سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل

 

پیشنهاد حسین موسویان: ایفاء نقش توسط حاج قاسم برای کاهش تنش بین ایران و آمریکا/ ایران چگونه پس از 11 سپتامبر به آمریکا کمک کرد؟/منافع مشترک تهران و واشنگتن در چیست؟/ماجرای دعوتنامه رسمی ایران برای مقام امریکایی

تجربه من می گویند که مذاکرات مستفیم بین "لیولد جی آستین" فرمانده ستاد مشترک آمریکا و "حاج قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس می تواند رویکرد اثرگذاری باشد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سید حسین موسویان استاد دانشگاه پریسنتون و مذاکره کنننده هسته ای ایران در مقاله ای تحت عنوان "ایران، امریکا، افغانستان و حاج قاسم در "نشنال اینترست انلاین" نوشت: با وجود برنامه امریکا برای خروج از افغانستان در اواخر سال آینده میلادی، احتمال دارد که واشنگتن حضور  10 هزار پرسنل نظامی و غیرنظامی خود را در این کشور حفظ کند. نیاز به حفاظت از امنیت این افراد نیازمند آن است که ایالات متحده با همسایه های افغانستان از جمله ایران وارد تعامل شود.

به گزارش سرویس بین الملل انتخاب، طالبان و القاعده در عربستان سعودی و پاکستان به وجود امدند. بنابراین پس از حملات 11 سپتامبر، ایران کاملا از جنگ امریکا تروریستم حمایت کرد. تهران همچنین به عنوان یک رابطه دیپلماتیک مهم و کلیدی در کنفرانس بن 2001 نقش ایفاد کرد که موجب تسهیل در تلاش های امریکا و سازمان ملل برای مدیریت بحران افغانستان شد.

این آن سوی عملگرایی سیاست خارجی ایران  و علاقه ای برای کمک به یک افغاسنتان با ثبات را نشان داد. برای مثال ایران در ایجاد یک مشروعیت بین المللی برای دولت کابل سودمند بود. اما در ازای چنین اقدام بی سابقه ای، پرزیدنت جرج بوش، ایران را جزئی از "محور شرارت" خواند.

خروج نیروهای آمریکا از افغاسنتان فرصتی دیگر برای تعامل عملی با ایران را فراهم می کند. پس از نزدیک به یک دهه حضور در منطقه، واشنگتن باید به تهران به عنوان یک شریک استراتژیک بالقوه به منظور تقویت دورنمایی برای یک خروجی مسالمت امیز و افغانستانی با ثبات نگاه کند.

منافع ایران در افغانستان شامل یک مرز مشترک 600 مایلی می شوند و تهدیدی که برای بهداشت و امنیت ایران به دلیل تجارت مرزی مواد مخدر می شود.

افغانستان نزدیک به 90 درصد تریاک جهان را تولید می کند. نیمی از آن وارد ایران می شود و تهران بیش از 1 میلیار دلار سالانه در جنگ علیه مواد مخدر هزینه می کند.

ستاد مبارز با مواد مخدر ایران اعلام کرده است که اعتیار به مواد مخدر بزگرتین آسیب اجتماعی و تهدیدی بزرگ برای بهداشت و امنیت کشور محسوب می شود.

تعداد افرادی که در ایران مبتلا به ایدز شده اند، از سال 2001 دوبرابر شده و به 91 هزار نفر رسیده است که ابتلای 70 درصد این افراد به دلیل استفاده از سرنگ الوده بوده است.

اما منافع ایران در افغانستان فراتر از مواد مخدر است. از سال 1357، تقریبا 16 هزار مرزبان ایرانی در راه انجام وظیفه کشته یا زخیمی شده اند.

ایران هنوز میزبان بیش از یک میلیون کارگر و پناهجوی افغان غیرمجاز است که رابطه ی فرهنگی و دینی مستحکمی با ایران دارند.

همچنین مسئله ی امنیت اب در این خصوص وجود دارد چراکه منطقه ی شرقی بایر و خشک ایران به شدت متکی به آبی است که نشات گرفته از کوه های مرکز افغاسنتان است.

در نهایت، فعالیت های مرزی از سوی گروه های تروریستی از جمله القاعده و جندالله یکی از نگرانی های امنیتی محسوب می شود که ایران با ان مواجه است.

ایالات متحده و ایران همچنان منافع مشترکی در افغانستان دارند. این منافع شامل دستیابی با بهبود و پیشرفت مدوام در وضعیت حکومت در کابل، جلوگیری از جریان مواد مخدر و دیگر محموله های غیرقانونی، حل مشکل بحران پناهجویان افغان، تبدیل افغانستان به یک شریک تجاری قابل اعتماد و ترویج راه های ترانزینی و تجارت منطقه ای با احیای ابتکار جاده ابریشم، تقویت توانایی های نیروهای امنیتی افغان از طریق اموزش به آنها در سطح فدرال و استانی و ترویج اشتی ملی که شامل ورود نیروهای میانه رو طالبان به حکومت در کابل می شود.

در فوریه 2011، ایران دعوتنامه ی رسمی برای مارک گرسمن نماینده ویژه امریکا در افغانستان برای سفر به تهران ارسال کرد. واشنگتن این دعوتنامه را رد کرد. با این حال تهران به همکاری خود با جامعه بین المللی در مورد افغانستان با شرکت مقامات ارشدش از جمله وزیر خارجه در دو نشست بین المللی در استانبل و بن ادامه داد.

در این نشست ها، تهران از هدف ایجاد یک افغانستان دمکراتیک و با ثبات از طرحی که منجر به تسلط کامل افغان ها بر امنیت شان تا سال 2014 می شود حمایت کرد.

در خصوص بازسازی افغانستان هم، ایران همجچنان یکی از برجسته ترین حامیان مالی به این کشور در حوزه زیر ساخت، انرژی و پروژه های ساخت و ساز به حساب می اید که کمک های مالی اش از میزان حمایت های مالی کشورهای غربی عبور کرده است.

ایالات متحده باید موضع خود در مقابل ایران را از رویارویی به همکاری عملگرایانه در مسائل مورد نگرانی دو کشور تغییر دهد.

جیمز دوبینز نماینده ویژه امریکا در افغانستان و پاکستان که مذاکرات موفقیت امیزی را با ایران در خصوص افغانستان در سال 2001 داشت، می تواند نقشی مهم در تسهیل اجرای این ابتکار ایفا کند.

تجربه من می گویند که مذاکرات مستفیم بین "لیولد جی آستین" فرمانده ستاد مشترک آمریکا و "حاج قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس می تواند رویکرد اثرگذاری باشد.

حاج قاسم نقشی سازنده و محوری در مبارزه با القاعده در افغانستان پس از حملات تروریستی سال 2001 ایفا کرد. علیرغم اتهاماتی که متوجه حاج قاسم سلیمانی در امریکا است، او در خروج ایمن نیروهای امریکا در سال 2012 و 2013 سودمند و مفید بوده است.

این روابط نظامی می تواند بنیان اعنماد مشترک بین ایران و امریکا را بگستراند. پس از انتخابات ریاست جمهوری آتی در ایران، فرصت های برجسته ی بیشتری می تواند در پیشرفت روابط ایران و ارمیکا به وجود اید.
 
 
 
 
 
نشریه نشنال:

مردم ایران سرخورده اند، اما فهیم تر شده اند/حسن روحانی میانه رویی عملگرا و نزدیک به آیت الله خامنه ای و هاشمی/ تسلط او به پنج زبان خارجی/ در صورت حمایت خاتمی و هاشمی، احتمال پیروزی او زیاد است/ جلیلی، نامزد نامرئی احمدی نژاد

روحانی آماده مذاکره با امریکاست/او لحن تهران را تغییر خواهد داد/ ریچارد دالتون سفیر بریتانیا در ایران بین سال های 2002 تا 2006 می گوید: تمامی کاندیداها به نظام ایران وفادار هستند اما از نظر شخصیت، سابقه و تجربه تمایزات و تفاوت هایی بین انها وجود دارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


نشریه نشنال امارات نوشت: سعید جلیلی مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران قول پیگیری سیاست "مقاومت" (آنهم به شیوه ی خود) را در مقابل غرب در صورت پیروزی در انتخابات داد.

به گزارش سرویس بین الملل انتخاب، جلیلی مردی است که امیدوار به جایگزینی احمدی نژاد است که باید پس از هشت سال طوفانی، از صندلی ریاست جمهوری برخیزد.

رای دهندگان ایرانی با وچود آنکه سرخورده و ناراخت هستند اما فهیم تر شده اند.

آنها تفاوت زیادی بین کاندیداهایی که می توانند تاثیر بسزایی در نحوه ی زندگی روزانه آنها داشته باشند، قائل می شوند.

یک تحلیلگر ایرانی و استاد دانشگاه هاوایی می گوید: وقتی بگوییم، تفاوتی بین کاندیداهای ایران نیست، مثل این است که بگوییم بین اوباما و میت رامنی تفاوتی وجود نداشت.

ریچارد دالتون سفیر بریتانیا در ایران بین سال های 2002 تا 2006 با تایید نظر فوق می گوید: تمامی کاندیداها به نظام ایران وفادار هستند اما از نظر شخصیت، سابقه و تجربه تمایزات و تفاوت هایی بین انها وجود دارد.

روسای جمهور ایران نقش بزرگی در اداره اقتصاد کشور دارند و می توانند بر بحث هسته ای و سیاست خارجی تاثیر بگذارند.

جلیلی تندروترین فرد در میان هشت کاندیدای انتخابات است.  به گفته این تحلیلگر، حضور جلیلی در انتخابات بدین معناست که جریان محافظه کار و تندرو اولویتی غیر از مقابله با اقتصاد بیمار ایران را دارد.

وی افزود: البته مقابله با اقتصاد بیمار لازمه ی مدیریت بهتر است که او در این زمینه فاقد تجربه است.

حسن روحانی دیگر کاندیدای انتخابات ایران اگر نتواند ماهیت دیپلماسی هسته ای ایران را تغییر دهد اما می تواند لحن تهران را تغییر دهد.

این روحانی 65 ساله برجسته ترین کاندیدای معتدل و میانه رو در انتخابات است که میانه رویی عملگرا و نزدیک به رهبر عالی ایران و آیت الله هاشمی رفسنجانی است.

او اکنون کاندیدایی است که بیش از همه برای مذاکرات با آمریکا آماده است و  سیاست ایران را بر پایه تعامل خواهد گذاشت حتی با دشمنان.

در این هفته، او از اتهامات مطرح شده توسط جلیلی و دیگر تندروها در خصوص مذاکرات هسته ای در زمان او دفاع کرد.

حسن روحانی مسلط به زبان های انگلیسی، عربی، المان، روسی و فرانسوی است. در صورت حمایت رفسنجانی و خاتمی از او که احتمالش زیاد است، شانس پیروزی او در انتخابات بسیار است.

در همین حال، گمنه زنی ها مبنی بر آنکه جلیلی نامزد نامرئی احمدی نژاد است وجود دارد. کاندیدای اصلی احمدی نژاد مشایی بود که موفق به کسب احراز صلاحیت نشد. 
 
 
 
 
13روز تا حماسه سیاسی ملت ایران؛
به دنبال برگزاری دور اول مناظره‌های انتخاباتی ریاست جمهوری ایران با محوریت اقتصاد، رسانه‌های خارجی نیز به مانند رسانه های داخلی موضع‌گیری های مختلفی درباره این مناظره داشته‌اند که مشرق در راستای رصد هفتگی خود به آنها اشاره می‌کند.
به گزارش مشرق، دور اول مناظرات انتخابات با محوریت اقتصادی با تمامی نکات مثبت و منفی و حواشی خاص آن عصر روز گذشته انجام شد و هر یک از رسانه‌های خارجی نیز موضع‌گیری‌های متفاوتی از خود نشان داده اند که مشرق در ادامه رصد هفتگی خود به بررسی مهم‌ترین آنها می‌پردازد.

روزنامه تلگراف در تیتری با کمدی بودن مناظرات انتخاباتی ایران نوشت: اولین مناظره انتخاباتی در ایران اگرچه حول محور اقتصاد بود، اما تبدیل به سرگرمی برای مخاطبین تلویزیونی شد.

تلگراف در ادامه با رصد رسانه‌های داخلی می‌نویسد: بسیاری از رسانه‌‌های (اصولگرا) و اصلاح طلب از نحوه برگزاری مناظره اول انتقاد کرده‌اند و محسن رضایی فرمانده سابق سپاه در سایت خبری تابناک اعلام کرده است که در صورت عدم تغییر شکل مناظرات، در دو مناظره باقی مانده شرکت نکرده و تحریم می‌کند.



تلگراف همچنین به نقل از روزنامه بهار می نویسد: مناظره اول نامزدهای انتخاباتی بیشتر شبیه کمدی بود تا مناظره و تلویزیون ایران مهم‌ترین حادثه سیاسی ایران را تبدیل به سرگرمی خانواده های ایرانی کرد[1].

روزنامه انگلیسی روئیترز در مطلب خود با تیتر بزرگ نوشت: مناظرات اقتصادی انتخابات ایران محو در بی‌نظمی و آشوب شد.[2]

روئیترز در ادامه می‌نویسد: دور اول مناظرات انتخاباتی بین نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران به جای بحث و گفتگو درباره مسائل اقتصادی، به سمت مخالفت با سوال‌ها و ساختار مناظره منحرف شد.

روئیترز در قسمت دیگری از گزارش خود، مدعی شد: رهبر ایران به عمد ساختار مناظرات اینگونه چیده بود تا بعد از حوادث انتخابات ریاست جمهوری دهم، بارددیگر مشکلی برای شکور ایجاد نشود و عملا مناظره‌ها به استهزا گرفته شد.


روئیترز در قسمت دیگری از گزارش خود مدعی می‌شودف نصف بیشتر این مناظرات به اختلاف میان نامزدها با مجری تلویزیون گذشته است و عملا هیچ نتیجه‌ای از مناظره بدست نیامده است.

خبرگزاری فرانسه نیز با تیتر خاصی مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری را توصیف کرد؛ این خبرگزاری در گزارش خود با تیتر "شکست درخشش امیدواری به انتخابات ایران در مناظرات کسل کننده" مدعی می‌شود: اگرچه این مناظره درباره مشکلات اقتصادی ایران همچون تورم، کاهش درامدهای نفتی و بیکاری بوده است، اما نحوه برگزاری مناظره به گونه‌ای پیش می‌رود که نامزدهای انتخاباتی با اعتراض به سوالات بله و خیر مجری، نحوه مناظره را توهین به خود قلمداد کردند و محسن رضایی یکی از نازمدهای انتخاباتی و فرمانده سابق سپاه، اعلام کرد که با این اقدام، مشخص است که شما به دنبال دولت قوی نیستید.[3]


روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در گزارش خود درباره مناظرات دور اول ریاست جمهوری نوشت: مناظراتی که به دنبال حل مسائل اقتصادی بود، با شکایت نامزدها به تلخی منتهی شد.

واشنگتن پست در ادامه گزارش خودف با ذکر خلاصه‌ای از مناظره اقتصادی نامزدهای ریاست جمهوری می نویسد: حل مشکلات اقتصادی، کلمه کلید تمامی نامزدها بوده است ولی روش مجری مناظره سبب شد در دور دوم، عارف یکی از نامزدهای ریاست جمهوری ایران به یکباره عصباین بشود و اعلام کند 40 سال پیش به سوالات تستی پاسخ داده است و دیگر حاضر نیست به سوال بله یا خیر مجری جواب بدهد.[4]



روزنامه آمریکایی لس انجلس تایمز نیز در گزارش خود نوشت: نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران در مناظره خود امیداور به حل مشکل اقتصادی ایران هستند و هریک راه متفاوتی نسب به دیگر رقبا برای حل مشکلات اقتصادی ارائه می کند.

این روزنامه با ذکر خلاصه‌ای از اظهارات نامزدهای انتخاباتی درباره اقتصاد، مدعی می‌شود که بسیاری از ایرانیان 10 دقیقه بعد از تماشای مناظره تلویزیون خود را به دلیل بی فایده بودن مناظرات خاموش کردند و توجهی به اظهارات نامزدها نداشتند.[5]


خبرگزاری آسوشیتت پرس نیز همانند دیگر رسانه‌های غربی، سیاه‌نمایی خاصی از دور اول مناظره های انتخاباتی به مخاطب مخابره کردف این خبرگزاری در گزارش خود با تیتر "شعر و دعوا در مناظره انتخاباتی" نوشت: اقتصاد زخم خورده ایران بواسطه تحریم‌های غرب علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران محور اولین مناظره انتخاباتی ایران بود و اما نامزدهای انتخاباتی به جای حل مشکل اقتصاد، ترجیح دادن از اشعار استفاده کنند و در آخر، مناظره تبدیل به میدان جنجال میان نامزدها و مدیر جلسه شد.[6]

فارین پالسی نیز در گزارشی به بررسی اولین دوره مناظرات انتخاباتی پرداخت، این نشریه معتبر امریکایی در تیتر خود نوشت: "تبدیل شدن مناظرات انتخاباتی به بازی‌ها عجیب و غریب و سوالات تستی"؛ فارین پالیسی در ادامه گزارش می‌نویسد: اگرچه اینگونه اقدامات برای ما کمی مسخره و مضحک به نظر می رسد، اما آمریکا در انتخابات گذشته و در طول مناظرات، بسیاری از این روش‌های را آزموده است.[7]



 

تحلیل وعده‌های اقتصادی نامزدها
برخی وعده‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم، یادآور وعده انتخاباتی مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری دور نهم است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی مشرق ،مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری نهم وعده داده بود در صورت رئیس جمهور شدن به هر ایرانی بالای 18 سال 50 هزار تومان می دهد.

زمانی که کروبی آن وعده را مطرح کرد، اکثر نخبگان کشور با حالت تمسخر به وعده کروبی نگاه می‌کردند، اما با اعلام نتایج انتخابات، مشخص شد چنین وعده‌هایی، در جلب توجه مردم چندان بی‌تاثیر هم نیست.

در تبلیغات کنونی انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد بروز همان رویکرد در میان برخی نامزدها هستیم. در حالی که حل مشکلات اقتصادی مهمترین خواسته مردم از دولت آینده است، تقریبا تمامی محورهای برجسته شعارهای 8 نامزد هم مسائل اقتصادی است.

با این حال، مروری موشکافانه بر برنامه‌های تبلیغاتی برخی نامزدها خصوصا برنامه‌های تلویزیونی آنها نشان می‌دهد شعارها و وعده‌های عوام‌پسندانه بر برنامه‌های کارشناسی و راهکارهای مشخص، چربش دارد.

حتی برخی نامزدها به رغم اینکه از چند سال قبل تاکنون برنامه‌های مفصلی برای حل مشکلات اقتصادی کشور تدوین کرده‌اند، در برنامه‌های تلویزیونی خود ترجیح داده‌اند به جای تمرکز بر این برنامه‌ها، وعده‌های عوام‌پسندانه را برجسته کنند تا شاید از این طریق بتوانند بر سبد آراء خود بیفزایند.

 در ادامه به برخی از این شعارها نگاهی می‌اندازیم:

***
شعارهای محسن رضایی

1. به مردم قول می‌دهم که نه تنها تحریم‌های اقتصادی را برمی‌داریم بلکه اقتصاد ایران را شکوفا میکنیم

2. تورم و گرانی در 6 ماه اول دولتم حل خواهد شد

3. یارانه نقدی را 65 هزار تومان افزایش می‌دهم

4. ایجاد 5 میلیون شغل برای بانوان و سالمندان

5. به هر زوج جوان 23 میلیون تومان می‌دهم

6. به کشاورزان یارانه سبز می‌دهم

7.سهم مردم از سهام عدالت را می بخشم


این نوع شعارها و وعده‌های محسن رضایی، در حالی از زبان وی مطرح شده که او شاید کامل‌ترین برنامه اقتصادی را در میان سایر نامزدها تدوین کرده و در اختیار دارد.

احتمالا این برداشت که عامه مردم به کلیت برنامه‌ها اعتنایی ندارند و شعارهای دهان‌پرکن را راحت‌تر درک می‌کنند، محسن رضایی را بر آن داشته که در برنامه‌های تبلیغاتی‌اش مکررا وعده‌هایی چون پرداخت یارانه سبز به کشاورزان، افزایش 65 هزار تومانی یارانه نقدی به مردم، پرداخت جهیزیه 23 میلیون تومانی به زوج‌های جوان و ... را مطرح کند.

ابهام اصلی درباره این وعده‌ها آن است که منبع تامین اعتبار لازم برای اجرای چنین طرح‌هایی کجاست؟ مگر نه این است که دولت هم‌اینک با کسری بودجه روبرو است، پس چطور می‌توان مثلا یارانه نقدی را افزایش داد، آنگاه شعار کاهش تورم را هم داد؟

و اینکه آیا بخشش مابقی سهم مردم از سهام عدالت مگر از اختیارات رئیس جمهور است که وی این شعار را بارها در رسانه های مختلف تکرار کرده است .


* شعارهای حسن روحانی

1.    رشد اقتصادی را به 8 درصد می‌رسانم

2.    کاهش نرخ بیکاری

3.    توزیع یارانه کالایی در کنار یارانه نقدی

4.    آنچنان مردم را از درآمد سرشار کنیم که اصلاً به یارانه ۴۵ هزار تومانی نیازی نداشته باشند

5.    کلید حل مشکلات در اختیار من است

وعده‌های حسن روحانی خصوصا «کلید»ی که وی آن را نماد دولتش معرفی کرد، چیزی جز اهداف دولت‌های قبلی نیست. تکرار این شعار که «آنچنان مردم را از درآمد سرشار کنیم که اصلاً به یارانه ۴۵ هزار تومانی نیازی نداشته باشند» بدون آن که راهکار تحقق چنین وعده‌ای ارائه شود، نمی‌توان به اقناع افکار عمومی منجر شود.

حسن روحانی راهکار تحقق رشد اقتصادی 8 درصدی را بهبود فضای کسب و کار معرفی کرده، اما در همین نقطه متوقف شده و دیگر توضیح نداده که اصلا بهبود فضای کسب و کار یعنی چه؟

* شعارهای علی اکبر ولایتی

1.    حل مشکلات حاد اقتصاد کشور در 100 روز

2.    آزاد کردن پول‌های محصورشده ایران در دیگر کشورها

در میان وعده‌هایی که ولایتی داده، بی‌تردید «حل مشکلات حاد اقتصاد کشور در 100 روز»، عجیب‌ترین آنها است. این وعده آنچنان دور از انتظار است که حتی رقبای وی نیز با طعنه از آن یاد کرده‌اند.

آقای ولایتی تاکنون توضیح نداده که مشکلات حاد اقتصاد کشور کدامند و با چه راهکاری می‌خواهد 100 روزه آنها را حل کند؟ اصلا رقم 100 روز از کجا آمده است؟آقای ولایتی به عنوان یک دیپلمات  با تجربه باید بداند برخی اطلاعات اقتصادی که در اختیار دارند را نباید براحتی در رسانه های عمومی مطرح کرد!

* شعارهای محمدرضا عارف

1.    سالی یک میلیون شغل ایجاد می‌کنم

2.    تورم را تک‌رقمی می کنم

3.    اجرای طرح مسکن ماندگار

4.    افزایش رشد اقتصادی کشور به 8 درصد

محمدرضا عارف، ابتدا وعده ایجاد یک میلیون شغل را مطرح کرد، اما اخیرا 200 هزار تای دیگر روی وعده‌اش گذاشته و آن را به یک میلیون و 200 هزار رسانده است.

اینطور ادامه پیدا کند احتمالا تا روزهای آخر انتخابات، عارف نیز همچون احمدی‌نژاد وعده ایجاد 2 میلیون شغل در سال را خواهد داد.

عارف تاکنون درباره راهکارهای عملیاتی تحقق توامان تورم تک رقمی، رشد اقتصادی 8 درصدی و اجرای مسکن ماندگار، توضیحات دقیقی نداده است. یک سوال هم این است که چطور عارف در دولت خاتمی که معاون اول بود این طرح‌ها را اجرایی نکرد؟

* وعده‌های سعید جلیلی

1.    آزادسازی ظرفیت‌های اقتصادی کشور

2.    اصلاح ساختار اداری-اجرایی کشور

در مدتی که از تبلیغات انتخابات گذشته، سعید جلیلی کمترین وعده اقتصادی را داده است، اما او بیشتر از کلیات و گفتمان‌ سخن رانده است. با این حال، جلیلی تاکنون توضیح نداده که مقصودش از کلیاتی که مطرح کرده مثل اصلاح ساختاری اداری-اجرایی کشور چیست؟ آیا برای اصلاح طرحی دارد؟ آزادسازی ظرفیت‌های اقتصادی کشور نیز تاکنون یکی دو مثال محدود داشته است، مثل استفاده از فرصت ترانزیت کشور.



* وعده‌های محمد غرضی


1.    منفی کردن تورم

2.    نظام آموزشی را به سمت اشتغال سوق داد


چربش عوام‌پسندی بر واقعیت کارشناسی، در شعارهای غرضی بسیار پررنگ است. همین شعار منفی کردن تورم، نشان از نبود نگاه کارشناسی در بیان وعده‌های وی دارد، چرا که اساسا تورم منفی، مزیت نیست بلکه خطری برای هر اقتصادی است. اما بدیهی است غرضی با هدف جلب توجه مردمی که این روزها از گرانی‌ها گلایه دارند، شعار منفی کردن تورم را سر می‌دهد، چرا که تورم منفی در اقتصاد ایران تقریبا ناممکن است و البته غرضی حتی برای کاهش تورم نیز راهکاری ارائه نداده است.

بررسی دیگر شعارهای غرضی نیز ضروری به نظر نمی‌رسد.

* شعارهای محمدباقر قالیباف

1.    طی دو سال ثبات را به اقتصاد کشور می‌آورم

2.    تثبیت قیمت ارز و دلار

3.    هزینه های تولید را کاهش دهیم. که این منجر به کاهش قیمت می‌شود.

4.    بعد از تثبیت قیمت‌ها بلافاصله به سمت کاهش قیمت‌ها می‌رویم.

5.    مردم ما مطمئن باشند که در ۶ ماه اول باید آثار کارم مشخص باشد

6.    شهرداری اکنون بدون نفت اداره می‌شود

وعده‌هایی که قالیباف داده،‌ بسیار کلان و پراهمیت است و البته هر ایرانی آرزو دارد که چنین وعده‌هایی محقق شود، اما آیا در عمل نیز اینگونه است؟ ایرادی که وعده‌های قالیباف دارد این است که گویی برای یک شرایط اقتصادی بهینه طراحی شده‌اند و در آنها واقعیات کنونی اقتصاد ایران از جمله اثرات تحریم‌ها نادیده انگاشته شده است. ادعای مدیریت شهرداری بدون نفت هم از آن چشم بسته غیب گفتن‌ها است.

وعده‌های غلامعلی حدادعادل


1.    مهمترین وظیفه دولت آینده تثبیت نرخ ارز است

حدادعادل در طول تبلیغات، شعارها و وعده‌های اقتصادی کمی داده است، اما تک‌وعده‌هایی که داده نیز تبیین نکرده است. مثلا او در پاسخ به اینکه برای تثبیت قیمت ارز چه کارهایی باید کرد، گفته است: « اینکه برای تثبیت قیمت ارز چه کارهایی باید کرد توضیح مفصل تری دارد که آن را به جلسات دیگر واگذار می کنم.» ما هم منتظریم آن جلسات دیگر فرا برسد.

* جمع بندی

مروری بر سخنرانی های نامزدها نشان می دهد، فصل مشترک مواضع تمامی نامزدها به صورت ضمنی عبارت "ما می توانیم مشکلات را حل کنیم" است، اما در مورد چگونگی حل این مشکلات، راهبرد مشخص و شفافی به جز برخی صحبت های موردی یا شعاری ارائه نمی شود و به وعده های اقتصادی نامزدها در روزهای آینده بیشتر خواهیم پرداخت.
 
 
 
دکتر ابوعامر حمایت تمام عیار ایران از حکومت بشار اسد در سوریه را "بوسه مرگ " بر روابط ایران و حماس می خواند و می افزاید: ایران با این حمایت نه تنها نفوذ گذشته خود را در غزه و در بین حماس بلکه در کل فلسطین و جهان اسلام از دست داده است.
یک مقام حماس در غزه از اختلاف این گروه مقاومت فلسطینی با ایران بر سر سوریه  خبر داد و گفت که ایران دیگر مثل سابق به این گروه کمک مالی نمی کند.

به گزارش عصر ایران، "غازی حمد" معاون وزیر خارجه دولت حماس در گفتگو با روزنامه دیلی تلگراف بریتانیا افزود:"روابط این گروه با ایران پس از بحران سوریه «بد» شده است" و او بنا به دلایل دیپلماتیک وسیاسی نمی تواند بیشتر از این در این رابطه توضیح دهد.

غازی حمد درباره کمک های مالی ایران گفت:" من می توانم بگویم (کمک های مالی ایران) مثل سابق نیست. من نمی توانم به شما رقم دقیق بدهم. برای حمایت از انقلاب سوریه ما هزینه های خیلی زیادی دادیم."

وی افزود:" من انکار نمی کنم که ایران از سال 2006 به ما کمک های مالی و غیر مالی می کرد. اما الان اوضاع مثل گذشته نیست و من نمی توانم بگویم (روابط ما با ایران) مثل گذشته طبیعی است. من الان نمی توانم بگویم ما با ایران در همکاری نظامی هستیم."

دیلی تلگراف در ادامه به نقل از دکتر " عدنان ابو عامر" استاد دانشگاه علوم سیاسی در غزه می نویسد که ایران از سال 2006 و همزمان با پیروزی حماس در انتخابات ماهانه رقمی بین 13 تا 15 میلیون پوند  کمک مالی به دولت اسماعیل هنیه ارایه می کرده است.

این استاد دانشگاه در غزه می افزاید که ایران گرچه کمک مالی خود را به طور کامل قطع نکرده است و برای ادامه پیوند و نفوذ خود روی این گروه فلسطینی همچنان کمک هایی مالی به این گروه ارایه می دهد اما رقم این کمک ها پس از اختلافات درباره بحران سوریه دیگر مثل سابق نیست و کاهش یافته است.

دکتر ابوعامر حمایت تمام عیار ایران از حکومت بشار اسد در سوریه را "بوسه مرگ" بر روابط ایران و حماس می خواند و می افزاید: ایران با این حمایت نه تنها نفوذ گذشته خود را در غزه و در بین حماس بلکه در کل فلسطین و جهان اسلام از دست داده است.

" احمد یوسف" یکی از مشاوران اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت حماس در غزه نیز به دیلی تلگراف می گوید:" ما اصلا از ایران که همواره ندای حمایت از مردم مظلوم و مقابله با دیکتاتورها را سر داده است ، انتظار نداشتیم که از اسد این چنین حمایت کند."
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد