به گزارش مشرق، «مهدی بختیاری»طی یادداشتی نوشت:
طی روزهای اخیر، اظهارنظری از سوی امیر خلبان شهرام رستمی درخصوص ماجرای شلیک ناو آمریکایی «وینسنس» به هواپیمای مسافربری ایران در ۱۲ تیر ۶۷ حاشیهساز شده و برخی واکنشها را درپی داشته است.
امیر رستمی از خلبانان پیشکسوت و صاحبنام تامکت (F-۱۴) که بواسطه سوابق خدمتی خود در سالهای دفاع مقدس -ازجمله هدف قرار دادن اولین جنگنده فاکسبت (MiG-۲۵) عراقی- فردی قابل احترام است، درگذشته مسئولیتهایی نظیر جانشینی نیروی هوایی و ریاست ستاد مشترک ارتش را نیز برعهده داشته است.
امیر رستمی در گفتگو با حسین دهباشی در برنامه خشت خام، در بخشی از سخنان خود، ماجرای سرنگونی ایرباس ایرانی توسط آمریکاییها را اینطور روایت میکند:
«در آن مقطع به دلیل اینکه از طرف عراق، حملهای در نزدیکی بندرعباس و علیه کشتیهای نفتکش ایرانی انجام شده بود، تعدادی از جنگندههای F-۱۴ (تامکت) برای مقابله با آنها به بندرعباس گسترش داده شدند.
آن روز یک درگیری در پایین بین نیروهای سپاه و کشتی آمریکایی بود.
یک فروند F-۱۴ برای انکه اجازه ندهد هواپیماهای دشمن به سراغ بقیه بیاید میآید در باند لاین آپ میکند تا پرواز کند ولی به دلیل اینکه مشکلی به وجود میآید از باند خارج میشود و بلافاصله ایران ایر لاینآپ کرده و ایرباس در همان مسیری پرواز میکند که در پایین آن درگیری بود. ولی کریدوری که در آن پرواز میکند یک کریدور معمولی بود.
آمریکاییها شنود داشتند و لاینآپ F۱۴ را میشنوند. در آن مقطع یک سری صحبتها هم بود که میگفتند برخی خلبانهای ایرانی میخواهند خودشان را به ناو آمریکایی بکوبند. شما همه اینها را کنار هم بگذارید.
هواپیمای ایرباس هواپیمای بزرگی است و F۱۴ هم یک هواپیمای بزرگ است که در رادار تقریبا شبیه هم هستند. همه اینها در کنار هم منجر به این میشود که ناو آمریکایی موشک به سمت هواپیما در ارتفاع ۱۴-۱۳ هزار پا شلیک میکند.
اینجا هم مشکل ماست. سیستم ما باید طوری باشد که چه در ایام جنگ و چه غیرجنگ فرماندهی کنترل مشخص باشد. باید طوری طراحی کنیم که وقتی هر هواپیمایی در آسمان است -چه جنگی و چه غیرجنگی- از یک جا کنترل شود. نمیتوان این موضوع در دست دو ارگان مختلف باشد. اگر در همان مقطع پدافند هوایی کنترل را داشت اجازه نمیداد ایران ایر پرواز کند ولی هر کسی کار خودش را کرده که منجر به این فاجعه شده است.»
درخصوص این اظهارات امیر رستمی چند نکته قابل ذکر است.
یکی از این موارد، ادعای اشتباه کردن آمریکاییها در تشخیص هدف است و اینکه آنها نتوانستند نوع هواپیما (جنگی یا غیرجنگی) را تشخیص دهند.
او یکی از دلایل این اشتباه در تشخیص را بزرگ بودن هردو هواپیمای ایرباس A۳۰۰ و جنگنده تامکت F-۱۴ میداند در حالی که نگاهی به مشخصات فیزیکی هردو هواپیما، تفاوت فاحش آنها با یکدیگر را نشان میدهد.
طول هواپیمای تامکت ۱۹ متر و طول دوبال آن ۱۹.۵ متر در حالت باز و ۱۱.۵ متر در حالت بسته است در حالی که ایرباس A۳۰۰ طولی درحدود ۵۴ متر دارد و طول بال آن نیز ۴۴.۸ متر است.
از طرف دیگر هواپیماهای جنگنده به لحاظ سرعت نیز قابل مقایسه با یک هواپیمای مسافربری نیستند.
موضوع دوم در رد این ادعا، مجهز بودن ناو آمریکایی وینسنس به تجهیزات مدرن و بهروز است که در آن مقطع بیگمان در زمره پیشرفتهترین ناوهای آمریکایی بود.
