سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

یکی دو نکته از حاشیه‌پردازان فوتبال خوزستان

دکتر عباس امام؛ نویسنده، مترجم و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز، یادداشتی را با عنوان «یکی دو نکته از حاشیه‌پردازان فوتبال خوزستان» در اختیار خبرگزاری ایسنای خوزستان قرار داده است.

به گزارش ایسنا – منطقه خوزستان، امام در یادداشت خود نوشته است:
«اینکه خوزستان از اولین دروازه‌های ورود ورزش پرطرفدار فوتبال به ایران بوده است، کشف جدیدی نیست. اینکه در 100 سال گذشته، فوتبال همواره در صدر ورزش‌های محبوب خوزستانی‌ها بوده نیز نکته جدیدی نیست. همچنین، اینکه خوزستان در طول قرن گذشته، بیشترین تعداد بازیکنان فوتبال را در اختیار تیم‌های دیگر کشور قرار داده هم دریافت بدیعی نیست. اینکه در حاشیه این ورزش ده‌ها نفر در کسوت مربی، کمک مربی، مدیر باشگاه، داور، خط نگهدار، گزارشگر و عکاس ورزشی، لیدر و غیره نقش‌آفرینی کرده و باعث تحرک هر چه بیشتر آن شده‌اند، نیز سخن غیرقابل قبولی به نظر نمی‌رسد.

اما نکته جدید، شاید این باشد که در تاریخ فوتبال استان خوزستان به "حاشیه‌پردازان" (نمی‌گویم "حاشیه‌سازان" چون فکر می‌کنم "حاشیه‌ساز" دارای نوعی بار معنائی منفی است) آن چنان که باید و شاید پرداخته نشده است؛ حاشیه‌پردازانی که گاه نقشی کم‌اهمیت‌تر از "متن‌پردازان" نداشته‌اند. واقعیت این است که هواداران فوتبال عموماً فوتبالیست‌های درون مستطیل سبز را می‌شناسند و نامشان را به خاطر می‌سپارند؛ فلان دروازه بان تیز چنگ و بلندپرواز را، فلان مدافع قدر و پیگیر را، فلان هافبک هوشمند و بازی‌ساز را، فلان مهاجم تیزپا و فرصت‌طلب را و فلان کاپیتان مسلط بر یاران خود را. اما، کمتر پیش می آید که در مقایسه با این مهره های اصلی، در تواریخ رسمی (اگر وجود داشته باشد) از حاشیه‌پردازانی مانند داوران، خط نگهداران، کمک مربیان، بدنسازان، مدیران باشگاه ها، گزارشگران ورزشی رادیو – تلویزیون، عکاسان فوتبالی، لیدرهای پرسابقه و هوداران سمج و باوفا نامی در خور به میان آید.

براستی، آیا ممکن است حتی میانسالان امروز استان نام پیشکسوتان گزارشگری و فوتبال‌نویسی خوزستان مانند استادان رضا گنجاپور، محمد بدخش، رضا رشیدی‌نسب و سیدمهدی ابوس را به یاد داشته باشند که از دهه‌های 40 تا 70 از فوتبال ما گفتند، نوشتند و گزارش کردند؟! آیا فوتبال‌دوستان و فوتبالی‌نویسان امروز ما با میراث قلمی یکی از خوبان با شخصیت و باوقار عرصه فوتبال خوزستان، روان‌شاد کاظم کوه‌گیوی آشنایی دارند که تا واپسین روزهای عمر خود در اواخر دهه 80 از فوتبال و فوتبالیست‌ها، تیم‌ها و مسایل آن‌ها گزارش و تحلیل تهیه و منتشر می‌کرد؟ البته، بدون تردید نسل متاخرتری مانند یعقوب کعبی، جهاد زرگانی، حسن اهوازیان، یوسف مهاوی، منصور قنواتی، حبیب بهرامی، علی نواصر، محمد صفری، کریم عزیزنژاد، علی عباسپور و محمد ملازاده نیز شایسته تقدیرند. از جناب اسکندر کوتی گزارشگر فوتبالی که با صدای گرم و منش متین خود در دهه های 1360 و 1370 شنوندگان رادیو و بینندگان تلویزیون را در پیگیری مسابقات فوتبال با خود می‌کشاند، چرا نامی نیست؟ بعید می دانم مربی و گزارشگر توانای چند سال اخیرخوزستان آقای نریمیسایی از جناب کوتی الگو نگرفته باشد. از دل برود، هر آنکه از دیده برفت؟ می پذیرم که البته این نکته واقعیتی است دردآور، ولی حیف نیست که از تحلیل‌گر و مفسر فوتبالی نامدار خوزستانی روانشاد علی‌اصغر دوستانی یادی نشود؛ تحلیلگری که در قوت بیان، تیزبینی و دانش آکادمیک فوتبال روز، کم‌نظیر بود؟ از عرصه عکاسان ورزشی و فوتبالی 40 تا 50 سال اخیر نیز متاسفانه کمتر نامی در جایی ثبت و ضبط شده است. طبعاً بخشی از این کار، وظیفه اداره‌کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال خوزستان است. من شخصاً از دیدگاهی غیرحرفه‌ای می توانم از نسل جدیدتر عکاسان فوتبالی فقط به اسامی افرادی مانند میلاد معصومی، جابر احمدی بلوطکی و وهاب کروشاوی اشاره کنم.

و اما دومین نکته جدیدی که شاید ذکر آن در اینجا خالی از فایده نباشد این است که به هر حال تاکنون فضا و گفتمان حاکم بر ورزش فوتبال ما به گونه ای بوده که هم "متن" و هم "حاشیه" آن در اختیار مردان بوده است، اما اکنون دو دهه است که دیگر حضور و بروز زنان دارد در این فضا کاملاً حس می شود؛ چه در فوتبال بانوان و چه گهگاه در حاشیه گزارشگری و تجزیه و تحلیل فوتبال آقایان. کاملا پیداست که زنان و دختران خوزستان در هر دو زمینه یادشده در حال درخشش هستند. بدیهی است ذکر افتخارآفرینی‌های دختران و زنان فوتبالیست خوزستانی نیازمند نوشته ای است مستقل، آن هم از سوی کارشناسان و صاحب نظران آن زمینه. اما من در اینجا قصد دارم به کارنامه قلمی یکی از بانوان حاشیه‌پرداز کارشناسی و تحلیلگری عملکرد فوتبال خوزستان اشاره کنم؛ پدیده‌ای به نام پریسا زنگنه‌منش. البته، ما خوزستانی‌ها طی یکی دو دهه گذشته شاهد حضور حدوداً چهار پنج خانم فوتبالی‌نویس در مطبوعات استان بوده ایم (که ظاهراً اخیراً هم کم‌کار شده‌اند)، مانند خانم سمیرا شیرمردی (در روزنامه "همسایه‌ها"ی سابق، به صاحب امتیازی محمد حزبائی) که با تعطیلی این روزنامه شنیده ام اکنون در تهران و در روزنامه "ایران ورزشی"  قلم می زند، خانم‌هایی مانند مهتاب شهروسوند، نسیم علاف پور و یا مریم حیدرپور. اما واقعیت این است که این خانم ها بیشتر" گزارشگر" فوتبالی بوده اند، تا "تحلیلگر" و "کارشناس" آن، در صورتی که خانم زنگنه‌منش طی سه چهار سالی که من مطالب ایشان را عمدتاً در ایسنای خوزستان دیده و خوانده ام، کار خود را بر ریزه‌کاری‌های تحلیلی مسایل فوتبال حرفه ای آقایان در استان متمرکز کرده است.

