر
و تقدیر میشود.
ملت اسلامی و غیور از پیش کشیدن نزاعها و کدورتهای قلبی مانند
اختلافات موجر و مستاجر خودداری کنند و صمیمیت فی مابین خود را حفظ کنند و از هر
کاری که وحدت کلمه را به خطر میاندازد اهتراز کنند. مسلما در آیندهای نزدیک به
دستور رهبر بزرگ محاکمه صالحه ریشه اختلافات را قطع خواهد کرد.
به عموم ملت مسلمان به خصوص جوانان عزیز توصیه میشود که حفظ نظم و
کنترل شهر را به دست گرفته و از تخریب و آتش سوزی جلوگیری به عمل آوردند و مانع از
هر گونه اقدامات تشنج آمیز شوند. امر به معروف و حفظ نظم بر همه واجب
است.”
روحانیون اهواز پیشاپیش مبارزه با رژیم
شاه
در پایان این اطلاعیه نیز اسامی افرادی ازجمله علی
انصاری، عبداله موسوی بهبهانی، ساجدی، کاظم مرعشی، محمدجعفر موسوی، سید مصطفی
علمالهدی، اسماعیل بناحمد حسینی مرعشی، سیدعلی
شفیعی، ابوالقاسم انصاری، محمدحسین موسوی، محمدکاظم آل طیب، مرتضی انصاری، حاج
سیدمحمد کاظم سجادی، سید محمد
جزایری، سیدمحمد
علی موسوی جزایری، علاءالدین موسوی جزایری و ابوالحسن انصاری ذکر شده است.
تصویر جوانی آیت الله موسوی جزایری و آیت الله سید علی
شفیعی در تظاهرات اهواز
به این ترتیب با خروح شاه، به جز نیروی انتظامی و ارتش، تقریبا کلیه ساختارهای
سیاسی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی رژیم از بین رفت. در اطلاعیه جامعه روحانیت اهواز
همانگونه که ذکر شد، به جوانان توصیه شده بود که امور شهر را خود برعهده بگیرند،
اما با این همه هنوز نهادهایی که پا بر جا بودند مقاومتهای شدیدی میکردند و همین
مقاومتها سیاهترین روز اهواز را در تاریخ انقلاب اسلامی ایران رقم زد.
علاوه بر جامعه روحانیت اهواز که با خروج شاه از ایران اطلاعیه صادر کرد و اعلام
موضع نمود، دانشگاهیان دانشگاه جندیشاپور نیز در همین رابطه موضع خود را انتشار
داده و علاوه بر محکومیت اقدامات رژیم پهلوی، از ملت خواسته بودند مبارزه را تا
ظهور پیروزی نهایی ادامه دهند.
عکسی قدیمی از روز ۲۷ دیماه سال ۱۳۵۷ ، معروف به روز
چهارشنبه سیاه اهواز
چهارشنبه، ۲۷ دیماه ۱۳۵۷، یک روز پس از
فرار مفتضحانه شاه از ایران
درست یک روز پس از خروج شاه، نظامیان در اهواز فاجعه آفریدند. آنها که
با فرار شاه کاخ آمال و آرزوهای خود را به باد رفته میدیدند با خروج از پادگانها
و حمله مسلحانه با تانک و ادوات زرهی، شهر و مردم بیدفاع را به خاک و خون
کشیدند.
پیش از ظهر روز چهارشنبه ۲۷ دی ماه ۱۳۵۷، نظامیان در خیابانهای اصلی
اهواز به تظاهرات و حمایت از شاه پرداختند. تیراندازیهای نظامیان به سوی مردم آغاز
شد و دهها نفر کشته و زخمی شدند.
تیراندازی در خیابانهای نادری، پهلوی، سیمتری و رضاشاه ادامه داشت.
نظامیان به حسینیه اعظم و دانشگاه جندیشاپور هجوم آوردند و زخمیان زیادی به
بیمارستانها و مراکز درمانی منتقل شدند. صدای تیراندازی در خیابانهای اهواز بلند
بود؛ نظامیان خواستار بازگشت شاه بودند.
نظامیان وفادار به شاه به فکر مقابله با مردم افتادند. بعدازظهر آن روز، جامعه
روحانیت اهواز طی جلسه ای مشورتی در منزل شیخ مرتضی انصاری به هم اندیشی پرداختند و
برای کنترل بر اوضاع و پیشگیری از بروز هر گونه خرابکاری چاره اندیشی کردند و در
پایان اعلامیه ای صادر کردند و از مردم خواستند با تشکیل کمیته، اوضاع شهر را به
دست گیرند و بلافاصله در حسینیه اعظم اجتماع کنند.
به دنبال اعلام جانعه روحانیت ، حسینیه اعظم اهواز و خیابان های اطراف آن مملو
از جمعیت گردید.
حضرت آیت الله سید محمد علی موسوی جزایری بالای منبر رفتند و شروع به
سخنرانی کردند، در این حین شخصی در گوش «آیت الله» گفت که ستونی از تانک ها بر روی
پل معلق در حال حرکت به سمت حسینیه است.
پس از چند دقیقه شخص دیگری آمد و گفت این تانک ها پرچم سفید برافراشته اند و
مسئله مهمی نیست آمده اند به انقلاب و مردم بپیوندند. چند دقیقه بعد شخص دیگری آمد
و گفت پرچم سفید را پایین برده اند و پرچم قرمز برافراشته اند و وضعیت نگران کننده
است.
به دنبال آن صدای شلیک گلوله ها برخاست و مشخص شد که ستون تانک ها قصد حمله به
حسینیه را دارند و می خواهند با تانک وارد حسینیه شوند و تمام مردم را له کنند.
مردم حاضر در حسینیه که از این تصمیم نظامیان بسیار عصبانی بودند ، زنجیروار جلو
ستون تانک ایستادند و خطاب به آنها گفتند این خانه امام حسین است و نظامیان را از
آمدن به حسینیه با تانک منصرف کنند.
در این حمله دردمنشانه حدود ۲۲ نفر از اهالی شریف شهر اهواز به شهادت رسیدند و
۸۰ نفر نیز مجروح گردیدند.
روحانیون حاضر در حسینیه در اعتراض به این اقدام اعلام کردند تا علت حمله مشخص
نشود و عاملان این حمله مجازات نشوند از حسینیه خارج نمی شوند و به اعتصاب خود
ادامه می دهند و از حسینیه خارج نخواهند شد و نظامیان هر کاری می خواهند انجام
دهند.
حمله به حسینیه با غرش تانک ها، رگبار مسلسل ها از زمین و پرواز هلیکوپترهای
کبری همراه شد ، دولت بختیار که بسیار آشفته شده بود اعلام کرد که این حمله
خودسرانه بوده و رسماً عذرخواهی کرد.
با عذر خواهی رسمی دولت ، اعتصاب که حدود ۲۴ ساعت طول کشید ، شکسته شد و
روحانیون از حسینیه خارج شدند همزمان با اتفاقات حسینیه ، عده زیادی نیز در دانشگاه
اجتماع کرده بودند آیت الله خزعلی به شدت علیه رژیم و اقدامات عمال وی سخنرانی کرد.
یک ستون تانک نیز به آنجا حمله کرد و عده ای از مردم در دانشگاه به شهادت رسیدند.
ستون تانک خیابان های امام، طالقانی و نادری را در اشغال خود در آورده بود و در
این خیابانها با مردم نیز درگیر شده بود. گروهی نیز از قم و تهران خود را به اهواز
رساندند و در حمایت از مردم اهواز، در پشت بام های مرتفع خیابان نادری سنگر گرفتند
و با سلاحهایی که در دست داشتند با مامورین نظامی درگیر شدند و حدود ۱۴ نفر از آنها
را به هلاکت رساندند. حمله این گروه موجب شد که نظامیان دریابند که با مقابله مردم
روبرو هستند. چون در این روز دهها نفر از مردم اهواز به خاک و خون کشیده شدند ، این
روز به «چهارشنبه سیاه یا خونین» شهرت پیدا کرده است.
- ابوالقاسم حمیدی
- سید شایع موسوی
- علی بیت سیاح (۱۴ ساله)
- کودک ۴ ساله فرزند عباس باوری
- سهیل منشی زاده ۹ ساله (در خانه خودشان تیر خورده)
- سید اسماعیل موسوی
- حسین آخوند زاده
- ناصر زرگانی
- محمدحسین آخوند شوشتری
- هوشنگ خوانساری (۳۰ ساله) که خیابان شهید خوانساری در اهواز بنام این شهید
بزرگوار نام گذاری شده است و آیت الله جزایری به ایشان اشاره داشته اند.
- رحیم قنواتی نژاد (۱۴ ساله)
- حمید دهقانی (۲۴ ساله)
- حمید ذاکر زاده (۲۲ ساله)
- ابراهیم درویشی (۲۱ ساله)
- سید کریم (۱۳ ساله)
- زهره (۱۱ ساله)
- محمود بسندیده (۲۰ ساله)
- کریم منوعی
- محمد بنی طرفی (۲۵ ساله)
- علی درویشی (۱۸ ساله)
- عظیم واقعی (۱۶ ساله)
- معین ضیائی (۳۰ ساله)
انتشار اسامی این شهدا و اسامی مجروحان حادثه موج شدیدی از نفرت در مردم کشور و
به خصوص مردم اهواز ایجاد کرد. این اقدام وحشیانه نه تنها سودی برای رژیم در بر
نداشت بلکه موجب شد مردم اهواز مبارزه خود را علیه رژیم جنایتکار پهلوی گسترش دهند
و تا پیروزی انقلاب اسلامی پیش روند.

روحانیون اهواز پیشاپیش مبارزه با رژیم شاه – تظاهرات
مردم اهواز
روحانیون اهواز پیشاپیش مبارزه با رژیم شاه – تظاهرات
مردم اهواز
چهارشنبه سیاه اهواز
غلامرضا نجفی سولاری از نویسندگان و خبرنگاران
با سابقه استان خوزستان ، دلنوشته و خاطره ای غم بار از آن روز خونین دارد که در
ادامه می خوانیم:
مادر دارد خودش را می خورد . حرص می زند . ذکر می گوید . بی تاب بی تاب است
!
آخر اخوی بزرگترم محمد در مغازه ی جوشکاری کار میکرد و در حالی که حکومت نظامی
اعلام شده و مردم را به رگبار می بندند و عده ای را با سر و روی خونی در حال فرار
در خیابان کیان دیده بودیم محمد از محل کارش باز نگشته بود !
مرحوم پدر آنچه کرد تا او را آرام کند فایده ای نداشت . تا بالاخره در کمال
نارضایتی و ناراحتی پدر من و مادر در میان آتش گلوله ها و حضور خودروهای نظامی و
تانک های ارتش در خیابان ها می دویدیم بگونه ای که ما را نبینند گاهی می نشستیم و
باز برمی خاستیم تا به مغازه ی اخوی رسیدیم و بحمدلله ایشان سالم بودند و درب مغازه
را بسته بودند تا آسیبی نبینند !
چون ارتشی ها اگر درب خانه ای هم باز می دیدند آن را به رگبار می بستند . من و
اخوی و مادر براه افتادیم . مسافت تا خانه تقریبا چند چهارراه و چند کوچه بود .
شروع به دویدن کردیم بناچار گاها می نشستیم یا پنهان می شدیم تا سربازان و
ارتشی ها رد می شدند مجددا شروع به دویدن می کردیم .
در راه تعدای زن و مرد و جوان را دیدیم که تیر خورده بودند و شعار می دادند و
الله اکبر می گفتند و می گریختند !
با دیدن این صحنه های سخت و ناراحت کننده حالا دیگر مادرم هم نفرین میکرد و مرگ
بر شاه می گفت و ذکر می گفت …
صدای شعارهای درود بر خمینی و مرگ برشاه همه جا طنین انداز بود و فضا را پر کرده
بود هر کس را که می دیدی یا در حال فرار بود یا زخمی بود و یا شهید و یا مجروحی را
به دوش می کشید و می دوید !
با لطف خدا و با گذشتن از چند خطر . سالم به خانه رسیدیم . در حال دادن گزارش
رفت و آمد به پدر بودیم که خودرو جیپ ارتشی ها به سر کوچه مان رسید . ایستاد و درجه
داری پیاده شد و کوچه را به رگبار بست !
اگر اخوی احمد آقا پدر را به درون خانه همسایه مان آقای قنواتی نکشانده بود قطعا
او مجروح یا شهید شده بود ولی بلطف و یاری خدا هیچ آسیبی ندید .
روز چهارشنبه سیاه اهواز روز سخت و جانسوزی برای مردم بود و صدعا نفر مجروح و
شهید شدند . این روز همچنین روز شهادت دانش آموز نوجوان شهید حمید دهقان هم هست که
نام مدرسه راهنمائی مان را بنام این شهید عزیز مزین ساخته اند .
روح شهیدان انقلاب و امام مظلومشان ،
خمینی کبیر(ره) شاد باد و خداوند مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای (مدظله
العالی) و علمای عزیز اسلام علی الخصوص حضرت آیت الله سید محمد علی موسوی جزایری
(دامه برکاته) که در این راه سخت و پرمشقت ، با عشق به اسلام و مردم ، همواره جان
خود را در طبق ایثار گذاشته اند ، حفظ نماید.
و اما…! پارادوکس عجیبی است.
به تاریخمان ، چه تاریخ باستان و یا معاصر افتخار می کنیم ولی یادی از
روزهای سرنوشت ساز نمی شود.روزهایی که آسان فراموش شده اند.
گردآوری و گزارش از : مهدی زنگنه – مدیرمسئول پایگاه خبری تحلیلی عصر
اهواز
منبع: عصر اهواز