به گزارش مشرق، «سرگئی ریابکوف» معاون وزیر خارجه روسیه روز جمعه در واکنش به لغو سفر «جان کری» وزیر خارجه آمریکا به پاریس و ادامه گفتوگوهای هستهای در شهر وین اتریش، گفت همه میدانند که در این دور از مذاکرات نباید حتی یک ساعت را از دست داد.
آقای ریابکوف که با پایگاه خبری «اسپوتنیک» گفتوگو میکرد، با بیان اینکه حضور وزیران خارجه کشورها در وین میتواند نشانهای از احتمال موفقیت مذاکرات باشد، گفت: «همه میفهمند که حتی یک ساعت را هم نباید از دست داد.»
وی در مورد تغییر برنامه آقای کری، با بیان اینکه سفر وزیران خارجه به وین امکان تصمیمگیریها را افزایش میدهد، گفت: «این میتواند سیگنالی باشد مبنی بر اینکه مذاکرات میتواند موفق باشد.»
وی همچنین در مورد احتمال سفر «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه به وین هم گفت: «روشن است که در حالی که شرایط در حال روشن شدن است، لاوروف در حال بررسی این احتمال است، و احتمال این امر هم بسیار زیاد است، اما من نمیتوانم بگویم که چنین تصمیمی اتخاذ شده است.»
معاون وزیر خارجه روسیه در بخش دیگری از این مصاحبه گفت توافق احتمالی ایران و 1+5 برای آنکه الزامآور شود، باید به تصویب شورای امنیت سازمان ملل برسد. وی در این رابطه گفت: «برای آنکه توافق ماهیت الزامآور پیدا کند، نیاز به قطعنامه شورای امنیت خواهد بود. این قطعنامه باید توافق آینده را تائید کرده و آن را الزامآور کند.»
دور تازه مذاکرات هستهای ایران و گروه موسوم به 1+5 روز سهشنبه در حالی در شهر وین اتریش آغاز شد که طرفین برای رسیدن به توافق نهایی تنها تا روز سوم آذر زمان دارند.
به گزارش مشرق، در عالم سیاست میگویند که کشورهای همسایه برای هم واقعیات ژئوپلتیک هستند. هیچ کشوری قادر نیست که همسایه خود را انتخاب کند و چارهای از همزیستی با آن ندارد. عقل سیاسی اقتضا میکند که هر بازیگری در عرصه بینالملل با همسایگان خود دوراندیشانه رفتار کند و بداند رفتار غیرعقلانی در خصوص همسایه میتواند تبعاتی درازمدت برایش ایجاد کند.
اما ایران همسایهای در آن سوی آبهای نیلگون خلیج فارس دارد که ظاهرا قصد ندارد با همسایه بزرگ خود در آنسوی این آبراه بینالمللی چون بازیگر عاقل رفتار کند. آلسعود هرگز روابط حسنه با ایران نداشته است. حتی پیش از انقلاب اسلامی ایران که این دو کشور دو ستون امنیت نیکسونی در خلیج فارس بودند هم گهگاه تنشهایی بین ایران و عربستان رخ میداد که بعضا تا قطع روابط پیش میرفت اما پس از انقلاب اسلامی رفتارهای آلسعود از بیم صدور انقلاب اسلامی ایران به آن سوی آبهای خلیج فارس شدت گرفت.
اکنون، 36 سال پس از انقلاب اسلامی ایران رفتار سعودیها نهتنها بهتر نشده بلکه نمادی از رفتار غیرعاقلانه با همسایهای است که هم از نظر مولفههای مادی قدرت و هم از نظر مولفههای ایدئولوژیک برتری واضحی بر عربستان سعودی دارد. این برتری از زمان آغاز فتنه سوریه به سردمداری واشنگتن و متحدین منطقهایش بهخوبی خود را نشان داده است. ایدئولوژی تکفیری برآمده از سرزمین آلسعود و آلشیخ، در سوریه و اخیرا عراق، ضربات سختی از ایدئولوژی مقاومت اسلامی برآمده از ایران اسلامی خورده و نهتنها به رویای حاکمیت بر دمشق و بغداد دست نیافته که با ارتکاب جنایات آشکار از خود مشروعیتزدایی کرده است.
ظاهرا شکست در عرصه منطقهای به آلسعود نیاموخته که باید در رفتار با همسایه خود تجدید نظر کند و این بار ریاض تلاش میکند تا با اعمال فشار بر طرفهای مذاکره ایران در مذاکرات هستهای راه را بر حصول توافقی که مورد نظر ایران است، ببندد.