اگر بخواهید شخصاً بصورتی سریع و گذرا با نوشته ها و تحلیل های این خانم فوتبالی‌نویس آشنا شوید، کافی است نام ایشان را در اینترنت نوشته و جستجو کنید تا فهرست کامل آن‌ها در پیش رویتان قرار گیرد. من نیز خود به همین ترتیب با فرآورده‌های قلمی زنگنه‌منش آشنا شدم و دیدم که کار ایشان فقط گزارشگری محض رویدادهای ورزشی - فوتبالی نیست. به عنوان مثال، به سراغ شخصیت های اثرگذاری مانند سیاوش بختیاری‌زاده، دراگان اسکوچیچ، نعیم سعداوی، سید محمد علوی، سید ابراهیم تهامی و ... می رود، در مصاحبه های خود آن‌ها را با پرسش‌هایی گاه چالشی روبرو می‌کند و نشان می دهد به عنوان یک "زن فوتبالی‌نویس" چند مرده حلاج است! خانم زنگنه‌منش در نوشته ها و تحلیل های خود نشان داده که با گونه نوشتاری ورزشی‌نویسی – فوتبالی‌نویسی مطبوعاتی آشنایی بسیار خوبی دارد؛ ساختار آن را می شناسد، مفردات، ترکیبات، اصطلاحات پربسامد این گونه رسانه ای را به جا و درست به کار می‌گیرد. در واقع، وقتی نثر او را می‌خوانی با نثر او راحتی و می‌دانی که یک حرفه ای فوتبالی‌نویس با تو سخن می گوید و زبانش ساختگی و شلخته نیست؛ هم فوتبالی است و هم کشش دارد.

نکته بعد اینکه تسلط زنگنه‌منش بر نگارش فارسی، عبارت‌پردازی‌های دقیق و جاندار و در عین حال استفاده مناسب از آرایه های ادبی جالب توجه در عناوین و در متن تحلیل‌هاست. به عنوان نمونه، به چهار پنج نمونه زیر اکتفا می‌کنم:

-  فوتبال خوزستان؛ از ظهور تا نزول
-  فولاد؛ قهرمان دیروز، امروز در کما؟!
-  خانه فولاد آشفته است!
-  کاکوی آبادانی، به لیگ برتر خوش آمدی!
-  استقلال خوزستان؛ ناامید سربلند
-  والیبال خوزستان؛ این کشتی به گل نشسته
-  این نفت، با فراز به فراز می اندیشد
-  خاطره‌بازی با تهامی؛ حماسه‌ساز ناراضی

نکته بعدی، دیدگاه دلسوزانه و انتقادی زنگنه‌منش در دفاع از ورزش خوزستان به‌طور اعم و فوتبال استان به‌طور خاص است. نمود عینی این دیدگاه را می توانید هم در عناوین تحلیل های وی و هم در انتقاداتی که در ضمن نوشته‌هایش مطرح می‌کند ببینید؛ مثلاً در موارد زیر:

- با دست خالی، اما با دلی بزرگ پا به آسیا گذاشت. استقلال خوزستان ثابت کرد که داشتن غیرت از داشتن پول مهم‌تر است و نباید دلخوش وعده‌ها ماند.

- و اما آقای تاج! مرسی از شما! ممنونیم که وقتی تیم استقلال خوزستان، بدون پول و به سختی به عمان رفت تا از فوتبال ایران دفاع کند، آن موقع یادتان آمد که باید برای مشکلات این تیم دستور ویژه صادر کنید. خوزستان و فوتبالش کم به این کشور خدمت نکرده که اکنون پس از مرگ سهراب به یاد آن‌ها افتاده‌اید!

- این اتفاقات در حالی است که مسوولان باشگاه فولاد بدون این که در نظر بگیرند، دست سرمربی از بازیکن خالی و زمان در حال از دست رفتن است، خیلی خونسردانه و در آرامش، فصل نقل و انتقالات را در حال سپری کردن هستند تا جایی که خود سعداوی هم اشاره داشته که "با توجه به لیستی که برای جذب بازیکن به باشگاه داده‌ام، شاهد کار عملیاتی نبوده‌ام". باشگاه فولاد به جز به خدمت گرفتن بختیار رحمانی و میثم دورقی، عملکردی موفق در جذب بازیکن نداشت و این عملکرد ضعیف، در حدی بود که واکنش بسیاری از اهالی فوتبال و علاقه‌مندان به این تیم را در بر داشت.

