غلامرضا فروغی نیا: اخیراً تحولات مربوط به شرکت تعاونی مصرف فولاد خوزستان بویژه اینک که در آستانه انتخابات هیات مدیره قرار گرفته نگرانی هایی را چاشنی ذهنیت سهامداران آن نموده است. تحلیل ذیل به منظور بهره مندی از تجربه گذشته دورنمای آینده را مدنظر قرار داده به این امید که بتواند سره از ناسره باز شناسد.
نقبی به گذشته:
شرکت تعاونی مصرف فولاد خوزستان در گذشته و تاکنون بسان بسیاری از شرکت های تعاونی مصرف در تسلسلی از وظائف جاری یعنی خرید برخی از کالاها و فروش آن ها به اعضا همچون فروشگاه هایی بزرگ عمل نموده است. در حقیقت فلسفه اولیه شکل گیری این موسسه، کوتاه نمودن فاصله عامل عرضه تا عامل مصرف برای کاهش قیمت بازار بود. بدین ترتیب مصرف کننده انتظار داشت در همین فرایند با بهایی کمتر از بازار بتواند مایحتاج خویش را از این موسسه خریداری نماید. اما واقعیت موجود در مورد بسیاری از تعاونی های کشور لاجرم سرنوشت مشابه ای را برای تعاونی مصرف فولاد هم رقم زد و انتظارات از این نهاد در حد خرید اقساطی کالاهای بادوام منزل که از طریق فیش حقوقی کسر می شدند، تنزل یافت. با بالا رفتن سطح معیشت و تغییر الگوی مصرف انتظار این بود که تعاونی مذکور نیز بتواند خود را با شرایط تطبیق دهد اما عدم دگرگونی در سطح مطالبه هیات های مدیره و بالطبع سهامداران به گونه ای بود که حساسیتی حتی برای ماندگاری در عضویت آن و یا تسویه از سوی افراد ملاحظه نمی شد.
شاید بارزترین نکته ای که بر روی حیات تعاونی تأثیر غیرمستقیم گذاشته و می گذارد، سرنوشت تعاونی اعتبار، تعاونی رزمندگان و تعاونی بازنشستگان فولاد خوزستان بوده که هر یک به فاصله ای اندک از یکدیگر در سراشیبی عدم اعتماد و درگیری های داخلی عمری ناپایدار برایشان رقم زده شد. در این میان بارزترین تعاونی های شکست خورده تعاونی اعتبار فولاد اهواز (یا خوزستان) بود که در ابتدا با حمایت های گسترده مدیریت وقت فولاد توانست سه هزار نفر اعضای خویش را در فاصله ای دو ساله به سودهایی معادل حتی صد در صد سرمایه برساند. بازتاب همین سودآوری بدون توجه هیات مدیره به ذخیره سازی بخشی از سود برای جبران ادعاهای امثال اداره دارایی اهواز بواقع مرگ اصل سرمایه تعاونی یاد شده را رقم زد. کاری که مشابه آن در شرکت های ذوب آهن اصفهان و فولاد مبارکه نیز در قالب شرکت های "تکادو و توکا" شکل گرفته بود اما آنها با درایت هرچه تمامتر از توزیع صد در صد سود اجتناب نموده به گونه ای که این شرکت ها اینک در بورس سهام و اوراق بهادار کشور دارای جایگاهی شایسته و سزاوار هستند اما از تعاونی اعتبار فولاد اهواز جز استخوانی فرتوت باقی نماند.
بیاد داریم که تعاونی اعتبار در ابتدا به صورت یک صندوق قرض الحسنه با عضویت کارکنان رسمی شرکت فولاد اهواز شکل گرفت. پس از آن و در زمان مدیریت عاملی مهندس احمدعلی هراتی وی به قصد کمک به کارکنان آن را به صورت یک پیمانکار طرف قرارداد پذیرفت. بدنه اولیه مدیریت تعاونی مذکور از مدیران شرکت بودند و بالطبع فکر می کردند که نفوذ مدیریت سودآوری تعاونی را در درازمدت تضمین خواهد کرد لذا از محکم نمودن ساختار تشکیلاتی این تعاونی غافل شدند. به گونه ای که پس از روی کار آمدن علی پالیزدار مدیرعامل وقت گروه ملی صنعتی فولاد ایران در رأس این شرکت و ادغام شرکت های سه گانه فولاد اهواز- گروه ملی- فولاد کاویان در یکدیگر و در قالب شرکت فولاد خوزستان عملاً هرگونه کمک و مساعدت به تعاونی اعتبار کارکنان فولاد اهواز را قطع نمود. چنین رویکردی در حقیقت آغاز افول تعاونی اعتبار گردید. بویژه اینکه این واقعیت تلخ همزمان شد با موضع گیری جدید اداره دارایی خوزستان در بستن مالیاتی معادل 700 میلیون تومان برای دو سال عملکرد 1373 و 1374 این تعاونی در حالیکه سودهای سال های مذکور در پایان همان سال ها پرداخت شده بود و عملاً اندوخته چندانی در صندوق تعاونی مذکور برای مواجهه با چنین رویداد غافلگیر کننده ای وجود نداشت. اداره دارایی اهواز در آن مقطع زیر نگاه افکار عمومی استان و بالطبع استاندار وقت (مقیمی) که صراحتاً و با تاکید به این اداره فشار می آورد که حتماً تعاونی اعتبار فولاد اهواز باید مالیات بدهد، عزم خویش را جزم نمود تا از همه طریق درآمدهای تعاونی اعتبار را مسدود نماید.
در اینجا باید به این نکته توجه نمود که مدیرعامل و هیات مدیر وقت تعاونی اعتبار قبل از توزیع سود در سال های 73 و 74 معافیت مالیاتی خویش را به صورت مکتوب در دست داشتند اما وقتی که آوازه پرداخت سودهای صد در صدی تعاونی اعتبار همه استان را تحت الشعاع قرار داده بود تحریک برای موضع گیری اداره دارایی امری قابل پیش بینی می نمود. در این شرایط مدیران وقت تعاونی می توانستند با ذخیره سازی و سرمایه گذاری در پروژه ها و شرکت های دیگر از انعکاس این گونه سودآوری بپرهیزند اما هیجان زدگی ناشی از دستیابی به سودهای مذکور راه را برای هرگونه کمک در زمان مدیریت علی پالیزدار (در رأس مجموعه ای که حالا ترکیبی در سه شرکت در هم تنیده بود) بسته بود. چرا که پالیزدار حالا می بایستی توجیه سودهای کلان تعاونی اعتبار را برای کارکنان گروه ملی که وی وابستگی عاطفی بیشتری هم به آنها داشت (و با آمدنش به فولاد خوزستان تقریباً اکثر مدیران آن واحد صنعتی را در رأس مجموعه جدید قرار داده بود) داشته باشد.
در حالیکه دو مانع تغییر مدیریت وقت شرکت فولاد خوزستان و تغییر موضع اداره دارایی به اندازه کافی توانسته بود کیان تعاونی اعتبار را به انفعال درآورد سردرگمی اداره کل تعاون خوزستان و اعتراضات سهامداران نیز تیر خلاصی بود که این شرکت نوپا را به ورشکستگی هدایت نمود. اولین اقدام برخی از سهامداران با انتشار اعلامیه اعتراضی در خصوص خریدن یک دستگاه پاترول برای مدیرعامل وقت تعاونی اعتبار توسط یکی از کارشناسان ارشد واحد سفارشات و انبارها شکل گرفت. و وقتی این اعتراضات گونه ای غیرقابل کنترل به خود گرفت حجم شایعات روزبروز به تنش های داخلی تعاونی اعتبار می افزود به گونه ای که یکی ازمعترضان که بعداً به عضویت هیات مدیره تعاونی درآمد در سخنانی در مسجد حجت (عج) با هیجان هرچه تمامتر ارزش هر سهم تعاونی اعتبار را که 200 هزار تومان به صورت اسمی بود تا مرز غیر واقعی یک میلیون تومان برآورد نمود. و بدین ترتیب موجی از بی اعتمادی به درون بدنه کارکنان تعاونی اعتبار که در آن مقطع در بیش از 20 پروژه و 6 شرکت مشارکتی در حال فعالیت بودند، سرایت داده شد. وقتی که طرح و بحث در مورد شخصیت مهندسین شریک تعاونی اعتبار که در حقیقت مجریان پروژه های تعاونی بودند به تریبون مجامع عمومی این تعاونی کشیده شد جرقه خلاصی برای انشقاق آنها از تعاونی شد. به گونه ای که وقتی یکی از اعضای جدید هیات مدیره تعاونی نام آنها را در حسینیه دویست دستگاه به زیر سوال بردند، همگی فردای آن روز استعفای خود را از مشارکت با تعاونی اعتبار به هیأت مدیره اعلام نموده و بدین گونه ضربه کاری دیگری بر پیکره نیمه جان تعاونی وارد آورده شد.
در اندک زمانی آغاز آنارشیسم وارد شده به تعاونی با بالا رفتن سطح مطالبات و تحریک و ایجاد عدم اعتماد در حیطه کارکنان پروژه ها باضافه ضعف ساختار جوان و تشکیلات نوپای آن شیرازه این تعاونی را در اندک زمانی در هم تنیده ساخت.
علل شکست تعاونی اعتبارفولاد:
بنابراین در تحلیل ماهیت ظهور و بلوغ و شکست تعاونی اعتبار می توان علل را در موارد ذیل خلاصه نمود:
الف) ساختار جوان و عدم سازماندهی تشکیلاتی تعاونی
ب) تکیه مفرط بر حمایت مدیریت وقت شرکت فولاد اهواز
ج) ضعف تحلیل برخی از اعضای هیأت مدیره وقت در نگاه کوتاه مدت به حیات تعاونی اعتبار
د) جوسازی در سطح استان پیرامون سوددهی بالای تعاونی و احساس تبعیض در سایر کارکنان بخش های اقتصادی استان
هـ) بالا بردن سطح مطالبات غیرواقعی از سوی برخی از افراد حاشیه نشین و برخی از اعضای هیات مدیره
و) بی برنامگی برخی از کاندیداهای عضویت در هیأت مدیره تعاونی که صرفاً با شعار جلوگیری از تضییع اموال و دارایی های تعاونی وارد مدیریت شده بودند.
ز) ایجاد حواشی زیاد در خصوص حیف و میل باعث از دست رفتن اعتبار عمومی تعاونی گردید.
ح) محافظه کاری مدیریت بعدی شرکت فولاد در دادن پروژه به تعاونی بر اثر تبلیغات گسترده حاشیه ساز و برای در امان ماندن از ترکش های احتمالی
ط) ضعف اداره کل تعاون استان در حمایت از موقعیت تعاونی و درگیر شدن این اداره در امواج ساخته شده در حاشیه شرکت و عدم مقاومت اداره مذکور در برابر تناقض های دستوری اداره دارایی اهواز پیرامون مالیات های غافلگیر کننده وضع شده جهت تعاونی اعتبار بویژه جهت سال های 1373 و 1374 که کمر تعاونی را شکست و آن را با زیان انباشته مواجه ساخت.
ی) وجود عضوی از کارکنان تعاونی اعتبار که پس از درگیری با مدیریت وقت تعاونی و اخراج وی کلیه اطلاعات مربوط به معاملات شرکت را در اختیار اداره دارایی اهواز قرار داد و منشاء بسیاری از تحریکات جهت اخذ مالیات از تعاونی اعتبار گردید. در حالیکه قبل از توزیع سود هیأت مدیره وقت نامه معافیت مالیاتی خود را از اداره دارایی اخذ کرده بودند، اما تحریکات فرد یاد شده تأثیر خویش را در تغییر موضع اداره دارایی بخوبی نشان داده و اثبات نمود.
ک): اشتباه بخش حسابداری تعاونی اعتبار در محاسبه غیرواقعی سود سال 1374 که علیرغم اصلاح آن در سال های بعد، اداره دارایی حاضر به پذیرش اصلاحیه سود نگردید و محاسبه مالیات بر اساس سود واهی به تعاونی اعتبار تحمیل گشت.
ل): رکود اقتصادی طی سالهای 1374 و 1375یکی از مشکلاتی بود که همزمان با سایر عوامل قدرت تعاونی اعتبار را برای تطبیق با شرایط به قهقرا برد. در حالیکه تعاونی از لحاظ تأمین نقدینگی بشدت در مضیقه بود و بانکها هم با جوسازی ایجاد شده هیچگونه اعتباری برای تعاونی اعتبار قائل نبودند، مدیران وقت تعاونی بجای مطالبات خود از فولاد خوزستان مبادرت به خرید سر شمش به قیمت 80 هزار تومان می نمودند اما در فاصله ای کوتاه در بازار آهن قیمت این محصول به 62 هزار تومان کاهش یافت. دامنه رکود یاد شده به پیمانکاران دست دوم تعاونی هم رسیده بود و آنها بشدت مدیریت تعاونی را برای تامین نقدینگی زیر فشار قرار می دادند.
مابه التفاوت کاهش قیمت در شرایطی که کارگران پروژه های تعاونی اعتبار نیازمند حقوق و دستمزد بودند بخشی از خساراتی بود که بعداً به صورت انباشته بر بیلان کل تعاونی تأثیر سوء گذاشت و آن را با چالشی جدی مواجه نمود.در چنین شرایطی اگر مدیریت عامل فولاد خوزستان پس از علی پالیزدار (یعنی محمد فروزنده) مساعدت نمی کرد دامنه زیان های ایجاد شده بسیار گسترده تر می گشت.
تأثیر امواج حاشیه ساز درتعاونی اعتبار:
موج حاشیه ساز و ویرانگر تعاونی اعتبار فولاد بر سایر تعاونی ها هم سرایت نمود به گونه ای که نگرش مدیریت فولاد ترجیح داد تا بتدریج آنها را به حاشیه رانده و از امکان هرگونه دردسر و حاشیه خود را خلاص نماید. همین موج شرکت خصوصی نوپای دیگری که بنام "یاوران صنعت" (با برخورداری از سهام بیش از 400 نفر از کارکنان فولاد اهواز) تلاش داشت تا از ورطه تعاونی ها خود را کنار کشیده به صورت بخش کاملاً خصوصی عمل نماید، نیز کشیده شد. در حالیکه درهای موفقیت به روی این شرکت گشوده شده بود و نمایندگی انحصاری محصولات فولاد مبارکه را در استان های جنوبی کشور در حال ساماندهی داشت، هیات مدیره این شرکت برای در امان ماندن از سیل تهمت ها و حاشیه های برآمده از متن کارکنان فولاد با رأی مجمع عمومی بسرعت آن را منحل نمود و سرمایه افراد را به آنها بازگرداند.
شرایط مشابه:
شاید تصویری که از تعاونی اعتبار ساخته شده مربوط به گذشته است و به زعم بسیاری حالا را نمی توان با گذشته تطبیق داد از ذهن برخی از سهامداران تعاونی مصرف عبور نماید اما فی الواقع نقطه مشابه در چند بعد قابل طرح است:
1) ایجاد حاشیه غیر اقتصادی برای هر شرکتی سم مهلکی است که باعث حذف منافع اقتصادی و حتی ورشکستگی و بی اعتباری آن خواهد شد.
2) اساساً تحول در هر موسسه ای که با افکار عمومی درگیر باشد می بایستی با تناسب وزن مسائل و حواشی سنجیده شود. در غیر این صورت سازمان موسسه بسرعت پاشیده خواهد شد و نمی توان از هم گسیختگی آن را سر و سامان داد. در چنین شرایطی هر کسی تلاش می کند فرسایش و کاهش اعتبار ایجاد شده را به دیگری نسبت داده و از خود رفع مسئولیت نماید. بنابراین طرح شعارهای خام و ناپخته و بالا بردن سطح مطالبات به صورت انبوه و غیرواقعی لاجرم سرنوشت تعاونی اعتبار را در هر زمان دیگری و برای هر موسسه اقتصادی و یا شرکت دیگری رقم خواهد زد.
3) باید توجه داشت که طرح مسائل مربوطه می بایستی با عنایت به ابعاد خارجی آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد. یقیناً در استان خوزستان چشم ها و نگرش های دیگری وجود دارند که اعداد و ارقام بیان شده و بدون پشتوانه را ملاک داوری و قضاوت قرار خواهند داد. آنگاه می بایستی برای آنها جا انداخت که پس مالیات این اعداد و ارقام درآمد و دارایی کجاست؟ آیا اداره دارایی دور خورده است؟ این همان بلایی بود که عضوی از کارکنان تعاونی اعتبار با مبالغه و درشت نمایی و تحریک اداره دارایی بروز تعاونی اعتبار آورد. در حالیکه تعاونی برگ معافیت مالیاتی را در استان داشت با فشار استاندار وقت آن را یک شبه باطل نموده و 700 میلیون تومان معادل کل سرمایه سهامداران را به عنوان مالیات به اجرا گذاشت.
مشی اقتصادی جدید تعاونی مصرف
عباس وردی نژاد مدیرعامل وقت فولاد خوزستان در سال 1386 و در آستانه پیوستن این شرکت به بورس سهام و اوراق بهادار علاقه داشت که فرایند افت و خیز قیمت سهم را در بازار در قالب یک شرکت بازارگردان و در یک دالان منطقی حفظ نماید. بازارگردان می توانست در زمان حباب قیمت، عرضه سهم رابه بازار وارد نموده و قیمت را از صعود غیرواقعی باز دارد و در شرایطی که قیمت سهم ممکن بود به صورت غیرواقعی روندی نزولی را طی کند، آن را با خرید گسترده از حداقل افت باز دارد. این حادثه بویژه در حالیکه که سهام ترجیحی کارکنان در حدود 5/4 درصد کل سرمایه شرکت فولاد خوزستان را در برمی گرفت، می توانست پشتوانه ای اطمینان بخش و منطقی برای سهام نیز باشد تا از ضرر احتمالی کارکنان در هنگام دادوستد جلوگیری نماید.
با این تمهید تعاونی مصرف با کمک شرکت فولاد خوزستان مبادرت به خرید سهم برخی از شرکت ها در بازار سهام نمود. اما در همان ابتدا با فضای بدبینی در بیرون از تعاونی مصرف مواجه شد و در این رابطه جوی برعلیه مدیریت وردی نژاد شکل گرفت که بلافاصله این دریچه اقتصادی با عقب نشینی و عکس العمل مدیریت عملا بسته شد. در حقیقت بازارگردانی سهام یک امکان مشروع و قانونی بود که می توانست درآمد زیادی را جهت سهامداران تعاونی مصرف که همانا پرسنل فولاد خوزستان بودند هم بوجود آورد، اما فضاسازی بدبینانه درون شرکت و در نزد کارکنان مانع از حرکت به این سمت و سوی اقتصادی شدو این حرکت در همان ابتدا در نطفه عقیم ماند. شاید اگر این نوع فعالیت ،گستره بیشتری می یافت قادر بود سهام کارکنانی که علاقه مند به فروش بودند را به بهترین شرایط خریده و در صورت ضرورت به قیمت مناسب هم سهم را به بازار تزریق نماید. بنابراین در درازمدت تعاونی مصرف نقش یک شرکت سرمایه گذار و یا کارگزار متعادل کننده را بخوبی ایفا می نمود. اما بهر حال مدیرعامل وقت جهت مصون ماندن از فضایی که آرام آرام در حال غلیان بود، این ایده اقتصادی را جمع کرد تا بدین ترتیب طرحی که می توانست سود مناسبی را ایجاد نماید، در همان ابتدا و برای فراز از جوسازی ها عقیم ماند.
البته در اینجا می بایستی به این نکته توجه نمود که سازمان تعاونی مصرف اساساً ظرفیت تبدیل شدن به یک شرکت سرمایه گذار که بتواند در بازار بورس تحلیلی از شرایط داشته و به خرید و فروش سهم اقدام نموده و سودآور شود را نداشت. زیرا چنین سازمانی نیازمند کارشناسان و تحلیل گرانی بود که دائماً به رصد بازار سهام بپردازند و دریابند که حالا وقت خرید کدام سهم است و یا وقت فروش کدام سهم خواهد بود. چنین بدنه ای در تعاونی مصرف فولاد صرفا در حد بازار خرید و فروش کالاهایی که بتواند قفسه های فروشگاه ها را تأمین نماید، تعریف شده از این جهت طبیعی بود که با یک آزمایش ساده از سوی مدیریت وقت فولاد خوزستان وی بسرعت از ایده خود در بطن تعاونی مصرف عقب نشینی نموده و آن را بعدها به گونه ای دیگر و در قالب خرید و تاسیس یک شرکت سرمایه گذاری شکل بخشد.
چرخش از تعاونی به سمت شرکت سرمایه گذاری؛
شکست ایده سرمایه گذاری و سرمایه پروری از طریق تعاونی مصرف، لاجرم مدیریت وقت شرکت فولاد خوزستان را به سمت تشکیل نهادی در بیرون از این موسسه کشاند. در اینجا قالب، یک شرکت خصوصی تعریف شد اما سرپلی برای بهره مندی کارکنان فولاد خوزستان از سودآوری آن تشکیل شد. بدین ترتیب بدون دخالت سازمان تعاونی مصرف، یک موسسه خصوصی در خارج از آن شکل گرفت که قدرت چانه زنی در حوزه اقتصاد را آزادتر از بخش های دولتی و تعاونی داشته باشد و در عین حال می توانست بازدهی خود را از کانال همین تعاونی مصرف به کارکنان فولاد خوزستان هم انتقال دهد. با این تفاوت که موج های پوپولیستی نمی توانست آن را مستقیما دچار بحران سازد.
همین ایده در زمان حیات پررونق تعاونی اعتبار و در قالب تأسیس شرکت های" فولاد پایا و نسوز اعتبار" که از شرکت های موفق حوزه صنعت فولاد بودند هم به وقوع پیوست که البته هنوز هم آن شرکت ها بدون سهام تعاونی اعتبار وجود دارند و روزبروز هم فربه تر می شوند. در آن زمان موج های شکننده پوپولیستی بدنه مهندسی و اجرائی این شرکت ها را وادار به عکس العمل نمود. به گونه ای که پس از حاشیه سازی، بدنه مهندسی و اجرائی دیگر حاضر به همکاری با تعاونی اعتبار نشدند و لاجرم هم هیات مدیره وقت با مشکل اداره این شرکتها مواجه شد و ناچاراً به فروش سهام تعاونی اعتبار به شرکایش روی آورد.
در اینجا باید به نکته ای توجه نمود، آنهم این است که جریانات پوپولیستی وقتی که شکل می گیرند به این معنا نیست که صرفا شعارهای غیرمنطقی می دهند بلکه بحثی که وجود دارد این است که موج های ایجاد شده نبایستی به صورت سیلاب آنقدر درهم کوبنده باشند که کیان یک سازمان اقتصادی نو بنیاد را از هم گسیخته و موجبات بی اعتمادی شرکا، پیمانکاران، بانکها و لاجرم ضرر دسته جمعی سهامداران را فراهم نمایند. تجربه تلخ دیگری که می توان در این راستا برای کارکنان شرکت فولاد خوزستان مثال آورد نحوه رسمی شدن پرسنل قراردادی در حدود ده سال پیش بود که در ابتدا بخشی از پرسنل ، مدیریت شرکت را بشدت تحت فشار قرار داده تا آنها را مشمول" طرح طبقه بندی مشاغل" قرار دهند. در چنین فرایندی در حالیکه امکان حصول نتیجه از طریق مذاکره و چانه زنی در میان مدت وجود داشت اما برخی از افرادبا محاسبه غلط، فشار بر مسئولین فولاد خوزستان و مسئولین استان را راه حل گرفتن امتیاز تلقی می کردند و در چند نوبت هم مبادرت به تجمع در کنار استانداری خوزستان نمودند. آنها متوجه سوی دیگر قضیه نبودند که وقتی مساله از صورت اجتماعی و صنفی به رویکردی امنیتی، استان را تهدید نمود راه حل فوری وفوتی آن رسمی شدن همه پرسنل خواهد شد. بنابراین در حالیکه انتظار بود نتایج رسمی شدن به نفع پرسنل قراردادی باشد حالا پس از سال ها در هنگام بازنشستگی در می یابند که تفاوت مستمری صندوق بازنشستگی فولاد با سازمان تأمین اجتماعی معادل یک به دو است. آنها پس از گذشت سالها و نزدیک شدن به موعد بازنشستگی در می یابند که بدنبال چه بودند و متاسفانه چه بدست آوردند!
شایان ذکر است که در حال حاضر صندوق بازنشستگی حال و روز خوبی نداشته و بسختی گذران امور داشته و غالبا پرداخت مستمری بازنشستگان بروز نیست و به تعویق می افتد.
تشکیل شرکت سرمایه گذاری توسعه فولاد جنوب
هسته اولیه شرکت سرمایه گذاری توسعه فولاد جنوب با خرید سهام شرکت کارگزاری ستاره جنوب که یک شرکت خصوصی بود، ایجاد گردید. سهام شرکت یاد شده در ابتدا میان تعاونی های مصرف سه شرکت: فولاد آذربایجان و گروه ملی صنعتی فولاد ایران و فولاد خوزستان تقسیم شد.
فلسفه مشارکت تعاونی های شرکت های:فولاد آذربایجان و گروه ملی صنعتی فولاد ایران و فولاد خوزستان در کنار هم در حقیقت ایجاد وجهه ای فراگیر در حوزه صنعت فولاد بود تا بدین ترتیب شائبه انحصاری نمودن مساعدت مدیریت فولاد خوزستان به کارکنان خود را یدک نکشد.
سرمایه اولیه شرکت یاد شده سه میلیارد ریال بود که پس از توسعه فعالیت ها و ایجاد شقوق گوناگون اقتصادی ارزش دفتری آن تا پایان سال 1390 معادل 54 میلیارد تومان و ارزش جاری بر اساس روشهای ارزیابی سازمان خصوصی سازی بالغ بر 100میلیارد تومان برآورد گردیده است.هرچند که با در نظر گرفتن اموال و دارایی های تقویم شده در اثر تحولات اخیر بنظر می رسد ارزش روز آن تا 50 درصد بیش از این مبلغ برآورد می شود.البته در این ارتباط اعداد و ارقام به گونه ای مبالغه آمیز هم پیرامون سرمایه این شرکت در افواه عمومی وجود دارد که بنظر می رسد قبل از اینکه با واقعیات تطبیق داده شود جنبه نمادین و تبلیغاتی داشته باشد.
بی تردید مهم ترین حلقه سودآوری شرکت تعاونی مصرف فولاد اهواز سهام حداکثری در همین شرکت سرمایه گذاری توسعه فولاد جنوب باشد که ذیل سه عامل مهم توانسته موقعیت اقتصادی موثری در صنعت فولاد برای خود دست و پا نمایدو به طریق اولی در میان تعاونی های کشور خودی نشان دهد:
الف) حمایت ابتدائی مدیریت شرکت فولاد خوزستان
ب) قدرت چانه زنی در حوزه اقتصادی بویژه در بخش هائی که برخی از سرمایه گذاران تمایلی به ورود در آن نداشته و تقریبا از ریسک بالائی برخوردار بوده اند،مثل حمل و نقل ریلی.
ج)قدرت فنی و مهندسی بدنه اجرائی پروژه ها در اثر استفاده از نیروی انسانی متخصص و ماهر و شناخته شده در صنعت فولاد کشور.
بنابراین در فعل و انفعال یاد شده نمی توان نقش هیات مدیره تعاونی مصرف را تاکنون پررنگ فرض نمود زیرا اصل سرمایه با حمایت مدیریت فولاد خوزستان شکل گرفته، ثانیاً نیروهای کارای فولاد خوزستان اعم از شاغل و بازنشسته همه تجربیات موفق خود را در این سازمان جدید به منصه ظهور رسانده اند.
نقش سرمایه و مدیریت:
در اینجا اشاره به یک نکته خالی از لطف نیست و آنهم این است که در اقتصاد پنج عامل به عنوان اساس تولید ذکر شده اند: (سرمایه- نیروی انسانی- منابع اولیه- تکنولوژی- سرمایه) . فقدان هر یک از این عوامل چرخه تولید را به کلی از بین برده و یا حداقل کند خواهد نمود.
بنیان یک مؤسسه اقتصادی در وهله نخست وابسته به اصل"سرمایه" است. مدیریت فولاد خوزستان تلاش داشت این موتور اولیه را تحرک بخشد تا در پروسه اقدامات بعدی و با جذب نیروی انسانی مناسب که عموماً مهندسین و کارکنان با تجربه و بازنشسته را مدنظر داشت دورنمای شوق انگیزی را برای کارکنان فولاد تبیین سازد. در این نوع نگرش یقیناً دو عامل :"منابع اولیه و تکنولوژی" در مراحل بعدی می توانستند تهیه و تدارکات شوند. اما در این راستا عامل"مدیریت" به عنوان مهمترین حلقه چرخه اقتصاد می بایستی ترکیب کننده سایر عوامل تولید باشد. مدیریت است که می بایستی "سود" را ایجاد نماید. کارنامه توفیق و یا عدم موفقیت هر مدیریتی را در بازده اقتصادی وی می توان جستجو کرد. از این حیث مدیریت شرکت سرمایه گذاری و کارایی متخصصین و کارکنان آن حائز اهمیت بوده و خواهد بود. بنابراین هر اتفاقی که در حوزه تعاونی مصرف فولاد خوزستان به عنوان سهام دار اکثریت بخواهد روی دهد می بایستی عواقب آن را در شرکت سرمایه گذاری نیز جستجو نمود. نقشی که قبلاً می توانست به صورت پر رنگی جذابیتی برای سهام تعاونی مصرف در نزد اعضا ایجاد کند اما با کمال تاسف بی اطلاعی اعضاء از روند رو به رشد سهام در گزارشات مجامع عمومی این تعاونی ، نمونه ای از فاصله مدیریت تعاونی از سهامداران را به ذهن متبادر می سازد.
با این تفاصیل اگر رشد سهام تعاونی مصرف را به صورت سالیانه 30 درصد فرض نمائیم آیا بواقع و پس از طی 8 سال می توان سهم عضوی در این تعاونی را در پروسه افزایش سرمایه صرفاً به علت عدم شرکت (بهرعلتی) در آن به ارزش هشت سال قبل از آن محاسبه نمود؟
امروزه "حق تقدم" نوعی سهم مجازی است که معامله می شود و حتی در بورس سهام و اوراق بهادار آن را به قیمت بازاری به فروش می رسانند .پس چگونه است که چنین ارزش افزوده ای در شرکت تعاونی مصرف ودر هنگام افزایش سرمایه اخیر به اطلاع اعضا رسانده نشده و ارزش سهم اعضا در همان موقعیت هشت سال قبل راکد مانده و صرفاً ارزش افزوده ناشی از "سود" به حساب آنها محاسبه می شود؟این سوالی است که متاسفانه تاکنون بدون پاسخ مانده وانتظار است در فرایند جدید انتخابات در دستور کار هیات مدیره جدید قرار گیرد تا حقوق از دست رفته اعضائی هم که در فرایند افزایش سرمایه مذکور به مشارکت گرفته نشده اند،عودت داده شود.
باید توجه داشت که هرسهم در بازار به دوعلت افت و خیز می نماید: یکی به علت "قدرت سودآوری" و دوم بخاطر "ارزش ذاتی" سهم که ناشی از تحولات داخلی و بیرونی و تقویم اموال و دارایی های شرکت و پیش بینی توسعه شرکت رقم خواهد خورد.
افزایش سرمایه:
شاید بارزترین عامل در تحول اصل سرمایه تعاونی مصرف فولاد خوزستان(اهواز) موضوع نحوه افزایش سرمایه اخیر آن باشد که بهرحال به موقعیت تعاونی مصرف به عنوان مهمترین سهامدار باز می گردد و در اینجا لازم است گریزی به آن زده شود.
آنچه مسلم است این است که وقتی قدرت سودآوری شرکت سرمایه گذاری توسعه فولاد جنوب بالا رود بطریق اولی، سهامدار عمده آن نیز از همان قدرت برخوردار خواهد شد. در حقیقت وقتی سهم، ارزش بیشتری می یابد به این معناست که نمی توان سهام شرکت تعاونی مصرف فولاد را پس از گذشت چند سال به همان قیمت اولیه خرید و فروش نمود. در نتیجه در فرایند افزایش سرمایه تعاونی مصرف دو حالت پیش خواهد آمد:
1) کسانی موافق افزایش سرمایه هستند وبهای آن را به نسبت سهام اولیه و به قیمت اسمی و از محل پیش بینی شده ، پرداخت خواهند نمود.
2) سهامدارانی که موافق افزایش سرمایه نباشند و یا در آن مشارکت نمی کنند .آنها به میزانی که در سرمایه اولیه شریک بوده اند "حق تقدم" خرید سهام جدید را خواهند داشت. بنابراین در پروسه افزایش سرمایه پس از طی سلسله مراتب قانونی و اعلام رسمی عدم موافقت کتبی با افزایش سرمایه از سوی "تک تک" اعضا می بایستی "حق تقدم" سهام مخالفین، معادل ارزش روز محاسبه و کارشناسی دقیق شده و به حساب مخالفینواریز شود.
پروسه افزایش سرمایه به لحاظ اینکه یک تحول اساسی در کیان هر شرکتی است می بایستی همه مراحل قانونی را بی کم و کاست طی نماید. در وهله نخست از طریق جریده کثیرالانتشار به اطلاع همه رسانده شود . بعد از آن در مجمع عمومی وپس از ارائه گزارش کارشناسی شده پیرامون ضرورت افزایش سرمایه با اعداد و ارقام و در نهایت با آراءقانونی اعضاء به تصویب رسیده باشد. سپس برای اطمینان از نظرات سهامداران برگه ای چهار قسمتی که اطلاعات مربوط به وضعیت فعلی سهام هرسهامدار در آن قید شده و نسبت به شرایط افزایش سرمایه ونحوه تأمین مالی آن راهنمائی لازم وجود داشته ،باضافه قسمت های سوم و چهارم حاویاعلام رسمی موافقت و یا عدم موافقت اعضاء ، به آدرس وی پست خواهد شد.
بدین ترتیب مجموعه اطلاعات تک تک اعضا از سوی مسئولین جمع آوری شده و تصمیم مجمع عمومی جنبه اجرایی بخود خواهد گرفت. یقیناً مخالفت فرد در جلسه مجمع عمومی به معنای از بین رفتن ارزش "حق تقدم" کارشناسی شده و بازاری آن تلقی نخواهد شد.
متأسفانه در پروسه اجرا شده در روند افزایش سرمایه شرکت تعاونی مصرف فولاد اهواز ( و یا خوزستان) فقدان ارزش گذاری سهم تک تک اعضا کاملاً محسوس بوده است. در این میان ضعف مدیریت اداره کل تعاون که در تاریخچه تعاونی های فولاد خوزستان بویژه در مورد عدم حمایت قانونی و کارشناسی از آنها یکی از معضلات این اداره بوده که در اینجا هم کاملاً محسوس می نماید.
برگزاری انتخابات هیات مدیره و بازرسین
انتظار بود مدتها قبل هیات مدیره موجود در جهت وظائف ذاتی خود مبادرت به برگزاری انتخابات هیات مدیره و بازرسین نماید . در حالیکه عمر مدیریت هیات مدیره موجود بسر رسیده این فرایند بدون ابراز هرگونه دلیل برای سهامداران به صورت مسکوت درآمده بود تا اینکه اخیراً (و قبل از اینکه اداره کل تعاون وارد عمل شود) اعلامیه برگزاری انتخابات در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید که زمان برگزاری انتخابات باکمال تعجب در مورخه 30/12/91 یعنی آخرین روز سال اعلام گردید!
اگر بهر دلیلی سپری شدن و از دست رفتن زمان برای چنین رویداد مهمی را بپذیریم چگونه می توان انتخابات آخرین روز اسفند ماه در سال کبیسه را بدون هرگونه تأویل و تفسیری پذیرا شویم.
بی تردید برای بسیاری این شبهه وجود داشته و از بین رفتنی هم نیست که چرا هیات مدیره فعلی آخرین روز سال را برای این تحول مهم انتخاب نمود؟آیا تعویق در این رویداد مهم نمی بایستی بابراهین و دلایل مورد پسند افکار عمومی بیان شود؟تا ذهنیت سهامداران بیش از بیش به سمت تشویش حرکت نکند؟آیا زمان دیگری وجود نداشت الا وقتی که بسیاری از اعضا باروبندیل خود را برای مسافرت بسته و یا درگیر پذیرائی از میهمانان در خانه مجبورند اتراق کنند؟
متاسفانه شبهه مذکور به شبهه نحوه افزایش سرمایه اخیر تعاونی مصرف که مورد اعتراض بسیاری از سهامداران بوده وهست ودر حقیقت آتش زیر خاکستری است که اگر پاسخ قانع کننده ای برای آن وجود نداشته باشد هیات مدیره را بشدت در گیر آن خواهد ساخت،افزوده شده.هرچند اصلاحیه آگهی دعوت به مجمع عمومی نوبت اول انتخابات پس از انعکاس انتقادات به روز 28 اسفندماه سال جاری تغییر یافت اما همین دگرگونی نیز از خیل سوالات سهامداران و تحلیل گران پیرامون شیوه های کسب آراء نخواهد کاست و بر شائبه و شایعات دامن خواهد زد.
استراتژی آینده:پیش بسوی "بورس"
مهم ترین فاکتور شرکت تعاونی مصرف ،سهامداری حداکثری در شرکت سرمایه گذاری توسعه فولاد جنوب است . بنابراین اعضای هیات مدیره آینده تعاونی مصرف می بایستی برای رفع هر گونه شبهه استراتژی خود را هدایت شرکت سرمایه گذاری به سمت ورود به بازار بورس قرار دهند.
محاسن بازار بورس این است که همه تحولات به صورت شفاف در معرض داوری قرار خواهد گرفتو با وجود هیات نظارت بر ناشرین بورسی ،کمیته انضباطی و واحد امور حقوقی بورس، آینده شرکت در دالانی از اطمینان حرکت خواهد کرد.
برطبق قانون هر شرکت بورسی موظف است در هر سه ماه ،گزارش کاملی از همه فعل و انفعالات مالی و طرح ها و پروژه هایش را در شبکه اطلاع رسانی بورس به اطلاع همه سهامداران برساندو پیش بینی نماید که اوضاع شرکت در بستر سود و زیان به چه سمت و سوئی سوق خواهد یافت.در این بستر همیشه سهامدار می تواند ارزش روزانه سرمایه شخصی خویش را دانسته و تصمیم بگیرد که سهام خود را نگه دارد و یا به قیمت روز و در بازار رقابتی به بهترین قیمت بفروشد.بنابراین در این فرآیند"شفافیت"معیاری برای حرکت هیات مدیره آینده تعاونی مصرف تلقی خواهد شد.