استفاده از ابزار تهدید به هستهای شدن، یکی از راههایی است که ریاض برای اعمال فشار بر ایران انتخاب کرده است تا چنین وانمود کند که ادامه غنیسازی در ایران منجر به رقابت هستهای در خاورمیانه خواهد شد. البته غنیسازی اورانیوم در چارچوب انپیتی و برای مقاصد صلحآمیز حق تمامی کشورهاست اما رفتار سعودیها نشان میدهد که از این تهدید دنبال چه هستند؟ اخباری در دست است که نشان میدهد عربستان سعودی اقداماتی برای دریافت سلاح هستهای از پاکستان کرده است.
مدتی قبل، وبگاه یونایتد پرس، با اشاره به دیدار «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان و نخستوزیر پاکستان در جده گزارش داد: «این وقایع بر گمانهزنی درباره تلاش ریاض برای انجام یک معامله محرمانه با اسلامآباد با هدف دستیابی به سلاحهای هستهای تاکید میکند.»
این دیدار در حالی انجام شد که ریاض اعزام نیروهای ویژه خود به پاکستان را برای فراگیری آموزش نظامی آغاز کرده بود.
به گزارش پرس تیوی ، «از مدتها پیش باور بر این است که عربستان در دهههای 1970 و 80 از برنامه هستهای پاکستان حمایت مالی میکرد و اکنون در ازای پرداخت کمکهای مالی هنگفت به اسلامآباد، خواهان روابط دوجانبه در غالب دریافت سلاحهای هستهای است.»
«کریستوفر کلری» و «ماری کارلین» مشاوران پیشین وزارت دفاع ایالات متحده نوشتهاند: «ممکن است پاکستان و عربستان سعودی به این نتیجه برسند که احیا کردن همکاری نظامی و هستهای بهترین راه برای تامین منافع دو طرف است.»
در نوامبر 2013 بیبیسی نیز گزارش داد که عربستان در برنامه هستهای پاکستان سرمایهگزاری کرده و بر این باور است که در صورت لزوم میتواند از سلاحهای هستهای این کشور برخوردار شود.
همچنین، عربستان که سالها قبل تعدادی موشک دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای از چین خریداری کرده بود، چندی پیش آنها را مجددا به نمایش گذاشت. همان زمان پایگاه صهیونیستی دبکا چنین تحلیل کرد که این اقدام علیه ایران انجام شده است.
با چنین مقدماتی، آیا عربستان در حال تهدید بهغنیسازی برای اهداف صلحآمیز است؟
روز پنجشنبه، این خبر هم منتشر شد که عربستان سعودی در صورت توافق هستهای با ایران قرارداد خرید سلاح از فرانسه را لغو میکند. فرانسه متحد سنتی ارتجاع عربی است که در مذاکرات ژنو 2 هم نقشی منفی ایفا کرده بود.
سعودیها رفع تحریمهای ضدایرانی را تهدیدی برای خود میدانند. بهخیال آنها، این تحریمها موازنه قوای منطقهای را بهنفع آنها تغییر خواهد داد. این شاید اصلیترین انگیزه آنها از فشار بر طرفهای مذاکره با ایران باشد. از سوی دیگر، توسعه روابط سایر کشورها با ایران نیز در محیط روانی آلسعود و گفتمان فرقهگرایانهاش، یک تهدید محسوب میشود.
ریاض البته حتما فراموش نکرده است که برنامه هستهای ایران تحت شرایط سخت تحریمی پیشرفت کرد و همچنین آلسعود و متحدانش در سوریه و عراق در حالی از دوستان ایران شکست میخورند که ایران تحت تحریم است. رژیم ریاض مثل حریفی در میدان مبارزه است که سلاح دستش باشد یا نباشد، فرقی نمیکند، بالاخره فرار میکند. این رژیم حتما بهیاد دارد که در جنگ ششم حوثیها با رژیم صالح در یمن، قبایل یمنی موفق شدند مناطق مرزیاش را تصرف کنند و هیچ کاری هم از نیروی زمینی ارتش سعودی با آن همه تجهیزات برنیامد و باز هم حتما به یاد دارند که در جنگ سال 1991 بین عراق و متفقین، ارتش سعودی شهر «خفجی» را به راحتی آب خوردن از دست داد، آن هم در برابر ارتش عراق که تحت شدیدترین حملات هوایی آمریکا و متحدانش بود و اگر نبود دخالت ارتش آمریکا و بازپس ستاندن این شهر، احتمالا این شهر هرگز به خاک عربستان بازنمیگشت.
