رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با برشماری فهرستی از دشمنی های دیرین آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، بر لزوم تقویت ابعاد دفاعی و امنیتی کشور تاکید کرد و گفت: جبهه دشمن برنامه ها و سناریوهای متنوع و پیچیده ای را برای ضربه زدن به انقلاب و نظام اسلامی در سر می پروراند که بایستی هوشمندانه و مقتدرانه تحت تدابیر و منویات مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا با آنها مقابله موفق داشته باشیم.
قطر با بیان اینکه در هر نشستی که امیر کویت برای حل تنش با عربستان ، امارات و بحرین برگزار کند ، شرکت می کند ، تاکید کرد که تنها مذاکره شفاف و بدون پیش شرط را می پذیرد. 'محمد بن عبدالرحمن آل ثانی' معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر عصر شنبه نامه امیر این کشور را به شیخ 'صباح احمد الجابر الصباح' امیر کویت تسلیم کرد .
در هفته های اخیر شایعات مبتنی بر توافق پنهانی بین روسیه و مسکو در خروج شبه نظامیان هم پیمان ایران در جنوب سوریه افزایش پیدا کرده است. در بحبوحه مذاکرات بین روسیه – آمریکا – اسرائیل و اردن در مورد مناطق کاهش تنش در جنوب غربی سوریه، شویگو و لیبرمن با یکدیگر گفتگو کردند. هرکسی این صحنه را تماشا میکند به راحتی تصور می کند دولت روسیه به سمت اسرائیل و آمریکا چرخش پیدا کرده است.
/ در هر نقطه از سوریه که لازم بدانیم، به هدف های ایرانی حمله خواهیم کرد
آیا عربستان و امارات درِ باغ پشتی ترکیه را باز میکنند؟
مرفاوی با اعلام کنارهگیری خود از سرمربیگری تیم فوتبال استقلال خوزستان گفت: نمیخواهم تحت هر شرایطی کار کنم.
صمد مرفاوی در گفتوگو با ایسنا، درخصوص تصمیم خود مبنی بر کنارهگیری از هدایت استقلال خوزستان، اظهار کرد: هنوز با مسئولان باشگاه درباره این تصمیم صحبت نکردهام و استعفای کتبی ندادهام ولی شرایط به صورتی نیست که بتوانم در این باشگاه کار کنم.
وی بیان کرد: در استراتژی من و باشگاه اختلاف نظر وجود دارد. مسئولان باشگاه میگویند باید با بازیکنانی که در تستگیری تیم انتخاب میکنم، در لیگ برتر حاضر شویم؛ در حالی که نمیشود در این لیگ تنها با چنین بازیکنانی بازی کرد.
مرفاوی در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است در صورت فراهم شدن شرایط لازم با این باشگاه ادامه همکاری دهد، عنوان کرد: در حال حاضر از سرمربیگری استقلال خوزستان انصراف میدهم؛ چرا که نمیخواهم در هر شرایطی کار کنم
تیم فولاد خوزستان سرمربی خود در فصل آینده رقابتهای لیگ برتر فوتبال کشور را شناخت.
به گزارش سایت باشگاه فولاد خوزستان، جلسه هیات مدیره باشگاه فولاد خوزستان با ریاست مهندس علی محمدی (معاون منابع انسانی شرکت فولاد خوزستان و رئیس هیات مدیره باشگاه)، اسماعیل گودرزی (نایب رئیس)، دکتر محمد رضا شریف (عضو هیات مدیره و سرپرست باشگاه)، دکتر امیر موسویان (عضو هیات مدیره) و رضا پوپ (عضو هیات مدیره) با موضوع بررسی رئوس بودجه ای باشگاه فولاد خوزستان در فصل 1397/98 و تصمیم گیری برای انتخاب سرمربی تیم بزرگسالان این باشگاه برگزار گردید و در نتیجه اعضای هیات مدیره پس از بررسی چندباره برنامه های ارائه شده از سوی سید سیروس پور موسوی که با رویکرد قهرمانی تیم فولاد خوزستان تدوین شده و دفاع ایشان از این برنامه و در ادامه قرارداد 2 ساله موجود، بر ادامه همکاری با این ایشان رای داده و رئوس بودجه باشگاه فرهنگی ورزشی فولاد خوزستان را با هدف کسب بالاترین عناوین ممکن و رسیدن به جایگاه نخست رقابت های لیگ برتر مطالعه و صورت جلسه کردند.
گفتنی است، در این جلسه همچنین هیات مدیر بر ارتقاء سطح کادر فنی تیم بزرگسالان فولاد خوزستان در راستای کسب عنوان قهرمانی تاکید کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، علی حسین حسینزاده بعداز ظهر امروز در جمع خبرنگاران، اظهارکرد: طبق چارت سازمانی که در استانداریهای سراسر کشور تعریف شده است دفتری بهنام تقسیمات کشوری پیشبینی شد.
وی افزود: در این دفتر بررسی وضعیت روستاها، بخشها، شهرها و شهرستانها با توجه به چهارچوبهای قانونی مطالعه و بررسی میشوند.
معاون سیاسی اجتماعی استاندار خوزستان با بیان اینکه طرحهای پیشنهادی به وزارت کشور ارسال میشود، گفت: کارشناسان تقسیمات کشوری جهت بررسی مناطق مورد نظر مراجعه کرده و به صورت میدانی طرح ها و شاخص ها را مورد مطالعه قرار میدهند.
حسین زاده با تأکید بر اینکه در رابطه با حدود مناطق تنها مرجع تصمم گیرنده هیأت دولت است، بیان کرد: در خوزستان طرحهای متعددی پیرامون مناطق استان و حتی حدود مرز استانی مورد بررسی کارشناسانه قرار میگیرد.
وی با بیان اینکه تاکنون در مورد بندر ماهشهر و بندر امام خمینی طرحی به وزارت کشور ارسال نشده است، عنوان کرد: همانطوری که اشاره شد بر اساس وظایف این دفتر بررسیهای کارشناسانه به صورت معمول انجام میشود.
کارگران اخراجی شرکت کالای پتروشیمی مقابل این شرکت دست به تجمع اعتراضی زدند فرماندار ماهشهر قول داد مشکل کارگران اخراجی شرکت کالای پتروشیمی با جدیت پیگیری می شود.
به گزارش خبرگزاری فارس از بندر ماهشهر، کارگران اخراجی شرکت کالای پتروشیمی امروز مقابل این شرکت دست به تجمع اعتراضی زدند.
حدود 30 کارگر اخراج شده این شرکت همراه با خانوادههای خود مقابل محل کار سابق خود تجمع کرده و خواستار بازگشت به کار شدند.
یکی از کارگران اخراجی این شرکت در گفتگو با خبرنگار فارس در بندر ماهشهر اظهار کرد: شرکت کالای پتروشیمی از سال 92 خصوصی شد و از همان موقع تمامی پاداش و مزایای کارگران قطع و حقوق آنها نیز به حداقل ممکن کاهش پیدا کرد.
وی ادامه داد: از همان ابتدا نیز به بهانه عدم سوددهی شرکت نسبت به اخراج تدریجی کارگران اقدام کرده و هر از چندگاهی تعدادی از نیروهای این شرکت اخراج میشوند به طوری که تعداد کارگران شرکت کالای پتروشیمی از 400 نفر به 100 نفر کاهش پیدا کرده است.
یکی دیگر از کارگران اخراجی این شرکت نیز گفت: عدم سوددهی شرکت بهانهای بیش نیست، چرا که شرکت کالای پتروشیمی یکی از شرکتهای سودده است اما مشخص نیست چرا تصمیم دارند نسبت به جمعآوری دفاتر بندر ماهشهر و عسلویه اقدام کنند.
وی خاطرنشان کرد: موضوع اخراج خود را از مراجع متعددی از جمله اداره کار پیگیری کردیم اما نتیجهای به دست نیامد و به همین دلیل امروز مقابل شرکت دست به تجمع زدیم و هفته آینده نیز برنامه تجمع مقابل فرمانداری بندر ماهشهر را در دستور کار خود داریم.
یکی دیگر از این کارگران اخراجی اظهار کرد: ما خواستار پاسخگویی مدیرعامل یا یکی از مدیران ارشد این شرکت هستیم، اما متأسفانه کسی پاسخگوی ما نیست و به ناچار این تجمعات را تا حصول نتیجه لازم ادامه خواهیم داد.
*احضار مدیران شرکت کالای پتروشیمی به دادگاه
فرماندار شهرستان بندر ماهشهر در این ارتباط به خبرنگار فارس گفت: مشکل کارگران اخراجی شرکت کالای پتروشیمی با جدیت در حال پیگیری است.
محسن بیرانوند اظهار کرد: بارها از مدیران ارشد این شرکت دعوت کردیم که برای ارائه توضیحات حاضر شوند اما از این اقدام خودداری کردند.
وی افزود: مدیران این شرکت توسط شورای تأمین نیز برای ارائه توضیحات لازم دعوت شدند که باز هم از حضور خودداری کردند.
فرماندار شهرستان بندر ماهشهر بیان کرد: به ناچار موضوع را از طریق دادگستری پیگیری کردیم و مدیران این شرکت به دستگاه قضایی احضار شدهاند.
بیرانوند گفت: مدیران شرکت کالای پتروشیمی یکشنبه هفته آینده باید در دادگاه حاضر و توضیحات لازم را ارائه کنند.
وی در پایان اظهار کرد: امیدواریم مشکل کارگران این شرکت هرچه سریعتر برطرف شود و در این مسیر از هیچ تلاشی کوتاهی نخواهیم کرد.
به گزارش گروه مانیتورینگ بینالملل خبرگزاری فارس، یک ماه پیش بود که روزنامه «نیویورکتایمز» از دیداری پرده برداشت که اندکی پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال 2016، در برج ترامپ میان پسر ارشد «دونالد ترامپ» نامزد وقت جمهوریخواهان، فرستاده امارات و عربستان و یک فعال اطلاعاتی اسرائیلی برگزار شده است.
نشستی که افشای آن اتهام تبانی احتمالی ترامپ با امارات و عربستان را هم به پرونده مداخله احتمالی دولتهای خارجی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا افزود. بعد قابل توجه دیگر، گردهمآیی مجموعهای از ضدایرانیترین جریانات فعال در آمریکا در این دیدار است: «جورج نادر» مشاور ولیعهد ابوظبی و ولیعهد سعودی، «جوئل زامل» فعال اطلاعاتی صهیونیست که شرکتش جاسوسهای سابق موساد و «شینبت» را به استخدام درآورده، «اریک برویدی» از حامیان مالی جمهوریخواهان که گرایشهای به شدت ضدایرانی دارد.
هماهنگی و برگزاری این نشست هم، بر عهده فردی بود که سابقهای جنجالی در امور غرب آسیا دارد و آنطور که پایگاه «اینترسپت» روز یکشنبه گزارش داد، دستکم از یک دهه پیش طرحهایی برای مقابله با جمهوری اسلامی و حتی ایجاد درگیری نظامی با ایران را دنبال میکند: «اریک پرینس».
پرینس را در منطقه غرب آسیا شاید بیش از هر چیز به دلیل تأسیس شرکت امنیتی «بلک واتر» بشناسند. شرکتی که به سفارش دولتها ارتش خصوصی به مناطق مختلف جهان اعزام میکند و سابقه سیاهی در عراق و افغانستان دارد. به عنوان نمونه، سال 2007، چهار نفر از نظامیان این شرکت در پرونده کشتار 14 غیرنظامی عراقی، به حبس محکوم شدند.
«پرینس» که برادر «بتسی دووس» وزیر کنونی آموزش آمریکاست نقش فعالی در انتخابات ریاستجمهوری دو سال پیش این کشور ایفا کرده است.
علاوه بر نشست برج ترامپ، او در ژانویه سال 2017 هم دیداری در جزیره «سیشل» بین «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی و «کریل دمیتریف» سرمایهدار روس و مدیر صندوق سرمایهگذاری مستقیم روسیه برگزار کرده است. روزنامه «واشنگتنپست» که اولین بار از دیدار جزیره سیشل پرده برداشت، نوشته بود که امارات این دیدار را برگزار کرده تا امکان متقاعد کردن مسکو به عدم حمایت از ایران در سوریه و مناطق دیگر را مورد ارزیابی قرار دهد.
«جرمی اسکهیل» روزنامهنگار تحقیقی شناختهشده و از موسسان پایگاه تحلیلی «اینترسپت» میگوید به فایل صوتیای دست یافته که نشان میدهد پرینس پیش از بحران سوریه و مسائل یمن هم طرحی برای محاصره ایران از طریق استقرار نظامیان اجارهای در کشورهای مجاور ایران در سر داشته است.
این فایل صوتی مربوط به سخنرانی پرینس در دانشگاه «میشیگان» در سال 2010 است. بر اساس این فایل صوتی که مخفیانه ضبط شده، پرینس ایران را ریشه تمام مشکلات منطقه میخواند و میگوید باید با تهران مقابله کرد.
اسکهیل میگوید: «پرینس در آن سخنرانی جهانی را به تصویر کشید که در آن ایران "کانون اصلی شر" در منطقه است. او میگوید ایرانیها "بمب اتم میخواهند تا خلیج [فارس] را دوباره به خلیج فارس تبدیل کنند".»
پرینس در این سخنرانی پیشنهاد میکند که شرکتهای نظامی و امنیتی مانند بلکواتر نیروهای خود را در کشورهای منطقه به خصوص یمن، سومالی و عربستان سعودی مستقر کنند تا این نیروها با گروههای مرتبط با ایران مبارزه کرده و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه را محدود کنند.
او در توضیح این پیشنهادش، میگوید: «ایرانیها حضور بسیار بدشگونی در این مناطق داشتهاند و نمیتوان این مشکل را با اعزام نظامیان یونیفورمپوش به این کشورها حل کرد، چراکه این کار از منظر سیاسی بیش از حد حساسیتزا است. [به همین دلیل] بخش خصوصی میتواند با رد پایی بسیار بسیار اندک و جزئی آنجا فعالیت کند.»
اسکهیل با بیان اینکه این اظهارات هشت سال قبل مطرح شدهاند و او از همان زمان به دنبال ایجاد درگیری با ایران بوده، میگوید حالا مشخص میشود که چرا پرینس این افراد را با حضور «دونالد ترامپ جونیور» فرزند ترامپ دور هم جمع کرده است: «این هدفِ اسرائیل است. این هدفِ عربستان است. این هدفِ امارات است. این هدفِ اریک پرینس است. این هدفِ شاهزادگان عرب است. و از زمان حضور ترامپ در قدرت هم به وضوح روشن است که این به هدف او بدل شده است.»
این روزنامهنگار تحقیق میافزاید: «اولین سفر رسمی ترامپ به عنوان رئیس دولت، به عربستان سعودی بود. ترامپ به صورت یکجانبه توافق هستهای با ایران را نابود کرد. ما میدانیم که ادعا شده که "جارد کوشنر" [داماد و مشاور ترامپ] دادههای اطلاعاتی جلسه توجیهی روزانه رئیسجمهور را در اختیار سعودیها قرار داده است، آن هم دقیقا در ابتدای زمانی که محمد بن سلمان تسویه سیاسی داخلی علیه رقبایش را شروع کرده بود. میدانیم که اریک پرینس درگیر عملیاتهای امنیتی خصوصی و اجارهای در یمن بوده است، میدانیم که اریک پرینس با عوامل اطلاعاتی اسرائیل در ارتباط است و میدانیم که اریک پرینس با ولیعهد ابوظبی رابطه دیرینهای دارد و به او هم پیشنهاد ارائه خدمات امنیتی اجارهای را داده است.»
اسکهیل در جمعبندی میگوید تمام شواهد حکایت از آن دارد که نشست برج ترامپ «درباره ایران بوده است، نه حمایت از ستاد انتخاباتی ترامپ... این مسئله و نقش اریک پرینس، سعودیها، اماراتیها و اسرائیلیها، باید یک رسوایی بزرگ باشد.»
او در پایان میگوید قوه قضاییه و کنگره آمریکا باید از تمرکز صرف بر مسئله «تبانی با روسیه» دست برداشته و ابعاد این پرونده را به مداخله امارات، عربستان و رژیم صهیونیستی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بسط دهند. او پیشنهاد میکند که اریک پرینس به عنوان فردی که از فعالیتهای این رژیمها آگاه است، از سوی قوه قضاییه و کنگره آمریکا مورد بازجویی و پرسش قرار گیرد.
در هفتههای گذشته ابعاد بیشتری از لابی پشت پرده مثلث تلآویو-ابوظبی-ریاض علیه ایران روشن شده و به نظر میرسد که باید منتظر بود تا رسانههای آمریکایی در روزهای آینده جزئیات بیشتری از این موضوع منتشر کنند.
انتهای پیام
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، بازیکن جوان و ملیپوش باشگاه فولاد خوزستان مورد توجه تیم باشگاه هلندی قرار گرفته است.
عملکرد «علی ستاوی» در جام جهانی نوجوانان مورد توجه باشگاه ولندام هلند قرار گرفته است.
این باشگاه دسته دومی هلند که قدمتی 97 ساله دارد، طی نامهای رسمی به باشگاه فولاد خوزستان خواستار به خدمت گرفتن علی ستاوی مدافع جوان این تیم شده است.
ستاوی اصالتا اهل شوش در استان خوزستان است که فصل گذشته مورد توجه پورموسوی نیز قرار گرفت اما فرصت بازی به وی کمتر رسید.
الهایی؛ شهری چشم انتظار مایه حیات آب، رفته رفته می رود تا شمارش معکوس را برای نابودی زمینهای کشاورزی، احشام و زندگی مردم شهر الهایی آغاز کند. مردمانی که آب، به زمینهایشان زندگی داده بود و کشاورزی نان را بر سر سفرهایشان آورد
اکنون مردمان این منطقه بساط خود را بر زمینهایی پهن کرده اند که از شدت تشنگی ترک برداشته اند. عکس: محمدحسن عامری ۱۰:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۳
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، لیگ هجدهم برای نخستین بار در طول تاریخ در حضور چهار نماینده از خوزستان برگزار خواهد شد.
در طول یک فصل نیز، تیم های خوزستانی در 12 داربی به مصاف هم خواهند رفت که این 12 تقابل منجر به ماندن 36 امتیاز در استان خوزستان خواهد شد.
در نیم فصل نخست، نفت مسجدسلیمان دو میزبانی را از تیمهای فولاد خوزستان و صنعت نفت آبادان در هفته سوم و دوازدهم برگزار خواهد کرد.
استقلال خوزستان نیز، در نیم فصل نخست تنها میزبان یک شهرآورد خواهد بود که در هفته یازدهم میزبان نفت مسجدسلیمان خواهد بود.
صنعت نفت آبادان نیز وضعیتی مشابه با استقلال خواهد داشت و تنها در هفته چهارم در آبادان از استقلال میزبانی خواهد کرد.
فولاد خوزستان نیز در هفته دهم میزبان داربی خوزستان مقابل استقلال خوزستان خواهد بود و در هفته یازدهم نیز از صنعت نفت آبادان پذیرایی میکند.
حضور چهار نماینده از خوزستان فرصت خوبی را در اختیار نمایندگان استان قرار داده تا بتوانند در شش مسابقه از امتیاز میزبانی برخوردار باشند.
حضور نفت مسجدسلیمان در لیگ برتر قطعا میتواند به افزایش تب فوتبال در خوزستان منجر شود و به دنبال این تیم، هواداران دو آتشه مسجدسلیمانی گرما بخش ورزشگاههای استان نیز خواهند بود.
خوزستان یک فصل پر هیجان فوتبالی را در پیش دارد که حضور تیمهایی مثل صنعت نفت آبادان، فولاد خوزستان، نفت مسجدسلیمان و استقلال خوزستان میتواند این استان فوتبالخیز را مجددا به قطب اصلی این رشته تبدیل کند.
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، ساعت کاری بانکها درخوزستان از شنبه هفته آینده 19 خرداد، تغییر میکند.
بنا بر اعلام دبیرخانه شورای هماهنگی بانکهای خوزستان، ساعت کار بانکها در خوزستان در روزهای شنبه تا چهارشنبه از ساعت۷:۳۰ تا ۱۳ و برای روزهای پنج شنبه از ساعت ۷:۳۰ تا ۱۲ خواهد بود.
تغییر ساعت بانکها در خوزستان برای صرفهجویی در مصرف برق است و از روز شنبه ۱۹ خرداد تا ۱۵ شهریور امسال اجرایی میشود.
پیش از این استانداری خوزستان با صدور بخشنامهای ساعت کاری ادارات دولتی را تغییر داد و بر این اساس، ساعات کاری ادارات در روزهای شنبه تا چهارشنبه از ساعت۶:۳۰ تا ۱۲:۳۰ خواهد بود.
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، تیم فوتبال شهرداری ماهشهر با هدایت داود مهابادی در فصل آینده لیگ دسته اول حضور خواهد یافت.
مذاکره مسئولان باشگاه شهرداری ماهشهر با گزینههای مورد نظر امروز به سرانجام رسید و مهابادی به عنوان سرمربی این تیم معرفی شد.
این مربی پس از عدم توفیق در لیگ دسته اول با تیمهای برق شیراز و نساجی، موفق به حفظ مشکیپوشان در لیگ برتر هم نشد.
در کارنامه مهابادی هدایت تیمهای راهآهن، تربیت یزد، فجر سپاسی، پیام مشهد، گهر زاگرس، مس سرچشمه، استقلال اهواز، پاس همدان، آلومینیوم اراک، برق نوین شیراز، نساجی مازندران، مشکیپوشان به چشم میخورد.
به گزارش خبرگزاری فارس، تیم فوتبال شهرداری ماهشهر در نخستین تجربه خود در لیگ دسته اول، با کسب رتبه یازدهم به کار خود پایان داد.
به گزارش خبرگزاری فارس، «میراث جهانی» یا «توسعه شهری»، این مجادلهای است که در ماههای اخیر شهر جهانی شوش را درگیر خود کرده است.
شهری که تناسبی بین سیما و نام پرآوازهاش وجود ندارد، خیابانهایش کمعرض است، هتل ندارد و اقامتگاهی مناسب برای گردشگران هم به سختی در آن پیدا میشود.
سفرای کشورهای مختلفی که به شوش سفر کردهاند نیز به این موضوع اشاره میکنند، «سوراب کومار» سفیر هندوستان در ایران میگوید: زیرساختهای لازم برای خدماترسانی به توریستها در این شهر باستانی و تاریخی وجود ندارد.
وی ابراز امیدواری میکند که با توسعه زیرساختها در شوش، امکان جذب بیشتر گردشگر در این شهر پرآوازه به وجود آید.
«جولیا هاس»، سفیر سوئیس در ایران نیز توجه به احداث زیرساختهای گردشگری در شوش را ضروری میداند و میگوید: تا زمانی که در این شهرستان هتلهای متعدد و مهمانسرا ساختوساز نشود آمار گردشگران و توریستها بالاتر که نمیرود بلکه پائین تر نیز خواهد آمد.
این حکایت شهری است که یک هزار و ۲۵۰ سال پیش از آنکه مردی به نام عیسی بن مریم دورانی تازه در تاریخ بشریت را رقم بزند در دشتهای دو رود بزرگ شوش باستان ساخته شد.
غبار تاریخ بر شوش
هویت تاریخی شوش بهعنوان پایتخت عیلامیها، به قدمت شهرهایی همچون «قاهره» در مصر، شهر افسانهای «رم» در ایتالیا و «تولدو» در اسپانیا است.
اما شوش از نظر توسعه و عمران شهری با این شهرها که همه دوست دارند پیش از مرگ از آنها دیدن کنند، قابلمقایسه نیست.
در این شهرها، برخلاف شوش، میان «حفاظت» و «استفاده» یا «بهرهبرداری» از میراث فرهنگی تعادل برقرار شده است به این صورت که پیوندی منطقی میان گذشته، حال و آینده در فضاهای شهری، با احداث زیرساختها و امکانات لازم، وجود دارد.
اما در شوش تاکنون امکان بهکار بردن آثار تاریخی و میراث فرهنگی در متن توسعه و عمران شهری و منطقهای برقرار نشده است.
در این میان چیزی که مشخص است، این است که آثار و هویت تاریخی بهعنوان منبعی زنده، توسعهآور و هویتبخش با زندگی واقعی، جاری و روزمره شهروندان شوش عجین نیست.
چالش در برنامهریزی شهری
ایجاد ارتباط و تعادل میان «حفظ» میراث تاریخی این شهر با امکان توسعه عمرانی براساس ساختارها و کارکردهای جدید شهری به یک چالش بزرگ در عرصه برنامهریزی و طراحی شهری در شوش تبدیل شده است.
به این صورت که در این شهر پروژههای زیرساختی یکی پس از دیگری متوقف میشوند؛ از پروژه احداث پل روگذر نظام مافی، موزه دفاع مقدس، کتابخانه مرکزی، پایانه و محدودیتهای ساختوساز و اخیراً جلوگیری از پروژه تقاطع غیرهمسطح ورودی شهر شوش که البته با حواشی زیادی نیز روبهرو شده است.
پروژهای که پرداختن به ماجرای آن بهطور کلی میتواند پاسخی برای چرایی تعارض میان سازمان میراث فرهنگی و مدیریت شهری و تغییر نگرش مردم به اهمیت آن باشد.
کلنگزنی دردسرساز
پروژه تقاطع غیرهمسطح ورودی شهر شوش در اردیبهشت 96 در دو فاز برچیدن پل هوایی ورودی این شهر و احداث زیرگذر به دستور شریعتی، استاندار خوزستان کلنگزنی شد.
هدف از این پروژه افزایش ایمنی و رفع ترافیک در مسیر جاده ترانزیتی اندیمشک به اهواز در ورودی شوش و زیبایی منظر شهری و نمایان ساختن چشمانداز شهر باستانی این شهر عنوان شد.
فاز اول تا پایان سال 96 پایان یافت اما از عملیات اجرایی فاز دوم ممانعت شد!
توقف بدون گمانهزنی
گفته شد که باید گمانهزنی در محل پروژه صورت بگیرد و احتمالاً آثاری تاریخی در این نقطه وجود داشته باشد.
در این میان دو نامه از طرف رئیس سازمان میراث فرهنگی و باستانشناسها به وزیر راه و شهرسازی برای لغو این پروژه و تعریف پروژهای دیگر به نام طرح کمربندی ارسال شد.
این در حالی بود که گمانهزنی در محل پروژه صورت نگرفته بود؛ «یوسف زمانی اصل»، شهردار شوش در این ارتباط میگوید: نظر کارشناسان میراث فرهنگی بر این بود که گمانهزنی و حفاری در محل پروژه انجام شود و در صورت مشاهده آثار پروژه متوقف و یا آثار منقول کشف شده به موزه منتقل شود اما در کمال تعجب فاصله محل گمانهزنی میراث فرهنگی با محل پروژه برداشت پل 300 متر است!
وی میافزاید: طبق پیشنهاد سازمان میراث فرهنگی پیش از برداشت پل آزمایش ژئوفیزیک صورت گیرد و همزمان با برداشت پل گمانهزنی در محل برداشت پل انجام شود.
بر این اساس به نظر میرسد گمانهزنی در محل پروژه انجامنشده و فرآیند مخالفت با فاز دوم این پروژه، بدون گمانهزنی از طرف سازمان میراث فرهنگی صورت گرفت.
به گفته کارشناسان میراثفرهنگی، در صورتی که مجموعه میراث فرهنگی همزمان با عملیات اجرایی پروژه، اقدام به گمانهزنی و انجام فعالیتهای باستانشناسی در قالب کاوشهای نجاتبخشی، مانند آنچه در دیگر پروژههای عمرانی در سطح کشور و جهان شده، میکرد، نهتنها هیچ خللی به میراث وارد نمیشد بلکه این کاوش یک فرصت مطالعات قابلتوجه و علمی «در صورت وجود احتمالی آثار» به وجود میآورد.
از طرف دیگر روند انجام عملیات این پروژه نیز متوقف نمیشد و اذهان عمومی نسبت به این کشوقوسهای مبهم، مخدوش نمیماند.
یک بام و دو هوای زیرگذر
اما این تنها موضوع گمانهزنی نبود که اذهان عمومی را مخدوش میکرد، موافقت یا مخالفت سازمان میراث فرهنگی با احداث فاز دوم این پروژه، ابهامی است که ذهن شهروندان شوشی را درگیر کرده است.
به گفته نماینده مردم شوش در مجلس در برنامه تلویزیونی «بیتعارف»، طالبیان معاون سازمان میراث فرهنگی با احداث زیرگذر شوش موافقت کرده است.
اما طالبیان، معاون سازمان میراث فرهنگی در واکنش به نماینده مردم شوش، این موافقت را تکذیب و این ادعا را بیاساس عنوان کرد.
این بار شهردار شوش که یکی از اعضای حاضر در نشست بررسی پروژه احداث زیرگذر با حضور معاون سازمان میراث فرهنگی است، ضمن تأیید سخن نماینده مجلس، ادعای معاون سازمان میراث فرهنگی مبنی بر اعلام مخالفت با ساخت زیرگذر در ورودی شهر شوش را عاری از صحت عنوان میکند.
زمانیاصل میگوید: معاون سازمان میراث فرهنگی در طول رایزنی برای انجام پروژه زیرگذر با این سازمان به عنوان معارض پروژه، هیچگونه مخالفتی اعلام نکرده بلکه از طرح پروژه و ساماندهی محوطه استقبال و اعلام موافقت کرده بود.
بر این اساس به نظر میرسد که معاون سازمان میراث فرهنگی کشور که در آن نشست، موافقت خود با احداث زیرگذر اعلام کرده بود، اکنون با تکذیب اظهارات مسئولان شوش، پس گرفته است.
اما چرا موافقت طالبیان صورتجلسه نشده است و چرا معاون سازمان میراث فرهنگی بهعنوان میزبان صورتجلسهای از نشست مشترک با مسئولان شوشی تنظیم نکرد؟
گزینه روی میز شوش
رئیس شورای شهرستان شوش نیز از دیگر حاضران در نشست معروف با معاون سازمان میراث فرهنگی بود که مواضعی مشابه با شهردار در تکذیب طالبیان دارد.
سید حکیم موسوی میگوید: نمیتوان به همین سادگی، نماینده عالی دولت در استان و شهرستان، نماینده مردم در مجلس و منتخبین مردم در شهر و شهرستان را تکذیب کرد.
رئیس شورای اسلامی شهرستان و عضو شورای شهر شوش از طرف دیگر میگوید: اگر میراث فرهنگی طبق کنوانسیونهای بینالمللی عمل نکرده و از ممانعتهای بعضاً بیپایه و اساس خود صرفنظر نکند، ما یک طرفه از ثبت جهانی خارج و مصوبه خود را به سازمان یونسکو تسلیم خواهیم کرد.
تهدید کجاست؟
در این میان طبق نقشه محوطه جهانی شوش، محل پروژه زیرگذر در عرصه جهانی نیست، پس باید پرسید که چه خطری ثبت جهانی شوش را تهدید میکند؟
آیا جلوگیری از توسعه شهری که میتواند بر اساس معیارهای کنوانسیونهای جهانی روح تازهای را در کالبد شهر شوش بدمد، نمیتواند یک تهدید بزرگ برای میراث فرهنگی و ثبت جهانی شوش باشد؟
پروژه ثبت محوطه باستانی شوش در فهرست یونسکو و رؤیای تبدیل شدن شوش به شهرهای زیبا و توسعهیافته، که روزی قند را در دل شوشیها آب میکرد اکنون به یک عامل منفی در اذهان عمومی تبدیل شده است.
محوطه باستانی این شهر در سال 93 به عنوان هجدهمین اثر ایران در فهرست یونسکو به ثبت جهانی رسید که بر اساس آن پیشبینی میشد که زمینه لازم برای صنعتی شدن گردشگری و تبدیل آن بهعنوان یک رکن اساسی از اقتصاد شوش در سطح جهانی فراهم شود.
چند سال گذشت اما نه چهره شهر شوش تغییر کرد و نه خبری از اقامتگاهها و زیرساختهای گردشگری شد بلکه تنها از پروژههای عمرانی ممانعت میشود.
میراث موتور توسعه باشد
به گفته نماینده مردم شوش در مجلس، ممانعتهای سازمان میراث فرهنگی حاصل نگاه سنتی و رویکرد «حفاظت ایستا» از آثار تاریخی است که به جای آن باید حفاظتی خلاق و پویا با نگاهی آکادمیک برای توسعه شهر شوش برقرار باشد.
«سید راضی نوری» میگوید: با این مانعتراشی میراث فرهنگی، هیچ توسعهای در شهرستان انجام نمیشود، میراث برنامهای برای استفاده از ظرفیت شهرستان نداشته است.
وی یادآور میشود: میراث باید موتور توسعه باشد نه مانع توسعه اما محدودیت، تنها احساسی است که پس از ثبت جهانی شوش به مردم منتقل شده است.
مردم و زندگی و توسعه در اولویت
این در حالی است که میراث فرهنگی در شوش چیزی بیشتر از یادگاریهای قدیمی است.
دانیال حمیدی، کارشناس میراث فرهنگی در این ارتباط میگوید: طبق ضوابط مندرج در تمام کنوانسیونهای جهانی در ارتباط با میراث فرهنگی و تاریخی جوامع بشری، باید تعامل سازنده و عملی بین محوطههای تاریخی و توسعه جوامع انسانی صورت گیرد، در غیر این صورت مردم و زندگی و توسعه در اولویت قرار خواهند گرفت.
وی ادامه میدهد: در حالی که باید به اهمیت میراث تاریخی و لزوم حفاظت از آن توجه داشت، باید در راستای توسعه منطقهای نیز گام برداشته شود.
این کارشناس حوزه میراث فرهنگی میافزاید: بر این اساس نمیتوان بر اساس حدس و گمان و یا حتی شواهد تاریخی، جلوی تداوم زندگی و تاریخ را با ممانعت از توسعه و عمران شهری گرفت، این کاری اشتباه و برخلاف رویه تکامل جوامع بشری است.
حمیدی بیان میکند: تمام ادوار تاریخی با دگرگونی شکل گرفتهاند و این دگرگونیها خود به نحوی تخریب یا تغییر در شکل و ماهیت محوطههای تاریخی بوده و خواهد بود، این امری اجتنابناپذیر است.
تعامل توسعه شهری و هویت تاریخی
حسین محمودی کارشناس برنامهریزی شهری و منطقهای معتقد است که سازمان میراث فرهنگی باید جایگاهی فعال در توسعه پایدار شوش داشته باشد.
وی میگوید: یکی از محورهای توسعه شهری پایدار ایجاد پیوند و تعامل میان ارزشهای تاریخی و فرهنگی با توسعه کالبدی – فضایی و عمران شهری است.
بر اساس گفتههای این کارشناس حوزه برنامهریزی شهری، هرچند این موضوع در ایران هنوز جایگاه شایسته و بایسته خود را پیدا نکرده است اما مصادیق جهانی زیادی همچون تولدو یا همان «طلیطله» در اسپانیا وجود دارند که با قرار گرفتن در فهرست جهانی یونسکو و با وجود لایههایی از آثار تمدنهای باستانی، تعاملی نوین میان آثار و توسعه شهری به وجود آمده است.
مدیران شهری تولدو ضمن حفاظت پویا از آثار باستانی، همزمان با نظارت پژوهشگران اقدام به احداث تقاطعهای غیرهمسطح، پارکینگهای بزرگ زیرزمینی و ... در راستای اهداف گردشگری و توسعه و عمران شهری کردهاند.
تولدو در سال 1986 در فهرست یونسکو به ثبت رسیده است.
به گزارش فارس، بنابراین سازمان میراث فرهنگی با کنار گذاشتن روشهای ایستا و سنتی و بازنگری در مفهوم حفاظت از آثار تاریخی و ترویج «حفاظت پویا» از آنها و آشتی با مکانیسم توسعه شهری میتواند همگام با جهان، برنامهای عملی در پیشرفت و توسعه شوش داشته باشد.
گزارش از عارف شریفی صرخه
کارون بزرگترین و پرآبترین رود ایران، خاستگاه نخستین تمدنهای بشری است. کاهش بارندگی در بالادست رود باعث افت سطح آب شده و پی آمد آن جزیرههای کوچک از دل کارون بزرگ بیرون آمده است. کاهش عرض رودخانه موجب ساخت و ساز در حریم رودخانه شده است. ورود فاضلاب شهری و کارخانجات به رود صدمات زیست محیطی و کاهش آبزیان و پرندگان را در پی داشته است. بخشهایی از رودخانه نیز بر اثر بی توجهی تبدیل به نیزار شده است و آلودگی اطراف آن چهره رود کهن را زشت کرده است. بیاییم تا دیر نشده حال کارون را خوب کنیم و خنده را دوباره به لب کارون بازگردانیم.
چندی پیش درست در همان بحبوحه هفته فرهنگی اقوام ها به یکی از شهرهای دوست داشتنی ایران عزیزمان سفر کردم اما اگر آب و هوایش و کمی معماری خیابان ها فرق نداشت باورم نمی شد که از تهران خارج شده ام...
مونا اسلامی بلده
بعضی شهرها و روستاهای کشور عزیزمان با طعم لهجه شان دوست داشتنی تر می شوند. مثلا وقتی به لرستان می رویم دوست داریم با ما لری حرف بزنند یا وقتی به تبریز می رویم ترک های با غیرتمان لهجه و زبان خودشان را داشته باشند و در واقع از جان و دل دوست داریم که وقتی از این پایتخت پر دود و دم و فرهنگ زده مدعی فرهنگ دور می شویم جایی از وجودمان در میان آداب و سنن و قصه ها و لهجه های قدیمی جان دوباره بگیرد اما افسوس که مدگرایی جای پای خود را در میان زبان و آداب و سنت لباس پوشیدن ما نیز باز کرده است و اکثر قریب به اتفاق جوانان ما دوست دارند شلوار جین مد روز بپوشند و بدون لهجه صحبت کنند.
مگر می شود آدمی کفش سفر به پا کند و جاده های دل انگیز ایران عزیزمان را طی کند و برسد به کردستان، به شیراز، به مازندران، به گیلان، به خراسان، به آذربایجان، به لرستان، به بندر عباس و جای جای وطن عزیزمان و آخر دست با هموطنانی رو به رو شود که شاید بخش عمده ایشان از سر نیاز یا بد نبودن یا مد بودن یا بهتر بگویم اقتضای روزگار مجبور شده اند از آداب و سنن قدیمی خود دست بکشند.
چندی پیش درست در همان بحبوحه هفته فرهنگی اقوام ها به یکی از شهرهای دوست داشتنی ایران عزیزمان سفر کردم اما اگر آب و هوایش و کمی معماری خیابان ها فرق نداشت باورم نمی شد که از تهران خارج شده ام.
مگر می شود آدم در رشت باشد و لباس محلی گیلانی نبیند؟ مگر می شود آدم در رشت باشد و له له شنیدن لهجه زیبای گیلانی را بزند؟
اما می شود و شده است که اکثر جوانانمان در شهرهای کوچک و بزرگ و به تبع آن در روستاهای اطراف چنین سبکی را برگزیده اند.
دنیای تکنولوژی و موبایل به دست بودن این ناخوبی ها را هم دارد دیگر! و با توجه به نبود شغل و آینده معلوم برای بسیاری از نوجوانان و جوانان کشورمان که این مهم در روستاها و شهرهای مرزی بیشتر رخ نشان می دهد این آینده سازان را مجبور می کند همرنگ دوستان تهرانی شان باشند تا از مهلکه زندگی بیشتر از انچه که جبر روزگار به آن ها تحمیل کرده عقب نمانند.
در همین سفر وقتی از آقای سن و سال دار و موسپیدکرده ای در خصوص نام محلی یکی از روستاهایی که عبور کرده بودیم سوال کردم و خواستم بدانم که تاریخچه اش به کجا بر می گردد، هاج ماند و واج پاسخ دادکه نمی داند.
صحبتمان در خصوص همین حفره های فرهنگی ایجاد شده ادامه یافت و دست آخر نکته ای غمگین ترم کرد. می گفت با اینکه بچه هایش لهجه مادری شان را به خوبی بلدند اما ناچارند بیشتر مواقع به لهجه به اصطلاح عرف تهرانی حرف بزنند و خب همین اجبار سبب می شود که کودکانشان کم کم از لهجه و زبان اصیل خانوادگی شان هیچ ندانند.
شاید این مسائل این روزها برایمان مهم نباشد و قدر فرهنگ و لباس و تاریخ و آداب و سنن و لهجه های کشورمان را ندانیم اما خیلی زودتر از آنچه که فکرش را می کنیم دیر می شود.
نمونه مشابهی را برایتان تعریف کنم که بغض عمیق تری در وجودمان بنشاند! یکی از همین کشورهای همسایه که تاریخ کشور شدنش در حد قابل گشتن هم نیست معماری خانه های ساخت شده خود را از معماری بادگیرهای قدیم یزد نازنینمان غارت کرده و این غارت را تا به جایی پیش برده که این رسم ساخت و ساز را همه به نام خود آن ها می شناسند.
چوگان بازی ملی مان از دستمان خارج شده است، اسب اصیل ترکمنمان در میان نژادهای وارده و قاچاق نژادهای اصیل، دارد ضعیف و ضعیف تر می شود و هزار و یک قصه و داستان دیگر که هیچ کس حواسش به آن ها نیست.
به مدیران عزیزمان در حوزه فرهنگ و هر حوزه دیگری خرده نمی گیریم و زحمت تلاش نمی دهیم چون آن عزیزان اگر عرق میهنی داشتند یکی و دو تا تابعیت کشورهای خارجی را سنجاق شناسنامه و گذرنامه خودشان و فرزندانشان نمی کردند و این ما خود مردم هستیم که باید بدون خجالت و بدون واهمه فکر فردای ایران زمین را داشته باشیم و سنت ها و فرهنگ هایمان را پاس بداریم و فراموش نکنیم چو ایران مباد، چو کردستان مباد، چو آذربایجان مباد، چو مازندران و گیلان مباد و چو خراسان و لرستان و چابهار و اصفهان و شیراز و اراک و تک تک جغرافیای این مرز و بوم مباد، تن من نباد.فراموش نکنیم و از یاد مبریم ایران جان ماست.
ایران زمزمه زندگی برای همین دخترکان و پسرکان کوچک سالی است که امروزه بیش از هر دغدغه ای باید دغدغه فرهنگ آن ها را داشت. دغدغه چیستی زندگی شان را داشت اما افسوس و صد افسوس که ما در تامین روزانه و روزمره نیازهای معیشتی فرزندانمان هم مانده ایم.
در منابع تاریخی نظیر عالم آرا، تواریخ بختیاری و در جهانگشای نادری و دره نادری و... آمده است که بعد از قیام بختیاری ها و غلبه نادر بر آنها، نادرشاه 4هزار از جوانان بختیاری را در سپاه خود گنجاند و عزم فتح قندهار کرد و بعد از گذشت حداقل 9ماه، سپاه نادر در پشت دژ قندهار متوقف شد و هنگامی که شایعه عقب نشینی به گوش سپاهیان رسید قشون بختیاری سپاه نادر بدون کسب اجازه از نادر، درصدد تسخیر دژ مستحکم قندهار برآمدند و با رشادت بی نظیر خود موفق می شوند قندهار را تسخیر کنند.
دیدبان دیربین وَند اُردی اُویده
بختیاری به قندهار پرچم زیِده
اگرچه نادر پس از این اتفاق درصدد تنبیه بختیاری های سپاه برآمد اما با وساطت میرزا مهدی خان استرآبادی و تقدیم اشعاری نادر از تصمیم مجازات نافرمانی بختیاری ها منصرف شد.
«تو مپندار که بختیاری کرد حق مدد کرد و بخت یاری کرد
شـاه ایـران و نـادر دوران خاک بر فرق قندهاری کرد»
پس از این فتح تعداد زیادی از بختیاریها در افغانستان ماندند که از جمله دلایل ماندن آنها می توان به: تقویت قوای نادر در سرزمین های شرقی، تقویت و حضور در سپاه اعزامی به هند، جلوگیری از تجمیع بختیاری ها و ترس از قدرت آنها بود، لذا درصدد برآمد با دسیسه آنها را در افغانستان ساکن کند. این در حالی بود که چندهزار خانوار بختیاری پس از شکست از نادرشاه به منطقه دره گز کوچ اجباری داده شدند و پس از قتل نادر اکثریت آنها مجدد به دیار خود بازگشتند، اما قسمتی از آنها برای همیشه ساکن افغانستان شدند آنها مدتها به شیوه قومی خود سالها در جنوب بلخ تا کوههای مرکزی افغانستان به شیوه ییلاق و قشلاق زندگی می نمودند. و پس از شکست در نزاع با قبایل افغان ییلاق خود را از دست دادند و در قشلاق مستقر شدند. علامه ملا فیض محمد کاتب نویسنده بزرگ افغان زیر عنوان «فرقه بختیار» آورده است:«این فرقه در اصل از ایل بختیاری متوطن جنوب مائل بغرب اصفهان ایران است و بعضی ایشان را سید پنداشته و عده¬ای از ایشان در بخارا و هزارخانه در درابن مخلوط با فرقه مئی¬خیل و هفتصد و پنجاه خانه در مرغه و قرب پنجصد خانه در پشاور به محله جداگانه معروف به مرویها سکنی و مأوی دارند».
این قوم به زبانهای پشتو و فارسی صحبت میکنند؛ آنها با توجه به چند صده حضور در افغانستان در هیچ یک از بافت های قومی معروف این کشور هضم نشدند و با جمهوری اسلامی ایران بیشترین پیوند مذهبی، زبانی و فرهنگی را دارند. این قوم همواره به سبب عقاید شیعی از سوی دولت های سنی متعصب در افغانستان، تحت فشار بودند و به دلیل تبار ایرانی و مذهب شیعی خود، همواره مورد سوءظن بوده اند. این جمعیت که عمده آنها در قندهار بود در صده پیشین از قندهار به مناطق مختلف شمال افغانستان کوچ اجباری داده شدند تا در اثر قطع ارتباط با مرکز شیعی قندهار مجبور به ترک مذهب شیعی خود شوند اما آنها بخاطر حفظ مذهب، آوارگی جدید را پذیرفتند و بر اعتقاد شیعی خود ماندند. با پیروزی انقلاب و استقرار حکومت جمهوری اسلامی شماری از این جامعه عازم ایران شدند تا به جبهه های حق علیه باطل در مقابل صدام و حزب بعث بشتابند و امروزه تعداد قابل توجهی شهید و جانباز را این مردمان مشاهده می کنیم. این جامعه در جریان جهاد اسلامی علیه حمله شوروی به افغانستان رشادت های بی نظیری از خود نشان داد، و در حدود ۲۰ نقطه با گروه متجاوز گر شوروی میجنگیدند. سپس نظامیان روسیه با دستههای بسیار بزرگ از نظامیان و تجهیزات پیشرفته آن روزگار به آنها حمله ور شدند و بسیاری از قوم بختیاری افغانستان را اسیر کردند و تعدادی را کشتند. تعدادی از قوم بختیاری مجدداً مجبور به هجرت یعنی مهاجرت به ایران شدند و درحال حاضر این تعداد از مهاجرت کردگان در استان خراسان بزرگ زندگی میکنند. در جریان دفاع از حرم اهل بیت نیز این قوم دهها شهید و جانباز را در تقدیم اسلام نمودند.
بختیاری های افغانستان که با عنوان خلیلی ها نیز اشتهار دارند بیشتر در جنوب شرق افغانستان حضور دارند اما در ولایت های دیگر افغانستان نظیر قندهار، بلخ، سرپل، قندوز، تخار، کابل، دایکندی و هلمند نیز سکونت دارند. این قوم در افغانستان، در حال حاضر تعداد زیادی از آنها با فامیلی مشخص بختیاری زندگی میکنند و عموماً جزء قوم هزاره ها معرفی می شوند.
این جامعه هم اینک دارای دهها چهره حوزوی در حوزه های علمیه قم، مشهد و زاهدان می باشد و علی رقم مشکلات عدیده، بخصوص در تربیت و تحصیل جوانهای خود روبرو است.
* مدرس دانشگاه
در خاورمیانه، دوستی یک بازیگر با بازیگر دیگر، حتماً متضمن دشمنی با بازیگر دیگر است و از این روی، در این منطقه، هر حرکتی متضمن بازتابی ضد امنیتی است؛ برای نمونه، نزدیکی ترکیه به اسراییل، حتماً موجب تصور تهدید از سوی سوریه و ایران خواهد شد یا نزدیکی ایران به عراق یا عوامل خود در یمن، موجب تضعیف عربستان سعودی و تصور تهدید ضد امنیتی نزد ریاض خواهد شد. در حالی که در اتحادیه اروپا اینگونه نیست که نزدیکی فرانسه به هلند، حتماً به معنای تضعیف آلمان باشد یا نزدیکی انگلیس به آلمان، موجب تضعیف فرانسه شود.
به گزارش «تابناک»؛ در سطحی دیگر، نزدیکی یک بازیگر منطقه ای به یک بازیگر فرامنطقه ای موجب حساسیت در سایر بازیگران می شود؛ به طور مثال، می توان به توافق هسته ای ایران و گروه 1+5 اشاره کرد؛ توافقی که باعث شد دولت هایی چون عربستان سعودی و اسرائیل از نزدیکی مواضع ایران و ایالات متحده در دوران اوباما احساس تهدید جدی (تهدید کاهش نفوذ و امنیت) داشته باشند و تمام توان خود را برای عدم شکل گیری و برهم زدن این توافق به کار گیرند.
در همین راستا، روزنامه ینی شفق ترکیه نیز به تأثیر فاکتور ایران بر روابط ترکیه و عربستان سعودی پرداخته و نوشته است: رسانه های عربستان و امارات به تازگی حملات تند و تیزی =علیه ترکیه راه اندازی کرده اند و این کشور را آماج انتقادات خود قرار داده اند.
حملاتی که بی ارتباط با روابط ایران و ترکیه نیست و آن ها هرگونه روابط و تعامل نزدیک ایران و ترکیه را تهدیدی برای خود می دانند.
در رسانه های عربستانی، اروپا، آمریکا و هر نقطه دیگر از جهان، امن تر از ترکیه نشان داده و به صورت اغراق آمیزی به سرمایه گذاران خارجی توصیه می شود با توجه به مسائل مختلف و از جمله کاهش ارزش لیر، در ترکیه سرمایه گذاری نکنند.
حال باید پرسید، چه چیزی باعث می شود که رسانه های عربی و به ویژه رسانه های عربستانی و اماراتی این گونه در برابر ترکیه جبهه گیری کنند؟
یکی از مهمترین موضوعاتی که روابط ترکیه و عربستان سعودی را تحت تأثیر قرار داده، ایران است. روابط ترکیه با ایران تا حدودی بر روابط خود با عربستان تأثیر می گذارد. به این دلیل که ایران، تهدیدی برای عربستان سعودی است و در بسیاری از جبهه ها با ایران روبه روست.
عربستان سعودی در یمن به همراه ائتلاف خود، در برابر حوثی هایی که از جانب ایران پشتیبانی می شوند مبارزه می کند. این احساس تهدید از جانب ایران در لبنان، سوریه، عراق و مهمتر از همه در مرزهای خود نیز وجود دارد. همه این تهدیدات باعث می شود غرب و آمریکا بتوانند سلاح های بیشتری روانه منطقه کنند!
بخش عمده ای از حملات رسانه های عربی علیه ترکیه به خاطر حمایت آنکارا از توافق هسته ای ایران بوده است. با این حال، حمایت ترکیه از برنامه هسته ای ایران به این معنی نیست که آنکارا با فعالیت های ایران در زمینه های دیگر موافق است بلکه پشتیبانی ترکیه کاملا مبتنی بر اصول معینی است. همه، حتی ایران، حق انرژی هسته ای صلح آمیز دارند. با این حال، هیچکس، حتی اسرائیل، حق برنامه ی سلاح هسته ای ندارد!
بنابراین، می توان گفت، حمایت ترکیه از برنامه هسته ای ایران به معنای خصومت با عربستان سعودی نیست؛ به همین دلیل است که می بینیم ترکیه در قبال محکومیت عربستان توسط آمریکا در رابطه با دست داشتن شهروندان سعودی در حوادث 11 سپتامبر، از ریاض در برابر واشنگتن حمایت می کند.
در پایان، این روزنامه ترکیه ای نوشته است: ما می توانیم مسائلمان را در سطح منطقه با یکدیگر حل کنیم و سیاست مستقلی را در بدون توجه به خواسته ها و منافع آمریکا پیش ببریم؛ بدون اینکه اختلافاتمان به دشمنی منتهی شوند.
در نهایت اینکه، این مدل شکل گیری دوستی و دشمنی و رقابت در خاورمیانه را باید مدل خام و نامعقول سیاست و قدرت نامید که هنوز نیز در لایه های مختلف سیاست و اجتماع این منطقه حاکم است.
در لابهلای اخبار بینالملل، تصاویر جالبی از رخدادهای مهم وجود دارد که میتواند برای مخاطب قابل توجه باشد. آنچه در این گزارش آمده، دستچین تصاویری از گوشه و کنار حوادث جهان در هفته گذشته است.
گویا این بار جاسوسان اسرائیلی قصد دارند به زبان فارسی و از طریق ترانههای و تصاویر سینما فیلمفارسی به جلب و جذب ایرانیها به شبکههای اجتماعی امنیتی و اطلاعاتی پرداخته اند.
به گزارش مشرق، چندی پیش ویدئویی از سربازان اسرائیلی در فضای اینترنت منتشر شد که ترانه «سلطان قلبها» از یک فیلمفارسی مبتذل سینمای پیش از انقلاب به همین نام را میخواندند. در این ویدئو شماری از سربازان دختر و پسر اسرائیلی در یک گروه کر و با لباس نظامی به جای خواندن یک سرود نظامی حتی ایرانی، ترانه «سلطان قلبها» را به فارسی اجرا میکردند!
انتشار ویدئوی فوق، تعجب و حیرت بسیاری از کاربران را برانگیخت تا اینکه وب سایت فرانسوی تیتییو (TTU ) درباره این ویدئو که گویا به صورت مخفیانه و توسط پدر یکی از همان سربازان در وبسایتهای اینترنتی منتشر شده، نوشت که جذب این سربازان جوان و آموزش آنها با زبان فارسی بخشی از برنامه سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل (امان) برای رصد فعالیتهای مردم ایران در داخل و خارج از آن کشور به شمار میآید.
وب سایت تیتییو اضافه میکند: «... این سربازان پس از پایان دوره تعلیمی خود مسئول شنود تلفنی و زیر نظر گرفتن گردش اطلاعات در اینترنت، از جمله عکس و ویدئو بر روی شبکههای اجتماعی میشوند. این گروه علاوه بر فعالیتهای ایران در خاک خودش، فعالیتهای مشاوران نظامی ایرانی مستقر در سوریه و بهویژه سپاه قدس و فرمانده آن قاسم سلیمانی را نیز زیر نظر میگیرند...» این وبسایت فرانسوی همچنین مینویسد، مقامهای اسرائیل امیدوارند تحریمهای ایالات متحده علیه ایران و اطلاعاتی که این سربازان جدید برای سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی غرب از جمله اسرائیل تهیه میکنند بتواند از خارج کشور به مدیریت شورشی اجتماعی علیه جمهوری اسلامی کمک نماید.
گویا این بار جاسوسان اسرائیلی قصد دارند به زبان فارسی و از طریق ترانههای و تصاویر سینما فیلمفارسی (مثل خواندن ترانه «سلطان قلبها») به جلب و جذب ایرانیها به شبکههای اجتماعی امنیتی و اطلاعاتی پرداخته و از این طریق ضمن رصد کردن فعالیت آنها، به تخلیه اطلاعاتیشان هم اقدام کنند.
شبکه الجزیره قطر در سالروز آغاز بحران روابط این کشور با چهار کشور عربی نوشت: از نقاط مثبت بحران قطر این است که این کشور را بیشتر به خود متکی کرد تا محاسبات دقیقتری روی خطرهای خارجی داشته باشد.
به گزارش مشرق، پایگاه خبری «الجزیره» قطر به مناسبت نخستین سالگرد آغاز بحران روابط کشورهای خلیج فارس و تحریم دوحه توسط چهار کشور عربی عربستان، امارات، بحرین و مصر و همچنین به دلیل موفقیت قطر در عبور از تبعات محاصره و پیامدهای ناشی از تحریمهای عربی، مقالهای با عنوان «نقش ایران و ترکیه در کمک به شکست حلقه محاصره قطر» منتشر کرد.
بیشتر بخوانید:
دو راهی قطر بعد از خروج امریکا از برجام
نویسنده یادداشت «علی حسین بکیر» پژوهشگر و روزنامهنگار ترکیهای است. او عضو اندیشکده «پژوهشهای بینالمللی راهبردی» (اوساک) در ترکیه است. او در این یادداشت بیشتر تلاش کرده نقش ترکیه را بارزتر نشان بدهد و بیشتر از آن سخن بگوید.
علی حسین بکیر مقاله خود در الجزیره را با این مقدمه آغاز کرد که «کشورهای کوچک همواره در زمینه روابط بین الملل اشکالات مفهومی و سوالهایی اساسی مطرح میکنند آن هم درباره اینکه عوامل تعیین کننده اندازه دولت (کوچک یا بزرگی آن) چه هستند و چه فاکتورهایی یک دولت را ضعیف یا قوی میکند یا اینکه دولتهای کوچک چگونه میتوانند از خود دفاع کنند؟ چه استراتژیها، مکانیزمها و ابزارهایی این مهم را برای آنها ممکن میکند؟ آیا مقابله با هر کشور بزرگتر برایشان محتوم به شکست میشود؟».
در ادامه متن این مقاله میآید:
در پنجم ژوئن ۲۰۱۷ چهار کشور عربستان، امارات، بحرین و مصر روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کرده و آن را تحریم کردند آن هم پس از قریب به ۱۲ روز از حادثه هک شدن خبرگزاری رسمی قطر و انتشار اخبار و اظهارات کذبی در آن که به شیخ «تمیم بن حمد آل ثانی»، امیر قطر نسبت داده شد.
در محاسبات کشورهای ضد قطر این اقدامات میبایست قطر را وادار به تسلیم کند، کشورهای تحریم کننده قطر با این تصور که در زمینه قدرت متعارف برتری قاطع متعلق به آنهاست و موازنههای قوا هم به نفعشان است، انتظار هیچ گونه مانور یا مقاومتی از سوی دوحه نداشتند چه برسد به اینکه بخواهد با آنها مقابله کند.
جامعه بین المللی هم موجب تقویت ذهنیت کشورهای تحریم کننده قطر شدند بخصوص با رسیدن دونالد ترامپ به کاخ سفید و حضور وی در اجلاس سران عرب در ماه مه ۲۰۱۸ در ریاض علاوه بر اینکه تحریم قطر توسط محور سعودی خیلی غافلگیرانه صورت گرفت تا به زعم خودشان خیلی سریع به نتیجه قطعی برسد اما چیزی که اتفاق افتاد خلاف همه انتظارات متعارف بود که این موضوع دلایل خودش را دارد.
در چارچوب نظری روابط بین الملل، افرادی معتقدند که استراتژی، همیشه مهمترین عنصر در پیش بینی نتایج هر گونه بحران، نبرد یا مناقشهای است نه اینکه لزوما آمار و ارقام مربوط به استانداردهای قدرت متعارف، مهمترین عنصر باشد، از آنجایی که کشورهای کوچک اغلب قادر به ایجاد محیط مناسب در محیط اطراف خود نیستند و حتی از طریق تواناییهای نظامی قدرت نفوذ و تاثیرگذاری در آن را ندارند، آنها مجبور به استفاده از ابزارهای متفاوت و استراتژیهایی متفاوت با آن چیزهایی هستند که کشورهای بزرگ بر آن تکیه میکنند که شاید مهمترین آن سازمانها، نهادهای بین المللی و اتحادیههای منطقه ای یا بین المللی است.
وابستگی قطر به این راهبردها با درجههای مختلف آن منجر به تغییر سریع معادله قطر با کشورهای تحریم کننده شد اما دوحه میبایست بخصوص در روزهای نخست بحران که از حساسیت و اهمیت بیشتری برخوردار بود با سه مشکل اصلی در این راهبردها روبرو شود.
نخستین مشکل اینکه اتکا به نهادهای بین المللی برای حذف پیامدهای تحریم و همچنین بسیج قدرتهای دیپلماتیک دوستان در سراسر جهان زمان زیادی را صرف میکرد که این کار امکان پذیر نبود علاوه بر اینکه وابستگی یکجانبه به این عنصر هم خیلی نمی توانست نتیجه بخش باشد.
دومین مشکل اینکه اگر قطر میخواست در راستای سیاست احتیاطی متعارف خود سریعا به ایران اتکا کند این کار میتوانست نتایج معکوسی بخصوص در آن زمان داشته باشد علاوه بر اینکه با توجه به تضاد منافع بین قطر و تهران در سطح منطقهای طی هفت سال گذشته، اصلاح برخی سیاستها برای هماهنگی با اقدام مذکور لازم میبود.
سومین مشکل اینکه آمریکا، متحد اصلی قطر موضع یکپارچهای در مورد اقدامات کشورهای تحریم کننده قطر نشان نداد وزارت خارجه و پنتاگون محاصره قطر را رد کردند در حالی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا اقدامات محور ضد دوحه را بی هیچ مخالفتی تایید و آن ها را به طور غیرمستقیم به فشارهای بیش تر تحریک کرد.
علاوه بر این حضور قریب به ۱۰ تا ۱۱ هزار نظامی آمریکایی در پایگاه «العدید»، مقر فرماندهی مرکزی آمریکا در منطقه و بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه، محور سعودی را از تحریم قطر بازنداشت و همین موضوع در حال حاضر سوالهایی را درباره فایده تضمینهای امنیتی و وابستگیهای انحصاری به آمریکاست.
بر اساس این حقایق، قطر به سراغ اولین متحد منطقه ای خود یعنی ترکیه رفت بدون اینکه از دیگر استراتژیها هم غافل شود اغراق نیست اگر بگوییم که عامل نخست و اصلی که به دوحه توانایی مهار بحران را داد و به او کمک کرد تا روی پای خود بایستد عملکرد ائتلاف منطقه ای آن با ترکیه بود که نقش اصلی در شکست سیاست کشورهای تحریم قطر کننده قطر داشت و از انتقال بحران به یک درگیری نظامی جلوگیری کرد و به موازات آن قطر رابطه اقتصادی خود با ایران را تقویت و درصدد بسیج توانمندیهای دیپلماتیک و دوستی های خود در سراسر جهان و رجوع به نهادهای بین المللی هم برآمد.
در آغاز برای ترکیه راحت نبود که در شرایط منطقه ای و بین المللی حاکم تصمیم بگیرد که به قطر کمک کند اما بر اساس ملاحظاتی استراتژیک فورا وارد عمل شد و در نهایت مجبور شد امتیازاتی بدهد که تضمینی درباره نزدیکی آن به ایران بود با وجود اینکه با ایران بر سر مسائلی منطقه ای اختلاف دارد.
ترکیه اتهامهای کشورهای محاصره کننده قطر علیه آن را رد کرد و به سرعت از سه محور سیاسی، اقتصادی و نظامی به حمایت از قطر برخاست، آنکارا هم محاصره قطر را با قاطعیت محکوم کرد و خواستار پایان دادن به آن از طریق طرح ابتکار سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان شد.
آنکارا همزمان از طریق کانالهای دیپلماتیک و رسانه ای خود حل بحران از طریق گف وگو، اجتناب از تنش و انصراف از تصمیمهای گرفته شده را خواستار شد تا کانالهای ارتباط با همه بازیگران این بحران را باز نگاه دارد.
مقامات ترکیه به نمایندگان خود در نهادهای بین المللی هم سفارش حمایت از موضع قطر را کرده و با قدرتهای بزرگ و کشورهای اسلامی تماس گرفتند تا آنها را ترغیب کنند که به سمت موضع کشورهای ضد قطر کشیده نشوند، وزارت اقتصاد ترکیه نیز دفتری ویژه برای اعضای هیات قطر به منظور تسهیل در روند اقدامات برای شکستن حصر اقتصادی قطر تاسیس کرد.
در محاسبات قطر، ترکیه بر اساس توافقی که اواخر سال ۲۰۱۴ با قطر به امضا رسید یک شریک راهبردی است بنابراین از آنکارا انتظار آنچه بر اساس این توافقات انجام داد، میرفته است علاوه بر این واقعیت که دوحه اولین کسی بود که در ژوئیه ۲۰۱۶ تلاش نافرجام برای کودتا در ترکیه را محکوم کرد بنابراین منطقی بود که دوحه انتظار پاسخی زیبا از سوی آنکارا را در وقت نیاز وجود داشته باشد.
در خصوص ایران وقوع بحران کشورهای خلیج (فارس) علیه قطر فرصتی طلایی به تهران داد این بحران منجر به متلاشی شدن محور منطقه ای کشورهایی شد که در سال های اخیر برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه تلاش میکردند.
بحران قطر همچنین تمرکز منطقه و دنیا بر برخورد با سیاستهای ایران که آن را بزرگترین منبع خطر میخواندند از بین برد و بسیاری از کشورها و گروهها مجبور به نزدیک شدن به ایران و ترکیه شدند تا خود را از تجاوز محور سعودی مصون بدارند.
تهران این فرصت را برای نزدیکی به قطر غنیمت شمرد و از طریق بسیاری از مقامات خود پیامهای مثبتی مخابره کرده و خواستار حل بحران از طریق گفتوگو شد و همزمان آمادگی خود را برای کمک به شکست حلقه محاصره قطر اعلام کرد.
دوحه در استفاده از آغوش باز ایران درنگی نکرد اما علاقه مند بود گزینشی در این خصوص عمل کند به گونه ای که تا حد امکان از نزدیکی جغرافیایی خود به ایران در حوزه اقتصادی بحران بهره بگیرد همه گامهایی که دوحه پس از آن برداشت توافقهای دوجانبه و چند جانبه، بازگشت سفیر به تهران و سفرهای متقابل و ... هدف از آن کمک به شکسته شدن محاصره و نه ایجاد ائتلافی سیاسی با ایران بود و در نهایت این امر به هر ۲ طرف کمک کرد و ایران هم در درک محاسبات قطر مشکلی نداشت.
قطر دو و نیم میلیون نفر جمعیت دارد و شبهجزیرهای است که از طریق تنها گذرگاه در مرز با عربستان که «أبو سمره» نام دارد با دنیای خارج در ارتباط است تا نیازهای مردم خود را اعم از مواد غذایی اصلی و مصرفی تامین کند قطر تقریبا به طور کامل اتکا به واردات از خارج این کشور دارد و قریب به ۸۰ درصد از نیازهای مواد غذایی آن از طریق مرز با عربستان یا بندر جبل در امارات عربی متحده می آید.
این وضعیت معلوم میکند که امنیت غذایی در قطر نقطه ضعف روشنی است و از همین رو تحریمهایی کشورهای ضد قطر کمر آن را هدف گرفت و از آنجایی که ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک کافی نبود تا دوحه را تسلیم کرده و وادار به پذیرش سازش بر سر حاکمیت و استقلال آن کند کشورهای تحریم کننده قطر، اقتصاد، پول و تجارت را سلاحی برای وادار کردن قطر به تسلیم در برابرشان مبدل کردند.
برای قطر این مهم بود که با دنیای خارج رابطه داشته باشد تا نگذارد تحریمها آن را نابود کند و ابزار لازم برای این امر ناوگان هوایی قطر و سپس افتتاح بندر حمد بود.
عامل زمان نخستین دشمن دوحه به شمار می رفت. درست است که این کشور عربی حاشیه خلیج (فارس) از ثروت مالی هنگفتی برخوردار است اما در وضعیتی نبود که از آن برای رفع محاصره بهره بگیرد؛ بخصوص که کشورهای تحریم کننده معاملات بانکی خود را هم با دوحه قطع کرده بودند و واسطه ها و طرف های سوم را هم از ارسال کالاها و خدمات خود به قطر یا از قطر منع کردند. از همین رو ترکیه با قاطعیت وارد عمل شد و تقویت روابط قطر با ایران هم جریان کمک رسانی از آنکارا به دوحه را تسریع کرد.
مقامات ترکیه و همچنین ایران مجوزهای عبور هواپیماهای قطر از آسمان خود را افزایش داده و هواپیماهای عازم اروپا هم از آسمان ایران و ترکیه عبور کردند و آنهایی که عازم آفریقا بودند هم از آسمان ایران، عمان و از آنجا به سمت جنوب عبور کردند تا جایی که مجوزهای عبور از آسمان ایران به طور مثال مابین ۱۰۰ تا ۱۵۰ پرواز روزانه افزایش پیدا کرد.
این اقدامات جایگزینی کارایی فوری محاصره هوایی قطر را مختل کرد اگرچه که مستلزم صرف هزینه و زمان بیشتری بود اما یک شریان حیاتی دوحه را تامین کرد این اقدام همچنین دولت قطر را قادر ساخت تا اطمینان شهروندان و دنیای خارج را جلب کند چون توانست ایستادگی کرده و آمادگی خود را برای مقابله با اقدامات غیرقانونی محور عربستان نشان دهد.
این موضوع از لحاظ روانی هم پیام مهمی داشت و همچینن از بعد سیاسی هم به متحدان منطقه ای و بین المللی بخصوص آلمان، فرانسه و انگلیس فرصت داد موضع سیاسی فوری در حمایت از دوحه داشته باشند.
ترکیه در جایگاه متحد منطقه ای اصلی دوحه یک پل هوایی برای شکستن تحریم اقتصادی تحمیلی علیه قطر ایجاد کرد در ساعات نخست بحران در ششم ژوئن ۲۰۱۷ کالاهای ترکیه از طریق هواپیماهای باری خطوط هوایی ترکیه به دوحه سرازیر شدند که حامل مواد غذایی و بخصوص لبنیات، تخم مرغ و مرغ بود.
دیری نپایید که هواپیماهای باری نظامی قطر و دیگر هواپیماهای خطوط هوایی قطر به پل هوایی ترکیه ملحق شدند و این مسیر هوایی روزانه بین دو کشور شاهد بیشترین شمار ممکن هواپیماها در تاریخ پروازهای هوایی بین ترکیه و قطر شد تا جایی که برخی اشاره کردند که دولت ترکیه یک ایستگاه مخصوص خطوط هوایی قطر در فرودگاه صبیحه استانبول اختصاص داده است.
ظرف ۴۸ ساعت کالاهای ترکیه به بازارهای قطر سرازیر شد به گونه ای که دیگر کشورهای تحریم کننده نتوانستند در اقدامی غافلگیرانه دوحه را در منگنه قرار دهند. در کمتر از ۱۰ روز هواپیماهای باری ترکیه و قطر با دستکم ۴۰ پرواز حدود ۲۸۰۰ تن مواد غذایی جابجا کردند و به گفته وزیر اقتصاد ترکیه ظرف ۱۵ روز نخست تحریم قطر قریب به ۱۰۵ هواپیما به طور روزانه از ترکیه کالا به دوحه فرستادند که به طور متوسط تقریبا هر روز هفت هواپیمای حامل بار از ترکیه در فرودگاه دوحه به زمین می نشست.
در مقابل ایران هم در یازدهم ژوئن ۲۰۱۷ اعلام کرد که ۴ هواپیما به دوحه فرستاده است که هر کدام حامل قریب به ۹۰ تن مواد غذایی زود فاسد شدنی شامل میوه و سبزیجات است ایران همچنین آمادگی خود را برای ارسال کمک های بیش تر اعلام کرد.
در سطح دریایی، ترکیه اولین کشتی حامل ۴ تن آذوقه و کالا را در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ به دوحه فرستاد تا هم هزینه ارسال آن کمتر باشد و هم جریان ارسال کالاها بی وقفه ادامه داشته باشد بخصوص که انتقال هوایی کالاها هزینه بردار بوده و در میان مدت و دراز مدت دشوار بود، پس از آن یک خط مستقیم دریایی بین ترکیه و قطر از بندر إزمیر تا بندر حمد راه اندازی شد و این در چارچوب خطوط دریایی جدید و مستقیمی بود که بین دوحه و شماری از شهرهای دنیا در کویت، عمان، هند و پاکستان افتتاح شد.
اما ایران نیز یک بندر خود را برای تسهیل انتقال کالاها و مواد غذایی به قطر اختصاص داد به گونه ای که هر هفته سه محموله از طریق کشتی به قطر می رسید.
در مسیر خشکی نیز ترکیه بزرگترین ناوگان کامیون های ترانزیت خود در اروپا را در اختیار دارد کامیونهای ترکیه کالاها را از طریق ایران به دوحه منتقل کردند اما برخی مشکلات لجستیک و تاخیر درباره آن مطرح بود برخی ایرانیها اعتقاد داشتند ترکیه بر آنها برتری یافته و در استفاده از شرایط بحران سبقت گرفته به گونه ای که سهم در نظر گرفته شده برای ایران در بازار قطر را از آن گرفته است.
از همین رو دوحه و آنکارا، تهران را در توافقی سه جانبه شریک کردند که ماموریت آن تسهیل انتقال کالا از ترکیه به قطر است علاوه بر اینکه از نزدیکی جغرافیایی به ایران برای واردات مستقیم بخشی از کالاها استفاده کردند بخصوص کالاهایی که با تاخیر انتقال آنها در معرض فاسد شدن هستند.
خط زمینی از این نظر حائز اهمیت است که هزینه انتقال کالاها را در مقایسه با انتقال هوایی به نسبت ۸۰ درصد کاهش میدهد اما از نظر زمانی سفر زمینی از ترکیه به قطر حدود ۹ تا ۱۱ روز طول می کشد که کم تر از سفر دریایی است و البته از نزدیک ترین نقطه ترکیه به مرز با ایران، این مدت سفر می تواند تا ۲ روز دیگر هم کم شود.
از آنجایی که شبه جزیره قطر در کرانه غربی خلیج فارس واقع است قطر، عمق جغرافیایی ندارد، موقعیت آن در بین دو کشور بزرگ یعنی ایران از طریق خلیج فارس در شرق و عربستان از طریق صحرا در غرب موجب شده که طی سال های گذشته بیش تر بر قدرت دیپلماتیک خود و سیاست احتیاط و توازن تکیه کند.
از همین رو قطر بر خلاف کشورهای تحریم کننده آن طی چند دهه گذشته ترجیح داده روی توسعه، سیاست خارجی و قدرت نرم خود سرمایه گذاری کند و در نتیجه این سیاست سهم نیروهای مسلح در این زمینه ها بسیار اندک است در مقایسه با کشورهای تحریم کننده قطر که در زمینه های دفاعی و خرید تسلیحات نظامی هزینه های هنگفتی می کنند.
قطر برای جبران این کمبود، در دفاع خارجی خود تا حد زیادی به توافقنامههای دفاعی با کشورهای همپیمان منطقه ای و بین المللی خود اتکا دارد، در آغاز بحران، ائتلاف قطر و آمریکا به نظر متزلزل شده بود و عقل سلیم اتکای به آن را به عنوان تنها ضامن دفاع از دوحه کافی نمی دانست بخصوص که بر اساس حقایق فاش شده، امارات یکی از چهار کشور تحریم کننده قطر، خیلی جدی درصدد متقاعد کردن آمریکایی ها برای انتقال پایگاه نظامی خود از قطر به کشوری دیگر بوده است.
این اوضاع نگرانیهای بسیاری را درباره میزان اثربخشی اعتماد انحصاری به حضور پایگاهی آمریکایی در این کشور برای مقابله با تجاوز نظامی مطرح کرد بخصوص که احتمال وقوع آن در پی ناکامی کشورهای تحریم کننده در به زانو درآوردن قطر با تدابیر سیاسی و اقتصادی و امکان متوسل شدن آنها به تشدید بحران از طریق نظامی افزایش پیدا کرده بود.
دوحه از طریق هماهنگی کامل با ترکیه و تقویت جزیی و محدود روابط خود با ایران توانست کارایی محاصره اقتصادی علیه خود را متوقف کند اما در حوزه نظامی نتوانست کار زیادی کند به استثنای اینکه به یک برگه جدید متوسل شد و آن هم همپیمانی دفاعی منطقه ای با ترکیه بود که گمان میرود دوحه در اواخر سال ۲۰۱۴ در نتیجه بحران سابق بین کشورهای عربی خلیج فارس به سمت آن گرایش پیدا کرد.
در آغاز ژوئن ۲۰۱۷ یک هیات ترکیهای مرکب از ۲ مقام بلندپایه در سفری از پیش اعلام نشده به عربستان رفتند تا با مقامات بلندپایه عربستان دیدار کنند آن هم در حالی که تنها چند روز از آغاز بحران میگذشت، این هیات که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه آنها را مامور سفر به ریاض کرده بود بدون گرفتن پاسخ واضحی به سوال هایشان دست خالی به آنکارا بازگشتند اما رهاورد سفرشان را در یک جمله ای که در ریاض به گوششان رسیده بود خلاصه کردند اینکه تنش بزرگ تری در راه است.
پس از ارزیابی نتیجه این نشست از یک سو و تشدید وقایع بحران خلیج فارس از طرف دیگر، طرف ترکیه ای در ۷ ژوئن ۲۰۱۷، فقط دو روز پس از اعمال تحریم علیه قطر، برای تسریع در روند اقدامات لازم در پارلمان و تصویب پیش نویس قانونی اقدام کرد که امکان استقرار نیروهای نظامی ترکیه در قلمرو قطر فراهم میکند و این امر بر اساس توافق اولیه دفاعی بین قطر و ترکیه در دسامبر ۲۰۱۴ و سایر موافقتنامه های مربوط به آن به ویژه در سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ صورت گرفت.
روز بعد رئیس جمهور ترکیه این تصمیم را تصویب کرد که بلافاصله به اجرا درآمد، آنکارا در ۲۲ ؤوئن ۲۰۱۷ دسته جدیدی از نیروهای خود را شامل ۵ خودروی زرهی و ۲۳ نظامی فرستاد تا به ۸۸ نظام که پیشتر در پایگاه طارق بن زیاد مستقر بودند ملحق شوند.
اعزام نیروهای ترکیه در چندین نوبت ادامه یافت که آخرین بار آن در تاریخ ۲۶ دسامبر ۲۰۱۷ صورت گرفت، گزارش ها نشان می دهد که دو طرف در حال تلاش برای افزایش این تعداد در آینده به سه هزار سرباز ترکیهای هستند و این پایگاه دارای ظرفیت ۵ هزار سرباز است.
اگر چه تعداد سربازان ترکیهای در دورههای اول اندک بود، اما زمان تصمیم ترکیه و همچنین تعهد ترکیه برای دفاع نظامی از متحد خود، در صورت لزوم، پیامی بسیار واضح به محور تحریم کننده ها در چندین سطح مخابره کرد:
نخست اینکه این امر شوک روانی به کشورهای تحریم کننده قطر وارد کرد و هر اقدام نظامی احتمالی آنها را متوقف کردبخصوص که آنها بر این باور بودند که شکاف در داخل نهادهای آمریکا و تردیدشان درباره ورود جدی به منظور پایان دادن به بحران قطر فرصتی برای حمله نظامی و سرنگونی رژیم قطر آن هم در زمانی کوتاه به آنها می دهد بدون اینکه آمریکا بخواهد واکنشی نشان بدهد.
بدین صورت بود که موازنه قوایی که در آغاز بحران به هم ریخته بود به حالت تعادل بازگشت تا جایی که کشورهای تحریم کننده قطر توسل به گزینه نظامی را بسیاز هزینه بردار دیدند در نتیجه دوحه با تامین امنیت اقتصادی و نظامی خود به وضعیت بهتری رسید به گونه ای که فرصت پیدا کرد از قدرت سیاسی، دیپلماتیک و مالی خود برای تامین امنیت جبهه داخلی در برابر خطرهای خارجی استفاده کند.
تصمیم ترکیه، آمریکا را برآن داشت بلافاصله از موضع خود عقب نشینی کند تا نه اعتبار خود و نه اعتبار ضمانت های امنیتی پایگاه نظامی آن از بین نرود آن هم نه تنها برای دوحه برای برای همه کشورهای کوچکی که به متحد آمریکایی برای رفع خطرهای خارجی اتکا دارند.
با برداشته شدن سایه خطر اقتصادی و نظامی از سر قطر، این کشور دشوارترین مرحله در رویارویی با کشورهای تحریم کننده را پشت سر گذاشته بود و خود را با اوضاع جدیدی که نشان از حل نشدن واقعی و قریب الوقوع بحران بود وفق داد علاوه بر اینکه این واقعیت را هم نمی شود نادیده گرفت که حل بحران قطر هرگز آنچه در خاطر قطری هاست محو نمی کند از همین رو قطر خودکفایی را برای در دست داشتن آینده خود آغاز کرد.
بحران قطر همپیمانی این کشور با ترکیه را تا حد زیاد و بی سابقه ای توسعه داد علاوه بر اینکه گشایشی در رابطه با ایران ایجاد کرد، روند وقایع نشان میدهد که دوحه صرفا به دنبال مقاومت و نشان دادن عکس العملی به طرف روبروی خود نیست بلکه میخواهد ابتکار به خرج داده و گامهای موقتی را که طی ماههای نخست بحران برداشته بود به سیاستهایی پایدار مبدل کند و این چیزی است که در حال حاضر انجام میشود.
اولین دیدار خارجی شاهزاده شیخ تمیم بن حمد آل ثانی از زمان شروع تحریم ها به ترکیه بازتاب همین گرایش تازه قطر است، دوحه در نوامبر ۲۰۱۷ میزبان سومین نشست کمیته راهبردی عالی مشترک بین دو کشور شد تا این امر را ثابت کند.
اما در بعد اقتصادی دو طرف تلاش میکنند رشد موقت روابط تجاری بین دو کشور را به توسعه روابط اقتصادی دوجانبه بخصوص در زمینه تجارت، غذا، تاسیسات، صنایع دارویی، حمل و نقل، صنعت پلاستیک و دیگر بخش ها مبدل کنند.
در زمینه دفاعی هم ائتلاف بین قطر و ترکیه بیش از هر زمان دیگری قوی شده آن هم با توجه به اینکه دوحه میزبان اولین پایگاه نظامی ترکیه در جهان عرب است، معاملات تسلیحاتی امضا شده بین دوحه با شرکت های دفاعی ترکیه در نمایشگاه بین المللی دفاع دریایی دوحه نیز دیدگاه آتی به این ائتلاف را نشان می دهد و اینکه ترکیه قصد دارد به شکل فعالی در ظرفیت های راهبردی دفاعی قطر سهیم باشد.
در مورد ایران نیز سیاست قطر در تقویت روابط اقتصادی خود با ایران محکمتر از همیشه خواهد شد اما در زمینه نظامی و سیاسی با توجه به پیچیدگیهای منطقه ای و بین المللی موجود این گونه نخواهد بود بخصوص که دو طرف در سایه اختلافاتی که در مسائل دیگر منطقه با یکدیگر دارند آماده تقویت سیاسی روابط خود با یکدیگر نیستند.
پرونده ایران دستکم در دولت دونالد ترامپ داغ باقی خواهد ماند از همین رو بخش عمده تلاش دوحه در مقطع کنونی تقویت روابط اقتصادی با ایران بر اساس ساز و کارهای موجود است، طرف ایرانی هم به این قضیه واقف است و این روابط جزیی خود با دوحه معترض نیست چون اقدامات محور سعودی در جریان بحران قطر از لحاظ تقویت رابطه اقتصادی با قطر و سیاسی با ترکیه به نفعش تمام شده است و تلاش می کند از این وضعیت در میان مدت و دراز مدت استفاده کند.
در اولین سالگرد تحریم قطر توسط محور سعودی، دوحه قدرت خود را در برون رفت از پیامدهای بحران و دستیابی به خودکفایی روز افزون می بیند.
بی تردید این تجربهای دشوار است و در آغاز بحران دشوارتر بود اما این بهایی که داده شده در برابر دستاوردهایی که این کشور با حفظ حاکمیت و استقلال خود و تحکیم روحیه ملی گرایی و تحکیم باور و اعتقادشان به قدرت کشور و رهبرانشان موضوعی بسیار با ارزش است
از نقاط مثبت بحران قطر این بود که این کشور را بیشتر به خود متکی کرد تا محاسبات دقیقتری روی خطرهای خارجی داشته و در محیط منطقه ای مملو از ناآرامیها و مشکلات قدرت بیشتری برای مقاومت و رویارویی داشته باشد.
مسئول کمیته صدور مجوز حرفه ای سازمان لیگ اعلام کرد: باشگاه نفت مسجدسلیمان برای حضور در لیگ برتر فقط ۱۰ روز فرصت دارد تا مدارک و مستندات لازم را به سازمان لیگ فوتبال ایران ارایه کند.
به گزارش مشرق، سهیل مهدی اعلام کرد: سازمان لیگ فوتبال ایران قصد دارد بیش از گذشته در زمینه الزامات صدور مجوز حرفه ای ملی و بین المللی استانداردهای مورد نظر کنفدراسیون فوتبال آسیا را تا حد امکان در باشگاه ها ایجاد نماید. یکی از مهم ترین الزامات حرفه ای گری مشخص بودن وضعیت هیات مدیره و مدیرعامل باشگاه است که متاسفانه باشگاه نفت مسجدسلیمان اکنون دراین زمینه شرایط نامناسبی پیدا کرده است.
وی ادامه داد: در تاریخ ۷خرداد ۱۳۹۷ نامه ای به امضای رئیس هیات مدیره باشگاه نفت مسجدسلیمان به سازمان لیگ ارسال شده که در آن قید شده مدیرعامل و اعضای هیات مدیره باشگاه نفت مسجدسلیمان بعد از قهرمانی در لیگ دسته اول و صعود به لیگ برتر دیگر هیچ سمتی در این باشگاه ندارند و قراردادی با بازیکنان و مربیان امضا نخواهند کرد. صورتجلسه هیات مدیره باشگاه نیز به پیوست این نامه به سازمان لیگ ارسال شده است.
مسئول کمیته صدور مجوز حرفه ای سازمان لیگ تصریح کرد: با توجه به این شرایط باشگاه نفت مسجدسلیمان حداکثر ظرف ۱۰ روز آینده ( به جز ایام تعطیلات پیش رو) فرصت دارد که وضعیت مدیریت و مالکیت باشگاه را مشخص کند در غیر اینصورت حضور تیم نفت مسجدسلیمان در لیگ برتر آینده با ابهام روبه رو خواهد شد.
سکوت نمایندگان این دو شهر در مقابل اقدامات سازمان آب و برق باعث تاسف شدید جامعه کشاورزان در این مناطق شده و همچنین ذهنیتهای نامناسبی را بوجود آورده است.
دبیر نظام صنفی کشاورزی آبادان گفت: شوری آب در حوزه آبادان و خرمشهر به حدود 10 هزار میکروموس رسیده است.
شاکر هندالی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: سازمان آب و برق خوزستان تعمدا جهت ارعاب کشاورزان و القای حس بی آبی در طول فصل زراعی و پیشگیری از اقدام به کشت کشاورزان، اقدام به کاهش شدید دبی خروجی سدهای کارون و دز کرده است که این امر باعث افزایش شوری آب به حدود 10هزار میکروموس شده و بدین ترتیب نخلستانهای آبادان و خرمشهر در آستانه مرگ قطعی هستند.
وی گفت: سکوت نمایندگان این دو شهر در مقابل اقدامات سازمان آب و برق باعث تاسف شدید جامعه کشاورزان در این مناطق شده و همچنین ذهنیتهای نامناسبی را بوجود آورده است.
هندالی تاکید کرد: کلیه تبعات جبران ناپذیر این اقدام متوجه سازمان آب و برق است.
وی افزود: در حال حاضر 8 هزار بهرهبردار از نخلستانهای آبادان امرار و معاش میکنند و تعطیلی نخیلات و نخلداری موجب مهاجرت روستاییان و نخلداران به شهر میشود.
هندالی بیان کرد: عمده کشاورزی در آبادان، نخلداری است و خرما یک محصول عمده، تجاری و استراتژیک در آبادان است و اگر نخل از بین رود حیات مردم و کشاورزان از بین میرود.
روزنامه فرانسوی «لوموند» نوشت که عربستان سعودی تهدید کرده است در صورت دستیابی قطر به سامانه موشکی اس- ۴۰۰ روسیه، علیه این کشور دست به اقدام نظامی خواهد زد. بر این اساس، «سلمان بنعبدالعزیز» پادشاه عربستان سعودی مداخله «امانوئل ماکرون» رئیسجمهوری روسیه را به منظور لغو قرارداد خواستار شده است.
یک روزنامه فرانسوی فاش کرد که عربستان سعودی تهدید کرده است در صورت دستیابی قطر به سامانه موشکی «اس- ۴۰۰» روسیه، علیه این کشور منطقه دست به اقدام نظامی خواهد زد.
به گزارش ایلنا به نقل از رایالیوم، روزنامه فرانسوی «لوموند» نوشت که عربستان سعودی تهدید کرده است در صورت دستیابی قطر به سامانه موشکی اس- ۴۰۰ روسیه، علیه این کشور دست به اقدام نظامی خواهد زد. بر این اساس، «سلمان بنعبدالعزیز» پادشاه عربستان سعودی مداخله «امانوئل ماکرون» رئیسجمهوری روسیه را به منظور لغو قرارداد خواستار شده است.
طبق این گزارش، ملک سلمان در نامهای به امانوئل ماکرون، نگرانی خود را از نزدیک شدن قطر به نهایی کردن قرارداد خرید سامانه اس- ۴۰۰ روسیه، اعلام کرده است. عربستان سعودی معتقد است که این گام قطر، امنیت هوایی این کشور را تهدید میکند و تنشها در منطقه را افزایش میدهد.
پادشاه سعودی تهدید کرده است که «تمامی اقدامات مناسب را به منظور جلوگیری از دستیابی قطر به این سامانه موشکی، از جمله مداخله نظامی را اتخاذ خواهد کرد.»
ملک سلمان همچنین از ماکرون خواسته است که مانع فروش این سامانه به قطر شده و ثبات منطقه را حفظ کند.
این روزنامه فرانسوی افزود، وزارت خارجه فرانسه و مقامهای سعودی درباره مضمون نامه ملک سلمان به ماکرون اظهارنظر نکردهاند.
قبل از این نیز سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه گفته بود که قرار است ارتش سوریه در مناطق جنوبی این کشور مستقر بود. جنوب سوریه هم مرز با اردن و اسرائیل است.
نماینده روسیه در سازمان ملل اعلام کرد که این کشور در خصوص حضور نیروهای ایرانی در سوریه با اسرائیل توافق کرده است.
به گزارش عصرایران به نقل از خبرگزاری آناتولی ترکیه، "واسیلی نبنزیا" نماینده روسیه در سازمان ملل درباره توافق با اسرائیل درباره حضور نیروهای ایرانی در سوریه گفت: تا جایی که اطلاع دارم توافق انجام شده است، ولی نمی توانم در رابطه با عملیاتی شدن آن اظهارنظر کنم.
وی که به مناسبت آغاز ریاست دوره ای روسیه بر شورای امنیت سازمان ملل با خبرنگاران گفتگو می کرد، اظهار داشت: طرفین از این توافق راضی هستند و حتی اگر درحال حاضر اجرا نشود در آینده عملیاتی خواهد شد.
قبل از این نیز سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه گفته بود که قرار است ارتش سوریه در مناطق جنوبی این کشور مستقر بود. جنوب سوریه هم مرز با اردن و اسرائیل است.
اسرائیل بارها خواسته است نیروهای ایرانی از نزدیکی مرزهای سوریه - اسرائیل دور شوند.
استقبال ولادیمیر پوتین رئیس فدراسیون روسیه از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در کاخ کرملین - مسکو
بررسی سند منتشر شده توسط تلگرام به نام «تلگرام شبکه باز» یا Telegram open network نشان از آن دارد دسترسی بیحد و حصر و فعالیت در محیط دارک وب فضای مجازی است.
به گزارش مشرق، بررسی سند منتشر شده توسط تلگرام به نام «تلگرام شبکه باز» یا Telegram open network نشان از آن دارد که دورف برای ایجاد قابلیت ضد سانسوری پیامرسان خود از پروتکلها و روشهایی مانند TOR استفاده کرده است، این یعنی دسترسی بیحد و حصر و فعالیت در محیط «وب سیاه» فضای مجازی که بسیار مخربتر از پراکسیهای معمولی در دسترس است.
به گزارش «وطنامروز»، محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در دفاع خود از فیلتر نشدن تلگرام، موضوع اشاعه فیلترشکنها را مطرح کرده بود اما شواهد حاکی از آن است که پایدار ماندن تلگرام با هدفی که ترسیم و آن را اعلام هم کرده است، بلایی به مراتب بزرگتر بر سر کاربران تلگرام میآورد. آزمایشگاه بلاکچین دانشگاه صنعتی شریف، در گزارش اخیر خود درباره ارز دیجیتال «گرام» اطلاعاتی را مبنی بر به کارگیری TOR در شبکه جدید تلگرام به نام Telegram open network ارائه کرده است.
در همین زمینه:
شکست سنگین تلگرام در روسیه +آمار
بر این اساس TON PROXY عملکردی مانند شبکه TOR(شبکهای که کاربر را پنهان میکند و جنایتکاران و متخلفان مالی در جهان از آن استفاده میکنند) خواهد داشت و تلگرام در بخش پیامرسان خود از روشهای رمزنگاری نامتقارنی مانند این شبکه استفاده میکند. این یعنی فرستنده، گیرنده و محتوای پیام در هر حالتی غیرقابل شناسایی خواهند بود. فارغ از این موضوع که این اتفاق میتواند برای یک پیامرسان مناسب باشد، تلگرام به دنبال پلتفرمی است که بتواند جستوجوگر، طراحی وب و حتی طراحی نرمافزار را در محیطی غیرقابل سانسور در اختیار کاربر خود بگذارد؛ هماکنون شبکه TOR بسیار محدود این خدمت را ارائه میکند که بخشی کوچکی از آسیبهای آن را میتوان دارکوب معرفی کرد. دلواپسان محدودیت تلگرام باید بدانند که پروژه TON در آیندهای نه چندان نزدیک بستری در فضای مجازی ایجاد میکند که دیگر هیچ محدودیتی در آن وجود نخواهد داشت درست مانند شبکه TOR، البته شبکه TOR در تمام دنیا زیر ۱۰ میلیون کاربر دارد ولی تلگرام در ایران جمعیت قابلتوجهی را تحت پوشش دارد.
اپل به کمک روسیه آمد!
به دنبال دستور دولت روسیه مبنی بر فیلترینگ تلگرام در این کشور، اپل از انتشار آپدیت تلگرام در اپاستور ممانعت کرده است. اقدامات اپل شامل ارائه نکردن نسخه جدید تلگرام عادی یا همان تلگرام آبی و ممنوعیت انتشار تلگرام X میشود. با این ممنوعیت انتشار، کاربرانی که در بتازگی ۴/۱۱ iOS را دریافت کردهاند گزارش میدهند بعضی قابلیتهای تلگرام دچار اختلال شده؛ مثلا استیکرها به نمایش در نمیآید. دورف در توئیت خود ابعاد مشکل را اینگونه تشریح کرده است: «از زمانی که مقامات روسیه به اپل دستور دادهاند تلگرام را از روی اپاستور حذف کند، این شرکت جلوی انتشار بهروزرسانی نسخه iOS اپلیکیشن را به صورت بینالمللی گرفته است. در حالی که کاربران روسیه فقط ۷ درصد از مجموع کاربران تلگرام را شامل میشوند، اپل از اواسط ماه آوریل انتشار بهروزرسانی تلگرام برای همه کاربران از سراسر دنیا را محدود کرده است».
دورف در ادامه میگوید جلوگیری از انتشار آپدیت به این معناست که تلگرام نمیتواند تا پایان ددلاین بیست و پنجم ماه مه خود را با قوانین GDPR مطابقت دهد. پیروی نکردن از قوانین GDPR میتواند از بسیاری جهات موضوع نگرانکنندهای برای کاربران تلگرام باشد و از طرف دیگر، حالا که از انتشار بهروزرسانی برای اپلیکیشن ممانعت به عمل آمده توسعهدهندگان این اپ قادر به ارائه پیچهای امن و رفع باگ برای کاربران آیفون نیستند.
حامیان داخلی تلگرام را بهتر بشناسید!
ششم خرداد نسخه ۹-۸-۴ تلگرام که حاوی پراکسی داخلی است منتشر شد و از این روز آمار دانلود نسخه اصلی تلگرام در میان کاربران ایرانی گوگل به صورت تصاعدی افزایش یافته است.
در واقع تلگرامهای غیررسمی توانستند برای تلگرام زمان بخرند تا نسخه پراکسیدار خود را منتشر کند. این کلاینتها تاثیر بسیاری بر پایدار ماندن کاربران فضای مجازی در بستر تلگرام داشتند. اگر مردم از تلگرام قطع امید میکردند و در این مدت کاربری تلگرام کم میشد و مخاطبان با فضای خلوت تلگرام مواجه میشدند در نتیجه کمتر از فیلترشکن برای اتصال به تلگرام استفاده میکردند و میتوانستیم به کم شدن مخاطبان تلگرام امیدوار باشیم.
سهامدار تلگرام اسرائیلی شد
رومن آبراموویچ، میلیاردر روس و صاحب باشگاه فوتبال چلسی، روز دوشنبه با هواپیمای شخصی وارد اسرائیل شد و تابعیت اسرائیلیاش را گرفت. مسؤول دفتر «امور اتباع یهودی شوروی» در دولت اسرائیل اعلام کرد آقای آبراموویچ پیش از این، از طریق سفارت اسرائیل در مسکو، تقاضای ویزای مهاجرت کرده بود. بر اساس «قانون بازگشت»، فرزند و نوه یک فرد یهودی حق برخورداری از تابعیت اسرائیل را دارند، آبراموویچ یکی از ۳ نفری است که چند ماه قبل به عنوان سرمایهگذاران اصلی شبکه TON تلگرام در این پروژه سرمایهگذاری کرده بود. وی با سرمایهگذاری ۳۰۰ میلیون دلار در عرضه خصوصی گرام شرکت کرده بود. مدیرعامل تلگرام با حضور ۸۱ سرمایهگذار پروژه تون را آغاز کرده که یکی از آنها آبراموویچ است. جالبتر آنکه در پیشفروش اصلی گرام که در اصطلاح ارزهای مجازی به آن ICO میگویند، ایرانیها به دلیل قوانین تحریمی ایالات متحده اجازه حضور نداشتند اما حالا مشخص میشود خریدار بیش از یک پنجم سهام ارز گرام یک شخص اسرائیلی است.
گزارش خبرگزاری کره جنوبی حاکی است 'دایلیم' شرکت بزرگ کره ای که سال ها با ایران همکاری داشته است یک قرارداد دو میلیارد دلاری در زمینه همکاری های نفتی و پالایشگاهی با ایران را لغو کرده است.
به گزارش ایرنا از یونهاپ، شرکت 'دایلیم اینداستریال' پیشتر اعلام کرده بود برنده قراردادی به ارزش 2.3 تریلیون وون (1.9 میلیارد دلار) برای گسترش تاسیسات پالایشگاهی در اصفهان شده است.
این شرکت در ارتباط با لغو قرارداد خود، گزارشی به مرکز خدمات نظارت مالی نوشته و شرکت پالایشگاه نفت اصفهان را هم در جریان قرار داده است 'دایلیم' نگرانی از تحریم های آمریکا را علت لغو این سرمایه گذاری و قرارداد اعلام کرده است.
گزارش حاکی است شرکت 'هیوندایی' کره جنوبی نیز در حال بررسی قرارداد خود با «شرکت سرمایه گذاری اهداف» ایران به ارزش 3 میلیارد و 800 میلیون دلار برای ساخت یک مجتمع پالایشگاهی است این قرارداد بزرگترین قرارداد شرکت 'هیوندایی' با یک کشور خاورمیانه است، این شرکت اظهار امیدواری کرده است بتواند به قراردادش پایبند باشد.
دایلیم اینداستریال که یک شرکت ساخت و ساز بزرگ در کره جنوبی است، پیشتر تایید کرده بود که نامه برنده شدن در قرارداد بهبود و توسعه تاسیسات پالایشگاه نفت اصفهان را دریافت کرده است و قرارداد مذکور هم مارس سال 2017 امضا شده بود.
طبق اعلام دایلیم، این یکی از بزرگترین پروژه های ساخت و ساز در ایران است که تاکنون یک شرکت کره ای برنده آن شده است.
قیمت سهام دایلیم بدنبال انتشار این خبر در آن زمان 2.66 درصد افزایش یافت و به 84900 وون رسید.
دایلیم بزرگترین شرکت کره جنوبی در بخش ساخت و ساز در ایران است و نخستین قراردادش در ایران به سال 1975 برمی گردد.
این شرکت دهها پروژه ساخت و ساز به ارزش 4 میلیارد و 550 میلیون دلار در ایران اجرا کرده است.
ایران میتواند با همکاری کشورهایی مانند روسیه و چین از فناوری بلاکچین برای بیاثر کردن تحریمهای آمریکا استفاده نماید.
سرویس جنگ نرم مشرق - «ارزهای دیجیتال» یا به عبارت دقیقتر «ارزهای رمزی» چندین سال است در جهان، و چندین ماه است در ایران، خبرساز شدهاند و اگرچه بسیاری از مردم از چگونگی کارکرد و جزئیات فنی این ارزها بیاطلاع هستند، اما همین افراد علاقه روزافزونی به سرمایهگذاری در بازار خرید و فروش این ارزهای جدید نشان میدهند. عموم مردم نام «بیتکوین[۱]» را شنیدهاند و کم و بیش میدانند که این ارز، یک ارز مجازی است و بر خلاف ارزهای سنتی بر پایه طلا، نقره یا هر اساس دیگری نیست. به عبارت دیگر، مردم ممکن است بدانند که ارزهای مجازی، «ارزش ذاتی» ندارند، اما بسیاری از افراد نمیدانند که ارزش بالای این ارزها از کجا میآید.
ارزش بیتکوینهای در گردش در دنیا بیش از 127 میلیارد دلار است.ارائه برخی آمارها درباره بیتکوین، به عنوان اولین و همچنان شناختهشدهترین نظام ارز رمزی، برای درک اهمیت این بحث ضرورت دارد. اکنون که این گزارش نوشته میشود، هر بیتکوین ارزشی بیش از ۷۵۰۰ دلار دارد[۲]. این در حالی است که قیمت بیتکوین در صعودی دیوانهوار در اواسط ماه دسامبر سال گذشته میلادی (۲۰۱۷) حتی تا حدود ۲۰ هزار دلار نیز بالا رفت که نشان از هیجان بازار برای خرید این ارز مجازی داشت. با توجه به اینکه آمار آخرین روزهای ماه می سال ۲۰۱۸ نشان میدهد اندکی بیش از ۱۷ میلیون بیتکوین تا کنون استخراج شده و در گردش قرار گرفته است[۳]، بیتکوینهای در گردش دستکم ۱۲۷/۵ میلیارد دلار قیمت دارند. اگرچه تأکید میشود که بیتکوین ذاتاً ارزشی ندارد، اما وقتی بازاری بیش از ۱۰۰ میلیارد دلاری را ایجاد کرده است، قطعاً میتواند موضوع مهمی برای بررسی و آشنایی بیشتر باشد[۴].
مشرق پیش از این در گزارش مفصل و جامعی تحت عنوان «ارز دیجیتال» و «بیتکوین» چیست و چه تأثیری بر اقتصاد کشورها دارد؟» (از اینجا بخوانید) تعریف، ابعاد فنی و انواع ارزهای دیجیتال، و پیامدهای استفاده از آنها بر اقتصاد داخلی و بینالمللی را بررسی کرده است. در گزارش پیش رو، ابتدا برخی از مهمترین ویژگیهای ارزهای رمزی (یا ارزهای رمزپایه یا ارزهای رمزنگاریشده[۵]) و سپس امکان استفاده از این ارزها برای دور زدن نظام تحریمهای آمریکا و مقابله با سلطه نظامهای فراگیر تراکنش بانکی در جهان بررسی میشود.
ارزهای رمزی از جهات بسیاری با ارزهای سنتی تفاوت دارند[۶]. اگرچه ارزهای سنتی امروز نیز دیگر پشتیبانی طلا یا نقره یا مشابه اینها را ندارند و در حقیقت نظام مالی دنیا به نظام «فیات» (نظامی که در آن ارزش ارز صرفاً وابسته به قوانین دولتی و بانکی است) تغییر ماهیت داده است، اما ارزهای رمزی پا را از این نیز فراتر گذاشتهاند. به عبارت دیگر، درست است که موجودی حساب بانکی شما نیز صرفاً یک عدد است که به خاطر قوانین دولتی و بانکی کشور شما ارزش پیدا میکند، اما ارز رمزی حتی تحت پشتیبانی دولت یا بانک شما هم نیست. با این وجود، ارز رمزی، و به عبارت دقیقتر، ساختار بلاکچین که اساس تمام این ارزهای رمزی است، ویژگیهای منحصربهفردی دارد که مردم و سرمایهگذاران را به سوی این نوع ارزها سوق دادهاند[۷]. در اینجا به برخی از این ویژگیها اشاره میشود.
ماهیت غیرمتمرکز بلاکچین: اصلیترین ویژگی ارزهای رمزی، غیرمتمرکز بودن آنهاست. در حالی که ارزهای سنتی تحت اختیار دولت و بانک مرکزی هستند و این نهادها به عنوان «معتمد» مدیریت و تراکنشهای این ارزها را به عهده دارند، ارزهای رمزی تحت تسلط هیچ نهاد محوریای نیستند و این خودِ کاربران هستند که ارزش ارز، امنیت شبکه و انجام تراکنشها را تضمین میکنند. این تفاوت ماهیتی موجب شده تا بسیاری به ارزهای رمزی روی بیاورند، چراکه از طرفی وابستگی این ارزها به دولت و بانک مرکزی کم است و بنابراین موضوعاتی مانند مالیات، تورم یا حتی هزینه تراکنش خودبهخود از میان برداشته میشود، و از طرف دیگر، از طریق سازوکار «بلاکچِین[۸]» (به معنای «زنجیرهبلوک» که به نوعی پایگاه داده تراکنشهای ارز رمزی محسوب میشود) امکان حمله سایبری به صرفاً یک نهاد متمرکز (بانک) و سودجویی از این طریق عملاً از بین میرود.
امنیت و بازگشتناپذیری تراکنشها: ساختار بلاکچین (و مکمل آن، استفاده از رمزنگاری پیشرفته و پیچیده تصویری) به گونهای است که یک کاربر (مثلاً هکر) نمیتواند در تاریخچه آن تغییر ایجاد کند و عملاً احتمال آنکه سرقت یا سوءاستفاده از بلاکچین صورت گیرد (به گونهای که مثلاً با هک کردن شبکه یک بانک و انتقال مبلغ به یک حساب ممکن است) تقریباً صفر است. به عبارت دیگر، امنیت حساب کاربری شما در اتصال به بلاکچین به اندازه امنیت دستگاهی است که شما با آن به شبکه متصل میشوید؛ هکرها ممکن است بتوانند به دستگاه شما حمله و از حسابتان سوءاستفاده کنند، اما بسیار بعید است که از حمله مستقیم به شبکه بلاکچین نتیجهای بگیرد. به قول یکی از کارشناسان در این زمینه: «آدرس [حساب کاربری] بیتکوین از «فورت ناکس» [پایگاه نظامی ارتش آمریکا و محل ذخیره بخش بزرگی از ذخیره طلای این کشور] امنتر است.»
نامحدودی در سرعت و مسافت: از آنجا که شبکه بلاکچین هیچ نهاد محوریای ندارد و همه چیز صرفاً روی خود شبکه اتفاق میافتد، تراکنشها در این شبکه تقریباً آنی انجام میشود و نیازی به عبور از سازوکار بعضاً وقتگیر تأیید رسمی ندارد. از سوی دیگر، شبکه بلاکچین محدودیت مرزی نیز ندارد و هر کس از هر کجای دنیا که به این شبکه متصل شود، میتواند در آن، ارز دریافت یا ارسال کند. به این ترتیب، از نظر سرعت و فاصله، هیچ تفاوتی بین ارسال مقداری ارز رمزی به همسایه دیوار به دیوار و یا فردی در آن سوی کره زمین وجود ندارد.
هویت مجهول کاربران: یکی دیگر از ویژگیهایی که کاربران را به شدت به ارزهای رمزی علاقهمند کرده، عدم اصرار این نظامهای ارزی بر شناسایی کاربران و صاحبان حسابهای شبکه است. به عنوان نمونه، بیتکوین از کاربران خود نمیخواهد که هنگام افتتاح حساب کاربری، هیچگونه مشخصاتی را از خود ارائه دهند. به عبارت دیگر، آنچه برای بلاکچین بیتکوین اهمیت دارد، صرفاً آدرس حسابهای کاربری (یا بهاصطلاح آدرسهای بیتکوینی) مبدأ و مقصد هستند و اینکه این آدرسها متعلق به چه کسی یا نهادی است، کوچکترین اهمیتی ندارد.
فناوری بلاکچین به مراتب از ارزهای رمزیای مانند بیتکوین مهمتر است.پیش از پرداختن به ادامه بحث، باید توضیح بدهیم که ارزهای رمزی و ساختار بلاکچین دو موضوع کاملاً مستقل هستند. کارشناسان متفقالقول هستند که فناوری بلاکچین به عنوان یک ابداع، میتواند دنیای ما را متحول کند و به همین دلیل نیز بسیاری، از این فناوری به عنوان «انقلاب بلاکچین» یاد میکنند[۹]. اگرچه این فناوری با استفاده در حوزه مالی و اقتصادی و به طور خاص، تراکنشهای ارزهای رمزی، در میان عموم مردم گسترش پیدا کرد، اما کارشناسان معتقدند[۱۰] بلاکچین حوزهای بسیار گستردهتر و ابداعی فوقالعاده مهمتر از ارزهای رمزیای مانند بیتکوین است[۱۱]. تبادل ارزهای رمزی صرفاً یکی از کارهایی است که میتوان بر بستر فناوری بلاکچین انجام داد.
چنانکه پیشتر نیز توضیح داده شد، مهمترین ویژگی ساختار بلاکچین، غیرمتمرکز بودن آن است. اکنون لازم است که در این مورد نیز بیشتر توضیح بدهیم. بلاکچین عبارت است از زنجیرهای از بلوکهای حاوی اطلاعات که در تکتک دستگاههای متصل به شبکه بلاکچین ذخیره شدهاند. الگوریتم بلاکچین به گونهای است که فقط اطلاعاتی را تأیید و ثبت میکند که در اکثر دستگاههای متصل به شبکه یکسان باشند؛ یعنی اطلاعاتی که وارد شبکه بشوند، اما در اکثر دستگاهها معادل آنها وجود نداشته باشد، خودبهخود نادرست تلقی شده و از شبکه حذف میشوند.
به این ترتیب، امنیت شبکه بلاکچین از آنجایی تأمین میشود که برای نفوذ به درون آن، یک کاربر باید اطلاعات موجود در «۵۰ درصد به علاوه یک دستگاه» در شبکه را تغییر دهد. هرچه تعداد کاربران و حجم اطلاعات در بلاکچین افزایش مییابد، امکان تغییر در بیش از نیمی از دستگاههای متصل به شبکه نیز کمتر و کمتر میشود و بنابراین بعد از مدتی، تغییر بلاکچین آنقدر هزینهبر میشود که عملاً امکان آن برای هر کسی وجود نخواهد داشت.
ناگفته نماند که بیتکوین تنها یکی از ارزهای رمزی موجود در دنیاست و صدها ارز رمزی دیگر نیز بر پایه ساختار بلاکچین تا کنون ایجاد شده و در میان گروههای مختلف مورد استفاده است. مهمتر اینکه برخی کارشناسان معتقدند بیتکوین (و احتمالاً برخی ارزهای رمزی دیگر) نتوانسته از جاسوسی نهادهای امنیتی آمریکایی نظیر سیآیای و آژانس امنیت ملی در امان بماند، و چهبسا اصلاً ساخته این نهادهاست[۱۲]. شواهدی که در ادامه ارائه میشود به خوبی نشان میدهد که بیتکوین به عنوان یک نمونه از ارزهای رمزی بر پایه بلاکچین اگرچه ممکن است مقابل حملات هکری تا اندازه زیادی ایمن باشد، اما اطلاعات کاربران آن به هیچ عنوان امنیت کافی را ندارد.
اسناد افشاشده توسط ادوارد اسنودن[۱۳] نشان میدهد که آژانس امنیت ملی آمریکا دستکم از سال ۲۰۱۳ رهگیری کاربران بیتکوین را میان سایر ارزهای مجازی، اولویت اول خود قرار داده[۱۴] و حتی از راههای مختلفی نظیر طراحی و انتشار برنامهای با ادعای مخفی کردن هویت کاربران بلاکچین بیتکوین، توانسته است فرستندگان و گیرندگان این ارز را شناسایی کند[۱۵]. چنانکه یکی از یادداشتهای داخلی این آژانس تصریح میکند[۱۶]، کارکنان این آژانس توانستهاند حتی به رمز عبورها، سابقه فعالیتهای اینترنتی و همچنین آدرسهای مَک کاربران بیتکوین نیز دسترسی پیدا کنند. جالب است بدانید اسناد آژانس امنیت ملی نشان میدهد که این آژانس با طراحی برنامهای (که در اسناد افشاشده صرفاً با عنوان رمزی «مانکیراکت» معرفی شده است) توانسته با ادعای ارائه یک «سرویس غیرغربی مخفیکننده هویت کاربران در اینترنت» تعداد چشمگیری از کاربران در ایران و چین را به دام بیندازد و اطلاعات آنها را به دست بیاورد[۱۷].
در حالی که گزارشهای متعددی از نفوذ آژانس امنیت ملی به درون شبکه بیتکوین و حتی انجام عملیاتهای فوقالعاده پیچیده و نهایتاً شناسایی مخترع (یا مخترعان) این ارز (که صرفاً تحت عنوان مستعار «ساتوشی ناکاموتو» شناخته میشود) حکایت دارند[۱۸]، «ناتالیا کسپرسکی» مؤسس شرکت امنیت سایبری «کسپرسکی لَب» (سازنده بستههای نرمافزار امنیتی کسپرسکی) معتقد است بیتکوین اصلاً ابداع آژانسهای اطلاعاتی آمریکاست و اهدافی نظیر ساخت نسخه دوم دلار (دلار ۲/۰) و استفاده در پروژههای محرمانه در پشت آن وجود دارد. وی همچنین تأکید میکند که ساتوشی ناکاموتو نیز عنوان گروهی از متخصصان رمزنگاری آمریکاست[۱۹].
اکنون جای طرح این پرسش است که آیا با توجه به دسترسی آژانسهای اطلاعاتی آمریکایی به شبکه بلاکچین ارزهایی مانند بیتکوین، هنوز هم میتوان از این نوع ارزهای رمزی با امنیت بالا و به عنوان ارزی برای تراکنشهای بینالمللی استفاده کرد؟
برای پاسخ به این سؤال، ارائه این توضیح لازم است که آنچه در بالا از نظر مخاطبان محترم گذشت، توضیحاتی درباره ارزهای رمزی بود که عموماً توسط بازیگران غیردولتی ابداع شدهاند. به عنوان مثال، شواهد و قرائن نشان میدهد که بیتکوین (اگر ابداع نهادهای جاسوسی آمریکایی نباشد) حاصل کار یک فرد یا تیم غیردولتی است که بهرغم نبوغ انکارناپذیر، قطعاً منابع محدودی در اختیار داشته است.
طی ماههای اخیر، کشورهایی مانند روسیه و ونزوئلا با هدف بیاثر کردن تحریمهای بینالمللی به عرضه «ارز رمزی دولتی» روی آوردهاند.اگرچه به دلیل ماهیت جدید، جنجالی و پیچیده ارزهای رمزی، رویکرد واحدی در میان دولتها در قبال این ارزها وجود ندارد[۲۰]، اما طی ماههای اخیر، بسیاری از کشورهای دنیا به دلایل مختلف حتی اقدام به عرضه «ارز رمزی دولتی» نیز کردهاند. صرفنظر از «جزایر مارشال» اولین کشوری که یک ارز رمزی را به عنوان ارز رسمی خود معرفی کرده است[۲۱]، برخی از کشورهای دیگری که در حال حاضر از ارز رمزی دولتی استفاده میکنند، عبارتند از ونزوئلا، اکوادور، چین، سنگال، سنگاپور و تونس[۲۲]. این در حالی است که بسیاری از کشورهای دیگر نیز برنامه خود برای عرضه یک ارز رمزی ملی را اعلام کردهاند که این کشورها عبارتند از روسیه، سوئد، ژاپن، استونی و فلسطین.
اگرچه ارز رمزی ملی ماهیتاً گرفتار همان نوع محدودیتهایی است که ارزهای رسمی سنتی به آنها گرفتارند، اما ویژگیهایی که در بالا به آنها اشاره شد، همچنان میتوانند ارزهای رمزی را به ابزاری قدرتمند برای استفاده میان دولتهای خاص تبدیل کنند. به عبارت دیگر، ارز رمزی دولتی ممکن است برای عموم کاربران جذابیتی نداشته باشد، اما برای دولتها مزایایی دارد که موجب شده تا برخی دولتها به فکر استفاده از این نوع ارز برای تبادلات تجاری میان خودشان بیفتند. مهمترین انگیزه این دولتها برای بهکارگیری ارزهای رمزی، امکان استفاده از این ارزها برای دور زدن تحریمهای اقتصادی، از تحریمهای یکجانبه آمریکا گرفته تا تحریمهای بینالمللی، است.
به عنوان نمونه، گزارشها حاکی از آن است که ونزوئلا توانسته به اولین کشوری تبدیل شود که یک ارز رمزی دولتی را ایجاد میکند. «نیکلاس مادورو» رئیسجمهور ونزوئلا اوایل ماه دسامبر سال ۲۰۱۷ برای اولین بار از ایجاد یک ارز رمزی ملی خبر داد[۲۳] و «اِل پِترو» (یا «پترو» به معنای نفت) که گفته میشود تحت حمایت کالاهایی مانند نفت، الماس و طلاست، ماه فوریه سال ۲۰۱۸ رسماً عرضه شد. حتی کره شمالی نیز ظاهراً دست به رفتار جالبی زده و چنانکه در گزارشها آمده است، دارد تا میتواند ارز رمزی جمعآوری میکند (حتی با حملههای هکری به ذخیره ارز رمزی کره جنوبی[۲۴]) به این امید که بعدها برای دور زدن تحریمهای بینالمللی از آنها استفاده نماید[۲۵].
خبر خوش برای ایرانیها در حوزه ارز رمزی این است که حدود یک ماه پیش، «محمدجواد آذری جهرمی» وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات رسماً اعلام کرد ارز رمزی ملی ایران دارد مراحل آزمایشی را پشت سر میگذارد[۲۶]. این یعنی احتمالاً به زودی شاهد عرضه یک ارز رمزی ملی خواهیم بود که میتواند در موارد زیادی به کمک اقتصاد ملی بیاید.
چنانکه گفته شد، یکی دیگر از کشورهایی که به فکر راهاندازی یک ارز رمزی ملی است، روسیه است. «انجمن ارز رمزی و بلاکچین روسیه» میگوید[۲۷] طبق برنامه، «کریپتوروبل[۲۸]» (به معنای «روبلِ رمزی») قرار است اواسط سال آینده میلادی (۲۰۱۹) رسماً آغاز به کار کند[۲۹]. مقامات روسیه هدف از ایجاد کریپتوروبل را دور زدن تحریمهای بینالمللی دانستهاند[۳۰]. «سرگئی گلازیف» مشاور اقتصادی پوتین معتقد است: «این ابزار [کریپتوروبل] برای انجام فعالیتهای حساس به نیابت از دولت، بسیار مناسب است. ما میتوانیم حسابهای خود با همتایانمان در سراسر دنیا را بدون اهمیت دادن به تحریمها صاف کنیم[۳۱].»
مذاکرات میان ایران و روسیه برای توافق در زمینه استفاده از ارزهای رمزی با هدف دور زدن تحریمهای آمریکا در جریان است.خبر خوش دیگر اینکه، به گزارش خبرگزاری اقتصادی «روسبیزنسکنسالتینگ»، با توجه به علاقه دو کشور ایران و روسیه به ایجاد ارزهای رمزی ملی، مذاکراتی میان تهران و مسکو برای استفاده از این ارزها با هدف دور زدن تحریمهای اقتصادی آمریکا در حال انجام است[۳۲]. هدف از این مذاکرات، توافق درباره راههایی است که دو کشور میتوانند از طریق آنها علاوه بر تبادلات اقتصادی میان خود[۳۳]، سیستم بانکی سوئیفت را نیز دور بزنند و عملاً راه را برای تبادلات تجاری با تمام دنیا باز کنند[۳۴]. به این ترتیب مهمترین تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه دو کشور بیاثر خواهد شد و عملاً دو کشور میتوانند وارد بازارهای جهانی بشوند، بدون آنکه ردپایی از خود به جا بگذارند.
ناگفته پیداست که استفاده از بیتکوین یا ارزهای رمزی دیگری که عموم مردم به آنها دسترسی دارند، قطعاً نمیتواند راهحلی برای دور زدن تحریمهای اقتصادی باشد، بلکه کشورهای تحت تحریم آمریکا باید ارزهای رمزی ویژهای را طراحی و ایجاد کنند که دسترسی به آنها کاملاً محدود و کنترلشده باشد. همچنین شکی نیست که آمریکا برای نفوذ در هر نظام ارزیای که هدف از آن دور زدن تحریمهای اقتصادی باشد، تلاش خواهد کرد، اما کشورهایی مانند ایران و روسیه و چین که اصلیترین اهداف تحریمی آمریکا هستند، میتوانند با همکاری یکدیگر سامانههای ارزی میان خود را به گونهای ایمنسازی نمایند که آمریکاییها اجازه نفوذ به آن را پیدا نکنند.
اینجاست که فناوری بلاکچین با تمام ویژگیهای منحصربهفردش (از جمله غیرقابلشناسایی بودن کاربران و امنیت تراکنشها) به کمک کشورهای تحت تحریم آمریکا میآید. البته باید توجه داشت که صرفاً استفاده از فناوری بلاکچین نیز حلال مشکلات اقتصادی هیچ کشوری نیست. سرمایهگذاری و همکاری فنی قوی میان کشورهای تحت تحریم آمریکا برای استفاده از فناوری بلاکچین اگرچه ضروری به نظر میرسد و حتماً باید فواید و مضرات احتمالی آن بررسی گردد، اما قطعاً کافی نیست و باید به این راهحل در قالب بخشی از سیاستهای جامعتر اقتصاد مقاومتی نگاه کرد.
امام صادق علیهالسلام در کلامی گرانبها فرمودهاند سه چیز نزد خداوند متعال حرمت و جایگاه ویژه دارند، کتاب خدا و خانه خدا و عترت پیامبر(ص).
مشرق- امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
خدای عزوجل سه ناموس محترم و مقدس دارد که هیچ چیز به حرمت آن نرسد.
کتابش که فرمان او و نور اوست و خانه اش که آنرا قبله مردم قرار داده و توجه به جایی غیر آن از هیچ کس پذیرفته نیست و عترت پیامبر شما.
متن حدیث:
عن ابی عبدالله -علیه السلام- قال: ان الله عزوجل حرمات ثلاث لیس مثلهن شی ء کتابه و هو حکمه و نوره و بیته الذی جعله قبلة للناس لایقبل من احد توجها الی غیره و عترة نبیکم.
«بحار الانوار، جلد 96 ،صفحه 60»