در مورد قدرتپرستی و مالدوستی رجوی نمونههای فراوانی برای مثالزدن وجود دارد.
یکی از طنزهای به شدت تلخ این روزگار آن است که تصویر یک زن ولگردی به نام «مریم رجوی»، سرکردهی یکی از دوزخیترین «فرقه»های تروریستی در تاریخ بشریت (با رکورد کشتن دستکم 17،000 هموطن)، به مدد حمایتهای مزدوران سیاسی اجارهای چون «جان بولتون» و «رودی جولیانی»(که در چند سال اخیر، هزاران دلار بابت حضور و سخنرانی در شوی سالیانه منافقین در پاریس از این سازمان دریافت کردهاند) به عنوان نماد «آزادی»، «دموکراسی» و «حقوق زنان» در برخی رسانههای غربی فروخته می شود.
درباره ابعاد جنایتها و خیانتهای این فرقه ضدبشری تاکنون دهها کتاب نوشته شده و صدها کتاب دیگر باید نوشته شود، اما در این میان، پیامهای گاه به گاه سرکرده منافقین در دفاع از کشف حجاب فلان دختر «خیابان انقلاب» و فلان زن اغتشاشگر، و داعیهداری «حقوق زنان»، در گوش کسانی که خود در دستکم سه دهه اخیر مستقیما طعم قساوت، سفاکی و استبداد جنون آمیز مسعود و مریم رجوی را در مقرهای منافقین در بغداد و تیرانا و پاریس و سایر نقاط دنیا چشیدهاند، چون دشنامی زشت و زننده فرو میرود.
در سالهای اخیر، به ویژه در پی فروپاشی رژیم بعث عراق، دهها تن از زنان به دام افتاده در فرقه ضدبشری مجاهدین خلق، با سختیهای بسیار از اسارتگاههای خود گریخته و رازهای مخوف این سازمان را هم از داخل حصارهای چندلایه زندگی فرقهای بیرون برده و به گوش دنیای بیرون فرقه رساندهاند.
در سطور پیش رو، تنها گوشههایی از رفتارهای ضدبشری فرقه منافقین خلق را، تا جایی که به زنان مربوط می شود، از زبان رهایییافتگان از جهنم رجویها ترسیم میکنیم تا مشخص شود سردمداران «دموکراسی» و «حقوق بشر» در غرب که داعیهی دلسوزی برای زنان ایرانی دارند، برای دشمنی و ضدیت با ملت ایران با چه جنایتکاران ضدزن(و فراتر از آن ضدبشری) از در اتحاد درآمدهاند.
حسادت زنانه مریم و زنان ریش و سبیلدار!
«نسرین ابراهیمی»، از فرماندهان نظامی سازمان که چند سال پیش با مشقت بسیار از پایگاه اشرف گریخت و به افشاگری علیه آن پرداخت، در مصاحبه با «فواد بصری»(دیگر نجات یافتهی فرقه رجوی) درباره بیگاری کشیدن از زنان در اشرف میگوید:
" خیانت بعدی رجوی به این زنان این بود که برای این که زنها را به زندگی در آینده کاملا نا امید کند؛ تمامی زنان به طور خاص زنان جوان باید جلوی آفتاب کارهای سخت و طاقت فرسا انجام میدادند, مریم رجوی بارها گفته بود که صورت زنان را وقتی دوست دارد که آفتاب سوخته باشند. به این وسیله صورت زنان به شدت آفتاب سوخته و پر از لکههای آفتاب میشد و بر اثر کار زیاد و فشار صورتها شکسته میشد. در حقیقت می خواستند که صورتها کاملا زشت بشود که هر کسی با خودش فکر کند که من که سنم کم نیست و قیافه ام هم سوخته و زشت شده, پس دیگر همان بهتر که در این خراب شده یعنی اشرف بمانم تا بپوسم, چون جامعه مرا نخواهد پذیرفت.
در بین زنان, دستهای پر از پینه و زخم و صورتهایی سوخته و داغون ارزش بود و اگر کسی غیر از این بود گفته میشد که تن به کار نمیدهد و خیلی اوقات در نشستهای تحقیر کردن آدمها, این افراد باید جواب این سوال را می دادند که چرا صورتشان سوخته نیست و دستهایشان پینه بسته نیست."
«زهرا سادات میرباقری»، عضو سابق شورای رهبری با 23 سال سابقه عضویت در فرقه رجوی، دیگر قربانی این بیگاریهای جسمی بوده است. او در مصاحبه با سایت «انجمن نجات» پرده دیگری از این بردگی را نشان میدهد:
" مانورهای سنگین نظامی و حمل بارهایی که به واقع حتی برای مردان هم سخت بود، زنان را با جثه ضعیف و بیمار مجبور به انجام کارهای سنگین و سخت میکردند، برای مثال کار با تانکها و خودروهای فوق سنگین با دنده غیر هیدرولیک، که عملی بسیار دشوار بود اما زنان مجبور به یادگیری آن بودند و اگر خانمی از آن سر باز میزند با تنبیه مواجه میشد!. برای نمونه در تمرین برای عملیات آفتاب و چلچراغ و… مردانی که به عنوان مربی گمارده شده بودند، زنان را مجبور به حمل کولههای سنگین و دویدن به طول 700 متر میکردند تا برای حمل بار در عملیات از آنان استفاده شود. همچنین زنان را مجبور به حمل تیربار، نارنجک انداز و موشک اندازهای سنگینی چون BKC، RPG، باژار و جعبههای سنگین مهمات اینگونه تیربارها و موشک اندازها می کردند."
دلسوزی مریم رجوی برای «آزادی» حجاب!
در ماده 5 طرح کذایی ده مادهای مریم رجوی برای «ایران فردا»، آمده است:
" 5. ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی و اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی معتقدیم. هر گونه اشکال تبعیض علیه زنان ملغی خواهد شد، و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، و تحصیل و اشتغال برخوردار خواهند بود."
اما برای اینکه عمق دروغگویی و وقاحت این زن جنایتکار روشن شود، که با صرف پولهای کلان توانسته تصویر خود را به عنوان «آلترناتیو» جمهوری اسلامی به مشتی سیاستمدار کاسب مسلک جمهوریخواه در آمریکا و بازنشستگان و ورشکستگان سیاسی در اروپا بفروشد، باز صرفا به تجربیات رهایی یافتگان از جهنم رجویها رجوع میکنیم.
«پیام رستمی»، از نجاتیافتگان فرقه منافقین که هماکنون در تیرانای آلبانی ساکن است و علیه منافقین مطلب مینویسد، در مقالهای «آزادی» مدنظر منافقین را چنین افشاء میکند:
" شدت این سرکوب و اختناق روی زنان اعضای فرقه بیشتر از مردان بود و اعمال میشد. من خودم سالهاست که شاهد پوشش اجباری فقط دو رنگ سبز و خاکی و روسری سبز و خاکی (و قرمز برای مراسم) بوده ام. زنان مجبور به پوشش حجاب اجباری خیلی سخت حتی در مکانهایی که فقط زنان حضور داشتند، بودند. یادم هست در نشستی یکی از اعضای فرقه سوالی در مورد حجاب خواهران و این که برای این چه جوابی برای معاندین و ادعای شما برای انتخاب آزادانه پوشش دارید، پرسید (سران فرقه) تنها جوابی که به او دادند این بود که روسری، فرم رسمی سازمان مجاهدین خلق و ارتش آزادیبخش ملی است و زنان ملزم به پوشیدن روسری حتی در مکانهایی که مردان حضور ندارند، هستند."
مریم سنجابی، دیگر عضو نجات یافته فرقه که سابقا عضو شورای رهبری آن بود نیز در این زمینه حرفهای خود را دارد:
" زنان در اشرف اجازه نداشتند حتی کفشی که بیش از دوسانت پاشنه داشته باشد بپوشند. زنان اجازه نداشتند از جورابهای رنگی غیر از مشکی و رنگهای تیره استفاده کنند. برای زنان استفاده از لوازم آرایشی و حتی کرم ضد آفتاب ممنوع بود. عینکهای آفتابی و هر نوع امکانات دیگر غیرنظامی ممنوع بود. برای زنان هر لباسی جز لباسهای فرم نظامی ممنوع بود؛ درحالی که مریم رجوی در هر کجا با انواع و اقسام آرایش و لباسهای گران قیمت و میلیونی و روسریهای مارکهای هرمس و دولچه گابانا و بربری وشانل ظاهر میشد و همین طور مژگان پارسایی و زنان مدار یک شورای رهبری که با آرایش و لباسهای رنگین برای ملاقات با نظامیان آمریکایی می رفتند."
قله آرمانی و عقیم سازی زنان فرقه
فرقه رجوی که وجود خانوادهها را به علت وجود احساسات و عواطف سد را سرکوبگریهای خود میداند بنا بر یک نقشه ضدانسانی و رذیلانه تحت نام انقلاب ایدئولوژیک زن و شوهرها را در ابتدا مجبور به طلاق از هم کرده و در راستای همین تئوری زنان جداشده را جزو اموال سرکرده فرقه منظور مینماید. یعنی رهبر فرقه صدها زن اسیر را با دستور تشکیلاتی تحت نام «گذر از انقلاب مسعود و مریم» بعد از جدایی مجبور مینماید تا خود را در درجه اول از جهت ذهنی و در درجه بعد از جهت جسمی در اختیار سرکرده فرقه قرار دهند.
بتول سلطانی، یکی از زنان عضو فرقه جهنمی رجوی بود که بعد از بارها تلاش برای فرار از چنگ سازمان، در نهایت موفق به خلاصی از جهنم پادگان اشرف شد. او بعد از رهایی، تمام همّ و غمّ زندگی خود را مصروف افشاگری درباره جنایات رهبران فرقه مجاهدین خلق کرده است. سخنان خانم سلطانی که خود تجربه تلخ و تراژیک بردگی جنسی در حرمسرای مسعود رجوی را داشته، یکی از منابع ذی قیمت در شناخت ماهیت سرتاپا پلیدی این فرقه اهریمنی است. او بود که اولین بار مفهوم «قله آرمانی» را در قاموس سازمان تشریح کرد.
سلطانی در این مورد چنین گفته است:
" فرد انقلاب کرده باید خود را به «قله آرمانی» در سازمان برساند و این قله برای زنان با قبول به عقیم شدن (جراحی رحم) ثابت می شود و چنین عملی در واقع آخرین میخ را برتابوت عاطفه فرد میکوبد تا عنصر تکامل یافته! فرقه رجوی به بی امیدی کامل برسد و برای همیشه خود را در چهارچوب و حصار تشکیلات زندانی بداند."
بنابر گفتههای خانم سلطانی، مسعود رجوی در یکی از جلسات شورای رهبری (جمع زنان) تصریح کرد که مهمترین و اولین وظیفه «نفیسه بادامچی» (پزشک و عضو شورای رهبری) عقیم کردن زنان جوان اشرف بود و نفیسه بادامچی جنایتکار سالها به این شغل ضدانسانی مشغول بود و به بهانه های مختلف زنان را مجبور میکرد تا تن به این عمل بدهند و بابت این خوش خدمتی از سرکرده فرقه امتیاز میگرفت".
این برنامه ضدانسانی فرقه زیرنظرمستقیم مریم قجر عضدانلو(رجوی) و تحت سرپرستی دو نفر زن به نامهای «کبری طهماسبی» و «زهره بنی جمال» انجام میگرفت و بنا بر شهادت بتول سلطانی تا زمان حضور خودش در اسارتگاه، یکصد وپنجاه نفر از زنان جوان اسیر تحت عمل جراحی قرار گرفته و عقیم شده اند.
«زهرا سادات باقری»، دیگر عضو جداشده از سازمان بود که بعد از فرار از این فرقه جهنمی، علاوه بر شرح این جنایت بزرگ، اسامی 95 تن از زنان عضو سازمان را که تحت این عمل قرار گرفتند و زنانگی آنها توسط سازمان گرفته شد، منتشر کرد.
"قصد دارم لیستی را به مردم نشان دهم. لیستی که شامل اسامی 95 زن عضو سازمان مجاهدین خلق است که عمل بیرون آوردن رحم با بهانههای مختلف بر روی آنها انجام شده است. اسامی برخی آنان را برای شما قرائت میکنم. کبری طهماسبی (هاجر)، صدیقه خدایی صفت، حبیبه طاولی، حوری سیدی، حوری چرندابی، شهربانو سنگری، طاهره زارنجی، انسیه دولتشاهی، مریم نظام الملکی، فرح امامی، انسیه قلی زاده، فاطمه همدانی، اشرف تقوایی و خیلی زنان دیگر...
پزشک جلادی به نام دکتر نفیسه بادامچی عمل جراحی را برای این خانم های بیچاره انجام میداد و رحم های آنها را بیرون می آورد. کما این که ما خانم ها و دختران را به صورت نوبتی به پایگاه اشرف فرا می خواندند تا با مسعود رجوی در جشن های مختلف دیدار داشته باشیم. او از طریق مریم رجوی و دیگر اعضای شورای رهبری سازمان هدایایی به ما میداد؛ از جمله حوله حمام و لباسهای زیر زنانه و انواع عطرها و چیزهایی از این دست به اضافه گردنبندهای طلا که عکس مسعود روی آن حک شده بود که خود او آن را بر گردن ما می انداخت و الان شما یکی از این گردنبندها را می بینید که عکس مسعود رجوی روی آن حک شده است."
او به «پااندازی» مریم رجوی در جوش دادن رابطه شوهر فاسدش با زنان عضو شورای رهبری نیز اشاره می کند:
"مریم رجوی به همراه دیگر اعضای شورای رهبری سازمان، ما را به اظهار عشق خود به مسعود تشویق می کردند و از ما می خواستند تا در خطاب قرار دادن او از کلماتی همچون «عزیزم» و «عشقم» که معمولا عاشق ها به کار می برند، استفاده کنیم."(7)
رقص رهایی
در بهمن ماه سال 93، «انجمن زنان جداشده از سازمان (مجاهدین) خلق در اروپا» کنفرانسی در بروکسل برگزار کرد که در آن سه تن از زنانی که تا مرتبه عضویت در شورای رهبری سازمان ارتقاء یافته بودند و بعد از آن بریدند، به ذکر خاطرات تکاندهنده خود پرداختند.
خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق، برای اولین بار به طور تفصیلی از جزییات مراسمی به نام «رقص رهایی» پرده برداشت، مراسمی که ماهیت «فرقه»ای سازمان منافقین و حس تملک رهبر فرقه را بر همه اعضاء بیش از همیشه آشکار میکرد:
"در زمستان سال 1998 در جلسهای که مریم رجوی آن را برگزار کرد دعوت شدیم و به ما گفتند که باید استحمام کنید تا کاملا تمیز باشید و باید همه لباسها و روسری های شما جدید و تمیز باشد چرا که این جلسه، «حوض» شورای رهبری است و باید در آن حوض «رقص رهایی» اجرا کرد!!
