محوریت و چارچوب این موزهها را « اماکن و ساختمانها، تجهیزات ابتدایی، اسناد و کتابها، تاریخ شفاهی و مکتوبِ» صنعتی با یک قرن سابقه فعالیت در ایران - از زمان حفاری در مسجدسلیمان توسط تیم حفاری جورج رینولدز بی تا ملیشدن این صنعت به زمان دکتر محمد مصدق و تا کنون- تشکیل میدهد.
مطالعات مربوط به ایجاد این موزهها تقریبا از سال 93 در دولت یازدهم از سر گرفته و کارها برای آمادهسازی برخی بخشها آغاز شد. از ابتدای سال 95 هم کارهای اجرایی، پژوهشی، مرمت، بازیابی اسناد و آثار و طراحیهای مربوطه شروع شد. در پروژه ساخت موزههای نفت، شهرهای آبادان و مسجدسلیمان به عنوان بخشهای اصلی مورد توجه هستند و حالا که این ایده از سوی وزارت نفت تحت مدیریت "بیژن نامدار زنگنه" با جدیت دنبال میشود، خبرنگاران در سفری در جریان ابعاد آن قرار گرفتهاند.
اما ایران نخستین کشور نفتخیز نیست که میخواهد برای "طلای سیاه" موزه درست کند. در دنیا به ویژه در کشورهای نفتخیز موزههایی وجود دارند که بعضا قدمتی طولانی دارند. بر اساس اطلاعات موجود حدود 200 موزه نفتی در جهان هست که 100 تای آنها در آمریکاست و 50 ـ 60 تای آنها در اروپا؛ البته کشورهایی مثل مالزی هم هستند که اصلا نفت ندارند؛ اما موزه نفت دارند.
صنعت نفت ایران بیش از یک قرن عمر دارد و در دولتهای مختلف ایده و فکر ایجاد موزه برایش مطرح شده، اما در حد همان ایده ماند تا چندی پیش که شکل عملی به خود گرفت؛ در واقع بیاعتنایی به تاریخ نفت که بخشهای مهمی از آن "تاریخ شفاهی" است یا تجهیزات و قطعات و مکانهای بعضا بینظیری که صنعت نفت با آنها در ایران شکل گرفته، قابل توجه است؛ چنانکه بخش قابل توجهی از اسناد از بین رفته و بخش مهمی از قطعات و دستگاههای قدیمی و ابتدایی دور ریخته شده یا کیلویی فروخته شدهاند و حالا پیداکردن و دوباره خریدنشان کاری بسیار زمانبر و هزینهبر است. از جمله تجهیزات مهم و خاص در حوزه صنعت نفت ایران مربوط به آتشنشانی آبادان است که با توجه به وجود صنایع نفت و گاز در این شهر در زمان خود و در سطح منطقه و دنیا بسیار حرفهای و تخصصی بوده؛ اما دیگر وجود ندارند .
این در حالیست که در کشورهایی مثل نروژ که قدمت کشف نفت و استخراج آن حدود 40 سال است، از همان روز اول کارهای فرهنگی و همهگونه مستندسازی انجام شده است.
