کوبیدن بر طبل جنگ علیه سوریه، در حالی شدت گرفته بود که متحدان رژیم صهیونیستی، به ویژه آمریکا این نکته را فراموش کردهاند، که سرزمینهای اشغالی در همسایگی کشور سوریه قرار داشته و با توجه به تسلیحات و موشکهایی که ارتش سوریه در اختیار دارد، میتواند به راحتی بسیاری از اهداف نظامی داخل سرزمینهای اشغالی را مورد هدف قرار دهد.
به گزارش مشرق، کوبیدن بر طبل جنگ علیه سوریه، در حالی شدت گرفته بود که متحدان رژیم صهیونیستی، به ویژه آمریکا این نکته را فراموش کردهاند، که سرزمینهای اشغالی در همسایگی کشور سوریه قرار داشته و با توجه به تسلیحات و موشکهایی که ارتش سوریه در اختیار دارد، میتواند به راحتی بسیاری از اهداف نظامی داخل سرزمینهای اشغالی را مورد هدف قرار دهد.
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران، ارتش سوریه این قابلیت را دارد تا در صورت حمله کشورهای غربی به سوریه، بسیاری از کارخانههای اسلحهسازی، مخازن آمونیاک، پایگاههای نظامی و هوایی، مخازن مواد شیمیایی و سایتهای هستهای رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار دهد.
به گزارش روزنامه قطری الشرق؛ مکانهایی که سوریه در صورت حمله احتمالی آمریکا، آنها را هدف قرار خواهد داد به شرح زیر است:
"فرودگاه نظامی هاتزور"، که در ساحل فلسطینی مدیترانه قرار دارد و یکی از مهمترین فرودگاه های نظامی رژیم صهیونیستی به شمار میرود. هواپیماهای F ۱۶ و بالگردهای آپاچی، هواپیماهای نظامیان چترباز و ادواتی در این فرودگاه هستند که نزدیکترین نقطه سوریه، ۳۰۰ کیلومتر با آن فاصله دارد.
فرودگاه قلندیا در منطقه اشغالی قلندیا قرار دارد. صهیونیست ها از این فرودگاه برای پرواز بالگردها استفاده میکنند. هواپیماهای جنگی F ۱۵ نیز در این فرودگاه مستقر است. بعد از جنگ ۶ روزه، رژیم صهیونیستی نام این فرودگاه را به آتاروت Atarot تغییر داد.
مهمترین فرودگاه، پایگاه هوایی بلماحیم است که بارزترین پایگاه هوایی صهیونیستها است. در این فرودگاه انواع مختلف هواپیما و جدیدترین دستگاههای جاسوسی، ارتباطی و رادار وجود دارد.
فاصله سوریه تا پایگاه بلماحیم
مکان دیگری که ممکن است هدف حملات سوریه قرار بگیرد، پایگاه اینجرلیک در ترکیه است. این پایگاه تقریباً ۳۰۰ کیلومتر از لاذقیه فاصله دارد و در فضایی باز ساخته شده است. در صورتی که موشکهای سوریه بتوانند از مرزها عبور کنند و موشکهای پاتریوت را پشت سر بگذارند، میتوانند دقیقاً به اهداف داخل این پایگاه برخورد کنند. بمباران این پایگاه به موشکهایی با برد ۳۰۰ تا ۴۰۰ کیلومتر نیاز دارد. موشکهای "زلزال" ایران که این برد را دارند و میتوانند کلاهک انفجاری حمل کنند یا موشکهای "فاتح" یا یکی از موشکهای اصلاح شده در داخل سوریه، میتواند برای حمله به "پایگاه اینجرلیک" مناسب باشد.
موشک زلزال
"پایگاه آکروتینی" در بخش یونانینشین قبرس، که ۲۰۰ کیلومتر یا کمتر از لاذقیه فاصله دارد، از دیگر اهداف سوریه میتواند باشد. موشکهای سوریه، با عبور از میادین موشک میتوانند با دقت به اهداف خود برخورد کنند.
یکی از موشکهایی که میتواند به این نقطه برسد، موشک کروز است که سوریه یک نسخه فعال و پیشرفته آن را دارد.
علاوه بر اهداف حیاتی از جمله کارخانههای پتروشیمی و مخازن آمونیاک که در ساحل حیفا قرار دارد و رادارها و پایگاههای جاسوسی نزدیک این بندر، اهداف نظامی وجود دارد که سوریه میتواند آنها را هدف قرار دهد. از جمله این اهداف عبارتند از: راکتور هستهای "دیمونا"، پایگاه زالیم در جنوب غزه، پایگاه پرتاب موشک اریحا در جنوب تلآویو، که موشکهای سوریه میتوانند طی ۹ دقیقه به این پایگاه برسند، پایگاه زیرفیین، در جنوب تلآویو و مجتمع بالمهیم که کارخانههای ساخت موشک آنجا قرار دارد.
منبع: باشگاه خبرنگاران
معاون نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور عراق هلاکت روز یکشنبه دهها عضو گروهک منافقین را محکوم کرد.به گزارش مشرق، تسنیم به نقل از پایگاه خبری "العراق للجمیع" نوشت: جورجی بوستن، معاون نماینده ویژه دبیرکل سازمان مل در امور عراق هلاکت امروز ده ها عضو گروهک منافقین را محکوم کرد.
بوستن گفت: حادثه ای که در اردوگاه اشرف صورت گرفته است را از نزدیک پیگیری می کند و از همه امکانات موجود برای ارزیابی و بررسی این حادثه استفاده می کند.
وی همچنین از دولت عراق خواست تا تحقیقات فوری درباره ابهامات این حادثه را انجام دهد و کمک های پزشکی به زخمی شده ها را ارائه کند.
این اردوگاه شامل 100 عضو گروهک منافقین است و بیشتر اعضای آن به اردوگاه لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بغداد منتقل شدند.
گفتنی است که خانواده های قربانیان اقدامات تروریستی گروهک منافقین صبح امروز با حمله اردوگاه اشراف ده ها نفر از اعضای آن را به هلاکت رساندند.
این در حالی است که برخی از منابع خبری و اعضای این گروهک تروریستی مدعی شدند که این نیروهای امنیتی عراق در حادثه امروز دست داشتند و دولت نوری المالکی را مسئول دانستند.
