شهرکوچک اما بسیار راهبردی خان طومان در ریف جنوبی حلب سقوط کرد. این عنوانی بود که بسیاری از رسانههای خبری به آن پرداختند. به رغم آنکه از میزان قطعی خسارتهای انسانی دو طرف آمار ضد و نقیضی ارائه شده است اما آنچه که مسلم و قطعی است این است که دروازه جنوبی حلب و دروازه مهم مسیر ریف غربی و شمالی حلب بار دیگر در اختیار تروریستهای تکفیری مورد حمایت غرب و حامیان منطقهای آنان قرار گرفت.هرچند درباره چرایی سقوط این شهر کوچک به دست گروههای تحت لوای جیش الفتح و مهمترین آنها یعنی جبهة النصره و احرار الشام گفتههای مختلفی بیان شده است اما پیامدها و درسهای این رویداد از جهاتی اهمیت دارد.
تردیدی نیست که در آستانه تلاشهای ارتش سوریه برای حملات همه جانبه علیه دومین شهر بزرگ و استراتژیک سوریه یعنی حلب که هم اینک در اختیار تروریست هاست، همه قدرتهای منطقهای به ویژه ترکیه و عربستان تلاش میکنند تا مانع از آزاد سازی آن توسط دمشق شوند. حلب قلب اقتصادی سوریه و سمبل اعتبار همه طرفهای درگیر در جنگ است به گونهای که برخی تحلیل گران جنگ حلب را ترسیم کننده قطعی وضعیت سیاسی و میدانی منطقه میدانند و سرنوشت آن را با سرنوشت دولت سوریه و حامیان منطقهای تروریستها گره میزنند. لذا باید دانست که اقدام تروریستها برای بازپس گیری دروازه جنوبی حلب یعنی خان طومان آن هم در ساعات نخستین آتش بس مورد توافق آمریکا و روسیه فرار رو به جلوی قدرتهای منطقهای حامی جریان تکفیر و ضد مقاومت برای تضعیف جبهه نظامی سوریه و داشتن دست برتر در مذاکرات آینده طرفهای درگیر است.
اینکه چگونه خان طومان پس از کنترل شش ماهه توسط ارتش سوریه و در آستانه آماده شدن اسد و همپیمانان وی برای حمله به حلب مجددا و اینگونه در اختیار تروریستها قرار گرفت جای پرسش جدی دارد. یک حمله انتحاری در آستانه تصرف خان طومان توسط تروریستها که برخی معتقدند عامل اصلی سقوط شهر بوده است آیا میتوانسته عامل کلیدی برای فقدان سیطره بر این نقطه حیاتی باشد؟ از بعد نظامی اینها پرسشهایی است که تحلیل گران نظامی باید به آنها پاسخ دهند و قطعا روشن نبودن ابعاد موضوع تا این لحظه نیز افقی واضح در اختیار ما قرار نمیدهد. اما از بعد سیاسی نشان داد که عدم اعتماد به گروههای تروریستی در هرگونه آتش بسی باید تبدیل به قاعدهای اساسی شود یا اینکه به شدت با احتیاط وآمادگی کامل با آن برخورد شود.همچنین شکسته شدن آتش بس اعلامی مسکو و واشنگتن و عدم پایبندی تروریستها به آن مبین این نکته است که گروههای مسلح خود را خارج از چارچوبهای توافق طرفهای درگیر میدانند لذا این گونه توافقات نیز هیچ گونه ضمانتی برای یک آتش بس پایدار و ممانعت از خیانت تروریستها ندارد.
هرچند طرف روس واکنش قاطعی نسبت به نقض آتش بس و تصرف خان طومان نشان نداده و آتش بس را برای سه روز دیگر تمدید کرده است اما ائتلاف گروههای تروریستی که آمریکا آنها را گروههای معتدل میداند با سازمان القاعده (جبهة النصرة) در عملیات خان طومان باید منجر به اقدامات جدی تر روسیه در مذاکرات سیاسی برای تأکید بر وارد کردن این گروههای مسلح در لیست واحد تروریستی طرفهای مذاکره کننده و تضعیف موضع واشنگتن در میانه رو خواندن گروههای متحد با القاعده باشد.