یکی از سیستمهای مورد استفاده در این ناوهای موشکانداز، سامانه I.F.F (مخفف «Interrogating Friend and Foe») است که نوع هواپیمای در حال پرواز، اعم از خودی و غیرخودی و یا جنگی و غیرجنگی را نشان میدهد.
سامانههای شناسایی ناو و اثر ایرباس ۵۴ متری بر روی صفحه رادار نیز غیرنظامی بودن هواپیما را تایید میکرد اما فرمانده ناوشکن «وینسنس» بر روی این موضوع اصرار داشت که با یک جنگنده ایرانی از نوع تامکت طرف هستند.
امیر دریاداردوم ناصر سرنوشت از فرماندهان باسابقه و پیشکسوت نیروی دریایی ارتش نیز که در آن مقطع فرمانده عملیات جمعآوری اجساد قربانیان حادثه ایرباس بوده است، در سال ۹۳ در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری فارس، به همین موضوعات اشاره کرده و میگوید: «برای یک ناو پیشرفته آمریکایی مثل وینسنس، اینکه تشخیص دهد هواپیمای در حال پرواز، یک هواپیمای مسافربری ایرباس است، کار سادهای بود.»
دریادار سرنوشت به موضوع دیگری هم در آن گفتگو اشاره کرد و گفت: «فاکتورهای متعددی میتواند در تصمیمگیری فرمانده ناو مؤثر باشد که یکی ترس فرمانده است از اینکه هواپیمای در حال پرواز یک هواپیمای جنگی هست یا نیست، در این مورد یا فرمانده قدرت تصمیمگیری را از دست داده و یا اطلاعات غلطی به او داده شده و یا اینکه به وی دستور دادند که بزند و فاکتور آخر برای بنده بیشتر قابل قبول است چرا که ۲ موشک به سمت هواپیمای مسافربری شلیک شده که نیازی به این کار نبود.»
گفته میشود آمریکاییها از برنامه پرواز جنگنده تامکت ایرانی مطلع بودند، اما این سوال پیش میآید که چطور آمریکاییها از برنامه پرواز F-۱۴ ارتش ایران خبر داشتند ولی از کنسل شدن آن و نیز پرواز هواپیمای مسافربری ایرانایر که برنامه پروازی آن طبق معمول و عادی و آشکار بود، بیخبر ماندند؟
* درگیری در خلیج فارس در روز حادثه
همزمان با آنکه هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی ایران ایر آماده پرواز و سپس عبور از خلیج فارس میشود، در منطقه تنگه هرمز یک فروند از ناوچههای نیروی دریایی کشورمان در حال بازرسی کشتی حامل کالا به مقصد عراق بود.
این اقدام یک روند معمولی است و در شرایط جنگی، کشورهای ناظر بر آبراهها میتوانند کشتیهای حامل بار و مهمات به مقصد دشمن متخاصم را بازرسی و در صورت لزوم توقیف کنند. این روند از روزهای نخست جنگ در خصوص کشتیهای عراقی یا به مقصد عراق اجرا میشد تا از انتقال تهجیزات به عقبه دریایی آن جلوگیری به عمل آید.
در همین احوال، ۳ فروند ناوشکن آمریکایی به نام های «یو.اس.اس وینسنس»، «یو.اس.اس مونتگومری» و «یو.اس.اس سایدز» در حال انجام عملیات گشتزنی در منطقه راهبردی تنگه هرمز و مشرف به آبهای سرزمینی کشورمان بودند. ناو هواپیمابر «یو.اس.اس فورتسال» نیز در منطقهای دورتر حضور داشت، ضمن آنکه یک فروند هواپیمای گشتزنی دریایی P-۳F «اوریون» نیروی هوایی ایران نیز در حال اجرای عملیاتهای محوله خود بود.
در همین گیرودار «ویلیام راجزر» فرمانده ناو وینسنس در اقدامی غیرمنطقی و تجاوزکارانه، پس از اخطار به ناوچه کشورمان، وارد آبهای سرزمینی ایران میشود.
متعاقب این امر، قایقهای تندرو سپاه آرایش جنگی گرفته و به سمت «وینسنس» حرکت میکنند و فرمانده ناو آمریکایی نیز که به ماجراجویی بیش از حد شهرت دارد، خواهان اجازه برای درگیری آنهم در حریم آبهای ایران -نه آبهای بین المللی- میشود.
در خلال این اتفاقات، هواپیمای ایرباس ایران ایر نیز وارد محدوده خلیج فارس شده و به سمت دبی ادامه مسیر میدهد در حالی که مرتب بر ارتفاع آن افزوده میشود.