صنعت نفت ایران از زمان کشف اولین چاه نفت در مسجدسلیمان، قدمتی 108 ساله دارد و در حدود 70 سال است که از ملیشدن آن در دوره مرحوم محمد مصدق در 29 اسفند 1329 میگذرد. نقش انگلیس در صنعت نفت ایران از همان روزها و گامهای نخست تا سالهای ملیشدن، بر هیچ کس پوشیده و قابل کتمان نیست؛ به عبارتی مرور صنعت نفت ایران برای حدود 50 سال نخست، مرور تاریخ حضور انگلیسیها، نه تنها در سیاست، که در حوزه نفت است. شاید یکی از دلایل وسواس مقامات سیاسی و نفتی کشور در مقاطع و دورههای مختلف برای ثبت اسناد و تاریخ این صنعت از همین رو باشد که ثبت این تاریخ به نوعی ثبت سیاستها، اقدامات و تکنولوژی انگلیس در ایران، منطقه و دنیاست. وقتی در دالانهای تاریخ شفاهی، مکتوب و منقول صنعت نفت قدم میزنیم، همهجا نام و جای پای انگلیس هست. نام انگلیس در ذهن تاریخی مردم ایران آغشته به نام "توطئه" و "خدعه" است؛ دولتی استعماری که در قرن بیستم به دنبال کشورگشایی و دستاندازی به منابع اولیه کشورهای ضعیف بوده است. انگلیسیها هر چند برای دهههای متوالی بر هویت، سیاست، فرهنگ و توسعه اقتصادی ایران چنبره انداختند اما بدون شک توسعه صنعت نفت ایران و حتی کشف اولین چاه نفت با تکنولوژی و دانش آنها امکانپذیر شد و اینجاست که هر بازدیدکنندهای از بخشهای مختلف تاریخ نفت، ممکن است زیر لب بگوید خدا پدرشان را بیامرزد که آمدند؛ وگرنه شاید ایران تا دههها و سالها بعد از مهمترین منبع زیرزمینی خود بیبهره میماند؛ بنابراین چه خوشمان بیاید که نام انگلیس با صنعت نفت ایران عجین است یا نه و چه حتی بگوییم کاش هرگز نفت نداشتیم تا اقتصاد نفتی هم نداشتیم، تاریخ و آنچه در ابعاد مختلف بر این صنعت گذشته، باید برای آیندگان ثبت و ضبط شود و هر روز که این کار به عقب افتد، آثار و اسناد شفاهی، مکتوب و منقول و غیرمنقول بیشتری از بین میرود.
"اکبر نعمتاللهی" مدیر طرح موزههای نفت وزارت نفت که در این سفر نمایندگان رسانههای مختلف را همراهی میکرد، تاکید دارد که ساخت موزههای نفت با همکاری و مشاوره مشاورانی از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در مرحله پژوهش به انجام رسیده است.
وی با بیان اینکه مشاوران سازمان میراث بعد از ارزیابیها به طور کلی شهر آبادان را "شهرموزه" اعلام کردند تصریح میکند: در آبادان پنج نقطه "بنزینخانه"، "اسکله"، "تلمبهخانه شماره 3" و بخشهایی از پالایشگاه که از مدار خارج شده است، "مدرسه حرفهای" و "باشگاه تشریفاتی انکس" از سوی وزارت نفت برای تبدیل به موزه شناسایی شده بود، همچنین با توجه به اینکه بخشهایی از شهر و صنایع و مکانهای مربوطه جزو میراث نفت به شمار میآمد، آبادان و نیز مسجدسلیمان را "شهرموزه" اعلام کردند.
این مقام وزارت نفت میافزاید: سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در طرح ساخت موزههای نفت به جز در بخشهایی که این سازمان به طور مستقیم در چارچوب وظایف ذاتی خودش وارد میشود، صرفا نقشی حمایتی دارد.
نعمتاللهی همچنین میگوید: سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری درباره ثبت تاسیسات نفتی قدیمی کمک خوبی به وزارت نفت کرده است. در همین رابطه تفاهمنامهای بین وزارت نفت و سازمان میراث فرهنگی امضاء شده که فعالیتها در آن چارچوب انجام میشود.
به گفته او نخستین بخش از "شهرموزه" آبادان "بنزینخانه" است که در دیماه سال جاری افتتاح شده اما هنوز بازدید از آن برای عموم مردم آزاد نیست ؛ گرچه در اردیبهشت ماه سال آینده درهایش گشوده میشود.
از دیگر بخشهای مهم این دو شهرموزه حدود 120 مکان در آبادان و مسجدسلیمان است که شناسایی و ثبت ملی شدهاند. در این میان چهار واحد پالایشگاه قدیمی در آبادان از نوع پرچی وجود دارند؛ پالایشگاههایی که قسمتهای مختلف آن به یکدیگر پرچ شدهاند نه آن که جوش داده شوند و هنوز در حال فعالیتند؛ با این حال آنها هم جزو میراث نفت شناسایی و ثبت شدهاند. همچنین در این میان ساختمان "رادیو نفت" هم جزو آثار به ثبت رسیده است. این ساختمان در سالهای گذشته در اختیار صدا و سیما بوده اما به گفته نعمتاللهی وزارت نفت حکم تخلیه این ساختمان را گرفته ولی هنوز موفق به این کار نشده است.
.
مدیر طرح موزههای نفت وزارت نفت همچنین اعلام میکند که گروهی برای بررسی و شناسایی اسناد قدیمی صنعت نفت تعیین شدهاند و تا الان پنج تا شش میلیون برگ سند شناسایی شده که در مرکز اسناد تهران جمعآوری میشود تا اسناد واقعی و جعلی از یکدیگر جداسازی، مرمت و میکروبزدایی شود.
او همینطور از اسناد و تجهیزات زیادی که از دست رفته میگوید و در عین حال تصریح میکند که «جمعآوری این اسناد و تجهیزات کاری زمانبر و هزینهبردار است؛ البته اسنادی وجود دارد که متاسفانه با وجود ارتباط آن به موضوع نفت در اختیار ایران نیست. از این جمله میتوان به سندی اشاره کرد که به 137 سال پیش باز میگردد و در آن مناطقی که تصور میشده در ایران نفت پیدا خواهند کرد، مشخص شده، اما این سند اکنون در اختیار انگلستان است.»
بنزینخانه
ساختمان بنزینخانه، نخستین جایگاه سوخت در ایران متعلق به سال 1306 شمسی که شرکت بریتیش پترولیوم ساخته است. متاسفانه در چند دهه قبل متروکه شده بود اما حالا به همان شکل اولیه با آجرهای تقریبا قرمز رنگ معروف به آجرهای "لندنی" که قادرند دمای بالایی را در برابر حرارت محیط تحمل کنند و قدمتی صد ساله دارند، در مرکز شهر آبادان حفظ شده است.
بخشهایی از این ساختمان که در اثر جنگ از بین رفته دوباره به همان شکل بازسازی شده است. این ساختمان بر اساس تنها عکسی که از گذشته باقی مانده با همان ساختار و ویژگیها احیاء شده است. کار بازسازی بنزینخانه از سال 1393 آغاز شده و اردیبهشت سال آینده درهایش به روی مردم گشوده خواهد شد. تجهیزات مربوط به کشف و استخراج نفت، وسایل گرمایش، عکسها و اسناد نفتی و پمپهای مختلفی که از ابتدا تا چند دهه قبل به ایران وارد شده، در این ساختمان و محوطه بیرونی آن قرار دارد که برای بازدیدکنندگان بسیار قابل توجه است. تمامی تجهیزات گردآوری شده در این ساختمان از جای جای آبادان و حتی شهرهای دیگر جمعآوری شدهاند. علاوه بر پمپبنزینهای مختلف ساخت کشورهایی از جمله ژاپن، آلمان، انگلستان، استرالیا و آمریکا که در حیاط مقابل ساختمان بنزینخانه قرار گرفته ، در حیاط پشتی بنا نیز خودروهای قدیمی حمل بنزین و نفت دیده میشود.
اسکله شماره 1
«اسکله شماره 1 » قدیمیترین اسکله آبادان است که در چارچوب پروژه موزههای نفت قرار است به "پارک موزه" تبدیل شود. طول این اسکله حدود 1600 کیلومتر است و از باشگاه تشریفاتی انکس تا اسکله 10 و 11 ادامه دارد. این اسکله مشرف به خاک عراق و در مرز آبی دو کشور قرار دارد. کافیست دستانتان را بر روی پیشانی حائل کنید تا انعکاس نور خورشید بر اروند، مانع دیدتان نشود، آن وقت است که رفت و آمدها در آن سوی رود در عراق و نخلستانها به خوبی دیده میشود. با ساختن پارک موزه در این بخش، اروند یک بار دیگر یاد روزهای گرم تابستان و شبهای روشن همراه با نسیمی دلچسب زنده خواهد شد تا شاید بار دیگر آبادان، نه تنها برای آبادانیهای و ایرانیها بلکه برای توریستهای خارجی به مقصدی زیبا برای گردشگری تبدیل شود.
این "پارکموزه" با توجه به توضیحاتی که مجری طرح ارائه میکند به یکی از مهمترین، جذابترین و دیدنیترین پارکموزهها در سطح منطقه و شاید دنیا تبدیل خواهد شد.
به گفته مسوولان اجرایی "پارکموزه" آبادان فاز اول این موزه سال آینده راهاندازی و طی سه سال تکمیل خواهد شد.
شرکت دیبا، مجری طرح پل طبیعت در تهران که توانست این پل را با طراحی خود در بین جاذبههای شهری بینالمللی معرفی کند، مسوولیت طراحی پارکموزه آبادان را به عهده گرفته است. به گفته مسوول پروژه پارک موزه آبادان، اسکله شماره 1 تنها مکانی است که به اروندرود راه دارد و مردم میتوانند از آن برای پیادهروی استفاده کنند. قرار است برای مبلمان این پارکموزه از تجهیزاتی استفاده شود که در تاریخ صنعت نفت کاربرد داشته است. توجه به اقلیم و هویت فرهنگی و تاریخی و آداب و رسوم مردم این منطقه تا جایی که از نفت منبعث شده باشد هم مورد تاکید است . همچنین المانهایی که تداعیکننده آرامش و آسایش باشند و نیز بخشهایی که در آن به مردم درباره صنعت نفت اطلاعرسانی شود در چارچوب اهداف طراحان پارک موزه است.
مجری طرح میگوید: در این پارک موزه که در سه فاز طراحی میشود هرچه به اروند نزدیک میشویم کمترین ساخت و ساز را شاهد خواهیم بود و هرچه از آن فاصله گرفته میشود، سالنها و سولههای مربوط به رستوران، امور خدماتی و مکانهای مربوط به بازی کودکان قرار میگیرد. از دیگر ویژگیهای این پارکموزه توجه به زوایای طلوع و غروب خورشید با توجه به موقعیت اسکله در کنار اروند و المانهای فرهنگی، تاریخی و هویتی آبادان است.
همچنین مسیر پیادهرو در این پارک موزه در نظر گرفته شده که تا اسکله ماهیفروشان ادامه دارد. به نظر میآید این یکی از ویژگیهای بارز و دلچسب این پارک باشد که به عصرها و شبهای آبادان زیر نور چراغهای شهر و فلورهای روشن پالایشگاه و سوت کشتیها و قایقها عمق و زیبایی بیشتری میبخشد.
اسکله شماره 1 بزرگترین اسکله دریایی ایران و تقریبا دو برابر پارکموزههای دریایی در دنیاست. بخشی از این اسکله در زمان جنگ صدمه دیده، برای همین کار بازسازی به زمان و بودجه قابل توجهی نیاز دارد.
اما یکی از بخشهای دیدنی در پارک موزه، چرثقیل "اکوان" است که اکنون شبیه تاسیساتی متروکه در کنار اروند قرار گرفته است.
یکی از مسوولان پروژه موزههای نفت از این چرثقیل با تعبیری شبیه "پل پیروزی" در جنگ جهانی دوم تعبیر یاد میکند و میگوید این چرثقیل موجب پیروزی انگلیس و روسیه در مقابل آلمان شد نه پل ورسک.
او در توضیح این مطلب میگوید که اکوان ابتدا چرثقیلی 100 تنی بوده، اما از آنجا که انگلیس از شروع جنگ جهانی دوم مطلع بود، قبل از شروع جنگ ظرفیت این چرثقیل را برای انتقال تجهیزات نظامی خود به روسیه به 200 تن افزایش داد. این چرثقیل قادر بوده تا 300 هواپیمای بمبافکن، سوخت، تانک و توپ را جابجا کند تا مانع از پیشروی آلمان هیتلری شود.
"اکوان" در فارسی کهن و آنطورکه در شاهنامه از آن یاد شده، دیوی است که میتوانسته اشیاء بزرگ را جابجا کند؛ این نام را مردم بومی آبادان بر روی آن گذاشتهاند.
چرثقیل اکوان علاوه بر ثبت ملی، در یونسکو نیز ثبت شده است. این چرثقیل به روش پرچ قطعات ساخته و کارخانه سازنده آن نیز هنوز در انگلستان فعالیت دارد.
اکوان در جنگ عراق علیه ایران آماج موشکهای عراقیها قرار گرفت و آسیب دید، برای همین برای آن که با جزر و مد حرکت نکند، آن را در جای خود مستقر کردهاند؛ در حالی که تا قبل از جنگ و آسیبدیدن، شناور بوده است.
از جاذبههای دیگر در اسکله شماره 1، وجود دو سفینه دریایی است که در مواقع بروز خطر و آتشسوزی یا حمله به اسکلههای نفتی، کارکنان میتوانند سوار آن شوند و برای چند روز روی آب بمانند تا کمک برسد. این سفینهها که تقریبا شبیه به آنها را در فیلمهای سینمایی قدیمی "سفر به اعماق زمین" دیدهایم، گنجایش 22 نفر را دارند. اکنون در ایران شش سفینه از این نوع در آبادان، خارک و تهران وجود دارد که تمامی آنها باید به موزههای نفت منتقل شوند.
"ساختمان اداری کشتیرانی" یکی دیگر از جاذبههای اسکله شماره 1 است که البته مخروبهای بیش از آن باقی نمانده است.
بنا به گفته مسوولان پروژه، قرار است این ساختمان به همان شکل حفظ و بازسازی شود. ساختمان اداری کشتیرانی به ثبت ملی رسیده است و اکنون در محوطه بیرونی و زمین اطراف آن تیم صنعت نفت آبادان برای تمریناتش مستقر است.
مسوولان پروژه همینطور میگویند بخشهایی از اسکله شماره 1 که به وزارت نفت تعلق داشته در سالهای گذشته و پس از جنگ تحمیلی توسط ارگانها و نهادهای مختلف به ویژه نهادهای امنیتی و نظامی تصرف شده است، بدون آنکه موافقت وزارت نفت دریافت شده باشد؛ در حالی که اگر این بخشها به اسکله اضافه شود بخشهای بیشتری به موزههای نفتی اضافه خواهد شد
تلمبهخانه شماره 3 و پالایشگاه آبادان
پالایشگاه آبادان از قدیمیترین بخشهای شهر است و به نوعی سهم مهمی در معرفی شهر نزد ایرانیها دارد. این پالایشگاه در سال 1909 فعال شده و در سطح منطقه در زمان خود از تاسیسات کمنظیر بوده است. از پالایشگاه آبادان به بصره در عراق نفت و بنزین با قاطر منتقل میشده. نیروگاه شماره 1 پالایشگاه که اکنون از مدار خارجه شده است مهمترین بخش از پالایشگاه است که قرار است به موزه نفت بپیوندد. این نیروگاه 80 ساله که یادگاریهای زیادی از جنگ تحمیلی بر تن خود دارد قرار است به همان شکل حفظ شود. این نیروگاه چهار واحد تقطیر و مخازن آجری دارد که زخمی جنگ هستند و قرار است به موزه تبدیل شوند. تلمبهخانه شماره 3 نیروگاه نیز با توجه به فرسودگی تاسیسات چند سالی است از مدار خارج شده و قرار است به موزه الحاق شود.
بسیاری از مخازن و پمپها با استفاده از پرچ ساخته شده اما با وجود عمر زیاد همچنان قابلیت فعالیت و بازگشت به مدار را دارند و از سوی وزارت نفت نگهداری میشوند. مسوولان وزارت نفت اما تاکید دارند تصمیم بر این است که هر بخشی از مدار خارج شود به موزه نفت منتقل شود.
مدرسه حرفهای
مدرسه تخصصی Artesian School در سال 1312 توسط انگلیسیها احداث شد تا در آن نیروی انسانی ماهر و متخصص جهت فعالیت در صنعت نفت آموزش داده شود. از این نوع مدارس در زمان خود تنها در واشنگتن دی سی، نیوهمشایر و آبادان وجود داشته است. تمام قطعات پالایشگاه آبادان در این مدرسه به دست نیروهای بومی که تربیت شدند، ساخته شده است. این مدرسه تا شروع جنگ تحمیلی فعال بوده است، اما بعد از آن دیگر فعالیت نداشته و به انبار متروکه تبدیل شد.
در حال حاضر این مدرسه و سوله بزرگی که در آن قرار دارد پس از بازسازی آماده بهرهبرداری، یکی دیگر از بخشهای شهرموزه آبادان است. تمامی تجهیزاتی که در سالهای دور در این مدرسه مورد استفاده بود از جمله قالبهای چوبی که قطعات مورد نیاز در پالایشگاهها و چاههای نفت با آنها ساخته میشد، دوباره از سطح شهر و مراکز صنعتی جمعآوری و بعد از بازسازی به این مدرسه برای بازدید عموم منتقل شده است.
باشگاه تشریفاتی انکس
مجموعه باشگاه تشریفاتی انکس با توجه به حضور تعداد قابل توجهی از شهروندان و کارکنان انگلیسی در زمان ساخت پالایشگاه آبادان و بخشهای دیگر در کنار اروندرود و در دوره پهلوی دوم احداث شده است که در زمان فعالیت صرفا مورد استفاده کارکنان و اتباع انگلیسی و در نهایت خانواده شاه بوده است. در حاشیه این باشگاه کمی دورتر اما مشرف به اروند عمارتهایی بزرگ است که زیبایی منحصر به فرد خود را با وجود آنکه به مخروبه تبدیل شدهاند حفظ کردهاند. این عمارتها متعلق به شاهزادههای پهلوی بودهاند. عمارتهایی که یک روز از مجللترین و زیباترین ساختمانها بودهاند امروز در اثر جنگ و درست نگهداری نشدن به مخروبه تبدیل شدهاند. اینها ساختمانهایی بوده که بعضا تاریخ نفت در آنها رقم خورده و قراردادهای مهم درشان به امضا رسیده است.
کاربریهای این مجموعه پس از انقلاب تغییر کرد، اما همچنان فعال است. این باشگاه دارای یک سینمای روباز مشرف به اروند است که محوطه آن به علاوه تمامی وسایل و تجهیزات تفریحی به همان شکل سابق حفظ خواهد شد.
باشگاه انکس در فروردین 84 به ثبت ملی رسیده است.
همانطور که برجام بندها و زنجیرها را از پای صادرات نفت باز کرد، قفلها را از پروژههای معطلمانده از جمله ساخت موزههای نفتی هم باز کرده است. مسوولان میگویند با اجراییشدن برجام و بازگشت پول نفت به کشور فاز 2 پروژه ساخت موزههای نفتی از ابتدای سال 96 با جدیت پیگیری خواهد شد. در فاز 2 این پروژه بخشهای مربوط به از بین بردن آلایندههای پالایشگاههای قدیمی در دستور کار است تا حفظ محیط زیست هم مد نظر باشد؛ چنانکه در اطراف اسکله شماره 1 و زیر هیبت "اکوان" مردابها و لجنزارهایی تشکیل شده که پاکسازیشان یک ضرورت اساسی و البته نیازمند بودجه کافی است؛ مطلبی که بارها مسوولان پروژه میگویند تا طلای سیاه هم پشت ویترین موزه بنشیند.
ایسنا - زهرا اصغری