از سوی دیگر روسها که از هفتههای گذشته عملیات نظامی و هوایی خود را در سوریه کم رنگ کردهاند باید نقش بیشتری در تقسیم وظایف نظامی با سوریه و همپیمانان آن ایفا کنند. کنترل هوایی مناطق حساس ریف حلب توسط جنگندهها و پهپادهای روسیه به عنوان اقدام پیشگیرانه برای جلوگیری از هرگونه نقض آتش بس توسط گروههای تروریست یا تغییر آرایش نظامی و پیشرفت آنها اقدامی است که مسکو میتواند آن را اجرا کند. حلب قلب تحولات آینده سوریه است پس دمشق و همپیمانانش باید با دقت و هوشیاری سیر معادلات و تحولات را به سود خود پیش ببرند.سید رضا قزوینی غرابی
10 ژوئن 2014، اخبار لحظه به لحظه از وخامت اوضاع در عراق خبر می داد. شهر موصل با قریب به 2 میلیون جمعیت به اشغال نیروهای داعش درآمده بود. پس از اشغال رقه در سوریه، این بار این گروه، استانی از عراق را به متصرفات خود می افزود. پیش روی های سریع و برق آسای داعش که نتیجه عواملی از جمله اختلافهای سیاسی، خیانت برخی از نیروهای امنیتی، مواضع مخالف برخی از سران عشایر، دسیسههای طارق الهاشمی و حمایت گروههایی همچون جیش المجاهدین، جیش الاسلامی فی العراق، ثوره العشرین و جیش الانصار السنه صورت گرفته بود، این گروه را بر آن داشت تا در سایه فتوحات خود و در 29 ژوئن 2014، اعلام به تشکیل خلافت خود خوانده اسلامی در بخشهای اشغالی سوریه و عراق کند. در همین حین، با نزدیک شدن نیروهای داعش به بغداد و در خطر گرفتن موجودیت عراق و همچنین تهدید اماکن مذهبی در شهرهای سامراء، کربلا و نجف و بغداد، آیت الله سیستانی، اقدام به صدور فتوای جهاد کفایی علیه تروریست های مسلح کردند. با این اقدام، بسیاری از مردم عراق خواهان پیوستن به صفوف مبارزه علیه داعش شدند. وجود گروه های مقاومت و دسته های نظامی، از زمان اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی، تجربه خوبی را در بسیج و مدیریت توان مردمی در ایجاد نیروی مقاومت به جای گذاشته بود. با تکیه بر این تجربه در مدت زمان اندکی، حدود 3 میلیون عراقی برای پیوستن به صفوف مبارزه اعلام آمادگی کردند. با گذشت مدت زمان اندکی از صدور فتوای جهاد، بازوی قدرتمندی در کنار ارتش عراق برای حفاطت از کیان این کشور در مقابل تهدید تروریست های داعش ایجاد شد. با ایجاد ساختار « حشد الشعبی» یا نیروهای بسیج مردمی، توان مضاعفی در میدان نبرد بوجود آمد. با گذشت قریب به دوسال از صدور فتوای جهاد مرجعیت در عراق، بر آن شدیم تا به بررسی و معرفی اجمالی مهمترین گروه ها و موثرترین آنها در ساختار نیروهای مردمی عراق بپردازیم.
تشکیل ساختار نظامی متحد از گروه های پراکنده
نیروهای مردمی عراق، هم اکنون دارای بیش از 42 گروه و 140000 عضو می باشند. این گروه ها را می توان از حیث نوع تشکیل به چند بخش تقسیم کرد. برخی از این گروه ها در زمان صدام و برای مقابله با حزب بعث و به نوعی ایجاد انقلاب در عراق تشکیل شدند ( مانند تشکیلات بدر، که در زمان صدام با نام سپاه بدر عراق شناخته شده و در جنگ تحمیلی نیز در کنار رزمندگان ایرانی در مقابل حزب بعث عراق ایستادگی کردند). دسته ای دیگر از این گروهها عمده فعالیت خود را در زمان اشغال عراق توسط آمریکا به ظهور رساندند( مانند جیش المهدی که در شهرک صدر بغداد با نیروهای متجاوز درگیر شد)؛ دسته ای دیگر از این گروه ها نیز به تازگی و پس از فرمان جهاد توسط مرجعیت عراق، اقدام به تاسیس و شروع فعالیت کرده اند.
