این تجربه همیشه خوشایند نیست. گاهی درمکانی که حضور داریم موسیقیای پخش میشود که نهتنها دلخواه ما نیست بلکه با به کاربردن واژگانی چون گوشخراش، اعصابخردکن و.. آن را نامطلوب توصیف میکنیم. چند درصد از این نظرها ازنظر تئوری موسیقی میتواند درست باشد و چند درصد بستگی به حالتهای روانی ما در آن روز دارد؟حتما همه ما این موارد را بارها تجربه کردهایم .
حال بیایید از موقعیت دیگری سخن بگوییم از همان لحظه و روزهایی که حالمان چندان خوشایند نیست حتی نمیدانیم چرا و دریک لحظه یکنوا یک ریتم موسیقیایی همهچیز را تغییر میدهد انگار نظارهگر طلوع دوباره خورشید هستیم.شاید از همین جنس تجربه بود که رشته موسیقیدرمانی شکل گرفت.
رشته موسیقیدرمانی یکی از شاخههای علوم درمانی است که در آن موسیقیدرمانگر،از موسیقی و فعالیتهای گوناگون همراه با موسیقی بهعنوان ابزار درمانی استفاده مینماید و شرایطی را ایجادمی کند که میتواند بیمار را دریک روند مثبت صعودی در جهت کاهش استرسها و ارتقای سلامت قرار دهد و این شرایط ممکن است متناسب با جنس و سن بیمار و شدت بیماری در امراض مختلف متفاوت باشد.
بهطورکلی موسیقیدرمانی عبارت است از : کاربرد مداخلههای ریمیتک یا موسیقیایی ویژه که توسط یک موسیقیدرمانگر شده و بهمنظور نائل شدن به اصلاح ابقای یا بهبود عملکرد هیجانی اجتماعی پردازش ذهنی و سلامت جسمی یک فرد بهکاربرده میشود.
در موسیقیدرمانی از فعالیت موسیقیایی همکلامی وهم آهنگین (توسط ساز) بهمنظور تسهیل تغییراتی استفاده میکنند که ماهیتا غیر موسیقیایی میباشند.برنامههای موسیقیدرمانی بر اساس ارزیابی فردی طرح درمانی و ارزشیابی برنامه اتخاذشده قرار دارند غالبا موسیقیدرمانگران بهعنوان عضوی از یک گروه بینرشتهای برنامههای خود را با گروه یا افراد، با تمرکزبرطیف وسیعی از پیامدها، مشتمل بر کاهش درد و اضطراب، مدیریت استرس، ارتباطات و ابزار هیجانها آغازمی نماید.
اگر موسیقی را مجموعهای از صوتهای موزون و دارای تیم تعریف کنیم، میتوان ادعا کرد که اصولا زندگی هر انسانی با موسیقی آغازمی شود چراکه صدای موزون ضربان قلب هر مادری برای فرزندش که به دنیا خواهد آورد، میتواند بهعنوان موسیقی آرامبخش تلقی شود. موسیقی واجد قدرت و نیروی قابلتوجهی است که بر همه جنبههای جسمی، عاطفی ، ذهنی، اجتماعی، اخلاقی تاثیرشگرف و عمیقی برجای میگذارد.اصوات موسیقی به علت برخورداری ازبارهیجانی و عاطفی تاثیرعمیقی بر روحیه ، شخصیت و پرورش عواطف انسانی بر جای مینهند.
موسیقی نوعی محرک احساسی قوی و تجربههای چند حسی است. تحریک شنوایی از طریق اصواتی که شنیده میشوند، تحریک لمسی از طریق ارتعاشاتی که قابل احساس هستند و نیز تحریک بینایی توسط اجرای زنده آن بهعلاوه موسیقی بهعنوان انتقالدهنده اطلاعات، انتقالدهنده تقویتکنندهها و زمینهای برای یادگیری انعکاس و مهارتها نیز میتواند مورداستفاده قرار گیردو باعث پویایی جسم و روان انسان در حالت سلامتی وبیماری گردد.
موسیقیدرمانی یک روش معتبر و شناختهشده در جهان است که از جهاتی شبیه به کاردرمانی و ورزشدرمانی میباشد، از این شیوه بهعنوان راهحل جسمی، روانی، شناختی، رفتاری و یا کارکرد اجتماعی نیز استفاده میگردد، زیرا موسیقیدرمانی ابزاری قدرتمند میباشد و میتواند نتایج بینظیری را برجا میگذارد.