بررسی دستاویزهای کِری برای جنگ؛
"جانکری" وزیر امور خارجه آمریکا بهصراحت دلیل حمله به سوریه را اعلام کرد و با محکومکردن اقدامات قانونی ایران و حزبالله لبنان گفت: ما به سوریه واکنش نشان میدهیم تا به ایران و حزبالله هم پیام بفرستیم؛ عدم حمله به سوریه ایران را گستاخ خواهد کرد.
گروه بینالملل مشرق - بحران سوریه به صورت روزافزونی در حال گسترش است. حمله نظامی و جنگ احتمالی سوریه، به یکی از گزینههای اصلی مورد بحث در محافل سیاسی و رسانهای تبدیل شده است. اتهام کاربرد سلاح شیمیایی، بهانه لازم را به دست معارضین و مخالفین بشار داده تا به هدف نهایی خود یعنی سقوط وی نزدیک شوند. تردید، ابهام و شاید نیز امید به پیروزی، بستر لحظات تاریخی ذهن شخصی است که زمانی برای پیشرفت و اعتلای یک ملت سوگند یاد کرده بود و اکنون شاهد نابودی مردم و کشورش است. گام بعدی برای اسد سرنوشت یک دودمان و یک کشور و بخشی از یک تاریخ را تعیین میکند اگرچه جنگ داخلی و بیثباتی کشور، زخمی است که حتی در صورت رد احتمال حمله به سوریه، گریبان اسد را رها نخواهد کرد. آتش ناامنی، خونریزی، نفاق و مداخله، مدتهاست که قلمرو بشار را در زبانههای بیرحم خود گرفته است، بدون آنکه بتوان آن را مهار کرد.
تردید، ابهام و شاید نیز امید، بستر لحظات تاریخی ذهن اسد
اگرچه اشتباهات اسد در حکومتداری و رهبری سوریه، انکارناشدنی است اما نفرت از بشار جرقههای اصلی این آتشفشان خشونت را به وجود آورد. اصلاحات سیاسی، فرصتدهی به نخبگان و فراهمسازی بستر مناسب برای مشارکت مواردی بود که اسد آنها را نادیده انگاشت و نارضایتی مردمش را بیپاسخ نهاد اما آیا جنگ و دود و کشتار فعلی، نتیجه انقلاب مردمی است؟
آیا کشتار و جنگ و خونریزی در سوریه، نتیجه انقلاب مردمی است؟
انقلاب، اعتراض گروههای گسترده مردم علیه حاکمیت یک کشور است که با شیوههای خشونت آمیز درصدد سرنگونی حاکم هستند. بدون شک ماهیت آنچه در سوریه می گذرد با دیگر کشورهایی که انقلاب مردمی را از سر گذرانده اند، بسیار متفاوت است. دلیل اصلی این تفاوت، نفرت عمیق از بشار به عنوان رهبر و سکاندار حکومت سوریه است. در واقع این نفرت بود که جرقههای این فاجعه انسانی را روشن کرد و با تمام توان در آن دمید و هر لحظه آن را شعلهورتر کرد. اگر مردم، نیروهای دخیل در ناآرامیها را تشکیل میدادند، خشونت انقلابی که مشخصه آن، وسعت اما کم عمقی و کشته شدن تعدادی از مخالفان است، به وقوع میپیوست در حالیکه وقایع سوریه، جنگ میان حکومت یک کشور و مخالفانی بود که یا دشمنان بشار آنها را از خارج از مرزها گسیل کرده بودند و یا از طریق منابع خارجی، به منظور جنگ تمام عیار با بشار اسد، تجهیز میشدند.
مخالفان بشار اسد از سوی دشمنان بشار از خارج از مرزهای سوریه، گسیل و تجهیز میشدند.
چرا دشمنان بشار اسد، تمام نیروی خود را برای براندازی وی به کار گرفتند و حتی حاضر شدند که هزینههای بسیاری را در ازای سقوط بشار بپردازند.؟ این گزارش درصدد است تا نشان دهد گناه بشار از دید دشمنانش چه بود و چه مواردی منجر شد تا وی به عنوان یک عنصر مزاحم که باید از میان برود، تلقی شود؟ نکته مهم در این گزارش، نقلقولهای مستدل از سوی مخالفان بشار در مقابل شورای امنیت سازمان ملل و نیز کنگره آمریکا به منظور معرفی اسد به عنوان «مخل نظم خاورمیانه» است.طی چند روز اخیر جانکری وزیر امور خارجه آمریکا به صراحت دلیل حمله به سوریه را اعلام کرد و ضمن محکوم کردن ایران و حزب الله گفت: «ما به سوریه واکنش نشان میدهیم تا به ایران و حزبالله هم پیام بفرستیم. برخی خطر انجام این کار را می پرسند ولی باید پرسید این خطر اقدام نکردن چه می تواند باشد. مهم است زیرا در دنیایی که ما زندگی می کنیم قلدرها و جنایتکارانی مانند بشار اسد حتی با هشدارها آمریکا و دوستانش با مصونیت هزاران نفر از مردم خود را با بمب شیمیایی هدف قرار دهند و دنیا نتواند کاری انجام دهد. محکزدن عزم ما و خطر کسانی که فکر میکنند هر کاری بخواهند میتوانند انجام دهند، هیچ پایانی ندارد. این مسأله همچنین برای مناطق فراتر از مرزهای سوریه نیز اهمیت دارد. این مسأله باعث میشود ایران که خود قربانی حملات شیمیایی است در نبود اقدام برای به دست آوردن سلاح اتمی، گستاخ شود.» مهمترین مواردی که در تمام نامهها و بیانات لابیها و سازمانهای معارض با بشار، مشترک است، عبارتند از:- بشار؛ حامی «گروههای تروریستی»! نخستین دلیلی که دشمنان بشار اسد، گناه وی دانسته و اسد را به آن متهم میکنند، حمایت از «تروریسم و گروههای تروریستی» است! تروریسم و گروههای تروریستی از نظر آنان، گروههای مبارز فلسطینی مانند جهاد اسلامی، حماس و سایر گروههای مقاومت است.