حالت عجیبی به من دست داد و ترس و دلهره و فشار روانی داشتم به طوری که کنترل خودم را از دست دادم و از خودم سوال می کردم منظور از «رقص رهایی» چیست؟! حس فضولی نسبت به این موضوع پیدا کردم و تلاش میکردم تا واکنش مسئول آن موقع خودم خانم «فائزه محبتکار»، فرمانده مقر چهارم پایگاه اشرف، را ببینم.
بالاخره زمان موعود فرا رسید. من به همراه تعداد زیادی از اعضای زن شورای رهبری در مقر فرمانده و رهبر کل آن زمان مسعود رجوی در پایگاه «بدیع زادگان» در منطقه ابوغریب بغداد حاضر شدیم. بعد از یک ساعت انتظار یکی از کارمندان دفتر فرماندهی کل که مسئول امور اداری و خدماتی مسعود و مریم رجوی بود نزد ما آمد و یک بسته ای حاوی حوله و لوازم حمام و آرایش بین حاضران توزیع شد و گفت هر کس از شما که بدون حمام رفتن و عطر زدن به اینجا حاضر شده باید استحمام کند و عطر بزند و در نهایت پاکیزگی باشد.
من با خودم سوال میکردم که هدف از این کارها چیست؟! آیا مسعود میخواهد ما را عریان ببیند؟! چرا این همه بر استحمام فوری و خصوصا در این مکان یعنی در مقر مسعود و مریم رجوی اصرار میورزند؟!
با خودم کلنجار میرفتم و سعی میکردم خودم را به این نکته قانع کنم که این خواسته آنها صرفا برای آزمایش میزان سرسپردگی ما به رهبری است. بعد از اینکه همه آماده شدند به ما دستور دادند که وارد سالن «ایکس» شویم. ملافههای سفیدی بر روی فرش پهن شده بود. همه سالن پوشیده از رنگ سفید بود. دو مبل سفید رنگ هم در وسط سالن قرار داده بودند که رو به روی آن میزی بود که بر روی آن قرآن و آینه و شمع های روشن و صندوق کوچکی که بعدا فهمیدیم داخل آن گردنبندهای طلا وجود داشت و همچنین یک کیک چند طبقه و بزرگ قرار داشت. بعد از چند دقیقه هیاهویی به پا شد و مسعود و مریم رجوی وارد آن سالن شدند و مسعود لباس راحتی و در واقع لباس خانگی خود را به تن داشت و جوراب به پایش نکرده بود و مریم بی حجاب و با موی آراسته حاضر شد. مسعود بر روی مبل نشست و مریم هم در مبل دیگر و در کنار او نشست. سپس بلند شد و پشت سر مسعود ایستاد. یکی از خانم ها به او گفت چرا نمینشینی؟! مریم با لبخند گفت: «من این مبل را برای شما و همسران دیگر مسعود خالی گذاشتم!»"
اینجا بود که کل تصویری که طی سالها در ذهن بتول سلطانی، به عنوان یک عضو پاکباختهی سازمان درباره جایگاه «مقدس» رهبری، و رابطهی معنوی و ایدئولوژیک بین رهبر و اعضاء شکل گرفته بود، فروپاشید و او با حقیقت عریان و زنندهای مواجه شد:
"من از این عبارت «همسران دیگر مسعود» شوکه شدم! و از اینکه زنان عضو شورای رهبری کشف حجاب کرده اند، غافلگیر شدم.
در آن لحظات قلبم به شدت میتپید و نمیدانستم که نقشه دقیقا چه بود؟! و مراحل بعدی آن چیست؟ فکر می کردم که قرار است میزان سرسپردگی ما به رهبرمان و میزان تعهد ما به عهدی که با او بستیم و اعلام آمادگی ما برای ازدواج با او مورد محک قرار بگیرد. سپس در یک نقشه احتمالا از پیش تعیین شده مسعود از مریم پرسید: "مریم اینها چه می خواهند؟! و چرا آن ها را به اینجا آورده ای؟
مریم رجوی پاسخ داد: «به اینجا آمده اند تا مراسم ازدواج بین خود و آن ها را برایشان اجرا کنی ... مگر نگفتم که هر زنی باید راه مرا در پیش بگیرد؟! ... من بارها و بارها گفتم که همه زنان مجاهد خلق همسران تو هستند و این مساله ای جدی و واقعی است و یک شعار نیست» سپس مریم به ما گفت: «هریک از شما باید به تنهایی بر روی این مبل و در کنار مسعود بنشینید تا مسعود خطبه عقد را بر شما بخواند و هر یک از شما باید رضایت و موافقت خود را با ازدواج با مسعود اعلام کنید.»
بعد از اینکه مسعود رجوی خطبه عقد را خواند صندوق کوچک روی میز را باز کرد و گردنبندهای طلا را از آن بیرون آورد و آن را بر گردن هر یک از ما قرار می داد و بعد از آن ما را در آغوش می گرفت و می بوسید.
در اینجا بود که مریم رجوی به ما گفت: «شما از این به بعد همسران مسعود هستید.»"
اینها شرح سکانسی از یکی از سریالهای به اصطلاح تاریخی ترکیهای به سان «حریم سلطان» نیست. اینها شرح حرمسرای شاهان قجری یا عثمانی نیست، بلکه واقعیت بینقاب سازمانی است که در دهه 40 با شعار در هم آمیختن «اسلام» و «مبارزه» در جهت «رهایی خلق» شکل گرفت، اما به واسطه انحراف و التقاط در اساس و پایههای خود، مسیر معکوس تعالی را طی دههها طی کرد تا به حضیض دوزخی یک فرقه سرتاپا باطل برسد که رهبر آن، با زنان عضو «شورای رهبری» به سان کنیزکان غنیمتی رفتار میکند. احتمالا همینجا بود که بتول سلطانی و دیگر زنان حاضر در این مراسم شیطانی، دریافتند که چه کلاه گشادی بر سرشان رفته و همهی آن برنامهها، انقلاب ایدئولوژیک، طلاقهای اجباری، جلسات اعتراف؛ خلع رده و جایگاه از مردان و مثلا «بالا کشیدن» زنان، برای آن بود که مونوپلی مسعود بر تمام زنان فرقه، پله به پله و به شکلی خزنده محقق شود. بتول سلطانی ادامه می دهد:
"ناگهان صدای موسیقی بلند شد و دیدم که زنان قدیمی و عضو شورای رهبری خود را بر روی ملافه سفید رنگ انداخته و لباس های خود را درآوردند و در مقابل مسعود رجوی و با دستور وی در مقابلش رقصیدند و اینجا بود که مسعود گفت: «این همان رقص رهایی است»!! سپس با صدای بلند به ما گفت: «شما برای من همچون زنان پیغمبرید یعنی ازدواج شما با فردی دیگر حرام است» سپس آیه 32 سوره احزاب قرآن کریم را قرائت کرد: ««یا نساء النبی لستن کأحد من النساء إن اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفا». "ای همسران پیامبر، شما اگر تقوا پیشه کنید مانند دیگر زنان (عادی) نیستید، پس با گفتارتان ناز و عشوه مریزید تا کسی که در دل او مرض (فسق و فجور) است (در شما) طمع ورزد، و گفتاری نیکو (و دور از تحریک و ریبه) بگویید.»
اینجا بود که مریم رجوی دیگر زنان را تشویق میکرد تا لباسهای خود را از تن بیرون کنند و در مقابل همسرش مسعود عریان و لخت برقصند!! و گفت: «چرا شما خودتان را برای مسعود نمیکشید و با هم رقابت نمیکنید و از او نمی خواهید تا به شما اجازه بدهد به تنهایی وارد اتاق خواب او بشوید و با مسعود تنها و همبستر شوید؟»"
جدای از وقاحت گندآلودی که در جای جای این صحنهها نهفته، اوج بیشرمی و رذالت مریم رجوی آنجاست که (نعوذ بالله) مسعود را با پیامبر اعظم، حضرت ختمی مرتبت(ص)، مقایسه و از تعبیر به «معراج» رفتن زنان در اشاره به همبستری همسر جنایتکار و فاسدش استفاده میکند:
"سپس زنان به صف ایستادند و هر یک از آنها ثبت نام شدند تا به صورت نوبتی و در یک شب با مسعود هم بستر شوند تا این که در یکی از روزها نوبت به من رسید. مریم مرا فرا خواند و گفت: «امشب شب عروسی و شب معراج توست!!» به هنگام شب به محل اقامت مسعود رفتم و مریم مرا تا اتاق خواب او همراهی کرد و مسعود با من همبستر شد و رابطه جنسی برقرار کرد."
خانم «نسرین ابراهیمی»، از اعضای ارشد سابق سازمان و از فرماندهان ارتش به اصطلاح «آزادیبخش»؟!، ابعاد دیگری از این «خود-پیامبر-پنداری» رهبر فرقه(مسعود رجوی) را در این کنفرانس ترسیم کرد. فرقهای که در آن مردان و زنان نه تنها از برآوردن طبیعیترین و بدیهیترین خواستهای غریزی خود به شدّت منع می شوند، که حتی حق ندارند در ذهن خود به همسران سابق خود(که فرقه ظالمانه و ناجوانمردانه آنها را وادار به طلاقشان کرده) فکر کنند:
"هر گاه مردی از اعضای سازمان مجاهدین خلق و ساکنان پایگاه اشرف در پایگاه به زنی نگاه می کرد، او را در زندان قرار می دادند و شکنجه می کردند. به همین خاطر مسعود رجوی اختیار کامل داشت و هر جور که می خواست عمل می کرد و هر مردی را که حتی به همسر سابقش فکر می کرد و هر زنی را که به شوهر سابقش فکر می کرد را مجازات می نمود. با این که ما رفتارهای رجوی و تعامل او با زنان و دختران را می دیدیم اما هیچ گاه فکر نمیکردیم که رجوی به بهانه مبارزه و جهاد و پیوستن به سازمان، از آن ها سوء استفاده جنسی کند.
به یاد دارم که مسعود رجوی در جشن ها و جلسات خود با زنان و دختران سازمان، لباس هایی را به تن می کرد که در جلسات خود با مردان سازمان، آن لباس ها را نمی پوشید. در ماه رمضان با زنان و دختران می نشست و به آن ها دستور می داد که دور او جمع شوند و او را در آغوش بگیرند. این مساله اگر توسط مردان سازمان رخ می داد گناهی نابخشودنی بود. اما خود رجوی در میان زنان و دختران می نشست و برای نشان دادن عشق خود به آنان بقیه چای خود را به آنان می داد تا آن را بنوشند و تبرک بگیرند."
خانم ابراهیمی در ادامه از سرنوشت تلخ دختران و زنان «زیبارویی» می گفت که از بداقبالی مورد توجه رجوی کفتارصفت قرار می گرفتند:
"در این جلسات و جشن های خاص مسعود رجوی از بین حضار، زنان و دختران جوان و زیبا رو را انتخاب می کرد و آن ها را با نام کوچک خود صدا می نمود و به آنان دستور می داد تا در کنار او بنشینند. بعد از آن با لمس کردن بدنشان با آنان شوخی می کرد. برای مثال به یاد دارم که دختر زیبارویی به نام سارا حسنی در آنجا حضور داشت که رجوی او را فراخواند و گفت: «سارا برای من چای بیاور» سارا هم برای او چای آورد و بعد از آن رجوی شروع به شوخی کردن با او نمود و بعد از مدتی؛ از مخفی شدن سارا به مدت چند ماه غافلگیر شدیم و هنگامی که او را دیدیم وضعیت نامناسب داشت و افسرده و از لحاظ روانی دچار مشکل شده بود. دقیقا نمی دانستیم که رجوی با او چه کار کرده بود؟!
در پایگاه اشرف مسعود رجوی صرفا با زنان عضو شورای رهبری رابطه جنسی برقرار نمی کرد بلکه به دختران باکره زیبارو اجازه نمی داد که باکره باقی بمانند و به صورت انفرادی و یا دستهجمعی به آنان تجاوز جنسی می کرد.
همچنین به یاد دارم که دختر زیبارویی به نام الهه وجود داشت که رقص عربی را خوب بلد بود چرا که خود از عرب های ایران بود و به رقص عربی آشنا بود. یک بار در جشنی که در اشرف برگزار شد، روبه روی مریم رجوی رقصید. مریم به او گفت: «وقتی مسعود وارد جشن شد در مقابل او برقص» الهه هم این کار را انجام داد و بعد از آن مریم، الهه را با خود به مقر اقامت مسعود برد.(10)
شکنجهگاهی به نام اشرف
مریم سنجابی، دیگر عضو سابق شورای رهبری سازمان خلق بود که در این کنفرانس زبان به افشای رازهای مخوف اشرف گشود و از «زنانی» صحبت کرد که در دانشگاه دوزخی سازمان نه تنها از مقام زنانگی، که از مقام انسانیت سقوط کردند و تبدیل به شکنجهگرانی حرفهای شدند که بیرحمانه رفقا و دوستان دیروز خود را با اتهامات واهی و دروغین شکنجه می کردند:
"در اوایل سال 1995، بعد از آنکه 8 سال از پیوستن من به سازمان خلق و کارم در پایگاه های بغداد می گذشت، مرا به پایگاه اشرف منتقل کردند. در پایگاه اشرف مرا در مقرّی به نام «قلعه» وارد کردند که یک زندان معروف و هولناکی است که در خیابان 400 در پایگاه اشرف قرار دارد و من سوار بر ماشین بودم. پس از آنکه دروازه های آهنی قلعه را بستند به سرعت مرا از ماشین پیاده کردند و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس داخل یک اتاقی انداختند که در آن محبوبه جمشیدی معاون فرمانده کل ستاد ارتش آزادیبخش ملی را دیدم که پشت میز نشسته بود. مرا بر روی صندلی نشاندند و محبوبه بلافاصله شروع به فریاد زدن و فحش دادن به من کرد و گفت: «تو مزدور و مأمور رژیم هستی و ما تو رو می کشیم». تا می خواستم صحبت کنم مرا کتک می زدند و فحش می دادند. بعد از چند دقیقه چشمانم را بستند و مرا در سلولی که پنج زن و دختر دیگر در آن وجود داشت قرار دادند. نام برخی از آن ها فریده علیزاده و مژگان محمد زمانی و زهرا احمدی بود. بعد متوجه شدم که 3 یا 4 سلول دیگر هم وجود دارد که در آن برخی زنان زندانی هستند. درهای سلول را فقط سه بار در روز به منظور دستشویی و وضو گرفتن باز می کردند و ما را چشم بسته و پشت سرهم می بردند و به هیچ یک از ما اجازه نمی دادند تا بیشتر از یک دقیقه در دستشویی بمانیم و اگر بیشتر می ماندیم پس از خروج ما را کتک می زدند."