با شروع عملیات و نقش آفرینی نیروهای مردمی در عرصه میدانی، هر یک از این گروه ها میزان نقش آفرینی و قدرت خود را آشکار کرد. گرچه امروزه نیروهای مردمی شاهد تعدد دسته و گروه های نظامی هستند، اما برخی از این دسته ها، توانسته اند با پیشرفت های خود به سطح قابل قبولی در عرصه نظامی دست یافته و به عنوان گروه های قدرتمند در عرصه میدانی مقاومت به ایفای نقش بپردازند که به معرفی آنها خواهیم پرداخت:
سرایا السلام
این گردان نظامی، مجموعه ای است که زیرشاخه جیش المهدی محسوب می شود. این نیروها به مقتدی صدر وابسته بوده و ماموریت خود را دفاع از اماکن مذهبی شیعیان و اهل سنت در عراق بیان کرده اند. تشکیل این یگان در سال 2014 و پس از آن روی داد که داعش توانست به بخش عظیمی از مناطق شمال عراق تسلط یافته و به نزدیکی شهرهای سامراء و بغداد برسد. با اعلام فتوای مرجعیت در نجف، سید مقتدی صدر، به شکل رسمی تشکیل این نیروها را اعلام کرده و پس از آن گروه هایی از مردم به این گروه پیوستند. این نیروها تا کنون در مناطق مختلفی از جمله سامراء ،دیالى ،آمرلی وجرف الصخر اقدام به عملیات کرده اند و در عملیات های آزادسازی آمرلی و منطقه بحیرات و برخی مناطق در سامراء نقش فعال ایفا کرده اند. این نیروهای با انجام عملیات های مختلف مخصوصا در سامراء و جرف الصخر توانستند مناطقی را از وجود نیروهای داعش پاکسازی کرده و این مناطق را به ارتش عراق تحویل دهند. فرماندهی نظامی این نیرو را، کاظم العیساوی بر عهده دارد.
عصائب اهل الحق
این یگان نظامی از جمله نیروهایی است که دارای تشکیلات نظامی و ساختار منظمی می باشد. گروه عصائب شاخه ی نظامی گروه «عصائب اهل الحق من العراق» می باشد. گرچه در ابتدا نیروهای این گروه تنها از شیعیان استان های جنوبی تشکیل شده بود، اما با گسترش دامنه فعالیت و موفقیت های میدانی، این گروه توانست گروه هایی از جوانان اهل سنت استان صلاح الدین را نیز به مجموعه خود الحاق کند. از جمله ویژگیهای این یگان، در اختیار داشتن متخصصین نظامی در حوزه های مختلف است. این یگان نظامی نیز از داخل جیش المهدی نشات گرفته و با جدا شدن از آن مجموعه در سال 2006 و پس از مدتی از آتش بس جیش المهدی و نیروهای آمریکایی و دولت عراق، به فرماندهی شیخ قیس الخزعلی تشکیل شد و هم اکنون نیز وی فرماندهی این گروه را بر عهده دارد. گرچه در سال 2008، جیش المهدی با تشکیل گردان الیوم الموعود، از این گروه برای پیوستن به آن دعوت کرد، اما با رد این پیشنهاد، عصائب عملا استقلال خود را اعلام کردند.این گروه همچنین در مدت اشغال نظامی عراق توسط ائتلاف آمریکایی، عملیات های گسترده ای را بر ضد اشغالگران طراحی و اجرا کرد. لشکرهای حیدر کرار، امام علی(ع)، امام کاظم(ع)، امام هادی(ع)، امام عشکری(ع) نیز از زیرمجموعه های این گروه می باشند که انجام عملیات های نظامی را بر عهده دارند.
حرکه حزب الله النجباء
نام این یگان نظامی از خطبه حضرت زینب(س) گرفته شده است که در آن خطبه، ایشان حضرت امام حسین(ع) و اهل بیت و انصار ایشان را به حزب الله النجباء خوانده بودند. این یگان نظامی توسط شیخ اکرم الکعبی پایه گذاری شد که تا پیش از این اقدام، جانشین و مسئول بخش جهادی یگان های عصائب اهل الحق بود. این یگان تا کنون در درگیری های النباعی و الضابطیه شرکت داشته است. یگان عمار یاسر، از جمله مهمترین بازوهای اجرایی این نیروها به شمار می آید.