آیپک به عنوان مهمترین لابی صهیونیستها در آمریکا در این رابطه ادعا میکند: «سوریه سه دهه است که حامی تروریسم شناخته شده است و حمایتهای سیاسی و مادی نه تنها به حزبالله بلکه به گروههای تروریست فلسطینی مانند حماس و جهاد را در دستور کار دارد.» این لابی مهم که دستورات اسرائیل را در ساختار سیاسی آمریکا به اجرا درمیآورد، تأثیر سوریه بر تشکیلات خودگردان را نیز گناه دیگر بشار خوانده و می نویسد:
«بشار اسد تشکیلات خودگردان فلسطین را تشویق میکند که دوباره خشونت را محور کار خود قرار دهد. وی محمود عباس را به اینکه مذاکرات صلح را کنار بگذارد و خشونت علیه اسرائیل را از سر گیرد، تحریک کرد.» اسد از سوی دشمنانش به تحریک ابومازن برای اعمال خشونت در مقابل اسرائیل محکوم است.
"مرتن کلین" یکی از صهیونیستهای معروف و یکی از مخالفان همیشگی اسد پیش از شروع جنگ معارضین در سوریه، اظهار میدارد: «بشار اسد هیچ نشانهای مبنی بر پایان دادن به حمایت گسترده از گروههای فلسطینی و دیگر گروههای تروریست اسلامی که در دمشق جای داده، از خود نشان نمیدهد.» یکی از لابیهای بزرگ وابسته به اسرائیل در پنتاگون آمریکا نیز نیز در تحلیلی می نویسد:
«بشار اسد میزبان حدود 19 سازمان از جمله گروههای فلسطینی است که در لیست سازمان های تروریستی قرار دارند.» یکی از بزرگترین لابیهای صهیونیستی فعال در فرانسه نیز گناه بشار اسد را این گونه بازگو می-کند:
«بشار اسد از تروریسم حمایت کرده و به سازمانهای تروریستی پناه داده است؛ و به اتحاد خود با ایران مباهات می ورزد.» همچنین دیوید هریس، رئیس لابی بزرگ کمیته یهودیان آمریکا با اعلام هشدار در مورد حماس، حزب الله و ایران می گوید: «حماس که مورد پشتیبانی بشار اسد بوده و در آنجا مستقر است، اسرائیل را غده سرطانی می داند که باید از بین برود» - بشار اسد؛ متحد حزب اللهحمایت بشار اسد از حزب الله، یکی دیگر از اتهامات مهمی است که از سوی دشمنان وی، بارها مورد تأکید قرار گرفته است. لابی بزرگ اسرائیلی در این باره می نویسد:
«اسد سلاحهای پیچیده و در حال افزایش سازمان تروریستی حزب الله را تأمین می کند. سوریه حزب الله را با موشکها M-600 که بردی برابر 155 مایل دارد و تمام جمعیت اسرائیل را در تیررس موشکهای حزب الله قرار می دهد، مجهز کرده است.» آیپک، بشار را نه تنها به تأمین تسلیحات، بلکه آن را به تأمین نیروی انسانی حزب الله متهم و عنوان میکند:
«اسد طی جنگ حزبالله با اسرائیل در تابستان 2006، بیش از 400 نظامی سوری را در اختیار حزب الله لبنان قرار داد. وی با کمکهای تسلیحاتی خود به حزبالله هم به صورت مستقیم و هم صدور مجوز برای عبور محموله های نظامی ایران از قلمرو سوریه، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را نقض می کند.» حمایت اسد از حزب الله، گناه نابخشودنی اسد
یکی دیگر از سازمانهای نظامی وابسته به اسرائیل که در پنتاگون آمریکا فعال است، اتهام حمایت سوریه از حزب الله را به ایران مرتبط کرده و می نویسد:
«سوریه به ایران اجازه داده است تا از راههای زمینی و هوایی دمشق جهت تحویل مهمات و تدارکات به متحدش در لبنان یعنی حزب الله استفاده کند. ایران در لبنان خرابکاری میکند و تهدیدی برای اسرائیل به شمار می آید.» یکی دیگر از سازمانهای بزرگ اسرائیلی با ابراز خشم نسبت به اسد می نویسد:
«بشار اسد از آغاز تشکیل حزبالله تا کنون از آن حمایت سیاسی و مادی میکند و یک چهارم مهمات حزب الله که موشکهای میان برد و دور برد را شامل می شود و در جنگ سال 2006 از آنها در جهت انهدام تانکهای اسرائیلی در جنگ حزب الله - اسرائیل استفاده شد، تأمین کرده است. در ژوئن 2010 نیز به حزب الله مجوز داد تا موشکهای ضد هواپیما را از قلمرو سوریه عبور دهد. اسد در مورد کمک به حزب الله می گوید حمایت از مقاومت یک وظیفه انسان دوستانه، حقوقی و اخلاقی است.» اسد نه تنها به کمک به حزب الله متهم است بلکه دشمنانش وی را ناقض حقوق بشر و مانع برقراری دموکراسی در
لبنان معرفی کرده و ادعا میکنند وی، مردم
لبنان را علیه اسرائیل تحریک می کند. در همین رابطه سازمان صهیونیست آمریکا مینویسد:
«بشار اسد یکی از موانع اصلی برقراری آزادی و دموکراسی در لبنان است، وی اجازه نمی دهد که لبنان دموکراتیک و آزاد ایجاد شود و دشمنی با اسرائیل را در میان آنان ترغیب می کند.» مشی سازشناپذیر اسد در قبال اسرائیل، منجر شد وی را «مخل نظم خاورمیانه» بخوانند.
-چالشگر نظم موجود در خاورمیانهیکی دیگر از اتهامات بشار از منظر دشمنانش، ایجاد بی ثباتی در منطقه خاورمیانه است. صهیونیستها این اتهام را اینگونه بیان می کنند:
«بشار در همکاری با ایران بر ضد منافع ما در منطقه گام برمی دارد، از تروریست ها حمایت می کند و رژیم منع گسترش هسته ای را تهدید می کند.» یکی از سازمانهای مهم اسرائیلی فعال در عرصه بین الملل نیز ادعا می کند:
«بشار اسد به نقش سوریه به عنوان چالشگر نظم موجود وفادار است، همانگونه که پدرش در زیر چتر شوروی سابق قرار داشت. سوریه خود را در همان سنگری که رژیم ایران قرار دارد، می بیند.»اقدامات در جهت مخالف با منافع کشورهایی مانند عربستان و قطر یکی دیگر از دلایل نفرت دشمنان وی است.