سنجابی از شکنجه شدن خود به دست زنی به نام «فاطمه خردمند» گفت که برای در هم شکستن جسم و روح او و سایر زندانیان سازمان(که خود تا دیروز عضو شورای فرماندهی منافقین بودند) از دادن رکیکترین فحشها و شدیدترین خشونتها ابایی نداشت. به واقع «فاطمه خردمند»، نماد همه زنان فرقه منافقین است که در پی سالیان سال مغزشویی، تبدیل به یک ربات بیرحم و بیعاطفه شده که برای رضایت رهبر فرقه حاضرند همه اصول انسانی را زیر پا بگذارند:
"بعد از تقریبا یک هفته ما را به سلولی که تقریبا 30 زن در آن حضور داشتند منتقل کردند. طی این مدت زندان بان های ما حشمت تیفتکچی و ناهید صادقی و کبری حسنوند و فاطمه خردمند بودند که فاطمه خردمند با پوتین نظامی خودش به تمام اعضای بدن من از جمله سر و صورتم ضربه وارد می کرد. همزمان به من فحش های رکیک هم می داد و ضربات سهمگین او منجر به پاره شدن لب ها و خونریزی شدید شد بی آنکه این خونریزی پانسمان و یا بخیه زده شود و آثار این پارگی هنوز بر لبانم مشخص است.
در یکی دیگر از روزها فاطمه خردمند همچون حیوان درنده به قصد شکستن دستم به من حمله کرد به طوری که به شکل دیوانه وار دستانم را می پیچید تا آن را بشکند اما موفق به این کار نشد چون من محکم او را به عقب هل دادم . فقط عصب دست راست مرا مورد اصابت قرار داد به طوری که دست راست من چندین سال بی حس بود و آثار این ضربه همچنان مشخص است.
این روش شکنجه به مدت 10 روز بر روی من ادامه داشت. در یکی از روزها شهین حائری و سعیده شاهرخی و دیگر زندان بان ها آمدند و من موفق نشدم که آن ها را درست ببینم. این سه نفر مرا روی زمین کشیدند و به اتاقی بردند و دست و پایم رابستند و کف پا و تمام بدنم را با شلاق زدند به طوری که بی هوش شدم. سپس بر روی صورتم آب ریختند تا اینکه دوباره بهوش آمدم و دوباره عملیات شکنجه و تازیانه زدن را شروع کردند و دوباره از هوش رفتم و این بار وقتی به هوش آمدم خودم را در همان سلول یافتم و بعد از 10 روز شکنجه وحشیانه و مستمر مرا به سلول دیگر زندانی ها، منتقل نکردند بلکه مرا به محل سابق یعنی خیابان 400 در پایگاه اشرف بازگرداندند.
فرقه مخرب کنترل ذهن
ابراهیم خدابنده، عضو جداشدهی گروهک منافقین که از سال 1359 تا 1382، تمام زندگیش(به قول خودش 24 ساعت شبانهروز) در خدمت سازمان بود و در بخش روابط بینالملل آن فعالیت می کرد، اکنون مدیرعامل «انجمن نجات»(یک سازمان مردمنهاد که از اعضای بریده و نجات یافته از منافقین) است و به صورت متمرکز روی ساختار و نوع فعالیت «فرقه»ها مطالعه می کند. خدابنده اکنون یکی از شاخصترین چهرههایی است که به عنوان یک عضو سابق فرقه رجوی، درباره ماهیت شیطانی آن افشاگری می کند.
ابراهیم خدابنده در مصاحبهای که در 4 مرداد 92 در وبسایت باشگاه خبرنگاران از او منتشر شد، جنایات رجوی علیه زنان را تصدیق می کند و بر این مساله که در فرقه منافقین خلق، همه زنان «کنیز» و «بنده» حرمسرای رجوی بودند، صحه می گذارد. او که یک کارشناس مسایل فرقههاست، ابتدا توضیحی درباره ساختار روانی حاکم بر سازمان ارایه می دهد:
" گروهک تروریستی منافقین یک "فرقه مخرب کنترل ذهن" است و این یک تعریف علمی است که دارای خصوصیات فراوانی بوده که یکی از جالبترین نمونههای این پدیده، سازمان مجاهدین خلق و یا همان گروهک تروریستی منافقین است که میتوان تمام خصوصیات بیانشده در این کتاب را در فرقه رجوی به خوبی مشاهده کرد. باید اشاره کرد که سرکردگان فرقهای بر سه پایه قدرت، ثروت و شهوت حرکت میکنند، در مورد قدرتپرستی و مالدوستی رجوی نمونههای فراوانی برای مثالزدن وجود دارد.
در مورد قسمت سوم نمونهای نداشتم، تا اینکه چندتن از شورای سرکردگی گروهک تروریستی منافقین در پاریس پس از جدایی از این گروهک تروریستی دست به افشاگری زدند.
پردهبرداشتن از این موضوع پلید توسط شورای سرکردگی انجام شد که باید بگویم همه اعضای این شورا را زنان تشکیل داده و هیچ مردی نمیتوانست عضو شورای سرکردگی باشد."
خدابنده تایید می کند که شورای رهبری منافقین، عملا چیزی جز «حرمسرای» مسعود رجوی نبوده و عملا همه زمینهسازیهایی که با «انقلاب ایدئولوژیک» از سال 64 در جهت جداسازی زنان از شوهران انجام گرفت؛ چیزی جز برآورده کردن نیات جنسی پلید و شیطانی مسعود نبوده است و البته در این میان کارگزاری و عاملیت ماجرا با کسی نبود جز مریم که خود توسط شوهر سابقش(مهدی ابریشمچی) به رهبر فرقه «هبه» شده بود:
"این شورای رهبری به نوعی نقش حرمسرای مسعود رجوی را ایفا میکرد و مریم رجوی خود، این زنها را برای مسعود انتخاب کرده و برای ما مردها اصل این موضوع مشخص نبود و تصور میکردیم که انقلاب ایدئولوژیک یک بحث تئوریک است که با این عمل به صورت عملی در آمده است.
تئوری انقلاب ایدئولوژیک در سال 64 در این گروهک تروریستی مطرح شد و زمانی که مریم عضدانلو از شوهرش مهدی ابریشمچی جدا شد و به همسری مسعود رجوی درآمد و در سال 68 همه زنان خود را طلاق دادند.
توجیه مسئله طلاق به اینگونه بود که تمام زنها در حکم زن مسعود رجوی هستند، یعنی در حریم آن بهشمار رفته و هیچ مردی در تشکیلات نمیتواند ازدواج کند و تمام زنان این گروهک شوهر داشته و شوهرشان مسعود رجوی است و در مقابل هم هیچ زنی نمیتواند ازدواج کند، چون یک همسر به نام مسعود رجوی دارد.
ما پیش از این اتفاق در این زمینه فکر میکردیم که این فقط یک تئوری است و با بسیاری تفکرات مثل خواستار رهایی از هرگونه وابستگی خود را توجیه میکردیم، ولی بعد دیدیم که در عمل نیز نمود عینی و مادی داشته و فقط ذهنی نبوده است."
خدابنده به عنوان کسی که عمر و جوانیش به پای تعلقات فرقهای تباه شد، در نهایت هشدار می دهد که جذب فرقهها شدن و در باتلاق آن فرو رفتن، یکی از بزرگترین تهدیدات امروز جامعه ایران است:
" این مسئله در حال حاضر به عنوان یک تهدید بهشمار میرود و به عنوان بالاترین آسیب اجتماعی معرفی شده و گرفتاری در دامن فرقهها وحشتناکتر از گرفتاری در دام اعتیاد است."
منبع: تسنیم
اشتباهات سادهای در استفاده روزمره از لپتاپها وجود دارد که میتواند عمر این گجت سودمند را تا مقادیر بسیار زیادی کاهش دهد. رعایت این موارد میتواند از بسیاری از مشکلات سختافزاری و نرمافزاری لپتاپها جلوگیری کند.
سردار حیدر عباس زاده پیش از ظهر امروز سه شنبه در نشست خبری با اصحاب رسانه با اشاره به کاهش ۲۰ درصدی جرایم خشن با هفت مؤلفه در سال جاری اظهار کرد: با توجه به گستردگی استان، تنوع جمعیتی، شرایط خاص خوزستان، تورم، گرانی و بیکاری در حوادث اجتماعی و جرایم عمومی اثرگذار است ولی با همه این اوصاف چنین کاهشی خیلی خوب است.
به گزارش"تابناک" وی با اشاره به کاهش ۱۳ درصدی جرایم خشن استان خوزستان در سال گذشته نسبت به مدت مشابه سال ماقبل افزود: توجه ویژه به کشف جرم یکی از مهمترین شاخصهای موفقیت در کاهش وقوع جرایم خشن است.
فرمانده انتظامی خوزستان با تأکید بر اینکه نیروی انتظامی نسبت به هیچ حادثهای بی تفاوت نیست، خبر داد: آمار کشفیات جرایم خشن در سال گذشته ۸۵ درصد بوده که امسال به ۹۸ درصد افزایش داشته است.
سردار عباس زاده با ابراز امیدواری از کاهش آمار تیراندازی ادامه داد: یکی از معضلات استان خوزستان تیراندازیهای بی رویه بود ولی امسال نسبت به سال گذشته ۲۸ درصد کاهش تیراندازی داشتیم؛ همچنین کشف تیراندازی در ماهشهر امسال ۱۱۵ درصد و سال قبل ۹۱ درصد بود.
وی با اشاره به افزایش وقوع سرقت در سراسر کشور عنوان کرد: در استان خوزستان امسال ۸۵ درصد کشف سرقت داشتیم.
فرمانده انتظامی خوزستان با اشاره به انهدام ۸۱ باند توزیع مواد مخدر یادآور شد: سال گذشته ۶ تُن و ۲۸۳ کیلو و ۷۷۴ گرم و امسال ۱۰ تُن و ۸۴ کیلو و ۷۷۹ گرم مواد مخدر کشف شد که نسبت به سال قبل ۶۰ درصد افزایش کشف داشتیم.
سردار عباس زاده در خصوص کشف و جمع آوری سلاح غیرمجاز با اشاره به جمع آوری سه هزار و ۸۴۴ قبضه اسلحه گفت: از ابتدای سال جاری تاکنون ۳۳ مرحله طرح برای جمع آوری سلاح در استان خوزستان اجرا و در نتیجه ۱۱ درصد افزایش کشف داشتیم.
وی در خصوص کشفیات کالای قاچاق با اشاره به افزایش ۲۷۴ درصدی در سال جاری بیان کرد: امسال دو تریلیون و ۹۴۲ میلیارد و ۴۵۱ میلیون تومان کالای قاچاق در خوزستان کشف شد؛ این آمار در سال گذشته ۷۰۸ میلیارد و ۶۴۹ میلیون تومان بود.
فرمانده انتظامی خوزستان با اشاره به بازسازی و نوسازی کلانتریهای مختلف به منظور ارائه خدمات بهتر به مردم ادامه داد: یک هزار و ۶۴ دستگاه خودروی قاچاقچیان توقیف و باندهای بسیاری نیز متلاشی شدهاند.
سردار عباس زاده با تأکید بر اینکه نیروی انتظامی هرگز مخالف شادی مردم نیست، اضافه کرد: اجازه نمیدهیم که افراد فرصت طلب از چهارشنبه سوری که سنت دیرینه ای است، سوءاستفاده کنند.
وی با ابراز امیدواری نسبت شرایط آب و هوایی خوزستان و امنیت مطلوب این استان برای جذب مسافران نوروزی بیشتر در مقایسه با سالهای قبل خبر داد: در مسیر جادهها، شهرها و حتی ورودیها نزدیک به ۸۰ ایستگاه موقت پلیس در حوزه انتظامی برپا و نیروهای مورد نیاز نیز مستقر میشوند؛ نیروی انتظامی استان با همکاری نیروهای اعزامی از ناجا در حوزههای امنیتی، انتظامی و به ویژه امنیت عمومی (سرقتها و جرایم خشن) و همچنین با فعال شدن گشتهای هوشمند انتظامی، نگهبان محله و پلیس افتخاری در ایام نوروز اقدامات لازم را انجام میدهد.
فرمانده انتظامی خوزستان با اشاره به «نشاط بهاری، نظم و قانون مداری» به عنوان شعار بهاری نیروی انتظامی در سال جاری گفت: نیروی انتظامی استان خوزستان در بخشهای مختلف از جمله پلیس راهنمایی و رانندگی خدمات رسانیهای مطلوبی برای مسافران نوروزی و همچنین راهیان نور تدارک دیده است.
سردار عباس زاده با اشاره به راهیان نور به عنوان یکی از اولویتهای مهم نیروی انتظامی اضافه کرد: راهیان نور یکی از موضوعات مهم و سنت حسنهای است که با گذشت ۳۰ سال بعد از دفاع مقدس شاهد حضور گسترده مردم در مناطق عملیاتی هستیم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه از ۵۸ یادمان شهدای کشور ۲۱ یادمان مربوط به خوزستان است، گفت: دوران دفاع مقدس به تعبیر حکیمانه مقام معظم رهبری یک ثروت عظیم ملی است؛ در سال گذشته حدود ۶ میلیون نفر زائران راهیان نور به استان خوزستان سفر داشتهاند.
فرمانده انتظامی خوزستان در پایان با اشاره به کشف ۹۵ درصدی سرقت خودرو در خوزستان بیان کرد: استان خوزستان در حوزه کشف جزو چهار استان برتر کشور است.
در سال ۲۰۱۸ میزان تجارت دوجانبه ایران و ترکیه به ۹.۳ میلیارد دلار رسید که طی ۹ سال گذشته کمترین سطح بود. آمارهای رسمی ترکیه نشان میدهد که سطح تجارت میان دو کشور پس از عبور از مرز ۱۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰، در سال ۲۰۱۲ به اوج خود یعنی ۲۱.۹ میلیارد دلار رسید اما پس از آن روند کاهشی آغاز شده است. میزان صادرات ترکیه به ایران در سال ۲۰۱۲ به بیشترین سطح یعنی ۹.۹ میلیارد دلار رسید اما در سال ۲۰۱۷ به ۳.۳ میلیارد دلار و در سال ۲۰۱۸ تا ۲.۴ میلیارد دلار کاهش یافت. واردات ترکیه از ایران نیز از سقف ۱۲.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۱، به ۷.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ و ۶.۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۸ رسید. بسیاری امیدوار بودند که با استفاده از ریال ایران و لیره ترکیه در معاملات، تعامل تجاری میان دو طرف تسهیل شده و حجم تجارت افزایش چشمگیری بیابد. اما چنین اتفاقی رخ نداد.