از این شیوه درمانی به خاطر خاصیت موثر آن در تسکین دردهای جسمانی در منزل و بیمارستانها و در کمک به زایمان، در تعادل خلقوخو تعادل روانی به توانبخشی جسمی و کمک به آرامش و خوابیدن و آسان کردن یادگیری و درکل برای کمک به افراد تقریبا در تمامی زمینههای زندگی استفاده میشود.
در تحقیقهای اخیر کاربرد موسیقیدرمانی درتوانبخشی جسمی و ایمنیشناسی و روان رنجوری موارد دیگر تایید شده است.
موسیقیدرمانی میتواند بعضی از علایم اسکیزوفرنی را تخفیف داده و بهبود دهد. این پژوهش که در مجله روانپزشکی British Journa- of Psychiatry منتشرشده است، اولین موردی است که در آن موسیقیدرمانی برای افرادی که دچار اسکیزوفرنی حاد هستند به کار گرفتهشده است و توسط محققینی از کالج سلطنتی لندن و درمانگرانی از مرکز سلامت روانی North WesLondo- رهبری و اداره میشود.در این تحقیق کوچک، 81 بیمار مقیم در چهار بیمارستان لندن بهطور تصادفی انتخابشدهاند تا از موسیقیدرمانی یا درمان عادی بهرهمند شوند. این افراد بین 8 تا 12 جلسه بهصورت یکبار در هفته و به مدت 45 دقیقه از موسیقیدرمانی بهرهمند شدهاند. در طی جلسات، بیماران به سازهای مختلف دسترسی داشته و از طرف درمانگران به ابراز درونیات خود با موسیقی، تشویق میشوند.
در ابتدا درمانگر با دقت به موسیقی بیمار گوش فرامی دهد وازنزدیک با او همراهی میکند ودرپی یافتن چگونگی وضعیت احساسی او که به شکل موسیقی ابرازمی شود،است.سپس درمانگر روشها و فرصتهایی برای بسط یا تغییر ماهیت این فعلوانفعال موسیقایی پیشنهادمی کند.محققین علایم اسکیزوفرنی را محاسبه کرده و متوجه شدند که درمیان بیمارانی که از موسیقیدرمانی بهرهمند شده بودند، پیشرفتهای بسیار بیشتری از بیمارانی که تنها به روش معمول معالجه میشدند صورت گرفته است. ازجمله موارد و علایم عمومی که تحت تاثیر موسیقیدرمانی شدت خود را ازدستداده بودند میتوان به اضطراب، افسردگی و علایم منفی اسکیزوفرنی مانند انزوای احساسی، اشاره نمود.
بااینحال محققین هشدار دادند، ازآنجاییکه این تحقیق در اندازه کوچک و محدود انجامگرفته است، این امکان وجود دارد که عوامل دیگری چون شدت بیماری، بر میزان کاربرد این روش تاثیر داشته باشند.
سرپرست تحقیقها، دکتر مایک کرافورد از کالج سلطنتی لندن گفته است:«ما مدتهاست میدانیم که بعضی از درمانهای وابسته به روانشناسی میتواند به افراد مبتلابه اسکیزوفرنی کمک کند، اما تاکنون این روشها تنها درم واردی که بیمارکاملا از شرایطی پایدار برخوردار باشد، بهکاررفته بود. این تحقیق نشان میدهد که موسیقیدرمانی راهی برای کار کردن با افرادی که بهشدت بدحال هستند، فراهم کرده است. در چنین مواقعی بیماران یافتن کلماتی که بتواند موقعیت درونی او را توصیف کند با مشکل مواجه میشوند، اما با اتکا به مهارت درمانگر این امکان برایشان فراهم میشود که از طریق تاثیرات موسیقی، شیوه بیان تازه، سودمند، خلاقانه و نشاطآوری را تجربه کنند.»
متخصصین این حوزه معتقدند که موسیقیدرمانی قابلیت ارتقای به لحاظ کمی و کیفی را دارا است. موزیک درمانگران ارزیابی کاملی برای هر بیمار به عمل میآورند و اطلاعات ارزشمندی را بهمنظور نوشتن یک تاریخچه کامل و ایجاد یک طرح درمانی مراجعمحور، فراهم مینماید، تمام این موارد مربوط به قابلیت ارتقای کیفی موسیقیدرمانی میشود.