وقتی هنری نه به رای دیگران که به دست متخصصانش تبدیل به تکنیکی پُر ترفند میشود برای کسب مقام در فلان جشنواره و بردن جایزه از بهمان مسابقه مطمئنا دیگر اسمش هنر نیست. خودتان بگویید اسمش چیست!؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ـ منطقه خوزستان ـ عکاسی از جمله رشتههایی است که تا دلتان بخواهد جشنواره دارد. این را فاش میگویم و از گفته خود دلشادم؟ نه نیستم!
این را هم بگویم سر آن ندارم که در باب هنر بودن یا نبودن عکاسی داد سخن بدهم که در صلاحیت صاحب این قلم نیست. اگر هم بود در نهایت کار به اولویتِ زیستی مرغ و تخم مرغ میکشید و در فرجام خروس رسوایی بانگ برمیآورد که نخستْ منشا ماکیان من بودم همچنانی که آدم ابوالبشر نیای انسان بود نه بوزنیه بیذات که احیانا نسبتی با چارلز داروین داشت!
جانم برایتان بگوید که بحث بر سر چیز دیگری است. این همه استعداد عکاسی وجود دارد اما متاسفانه در جشنوارهها هدر میروند. خرده هم نمیتوان گرفت که شرایط چنین اقتضا میکند تا عکاس ما برای این که بتواند گلیم همت خویش را از آب حوادث بیرون بکشد ناخودآگاه و ناخواسته جذب جشنوارهها شود و به این طریق جای پای خود را در عرصهای که حالا دیگر مدعی بیشمار دارد سفت کند.
در زمانهای که به مدد گسترش فنآوری در زمینه ساخت تلفن همراه با دوربینهای خدا پیکسلی! همه عکاساند مگر که خود انکار کند یا خلافش ثابت شود (که عمراً اگر چنین شود!) عکاس ما ـ از نوآمده بگیر تا یک پیراهن بیشتر پاره کرده ـ برای این که هنرمند بودن خود را ثابت کند به جز شرکت در جشنوارههای ریز و درشت داخلی و خارجی و کسب مقام و رتبه چه چارهای دارد؟ نمایشگاه!؟ شوخیاش هم قشنگ نیست!
این جا است که میگویند خوش بُوَد گر محک تجربه آید به میان. بقیهاش را نمیگویم چون زینبده نیست ولو به شوخی که بپنداریم عکاس غل و غشدار هم داریم. دلیل آن که عکاسی ـ به فرض هنر بودن ـ هنر مشکل و گرانی است. از درک و شعور مورد نیاز این هنر که بگذریم موضوع ناامنی این حرفه به ناگاه همچون فرانکنشتاین غضبآلود رخ مینماید و رشتهای از تصاویر عکاسانی که در راه پیشه خویش جان باختند ـ نه با حرکت تند که از قضا آهسته و با تمام جزییات ـ مقابل دیدگانمان قطار میشود.
حتما تا حالا فهمیدهاید موضوع از چه قرار است؛ بله، این گزارش میخواهد به علت جشنوارهای شدن بسیاری از عکاسان بپردازد آن هم از زبان خودشان. کم وکاستیها را همه میدانند. مسؤولان هم مثل همیشه محکوم به کم کاری و شاید خیلی چیزهای دیگر. اما چیزهای دیگری هم هست... .
عکاس جشنوارهای کیست؟
سید مدیار شجاعیفر در این باره عنوان کرد: ابتدا بهتر است مشخص شود تعریف "جشنوارهای شدن عکاسان" چیست؟ آیا منظور شرکت زیاد در جشنوارهها است؟ یا برای جشنواره عکس گرفتن است؟ یا دنبال جایزه بودن است و یا...؟
این عکاس توضیح داد: معمولا در میان عکاسان به کسی «عکاس جشنوارهای» گفته میشود که فعالیت و خروجی او فقط در جشنوارهها دیده میشود. به عبارتی اسم او را کمتر در نمایشگاههای انفرادی یا گروهی (خارج از چارچوب جشنواره) و ورکشاپها میبینیم و خبری هم از چاپ کتاب، نوشتن مطلب یا سایر فعالیتهای عکاسی از او نیست.