/ اسرائیل نگران خروج کامل روسیه از سوریه است؛ پوتین به قولش در مورد ایران عمل نکرد
/ آیا نفت کش های ایران در خلیج فارس مورد حمله امریکا و اسرائیل قرار خواهند گرفت؟
رئیس هیئت سوارکاری منطقه آزاد اروند از برگزاری دومین مسابقات کشوری اسب دوانی اسب اصیل عرب خبر داد.
خسرو نشان در گفتگو با مهر با اشاره به علاقهمندی مردم منطقه و جذابیتی که این ورزش برای میهمانان و گردشگران نوروزی دارد، گفت: این مسابقات برای دومین سال پیاپی هم زمان با دیگر برنامههای نوروزی در اروند برگزار میشود.
به گفته وی این مسابقات با حضور بهترین سوارکاران کشور در پیست سوارکاری به نشانی فلکه فرودگاه، منطقه دیریفارم روبروی نمایشگاه بینالمللی سازمان منطقه آزاد اروند برگزار میشود.
رئیس هیئت سوارکاری منطقه آزاد اروند با اشاره به اینکه این مسابقات به عنوان بزرگترین رویداد ورزشی نوروز ۹۸ منطقه به شمار منی رود، افزود: مسابقات کورس اسب دوانی روز جمعه هفته جاری برابر با ۹ فروردین ساعت ۱۴ و هفته بعد یعنی جمعه ۱۶ فروردین در همان ساعت برگزار میشود.
اروندکنار در انتهای آبادان و واپسین بندر ایران در کرانه اروندرود است.عملیات والفجر ۸ در منطقه اروندکنار انجام شد و امروز مقصد بسیاری از مسافران نوروزی راهیان نور است.
سیروس نعمتی نژاد به عنوان سرمربی جدید آبیپوشان خوزستانی انتخاب و معرفی شد.
به گزارش مشرق، تمرینات تیم استقلال خوزستان از امروز برای بازی با تراکتورسازی شروع خواهد شد.
در همین راستا سید سیروس نعمتینژاد به عنوان سرمربی تیم استقلال خوزستان انتخاب شد.
بعد از کنارهگیری کریم بوستانی از هدایت استقلال خوزستان کریم قنبری تا انتخاب سرمربی جدید هدایت موقت آبیپوشان را بر عهده داشت.
معاون هماهنگ کننده سپاه خوزستان گفت: شناسایی عوامل پشت پرده این حادثه در شهرهای دزفول و اندیمشک آغاز شده است.
سرهنگ عبدالرضا حاجتی معاون هماهنگکننده سپاه خوزستان امشب در جمع خبرنگاران در رابطه با تنش بر سر محدوده مرزی دزفول و اندیمشک اظهار کرد: بی کیاستی برخی افراد باعث ایجاد فتنه در این دو شهرستان شد، برخیها به این اختلاف بر سر نصب یک تابلو دامن زدند و حاشیههای تأسف باری را ایجاد کردند.
وی ادامه داد: از مسؤولان هر دو شهرستان میخواهیم از اظهارنظرهای غیرمسؤولانه خودداری کنند چرا که ممکن است افراد سودجو از صحبتهای آنان به ضرر منافع استان و کشور سوءاستفاده کنند.
معاون هماهنگکننده سپاه خوزستان گفت: شناسایی عوامل پشت پرده این حادثه در شهرهای دزفول و اندیمشک آغاز شده است.
حاجتی گفت: استاندار خوزستان باید با افرادی که در زمینه ایجاد این تفرقه نقشی دارند به شدت برخورد کند و قوه قضائیه نیز باید در این زمینه انقلابی عمل کند.
به گزارش فارس، شب گذشته تنش و درگیری بر سر محدوده شهری بین دزفول و اندیمشک بالا گرفت تا آنجا که منجر به درگیری و زدوخورد بین طرفین شد و موجب خسارت به اموال عمومی و زخمی شدن تعدادی از شهروندان دزفولی و اندیمشکی شد.
ناآرامی شب گذشته موجب خسارت به اموال عمومی و زخمی شدن تعدادی از شهروندان دزفولی و اندیمشکی شد
سفر بهیادماندنی ما به شوش، کهنترین شهر ایران از دروازه ورودی آن آغاز میشود همانجایی که برای دیدن بخشی از زیباییهای بصری این شهر باید کمی به نگاههایت شیب دهی تا بتوانی قلعه، نوک گنبد سفید حرم دانیال نبی، محوطه باستانی و.... را ببینی!
به گزارش خبرگزاری فارس از شوش، از اهواز که بخواهی به شوش بروی، مسیر حرکت مشخص است و کافی است از سه راهی خرمشهر، به جاده پلیسراه قدیم بروی تا فرمان ماشین خودبهخود راه شوش را در پیش گیرد.
بگذریم که در طول مسیر زیباییهای طبیعت پیش از آمدن بهار در دو طرف جاده خودنمایی میکنند اما وقتی باران قدمبهقدم تا کرانههای شوش بدرقهات کند طعم سفر برایت متفاوتتر میشود.
تقریباً ۱۵ کیلومتر مانده به شوش باران قطع میشود و خورشید خانم با دستپاچگی ابرها را کنار میزند تا خودی به ما نشان دهد؛ پنجههای آفتاب بعد از یک باران شدید شفافتر و تیزتر از روزهای معمولی است و خندههای ژیگول زمین نشان از خرسندی رسیدن گرما بعد از یک باران تند است، اینجا علاوه بر خانهتکانی باران نیز طبیعت تکانی کرده است.
برای دیدن زیباییهای شوش کمی باید به نگاههایت شیب دهی
برای ما، اما سفر از دروازه شوش آغاز میشود همانجایی که برای دیدن زیباییهایی بصری این شهر باید کمی به نگاههایت شیب دهی تا انتهای ارتفاع قلعه، نوک گنبد سفید حرم دانیال نبی که با معماری زیبایی ساختهشده، محوطه باستانی و.... را ببینی!
گذر از شرکت نیشکر هفتتپه، مزارع کشاورزی، بیمارستان نظام مافی، پروژههای روگذر و زیرگذری که با ممانعت میراث فرهنگی متوقف شده و... همه و همه سوژههای داغ خبرنگاران در ماههای گذشته بود و دیدن آنها سبب شد هرکدام از ما کنجکاو وضعیت فعلی آنها شویم.
دعبل خزاعی
اولین مقصد سفر ما مزار دعبل خزاعی واقع در بازار مرکزی شوش است؛ اگرچه شلوغی بازار در ایام پایانی سال طبیعی است اما اینجا در کنار شلوغی بهشدت جریان زندگی را حس میکنی، اطراف مقبره تاچشم کار میکند فروشگاه و بساطی است که انواع و اقسام اجناس و سوغاتی را به دست مردم و گردشگرانی که از استانها و کشورهای دیگر آمدهاند میفروشند.
هنوز محوطه مقبره از باران شب گذشته و صبح امروز خیس است؛ باوجوداینکه در نخستین ساعات روز وارد مقبره شدیم اما عدهای پیش از ما خود را به آنجا رسانده اند تا با شاعر پرآوازه امام رضا (ع) دیداری تازه کنند.
محوطه موزه شوش
دیوارهای محوطه موزه کوتاه است اما ارتفاع درختان کنار، اکالیپتوس، انار، نخل، سریم، و... از دیوار بلندتر است و قطرات باران روی برگ درختان دیده میشود؛ موزه که در میان باغی بزرگ ساخته شده و برای ورود باید در محوطه زیبای آن قدم بزنی که در راه بعضی از مجسمه ها و آثار باستانی را هم میبینی که در داخل محفظه های شیشه ای برای بازدید عموم قرار دارند.
اطراف باغ با آجر به شکل زیبایی درستشده است؛ کثرت درختان کُنار بیش از درختان دیگر در میان باغ خودنمایی میکند؛ زیر هر درخت کُناری چند دانه کُنار رسیده و کال ریخته است و آنقدر درختان درهمتنیده هستند که نور خورشید با تنه زدن به ساقه و برگ درختان خود را به زمین میرساند.
پتک فرانسویها بر سر ستون کاخ شوش
موزه شوش یکی از مهمترین موزه های ایران و دارای شش تالار بزرگ است که آثار به نمایش درآمده در آن به دوره پیش از تمدن عیلام و دوران مختلف تاریخ تعلق دارد.
این آثار حاصل تنها بخش کوچکی از حفاریهای منطقه شوش و چغازنبیل است که به موزه ملی ایران و موزه لوور فرانسه منتقل نشده است؛ باستانشناسان فرانسوی سالهای سال در شوش مستقر بودند و آثار تاریخی بسیاری را به فرانسه منتقل کردند که یکی از گرانبهاترین این آثار، تندیس بزرگ و برنزی «ناپیراسو»، ملکه عیلام بود که 1800 کیلوگرم وزن و بیش از 3000 سال قدمت داشت.
نقل است که یک زوج فرانسوی به نام های مارسل و ژان از 1884 تا 1886 میلادی در شوش آثار بسیاری را کشف کردند که از جمله این آثار گاو سنگی بزرگی به وزن حدود 12 تن، متعلق به سر ستون یکی از کاخها بود.
ژان دیو لافوآ در خاطرات خود نوشته است از اینکه نمیتوانست این توده عظیم سنگی را از جای خود حرکت دهد به شدت عصبانی شد و با پتک به جان سرستون افتاد. سرستون مثل میوه رسیده از هم شکافت و به این ترتیب امکان انتقال تکههای کوچک آن به فرانسه فراهم شد.
تاریخ 7 هزار ساله
برای رفتن به محوطه باستانی و قلعه اکروپل از سمت چپ باغموزه خارج میشویم و پس از پیمودن پله پَهن چوبی به کاخ آپادانا میرسیم؛ بیژن حیدری مسئول محوطه قلعه باستانی شوش میگوید: کل محوطه باستانی شوش 7 هزار هکتار است اما اغلب عرصه جهانی با 4 هزار هکتار مساحت مقصد گردشگران داخلی و خارجی است.
حیدری برای ما گوشههایی از تاریخ باشکوه شوش را نقل میکند و میگوید: بر اساس مستندات قدمت سکونت بشر در منطقهی فعلی شوش به ۷ هزار سال پیش باز میگردد؛ قرنها بعد، در حدود ۲۷۰۰ سال پیش، شهر باستانی شوش توسط عیلامیان در این منطقه بنا شد؛ این شهر در دوران هخامنشیان نیز شکوه خاصی داشت و برای هزاران سال پایتخت ایران بوده است.
فرش سبزرنگ محوطه باستانی
محوطه باستانی اطراف قلعه به معنای واقعی کلمه زیبا است؛ گویا روی فرش سبزرنگی قدم برمیداری؛ اندازه برخی بوتهها بهقدری بلند است که بهراحتی در حین راه رفتن میتوانی دستان خود را روی بوتهها بکشی؛ چشمانت انتهای فرش سبز را نمیتواند تشخیص دهد مانند آسمان که ابتدا و انتهایش معلوم نیست؛ بین ستونهای کاخ آپادانا نیز که بعضا حدود 80 سانتیمتر است نیز پُر از گل و سبزه شده است.
رقصیدن ساقه گلهای کوکب و نیلوفر بین بوتهها نمای زیبایی به محوطه داده است، گلهای بنفش میوه لگجی با ارتفاع بیش از یک متر با تمام خارهای تیزی که دارد بین درختان و بوتهها جا خوش کرده بود، آنقدر حال زمین خوب است که درختان گَز شاید تا ارتفاع 2 متر بهصورت کج پشت دیوارهای قلعه رشد کرده بود.
در قسمتهای مختلف محوطه زیر درختان بزرگ و سرسبز کنار صندلیهای چوبی برای استراحت گردشگران گذاشتهاند دیدن این منظرهها به آدم حس شخصیتهای داستانهای سیمین دانشور را میدهد اما زیر این درختان تکصندلی نیست بلکه نیمکتهای بزرگ به شکل دایره گذاشتهاند.
برای گذشتن از تپهها و رفتن به شهر شاهی (بقایای موجود از این شهر توسط رومن گیریشمن کاوش شده و مربوط به دوره عیلامی) و یا کاخ هَدیش (منسوب به خشایار شاه) باید از پلههای عریض چوبی میان چمنزارهای بزرگ، بوتههای توله و گلهای ریز سفید و زرد بگذری؛ گویا میان نقاشیهای باب رأس (نقاش معروف آمریکایی) قدم میزنی و تو بین ثبت لحظات و گرفتن عکسهای یادگاری و یا کنجکاوی بین در و دیوارهای تاریخ میمانی؛ چشمانت لبریز از زیبایی میشود اما دست از قدم زدن برنمیداری!
قلعهای با نمای اروپایی و آجرهایی باستانی
حیدری مسؤول محوطه قلعه باستانی در ادامه بازدید با تشریح قدمت کاخ آپادانا، شهرشاهی، شهر پیشه وران، تپههای باستانی و ...در مورد قلعه میگوید: این قلعه حدود 120 سال قبل توسط ژاک دمورگان بر روی تپه باستانی اکروپل و اقامت باستانشناسان فرانسوی ایجاد شده است؛ این قلعه از آجرهای باستانی کاخ داریوش هخامنشی، کاخ آپادانای شوش و تعدادی از آجرهای منقوش به خط میخی چغازنبیل ساخته شده و به عبارتی موزه آجر نیز نامیده میشود؛ اکنون از قلعه بهعنوان مرکز نگهداری و تحقیقات آثار باستانی استفاده میشود.
نما، کف، دیوارها، پلهها، برج قلعه و... از قرار گرفتن آجرها در کنار هم به شکلهای مختلف ساختهشده است؛ سوراخ آجرهای ضلع راست قلعه محل آشیانه پرندگان شده است و کبوترها هر از گاهی برای خوردن دانههای گندم پایین میآیند.
از میان پلههای آجری طولانی و باریک قلعه وارد قسمت بالای قلعه شدیم دست چپ ورودی باز پلههای کوچکتری که به سمت قسمت بالاتر قلعه هدایت میشد و درِ کوچکی شاید به طول یک متر و چند سانت و عرض 80 سانت داشت؛ مهدی امید فر کارشناس باستانشناسی به ما میگوید: این در به سمت قسمت اداری قلعه منتهی میشود که مورگان از آن استفاده میکرد.
سمت راست این قسمت از قلعه ماشینی شبیه جیپهای امروزی پارک شده که به گفته این کارشناس 80 سال قدمت دارد و به گریشمن از کاوشگران فرانسوی متعلق است؛ جای جای قلعه ردپای حضور فرانسویها دیده میشود و نقل است که پرچم فرانسه برای سالها بر فراز قلعه برافراشته شده بود.