چنین رژیمی برای بقا، چارهای جز وابستگی ندارد و هرگاه احساس کند آن که به او تکیه کرده در حال توافقی مهم با رقیب منطقهای است که خواستههایش را تامین نمیکند، چون کودکان شیون بهراه میاندازد. آنچه این روزها دیده میشود جز شیونهای کودکانه شیوخ سعودی، چیز دیگری نیست.
سعودیها نباید فراموش کنند که ایران برای آنها واقعیت ژئوپلتیک است و همسایگان بالاخره با هم کار خواهند داشت، اگر امروز شیطنت کنند ممکن است به وقت مقتضی، پاسخهای درخور هم دریافت کنند.
گروه بینالملل مشرق - به دلیل اهمیت تحولات یمن، خبرنگار بینالملل مشرق گفتگویی با "حسین هانیزاده" کرده است. این کارشناس مسائل خاورمیانه در پاسخ به سوالات مشرق توضیح میدهد که جنبش انصارالله که با اعتراضات گسترده حوثیها در یمن شکل گرفت، با طرح مطالبات مردمی در این کشور توانست شمار زیادی از مردم را با خود همراه کند. حوثیها طی ماههای اخیر توانستهاند حوزه نفوذ خود را از مناطق شمالی و مرکزی یمن تا مناطق جنوبی نیز گسترش دهند و حتی کنترل مناطقی مهم مثل شهر عدن در نزدیکی تنگه استراتژیک بابالمندب را نیز به دست بگیرند. هانیزاده تصریح میکند که با توجه به پیشرفتهای انصارالله، عربستان سعودی با همکاری حکومت یمن و حمایتهای آمریکا به دنبال آن هستند تا از اهرمهایی مثل داعش و همچنین القاعده که پایگاهی قوی در یمن دارد، جنبش انصارالله را سرکوب کنند و از سوی دیگر با اقدامات فریبکارانه سیاسی نظیر مذاکره با سران انصارالله و همچنین انتخاب نمایندگان وابسته به عربستان در پارلمان یمن از پیشرویهای این جناح سیاسی جلوگیری کنند.
متن کامل مصاحبه خبرنگار بینالملل مشرق با حسین هانیزاده به شرح زیر است.
باتوجه به اهمیت زیادی که تحولات یمن برای ایران و منطقه دارد، لطفاً تحلیلی از آخرین تحولات یمن ارائه بفرمایید و درخصوص منطقه "مأرب" هم توضیحی بدهید.
باتوجه به اعتراضات گسترده "حوثی"ها و طرح مطالبات مردمی از سوی این جنبش، مخصوصاً جنبش "انصارالله" که جناح سیاسی حوثیها را تشکیل میدهد، این اعتراضات با اقبال عمومی مواجه شد و بیش از 60 درصد مردم یمن با حوثیها اعلام همبستگی کردند. گستره نفوذ حوثیها در شمال و مرکز یمن مانند "سعده"، "صنعا"، "دهج" و "تعز" کاملاً مشخص است، زیرا حوزه نفوذ حوثیها در طول سالهای گذشته در این مناطق بوده است. اما باتوجه به اعتراضات گستردهای که صورتگرفته و همبستگی قبایل یمن، هماکنون گستره نفوذ حوثیها به "مکلا"، "حزرموت"، "عدن"، مأرب و تعز هم کشیده شده است. لذا به نظر میآید که الآن وضعیت در یمن با آنچه قبل از سرنگونی رژیم "علی عبدالله صالح" در سال 2012 بود، کاملاً تفاوت کرده است.
در حال حاضر نفوذ حوثیها در مأرب که یک منطقه کاملاً مهمی است و همچنین عدن که در نزدیکی تنگه استراتژیک "بابالمندب" است، نشان میدهد حوثیها هوشمندانه تلاش میکنند دولت "عبدربه منصور هادی" را تحت فشار قرار دهند که به مطالبات ملت یمن و حوثیها پاسخ بدهد.
انتخاب "خالد بحاح" بهعنوان نخستوزیر یکی از مسائلی بود که در جریان گفتگوهای حوثیها با دولت عبدربه منصور هادی محقق شد، اما ترکیب کابینه آقای خالد بحاح به گونهای بود که شماری از وزرای کابینه مخصوصاً وزرای کلیدی مانند دفاع، خارجه، امنیت ملی و همچنین اطلاعرسانی، وابسته به عربستان سعودی هستند و لذا این امر اعتراضات حوثیها را به دنبال داشت، زیرا بنا بود که از مجموع 35 وزیر در کابینه، یک چهارم از این وزرا به حوثیها وابسته باشند، ولی متأسفانه این عمل صورت نگرفت و بار دیگر اعتراضات به خیابانها کشیده شد و لذا الآن حوثیها سعی میکنند از طریق ادامه تظاهرات در سراسر شهرهای یمن، دولت را تحت فشار قرار دهند.
وضعیت حوثیها الآن به گونهای است که عربستان و دولت منصور هادی درصدد تشکیل یکسری جنبشها در مقابل حوثیها هستند. برخی از قبایل یمن توسط عربستان سعودی مسلح شدهاند تا بتوانند در آینده جلوی نفوذ حوثیها را بگیرند.
عربستان سعودی حساسیت فوقالعادهای نسبت به حوثیهای شیعه در یمن دارد، لذا تلاش میکند از طریق مسلح کردن قبایل مخالف حوثیها یک جنگ داخلی را بر مردم یمن تحمیل کند. از یک سو عربستان سعی میکند که القاعده را در بخشهای جنوبی یمن مانند عدن و حزرموت تقویت بکند تا با انجام عملیات تروریستی علیه حوثیها، جایگاه حوثیها را تضعیف کند و آنها را از مناطق جنوبی خارج کند.
حوثیها علیرغم گسترش نفوذ، در آینده با یک خطر جدی مواجه هستند و آن هم خطر جنگ داخلی و دخالتهای عربستان سعودی است. عربستان سعی میکند از طریق مقابله غیرمستقیم با حوثیها آنها را تضعیف کند.
روزنامه "القدس العربی" ادعا کرده است که قرار است به زودی سفیر آمریکا در یمن با رهبر انصارالله دیدار کند. آیا این خبر صحت دارد و اگر اینگونه است، دلیل این دیدار چه میتواند باشد؟
بله. درحال حاضر حوثیها با آقای "جمال بن امر"، نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور یمن، در حال مذاکره هستند. آمریکاییها، انگلیسیها، آلمانیها و فرانسویها نسبت به تحرکات حوثیها موضعگیری منفی داشتهاند. علیرغم اینکه حوثیها مطالبات مردمی داشتهاند، اما موضع غرب و شش کشور خلیج فارس علیه حوثیها کاملاً پررنگ بود.
حوثیها دامنه نفوذ خود را مخصوصاً در مناطق جنوبی یمن گسترش دادهاند، ازاینرو ممکن است در آینده بر بابالمندب که تنگه بسیار مهمی است، تسلط پیدا بکنند. لذا به نظر میآید آمریکاییها سعی میکنند از طریق مهار کردن حوثیها، آنها را از حضور و نفوذ در این تنگه منع بکنند. به همین دلیل این احتمال وجود دارد که سفیر آمریکا در صنعا با رهبر سیاسی حوثیهای یمن دیدار کند.
یکی از تهدیدات موجود علیه انصارالله یمن و حوثیها، بحث القاعده است. القاعده یمن اعلام کرده است که با داعش بیعت میکند و علیه عربستان اقدام میکند. ازطرفدیگر، آنها با حوثیها تقابل میکنند و شمار زیادی را کشتهاند. چنانچه امکان داشته باشد درباره القاعده یمن توضیح بفرمایید.
القاعده بههرحال توسط عربستان در یمن تقویت شده است. درگذشته، علی عبدالله صالح برای باجگیری از غرب و آمریکا سعی میکرد با برگ القاعده بازی بکند و شرایطی فراهم کند که هم القاعده در یمن حضور داشته باشد و هم ارتش یمن با القاعده در مواقع مورد نیاز علیه حوثیها وارد عمل شود. لذا القاعده در حال حاضر پایگاه محکمی در جنوب یمن دارد. مخصوصاً در مناطق اطراف عدن و مکلا و حزرموت. به همین دلیل به نظر میرسد که القاعده یک خطر بالقوه برای حوثیها است و نه عربستان.
اینکه داعش اعلام کرده که با عربستان مقابله خواهد کرد، این یک جنگ زرگری است. زیرا داعش دستپرورده عربستان است. این گروهک تروریستی هیچگاه علیه عربستان وارد عمل نخواهد شد. زیرا شخص "بندر بن سلطان" رئیس سازمان اطلاعات عربستان در تقویت و شکلگیری داعش نقش داشته است. القاعده و داعش علیه عربستان وارد عمل نخواهند شد، مگر اینکه در آینده عربستان بخواهد کمکهای خودش را به این دو گروهک قطع کند.
در اختیار گرفتن کنترل بابالمندب توسط حوثیها و شیعیان چه اهمیتی میتواند داشته است؟ لطفاً یک توضیح کلی هم درخصوص بابالمندب بدهید.
باب المندب در واقع یک تنگهای است که دریای سرخ را به دریای عمان و عرب متصل میکند و از اهمیت دریانوردی بالایی برخوردار است. هر کسی بر این تنگه مسلط باشد، میتواند در رفتوآمد آزاد کشتیها ایجاد اختلال کند و به همین دلیل آمریکا و غرب از اینکه حوثیها بخواهند به تنگه هرمز دسترسی پیدا کنند، بهشدت وحشت دارند، زیرا غرب و آمریکا و حتی عربستان و کشورهای عرب منطقه حوثیها را امتدادی از ایران میدانند و لذا حضور آنها را در نزدیکی تنگه بابالمندب برنمیتابند. ازاینرو سعی میکنند با درگیریهای داخلی و تقویت القاعده و حتی داعش، حوثیها را به نوعی سرکوب کرده و آنها را از اطراف تنگه بابالمندب دور کنند. حضور حوثیها میتواند بههرحال یک اهرم فشاری علیه غرب و آمریکا تلقی شود.
نظرتان درباره اطلاعرسانی در خصوص پیشرویها و موفقیتهای انصارالله در رسانهها چیست؟
نکته خاصی که به نظر میرسد باید مورد توجه قرار بگیرد این است که حوثیها نباید محدوده و برگهای بازی خود را رو بکنند، بلکه باید بسیار آهسته و چراغ خاموش سیاستهای خود را در یمن ادامه بدهند. توطئه خطرناکی از سوی عربستان و آمریکا و کشورهای غربی علیه حوثیها تدارک دیده شده است. حوثیها باید هوشمندانه برخورد بکنند و از طرح مطالباتی نظیر سهمخواهی در کابینه صرفنظر نمایند و برای یک استراتژی طولانیمدت و مهمتری برنامهریزی کنند تا خطر عربستان و جنگ داخلی را از یمن دور بکنند.
تصویر معروف حرکت نیروهای داعش از خاک سوریه به عراق - قطعا صف طولانی این خودروها توسط ماهواره ها مشاده شده است.
اکنون به 26 موردی اشاره میکنیم که نشان میدهد جنگ اوباما با داعش یک دروغ بزرگ است و این ابتکار عمل رسانههای غربی بوده است که با تغییر واقعیت یک جنگ ضد تروریست را به مردم نشان میدهند که کاملا با حوادث جاری در عراق و سوریه متفاوت است.
آمریکا از زمان جنگ شوروی در افغانستان سازمان تروریستی القاعده را تشکیل داد و تاکنون به حمایت از آن پرداخته است. اردوگاه آموزشی سازمان سیا در پاکستان در فاصله سالهای 1982 تا 1992 تعداد 35000 نیروی ترویستی را از 42 کشور جهان تربیت کرد که افرادی چون ملاعمر ، اسامه بن لادن و ابومصعب الزرقاوی از جمله آنها هستند. سیا با در ج آگهی در روزنامههای سراسر جهان مشوقهایی را برای پیوستن به این گروه ارائه میکرد. رونالد ریگان افراد تعلیم دیده شدن در پاکستان را "مبارزان آزادی " مینامید و معتقد بود که اینها همه برای مبارزه با شوروی در افغانستان آماده شوند.
دیدار ریگان با مجاهدان افغان در سال 1985
در همین حین نسل بعدی تروریستها تربیت میشدند و دانشگاه "نبراسکا" با چاپ کتابهایی با موضوع تصاویر خشونت آمیز و معرفی گروههای شبه نظامی مسلمان میلیونها دلار برای تغییر طرز تفکر جوانان افغان هزینه میکرد. در همین زمان بود که اسامه بن لادن 22 ساله مشغول آموزش رزم چریکی در اردوگاه سیا بود.
مطلبی که کمتر به آن اشاره میشود این است که دولت اسلامی عراق و شام در اصل یک نهاد وابسته به القاعده است. موساد با همکاری MI6 وسرویسهای اطلاعاتی عربستان و پاکستان اقدام به وارد کردن تروریستها از طریق خاک ترکیه به سوریه در سال 2011 کردند. ارتش ترکیه با در اختیار گذاشتن سرپناه برای تروریستها تا مدتی آموزش رزم این گروه را در سوریه برعهده داشت.
خوشحالی تروریستهای داعش از دخالت ناتو در بحران سوریه
در ابتدا با در اختیار گذاشتن مواد شیمیایی به گروههای تروریستی و استفاده گسترده از آن تلاش شد تا زمینه اقدام نظامی علیه حکومت بشار اسد فراهم شود اما با دخالت مستقیم روسیه و ناکام ماندن جریان سازی برای اجماع بینالمللی علیه اسد سناریو کاملا تغییر کرد.
بخشی از نیروهای نظامی ناتو که از دست داشتن این سازمان در ماجرای عراق و سوریه مطمئن شده بودند تلاش کردند تا از طریق چند وبلاگ این موضوع را به گوش جهانیان برسانند اما پس از مدت کوتاهی از ناتو اخراج شدند. نیروهای ویژه غربی آموزش مستقیم تروریستها را در دست گرفتند و نحوه نگهداری از تجهیزات و سلاحهای شیمیایی را از مستشاران نظامی آموزش دیدند. در این حین اسرائیل ماموریت درمان تروریستها را برعهده گرفت تا جایی که بنیامین نتانیاهو با حضور در بیمارستان محل نگهداری تروریستها از آنها ملاقات کرد. این سناریو با حائل شدن نیروهای حزبالله در مرز میان سرزمینهای اشغالی و سوریه با شکست مواجه شد.
تصویر نظامی آمریکایی که کاغذی در دست دارد که تلویحا از دست داشتن اوباما در تربیت تروریستهای القاعده میگوید.
ملاقات نتانیاهو از مجروحان داعش، بستری شده در بیمارستانی در تلاویو
چندی بعد سناتور جان مک کین با رهبران تروریستهای جهادی در سوریه ملاقات کرد. تصویری که غیرممکن است رسانههای غربی به آن اشاره کنند ایستادن مک کین در کنار دو تن از فرماندهان تروریستها در خاک سوریه است.
دیدار سناتور جان مک کین با تروریست های سوریه
احتمالا داستان داعش به اینجا ختم نمیشود و بعد از نابودی کامل زیرساختهای عراق و سوریه و تغییر حکومت مرکزی این کشورها سناریوی سوم یعنی فرار داعش به آفریقا یعنی جایی که هم اکنون در حال انجام مرحله بسترسازی برای حضور داعش است انجام خواهد شد. پروژه خلافت بخشی از سناریوی سازمان سیا برای ایجاد جنگ مذهبی و امن کردن شعاع 1000 کیلومتری اطراف اسرائیل است.
اما به تازگی ابعادی از فعالیت سازمانهای تروریستی وابسته به آمریکا مشخص شده است که نشان میدهد ماهیت این فعالیتها وسیع تر از خاورمیانه و آفریقاست چرا که بعد از تشکیل بوکوحرام در نیجریه، الشباب در سومالی، گروه مبارزه اسلامی لیبی، القاعده در مغرب سازمان القاعده در اندوزی نیز شروع به عضوگیری کرده است. همچنین این هفته خبر عضوگیری القاعده در استان سین کیانگ چین به منظور ایجاد ناامنی در مناطق غربی این کشور شُکی را در جامعه چین ایجاد کرد. ماه گذشته نیز القاعده به عضوگیری در خاک هند اقدام کرده بود که با واکنش تند دولت این کشور علیه اقدامات تحریک برانگیز دینی مواجه شد.
ظاهرا آمریکا در صدد است با معرفی القاعده بهعنوان نماد مسلمانان جنگ تمدنی برای نابودی تفکر اسلامی را به راه اندازد. این سناریوی بسیار دقیق با نمایش چهره خبیث از مسلمانان در تلاش است تا کشورهای چین، روسیه و هند را نیز در صف اول جنگ با مسلمانان قرار دهد. هر چند اسرائیل بهعنوان دشمن اول دنیای اسلام از توان کافی برای مقابله با مسلمانان برخوردار نیست اما ظاهرا قصد دارد تا این ضعف خود را با مواجه دیگر تمدنها با دنیای اسلام و درگیری داخلی در جهان اسلام جبران نماید.