به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، برای اینکه پی ببریم چرا روز 29 فروردین توسط امام خمینی (ره) روز ارتش اعلام شد، باید اندکی به عقب برگردیم و تاریخ مواجه سازمانها و گروهها را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با ارتش را مورد واکاوی قرار دهیم.
مسعود رجوی در اولین سخنرانیاش پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران خواستار انحلال ارتش شد و توجیهاش برای انحلال ارتش این بود که بدون این کار انقلاب ناقص است و در سراشیبی سقوط قرار خواهد گرفت.
وی در این سخنرانی گفت: «انحلال ارتش و تجدید سازمان انقلابی ارتش مبرمترین مسئله کنونی ماست. اگر صحبت از انقلاب است، یعنی دگرگون کردن، یعنی حکومتکننده کنار برود و حکومتشونده بیاید روی کار. یعنی طبقه حاکم نابود شود، یعنی زیر و رو شدن چیزی که حضرت علی (ع) به بهترین صورت آن را در اعلامیه شماره یک خود در وقتی که به قدرت رسید بیان کرد: سوگند به آن خدایی که محمد (ص) را به حق برانگیخت بایستی در هم آمیخته شوید، دگرگون شوید، غربال شوید تا کفگیر نظام فعلی به ته دیگش بخورد و برگردد، بالاییها پایین روند و پایینها بالا روند. این یعنی انقلابی که به اعتقاد ما در قدم اول باید با انحلال و تجدید سازمان ارتش شروع شود والا صحبت از انقلاب به خصوص صحبت از انقلاب اسلامی نکنید، خود انقلاب به اندازه کافی مسئولیت دارد چه برسد به انقلابی که اسلامی باشد.».1
پس از این سخنرانی مسعود رجوی مهدی تقوایی از چهرههای علنی سازمان مجاهدین خلق در روز 16 اسفند در مراسم سالگرد کشته شدن علی محبی از افسران ارتش عضو سازمان مجاهدین خلق حرفهای مسعود رجوی را بگونهای دیگر تکرار کرد و ارتش را یکی از ابزارها و عوامل داخلی امپریالیسم نامید و گفت، ارتش اهرم نظامی منافع امپریالیسم و تثبیتکننده وضعیت و شرایط موجود است بنابر این تا انهدام واقعی کامل و قطع این سیستم ما نمیتوانیم بگوییم انقلاب تمام شده است اگر بپذیریم امپریالیسیم دقیقا روی عوامل داخلی است که میتوانند به تاراج خود ادامه دهد، بنابر این ارتش یکی از اهرمهای قدرتی است که میتواند منافعاش را حفظ کند.
در این میان روزنامه کیهان که سردبیر آن رحمان هاتفی از اعضای ارشد حزب توده بود به شدت بر طبل خلع سلاح ارتش و انحلال تمام نظامیان کشور میکوبید و در یکی از یادداشتهای روزنامه کیهان به قلم فردی به نام مستعار حبیب تیموری آمده است.
انقلاب عبارت از تهاجم خالصانه طبقات میهنپرست بر طبقات ضد میهنی و استعمارگران حامی آنها، هرگز به ثمر نمینشیند مگر این مظهر ضد میهنی را در هم شکسته، مظهر قهر خلقی و میهنی را جانشین آن سازد تا زمانی که انتقال سلاح از کلیه ارتش شاهنشاهی در همه جای ایران به مردم و سازمان شکوفای مردمی تکمیل نشده است ملت هنوز مار در آستین میپروراند، خلع سلاح همه واحدهای ارتشی، ژاندارمری و پلیس شاهنشاهی به وسیله رزمندگان خلق تنها محک حقیقی برای پیروزی قطعی انقلاب است.
رحمان هاتفی
اعلام همبستگی ارتشیان تنها در مواردی باورکردنی است که کلیه سلاحهای خود را تا کنون علیه ملت که صاحب آنها است به کار میگرفتهاند بیقید و شرط به ملت تحویل دهند و حفاظت پادگانها، پاسگاهها و قرارگاهها را به مردم بسپارند..2
سازمان چریکهای فدایی خلق نیز در بدو پیروزی انقلاب اسلامی در بیانیههای متعددی به مسئله انحلال ارتش و لزوم ایجاد ارتش خلقی میپرداخت.
مهمترین حربه در دست امپریالیسم آمریکا و عامل عمده سرکوب جنبش خلق، ارتش مغرور و ضدخلقی است. بدون ایجاد ارتش خلقی همه پیروزیهای به دست آمده،نیمهکاره و موقت خواهد بود، ارتش پس از انحلال باید از طریق تشکیل سازمانهای مسلح دفاع و مقاومت به وجود آید.
انحلال ارتش و تمام ارگانهای حاکمیت رژیم سابق و ایجاد ارتشی که دفاع دستاوردهای انقلاب را به عهده گیرد، ارتش باید از طریق سازمانهای مسلح سپاه و مقاومت تودهای به وجود آید. همافران، سربازان، درجهداران و افسران جزء که صفوف ارتش ضدخلقی را ترک گفته و در سنگرهای خونین علیه ارتجاع جنگیدهاند در آموزش نظامی و سازماندهی نیروهای مسلح خلق شرکت خواهند کرد و توسط شوراهای انتخابی خویش در اداره و رهبری ارتش نقش خواهند داشت.3
مسئله انحلال ارتش توسط این سازمانهای سیاسی ـ نظامی بدون اینکه طرح روشنی برای جایگزینی ارتش وجود داشته باشد به شدت پیگیری میشد در این میان دانشگاه تهران محلی برای سخنرانیها و تجمعات علیه بنیان ارتش بود. در روز 26 بهمن 1357 جمعی از پرسنل ارتش در دانشگاه صنعتی شریف جمع شدند وبا حمایت سازمان مجاهدین خلق پیشنهاداتی را به دولت موقت برای انحلال ارتش ارائه کردند.
با مرور به این اظهارات و بیانیهها در مییابیم تحرکات موافقان انحلال ارتش در سه فاز پیگیری میشد ابتدا انحلال ارتش، سپس باز گذاشتن گروههای سیاسی ـ نظامی مانند مجاهدین خلق که خود را مبارزین پیشتاز مینامیدند و در انتها تشکیل خلقی مطابق الگو و سلیقه این گروهها . در واقع این مسیر ترسیمی کاملا مخالف خط و مشی امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی بود.
با مرور به این اظهارات و بیانیهها در مییابیم تحرکات موافقان انحلال ارتش در سه فاز پیگیری میشد ابتدا انحلال ارتش، سپس باز گذاشتن گروههای سیاسی ـ نظامی مانند مجاهدین خلق که خود را مبارزین پیشتاز مینامیدند و در انتها تشکیل خلقی مطابق الگو و سلیقه این گروهها . در واقع این مسیر ترسیمی کاملا مخالف خط و مشی امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی بود
شهید فلاحی اولین فرمانده نیروی زمینی
به طوریکه شهید فلاحی که اولین فرمانده نیروی زمینی درباره ضرورت ارتش بعد از انقلاب برخلاف نظر کسانی که پیش از انقلاب مبارز بودند میگوید آن چیزی که ما مطمئن و معتقد بودهایم ولی نمیتوانستیم به این برادران غیرنظامی بقبولانیم این بود که درست است شما دنبال هدف مقدسی هستید اما این وسط یک هدف دیگری ممکن است گم شود همه ملت ایران دنبال انقلاب و جمهوری اسلامی هستند اما چیزی به نام استقلال ایران در حال فراموشی است زیرا تنها سازمانی که قادر به تأمین استقلال و حاکمیت است سازمان منسجم، آموزشدیده، مجهز هدایتشده که در کوتاهترین زمان قادر به حضور در مرز است. در مقابل تهدید است این سازمان ارتش است.
این مسیرها را قبل از پاوه نمیپذیرفتند گروه زیادی از مردم معتقد بودند که مگر ما ژاندارم جهانی هستیم! ما در آن سوی مرزها با کسی کاری نداریم و در نتیجه ارتشی با این هزینه سنگین نمیخواهیم بعدا حادثه پاوه و مسائل کردستان تأیید کردند که اگر ما با دیگران کاری نداریم آنها با ما کار دارند دشمن منافعی داشته که هم اکنون از دست داده چرا ما برای کویر دعوا نداریم چرا همه دعواها برای خوزستان است. ملت پذیرفته است که این ارتش باید باشد باید به ارتش احترام بگذارد، باید تأییدش کند.4
پینوشت:
1. روزنامه اطلاعات ، 6 اسفند 1357
2. روزنامه کیهان،25بهمن1358،ص6
3. همان
4. کتاب امیر خستگیناپذیر، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
5. کتاب صخره سخت بررسی پروندهای امنیتی در جمهوری اسلامی ایران