آمریکا قصد ندارد در طرحی مانند اشغال عراق در سال 2003، به ایران حمله کند. آمریکا قصد ندارد نیروهای نظامی خود را در پایتخت ایران مستقر و حکمرانان تهران را سرنگون کند.

روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونت در یادداشتی به پیش بینی جهت گیری آینده اوباما علیه ایران پرداخت.
به گزارش عصر ایران، یدیعوت آحارونت در یادداشتی با عنوان "راه رسیدن به تهران، طولانی است" به قلم "ایتالن بن الیاهو" نوشت: سه شخصیت آمریکا یعنی جان کری وزیر امور خارجه، چاک هاگل وزیر دفاع و جان برنن، شورای اصلی تصمیم گیری اوباما در دوره دوم ریاست جهوری اش را تشکیل می دهند. بسیاری و به ویژه اسرائیلی ها می پرسند این انتصاب ها چه تاثیری در سیاست خارجی آمریکا خواهد داشت و اسرائیل از این سیاست چگونه تاثیر خواهد پذیرفت.
باید این فرض را در نظر بگیریم که آمریکا قصد ندارد به ایران حمله کند. آمریکا قصد ندارد در طرحی مانند اشغال عراق در سال 2003، به ایران حمله کند.
آمریکا قصد ندارد نیروهای نظامی خود را در پایتخت ایران مستقر کند و حکمرانان ایران را سرنگون کند.
آمریکا با وجود همه این احتمالات، مصمم به توقف برنامه هسته ای ایران است. واشنگتن این اقدام را با استفاده از استراتژی همراه با صبوری و در دوره زمانی بلندمدت انجام خواهد داد. در این برنامه، از تحریم ها یا حملات ناگهانی با هدف آسیب زدن به زیرساخت های هسته ای ایران و وارد کردن شوک شدید به تهران استفاده خواهد شد. این حملات نظامی ناگهانی علیه ایران تقریبا غیرقابل اجتناب هستند.همچنین می توانیم انتظار داشته باشیم آمریکا استراتژی دیگری را در مقابل ایران در پیش بگیرد.
براساس این استراتژی، تحریم ها و افزایش تدریجی فشارهای نظامی علیه ایران از طریق محاصره دریایی تا حملات نظامی نقطه ای انجام خواهد شد و سپس آمریکا به حملات گسترده از نوع "حملات مصر" که در نهایت منجر به تسلیم ایران و دست برداشتن این کشور از برنامه هسته ای اش خواهد شد روی می آورد.انجام این اقدامات، سخت و کاری بس بزرگ است. برای اجرا این برنامه ها یا استراتژی ها باید ائتلافی ایجاد کرد. برای برنامه ای همراه با صبر طولانی مدت که بتوان پس از وارد کردن شوک نظامی یا سیاسی به ایران، بتوان با دولت تهران مذاکره کرد.اوباما برای اجرای این استراتژی نیازمند تیمی متشکل از افرادی است که برای انجام اقدام نظامی مصمم هستند ولی آنها می دانند که چگونه این روند را با اقدامات سیاسی همراه کند.
"جان کری" گزینه اوباما برای سمت وزیر خارجه آمریکا، دارای مدال های افتخار جنگ ویتنام، هنگام رقابت با جرج بوش در انتخابات ریاست جمهوری 2004 دیدگاه های نظامی اش را آشکار کرد. او با این حال در اوایل دهه 70 میلادی قرن گذشته، از جمله معترضین به ادامه جنگ ویتنام بود.
"چاک هاگل" گزینه اوباما برای سمت وزیر دفاع آمریکا، یکی از جنگجویان دارای مدال های افتخار آمریکاست که جنگ علیه عراق و افغانستان را تایید کرد. او همچنین جنگ در کوزور بالکان را هم تایید کرده بود. هاگل در عین حال حامی خروج نظامیان آمریکا از عراق بود.
هاگل هنگام معرفی به عنوان مشاور امور اطلاعاتی امنیتی رئیس جمهور اوباما در سال 2009 نیز گفته بود: در خاورمیانه مسأله، مسأله پیروزی تمام عیار یا شکست نیست."جان برنن" گزینه اوباما برای سمت ریاست سیا نیز براساس جهت گیری های ثابتش، مرد "هویج" است و نه "چماغ".با این ترکیب جدید در کابینه آمریکا، تصمیم گیر اصلی، شخص رئیس جمهور است که اعضای تیم، او را در فعالیت های نظامی و سیاسی همراهی و کمک خواهند کرد.پاسخ به این سؤال که "چه خواهد شد" نه در انتصابات اوباما بلکه در شخص رهبر آمریکا باید جستجو کرد. اعضای تیم تعیین شده از سوی اوباما، او را کاملا همراهی و تصمیماتش را اجرا خواهند کرد.
من در 15 سپتامبر [24 شهریور] گفتگوی جالبی با آقای [اسدالله] عسگراولادی معاون مدیر اتاق بازرگانی که برادرش وزیر بازرگانی و نامزد سابق ریاست جمهوری است داشتم.
عصرایران ؛ فتاح غلامی - هر چه به انتخابات نزدیک می شویم ، ماشین تخریب بیشتر و بیشتر گرم می شود و این بار ، قرعه به نام اسد الله عسگر اولادی خورده تا رسانه دولت ، او را به داشتن سر و سرّ انگلیس متهم کند!
سایت شبکه ایران چند روز قبل مدعی شد که اسدالله عسگراولادی حدود 18 ماه پس از ثبت شرکت HASSAS در لندن، در تاریخ 15 سپتامبر 1981 مهمان «ایان مکردی» دبیر اول اقتصادی سفارت انگلیس در تهران بوده است و با او مذاکراتی داشته که «اقتصادی» نبوده است. «ایران» در ادامه به محتوی این مذاکرات اشاره کرده و مدعی شده است: برخلاف آنچه تصور می شود مذاکرات انجام شده به هیچ عنوان اقتصادی نیست و این دو به بررسی مسائل «سیاسی-امنیتی» ایران می پردازند و در حین همین مذاکرات، اسدالله عسگراولادی اطلاعات دست اولی از تحولات سیاسی داخل ایران را در اختیار دیپلمات کارکشته انگلیسی می گذارد.
ظاهرا سند ادعایی برای اولین بار توسط دکتر مجید تفرشی محقق و سند پژوه مقیم انگلیس در روزنامه شرق و وبلاگ او و متعاقب آن در در سایت تاریخ ایرانی منتشر شده است.اکنون سند مورد نظر و ترجمه کامل آن به همراه ارائه بیوگرافی ایان فوربس مکردی توسط دکتر تفرشی در اختیار عصر ایران قرار گرفته است. برای اطلاع هر چه بیشتر از جزییات این سند با دکتر تفرشی گفتگو کردیم و نظرات او را جویا شدیم.
آقای دکتر تفرشی، با توجه به انتشار سند دیدار آقای عسکراولادی با دبیر اول اقتصادی سفارت انگلیس شما به عنوان کسی که سالها در آرشیو ملی بریتانیا به تحقیق و پژوهش پرداختید در مورد این نظرتان را بفرمایید.- اولین نکته ای که باید متذکر شوم این است که من هیچ وابستگی شخصی و حزبی با آقای عسکراولادی و جناح سیاسی ایشان ندارم اما در شرایطی که باید با اسناد تاریخی به صورت حرفه ای برخورد کرد استفاده ابزاری از این مدارک را برای آبروبردی و آبروخری افراد یا جریانهای سیاسی بسیار خطرناک و مضر می دانم. البته شیوه ای که توسط رسانه ها وابسته به دولت برای ملکوک کردن رقبای سیاسی در پیش گرفته شده سالهای قبل روش مرسوم کسانی بوده که اکنون خود قربانی این شیوه شده اند.
ظاهرا برای اولین بار این سند را شما منتشر کردید- بله این سند برای اولین و آخرین بار یک سال قبل در جریان بررسی اسناد و مدارک تازه آزاد شده آرشیو ملی بریتانیا تا سال 1981 توسط من مورد شناسایی و بررسی قرار گرفته و نتیجه این تحقیقات و خلاصه ای از محتوای این سند هم در همان زمان، بعد از انتشار به صورت یک ویژه نامه اختصاصی در روزنامه شرق در وبلاگم باز نشر داده شده است.
آقای عبدالرضا داوری وقتی از یافتن اسناد و مدارکی دال بر ارتباط اقتصادی حزب موتلفه و انگلیس سخن می گفتند برای اثبات این مدعا، به سند مندرج در وبلاگ من اشاره کردند که در جریان اخیر تشدید جنگ تبلیغاتی رسانه ای میان رسانه های حامی دولت و موتلفه، منبع اصلی انتشار خلاصه سند نیز آگاهانه به فراموشی سپرده شد. در حالی که مدعیان این ماجرا در رسانه های حامی دولت، اصل سند را ندیده اند، از محتوای آن مطلقا اطلاع دقیقی ندارند. این افراد متاسفانه دارای اخلاق و انصاف رسانه ای نیستند و حاصل زحمت و پژوهش دیگران را بدون ذکر ماخذ وارونه جلوه و به نام کشفیات و فتوحات خود به خورد مردم داده و از آن استفاده ابزاری و تبلیغاتی می کنند. البته در ایران این رسم وجود دارد که برخی افراد یا موسسات براساس اسنادی که منحصرا در اختیار آنها است و از دسترس دیگران خارج است مطلب می نویسند و افشاگری می کنند، ولی این مورد که با سوء استفاده از سند ندیده و نداشته پرونده سازی کنند موردی جدید و نوبر است.
آیا گفتگوی میان اعضای سفارتخانه های خارجی با چهره های اقتصادی یک کشور در چنین سطحی امری طبیعی و عادی است؟- اصولا وابستگان اقتصادی، سیاسی، نظامی و مطبوعاتی سفارتخانه های خارجی در کشوری موظفند که در حیطه حوزه های تخصصی خودشان، با مجموعه های مرتبط در کشوری که بسر می برند ارتباط داشته باشند. این روابط هم عادی و کاری است و از جمله وظایف کارمندان سفارت ما در سایر کشورها هم بشمار می رود و اگر کوتاهی در این زمینه صورت گیرد باید با مقصر برخورد کرد. ملاقات آقای عسکراولادی با آقای مکردی دبیر اول اقتصادی دفتر حفاظت منافع سفارت انگلیس در ایران هم در شرایط کاملا معمولی، آشکار و رسمی صورت گرفته است. این ملاقات در حالی صورت گرفت که آقای عسکراولادی به عنوان معاون اتاق بازرگانی در زمانی که برادرش حبیب الله عسکراولادی وزیر بازرگانی بود با وابسته اقتصادی یک سفارتخانه خارجی دیدار کرد و گفتگوی صورت گرفته در این دیدار هم حتما با اطلاع و صلاحدید مقامات ایرانی بوده است.
طرفین در مورد چه موضوعاتی به بحث و تبادل نظر پرداختند؟ آیا صرنظر از گفتگوی در مورد روابط تجاری در باره مسایل سیاسی هم مباحثی مطرح شد؟- بله. علاوه بر مباحث بازرگانی و اقتصادی، آقایان عسکراولادی و مکردی گفتگویی درباره وضع سیاسی ایران و مناسبات دوجانبه داشتهاند، ولی هیچ موضوع حساس امنیتی و مخفی یا طبقه بندی شده از نظر حفاظتی نیز در آن نبوده است. مثلا آقای عسگراولادی توضیح می دهد انتخاب یک روحانی به عنوان رییس جمهوری با قانون اساسی منافاتی ندارد. از دیگر موضوعاتی که توسط طرف ایرانی مطرح می شود این است که میانه روها قصد دارند تا در امور حساس سیاسی و اقتصادی به جناح دیگر مشورت دهند. از دیگر نکات عنوان شده در این دیدار ارائه سه راهکار برای حکومت ایران شامل برخورد با اعضای سازمان مجاهدین خلق و حذف چپگراها و وابستگان به حزب توده از ادارات دولتی و اندیشیدن درباره پایان جنگ از سوی آقای عسکراولادی است. بطور مشخص راهکار اولی و دومی که جزو سیاستهای نظام جمهوری اسلامی بوده و هست. در مورد راهکار سوم هم آقای عسکراولادی معقتد بود که بهتر است برای جلوگیری از دخالت شوروی و توقف خسارتهای فزاینده، جنگ هر چه زودتر پایان یابد. تنها نکته اعتراضی که توسط آقای عسکراولادی بیان شد انتقاد از سفر آقای هاشمی رفسنجانی به کره شمالی بود که بگفته وی این ناشی از دخالت و تلاش جاسوسی کره جنوبی در ایران به دستور آمریکا بوده است.
موضوع دیگری که طرف ایرانی این دیدار مطرح می کند در مورد بهبود روابط ایران و بریتانیا در سایه کشمکش سیاسی میان کشورمان و آمریکا بود که مکردی عنوان می کند که بریتانیا و اروپا در عرصه سیاسی خارجی مستقل از آمریکا عمل می کند. این درواقع تایید سیاست همیشگی ایران تا قبل از دولتهای نهم و دهم در استفاده به جا از اختلاف نظرات اروپا و آمریکا بوده در جهت منافع ملی ایران بود که البته سیاست خارجی ایران در هفت سال اخیر موجب همگرایی و اتحاد اتحادیه اروپا و آمریکا علیه ایران شده است.
آیا دیدارهایی از این دست توسط مقامات یک سفارتخانه خارجی با برخی از کارکنان بدنه حاکمیت یا چهرههای سیاسی و اقتصادی خارج از دولت صرفا برای بهبود روابط میان دو کشور صورت می گیرد یا اهداف دیگری هم دارد؟- من منکر تلاش دولتهای خارجی به دستیابی به برخی اخبار داخلی و محرمانه نیستم. همه کشورهای خارجی در ایران دنبال چنین مواردی هستند و ایران نیز در دیگر کشورها چنین می کند. البته بسیاری از مقامات دیپلماتیک کشورهای مختلف، در پوشش فعالیت علنی خود کار اطلاعاتی و امنیتی می کنند و حتی درباره خود آقای مکردی نیز سالها بعد گزارشهای تایید نشده ای منتشر شد که او ارتباطات امنیتی داشته است. ولی این ارتباط ظاهرا بعد از پایان ماموریتاو در ایران بوده و در سال 1981 نه آقای عسگراولادی و دیگر مقامات ایرانی و نه حتی همکاران بریتانیایی آقای مکردی مطلقا از این موضوع مورد ادعا، البته به فرض صحت، خبر نداشته اند.
البته باید این نکته را هم بیفزایم که مطابق با تعدادی از اسناد، بریتانیا همواره و به خصوص در سالهای 60 و 61 تلاش داشت تا از طریق تعداد مشخصی از اعضای ارشد وزارت نفت و بانک مرکزی ایران از برخی اطلاعات محرمانه درباره سیاستهای نفتی و درآمدهای ایران اطلاع حاصل کند. همچنین سفارت بریتانیا با واسطه از طریق یکی از پزشکان ایرانی معالج امام از درجریان جرییات وضعیت جسمانی رهبر انقلاب قرار گرفته بود. اما واقعیت قضیه برابر با متن سند مورد نظر درباره اقای اسدالله عسگراولادی، این است که این دیدار کاملا در فضای علنی، طبیعی و عادی صورت گرفته و طی آن هیچ کدام از اسرار مملکتی هم افشا نشده است.
ایان فوربس مکردی (Ian Forbes McCredie) کیست؟
ایان مکردی متولد سال 1948 و اکنون تقریبا 65 ساله است. او فرزند جان هنری مکردی است. مکردی دو فرزند پسر و دختر از کاترین لوسی فرانک همسر سابق خود دارد که در سال 1997 از هم جدا شدند.
مکردی در دوران خدمتش در وزارت خارجه بریتانیا (از 1975 تا 2004)، ماموریتهای خارجی زیر را داشته است: از 1976 تا 1979 لوساکا، از 1979 تا 1983 تهران، 1986 کپنهاگ و 1992 نیویورک.
او پس از بازنشستگی در سال 2004 از سوی دربار بریتانیا به لقب شوالیه و عنوان سر دست یافت. مکردی تا یک سال قبل (دسامبر 2012) معاون مدیر عامل و رییس امنیت بینالمللی شرکت نفتی رویال داچ شل بوده است.
او اکنون همچنان به امور بازرگانی و مشاوره اقتصادی به عنوان مدیر عامل در شرکت خود "گروه تحقیقاتی فوربس"، مشغول به کار است.
مکردی علاوه بر انگلیسی به زبانهای دانمارکی، فارسی، فرانسوی و هلندی نیز احاطه دارد.
سندی که شبکه ایران بدان استناد کرده است
(تصویر سند و ترجمه آن را دکتر مجید تفرشی در اختیار عصرایران قرار داده است.)


ترجمه کامل متن سند
محرمانه
دریافت و ثبت شماره 35، 28 سپتامبر 1981 [6 مهر 1360]
اتاق بازرگانی ایران (آی.سی.سی)
1. من در 15 سپتامبر [24 شهریور] گفتگوی جالبی با آقای [اسدالله] عسگراولادی معاون مدیر اتاق بازرگانی که برادرش وزیر بازرگانی و نامزد سابق ریاست جمهوری است داشتم. پس از آن که ما ;کارمان- درباره سفر رود و مارتین- [مسئولان هیات اعزامی بازرگانی بریتانیا به ایران] را تمام کردیم، آقای عسگراولادی مشتاق بود تا درباره امور سیاسی صحبت کند و چند نکته جالب گفت.
او گفت که حجتالاسلام خامنهای قطعا رییس جمهور بعدی خواهد بود و او [عسگراولادی] انتظار دارد که مانند گذشته، همه نامزدهای دیگر، در آخرین دقیقه انصراف دهند. چیزی در قانون اساسی وجود ندارد که مانع رسیدن یک روحانی به سمت ریاست جمهوری بشود، ولی او با شگفتی اعلام کرد که روحانیان به زودی هر دو سمت ریاست جمهوری و نخست وزیری را اشغال خواهند کرد.
او گفت که در حکومت دو جناح وجود دارد: روحانیان بنیادگرا و میانهروترهای غیرروحانی- بیتردید در این قسمت او مشخصا برادرش را در نظر دارد. آنان [غیرروحانیان میانهرو] سعی میکنند تا روحانیان را در امور حساس اقتصادی و سیاسی هدایت کنند، ولی همواره در این راه موفق نیستند. عسگراولادی برای مثال به وجود ناخوشنودی درباره سفر حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی به کره شمالی اشاره کرد.
او افزود، روابط نزدیکتر با کره شمالی نتیجه دخالت و تلاش جاسوسی کره جنوبی به دستور اکید آمریکا بود.
2. عسگراولادی گفت که دولت جدید سه اولویت خواهد داشت:
الف- پایان دادن به جنگ، و او امکان مصالحه براساس مذاکره را منتفی ندانست. او به طور تاکتیکی اعتراف کرد که در جنگ نمیتوان پیروز شد و گفت که هزینه جنگ در حال سنگین شدن است. علاوه بر آن، [جنگ] موجب ضعف ایران و گشودن باب دخالت اتحاد جماهیر شوروی خواهد شد.
ب- سرکوب سازمان مجاهدین خلق (ام.کی.او). عسگراولادی مدعی شد که حکومت موفقیتهایی در جمع و جور کردن اعضای مجاهدین خلق به دست آورده و سلسله فرماندهی آنان را در هم شکسته است. با این همه حکومت هنوز عمیقا نگران نفوذیهای مجاهدین خلق است و تصفیه شدید در پیش خواهد بود. او گفت که مجاهدین خلق بختی ندارد و هیچ کسی آنان را به عنوان بدیل حکومت در نظر نمیگیرد و آنها حتی جایی در هیچ دولت تشکیل شده در تبعید نیز نخواهند داشت.
ج- تصفیه چپگرایان از ادارات دولتی. او گفت که حکومت در حال دریافتن این موضوع است که نگرانی اصلی آنان اتحاد جماهیر شوروی و اشتغال چپگرایان و اعضای حزب توده است که هم موجب خطر و هم تضعیف امنیت است. او گفت که کمونیسم جایی در ایران ندارد و حکومت باید مطمئن شود که در آینده نفوذ چپگرایان کاهش نزول خواهد کرد.
3. از عسگراولادی درباره پیشنهاداتش برای بهبود روابط [ایران] با بریتانیا سوال شد. او متوجه بود که امید کمی برای بهبود روابط با آمریکا وجود دارد. ولی من [مکردی] توضیح دادم که اروپاییان کاملا قادر به تصمیمگیری مستقل سیاستهای خود درباره ایران هستند. من گفتم که بازگشایی سفارت [بریتانیا]، نشانگر اظهار آشکار خواست بریتانیا در به رسمیت شناختن استقلال و ثبات ایران خواهد بود. این مساله اعلام عمومی به رسمیت شناختن حکومت [ایران] توسط ما است و فراهم آوردن تماسها در ابعاد مختلف کاری به رفع موانع تعلیق [مناسبات] و پررنگ کردن روابط کمک خواهد کرد. تجارت در هر دو مسیر بهتر خواهد شد و بهبود درک بیشتر به دنبال آن خواهد آمد.
با این حال من گفتم که تداوم زندان اندرو پایک [بازرگان بریتانیایی متهم به جاسوسی در ایران] مانع عمدهای در متقاعد ساختن دولت علیاحضرت ملکه بر این است که ایران صادقانه خواهان بهبود روابط است. دستگیری او [پایک] دلیل اصلی نیست، بلکه مساله عدم تفهیم اتهام و ارجاع او به دادگاه و مخالفت با ملاقات او با اعضای خانواده و مقامات کنسولگری است. عسگراولادی گفت که این موضوع را به "مقامات مربوطه" منتقل خواهد کرد. –لابد منظورش برادرش و همکاران او بود- و منتظر یک جواب در اوایل هفته آینده خواهد بود. او از من پرسید که آیا رسمی یا "غیررسمی" صحبت میکنم و من پاسخ دادم که او میتواند پیشنهاد ما برای گشودن سفارت را سیاست رسمی بداند.
4. عسگراولادی به خوبی مطلع و دارای ارتباطات زیاد است. دیدگاه او درباره خطر شوروی، به عنوان بزرگترین صادر کننده خشکبار ایران که در صورت غلبه کمونیسم چیز زیادی برای از دست دادن دارد، را باید کاملا جدی گرفت. اگر چیزی که او میگوید دقیق باشد، این نشانه بیشتری از قصد دولت، تحت نفوذ ضدشوروی، برای انحلال [حزب] توده، است. علاوه بر آن، پرس و جو درباره بهبود روابط با بریتانیا، نشانه خوشآیندی مبنی بر آن است که دست کم جناح میانهرو در حکومت، به نیاز به داشتن چند دوست در غرب پی بردهاند.
[امضا]
ا.اف.مکردی (I.F. McCredie)
16 سپتامبر 1981 [25 شهریور 1360]