وی بیان کرد: من هر از گاهی شاهد زدن برچسب "عکاس جشنوارهای" به یک یا چند عکاس هستم ولی چیزی که نمیبینم صحبت از دلایل آن است. خوشحالم با فرصتی که شما در اختیارمان گذاشتید نگاه عمیقتری به پشت پرده این موضوع بیندازیم. من از جهاتی با شرکت کردن در جشنواره موافقم و البته نسبت به نوع شرکت کردن بعضی از عکاسان در جشنوارهها هم انتقاداتی دارم.
شجاعیفر ادامه داد: سالها پیش دوست خوبم، مسعود رضایی، جملهای گفت که من کاملا به آن اعتقاد دارم: «عکسی رو که ارایه ندی انگار که اصلا نگرفتیش». وقتی یک عکاس تصویری را ثبت کند ولی آن را نمایش ندهد کسی آن را نخواهد دید. پس تقریبا وجود خارجی هم نخواهد داشت تا زمانی که آن را ارایه دهد. (البته به جز موارد استثنا که کسی مثلا عکسی را فقط برای خود و کاملا شخصی ثبت میکند). پس ارایه عکس خیلی مهم است و بعد از ارایه عکس صاحب آن میتواند بازخورد و میزان تاثیرگذاری یا مقبولیت و به طور کلی نتیجه زحمتش را بررسی کند. مرحله بعد روشهای ارایه عکس هستند که به عنوان مثال میتوانم به ارایه در آژانسهای عکس، خبرگزاریها، روزنامهها، شبکههای اجتماعی، سایتهای شخصی یا تخصصی، کتاب، نشریات نمایشگاه، گالری، موزه و جشنوارههای عکاسی اشاره کنم.
وقتی عکاس هیچ جایی ندارد
او ادامه داد: حال نوبت آن است که ببینیم کدام یک از روشهای ارایه عکس در اختیار عکاس است. با توجه به این که همکاری با آژانسهای عکس، خبرگزاریها و روزنامهها به علت حساسیتهای ژورنالیستی بسیار سخت است و برای آغاز به کار فیلترهایی در نظر گرفته شده تعداد زیادی از عکاسان قادر به ارایه عکس در رسانههای نامبرده را نخواهند داشت و از طرفی هم چنان چه یک عکاس در شاخهای غیر از عکاسی خبری و مستند فعالیت کند جایی در آن رسانهها نمیتواند داشته باشد.
این عکاس گفت: برای چاپ کتاب هم که دریافت مجوز و توانایی مالی نیاز است. شبکههای اجتماعی (که حاشیههای زیادی به همراه دارد) و سایت شخصی برای شروع کار و مرحلهای که عکاس آماتور است و هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده نمیتوانند گزینههای مناسبی برای مطرح شدن عکاس باشند. برای ارایه عکس در سایتهای تخصصی، گالری، موزه و نمایشگاه هم که همچون رسانهها عکاس باید واجد شرایطی باشد که شامل همه نمیشود مثلا برای این که یک عکاس بخواهد در فلان گالری نمایشگاهی انفرادی داشته باشد باید هزینهای بپردازد که شاید از توانش خارج باشد. یا موزه هنرهای معاصر ممکن است به علت ناشناخته بودن عکاس و نداشتن رزومه و یا تشخیص ضعیف بودن آثارش اجازه برپایی نمایشگاه در موزه را به او ندهد.
شجاعیفر با اشاره به تعداد اندک گالری در اهواز اظهار داشت: تعداد خیلی کم گالری در اهواز (کمتر از انگشتهای یک دست)، نبود تبلیغات مناسب و درخور توسط نهادهای مسؤول همچون اداره ارشاد و نهادهای مشابه و استقبال بسیار ضعیف عموم مردم از نمایشگاههای هنری را هم به مشکلات این بخش اضافه میکنم.
و اما شرکت در جشنوارههای عکاسی!
وی یا بیان این که در 99% جشنوارهها عکاس لازم نیست برای شرکت کردن هزینهای بپردازد ادامه داد: فیلتری برای شرکت کردن در نظر گرفته نمیشود، نیاز به سابقه و رزومهای نیست، تنوع جشنوارهها و موضوعات زیاد است و هر عکاس میتواند بنا بر علاقه و شاخه عکاسیاش خیلی راحت در جشنواره مرتبط با خواستهاش شرکت کند، عکسهایش به جای آن که مثلا در شبکه اجتماعی توسط کسانی که مشخص نیست انگیزه نظر دادن و نقد کردنشان چیست قضاوت شود توسط چند داور بررسی میشود، در صورتی که یکی از عکسهای عکاس منتخب جشنواره شود عکس منتخب به احتمال زیاد در نمایشگاهی که تبلیغات مناسب و بازدید کننده زیادی خواهد داشت ارایه میشود و اگر جشنواره کتاب چاپ کند عکس منتخب برای همیشه در یک کتاب ماندگار خواهد شد.
عکاس برگزیده جشنواره 1404 افزود: همچنین بسته به قوانین جشنواره ممکن است عکاس بابت پذیرفته شدن عکساش حق کپی رایت دریافت کند و در صورتی که عکساش رضایت کامل داوران را به همراه داشته باشد جایزهای نقدی یا غیرنقدی هم در انتظار او خواهد بود. همچنین عکاس با شرکت در جشنواره میتواند رقابت خوبی با عکاسان دیگر داشته باشد، خود را محک بزند و این رقابتها میتواند به رشد و پیشرفت عکاس کمک شایانی کند. منتخب شدن در جشنواره باعث مطرح شدن عکاس میشود که اگر این روند مداوم باشد، پربارتر شدن رزومه عکاس را همراه خواهد داشت و بدیهی است روزمه پربارتر در شرایط مختلف میتواند عکاس را یاری کند.
نمیتوانم انتقاد کنم
شجاعیفر تصریح کرد: من حتی نمیتوانم از کسانی که برای به دست آوردن جایزه و هدیه نقدی در جشنواره شرکت میکنند انتقاد کنم چراکه تعداد زیادی عکاس میشناسم که به هنرشان توجه مناسبی نمیشود، راه درستی برای فروش آثارشان ندارند، دایم در حال استثمار توسط برخی رسانهها و کانونهای تبلیغاتی هستند و عکسهایشان به قیمت ناچیزی توسط رسانهها و کانونهای تبلیغاتی خریداری میشود. برای شما یک مثال میزنم. فروردین سال 1392 که من برای یک خبرگزاری داخلی کار میکردم به علت وقوع زلزله در شهر شنبه استان بوشهر با هزینه شخصی به آن جا سفر کردم. نتیجه اقامت چند روزه من در شهری دور و شرایطی سخت و خطرناک چند گزارش تصویری شد که خبرگزاری برای همه گزارشها حدود 80 هزار تومان به عنوان حقالزحمه برای من در نظر گرفت! در حالی که خبرگزاری آسوشیتدپرس برای خرید فقط یکی از آن فریمها 50 دلار به خبرگزاری پول داد که تازه خبرگزاری همه آن مبلغ را هم به حساب من واریز نکرد و بخشی از آن را به عنوان سهم خودش برداشت!
این عکاس تاکید کرد: این وضع ادامه دارد. همین الان یک خبرگزاری رسمی برای یک گزارش که عکاس ممکن است برای تهیه آن ماهها وقت گذاشته باشد کمتر از 50 هزار تومان حقالزحمه میدهد. در همین خوزستان سرپرست یکی از خبرگزاریها به عکاسهای خود میگوید حق ندارید از هیچ کس یا هیچ نهادی هدیه دریافت کنید اما خودش حقوق ثابتش را دریافت میکند، نفسش از جای گرم بلند میشود و زورش به عکاس زحمتکشی میرسد که کل دریافتی یک ماهش به زحمت 200 هزار تومان خواهد شد.
دستمزد عکاسان مثل کوه ایستاده است!
وی یادآوری کرد: از نان و پفک نمکی بگیر تا مسکن و ماشین قیمت همه چیز سالی چند مرتبه بالا میرود ولی دستمزد عکاسان مثل کوه ایستاده و دست نخورده باقی مانده است. در چنین شرایطی من به عکاسی که برای به دست آوردن جایزه نقدی سه میلیون تومانی در یک جشنواره شرکت میکند کاملا حق میدهم. البته ذکر این نکته هم لازم است که شرکت در جشنوارهها همیشه برای پول و مطرح شدن نیست. مثلا کسی که افتخار منتخب شدن در مسابقه world press photo را داشته باشد این افتخار را دارد که عکسهایش در سطوح بینالمللی به روشهای مختلف و در حد بسیار زیادی دیده شوند و این مساله میتواند تاثیرگذاری و انتقال پیام به نحو بسیار عالی را همراه داشته باشد.
شجاعیفر گفت: در کشور خودمان هم به عنوان مثال کمتر کسی برای کسب جایزه در جشنواره عکس "شید" که یک جشنواره مستقل است شرکت میکند چون اعتبار آن جشنواره معمولا به داورهای قدرش است (هرچند در پنجمین دور جشنواره بعضی از داوران در حد داوری شید نبودند). مثلا خود من در جشنواره شید سال 92 فقط با دیدن نام نیوشا توکلیان که با مهمترین رسانههای دنیا همکاری داشته است به عنوان دبیر اجرایی جشنواره و اسامی داورانش مثل پاتریک ویتی، ادیتور مجله تایم، آلفرد یعقوبزاده، عکاس آژانس سیپا پرس، محسن شاندیز، عکاس کوربز ایمیجز، عباس کوثری که عکسهایش در نیویورک تایمز منتشر شده و بهروز مهری، عکاس فرانس پرس، تصمیم به شرکت در آن مسابقه گرفتم.
و اما انتقادها...
این عکاس افزود: یک انتقاد میتوانم به کسانی که در طول سال "صرفا" برای جشنواره عکاسی میکنند وارد کنم. مثلا منتظر میشوند که فراخوان جشنوارهها منتشر شود و بعد از خواندن آن و اطلاع از موضوعاتش دوربین دست گرفته و در راستای موضوع جشنوارهها عکاسی میکنند. زمانی را برای عکاسی شخصیشان در نظر نمیگیرند. یعنی در کل یک عکاس سفارشی میشوند که با هر جشنوارهای به یک سمت کشیده میشوند و این شایسته نیست.
وی تصریح کرد: به نظرم درستش این است که ما همواره بنا بر ایدئولوژی و تفکر خودمان عکاسی کنیم و در صورت تمایل به شرکت در جشنوارهها فقط به آرشیومان مراجعه کنیم. در این صورت عکاسی ما بر پایه تفکر خودمان ادامه پیدا خواهد کرد و جشنوارهها نمیتوانند ما را برای عکاسی به سمت دلخواهشان بکشانند چون ما برای شرکت در مسابقه سراغ آرشیو و عکسهای گذشته میرویم.
به نام تو، برای من!
شجاعیفر گفت: انتقاد جدی هم به بعضی از عکاسان وارد است که متاسفانه به هر قیمتی دنبال منفعت مالی بیشتر هستند و در این راه برای بالا رفتن شانس منتخب شدن در جشنواره از هر راه و روشی استفاده میکنند. مثلا وقتی که طبق قوانین یک جشنواره حداکثر با 10 عکس میتوانند در آن مسابقه شرکت کنند برای داشتن شانس بیشتر بقیه عکسهای خود را هم به نام یک یا چند شخص از اعضای فامیل، دوست یا آشنایان خود ارسال میکنند که از لحاظ حرفهای کاری ناپسند و غیراخلاقی است.
او خاطرنشان کرد: عکاسان نباید فراموش کنند همه دنیای عکاسی در جشنوارهها خلاصه نمیشود. عکاسانی در دنیا هستند که جایزه جشنواره مهمی را ندارند ولی در بالا بودن جایگاهشان شکی نیست و بسیار تاثیرگذارند. به نظرم بهتر است ارایه عکس در نمایشگاههای انفرادی و گروهی، چاپ کتاب و داشتن سایت شخصی جزو اهداف هر عکاس قرار گیرد.
نکته آخر و مهم
شجاعیفر گفت: نکته آخر و مهم این که منتخب شدن یا نشدن و جایزه گرفتن یا نگرفتن در یک جشنواره ملاک کامل و کافی برای اثبات خوب یا بد بودن یک عکس نیست چون داوری سلیقهای است و با تغییر شرایط داوران، تغییر ترکیب داوران، تغییر سیاستهای یک جشنواره، تغییر افراد شرکتکننده، تغییر عکسهای شرکت داده شده و تغییر خیلی از موارد دیگر نتایج جشنواره عوض خواهد شد. توجه به این نکته میتواند از میزان خودشیفتگی و ذوق زدگی برنده یا میزان ناراحتی و ناامیدی بازنده مسابقه کم کند.
مسعود رضایی نیز با بیان این که جشنوارههای عکاسی اخیرا نسبت به گذشته کمتر شدهاند گفت: جشنوارههای عکاسی طبیعتا برای عکاسان خوب نیستند. اگر بخواهیم عکاسان را به چند شاخه تقسیم کنیم. عدهای از آنها خبرنگار ـ عکاس، عدهای عکاسان هنری و عده دیگر عکاسان تبلیغاتی و کاربردی هستند.
وی بیان کرد: عکاسانی که هنری هستند عموما کسانیاند که دوست دارند خودشان را در جامعه هنری ارایه دهند و آنهایی هم که کار خبری میکنند گاهی اوقات در این وادی ورود پیدا میکنند و شروع به عکاسی میکنند.
عکاسی یا مسابقه دو و میدانی!؟
این عکاس اظهارکرد: در کشور ما سازمانها برای انجام کارهای و فعالیتهایشان جشنواره برگزار میکنند. به طور مثال شهرداری جشنوارهای برگزار میکند و جایزهای برای آن در نظر میگیرد اما این جشنواره صرفا برای جمع آوری بیلان کار برگزار میشود و هیچ کمکی به بالا بردن سطح هنری و قریحه عکاس نمیکند.
رضایی بیان کرد: البته نکته بسیار مهم این است که چیزی که ما با عنوان جشنواره مشاهده میکنیم در واقع جشنواره نیست بلکه مسابقه عکاسی است. جشنوارههای عکس در ایران شبیه مسابقه دو و میدانی است و هیچ ارتقایی در عکاسان ایجاد نمیکند.
برگزیده جشنواره بینالمللی عکس رژان با بیان این که اگر عکاسان بخواهند از لحاظ هنری پیشرفت کنند و حرکتی رو به جلو داشته باشند نیاز است که کارهایشان را ارایه دهند خاطرنشان کرد: از جمله راههای ارایه عکس میتوان به چاپ کتاب، برگزاری نمایشگاه در سطح شهر و غیره اشاره کرد. این کارها میتواند به پیشرفت عکاسان کمک کند نه جشنوارهها و مسابقات عکاسی.
این عکاس خاطرنشان کرد: در کلانشهر اهواز یک گالری مناسب وجود ندارد. اجتماع آکادمیک عکاسی ما آن طور که باید نیست و در سطح خیلی پایینی قرار دارند. مثلا دانشکده خبر اهواز هر چند که در شاخه رسانه فعالیت میکند اما هنر را نمیتواند آموزش بدهد. البته هنوز سطح دانشگاهای دیگر کشور هم به آن سطح مطلوب نرسیده است.
او تاکید کرد: وقتی ما گالری خوبی برای ارایه عکس نداریم وقتی قانون کپی رایت نداریم و هنوز ارزش چاپ کتاب را نمیدانیم طبیعی است در زمینه عکاسی هم ارتقا پیدا نمیکنیم.
عکاسان به روز نمیشوند
رضایی بیان کرد: یکی دیگر از ضعفهای ما این است که هر کسی قصد برپایی نمایشگاه دارد به اجبار به تهران میرود. بخشی از این ضعف به بزرگان عکاسی ما برمیگردد و بخش دیگر آن به عکاسان ما چراکه هیچ گاه خودشان را به روز نمیکنند.
این عکاس ادامه داد: کسی که در بنگلادش است کارهای بینالمللی انجام میدهد اما در کشور ما این گونه نیست. در این برهه زمانی که ما در خاورمیانه زندگی میکنیم اگر یک عکس و اثر معمولی خلق کنیم تمام دنیا به آن نگاه میکند چراکه در خاورمیانه این آثار را تولید میکنیم و خاورمیانه جایی پر از تنش است و پتانسیلهای فراوانی دارد. متاسفانه عکاسان ما هیچ گاه به این موضوعات فکر نمیکنند.
رضایی با اشاره به عکسهایی که در خبرگزاریها ارایه میشود توضیح داد: فقط اجتماع خاصی عکسهای آنها را میبینند و جزو عکسهای هنری محسوب نمیشوند. هر چه قدر خبر داغتر باشد مهمتر است و کسی به این نگاه نمیکند که عکس قابلیتهای هنری، مستندی و غیره دارد یا خیر.
یک نکته
اعتراف میکنم جای حرفهای بسیاری از کسانی که در عکاسی استخوان خرد کردهاند در این گزارش خالی است. درِ گوشی بگویم یا نخواستند حرف بزنند، یا وعده سر خرمن دادند، یا... یک جاهایی هم میزبان معذور بود! با این همه، چه باک؟ باب این موضوع همیشه باز است و داغ عکاسان هم که همیشه تازه! هر وقت به این جایشان رسید (دقیقا به این جا!) ایسنا گوش شنوای آنها است. کما این که تا الان هم بوده؛ نبوده؟
*جلیل جعفری (ایسنای خوزستان)