عوامل فوق مواردی هستند که اسد به جرم انجام آنها مورد نفرت دشمنانش بود به گونهای که نه تنها آتش جنگ داخلی را در سوریه، شعلهور کرده و موجب نابودی یک ملت شدند بلکه با تزریق سلفیها و وهابیون به عنوان خطرناکترین دشمنان دنیای اسلام و تقویت آنها، آینده نسلهای بعدی سوریه را نیز به فنا کشیدند. این در حالی است که اتهامات بشار همان وظایف مسلم کشورهای اسلامی است که کشورهای عرب، به فراموشی سپرده و آن را فدای منافع خود کردهاند. مقابله با رژیم اسرائیل و حمایت از گروههای مقاومت و نیز اقدامات مغایر با منافع کشورهای عرب مانند عربستان و قطر، دشمنان بشار را به اقدام علیه وی برانگیخت.
مسؤول حمله شیمیایی در سوریه مشخص شد؛
یک روزنامه اسکاتلندی فاش کرد شرکتهای انگلیسی عامل اعصاب سارین را به سوریه صادر کردهاند و در اختیار گروههای مسلح قرار دادهاند.
گروه بینالملل مشرق – روزنامه دیلی رکورد چاپ اسکاتلند فاش کرد شرکتهای انگلیسی با مجوز دولت انگلیس، عامل اعصاب سارین را که در حملات شیمیایی اخیر در حومه دمشق بکار گرفته شده است، به این کشور صادر کرده و احتمالا در اختیار گروههای مسلح قرار دادهاند.
براساس این گزارش سیاستمداران انگلیسی خواستار توضیح دیوید کامرون در خصوص فروش عامل شیمیایی به افرادی در سوریه شدهاند. این مواد شیمیایی در ماه ژانویه گذشته و 10 ماه پس از آغاز درگیریها در سوریه به این کشور ارسال شده است.
به گزارش مشرق، روزنامه ساندی میل نیز فاش کرده است دولت انگلیس به شرکتهای تولید کننده مواد شیمیایی این کشور اجازه داده است مواد شیمیایی قابل استفاده در تولید سلاح شیمیایی بویژه گاز اعصاب را به سوریه صادر کنند. مجوز ارسال "پتاسیم فلوراید" و "سدیم فلوراید" به سوریه که در ساخت سلاح شیمیایی و گاز اعصاب بکار میروند، ماهها پس از آغاز درگیریها در این کشور، صادر شده است.

عوامل شیمیایی یاد شده دقیقا همان موادی است که 10 روز پیش و در حمله شیمیایی به منطقه غوطه شرقی تحت کنترل گروههای معارض استفاده شده است. حملهای که رسانهها و کشورهای غربی ارتش سوریه و دولت اسد را مسؤول آن اعلام کردهاند و به همین بهانه هیاهوی حمله نظامی به سوریه را بدلیل "گذشتن از خط قرمز مورد نظر آمریکا" براه انداختهاند.

افشاگری این دو روزنامه اسکاتلندی احتمال استفاده معارضین و گروههای تروریستی از سلاح شیمیایی بر ضد مردم بیدفاع سوریه را بسیار تقویت کرده است و بر تردیدها و دو دستگیها در میان مدعیان حمله به سوریه به بهانه استفاده دولت از سلاح شیمیایی خواهد افزود.آمریکا و انگلیس که پیش از این هیاهوی حمله بیدرنگ به سوریه را به راه انداخته بودند، با رأی منفی مجلس نمایندگان انگلیس به طرح حمله و واگذار کردن حمله آمریکا به تصمیم کنگره، بیش از پیش در موضع ضعف و تردید قرار گرفتهاند.مجوز صادرات این مواد شیمیایی به سوریه را وزارت بازرگانی انگلیس در ماه ژانویه گذشته و در اوج درگیریها و کشتار مردم سوریه به دست معارضان مسلح، صادر کرده است.منابع غربی مدعی هستند در حمله اخیر شیمیایی به منطقه غوطه شرقی دمشق که تحت کنترل معارضان بوده است، بیش از 1400 نفر کشته شدهاند.
هدایای رؤسایجمهور ایران؛
در روزهای پایانی دولت دهم برخی گزارشها حکایت از انتقال دوهزار و 530 قطعه از هدایای خارجی احمدینژاد از مجموعه سعدآباد به محل دیگر داشت و این اتفاق در حالی رخ داده است که این هدایا که عمدتاً سمبلیک هستند و گاه گرانبها، نمادهایی از روابط ایران و کشورهای جهان میباشند که به شخصیت حقوقی احمدینژاد در قامت ریاست جمهوری اسلامی ایران داده شده است و نه به شخص حقیقی محمود احمدینژاد.
گروه سیاسی مشرق- هدیه دادن و هدیه گرفتن از کارهای مرسومی است که در تمام دنیا به مناسبتهای مختلف انجام میشود، این کار باعث ایجاد ارتباطات عمیقتر و بهتر بین شما و دهنده یا گیرنده هدیه میشود. در بین مسوولان کشورها و در دیدارهای آنان نیز این کار مرسوم است.
در میان رؤسای جمهور ایران به غیر از بنی صدر و شهید رجایی که مدت کوتاهی عهده دار این سمت بودند باقی رؤسای جمهور ایران هدایای زیادی را در سفرها و دیدارهای خود با مقامات و مسوولان کشورهای مختلف جهان دریافت کردهاند که آنها ثروت عظیمی است که از جاهای مختلف به مقام رئیس جمهوری ایران داده شده و از جانب ما باید برای نسلهای آینده به امانت نگه داشته شود.
آیتالله خامنهای و اهدای هدایا به آستان قدس رضوی
تاریخچه تشکیل موزه یادمانهای هدایا به سالها پیش برمیگردد. در سایت این موزه عنوان شده است که مقام معظم رهبری در اوایل دوران ریاستجمهوری خود، دستور ایجاد موزه هدایای ریاستجمهوری را صادر کردند. این امر در سال 1365 با گردآوری مجموعه هدایا و نگهداری در یکی از ساختمانهای دفتر ریاستجمهوری به انجام رسید و خود مقدمهای شد برای ایجاد موزه هدایای رئیسان جمهوری اسلامی ایران.
هدایایی که در دوران ریاستجمهوری حضرت آیت الله خامنهای به وی اعطاء شده، تعدادی زیادی از آنان در آستان مقدس رضوی و برخی از آنها نیز در موزه ریاست جمهوری نگداری میشود. تا پایان دوره ریاست جمهوری معظم له تعداد چهارصدوچهل وشش شی (شامل: دویست و شصت و هفت شی از هدایای مردمی و یکصد و هفتادونه شی از هدایای مقامات خارجی) به این موزه اهدا گردید.
هاشمی و تاسیس موزه در رفسنجان
بعدها در دهه 70 بهمنظور برآوردن بخشی از اهداف سازمان اسناد و کتابخانه ملی درجهت ایجاد آرشیو ملی، با توجه به بند پنجم قانون تأسیس سازمان اسناد ملی(سابق) یادمان رئیسجمهور حجتالاسلام والمسلمین هاشمی تأسیس و راهاندازی شد.
موزه ریاست جمهوری رفسنجان برای جمعآوری هدیههای رسمی و غیررسمی که در دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی از سوی مردم، سازمانها و کشورها به دولت تقدیم شدهاست در نظر گرفته شدهاست. این موزه ریاست جمهوری رفسنجان در سال ۱۳۷۰ طراحی و در بهمن ماه سال ۱۳۷۸ توسط سید محمد خاتمی افتتاح گردید. این ساختمان از ترکیب یک کره عظیم بتنی توخالی (به قطر ۳۰ متر) در داخل یک مکعب (که نمای خارج ساختمان میباشد) تشکیل شدهاست. این کره در داخل کار نورگیر اصلی را انجام داده و در بخش فوقانی جلوهای از گنبد را تداعی میکند. ساختمان اصلی بنا در سه طبقه اصلی و دو نیمطبقه جمعا زیربنایی معادل ۵۰۰۰ متر مربع را ایجاد میکند که بجز حیاط مرکزی زیرزمین که بخشی از کره را اشغال نمودهاست، مابقی بنای مفید، در فضای میان کره و مکعب ایجاد شدهاست.

این موزه دارای هشت غرفه است که غرفههای دوران کهن با ۴۰شیء نفیس و گرانبها، دوران معاصر با ۷۰شیء، دوران ریاست مجلس و ریاست جمهوری هاشمیرفسنجانی با ۱۱۲شیء، غرفه دوران سازندگی با ۱۱۷شیء و هدیه، غرفه دفاع مقدس و شهدا با ۵۱شیء و غرفه رفسنجانشناسی با ۴۵شیء از جمله این غرفهها هستند. کاربری اصلی بنا و طراحی اولیه آن بر مبنای محلی برای نگهداری از هدایای دوران ریاست جمهوری علیاکبر هاشمی رفسنجانی بود که اینک به جهت نبود ابنیه و فضای معادل در شهر رفسنجان، بیشتر به کتابخانه اصلی شهر و محل تجمع دانشجویان تبدیلشده است.
در دوره ریاست جمهوری حجت الاسلام والمسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی نیز تعداد هزاروصدوسیوچهار شی شامل : (ششصد و هشتاد و شش شی از جانب مردم و چهارصدو چهل و هشت شی نیز از جانب مقامات خارجی) به ایشان اهدا گردید.
اکبر هاشمی رفسنجانی روز یکشنبه 20خرداد سال 86 در محل کتابخانه، مرکز اسناد و موزه یادمان ریاست جمهوری در شهر رفسنجان به روند شکلگیری مرکز اسناد و موزه یادمان ریاست جمهوری در رفسنجان اشاره کرد و گفته است: در دوران ریاست مجلس و ریاست جمهوری یک خلاء واقعی برای نگهداری هدایای ارزشمند تاریخی دیده شد. در ایران آیین نامهای وجود نداشت که هدایایی که مربوط به شخص خاصی نیست و در واقع به مقام داده میشود در کجا و چگونه نگهداری شود.
وی با تاکید بر این که باید دوران خود را حفظ کنیم، گفت: آیین نامهای در دولت وقت تصویب شد تا هر رئیس جمهوری مجموعهای را برای نگهداری هدایای ارزشمند تاریخی احداث کند.
هاشمی اظهار داشت: حتی هدایای رهبری در زمان ریاست جمهوری ایشان نیز در مشهد و تهران نگهداری میشود. ثروت عظیمی که از جاهای مختلف به مقام رئیس جمهوری ایران داده شده از جانب ما برای نسلهای آینده به امانت نگه داشته شده است.
خاتمی و تشکیل موزه متمرکز
در دوران ریاستجمهوری خاتمی و با به پایان رسیدن دوران ریاستجمهوری وی اندیشه تشکیل یک موزه متمرکز برای نگهداری اشیاء و هدایای رئیسجمهور و همچنین اسناد مرتبط با آن شکل گرفت. از این رو بر اساس آئیننامه تشکیل یادمان رؤسای جمهور در شورای اسناد ملی مورخ ۲۱ خردادماه سال ۸۴ موزه یادمان رؤسای جمهور تحت نظر سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران تأسیس شد.
البته موزه یادمان ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی نیز زیر نظر سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران اداره میشود. ساختمان این موزه که در ساختمان شماره 240 مجموعه فرهنگی و تاریخی سعدآباد قرار دارد با حضور سید محمد خاتمی رئیسجمهور وقت در سوم خردادماه سال ۱۳۸۴ افتتاح شد و در این موزه برای سایر دورههای ریاستجمهوری نیز موزههای جداگانهای در نظر گرفته شده است.

این موزه که در ساختمان شماره ۲۴۰ سعدآباد قرار داشت در سال ۱۳۱۰ خورشیدی با ۲۵۰۰متر زیربنا ساخته شد و ابتدا برای سکونت فرزند دختر ملک فاروق در نظر گرفته شده بود و پس از انقلاب اسلامی به سازمان محیط زیست به منظور ایجاد موزه تاریخ طبیعی تعلق گرفت اما در جریان کنفرانس سران کشورهای اسلامی برای اسکان همراهان سران کشورها تخصیص داده شد و در نهایت با مصوبه هیئت دولت استفاده از این بنا با کاربری فرهنگی به سازمان اسناد و کتابخانه ملی واگذار شد.
این موزه حدود ۲۰۰۰ اثر در خود جای دادهاست که شامل قلب شیشهای اهدایی ژیسکار دستن رییس جمهور فرانسه، قطعهای از پرده کعبه اهدایی ولیعهد عربستان و آثار اهدایی یاسر عرفات، پاپ ژان پل دوم، کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل میشود.
اما به نظر میرسد که ادامه کار این موزه دولت مستعجل بود چرا که در تاریخ چهارم آبان ماه سال ۱۳۸۴ حق استفاده از ساختمان موزه و هدایای ریاستجمهوری به سازمان میراث فرهنگی اختصاص یافت و از آن تاریخ به بعد فعالیت این موزه تعطیل شد البته بر اساس چارتبندی جدید سازمان اسناد و کتابخانه ملی که در دولت نهم تشکیل شد گردآوری، حفظ و نگهداری کلی اشیاء و اسناد رؤسای جمهور به رئیس عالی هیئت امنای کتابخانه ملی اهداء شد.
احمدینژاد و سرنوشت نامعلوم هدایامحمود احمدی نژاد رئیس دولت نهم و دهم در بیش از صد سفر خارجی خود هدایای بسیاری را به نمایندگی از مردم ایران دریافت کرده است.

اواخر سال گذشته بود که ریاست جمهوری اعلام کرد که هدایایی که سران و مقامات کشورهای دیگر به رئیس جمهور ایران دادهاند ، فروخته میشوند تا درآمد حاصل از آن، صرف کمک به نیازمندان تحت پوشش بهزیستی شود.
این اقدام، در آن زمان با این نقد مواجه شد که هدایای داده شده به رئیس جمهور ایران، هدایای شخصی نیستند که با تصمیم شخصی فروخته شوند، بلکه آن هدایا ، که به "رئیس جمهور ایران" - و نه شخص احمدی نژاد - داده شدهاند و باید در موزه نگهداری شوند کما این که هدایای مقامات سایر کشورها به مسوولان ایران ، چه در قبل از انقلاب و چه بعد از آن ، در موزه نگهداری میشوند.
در روزهای پایانی دولت دهم برخی گزارشها حکایت از انتقال دو هزار و 530 قطعه از هدایای خارجی احمدینژاد از مجموعه سعدآباد به محل دیگر داشت. این هدایا به وسیله هشت کامیون منتقل شده است. هنوز درباره چرایی این جابجایی و اینکه آقای احمدینژاد از آن مطلع است یا خیر و همچنین محل جدیدی که منتقل شده توضیحی ارائه نشده است.
این اتفاق درحالی رخ داده است که این هدایا که عمدتاً سمبلیک هستند و گاه گرانبها، نمادهایی از روابط ایران و کشورهای جهان هستند به شخصیت حقوقی احمدینژاد در قامت ریاست جمهوری اسلامی ایران داده شده است و نه به شخص حقیقی محمود احمدینژاد، حال انتظار میرود هر چه زودتر اقدام لازم درباره این هدایا صورت گرفته و آنها نیز به موزه هدایای ریاست جمهوری اهدا شوند.
فارس گزارش میدهد
دعوت وزارت نفت از ۶ کمپانی بزرگ نفتی برای بازدید و مشارکت در توسعه پروژهها
معاونت بینالملل وزارت نفت از ۶ شرکت نفتی شل، توتال، رپسول، اینپکس، او ام وی و استاتاویل برای بازدید از پروژههای نفت و گاز و گسترش طرحهای توسعه دعوت به عمل آورد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس/a>>/> اخیرا معاونت بین الملل وزارت نفت به منظور همکاری مجدد با شرکت های چند ملیتی خارجی که سالیان گذشته در ایران فعالیت می کردند دوباره وارد مذاکره شده است.این معاونت در تماس با شرکت های نفتی شل انگلستان، توتال فرانسه، رپسول اسپانیا،اینپکس ژاپن، او ام وی اتریش و استات اویل نروژ به دنبال این است که مسئولان این کمپانی های نفتی، بازدیدی از تاسیسات نفتی ایران داشته باشند تا بتوانند همکاری های خود را همانند گذشته ادامه دهند.
حتی وزارت نفت نیز به دنبال اصلاح قراردادهای نفتی است تا بتواند شرایط سرمایه گذاری این عده از کمپانی های خارجی را در پروژه های نفتی ایرانی جذابتر کند به همین منظور به دنبال اصلاح قرارداهای بیع متقابل است.
تغییر ساختار قراردادهای بیع متقابل درحالی رقم خواهد خورد که مجله اقتصادی اکونومیست دیروز در تحلیلی از سیاست وزیر نفت ایران برای توسعه صنعت نفت با جذب سرمایه های خارجی در گزارشی که اخیرا منتشر کرده است، مینویسد: اکنون ایران مانند مکزیک یک رئیس جمهور جدید معتقد به اصلاحات دارد که می خواهد تولید نفت را از انحصار شرکت ملی نفت این کشور خارج سازد و سرمایه گذاری بخش خصوصی را با هدف افزایش تولید در این بخش بالا ببرد،اما یک تفاوت بزرگ این است که توانایی ایران برای انجام این کار شدیدا به دلیل تحریم های غرب محدود شده است.
با این حال، حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، بیژن زنگنه، وزیر نفت سال های دور این کشور را که دوران تصدی وی سال های طلایی سرمایه گذاری در نفت ایران محسوب می شد، مجددا به این سمت منصوب کرده است.در آن زمان، زنگنه قراردادهایی را با بسیاری از شرکت های بزرگ نفتی امضا و میلیاردها دلار سرمایه وارد بخش نفت کشور کرد.
وی از شرکت ملی نفت ایران تمرکز زدایی کرد و وزارت نفت را به محل فعالیت تکنوکرات ها تبدیل کرد،اما محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور قبلی، این افراد را مافیای نفت نامید و آنها را از وزارت نفت بیرون کرد. اکنون زنگنه مجددا تعدادی از این افراد را به کار گرفته است.
زنگنه قصد دارد میزان تولید نفت ایران را به حد سال 2005 یعنی حدود 4.2 میلیون بشکه در روز برساند، یعنی رشدی 60 درصدی نسبت به سطح فعلی تولید. وی وعده داده است که کار در میدان گازی پارس جنوبی را که به دلیل تحریم ها از مشکلات فنی و مالی رنج می برد، سرعت ببخشد.
این نشریه در ادامه این گزاترش آورده است: زنگنه همچنین طرح هایی برای اصلاح قراردادهای ایران با شرکت های خصوصی نفتی برای توسعه میادین دارد. در سال های اخیر دولت معمولا به جای قراردادهای سهم بری از تولید، قراردادهای بیع متقابل را به شرکت های خصوصی پیشنهاد می کرد که بر اساس آن، شرکت مزبور در پروژه های موفق، سودی معین و کم را دریافت می کرد. قراردادهای سهم بری از تولید که در آن شرکت خصوصی هرچه بیشتر تولید کند، سهم بیشتری عایدش می شود، موجب تشویق شرکت ها به تولید بیشتر می شود.
یک تحلیلگر مسائل نفتی در تهران در این باره میگوید، شرکت ملی نفت ایران احتمالا قراردادهای سهم بری از تولید را در مورد پروژههای با ریسک بالا در مرز با عراق به شرکت های خصوصی پیشنهاد خواهد داد،اما احتمالا این نوع قراردادها با مخالفت برخی از نمایندگان مجلس مواجه خواهد شد که معتقدند چنین قراردادهایی بر خلاف قانون اساسی هستند.
بر اساس این گزارش نرخ تورم در ایران بیش از 40 درصد است و این مسئله تامین مالی پروژه های انرژی توسط دولت از طریق انتشار اوراق قرضه نفتی را مشکل میکند. بنابراین، دولت به سرمایه گذاری خارجی نیاز دارد.
یکی دیگر از اهداف زنگنه این است که شرکت های نفتی خارجی تکنیک های مدرن استخراج نفت را به مهندسان ایرانی بیاموزند.
این گزارش در پایان می نویسد: زنگنه امیدوار است با ارائه پیشنهادهای «آبدار» به شرکت های نفتی غربی آنها را ناگزیر کند تا دولت هایشان را برای کاهش تحریم ها متقاعد کنند، اما بدون دستیابی به پیشرفت در عرصه دیپلماتیک، احتمال وقوع این امر کم به نظر می رسد.گزارش خبرنگار فارس حاکی است: پیشنهادهای جذاب وزارت نفت در حالی مطرح می شود که سابقه فعالیتهای این 6 شرکت خارجی در ایران هنوز در ذهن مانده است.هنوز از زمانی که لایحه حقوقی علیه شرکت نفتی توتال فرانسه به دلیل آنکه اطلاعات نادرستی از لایه های گازی پارس جنوبی در اختیار ایران قرار داده است تهیه و تنظیم شد و یا عملکرد شرکت استات اویل نروژ و قراردادی که در خصوص توسعه سه فاز پارس جنوبی با این شرکت منعقد شده بود نگذشته و ابهامات این قراردادها به قوت خود باقی است.از این جهت بهتر است معاونت بین الملل وزارت نفت قبل از آنکه از این شرکت ها دعوت به همکاری کند سابقه این شرکت ها را و نحوه فعالیتشان در ایران را مورد بازبینی قرار دهند تا در سال های آتی شاهد تخلفات جدید این شرکت ها در ایران نباشیم.
گزارش فارس
تاریخ را در جغرافیا نمیتوان «لاک» گرفت/ «نظامی» اسیر تحریفها
کشور آذربایجان با برداشتن کتیبههای فارسی از مقبره نظامی و جایگزینی آن با اشعار «ترکی» تلاشی کودکانه برای تحریف شخصیتهای تاریخی را در پیش گرفته است در حالی که نباید فراموش کرد تاریخ را هیچگاه نمیتوان در جغرافیای کشورها «لاک» گرفت.
به گزارش خبرنگار جامعه فارس، خلیل یوسف لی، مدیر مرکز نظامی گنجوی در آکادمی علوم جمهوری آذربایجان اعلام کرده است: کتیبههای اشعار فارسی نظامی گنجوی در مقبره این شاعر با کتیبههایی به زبان ترکی جایگزین میشود. گاهی اوقات بازدید کنندگان با مشاهده اشعار فارسی مقبره و موزه نظامی گنجوی فکر میکنند که نظامی گنجوی شاعر فارسیگوی بوده است؟!مقبره نظامی، شاعر پارسیگوی تمدن ایران زمین، اگر چه در گنجه که پس از تفکیک کشورها جزء جمهوری آذربایجان شده است قرار دارد اما خالی از لطف نیست که یادآور شویم تنها 22 سال از استقلال این کشور میگذرد و این شاعر سده ششم هجری را نمیتوان شاعری از آذربایجان خواند از سوی دیگر این شاعر بلندآوازه حتی یک بیت شعر غیر از زبان فارسی ندارد.
البته درباره اصالت این شاعر نامی مطلبی که به آن کمتر اشاره شده است، این است که او ایرانی و اصالتاً اهل شهر تفرش، روستای طاد (تا) است. چنانکه خود وی نیز به این مورد اشاره داشته است و یکی از دلایل تفرشی بودن نظامی این دو بیت از اقبالنامه ص (29) است:
گرچه در بحر گنجه گمم ولی از قهستان شهر قمم / به تفرش دهی هست تا نام او نظامی از آنجا شده نام جو
در سال 2007 دولت آذربایجان، نوروز علی محمداف، دانشمند فرهنگی را به اتهام اینکه در یک نشریه، نظامی را «غیرترک» خوانده بود، روانه زندان کرد و این دانشمند در سال 2009 در زندان جان سپرد.
با وجود فارسی بودن تمام آثار نظامی، قومگرایان پانترکیسم دیوان یک شاعر دیگر به نام نظامی قونوی (از دوران حکومت عثمانی) را به نظامی گنجوی منسوب میکنند.
جمهوری آذربایجان سالها است که ادعاهای غیرعلمی و متعددی را در راستای تحریف نظامی مطرح میکند به طوریکه با نصب مجسمه نظامی در میدانهای مختلف جهان از جمله رم، تلاش میکند این شاعر را آذربایجانی و غیرایرانی معرفی کند. پروفسور پائولا اورساتی، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ساپینتزای شهر رُم، نصب مجمسه نظامی در رم را یک «تحریف تاریخی» میداند.
دستدرازی کشورها نسبت به تحریف هویت مفاخر بزرگ ایرانی اقدامی تازه نیست و این موضوع پیش از این نیز درباره شخصیت مولانا نیز رخ داده بود.

کملطفی آذربایجان به نظامی / کشورهای نوپا دنبال هویتسازی هستند
محمدرضا مجیدی، سفیر و نماینده دائم ایران در یونسکو در گفتوگو با خبرنگار میراثفرهنگی فارس در خصوص اقدام اخیر کشور آذربایجان در برچیدن کتیبههای فارسی مقبره نظامی در گنجه میگوید: این کار، کم لطفی است. همه میدانند که نظامی شاعر پارسی گوی است.
وی ادامه میدهد که کشورهای نوپا با این اقدامات به دنبال هویتسازی برای خودشان هستند و تلاش میکنند آثار و شخصیتهای کشورهای دیگر را به عنوان نمادهای کشور خود مطرح کنند.
سفیر ایران در یونسکو تأکید میکند که البته این کارها از شأن نظامی نمیکاهد و بهتر است کشورها به این مفاخر به عنوان میراث مشترک نگاه کنند و برای تقویت و معرفی درست این شخصیتها اقدام کنند.
مجیدی راهکار پیشنهادی در برخورد با چنین دستدرازیهایی را ارتباطات مجموعههای غیردولتی و دانشگاهیان کشورها با یکدیگر عنوان میکند و میگوید: باید سازمانهای غیردولتی، متخصصان دانشگاهی، فرهنگستان و نخبگان نسبت به این موضوع، عکسالعمل نشان دهند تا آنها در مواجهه با چنین واکنشهایی از سوی نخبگان، اجازه چنین تعرضهایی را به خود ندهند.
بزرگان شعر و ادب را اسیر جغرافیا نکنیم
سیدعباس عراقچی، سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه نیز درباره جابجایی کتیبههای مقبره نظامی از فارسی به ترکی معتقد است: مسلم است که چنین اقدامی نمیتواند تغییری در هویت تاریخی و فرهنگی نظامی گنجوی ایجاد کند. این شاعر بزرگ پارسی گوی نماد و جلوهای از ارزشهای مشترک مردم منطقه از هر تبار بوده اشعار او در قلوب و اذهان حک شده است.
وی تأکید میکند که «بزرگان حوزه شعر و ادب بزرگتر از آن هستند که شأن و مقام آنها را اسیر جغرافیای امروز کنیم. نظامی گنجوی میراث مشترک مردم ایران و جمهوری آذربایجان بوده و از نظر ما این شاعر بزرگ نه تنها به مردم ایران و مردم جمهوری آذربایجان بلکه به همه جهانیان تعلق داشته و میراث مشترک بشریت است که باید در حفظ آن همگی کوشش کنیم.»

جایگزینی اشعار فارسی به ترکی، کار غیرحرفهای است
محمد میرشکرایی، محقق و پژوهشگر نیز به خبرنگار فارس میگوید: زبان نظامی در تاریخ مشخص است و اینکه کشور آذربایجان اشعار فارسی را با اشعار ترکی جایگزین کند کار غیرحرفهای است.
وی میافزاید: البته این کشور چون زبان مردمش ترکی است میتواند در کنار کتیبههای فارسی مقبره نظامی، ترجمه ترکی آن را قرار دهد نه اینکه کل کتیبههای فارسی را جمع کند و به جای آن کتیبههای اشعار نظامی به زبان ترکی را بگذارد.
مهدی حجت، معاون میراث فرهنگی کشور نیز در این باره از مردم و سازمانهای غیردولتی خواست تا نسبت به این موضوع واکنش نشان دهند.
اقدام کشور آذربایجان در جایگزینی کتیبهها از زبان فارسی به ترکی، اگر چه تحریف در تاریخ و هویت مفاخر بزرگ است و به ظاهر دستکاری فرهنگی است اما نقش پررنگ سیاست را در آن نمیتوان نادیده گرفت.
بارها دیده شده است که کمپینهای متعددی در راستای محکوم کردن برخی اقدامات به ویژه در شبکههای اجتماعی و فضای اینترنت شکل میگیرد که اثرات آن، قابل انکار نیست، آیا نظامی برای ایرانیان هر نقطه از دنیا این قدر اهمیت ندارد که کمپینی برای آن در محکومیت اقدام آذربایجان تشکیل شود؟ آیا هنوز وقت آن نرسیده است که دستگاههای متولی ترویج فرهنگ و تاریخ ایرانی اسلامی به جای واکنشهای انفعالی به تعرضات، اقدامی در راستای معرفی و تثبیت شخصیتها، مفاخر و آثار کشورمان در دنیا داشته باشند؟
پایان حضور منافقین در پادگان اشرف
تعدادی از اعضای سازمان منافقین که به بهانه فروش لوازم پادگان اشرف در این پادگان باقی مانده بودند، برای همیشه از پادگان اشرف اخراج شدند.
به گزارش خبرگزاری فارس/a>>/>، منافقین برخی از نیروهای عملیاتی خود را به بهانه فروش لوازم اشرف در این پادگان حفظ کرده بودند، اما واقعیت این بود که این افراد نیروهای عملیاتی بودند که برای انجام اقدامات تروریستی در این پادگان باقی مانده بودند.دولت عراق مکرراً ظرف ماههای گذشته در خصوص تخلیه پادگان اشرف به منافقین اخطار و تذکر داده بود، اما سرکردگان سازمان هر بار با روشی از این اقدام سر باز زدند.
زمینهای اشرف به کشاورزهای عراقی تعلق دارد که در زمان صدام به زور از آنها گرفته شده و در اختیار منافقین قرار گرفته است.
ظرف هفتههای اخیر تحرکات مشکوکی در داخل پادگان اشرف صورت گرفته بود که مسلماً از سوی نیروهای عراقی رصد میشد، اخبار و مطالبی هم که در سایتهای نفاق درج میشد، از اقدامات مشکوک و برنامههای اعضای این گروه در عراق خبر میداد.
همچنین افزایش تحرکات تروریستی عراق نیز بیارتباط با این تحرکات مشکوک پادگان اشرف نبود و به همین دلیل نیروهای نظامی عراقی در اقدامی به موقع برای تخلیه باقیمانده منافقین ساکن در اشرف اقدام کردند.
طی 10 سال گذشته بعد از سقوط صدام، منافقین همواره در برابر خواست قانونی ملت و دولت عراق مبنی بر تخلیه این پادگان مقاومت کردند و بعد از خروج نزدیک به 3هزار نفر از اعضای منافقین از اشرف و انتقال به لیبرتی، 80 نفر در این پادگان باقی ماندند که سعی داشتند زمینه را برای بازگشت اعضای اخراج شده فراهم کنند.