منظمه بدر الجناح العسکری
این مجموعه، شاخه نظامی حرکت بدر است که توسط هادی العامری، وزیر کار سابق عراق، فرماندهی می شود. مجموعه بدر در سال 1980 و تحت رهبری آیت الله محمد باقر حکیم و به عنوان بازوی مجلس اعلای اسلامی عراق، شروع به کار کرد. در ابتدا این گروه مبارزه با نظام بعثی عراق را محور اقدامات خود قرار داد. این مجموعه پس از آنکه مورد تعقیب و برخورد توسط رژیم بعث قرار گرفت، توانست در جریان جنگ تحمیلی با نیروهای ایران دست به همکاری هایی بزند. پس از سقوط صدام، این مجموعه تصمیم گرفت که فعالیت های خود را در عرصه های مختلف و متنوع گسترش دهد. در سال 2010 این گروه که فرماندهی آن را هادی العامری بر عهده داشت، از حزب مجلس اعلای اسلامی عراق جدا شده و به دولت قانون به رهبری نوری المالکی پیوست. هادی العامری پس از به قدرت رسیدن مالکی، به مدت 4 سال، وزارت حمل و نقل دولت را بر عهده داشت. این مجموعه از جمله یگان هایی است که ساختار و تشکیلات نظامی گسترده و منظمی داشته و با واسطه سوابق درخشان و تشکیلات منظم، رابطه خوبی با ارتش عراق برقرار کرده است. سوابق عملیاتی متعدد سازمان بدر در عرصه نظامی این یگان را به یکی از خبره ترین نیروهای حشد الشعبی در عرصه میدانی بدل کرده است. به همین دلیل، بسیاری از یگان های حشد الشعبی از فرماندهان این گروه به عنوان مستشاران نظامی استفاده می کنند.
کتائب حزب الله العراق
هسته اصلی این یگان نیز در سال 2003، و پس از سقوط بغداد به دست نیروهای اشغالگر و به منظور بیرون راندن اشغالگران از عراق و حفاظت از اماکن مقدس تشکیل شد. پس از اشغال عراق ودر سال 2006، برخی از گروه های مسلح که با اشغالگری مبارزه می کردند ، از جمله لواء أبی الفضل العباس وکتائب کربلاء وکتائب السجاد وکتائب زید بن علی، با اجتماع یکدیگر، حرکتی به نام حزب الله عراق را تشکیل دادند. عملیات های این گروه بر ضد نیروهای آمریکایی باعث شد این گروه در سال 2009 توسط آمریکا، در لیست گروه های تروریستی عراق گنجانده شود. از این یگان یکی از سری ترین یگان های نظامی حشد الشعبی محسوب می شود به طوریکه فرماندهی این یگان نیز به طور علنی معرفی نشده است. ویژگی مهم این یگان، هماهنگی بسیار خوب با مستشاران نظامی ایران بوده که در عملیات آزادسازی جرف الصخر، نقش بی بدیلی را ایفا کردند. علاوه بر مشارکت این نیروها در عملیات جرف الصخر، این نیروها همچنین در عملیات شکست حصر آمرلی، فتح تکریت، آزادسازی استان صلاح الدین، آزادسازی بیجی نقش مهمی ایفا کرده و در عملیات آزادسازی فلوجه نیز همکاری خوبی را با ارتش عراق به نمایش گذاشت.
کتائب سیدالشهدا(ع)
این یگان که مجموعه ای از گردان های رزمی است، تحت امر حاج ولاء به فعالیت پرداخته و از ویژگیهای بارز آن ، ورود به عرصه اجتماعی و فعالیت در این زمینه است. این گردان ها به طور ویژه در مناطق العماره، الناصریه و الکاظمیه مستقر هستند. پایه گذاری این نیروها نیز پس از آغاز حمله داعش بود که در پس آن این گروه وظیفه اصلی خود را دفاع از عراق و مقدسات و جلوگیری از فتنه مذهبی عنوان کرد.