چند واگن نیز بهاندازه فرغونهای امروزی روی ریل باریکی گذاشتهشده است که با توجه به وجود کارگاه تولید خِشت در قلعه از این واگنها برای حمل خشت استفاده میکردند.
قدم زدن در راهروهای تاریخ
برای ورود به محوطه دیگر قلعه باز باید از میان پلههای باریک و آجری بگذری؛ در این محوطه چند اتاق با طاقچههایی به سبک معماری اسلامی ساخته شده و در راهرویی کوچک محصور شدهاند؛ گویا آدم وارد راهروهای تاریخ شده است؛ از این اتاقها برای تحقیقات و کاوشهای باستانشناسی استفاده میکنند.
برای ورود به اتاقهای سمت راست این محوطه باید از چند پله دیگر اما کوتاه و سپس راهروهای پیچدرپیچ عبور کنی! اتاقها با درهای هلالی شکل وسط آنها، به همدیگر وصل شده اند؛ روی دیوارهای اتاق اولی نقاشیهایی به سبک هنرهای بین النهرین و مصری محلی بارنگهای مختلف نقش بسته است؛ بعد از آن وارد اتاقها ViP مورگان میشویم که بین اتاق نقاشی و آشپزخانه قرار گرفته است.
ثبت خندهها در حرم مطهر
شهر شوش با نام حضرت دانیال نبی (ع) شناخته میشود؛ حرم این پیامبر فاصله چندانی با قلعه و محوطه باستانی ندارد و ما همزمان با اذان ظهر وارد آن میشویم؛ حرمی که مردم شوش با آن خاطراتی به قدمت تاریخ دارند؛ این فضای معنوی مملو از خاطرات و درد و دلهای مردم محلی این شهر است؛ این را از سؤال خانمی که در حال وضو گرفتن بود متوجه شدم که به دختر جوان همراهش، به زبان عربی گفت: حچیتی ویا النبی؟ (با پیامبر صحبت کردی؟)
دانیال نبی (ع) مملو از مسافرانی است که پیشاپیش به استقبال بهار رفتهاند و مسافرت خود را از شوش آغاز کردند؛ بهار را از پشت لِنز دوربین موبایلهایی که مدام خندههای ممتد را ثبت میکرد و از دستانی که چسبیده به ضریح امیدوارنه بهسوی خدا دراز شده است میتوان فهمید؛ و همه سعی میکنند زاویهای را برای عکس انتخاب کنند که گنبد اورچین دانیال نبی در تصاویر آنها بیفتد.
حضرت دانیال یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل و از نوادگان حضرت داوود است که در قرن هفتم پیش از میلاد زندگی میکرد. امیرالمومنین علی (ع) در مورد این پیامبر بزرگ فرموده است: هر کس قادر به زیارت من نیست، قبر برادرم دانیال را زیارت کند.
پارک ملی کرخه
علاوه بر رودخانه کوچک شاوور که از کنار حرم حضرت دانیال عبور میکند، دو رودخانه بزرگ کرخه و دز نیز در این شهرستان وجود دارد که طبیعت بی نظیری را پدید آورده است.
مساحت پارک ملی کرخه 14 هزار هکتار است که حدود 7 هزار و نیم آن منطقه محفاظتشده و محل زندگی گوزنهای زرد است؛ اثری از نیمکت و صندلی، وسایل ورزش، تاب، بلوارهای منظم و یا گلکاری در آن نیست اما طبیعت بکری که در این نقطه از شوش وجود دارد به ندرت میتوان نظیری برای آن یافت.
انبوهی درختان، علفهای وحشی، گیاهان بومی و... بهقدری است که حتی محیطبانان بهسختی مسیری را برای حرکت ماشین پیدا میکنند.
از ساختمان مرکز محیط بانان تا محوطه پارک که رودخانه کرخه از آن میگذرد 2 کیلومتر راه است برای همین از ماشین خودمان که یک خودرو ون بود پیاده و سوار ماشین محیطبانان میشویم؛ سه نفر داخل ماشین و مابقی خبرنگاران پشت ماشین مینشینند تا از سوژهای برای عکس گرفتن غافل نمانند؛ ازیکطرف گلولای مسیر حرکت ماشین را کُند کرده و از طرف دیگر شاخه بلند درختان که خبرنگاران را مجبور میکند سرخود را پایین بیاورند تا به سروصورت آنها نخورد.
راننده بهسختی فرمان ماشین را نگهداشته و بعد از 15 دقیقه رانندگی به رودخانه میرسیم و ما که از اینهمه زیبایی چشم برنمیداریم بدون درنگ پس از پیاده شدن، به سراغ شاخهای از رودخانه میرویم.
عمق این آبراهه کم است؛ از دور مردی را میبینیم که در سایه درختان کنار رودخانه مشغول گاومیشهایش است؛ بعد از چند دقیقه به همراه گاومیشها با پیمودن عرض رودخانه به سمت ما حرکت میکند؛ صدای زنگوله گاومیشها تداعی کننده نوستالژی خاصی است.
آب حال گاومیشها را خوب کرده بود
یادم میآید تابستان وقتی گاومیشها را بعد از شنا کردنشان میدیدی تا دقایقی به چشمانت زُل میزدند و تو از ترس اینکه گاومیش با شاخهایش به تو حمله نکند فاصلهات را با آن رعایت میکردی! شاید همفکر میکردند مقصر اینهمه خشکسالی تو بودی! اما امروز برخورد گاومیش طور دیگری است؛ آنقدر بالا آمدن آب کرخه حالش را خوب کرده که فقط لحظاتی به ما نگاه میکند (مثل آدمی که با ابرو بالا انداختن بخواهد طرف مقابل را تحقیر کند) و بعد راهشان را ادامه میدهند.
گاومیش دار با دوربین عکاسان که روبرو میشود: با دستپاچگی سؤال میکند شما به نفع ما هستید یا نه؟ نمیدانم چرا این سؤال را کرد اما از خدا شکرهای مکررش بابت آب و باران حدس زدم ترسیده است مبادا لنزهای دوربین سبب شود آب کرخه کم شود.
قایق سواری در کرخه
سوار قایق که میشویم از بین درختان داخل و کنار رودخانه، کرخه را دور میزنیم و زیبایی های بیشتری را میبینیم؛ این رودخانه هرکسی را برای شنا کردن وسوسه میکند.
آنسو تر سبزی و علوفه زمین به حدی است که گله گاوها نشسته میچرند و همهچیز در دسترس آنها است؛ شکل و رنگ گله گاوها و همراهی پرنده گاوچرانک با آنها تو را یاد گلههای گاوداری مزارع استرالیا میاندازد و تو با تمام وجود مهربانی طبیعت را حس میکنی!
احتمالا تنها یک گوزن ماده باقیمانده است
خبرنگاران و عکاسان به امید دیدن گوزنهای زرد وارد پارک ملی کرخه میشوند اما محمد الوندی رئیس پارک ملی کرخه میگوید: «عمده جمعیت گوزن به دلیل بیماری میاز تلف شدند به همین دلیل نمیتوان با قاطعیت گفت که در محدوده یا خارج از محدوده گوزن زرد وجود دارد؛ در حال حاضر یک رأس گوزن ماده داریم که آن را بهقصد تکثیر قرنطینه کردیم.»
وی با اشاره به خصلت مخفیکاری گوزن برای فرار از دشمن میافزاید: «در یک محدوده دو سههزار هکتاری یک گوزن وجود دارد»؛ آقای الوندی برای تأکید بر مخفیکاری گوزن به ما میگوید وارد محوطه شوید و هر کس موفق شد گوزن را پیدا کند پیش من جایزه دارد.
رئیس پارک ملی کرخه میافزاید: یک محدوده 200 هکتاری را فنس کشی کردیم و طی دو سال 36 رأس گوزن ایرانی از جزیره اشک ارومیه و دشت ناب ساری که البته زمانی این گوزنها را از این محل بهقصد تکثیر انتقال داده بودند باز به این منطقه آوردیم؛ تا سال 92 تعداد گوزنهای ما از 36 تا به 90 گوزن افزایش پیدا کرد.
الوندی بابیان اینکه گوزن زرد مختص این منطقه و بینالنهرین است و ربطی به شمال کشور ندارد، میافزاید: بیماری میاز 50 رأس گوزن را تلف کرد؛ تعداد 18 گوزن زنده گیری کردیم نصف آنها تلف شد و مابقی را موفق شدیم به طبیعت بازگردانیم؛ گزارشهایی از مشاهده گوزن در پارک ملی کرخه به ما رسیده اما که برای ما قابل استناد نیست.
ورود روزانه 300 هزار گردشگر به شوش
در انتهای سفر با عدنان غزی فرماندار شوش دیدار میکنیم؛ وی میگوید: طبق آمار ثبت شده از تاریخ 20 بهمن 97 ، ورود روزانه حدود 12 هزار گردشگر و مسافر به شوش را نشان میدهد که در ایام نوروز آمار تردد گردشگران در شمال استان، به 300 هزار نفر در روز نیز میرسد.
وی میافزاید: از مهر تا نوروز 5 تا 6 هزار گردشگر خارجی وارد شوش میشود که این آمار در ایام نوروز به 20 هزار نفر میرسد؛ تاکنون در غالب گردشگر خارجی شهر شوش پذیرای 11 سفیر و وزیر، 18 معاون وزیر، 2 معاون رئیسجمهور، 3 معاون وزارت خارجه و بیش از 18 دبیر بخش سیاسی بود.
فرماندار شوش اطلاعات خوبی در مورد تاریخ و میراث فرهنگی شوش به ما میدهد؛ از چگونگی ورود دانیال نبی به شهر شوش و فلسفه آبی که دورتادور حرم دانیال نبی را گرفته تا شیوه زندگی دعبل خزاعی؛ او همچنین به شدت به نقد دمورگان و غارت آثار باستانی شوش توسط فرانسویها میپردازد.
مانعتراشی میراث فرهنگی در توسعه شهر و ایجاد امکانات اقامتی
غزی مقصر اصلی فقدان امکانات اقامتی، هتل، مسافرخانه و... در شهر شوش را مانع تراشی متولیان میراث فرهنگی میداند و میافزاید: سالهای قبل شخصی یک ساختمان سهطبقه برای استفاده مسافران و گردشگران احداث کرد که به علت عدم صدور مجوز ساخت، نیمه کاره رها شد و سرمایهگذار از شدت ناراحتی فوت کرد.
فرماندار شوش میگوید: شهروندان از سرمایهگذاری در شوش هراس دارند چرا که ممکن است در مکانی حفاری و یا ساختمانسازی کنند و میراث فرهنگی مدعی آن نقطه شود؛ زیرگذر ورودی شوش با وجود تاکید استاندار سابق و فعلی برای تسهیل تردد شهروندان، اما همچنان احداث نشده که نارضایتی مردم را در پی داشته است.
صدور مجوز 500 هکتار منطقه گردشگری درشوش
وی بیان میکند: با یک سرمایهگذار تهرانی توافق شد و برای منطقه ویژه گردشگری درشوش به مساحت 500 هکتار مجوز دادیم؛ همچنین مجوز احداث فرودگاه با مساحت 500 هکتار داده در شوش داده شد.
شوش دارای جاذبههای گردشگری دیگری نیز هست که از جمله آن میتوان به زیگورات چغازنبیل، طبیعت دز، موزه و آثار باستانی هفتتپه و یادمان شهدا اشاره کرد که متاسفانه فرصتی برای دیدن آنها باقی نمانده است و سفر با صحبتها و توضیحات فرماندار به پایان میرسد.
ساعت حدود ۸ شب را نشان میدهد؛ خستگی سفر سبب شد در راه بازگشت هرکدام از ما در صندلی خود به خواب برود اما بدون شک خاطره این سفر برای همیشه در یاد ما میماند.
به گزارش خبرگزاری فارس، شهرستان شوش واقع در شمال استان خوزستان با 220 هزار نفر جمعیت و 218 روستا، به دلیل برخورداری جاذبههای متنوع تاریخی، مذهبی و همچنین طبیعت بکر و زیبا، روزانه پذیرای تعداد زیادی گردشگر داخلی و خارجی است.
گزارش: عاطفه اسماعیلی منش
شهرداریها معمولا در ایام تعطیلات سال نو تمام تلاش خود را برای نمایش چهره زیبایی از شهر به کار میگیرند اما در روزهای اخیر در سراسر شهر کوت عبدالله، عدم جمع آوری زبالهها موجب نارضایتی مردم شده است.
به گزارش خبرگزاری فارس از کارون، با نزدیک شدن به تعطیلات سال نو معمولا شهرداریها از مدتها قبل خود را برای استقبال از مسافران نوروزی و کاروان های راهیان نور آماده میکنند تا چهره زیبایی از شهر به نمایش درآید.
در شهر کوت عبدالله اما این موضوع صدق نمیکند و شهرداری در روزهای اخیر از عهده جمعآوری زبالههای اتوبان اصلی شهر نیز بر نیامده است تا جایی که شهروندان در پیامهایی به خبرگزاری فارس، نارضایتی شدید خود را از بوی بد زبالهها و وضعیت نابهسامان شهر ابراز کردهاند.
همچنین روز گذشته کلیپی از تخلیه زباله در مقابل در شهرداری کوت عبدالله در شبکه های اجتماعی منتشر شد.
اعتصاب و باج گیری علت وضعیت فعلی
ناصر باوی عضو شورای شهر کوت عبدالله در گفتوگو با خبرنگار فارس، علت وضعیت فعلی شهر را اعتصاب کارگران شهرداری عنوان کرد و گفت: پیمانکار در ۲۶ اسفندماه اماده تسویه حساب کامل بود اما کارگران نپذیرفتند و خواستار دریافت عیدی و پاداش نیز بودند.
وی عامل اعتصاب کارگران را برخی از لیدرها و سرکارگران دانست و اظهار کرد: این افراد به دنبال دریافت امتیاز از شهرداری هستند و به همین دلیل شهر را به این وضعیت درآوردهاند.
باوی بیان کرد: باتوجه به مشکلاتی که برای مردم به وجود آمده و ورود میلیونی مسافران و کاروانهای راهیان نور، حاجیان شهردار کوت عبدالله را موظف به حل این مشکل کرده ایم.
تخلفات برخی اعضای شورای شهر
به گزارش خبرگزاری فارس، شورای شهر کوت عبدالله در دو سال گذشته با حواشی متعددی مواجه بوده و پرونده تخلفات برخی از اعضای شورا تا مرحله سلب عضویت نیز پیش رفته و همچنان در جریان است.
شنیدهها حاکی از این است که فشار عدهای برای استخدامهای بیضابطه در شهرداری علت تحریک کارگران برای اعتصاب است و در این رابطه نیز اخیراً برای دو نفر از سرکارگران حکم قضایی صادر شد.
شاید شنیدن اینکه خوزستان شهری حتی در توان رقابت با گیلان، رشت و مازندران داشته باشد عجیب به نظر بیاید اما در این سفرِ کوتاهِ مکتوب، پرده از این راز زیبای خوزستان برخواهیم داشت.
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، وقتی هوا برای خوزستانیها ملالانگیز شود، وقتی که تعطیلات، چند روزه باشد و وقتی که دلها برای سفر به خطه سرسبز شمال لک زده اما دوری راه مانع باشد، اولین انتخاب خوزستانیها، باغملک است، شهری که نام آن به تنهایی گویای واقعیتِ سرسبز و خیالانگیزی است که به سادگی میتواند چشمان هر بینندهای را به دامان آرامش خود دعوت کند.
جنوب و شمال خوزستان را باید با خطکش فصول از هم جدا کرد، چرا که درست وقتیکه گرمای طاقتفرسای تابستان بر شهرهای جنوبی خوزستان مستولی شده است شهرهای شمال آن با طبیعت بکر و دستنخورده خود، آغوشی از جنس گلهای بهاری و بوی میوههای شیرین تابستانی گشودهاند.
هرچند شاید در وهله اول کمتر توسعه یافتن این شهر نسبت به دیگر شهرها ذوق مخاطب را درگیر این کاستی کند، مثلا ماشینهای آنچنانی کمتری ببینید و مردمانی به سادگی اما عظمت ابرهای بارانزا، اما پس از اندکی تامل این طبیعت ناب و همیشه آماده کشف شدن باغملک است که تا به خود بیایید خواهید دید که هرچند ناخواسته اما سخت شما را مسحور خود کرده است.
در این شهر نباید دنبال رستورانهای معروف با غذاهای عجیب و غریب اروپایی بود اما درِ هر خانهای را که بزنید با نان محلی و شیرتازه از شما پذیرایی خواهند کرد؛ رب انار باغملک را هم نباید از یاد برد چرا که بهتر از رب انار ساوه نباشد کمتر نیست.
قلعه تل، مکانی شگفتانگیز در دل زاگرس
قلعه تل بخش مرکزی باغملک است؛ اگر بخواهیم از نظر جغرافیایی موقعیتش را مشخص کنیم باید گفت در شمال باغملک واقع شده است اما توصیف آن از دید یک مشتاق طبیعت، بخشی زیبا در دل رشتهکوههای زاگرس است، روستایی که بوی درختان بلوط و ردیف افراهای سر به فلک کشیده، کوچه به کوچه همقدم با شماست.
آثار به جا مانده از اولین ساکنان این منطقه بیانگر این است که قدمت آنجا حتی به بیش از 5000هزار سال نیز میرسد؛ نام این روستا برگرفته از قلعه بزرگی است که عیلامیان بر فراز تپه تل ساختهاند.
آبشارهای تنگ کرد، خطرناک اما دیدنی
در ناحیه شمال شرقی قلعهتل، منطقه اسرارآمیز و در عین حال زیبا و بکری به نام تنگ کرد قرار دارد که وسوسه تماشای آبشارهای بلند و خیرهکنندهاش در آن هنگام که قطرات خورشید و آب با هم پیوند میخورند گردشگران زیادی را وادار به عبور از رودخانه و تنگههای خطرناک جهت رسیدن به آن کرده است.
منطقهای منحصر به فرد و هیجانانگیز که آن را به افراد دچار به مشکلات قلبی توصیه نمیکنیم؛ مهمترین شرط برای وارد شدن به این تنگه اسرارآمیز، داشتن حداقل آمادگی جسمانی و توانایی تصمیمگیری لحظهای است چرا که تنگههای خطرناک و صعبالعبور آن ممکن است جان شما را به خطر بیندازد.
مالآقا، مسیری پرپیچوخم در میان کوهها
مالآقا یک روستا است با یک جهان حرف برای گفتن، این روستا از توابع شهرستان باغملک است و برای رسیدن به آن اگر در اهواز باشید به 2 ساعت زمان نیاز است.
این منطقه همچنان بکر و دستنخورده و دامن طبیعت به زیبایی هرچه تمامتر با گلهایی سرخ بر خاک آن گسترده شده است و برای عبور از آن باید از مسیری پرپیچ و خم که از میان کوهها جریان دارد گذشت؛ رودخانه درخشانی که رنگ زلال آن به روحها جان تازه میبخشد از میان باغهای این روستا میگذرد گه فضایی رویایی برای ساعتی استراحت به ارمغان میآورد.
درختان انار و انگور و تلفیق این دانههای خوشرنگ با دامنه کوهها و سرسبزی محیط، دلایل قانعکنندهای است که میتواند قدمهای شما را تا به اینجا کشانده و شما را از لذت لانه کردن هوای بهاری در میان موهایتان سرشار کند.
عربستان سعودی با وجود صرف میلیاردها دلار در غرب آسیا و آفریقا خود را در تعارض با سایر کشورهای اسلامی میبینید، مسألهای که پیش از هرچیز تفاوت نفوذ ایران و این کشور را نشان میدهد.
سرویس جهان مشرق - شاید در نگاه اول اینگونه به نظر برسد که دنیای عرب دنیایی یکپارچه با محوریت عربستان سعودی است که به واسطه دلارهای نفتی آن اداره میشود. این گزاره از آن جهت مطرح است که با هر تصمیم سعودی ائتلافی ایجاد شده و کشورهایی به آن میپیوندند و خود را همراه و همپیمان سعودیها معرفی میکنند.
اما تأمل و دقت در رویکرد آل سعود اختلافات بسیار این خاندان با کشورهای عربی و اسلامی را برجسته میسازد که در وهله اول ناشی از نگاه کدخدامآبانه آنها به عرصه سیاست و نگاه از بالا به پایین به سایر کشورهای اسلامی است. این نگاه به واسطه داشتههای اقتصادی و رابطه نزدیک با ایالات متحده آمریکا بیش از پیش در بین حاکمان سعودی ریشه دوانده است. هرچند که حاکمان سعودی همواره خود را ذیل کشورهای استکباری تعریف کرده اند.
در همین رابطه برخی همواره به دنبال آن هستند که سیاست عربستان در قبال ایران را واکنش این کشور به کنشهای ایران به حساب آورند اما در عمل به وضوح دیده میشود که مشکل عربستان سعودی نه فقط با ایران بلکه با بسیاری از کشورهای جهان اسلام بوده و روز به روز در حال افزایش است.
این مسئله به ویژه پس از مرگ " ملک عبدالله" پادشاه پیشین سعودی و روی کار آمدن " ملک سلمان" که منجر به تصدی امور به دست پسر ارشد وی محمد بن سلمان نمود بیشتری پیدا کرده است. اینک در آستانه برگزاری سی و یکمین اجلاس اتحادیه سران عرب در تونس به بررسی اختلافات عربستان و همپیمانانش با سایر کشورهای عربی و اسلامی پرداخته ایم:
پنجم ژانویه ۲۰۱۷ بود که عربستان سعودی، بحرین، امارات و مصر روابط دیپلماتیک خود را با دولت قطر قطع کردند. بهانه این چهار کشور برای این اقدام سیاسی اظهارات " تمیم بن حمد" امیر قطر در حمایت از ایران، حزب الله و جنبش حماس و همچنین انتقاد از نقش دولت عربستان در منطقه بود، اظهاراتی که البته از سوی حکومت قطر به شدت تکذیب شد و بعدها محافل سیاسی و رسانه ای قطر تاکید کردند هکرهای مرتبط با عربستان و امارات خبری دروغین را در یکی از رسانههای رسمی این کشور منتشر کردهاند.
همین اختلافات در نهایت به محاصره قطر از سوی عربستان سعودی، امارات، بحرین و مصر منجر شد و این چهار کشور لیست بلندبالای مطالبات خود از قطر را به عنوان پیش شرط گفتوگو با این کشور منتشر کردند. ابتدا بسیاری از گمانه زنیها دال بر حمله چهار کشور محاصره کننده به قطر و سرنگونی حکومت این کشور بود اما نقش ترکیه و ایران در حمایت از قطر و همچنین اهمیت پایگاه نظامی "العدید" برای آمریکاییها موجب شد این مساله رنگ واقعیت به خود نگیرد.
درباره دلایل اختلافات قطر با چهار کشور محاصره کننده آرای متفاوتی مطرح است اما بی تردید عدم همراهی قطر با سیاستهای عربستان در دوره بهار عربی و تلاش این کشور برای ایفای نقشی مهم تر در شورای همکاری خلیج فارس روابط این دو کشور را تیره و تار کرده است. همچنین نباید از موضع دولت قطر در قبال جنگ یمن و انقلاب بحرین به سادگی گذشت. همین مساله بعدها موجب شد که بحرین، قطر را به حمایت از انقلابیان شیعه متهم کند و عبدالربه " منصور هادی" رییس مستعفی یمن نیز از نقش قطر در حمایت از انصارالله سخن به میان آورد.
به تعبیر دیگر قطر در سالیان اخیر نه تنها پیرو سیاستهای عربستان سعودی عمل نکرده بلکه برای ایفای نقشی همتراز با آل سعود در دو عرصه منطقه ای و بین المللی تلاشی مشهود از خود نشان داده است. همین مهم خشم سعودیها را که قائل به سیاست تبعیت کامل یا تقابل هستند، برانگیخته است.
گذشته از این موارد، تقابل کشورهای محاصره کننده و قطر را باید جنگ رسانهها توصیف کرد. شبکههای "اسکای نیوز" و "العربیه" در یک جبهه و شبکه "الجزیره" در جبهه دیگر به نوعی عناصر خط مقدم این کشورها برای هجمه علیه یکدیگر تبدیل شده اند، به نحوی که اینک در آستانه دو سالگی این اختلافات، همچنان دو طرف درصد بالایی از اخبار و تحلیل های سیاسی خود را صرف تخریب دیگری میکنند. البته با نگاهی بی طرفانه میتوان تاکید کرد که رسانههای قطری در این زمینه موفق تر عمل کرده و توانستند تلاشهای ائتلاف سعودی را ناکام بگذارند. نظر به همین مهم است که تعطیلی شبکه الجزیره یکی از پیش شرطهای عربستان برای ترمیم روابط با قطر عنوان شده که البته بعید به نظر میرسد دوحه زیر بار چنین مسئله ای برود و به نوعی خود را خلع سلاح کند.
به هر حال با وجود تاکیدهای آمریکایی مبنی بر اهمیت حل اختلافات چهار کشور محاصره کننده با قطر به منظور مقابله با ایران واقعیت اما نشان دهنده شکاف بزرگی است که به این سادگیها برطرف نخواهد شد. نوامبر ۲۰۱۸ بود که " هدر نائورت" سخنگوی وقت وزارت امور خارجه آمریکا در سخنانی "بر لزوم حل اختلافات کشورهای عربی" تاکید و تصریح کرده بود که «اتحاد در خلیج (فارس) امری ضروری در تحقیق منافع مشترک ما از قبیل نفوذ نامطلوب ایران، مبارزه با تروریسم و تضمین شکوفایی سایر کشورهای عربی است.» اظهاراتی از این دست به وضوح نشان میدهد که آمریکا صرفاً برای مقابله با ایران به دنبال حل اختلافات به وجود آمده است در غیر این صورت ترامپ از این فرصت به نحو احسن برای ایجاد دشمن فرضی در خاورمیانه به منظور فروش سلاح های خود استفاده میکند، رویکردی که به عینه در روند تنش زایی بین عربستان و قطر مشهود است.
اختلافات عربستان با ترکیه را باید به دو دوره قبل و بعد از ترور خاشقجی تقسیم کرد. ترکیه و عربستان بر سر آنچه از سوی آنها " زعامت دنیای اهل تسنن" نامیده میشود از دیرباز رقابت داشتهاند. اما با روی کار آمدن " محمد مرسی" در مصر و پس از آن " عبدالفتاح السیسی" و تفاوت دیدگاه ریاض و آنکارا در مورد تحولات مصر، دو کشور موضعی متفاوت را در قبال کودتا اتخاذ کردند.
مبارزه عربستان و همپیمانانش از قبیل امارات با اخوان المسلمین و حمایت ترکیه از آن، یکی از زوایای اختلافات ائتلاف سعودی با ترکیه است. در عین حال حمایت رسانههای عربستان و امارات از کودتا در ترکیه روابط دولت " اردوغان" با این دو کشور را به سردی کشاند. به ویژه اینکه ریاض و ابوظبی در ابتدا هیچ واکنشی از محکومیت کودتا ممانعت کردند و تنها پس از ناکامی کامل کودتاگران، این دو کشور پیامهای دیپلماتیکی را در حمایت از دولت اردوغان منتشر کردند.
در مقابل دولت ترکیه نیز به حمایت کامل از قطر در برابر کشورهای محاصره کننده پرداخت و علاوه بر ایجاد پایگاه نظامی در این کشور و افزایش نظامیان خود، به صادرات کالاهای ترکی به این کشور مبادرت ورزید و به نوعی مایحتاج قطر را تامین کرد که همین یکی از دلایل ناکامی سعودیها در انزوای قطر شد.
در مورد فلسطین هم ترکیه درصدد آن برآمد تا با حمایت از حماس در نوار غزه، خود را به عنوان حامی فلسطین معرفی کند. تنش های سیاسی و جدال های لفظی "رجب طیب اردوغان" با "بنیامین نتانیاهو" با هدف افزایش مقبولیت رییس جمهور ترکیه در جهان عرب قابل تفسیر است اما عربستان سعودی که به هیچ وجه نمیخواهد جایگاه خود را به ترکیه ببازد مشخصاً به دنبال پیاده سازی معاهده قرن و وادار ساختن حکومت خودگردان به عقب نشینی در برابر خواست ترامپ و نتانیاهو است.
اما ترور "جمال خاشقچی" در کنسولگری عربستان در استانبول بی شک مهم ترین پیشامدی است که موجب تعمیق اختلافات بین ترکیه و ریاض شد، به نحوی که این دو کشور را از عرصه رقابت به ورطه تخاصم کشاند.
ترک ها به دنبال محاکمه متهمان سعودی در خاک خود و معرفی مسئول اصلی این جنایت هستند اما سعودی ها با پافشاری در برابر این مضوع اینگونه القا میکنند که ترور این روزنامه نگار سعودی حاصل یک مشاجره و اتفاق بوده و به هیچ وجه برنامه ریزی شده نیست.
باید تاکید کرد که آینده روابط ترکیه با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و به خصوص عربستان در گرو حل و فصل ماجرای ترور خاشقچی است. اگر آنکارا تهدید خود مبنی بر پیگیری این قضیه از طریق سازمان ملل را عملی سازد بدون شک وارد تنشی بی پایان با عربستانی خواهد شد که هرگز اجازه نخواهد داد متهمان سعودی نقش مقامات بلند پایه این کشور را در ترور خاشقچی افشا کنند.
پر بی راه نیست اگر بگوییم موج جدید اختلافات عربستان سعودی با مغرب بر سر میزبانی جام جهانی ۲۰۲۶ آغاز شد. آنجا که سعودیها و همپیمانانش به جای مغرب به عنوان کشوری عربی به میزبانی آمریکا رأی دادند. شاید این مسأله در نگاه اول به خاطر بُعد ورزشی آن کم اهمیت جلوه کند اما واقعیت آن است که تهدیدهای دونالد ترامپ موجب چنین تصمیمی شد و عربستان علاوه بر رای خود، کشورهای دیگری را هم قانع کرد که به مغرب رأی ندهند مساله ای که بازخوردی بسیاری منفی در جامعه این کشور داشت.
پیشتر البته مغرب در دو تنش سیاسی عربستان با قطر و کانادا موضعی بیطرفانه اتخاذ کرده بود و سعودیها که به کمتر از تبعیت از سیاستهای خوشان راضی نیستند ماجرای صحرای غربی و پولیساریو را پیش کشیدند و به اختلافات بین الجزایر و مغرب بر سر این صحرا دامن زدند.
"نزدیک شدن عربستان به الجزایر با وجود اختلافات فیمابین" و "عدم کمک مالی عربستان سعودی به مغرب" که با مشکلات اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم میکند را میتوان از دیگر دلایل تیره شدن رابطه دو کشور برشمرد.
در همین راستا اقدامات تحریکآمیز رسانه های سعودی و پخش کلیپی درباره مغرب در شبکه العربیه، پادشاهی مغرب را بر آن داشت تا سفیر خود در ریاض را به نشانه اعتراض به رباط فرابخواند. این اقدام که همچنین در مورد امارات نیز به وقوع پیوست به بن بستی سیاسی بین امارات و عربستان از یک سو و مغرب از سوی دیگر منتهی شد. این مساله همچنین خروج مغرب از ائتلاف سعودی در یمن را قطعی کرد و آنگونه که از شواهد و قرائن بر میآید در وضعیت کنونی احتمال افزایش تنشها به مراتب بیش از ترمیم روابط است.
معاهده قرن و آینده تولیت مسجد الأقصی موضوعی است که موجب ایجاد تنش بین عربستان و اردن شده است. تنشی که هنوز به آتش زیر خاکستر شباهت دارد و ابعاد آن به صورت کامل مشخص نیست.
پادشاهی اردن که به صورت رسمی دهههاست تولیت مسجد الاقصی را به عهده داشته هیچ خوش ندارد که این مسئولیت به کشور دیگری واگذار شود اما گویا یکی از شروط عربستان برای اجرای معاهده قرن عهده دار شدن مسئولیت مسجد الأقصی است. این درحالی است که پیش از این "ملک عبدالله ثانی" پادشاه اردن مسجد الاقصی را خط قرمز این کشور عنوان کرده بود.
البته باید یادآور شد که در سال گذشته میلادی اردن شاهد تظاهراتی اعتراض آمیز به وضعیت نامساعد اقتصادی بود و در این میان عربستان به تعهدات خود نسبت به کمک های مالی به این کشور پایبند نماند اما پس از ماهها و از ترس نزدیک شدن اردن به قطر در دیدار مسئولان دو طرف توافقاتی صورت پذیرفت که براساس آن کشورهای حاشیه خلیج فارس برای خروج اردن از این مشکلات به وعده خود در خصوص کمکهای مالی عمل کنند.
اختلافات عربستان سعودی و همپیمانانش با کشورهای اسلامی و عربی به همین جا ختم نمیشود و حتی شورای همکاری خلیج فارس هم به واسطه سلطه طلبی سعودیها در آستانه فروپاشی است. به غیر از قطر که در همین گزارش به زوایای اختلافاتش با عربستان، امارات و بحرین اشاره شد، ائتلاف سعودی از نقش و عملکرد دولت پادشاهی عمان هم به شدت ناراضی است.
در این میان عمان نه در جنگ علیه یمن مشارکت داشت و نه اقدامی برضد قطر از خود نشان داد. در مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای غربی هم عمان نقش یک میانجی را بازی کرد که همین مساله عصبانیت ریاض را برانگیخت.
از طرفی کویت نیز در موضوع قطر تلاش کرد موضعی میانه را اتخاذ کند و از گرایش به هرکدام از دو طرف درگیری امتناع ورزید. اختلاف نفتی عربستان سعودی با کویت بر سر دو میدان مشترک "الوفره" و "الخفجی" هم همچنان به قوت خود باقی است و به نظر میرسد "محمد بن سلمان" و همقطراناش در عربستان اراده ای مبنی بر تن دادن به خواستههای کویت نداشته باشند.
از این گذشته حتی رابطه خود عربستان با امارات نیز از گزند اختلافات و تفاوت منافع در امان نبوده است، به نحوی که میتوان به شدت آن را در موضوع یمن مشاهده کرد. سعودیها در حالی " عبدالربه منصور هادی" حمایت میکردند که گزینه مطلوب اماراتیها " خالد البحاح" نخست وزیر سابق یمن بود.
بحث زندانهای سرّی و مقابله امارات با جریانهای اسلامگرای مورد حمایت عربستان در تعز و عدن نیز از دیگر نشانههای اختلاف بین این دو کشور است. مهم تر آنکه عربستان سعودی مدعی حمایت از دولت مشروع است اما امارات به جنبشهای جدایی طلبانه جنوب یمن بها میدهد و همین موضوع نیز دردسرهایی را برای دو کشور به وجود آورده است.
به همه این اختلافات باید نزاع عربستان سعودی با لبنان، بغداد، سوریه و ایران را اضافه کرد که به اندازه کافی به آن پرداخته شده است. از سوی دیگر سیاست رادیکال محمد بن سلمان همه کشورهای اسلامی و عربی را به ستوه آورده و روز به روز عربستان سعودی را منزوی تر از پیش میکند.
آنها علی رغم همه ادعاها در مورد آینده سوریه و یمن مجبور به کنار آمدن با واقعیت شدند و اینک در آستانه اجلاس سران اتحادیه عرب خود را در معرض خطرهایی میبینند که به شدت تهدیدشان میکند. شاید بتوان به جرأت گفت سعودیها هیچگاه اینچنین منزوی نبودند. بسیاری از کشورها نیز تنها با چشمداشت مالی روابط خود با سعودی ها را گرم نگاه داشته اند.
برای نمونه اگر پاکستان چنان پذیرایی از محمد بن سلمان میکند نه به خاطر منافع استراتژیک مشترک یا به دلیل حمایت پاکستانی ها از "محمد بن سلمان" است بلکه دولتمردان این کشور تنها به دنبال تحقق منافع آنی اقتصادی خود هستند.
به تعبیر بهتر همانگونه که ترامپ با گستاخی منحصر به فرد خودش از دوشیدن عربستان سخن به میان آورد امروزه بسیاری از کشورهای منطقه در حال پیروی از همین رویه هستند و نگاهی مادی به رابطه با عربستان دارند لذا همین مسئله است که بر اظهارات "سردار سلیمانی" در توصیف عربستان سعودی صحه میگذارد، آنجا که با تاکید بر اینکه"تأثیر ایران، همانند عربستان پولی نیست" میگوید: «این رژیم با همه ائتلافهای پولی برابر یک سازمان مظلوم (انصارالله) شکستخورده است.»
رئیس مرکز اورژانس و فوریت های پزشکی خوزستان از مرگ یک نفر و مصدومیت 73 تن دیگر در حوادث چهارشنبه سوری خبر داد.
دکتر شهیار میرخشتی در گفت و گو با ایسنا - منطقه خوزستان، با اشاره به آخرین آمار مصدومان حوادث چهارشنبه سوری اظهار کرد: در حوادث چهارشنبه سوری امسال یک نفر در شهرستان اندیمشک کشته و 73 نفر در سطح خوزستان دچار مصدومیت شدند.
وی افزود: در شهرستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی اهواز یک نفر کشته و 53 نفر مصدوم شدند. 45 نفر از این مصدومان مرخص شده اند، یک نفر در بخش آی سی یو بیمارستان سوانح و سوختگی آیت الله طالقانی اهواز و شش تن دیگر در دیگر بیمارستانها بستری هستند.
رئیس مرکز اورژانس و فوریت های پزشکی خوزستان با بیان اینکه در شهرستانهای دیگر خوزستان 20 نفر دچار مصدومیت شدند، گفت: در شهرستانهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی دانشکده علوم پزشکی دزفول هشت نفر مصدوم شدند که شش نفر مرخص شده اند. همچنین یک نفر در بیمارستان دزفول بستری است و یک تن دیگر به بیمارستان سوانح و سوختگی طالقانی اهواز انتقال یافته است.
میرخشتی ادامه داد: همچنین در حوزه دانشکده علوم پزشکی آبادان پنج نفر مصدوم به مراکز درمانی انتقال یافتند که پس از درمان مرخص شدند. در حوزه دانشکده علوم پزشکی شوشتر نیز دو نفر و در حوزه دانشکده علوم پزشکی بهبهان نیز پنج نفر مصدوم شدند که همه این مصدومان مرخص شده اند.
رئیس مرکز اورژانس و فوریت های پزشکی خوزستان گفت: در حوادث چهارشنبه سوری سال گذشته 101 نفر مصدوم شدند که آمار مصدومان امسال کاهش یافته است.
| ||
پارک ملی کرخه در ۵ کیلومتری غرب جاده ترانزیتی اهواز – شوش قرار گرفته است. این منطقه ازشمال با روستای سرخه شیخ عزیز شروع شده و در امتداد جنوبی رودخانه کرخه ضمن در برگرفتن جنگل های دو طرف رودخانه ادامه می یابد. این منطقه جنگل های زیبایی نظیر جنگل قلعه نصیر وجود دارد که از چشم انداز بسیار زیبایی برخوردار است. از محل های دیدنی دیگر سرچشمه رودخانه شاوور را می توان ذکر نمود. رودخانه زیبای کرخه که از وسط منطقه کرخه عبور می کند و جنگل های انبوه منطقه از آثار و پدیده های زیبای منطقه می باشند. جنگل های کرخه بیشتر از درخت گز تشکیل شده اند. از انواع گونه های گیاهی دیگر می توان به سریم، جاز (بنگله)، بید، لگجی، استبرق، مرغ، شبدر و… اشاره نمود. جنگل های انبوه و متراکم پارک ملی و منطقه حفاظت شده کرخه در .مأمنی برای گوزن زرد ایرانی بوده است عکس: مهناز دژبان - ایسنا خوزستان انتهای پیام |
وزارت خزانهداری آمریکا نام ۱۴ فرد و نهاد را در ارتباط با ایران به فهرست تحریمهای خود افزود.
به گزارش مشرق، دفتر کنترل داراییهای وزارت خزانهداری آمریکا، امروز جمعه (دوم فروردین) ۱۴ شخصیت حقیقی و ۱۷ نهاد را در فهرست تحریمهای این نهاد (SDN) قرار داد.
نام افراد حقیقی تحریم شده به شرح زیر است:
منصور عسگری، محمدمهدی دائمی عطاران، روحا… قادری برمی، سعید برجی، رضا ابراهیمی، غلامرضا اطاعتی، محمدحسین حقیقیان، جلال امامی قره حاجیلو، سید اصغر هاشمیتبار، مهدی معصومیان، محمدرضا مهدیپور، اکبر مطلبیزاده، محمدجواد صفری، محسن شفایی.
نهادهای تحریم شده نیز به شرح ذیل میباشند:
گروه ابوریحان، گروه بوعلی، گروه حیدر کرار (ع)، کیمیا پخش شرق، شرکت پیشرو داروی پردیس، پویا الکترو سامان نیرو، مرکز تحقیقاتی صدرا، گروه شهید آوینی، گروه شهید بابایی، گروه شهید چمران، گروه شهید فخار مقدم، گروه شهید کریمی، گروه شهید کاظمی، گروه شهید موحد دانش، مرکز تحقیقات فناوری و علوم شهید شکری، گروه شهید زینالدین و مرکز تحقیقات فناوری و علوم شیخ بهایی.
ادعای رسانهها بر این است که این افراد و نهادها بخاطر ارتباط با آنچه برنامههای سلاحهای کشتار جمعی خوانده شده، تحریم شدهاند.
واشنگتن اردیبهشت سال گذشته با خروج از توافق هستهای بین ایران و ۱+۵، اقدام به اعمال تحریمهای گستردهای علیه جمهوری اسلامی ایران کرده است. این تحریمها یکجانبه بوده و نقض قوانین بینالمللی از جمله قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت محسوب میشود.
امام محمد باقر علیه السلام در سخنی گران بها پنج تاثیر و فایده صله رحم و دید و بازدید خویشان از یکدیگر را بیان فرمودهاند.
مشرق - امام باقر علیه السلام:
صله رحم، اعمال را پاک میکند، داراییها را فزونی می بخشد، بلا را میگرداند، کار حسابرسی [در قیامت] را آسان میکند، و مرگ را به تأخیر میاندازد.
متن حدیث:
امام باقر علیه السلام:
صِلَةُ الأرحامِ تُزَکِّی الأعمالَ و تُنْمِی الأموالَ، و تَدفَعُ البَلوی، و تُیَسِّرُ الحِسابَ و تُنسِئُ فی الأجَلِ؛
"اصول کافی: ج ۲، ص ۱۵۰"
به گزارش مشرق، ۴ تن از مرزبانان کشورمان به نام های محمود هرمزی، پدرام موسوی، کیانوش بابایی و عبدالکریم شریفی که به دست گروهک تروریستی جیش الظلم در مرز میرجاوه ربوده شده بودند، شامگاه جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۸ با استقبال برخی فرماندهان و مسئولان نیروهای مسلح ازجمله سردار پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه به کشور بازگشتند.
فرمانداران دزفول و فرماندار اندیمشک که تامین امنیت این دو شهر جزو وظایف ذاتی آنهاست در دسترس نیستند و شایعات در این میان یکه تازی می کنند.
به گزارش مشرق، شب گذشته تنش و درگیری بر سر محدوده شهری بین دزفول و اندیمشک بالا گرفت تا آنجا که منجر به درگیری شد.
فراخوان برخی کانالها و تحریک کردن عدهای در شبکههای اجتماعی دسته ای از شهروندان دزفولی و اندیمشکی را مقابل هم قرار داد.
برخی هم از آب گل آلود ماهی گرفتند و به اموال عمومی خسارت زدند و با تیراندازی های کور سبب ایجاد رعب و وحشت شدند.
از شب گذشته خبرهایی مبنی بر کشته شدن چند نفر و زخمی شدن چندین نفر در شبکههای اجتماعی دست به دست می شود و حتی عکس مرحومین این حادثه به اشتراک گذاشته میشود.
اما هیچکدام از مسؤولان این دو شهر حاضر به مصاحبه نیستند تا خودشان عملاً با بیتدبیری به شایعات دامن بزنند فرماندار دزفول و فرماندار اندیمشک که تامین امنیت این دو شهر جزو وظایف ذاتی آنهاست در دسترس نیستند و به جای روشنگری و پاسخگویی از پاسخ دادن به رسانه ها فرار میکنند.
بی شک این اتفاق تلخ آنهم درست در شب عید از مصادیق آب به آسیب دشمن ریختن و ردپای ضدانقلاب با به آتش کشیدن تابلوی شهدای مدافع حرم محسوس است اما نقش مدیران و مسؤولان این دو شهر در حوادث اخیر باید مورد بررسی قرار گیرد و در صورت کمکاری و اهمالکاری حتماً باید مواخذه و محاکمه شوند.
استاندار خوزستان هم باید پاسخگوی این ناامنی ها باشد آیا انتصاب فرمانداران ضعیف، عدم تدبیر و مدیریت صحیح، بلاتکلیف گذاشتن وضعیت معاون امنیتی استاندار و …نمی تواند عامل این اتفاقات شوم باشد؟
اما کلام آخر اینکه اگر با آنها که در حادثه تروریستی ۳۱ شهریور کم کاری کردند برخورد شده بود شاید امروز شاهد این اتفاقات تلخ نبودیم.
مدیرکل انتظامی و مرزی استانداری خوزستان اعلام کرد که حالت عادی به دو شهرستان دزفول و اندیمشک بازگشته است.
به گزارش مشرق، رضا نجاتی با اشاره به اتفاقات اخیر در دزفول و اندیمشک، اظهار داشت: الحمدالله اوضاع کاملاً به حالت عادی باز گشته است و هیچگونه مورد امنیتی و انتظامی موجب اخلال در نظم و امنیت عمومی دو شهرستان دزفول و اندیمشک وجود ندارد.
وی با اشاره به سابقه چندین ساله اختلاف مرزی بین دو شهرستان دزفول و اندیمشک، بیان کرد: درگیری گروهی بین تعدادی از جوانان دو شهرستان در روز گذشته اتفاق افتاد که در همین راستا برخی از دو طرف به وسیله سلاح شکاری مجروح شدند.
بیشتر بخوانیم:
فرمانداران دزفول و اندیمشک دقیقاً کجایید؟
مدیرکل انتظامی و مرزی استانداری خوزستان با اشاره به درمان سرپایی مجروحان درگیری روز گذشته دو شهرستان دزفول و اندیمشک، ادامه داد: شورای تأمین استان خوزستان و شهرستانهای دزفول و اندیمشک با این موضوع تشکیل شده و اتفاقات به صورت دقیق پیگیری میشود و با افراد متخلف یا کسانی که به دنبال اخلال در نظم و امنیت عمومی هستند، برخورد میشود.
وی با اشاره به اینکه شناسایی و برخورد با مسببان، محرکین و اخلالگران نظم و امنیت عمومی دو شهرستان دزفول و اندیمشک در دستور کار شورای تأمین است، گفت: در این زمینه با هیچ کسی مماشات یا سهلانگاری نخواهیم داشت.
معاون هماهنگ کننده سپاه خوزستان گفت: شناسایی عوامل پشت پرده این حادثه در شهرهای دزفول و اندیمشک آغاز شده است.
به گزارش مشرق، سرهنگ عبدالرضا حاجتی معاون هماهنگکننده سپاه خوزستان امشب در جمع خبرنگاران در رابطه با تنش بر سر محدوده مرزی دزفول و اندیمشک اظهار کرد: بی کیاستی برخی افراد باعث ایجاد فتنه در این دو شهرستان شد، برخیها به این اختلاف بر سر نصب یک تابلو دامن زدند و حاشیههای تأسف باری را ایجاد کردند.
بیشتر بخوانیم:
آرامش به دزفول و اندیمشک بازگشت
وی ادامه داد: از مسؤولان هر دو شهرستان میخواهیم از اظهارنظرهای غیرمسؤولانه خودداری کنند چرا که ممکن است افراد سودجو از صحبتهای آنان به ضرر منافع استان و کشور سوءاستفاده کنند.
معاون هماهنگکننده سپاه خوزستان گفت: شناسایی عوامل پشت پرده این حادثه در شهرهای دزفول و اندیمشک آغاز شده است.
حاجتی گفت: استاندار خوزستان باید با افرادی که در زمینه ایجاد این تفرقه نقشی دارند به شدت برخورد کند و قوه قضائیه نیز باید در این زمینه انقلابی عمل کند.
شب گذشته تنش و درگیری بر سر محدوده شهری بین دزفول و اندیمشک بالا گرفت تا آنجا که منجر به درگیری و زدوخورد بین طرفین شد و موجب خسارت به اموال عمومی و زخمی شدن تعدادی از شهروندان دزفولی و اندیمشکی شد.
'مایک پمپئو' وزیر امور خارجه آمریکا گفت که کشورش گفت وگوها با مقام های عراقی درخصوص تحریم های ضد ایرانی را ادامه می دهد.
به گزارش ایرنا، وزیر امور خارجه آمریکا که به زعم خود در سفری منطقه ای برای جلب حمایت کشورهای منطقه برای اعمال فشار بیشتر به ایران به سر می برد، در جریان سفر به کویت اعلام کرد: گفت و گوهایمان را با شرکای خود در عراق درباره تحریم های ضد ایرانی ادامه می دهیم.
وی همچنین از عراق خواست که روابطش با کویت را گسترش دهد.
پمپئو بدون اشاره به سیاست های تفرقه افکنانه واشنگتن در منطقه از کشورهای این حوزه جغرافیایی خواست برای تحقق امنیت و ثبات در آن مشکلات و بحران های فی مابین را حل کنند.
همزمان برخی منابع از فشار آمریکا به کشورهای عربی خبر می دهند تا با گسترش روابط اقتصادی با عراق، این کشور را از تکیه به ایران بی نیاز کنند.
با این حال سخنان وزیر امور خارجه آمریکا در خصوص گفتگو با مقامات عراقی در مورد تحریم های ضد ایرانی درحالی صورت می گیرد که شبکه «سی.ان.بی.سی نیوز» به نقل از یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که دولت این کشور معافیت 90 روزه عراق از تحریم های ضدایرانی را تمدید کرده است.
این چندمین بار است که واشنگتن معافیت عراق را تمدید می کند، امری که به گفته ناظران مسائل عراق بدلیل ناچاری آمریکا از پذیرش روابط مستحکم تهران بغداد است که بویژه در سفر سه روزه حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران تبلور یافت.
مقامات عراقی در سطوح مختلف تاکنون بارها اعلام کرده اند که بخشی از تحریم های یکجانبه آمریکا علیه ایران و هر ملت دیگری نخواهند بود و روابط با جمهوری اسلامی ایران را همچنان گسترش خواهند داد.
یک نماینده پارلمان عراق نیز پیشتر در واکنش به سخنان مداخله جویانه مقامات آمریکایی در خصوص روابط تهران بغداد گفته بود که واشنگتن چاره ای جز پذیرش روابط ایران و عراق ندارد.
'حسین الیساری' نماینده پارلمان عراق از ائتلاف الفتح (به رهبری هادی العامری) افزود: موضع عراق در برابر تحریم های ضد ایرانی از چگونگی استقبال بغداد از رئیس جمهوری ایران و امضای چند توافقنامه کاملاً مشخص است.
وی افزود: آمریکا نیز دیگر به خوبی دریافته است که اعمال فشار برای قطع روابط و همکاری میان تهران بغداد به جایی نمی رسد و بر همین اساس به نظر می رسد به ناچار سطحی از این نوع همکاری ها را پذیرفته است.
در جریان سفر روحانی به عراق، پنج سند و یادداشت تفاهم همکاری میان دو کشور امضا شد.
ایران و عراق همچنین با صدور یک بیانیه مشترک ضمن ترسیم چارچوب همکاری های آینده از توافق نهایی بر سر دهها موضوع از جمله بر سر عزم راسخ برای اجرای «عهدنامه مربوط به مرز دولتی و حسن همجواری بین ایران و عراق»، تاکید بر عملیات مشترک پاکسازی و لایروبی شط العرب (اروندرود) در اسرع وقت، قدردانی از نقش ایران در مبارزه با داعش، تقدیر از تصمیم عراق برای عدم همراهی با تحریمها علیه ایران، صدور رایگان روادید برای شهروندان ایرانی و عراقی، ایجاد شهرک های صنعتی مشترک و تعیین 20 میلیارد دلار بعنوان افق آتی تبادل تجاری و اقتصادی میان دو کشور خبر دادند.
سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: مقامات رژیم صهیونیستی به فرافکنی و دروغ پردازیهای روزمره علیه ایران عادت دارند.
به گزارش ایسنا، بهرام قاسمی در پاسخ به سوالی در خصوص خبر هک تلفن همراه برخی از مقامات رژیم صهیونیستی و ادعای نقش کشورمان در آن گفت: مقامات این رژیم به فرافکنی و دروغ پردازیهای روزمره عادتی دیرینه دارند؛ این رژیم و مقامات آمریکا از سر خصومت، کینه توزی و ترویج ایران هراسی، به تعبیر خود آنها درصدد اعمال فشار حداکثری به صور گوناگون علیه ایران هستند و تلاش دارند در این جنگ روانی از پیش شکست خورده، با ساخت و پرداخت انواع سخنان بی ربط در ایجاد یک فضای روانی علیه کشورمان اهداف خاص خود را دنبال نمایند.
قاسمی افزود: آنان علاوه بر تولید دروغ، سعی دارند با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی، هر اتفاقی در جهان را ناشیانه به ایران مربوط نمایند؛ البته بی هیچ تردیدی، ایرانیان در حوزههای متنوع فن آوری، با اتکای به جوانان، از توانمندیهای بی بدیل و غیر قابل تصوری برخوردارند ولی این توانمندیها صرفاً به منظور رفع نیازهای داخلی و در جهت ارتقا جایگاه علمی این سرزمین و کاهش و قطع وابستگیهای علمی و فن آوری به دیگران صورت میپذیرد.
قاسمی همچنین ضمن تکذیب ادعای نقش ایران در هک سیستمهای پارلمان استرالیا نیز اظهار داشت: بی شک این دروغ نیز بخش دیگری از همان جنگ روانی است که بر علیه توانمندیهای مشروع ایران حوزه فن آوری صورت میپذیرد تا با طرح این توانمندیها بعنوان یک تهدید، از پیشرفت و تقویت این توانمندیهای علمی و بومی ممانعت به عمل آورند؛ تصور و خیال باطلی که همچون همیشه به عنوان آرزویی دست نایافتنی، تنها موجب خشم و عصبانیت آنان خواهد بود.
این دو ایرانی 4 روز بعد از ورود به بوینس آیرس (پایتخت آرژانتین)، توسط پلیس این کشور در هتل بازداشت شدند. گفته شده حدود 80 نیروی پلیس در بازداشت آنها مشارکت داشتند.
مطبوعات آرژانتینی جزئیات بازداشت 2 شهروند ایرانی در این کشور را منتشر کرده اند.
به گزارش عصرایران، مطبوعات آرژنتینی گفته اند که به تازگی 2 شهروند ایرانی را به دلیل ورود به آرژانتین به وسیله گذرنامه های جعلی اسرائیلی بازداشت کرده اند.
این دو تن در دادگاه محاکمه شده اند و قاضی آرژانتینی حکم به اخراج آنها داده است.
به گفته مطبوعات آرژانتینی، این دو نفر، خود را سجاد اسماعیلی ناصرانی 27 ساله متولد رشت (عکاس) و منصوره سبزعلی 30 ساله متولد مشهد (مهندس معماری) معرفی کرده اند.
آنها گفته اند که از ترکیه به صورت غیرقانونی به یونان رفته اند و آنجا گذرنامه های اسرائیلی را خریداری کرده اند.
پلیس آرژانتین با این دو نفر به عنوان دو تروریست احتمالی برخورد کرده بود.
آرژانتین، شهروندان و دولت ایران را به دخالت در بمب گذاری مرگبار مرکز یهودیان آرژانتین (آمیا) در سال 1992 میلادی متهم می کند اتهامی که تهران آن را به شدت رد کرده است. به همین دلیل، بازداشت 2 ایرانی به دلیل ورود با گذرنامه جعلی اسرائیل، از حساسیت زیادی برخوردار شده است.
این دو ایرانی 4 روز بعد از ورود به بوینس آیرس (پایتخت آرژانتین)، توسط پلیس این کشور در هتل بازداشت شدند. گفته شده حدود 80 نیروی پلیس در بازداشت آنها مشارکت داشتند.
2 ایرانی از اسپانیا به آرژانتین سفر کرده بودند. پلیس گفته گذرنامه های این افراد، دزدی و جعلی هستند.
رسانه ها نوشته اند که یکی از دلایلی که باعث شد جعلی بودن گذرنامه ها مشخص شود اشتباهات املایی در نوشته های عبری در گذرنامه ها به ویژه گذرنامه سجاد بود به شکلی که حتی نام اسرائیل به عبری نیز اشتباه نوشته شده بود.
صاحب این دو گذرنامه، یک زن و شوهر اسرائیلی ساکن شهر قدس هستند.
"دونالد ترامپ" در پیام تبریک نوروزی خود به مردم ایران، بار دیگر حملات لفظی خود را متوجه جمهوری اسلامی ایران کرد و مدعی شد:" متاسفانه، مردم ایران باز هم قادر نیستند به طور کامل شریک شادیهای این ایام باشند. "
به گزارش عصرایران؛ او بدون کوچکترین اشاره به تحریمهای یکجانبه و نامشروع کاخ سفید علیه کشور ایران که با هدف فروپاشی اقتصاد وسختتر کردن زندگی و معیشت دهها میلیون ایرانی وضع شده است، با آرزوهای بلند مردم ایران برای آبادانی، آزادی و سعادتمندی ایران، اعلام همبستگی کرده است!
«ژان ایو لودریان» وزیر امور خارجه فرانسه روز پنجشنبه گفت که تلاشهای اروپا برای زنده نگه داشتن برجام نباید به «چک سفید امضا» تعبیر شود.
به گزارش ایرنا به نقل از رویترز، وی که در جلسه پارلمان فرانسه سخن می گفت، افزود : ما برغم خروج آمریکا از برجام، تلاش قابل توجهی برای حفظ توافق هستهای داشتهایم.
وی ادامه داد: اما تلاشهای ما برای حفظ این توافق در حکم چک سفید امضا برای ایران بخصوص در زمینه مسائل حقوق بشر نیست.