- حضور افراد غیرتخصصی در راس هیات والیبال خوزستان، عدم برنامه‌ریزی در هیات، وجود ضعف در رده‌های پایه، تعامل کم هیات با فدراسیون، عدم اعتقاد هیات استان به مشارکت و مشورت، ضعف در مدیریت منابع مالی و اشکال در ساختار انسانی، ازجمله مشکلاتی است که طی چهار سال گذشته باعث شده این رشته در خوزستان به سمت نابودی برود.

- این تیم با گذشت شش هفته از لیگ تنها موفق به کسب سه امتیاز شده و بردی هم در کارنامه خود نداشته است و با اندک ذخیره خود، روزهای تاریکی را در قعر جدول می‌گذراند؛ آنقدر تاریک که شاید بتوان گفت فولادی‌ها برای ادامه مسیر و حیات خود در لیگ، اکنون فانوس به دست، پا به توپ هستند.

- یادمان نمی‌رود آن همه موفقیتی که فولادمردان در لیگ برتر و آسیا خلق کردند و به واسطه آن خوزستان بازهم سری در سرهای فوتبال ایران درآورد. اما این روزها آن قدر وضعیت فولاد بغرنج شده که هواداران آن نگران شده‌اند؛ فولاد این روزها گرفتار مشکلات بزرگی شده، مشکلاتی که پیش از لیگ هم صدای آن کم و بیش به گوش می‌رسید.

- این روزها تب فوتبال بیمار خوزستان بالا گرفته و با بی‌تدبیری، از ‌هویت اصلی خود فاصله بسیاری گرفته است.  

- وعده، وعده، وعده؛ واژه ای که این روزها برای استقلالی‌های خوزستان تکراری و گوش آن‌ها از همه این وعده‌های توخالی پر شده است.

- استقلالی‌ها که ماه‌ها است با بی‌پولی دست و پنجه نرم می کنند و روحیه مبارزه‌طلبی خود را در مصاف با حریفان از دست داده‌اند، اکنون بیشتر از قبل در برزخ مشکلات گیر کرده‌اند و شاید بیشتر از این بی‌پولی، وعده و وعیدهای مسوولان است که دل استقلالی ها را به درد آورده است؛ وعده هایی که بیشتر دل‌خوشکنک بوده و هیچ ماهیت واقعی ندارند.

نکته بعدی جالب توجه در کارنامه این خانم فوتبالی‌نویس که طبعاً هیچگاه فرصت حضور مستقیم در ورزشگاه ها را نداشته است، سطح اطلاعات روزآمد ایشان از مسایل فوتبال استان و کشور و نیز آشنایی با حواشی رنگارنگ آن است. نمونه‌هایش، موارد زیر:

- گرچه خیلی‌ها باورمان نداشتند و هنوز هم ندارند و حرف‌هایی پشت سر فوتبال‌مان زدند که دل‌مان به درد آمد ‌اما خوشمان آمد که با قهرمانی بی‌حرف و حدیث استقلال‌خوزستان و لیگ برتری شدن طلایی پوشان آبادانی، کاری کردیم تا روی آن‌ها که چشم دیدن موفقیت فوتبال خوزستان را ندارند، کم شود…

- فولادی‌ها که برای لیگ شانزدهم گزینه‌های بسیاری را مدنظر داشتند، در نهایت با یک مربی جوان و بومی یعنی نعیم سعداوی به توافق رسیدند. سعداوی با اندیشه بسیار پا به فولاد گذاشت، اما بازهم با کاهش بودجه این باشگاه و دیگر مشکلاتی که بر سر راه این تیم و باشگاه قرار گرفت، کار برای سعداوی سخت شد و اگرچه تیم او در نیم‌فصل اول فراتر از انتظار کار کرد ولی سعداوی در ادامه باتوجه به این‌که به خاطر مشکلاتی که سد راهش بود، نتوانست انتظارات مدنظر باشگاه را برآورده کند، سرنوشتی همچون اسکوچیچ داشت و باشگاه تمایلی برای تمدید قرارداد با او برای لیگ هفدهم نشان نداد…

- اتحاد، همدلی و بدون حاشیه بودن نیز در این تیم موج می‌زند و وقتی حسین بغلانی با رضایت خود بازوبند کاپیتانی را به مرتضی اسدی می‌سپارد، نشان می‌دهد که چیزی به عنوان "من" در نفت وجود ندارد و همه برای رسیدن به هدف، "ما" شده‌اند.