کتائب التیار الرسالی
از جمله یگان های تازه تاسیس که توسط ارتش عراق حمایت شده و در عملیات های منطقه الضابطیه شرکت داشتند. این یگان شاخه نظامی جریان سیاسی الرسالی می باشد. دبیر کل این نیرو نیز هم اکنون شیخ عدنان الشحمانی می باشد. وی در سال 2007 از جریان صدر جدا شده و اقدام به تاسیس جریان الرسالی در عراق کرد. محمد البصری نیز سخنگوی رسمی این یگان می باشد.
سرایا الخراسانی
وجه تسمیه این یگان، نام ابومسلم خراسانی است که توانست حکومت بنی امیه را شکست دهد. تشکیل این یگان در ابتدا، توسط سید یاسین الموسوی، نماینده آیت الله محمد باقر حکیم صورت پذیرفت که گروهی سری تحت نام کرار را در سال 1986 سازماندهی کرده بود. در سال 1995، این حرکت با تبدیل شدن به سازمان طلیعه کار جدی ترین را آغاز کرد. به گفته مقامات این یگان، در سال های ابتدائی، این حرکت توانست 70 عملیات را بر ضد نیروهای بعثی در استان های جنوبی و صحرای نجف و کربلا به انجام برساند. این مجموعه بعد از اشغال عراق به نام حزب طلیعه اسلامی تغییر نام داد و پس از مدتی به نیز به نام حزب طلیعه خراسانی شناخته شد. سرایا الخراسانی نیز به نوعی هم اکنون شاخه نظامی این حزب بشمار می آیند. فرماندهی این یگان را سید حامد الجزائری بر عهده دارد.
سرایا عاشوراء
این یگان از جمله نیروهایی است که از تشکیلات نظامی و ساختار منظمی برخوردار بوده و توانسته نیروهای متخصصی را از مجموعه بدر جذب کند. این نیروها توانسته اند در عملیات های قضاء بلد و الضابطیه نقش موثری داشته باشند. این مجموعه پس از آنکه سازمان بدر از حزب مجلس اعلای اسلامی عراق جدا شد، توسط مجلس اعلای اسلامی عراق به منظور مقابله با نیروهای تکفیری داعش در سال 2014 تشکیل شد. این نیروها به رهبری سید عمار حکیم و در پاسخ به فرمان جهاد کفایی آیت الله سیستانی در بغداد و 15 شهر دیگر تشکیل شده و اقدام به جذب و سازماندهی نیرو کرد.
نیروهای بسیج مردمی هنگامی که داعش به سمت بغداد در حال پیشروی بود به میدان نبرد وارد شدند. اولین اقدام این نیروها، تامین امنیت بغداد و اعزام نیرو برای دفاع از سامراء بود. پس از این اقدامات اولیه، اولین حرکت تهاجمی این نیروها، عملیات عاشورا در منطقه راهبردی و استراتژیک جرف الصخر بود که با موفقیت کامل به انجام رسید. پس از این اقدام، عملیات های شکست حصر آمرلی، آزادسازی الضلوعیه،منطقه بلد، دیالی،الدور، العلم،البغدادی و منطقه بشیر از جمله دیگر اقدات موفق حشد الشعبی بوده است. عملیات بزرگ آزادسازی تکریت و همچنین عملیات بزرگ آزادسازی پالایشگاه و شهر بیجی از دیگر عملیاتهای تهاجمی این نیروها می باشد که با موفقیت کامل همراه بوده است. این نیروها همچنین در فتح شهر الرمادی نیز مشارکت فعالی با ارتش عراق صورت دادند.
تلاش برای تأمین امنیت بغداد در قالب ایستهای بازرسی و کمک به ارتش به منظور بازپسگیری نقاطی در استان دیالی از جمله جلولا، السعدیه، العظیم، المقدادیه و بعقوبیه و تأمین اطراف شهرها برای جلوگیری از ورود داعش از جمله دیگر اقداماتی است که حشد الشعبی در انجام آن موفق بوده است.
آخر سخن
هسته وجودی تشکیل این نیروها همانطور که بیان شد، دفاع از تمامیت ارضی کشور عراق و دفاع از مقدسات و مذاهب در این کشور بوده است. گرچه امروز با وجود تروریست های تکفیری داعش، نبرد با آنها و از بین برن فتنه تکفیر برای این گروه ها اولویت پیدا کرده است، اما باید در نظر داشت که این اولویت مقطعی می باشد. با شکست داعش، این نیروها باید از ظرفیت بوجود آمده در راستای تقویت عراق و کوتاه کردن دست ابرقدرتها از آن استفاده کنند. مسائل سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی حوزه های است که نیازمند تحرک مثبت است که این نیروها با توجه به در اختیار داشتن ظرفیت نیروهای معتقد و ارزشی می توانند آینده ای روشن را برای فردای عراق رقم بزنند.
در این قسمت تلاش میکنیم تا با بررسی وضعیت دفاعی-نظامی ایران از یکسو و پتانسیل استراتژیک این کشور از دیگر سو، به مقولهی «بسط عمق استراتژیک ایران» بپردازیم. بدیهی است اطلاعات نویسندهی این متن مطابق با استنادات پژوهشی در حوزهی عمومی بوده و بیتردید مترادف با توان واقعی ایران نیست که بخش قابل توجهی از آن از دید عمومی و رسانهای مکتوم است.
1. توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران
توان دفاعی و نظامی هر کشور پشتوانهی تعریف استراتژیک آن است. به همین دلیل است که حوزهی استراتژیک از حوزهی نظامی-دفاعی قابل تفکیک نیست. در اینجا به این دو مهم بهصورت تلفیقی اشاره میشود. لذا در این قسمت، بهطور خاص تلاش خواهیم کرد تا به توان نظامی-استراتژیک جمهوری اسلامی ایران و ناتوانی حریف در وارد کردن ضربهی اول (بهعنوان ضربهی آخر) در مواجهه با خصم اشاره کنیم. هم ازاینرو ابتدا به توان نظامی دفاعی ایران در بستر عمق استراتژیک این کشور اشاره خواهیم کرد و سپس به ناتوانی حریف خواهیم پرداخت.
2. آیا ایران دست برتر نظامی در منطقه است؟
آیا ایران توان دفاع از خود را دارد؟ گسترش نفوذ منطقهای ایران ارتباطی با توان دفاعی او و ترس از این توان در دشمنان دارد؟ آیا غرب توان نابود کردن ایران را دارد و این امر را انجام نمیدهد یا این مهم از توان او فراتر است؟ این سؤالات و سؤالاتی شبیه این، مباحثی هستند که در حوزهی نظامی بایستی به آنها پاسخ داد. سوای از این، بحثی که میماند، این است که اگر دچار اشتباه محاسباتی شدند و به ایران حمله کردند، آیا ضربهی اولشان، آخرین ضربه در نبرد با ایران محسوب میشود یا ایران توان وارد کردن ضربهی دوم را خواهد داشت؟ در این خصوص نگاهی به توان نظامی ایران از منظر برخی اندیشکدههای غربی خواهیم داشت تا پاسخ این سؤال دقیقتر برآورد شود.
2. 1. حضور هوایی و دریایی و آزمون توانمندیهای ایران
چرا ایران میتواند دست برتر دریایی آمریکا را در خلیج فارس از بین ببرد؟ ایران با در اختیار داشتن پتانسیل از بین بردن نیروهای سطح و زیر سطح، این امکان را دارد دست برتر آمریکاییها را زیر سؤال ببرد که این مهم نیز از طرق زیر انجام میشود:بمباران موشکی نیروهای سطحی و زیرسطحی آمریکایی که در دریاهای همجوار و تحتتأثیر ایران هستند، حملات قایقهای تندرو و نیروهای عملیات ویژه در دریاهای زیر نفوذ ایران، بهرهگیری از پتانسیل مینهای دریایی برای انهدام اهداف سطح و زیرسطحی آمریکا.
این همان چیزی است که اندیشکدهی «صلح آمریکا» از آن یاد میکند: «ایران میتواند پس از مدتی مقاومت از طریق دفاع غیرعملی، با حملات موشکی متعارف و تاکتیکهای جنگ غیرمنظم از آمریکا و اسرائیل انتقام بگیرد؛ از کاشت مین در خلیج فارس تا استفاده از نیروهای نیابتی برای حمله به اهداف آمریکایی و اسرائیلی. ایران میتواند از قابلیتهای دریایی رو به افزایش خود در نبرد غیرمنظم برای ایجاد بحران اقتصادی و افزایش فشار بر همهی کشورهای وابسته به تنگهی هرمز استفاده کند.»[1]
اندیشکدهی «صلح آمریکا» چنین تحلیل میکند که «تهران میتواند از موشکهایش برای حمله به متحدان آمریکا استفاده و از این طریق آن دسته از کشورهایی را تنبیه کند که هواپیماهای آمریکایی را نگه میدارند و یا به آنها اجازهی استفاده از آسمان خود را میدهند.»[2]
عدم دستیابی به اهداف در حملهی هوایی، همچنین به ناهمواری و گستردگی جغرافیای سرزمینی ایران و سیستم موزائیکی کنترل فرماندهی ایران نیز بازمیگردد. ایران، شبیه قطر، بحرین، عراق، عربستان و حتی کشورهای اروپایی، سرزمین متمرکزی ندارد. این همان نکتهای است که اندیشکدهی «صلح آمریکایی» با علم از آن میگوید: «تهران در مقابل دشمنی که از لحاظ نظامی قویتر است، احتمالاً به دکترین دفاعی و انعطافپذیری موسوم به دفاع موزائیک روی خواهد آورد. ایران در این راستا کنترل و فرماندهی نظامی نیروهای خود را پراکنده کرده است. مقامات نظامی ایران متوجه شدهاند که آمریکا در عملیاتهای قبلی خود، از جمله در سالهای 1990 تا 1991 و سال 2003 در عراق، مراکز کنترل و فرماندهی کشورها را هدف قرار داده است. بنابراین ایران مراکز کنترل و فرماندهی خود را به 32 قسمت در 32 استان تقسیم کرده است.»[3]
علاوه بر این، برای وارد کردن ضربهی دوم در حوزهی دریایی، ایران موشکهای ویژهی زیردریاییها مثل موشک «نور» با برد 200 کیلومتر، کوثر و «حوت» را در اختیار دارد. این توان پتانسیل ضربه به زیردریاییها و نیروهای سطح آمریکا را فراهم میکند.
2. 2. سیستم موشکی ایران و توان وارد کردن ضربهی سهمگین دوم
سیستم موشکی ایران این توان را دارد که در همان دقایق ابتدایی درگیری، پایگاه پنجم ناوگان آمریکا در خلیج فارس واقع در بحرین را نابود کند. این همان چیزی است که روزنامهی الجزایری «الشروق» به آن اشاره میکند: «سامانهی موشکی ایران قادر است در دقایق نخست درگیری، تمام قسمتهای ناوگان دریایی آمریکا را در خلیجفارس متلاشی و به لاشهی کشتی و ناو جنگی تبدیل کند.»[4]
اندیشکدهی آمریکایی «خاورمیانه» در گزارشی به قلم جیمز براندون جنتری مینویسد: «بعید نیست که ایران با قابلیتهای نظامی نامتقارن خود مشکلات جدی را برای نیروهای آمریکا در خاورمیانه ایجاد کند. قابلیتهای نامتعارف ضد دسترسی هوایی و دریایی ایران از عملیات آمریکا در خلیج فارس میتواند جلوگیری کند. موشکهای ضد کشتی ایران، تهدیدی جدی برای نیروهای دریایی آمریکا در خلیج فارس خواهد بود. با توجه به توانایی این موشکها با سرعت مافوق صوت یا نزدیک به آن در ارتفاع 3 تا 5 متری از سطح آب، گریز از سامانههای راداری و مانع شدن از تدابیر دفاعی، این موشکهای هدایتشونده میتوانند از راه دریا، خشکی یا هوا شلیک شده و در مقابل کشتیهای کوچک و متوسط نیروی دریایی بهخوبی عمل کنند. ایران در داخل کشور انواع سامانههای موشکی ضد کشتی را تولید میکند.»[5]
«الشروق» درخصوص سامانههای ضدهوایی ایران اشاره میکند: «ایران سامانهی دفاعی موشکی هم در اختیار دارد، مانند موشکهای دفاعی هوایی حامل میثاق 1 و 2 که فناوری آن بهحدی رسیده است که میتواند جنگندههای مدرن را سرنگون کند و با بمبهای هوشمند نیز مقابله نماید.»[6]
[7]مجلهی جینز در گزارشی به قلم جرمی بینی و دنیل واسربلی معتقد است: «گمانهزنیهای بسیاری از سوی کارشناسان و تحلیلگران غربی در مورد موشکهای جدید ایران به وجود آمده است و آنها بر این باورند درصورتیکه ایران توانسته باشد به این سطح از پیچیدگی، هدایت، دقت عملیاتی و پیشرفت موشکی برسد« میتواند موازنهی نظامی منطقهی خلیج فارس را بهکلی تغییر دهد.»
اندیشکدهی آمریکایی CSIS تأکید میکند که «ایران در کنار ایالاتمتحدهی آمریکا، روسیه و چین، جزء تنها دارندگان سیلوهای زیرزمینی پرتاب موشک است. موشکهای ایرانی که از پرتابگرهای متحرک استفاده میکنند و دارای سوخت جامد هستند، میتوانند بهسرعت آمادهی پرتاب شده و پس از شلیک نیز بهسرعت محل را ترک کنند. همچنین نسلهای جدید موشک شهاب3 به سرهای جنگی خوشهای مسلح شدهاند که حاوی هزار بمب لت است.»[8]
روزنامهی «الشروق» توان موشکی ایران را اینگونه تقسیمبندی میکند:
کوتاهبرد | بعد مسافت |
عقاب 35 | |
شهاب 1 | 350 |
شهاب 2 | 750 |
فاتح | 100-250 |
زلزال 2 | 200 |
زلزال 3 | 400 |
میانبرد | بعد مسافت |
شهاب 2 و 3 | 300-1300 |
فجر 3 |
فوق میانبرد | بعد مسافت |
قدر 110 | 3000 |
دوربرد | بعد مسافت |
شهاب 4 و 5 | بیش از 5000 |
بهطور کلی پتانسیل موشکهای ایران که میتواند منافع راهبردی آمریکا در منطقه و متحدان این کشور را مورد اصابت قرار دهد، به شرح زیر است:
نام | برد | مزیت نسبی |
شهاب 3 | 1300 کیلومتر، توانایی رسیدن به اسرائیل | توان نصب انواع مختلف کلاهک از جمله کلاهک بارانی بر روی موشک |
عاشورا | 2500 کیلومتر، توانایی رسیدن به سرزمینهای اشغالی از نیمهی شرقی ایران | قابلیت حمل چند نوع سر جنگی |
قدر | 2000 کیلومتر | سرعت واکنش بالای این موشک و مجهز به کلاهک خوشهای |
سجیل | 2000 کیلومتر، در 9 دقیقه به سرزمینهای اشغالی میرسد | دقت بالای موشک |
بنابراین ایران از پتانسیل نظامی کمریشهای برخوردار نیست و این سبب میشود به تعبیر جو بایدن، معاون رئیسجمهور آمریکا، «حمله به ایران امری ساده، حداقلی یا قابل پیشبینی نباشد.»[9] و کالین پاول، وزیر خارجهی اسبق این کشور، «دربارهی پیامدهای خطرناک هرگونه اقدام خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران هشدار داد.»[10]
هم ازاینرو رهبر معظم انقلاب فرمودند: «دوران بزنودررو تمام شد. اینجور نیست که شما بگویید میزنیم و درمیرویم. نخیر، پاهایتان گیر خواهد افتاد و ما دنبال میکنیم. اینجور نیست که ملت ایران رها کند کسی را که بخواهد به ملت ایران تعرضی بکند. ما دنبال خواهیم کرد. این معنا را همه توجه داشته باشند.»[11] در قسمت بعدی این یادداشت، به دو سؤال پاسخ خواهیم داد. نخست آیا آمریکا اراده و توان وارد کردن ضربهی اول به ایران را دارد؟ و دوم آیا ضربهی اول آمریکا به ایران، ضربهی آخر خواهد بود؟