[شاید برخی (مانند امیر رستمی) این ایراد را بگیرند که مثلا چرا ایران هواپیمای خود را از مسیری عبور داده که در پایین آن منطقه درگیری بوده است.
طبق قانون ایکائو هیچکس حق حمله به ی مسافربری را ندارد و مسیر پروازی برای این هواپیماها باید امن باشد.]
رادارهای ناوگان آمریکایی، هواپیما را شناسایی کرده و به واسطه حضور در حریم هوایی خود اقدام به اخطار میکنند.
ناو «وینسنس» ۷ پیغام اخطار را در کانال نظامی برای هواپیمای ایرانی میفرستد که طبیعتا برای آن قابل دریافت نیست.
همزمان، ناو «سایدز» نیز اقدام به ارسال ۴ پیغام اخطار میکند که تنها یکی بر روی کانال نظامی و باقی بر روی کانال اضطراری ملقب به «گارد» است که شرکت هواپیمایی ایرانایر در آن زمان تمامی هواپیماهای خود را هنگام عبور از خلیج فارس ملزم به توجه به آن کرده بود. لذا خلبان با شنیدن این اخطارها شروع به گردش و دور شدن از منطقه میکند.
بر روی دریا نیز جدال لفظی بین خدمه ناوگان دریایی حاضر یعنی «وینسنس»، «سایدز» و «مونتگومری» سر میگیرد که هواپیمای در حال عبور یک فروند از هواگردهای تجاری ایران است نه جنگندهای نظامی و سیگنالهای آن نیز کاملا مشخص است.
فرمانده ناو سایدز -دیوید کارلسون- درخصوص عملکرد ویلیام راجرز میگوید: «معلوم است آنها چه غلطی میکنند؟ این هواپیما در حال صعود است!»
سرانجام، علیرغم هشدارهای ۲ ناو دیگر و همچنین امکان بهرهگیری از جنگندههای آماده پرواز (آلرت) تامکت از ناوهواپیمابر آمریکایی «یو.اس.اس فورتسال» جهت رهگیری چشمی هدف ایرانی که امری معمول بود، «راجرز» موشکها را به سمت ایرباس ایرانی شلیک میکند و پس از برخورد نخستین موشک با دم هواپیما، موشک دوم، آن را منهدم کرده و هواپیما در موقعیت ۲۶ و ۴۲ عرض شمالی و ۵۶ و ۳ طول شرقی -نزدیکی جزیره هنگام- سقوط میکند.
بلافاصله پس از هدفگیری، خدمه ناو اعلام میکنند که هدف را یک فروند جنگنده F-۱۴ تامکت نه یک هواپیمای مسافربری برداشت کردهاند اما این ادعایی مضحک بود.
همانطور که گفته شد، اولا سامانههای پیشرفته این ناو و سایر ناوهای دیگر در منطقه خلیج فارس به خوبی توانایی شناسایی و رهگیری اهداف نظامی و غیر نظامی و تمیز دادن هریک از هم را داشتند.
ثانیا درصورت قبول این ادعای بی اساس، اگر جنگنده F-۱۴ فرضی قصد تهاجم داشت، چگونه میخواست به ناو پیشرفته آمریکایی آسیب وارد کند؟
هرکسی در دنیا نداند قطعا سازندگان آمریکایی این هواپیما بخوبی مطلعند که تامکتهای ایرانی توان درگیری هوا به سطح را نداشتند و تنها برای عملیاتهای هوا به هوا استفاده میشدند مگر آنکه خودش را به ناو بکوید! حال آنکه علاوه بر غیرمنطقی بودن این ادعا، هواپیما برای حمله به ناو میبایست به سمت آن شیرجه میرفت نه اینکه ارتفاع خود را افزایش دهد.
گفتیم که «راجرز» در حالی مدعی بود هواپیمای ایرانی آرایش حمله به آنها گرفته که چند دقیقه قبلتر، خلبان شهید رضاییان درخواست افزایش ارتفاع داده و بعد از اخطارهای ناو «یو.اس.اس سایدز» نیز در حال دور شدن از منطقه بود.
به لحاظ تحلیل سیاسی نیز کاملا واضح است که آمریکاییها با این اقدام شنیع و غیرانسانی در واقع پیام روشنی برای جمهوری اسلامی ایران ارسال کردند که در صورت به پایان نرسیدن جنگ، چه تبعاتی دامنگیر آنها خواهد شد. یعنی دقیقا همان کاری که در جریان جنگ جهانی دوم با بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی کردند.
آنها دقیقا می دانستند چه کار میکنند.