بعد از حمله به سفارت عربستان در تهران در سال 94 دو کشور جیبوتی و مجمع الجزایر قمر یا کومور رابطه خود با ایران را قطع کردند. این دو کشور سالها مورد حمایت ایران بودند و در دولت گذشته سرمایهگذاری هایی در این کشور انجام شد. به طور مثال احمدی نژاد در جریان سفر به کومور به این کشور هفتصدهزار نفری ۲ میلیون دلار به این کشور کمک کرد.
بعد از کومور و جیبوتی، سودان نیز اعلام کرد که هیچ رابطهای با ایران نخواهد داشت. بعد از حکم بین المللی بازداشت عمر البشیر رییس جمهور سودان توسط دیوان کیفری بین المللی، ایران از معدود کشورهایی بود که از این رییس جمهور حمایت کرد. حالا عمر البشیر در مصاحبه با روزنامه سعودی الشرق الاوسط در اظهاراتی تهران را به مداخله در امور کشورهای عربی متهم کرد و مدعی شد ایران تلاش دارد در جهان عرب، دولتی مشابه دولت بزرگ صفوی برپا کند.
در کنار عمر البشیر، علی کرتی، وزیر امور خارجه سودان نیز در حاشیه کنفرانس اتحادیه عرب در شرم الشیخ گفت: «سودان حتی یک روز هم متحد ایران نبوده است و آن چه در این زمینه گفته می شود حقیقت ندارد.»
سوالی که در این میان برای مردم ایجاد میشود این معناست که چرا کشورهایی که زمانی متحد یا نزدیک به ایران بودند امروز تبدیل به مخالفان جمهوری اسلامی شدند؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید تعریفی از منافع ملی ارائه کنیم. منافع ملی (National Interest) یکی از بنیادی ترین و رایج ترین مفاهیم و واژه های سیاسی کنونی به ویژه در ادبیات مربوط به سیاست خارجی کشورهاست. این مفهوم از ترکیب دو واژه منافع (Interest) و ملی (National) تشکیل شده است. منافع ملی آن دسته از منافعی تلقی می شوند که دولتها به عنوان یک مجموعه و به نمایندگی از ملت هایشان در روابط خود با سایر کشورها در پی تحقق آن می باشند.
مفهوم منافع ملی در سیاست خارجی کشورها در دوران پس از جنگ جهانی دوم و تحت تاثیر آموزه های مکتب واقعگرایی مورد توجه شدید واقع شد. در این دوران هانس جی مورگانتا یکی از بزرگترین نظریه پردازان روابط بین الملل، نظریه واقعگرایی سیاست های بین المللی را بر مبنای مفهوم منافع ملی بنا نهاد. مورگانتا منافع ملی را آن دسته از منافعی تلقی می کند که دولتها در یک برهه زمانی خاص و در پرتو شرایط سیاسی و فرهنگی و اقتصادی سیاست خارجی خود را بر مبنای آن تنظیم می کنند و در روابط خود با سایر کشورها در پی تحقق آن هستند.قطع رابطه این سه کشور با ایران تنها به خاطر منافع ملیشان بوده است. این کشورها احتیاج به کمک مالی دارند. ممکن است این کمک روزی از سوی ایران باشد و دگر روز از سوی عربستان. نمیشود به این کشورها ایراد گرفت که چرا به ایران پشت کردهاید. عربستان منافع آنها را تامین کردهاست و در ازای آن از این سه کشور یا کشورهای دیگر خواسته است رابطه خود را با ایران قطع کند. در دولت نهم و دهم به دلیل مخالفت محمود احمدینژاد با استراتژی «درهای باز» دولت اصلاحات، رابطه ایران با کشورهای اروپایی به کمترین حد خود رسید. احمدی نژاد تصمیم گرفت برای مقابله با قدرت غرب در جهان بر روی کشورهای کوچک و فقیر دنیا و البته کشورهای بولیواری آمریکای جنوبی برنامه ریزی کند. جیبوتی، کومور، ونزوئلا و ... از این جمله بودند. بر این اساس استراتژی احمدی نژاد در سیاست خارجی بر پایه «قطع رابطه با کشورهای بزرگ و دراز کردن دست دوستی به سمت کشورهای کوچک و ریز» استوار شد.ایران بر روی کشورهایی سرمایه گذاری کرد که با مشکلات فراوان روبرو بودند. کشورهایی که منافع ملی آنها در اقتصاد تعریف میشود و قطعا هر کشوری کمک بیشتری به این دولتها کند آنها آن سمت غش خواهند کرد. این معنا نشان میدهد دولت وقت در انتخاب استراتژی خود در سیاست خارجی اشتباه کرده بود.
در بازی سیاسی که میان ایران و کشورهای رقیب به ویژه عربستان باید استراتژی مناسبی اتخاذ شود که منافع ملی ایران در طولانی مدت تامین شود.