- در خانه و مغازه هر آبادانی که در امیری و احمدآباد و ... بروی بعید است، عکسی از تیم‌شان را در کنار تیم‌ملی برزیل یا پرچمی از آن نبینی؛ این آبادانی‌ها که با عینک ریبن‌شان معروفند، می‌گویند "برزیل بخشی از آبودان بوده که به آمریکای جنوبی رفته"، حال کاری به این حرف‌ها نداریم، اصل این است که فوتبال همچون خون در رگ کوکاهای خوش‌زبان آبادانی جریان دارد.

- با وجود این‌که خیلی از حضورش در آبادان نمی‌گذرد اما بین مردم این شهر بسیار محبوب شده است؛ همه او را به خوشرویی می‌شناسند و هر جا او را می‌بینند، دوست دارند با او عکس یادگاری بگیرند. "گوی هیان کیم"، هافبک ریزنقش 26 ساله نفت آبادان، با بازی در لیگ برتر ایران نخستین بازیکن کره‌ای شاغل در کشورمان لقب گرفت. او معتقد است هدف اولیه طلایی‌پوشان ماندن در لیگ برتر است و البته دوست دارد همراه با آبادانی‌ها مسافر آسیا هم شود…

- جوانان با تعصب عبدالله ویسی پس از ماراتن 30 هفته‌ای لیگ برتر فوتبال، در نهایت کاری کردند کارستان و با بالای سر بردن جام قهرمانی، حقانیت فوتبال خوزستان را بار دیگر به رخ همگان کشیدند…

وقتی خواستم بدانم آیا این پدیده همتایان دیگری در سایر نشریات و رسانه‌های کشور دارد یا خیر، به سراغ چند نشریه استانی و کشوری مانند روزنامه پیروزی، روزنامه استقلال و نیز خبر ورزشی و چند نشریه ورزشی دیگر رفتم ولی اثری از خانم های دیگری که مانند زنگنه‌منش قلم خود را در خدمت تجزیه و تحلیل، تفسیر و پیگیری فوتبال گذاشته باشند ندیدم، مگر یکی دو مورد که آن‌ها نیز بیشتر گزارشگر بودند تا مفسر و کارشناس تحلیل مسایل فوتبال خوزستان و کشور. در هر حال، من فکر می کنم ارزش اصلی کار خانم پریسا زنگنه‌منش در انگیزه قوی و درونی ایشان باشد؛ چرا که  ایشان به کار خود  ابزاری نگاه نمی‌کند. شنیده ام که ایشان به لحاظ تخصصی رشته تحصیلی‌اش حسابداری است و تا مقطع کارشناسی ارشد را پشت سر گذاشته است، اما پیداست دلش کاملاً در گرو فوتبال و ورزش و تحلیل مسایل آن است. این است رمز توفیق وی در فوتبال‌نویسی که تا حد یک پدیده قابل معرفی، رشد کرده است. به هر حال، در شرایطی که جریان‌هایی بدون ارائه دلیل منطقی از حضور زنان و دختران این مرز و بوم در ورزش فوتبال و نیز در میادین و ورزشگاه ها واهمه دارند و آنان را از این اقدام باز می‌دارند، مشاهده حضور پرشور و در عین حال آگاهانه دختران و زنانی مانند خانم پریسا زنگنه‌منش می تواند همچون شاخصی راهنما به دیگران بنمایاند که آن‌ها دوش به دوش پدران، برادران، همسران و پسران خود فوتبال را پیگیری کرده و به نوبه خود به ارتقای جایگاه این ورزش محبوب خوزستانی ها کمک می کنند.»
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد