سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار و گزارشات سیاسی و اقتصادی و تحلیل

پس از موضع‌گیری بحث‌برانگیز بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مجمع عمومی سازمان ملل درباره برنامه هسته‌ای ایران، از شدت مباحث مربوط به ایران در این رژیم کاسته شده است. هرچند در نظر اول، درگیر بودن وی در مبارزات انتخاباتی دلیل این امر معرفی می‌شود، روزنامه «هاآرتص» تحلیل متفاوتی را از این ماجرا ارائه می‌کند.

به گزارش «تابناک»، هفته گذشته بنیامین نتانیاهو پس از مدتی سکوت، بار دیگر درباره آنچه تهدید ایران علیه اسرائیل می‌خواند، اظهارنظر کرد. این امر با توجه به شدت موضع‌گیری‌های پیشین وی و دیگر مقامات رژیم صهیونیستی درباره ایران، امری کم و بیش عجیب جلوه می‌کند، به ویژه با توجه به اینکه شخص نتانیاهو، بار‌ها موضوع ایران را «تهدیدی وجودی» علیه موجودیت اسرائیل خوانده است.

روزنامه «هاآرتص» در مطلبی مرتبط با این موضوع، به تحلیل دلایل آن پرداخته و اشاره می‌کند که حتی در سخنرانی هفته گذشته نیز نتانیاهو به خفیف‌ترین شکل ممکن به این موضوع پرداخت. وی ایران را «یکی از چالش‌های بسیاری» خواند که اسرائیل با آن‌ها روبه‌روست و تنها شخصی با توانایی‌های او می‌تواند با این چالش‌ها دست و پنجه نرم کند.

هاآرتص اشاره می‌کند، این موضوع بیش از هر چیز به این علت عجیب است که نتانیاهو حتی برگزاری انتخابات زودهنگام را ابزاری برای مواجهه با چالش ایران معرفی می‌کرد؛ اما اکنون کامل این موضوع را نادیده می‌گیرد؛ افزون بر این، مسأله ایران حتی به موضوع محوری مبارزه انتخاباتی نتانیاهو نیز تبدیل نشده و حتی مبنای قضاوت درباره عملکرد وی هم نیست.

بنابراین، این روزنامه پرسش‌هایی را مطرح می‌کند؛ از جمله اینکه آیا نتانیاهو در نتیجه گیری خود نسبت به اینکه آینده اسرائیل به چگونگی مواجهه با ایران بستگی دارد، تجدیدنظر کرده است؟ آیا وی تمایل خود برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران را کنار گذاشته است؟ آیا فشارهای خارجی و یا عوامل پشت پرده، موجب این امر شده است؟

هاآرتص تأکید می‌کند، مردم نمی‌توانند این حقیقت را فراموش کنند که یکی از رهبرانشان یک «هدف ملی» با ماهیت و گستره‌ای غیرمعمول را برای جامعه تعیین و بر شیوه‌های نظامی برای حل و فصل آن تأکید کند، منابعی عظیم را برای آن در نظر بگیرد، جوی از ترس نسبت به آینده را در میان مردم پدید آورد، با پیش‌بینی‌های مبهم در دنیا جنجال به پا کند و سپس ناگهانی آن هدف را به طور کامل‌‌ رها کند؟

به این ترتیب، این روزنامه نتیجه می‌گیرد که باید اصولاً در اهمیتی که نتانیاهو پیش از این برای موضوع ایران قائل شده، راهی که برای مقابله با این موضوع انتخاب کرده و مبحث هزینه و فایده آن به طور جدی تردید کرد. از سوی دیگر، این روزنامه اشاره می‌کند که به جز نتانیاهو، دیگر رهبران حزبی در اسرائیل نیز ترجیح داده‌اند در موضوع ایران سکوت کرده و در واقع به طور ضمنی با نتانیاهو همراهی کنند.

افزون بر این، توجه به اظهارنظرهای برخی وزرای نتانیاهو نیز در این زمینه جالب توجه است؛ برای نمونه، آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه رژیم اسرائیل، سخنان «خالد مشعل»، رئیس دفتر سیاسی حماس و مواضع وی را بزرگترین تهدید علیه این رژیم خوانده است. هر یک از دیگر مقامات این رژیم نیز دیدگاه‌های خاص خود را درباره «تهدید وجودی» علیه اسرائیل مطرح می‌کنند. به این ترتیب، در حقیقت هاآرتص این استدلال را مطرح می‌کند که مجموعه موضع‌گیری‌های مطرح شده از سوی نتانیاهو درباره ایران، فریبی بیش نبوده و اصولاً مسأله هسته‌ای ایران دارای چنان جایگاه مورد ادعای نتانیاهو در عرصه سیاسی اسرائیل نیست. همین امر باعث شده اکنون که نزدیک بودن انتخابات، ضرورت طرح موضوعات واقعی و جدی را مطرح نموده، موضوع ایران جایگاه پیشین خود را در موضع گیری‌های مقامات اسرائیلی از دست بدهد.
 
 
تحلیلگر سیاسی عراق گفت: هدف از طرح ترکیه بزرگ که آنکارا با همکاری دولت آمریکا در صدد تحقق آن است، روح بخشیدن مجدد به کالبد بی جان امپراتوری عثمانی است و رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه، نیز با نفوذ در انقلاب های عربی و حمایت از افراد مسلح سوریه، در صدد رسیدن به این هدف است."هشام الکندی" در گفت وگو با شبکه خبری العالم، ترکیه را به تلاش برای اجرای طرح تجزیه عراق با مداخلات آشکار - از جمله همدستی با برخی طرف های شرکت کننده در فرایند سیاسی عراق- متهم کرد.
الکندی همچنین از تعلل دولت عراق در زمینه واکنش جدی به مداخله های ترکیه و تحرکات آن برای شعله ورکردن فتنه طائفی در عراق انتقاد کرد.
 
طرح آمریکا برای تجزیه عراق

تحلیلگر سیاسی عراق در ادامه گفت: سلسله انفجارهای این کشور و حوادث شهر الرمادی، طرحی آمریکایی با همکاری همپیمانان منطقه ای و ایادی آن، برای فتنه انگیزی و تجزیه عراق است.وی افزود: حوادث الرمادی و عملیات تروریستی که درعراق انجام شد، تصویر کلی طرح های آمریکا برای فتنه انگیزی مذهبی و طائفه ای در بسیاری از کشورهای جهان است.به گفتۀ الکندی، انفجارهای امروز عراق با انفجارهای تروریستی در پاکستان، حوادث سوریه و دیگر کشورها ارتباط دارد و آمریکا که سیاست هایش در منطقه با شکست مواجه شده، گزینه ای جز فتنه انگیزی ندارد.تحلیلگر سیاسی عراقی گفت :برخی کشورها دولت آمریکا را در اجرای این طرح کمک می کنند و افزون بر قطر و عربستان که در این پرونده ها با اسرائیل همکاری آشکاری دارند ، ترکیه هم اکنون در این راستا فعالیت دارد.یادآور می شود، در انفجارهای امروز در منطقه المسیب و حله واقع در جنوب بغداد و هم چنین انفجارهای کرکوک، دست کم 22 نفر کشته و 50 نفر زخمی شدند.مسوولان عراقی درحالی از مداخله ترکیه در امور این کشور سخن می گویند که آنکارا با حجم مبادلات تجاری به میزان 20 میلیارد دلار در سال، اولین شریک اقتصادی عراق به شمار می آید.
«امین حطیط» ژنرال بازنشسته ارتش لبنان:
دولت سوریه سقوط نخواهد کرد/۳دستور کار ایران

خبرگزاری فارس: کارشناس راهبردی مسایل منطقه‌ای تاکید کرد که ایران سه اصل را در دستور کار خود قرار داده که مانع از رقم خوردن هر اقدامی به نفع مصالح غربی شد.

1- اول اینکه مقاومت غزه و جنبش محمود عباس در کرانه باختری به سمت مهار شدن پیش بروند، این همان چیزی است که کشورهای خلیج فارس نیز به دنبال آن هستند، به این ترتیب اگر محمود عباس بتواند این روند را دنبال کند، آرمان فلسطین به سمت از بین رفتن به دست خود فلسطینی‌ها پیش می رود، این در حالی است که نظر ما متفاوت از این است، به این صورت که حتی اگر حماس به وعده های خود به مصر و دیگر کشورها در مورد عقب نشینی از مقاومت پایبند باشد، باز هم حرکت هایی در داخل سرزمین های اشغالی خواهند بود که سرپوش گذاشتن بر اقدامات صهیونیست ها را رد می کنند، به این ترتیب نوعی از نابسامانی در روند آرمان فلسطین ایجاد خواهد شد، اما به سمت از بین رفتن آن کشیده نمی‌شود و راهکار عادلانه ای نیز برای آن مطرح نمی شود، البته وی ابراز عقیده کرد که درگیری قریب الوقوعی بین فلسطینی‌ها و اسرائیلی ها به وجود نخواهد آمد. 

به گزارش فارس ، امین حطیط تحلیلگر مسایل راهبردی در گفت‌وگو با خبرگزاری الشرق الجدید تاکید کرد که درگیری های اعراب و اسرائیل در سال 2013 در سه محور خواهد بود.

2- موضوع دوم در روند بحران سوریه است، ما اعتقاد داریم که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین از عرصه این کشور به صورت کامل خارج نخواهد شد، خروج حماس از عرصه سوریه نیز به معنای خروج این آرمان از دمشق نیست، با وجود اتفاقات اخیر، سوریه باز هم حامی اصلی آرمان فلسطین خواهد بود.

این سرتیپ بازنشسته ارتش لبنان ادامه داد که دستاوردهایی که سوریه در دوره اخیر داشته، در دو محور است، اول اینکه سوریه توطئه ها علیه خود را به شکست کشانده و از سوی دیگر روند حضور در موقعیت استراتژیک خود در آینده را ادامه خواهد داد. این در حالی است که همه به دنبال خارج کردن سوریه از معادلات آرمان فلسطین هستند، اما درنهایت خود را در بن بست خواهند دید، چرا که دولت سوریه سقوط نخواهد کرد.

3- عامل سوم موضوع اخوان‌المسلمون و روند حاکمیت آنهاست.

حطیط ادامه روند حاکمیت اخوانی‌ها در کشورهای عربی از سوریه گرفته تا اردن و مصر را بعید می داند و و معتقد است که در سال 2013 فعالیت هایی از سوی اخوانی ها برای ایجاد این حاکمیت انجام خواهد شد که البته شکست خواهد خورد و این شکست به نفع آرمان فلسطین است و باعث از بین رفتن این آرمان نمی‌شود، به این ترتیب در سال 2013 عنوان‌هایی مانند فلسطین و سوریه همچنان در کشمکش بین قدرت‌ها باقی خواهد ماند و تلاش برای از بین بردن مشکلات آنها بیشتر نخواهد شد.

حطیط در مورد موضوع ایران در سال 2013 نیز گفت که ایران در سه مورد اقداماتی را انجام داده است که این اقدامات مانع از این شده که هر قدرت غربی بتواند موضوع ایران را به نفع مصالح غرب رقم بزند، ایران در عرصه نظامی در راستای تصاعدی حرکت می‌کند و قدرت بازدارندگی بالایی دارد که هر تفکری برای حمله به این کشور را از ذهن ها دور می‌کند.

 موضوع دوم در مورد مناسبات بین المللی این کشور است، ایران موفق شده است که خود را عضوی از جامعه جهانی نشان دهد، این اقدام بعد از آن صورت گرفت که شکاف بزرگی در میان کشورهای جهان ایجاد شد و کشورها به کشورهای غربی و غیر غربی تقسیم شدند، این نفوذ و شکاف مجموعا به نفع ایران رقم خورد.موضوع سوم این است که مناسبات ایران با سوریه و نقش محوری این کشور در تعامل با بحران سوریه تاثیر مثبتی در پرونده ایران خواهد داشت، به این ترتیب من اعتقاد دارم که این پرونده به راه حل نظامی خود چه در کوتاه مدت وچه در بلند مدت نزدیک نمی‌شود، پرونده ایران در طول سال آینده در معرض کشمکش ها در راستای مذاکرات مسالمت آمیز و آرام خواهد بود و دو طرف نخواهند توانست به راهکاری برای حل این موضوع برسند، البته میزان شدت این کشمکش‌ها کاهش خواهد داشت.

 
آیا سامانه پاتریوت نصب شده در ترکیه، در صورت بروز درگیری میان این کشور و سوریه، توان مقابله با موشک های متنوع و متعدد سوریه را خواهد داشت؟ این سامانه در برابر موشک های ایران چه میزان قدرت مانور خواهد داشت؟
گروه بین الملل مشرق   کشورهای عضو ناتو هریک با موافقت با ارسال سکوهای سامانه پاتریوت به ترکیه، این کشور سرگردان میان اروپا و خاورمیانه را که رهبرانش در سودای احیاء امپراطوری عثمانی را به اهرم فشار خود در منطقه تبدیل کرده اند.

ترکیه به تنهایی طی قریب به دو سال گذشته، به اندازه تمام کشورهای اروپایی و آمریکا، به شعله ور ماندن بحران سوریه کمک کرده و از میزبانی سران معارضان تا ارسال سلاح برای مخالفین و استقرار نیرو در مرز با سوریه، از هیچ اقدامی فروگذار نکرده است.

نصب سامانه دفاع موشکی پاتریوت در مناطق نزدیک به مرز با سوریه از یکسو پیامی برای معارضان و دولت بشار اسد بود و موضع ترکیه را بیش از گذشته آشکار ساخت؛ موضعی که حتی تا حمله نظامی به سوریه نیز در آن پیش بینی شده است.

سامانه موشکی پاتریوت


از سوی دیگر آن را می توان سیگنالی به اصلی ترین حامیان بشار اسد ایران و روسیه دانست. روسیه بلافاصله پس از اعلام آنکارا، سامانه پیشرفته اسکندر را تحویل ارتش سوریه داد. فرمانده کل نیروهای مسلح ایران سرلشکر فیروزآبادی نیز این اقدام ترکیه را سرآغازی برای جنگ جهانی سوم دانست.

اما آیا سامانه پاتریوت نصب شده در ترکیه، در صورت بروز درگیری میان این کشور و سوریه، توان مقابله با موشکهای متنوع و متعدد سوریه را خواهد داشت؟ این سامانه در برابر موشکهای ایران چه میزان قدرت مانور خواهد داشت؟

به گزارش مشرق، در سال 1913، ژنرال اوتو لیمان فون ساندرز به فرماندهی ارتش آلمان در عملیات اعزام به امپراطوری عثمانی، رسید. درست یک قرن بعد، نزدیک 400 تن از جانشینان ساندرز قرار است به سفری مشابه اعزام شوند، اما این بار به همراه سیستم دفاعی موشکی پاتریوت. این سومین اعزام سامانه پاتریوت به این کشور از زمان پایان جنگ سرد خواهد بود.

کارشناسان غربی این اعزام نیرو و سامانه پاتریوت را پیشرفت عمده‌ای در تعارض داخلی سوریه می‌دانند، به حدی که شبکه خبری الجزیره آن را با بحران موشکی کوبا مقایسه کرده است.

شایعات- که ظاهراً مقامات ترکیه به برخی از آن‌ها دامن زده‌اند- حاکی از آن است که احتمالا این نخستین گام در جهت ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع است. برخی دیگر نیز ادعا کرده‌اند که این پاتریوت‌ها پیش‌درآمدی بر حمله اسرائیل به ایران است. اما به واقع حقیقت استقرار موشکهای پاتریوت در ترکیه پیش پا افتاده‌تر از این حرف‌هاست.

در شرایطی که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا سیا پیش بینی کرده است که اسد تنها چند ماه دیگر روی کار خواهد بود، روز به روز نگرانی ترکیه از شکست رویکردش در مداخله نظامی در سوریه و ایفای نقش رهبری ائتلاف در حمله به این کشور بیشتر و بیشتر می شود.

نشریه آمریکایی فارین پالیسی در خصوص توان موشکی سوریه می نویسد: سوریه دارای یکی از بزرگترین زرادخانه های موشکهای بالستیک در منطقه است که بیشتر بر پایه موشکهای اسکاد ساخته شده است. اما هیچ برآورد دقیقی از میزان موشکهای این کشور و سکوهای پرتاب آن در دست نیست. در همین حال احمد داود اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه در اظهارنظری، تعداد موشکهای بالستیک سوریه را 700 فروند اعلام کرده است.


موشک اسکندر

اما موشکهای قابل جابجایی و سوخت مایع اسکاد دارای بردی معادل 700 کیلومتر است، و چنانچه از سکوهای شمالی سوریه پرتاب شود، تقریباً قادر به هدف قرار دادن تمامی خاک ترکیه، از جمله آنکارا، است. اما با وجود استقرار نیروهای معارض در نقاط شمالی و هم مرز با ترکیه، آنکارا و شهرهای دیگر همچنان در تیررس نقاط پرتاب غربی در نواحی ساحلی هستند، جایی که دولت اسد پایگاه سیاسی مستحکم‌تری می‌تواند بیابد.

همچنین سوریه دارای زرادخانه ای از سلاح‌های شیمیایی است، که ادعا می‌شود برخی از آن‌ها در طول هفته گذشته برای استفاده آماده شده‌اند. در رابطه با این که کدام یک از موشک‌های سوریه دارای توان شیمیایی هستند ارزیابی‌های ضدونقیضی صورت گرفته است، اما برآوردهای دولت آمریکا حاکی از آن است که دستکم بخشی از توان موشکی اسکاد سوریه برای این مأموریت مجهز است.

موشک کوتاه برد 

     A-110 variant M-600 SRBM

از نسل موشک‌های فاتح 110


اما نگرانی‌های ترکیه را می توان از سه جهت ارزیابی کرد. در سال 1991، صدام حسین 88 اسکاد به اسرائیل و نیروهای ائتلافی در طول نخستین جنگ خلیج پرتاب کرد. سال گذشته، سرهنگ قذافی یک اسکاد بی به شورشیان در شرق لیبی پرتاب کرد، آن هم درست یک هفته پیش از سرنگونی رژیمش. حال، ترکیه که در خاک خود به مخالفان سوری پناه و سلاح داده و مرزهایش را برای انتقال نیرو و سلاح به روی مخالفان اسد گشوده است، هدف نخست دولت سوریه و موشکهای اسکاد آن است. شاید بتوان ترکیه را تنها کشوری در منطقه دانست که در مسئله بحران سوریه، حتی از آمریکا نیز سبقت گرفته است.

دوم، ممکن است این موضوع آنکارا را نگران کند که موشک‌های سوریه که به سمت نواحی تحت کنترل شورشیان در نزدیکی مرز شمالی نشانه گرفته می‌شوند از روی هدف‌هایشان عبور کنند و به خاک ترکیه برخورد کنند. اما متحدان ترکیه نگرانی‌هایی‌ همچون قدرت گرفتن کردها در سوریه یا سیل عظیم پناهندگان ندارند. استقرار پاتریوت در ترکیه راه نسبتاً ساده‌ای برای ناتو جهت نشان دادن اتحاد میان هم‌پیمانان و محافظت در برابر خطراتی بعید اما جدی چون موشکهای بالستیک است. در واقع بازی ناتو در زمین ترکیه، کمترین هزینه را برای اعضای پیمان آتلانتیک در بحران سوریه خواهد داشت.


توان عملیاتی سامانه پاتریوت در برابر موشک های اسکاد

در حقیقت، پاتریوت دارای قابلیت نظامی به شدت محدودی است و برای مداخله نظامی گسترده که ترکیه برای آن لحظه شماری می کند و مقدمه چینی کرده است مناسب نیست. سیستم این سامانه متشکل از یک رادار زمینی و سه نسل از موشک‌های رهگیر است، که دو عدد از آن‌ها- PAC-2/GEM و نسل پیشرفته تر موشکهای PAC-3 - برای مقاصد دفاع موشکی استفاده می‌شوند.

معمولاً سکوی پاتریوت شامل هر دو نسل از این موشک‌ها می‌شود. وال استریت ژورنال گزارش داده است که ترکیه درخواست 15 سکو به ناتو داده تا از پوشش کامل خاک خود اطمینان حاصل کند. اما مقامات ناتو این تعداد سکو را بیش از حد می‌دانستند و ظاهراً متعهد شده‌اند حداکثر شش سکو بفرستند. براساس این گزارش، آلمان و هلند هر یک دو سکو، و آمریکا نیز دو سکوی دیگر ارسال کرده‌اند. هر سکو می‌تواند 16 موشک رهگیر در خود جای دهد. سکوی پاتریوت را تنها سه نفر اداره می‌کنند، اما تیم پشتیبانی شاملحداکثر 100 سرباز در هر مرحله می‌شود.

هر دو این موشک‌های رهگیر قادر به مقابله و منهدم کردن موشک‌ها و نیز هواپیما، و بسته به جایگیریشان، بالگردهای کم ارتفاع هستند. اپراتورهای پاتریوت به طور فرضی قادر به ردیابی و نابود کردن بخش عظیمی از هواپیماهای سوریه هستند که به مرزهای ترکیه نزدیک می‌شوند. PAC-3، که دارای کلاهکی است که به منظور رهگیری موشک‌های بالستیک سریع‌تر و مرتفع‌تر طراحی شده، برای رهگیری جت‌های نسبتاً کم ارتفاع قابل استفاده است. اما نسل موشکهای PAC-2 قدیمی‌تر و ارزان‌تر برای نقش ضدهوایی مناسب‌ترند.

موشک اسکاد-بی برد کوتاه سوریه


هر دوی این موشک‌ها تا حدی می‌توانند از مراکز پرجمعیت ترکیه که در تیررس موشک‌های سوریه قرار دارند محافظت کنند. بسته به این که رادار و سایت‌های رهگیری را در کجا قرار می گیرند، این موشک‌ها قادر به پوشش تقریباً 50 تا یکصد کیلومتر از حریم هوایی داخل خاک سوریه هستند. این امر می‌تواند مناطق اصلی درگیری در این جنگ داخلی، مانند شهر حلب را در تیررس ترکیه قرار دهد.


سامانه پاتریوت برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع بسیار پر هزینه است

با این حال، برای پذیرفتن تعهد دبیرکل ناتو مبنی بر این که "هر اعزامی تنها تدافعی خواهد بود" و "به هیچ طریقی از یک فضای پرواز ممنوع یا عملیاتی تهاجمی حمایت نخواهد کرد" دلیلی وجود دارد. اعمال منطقه پرواز ممنوع مستلزم ایجاد آرایش‌های قدرتمند فرماندهی و کنترل و هم چنین مدیریت ترافیک هوایی است. این مناطق اساساً از نظر تاریخی همواره با هواپیما اداره می‌شده‌اند. نیروی هوایی ترکیه هم در اقدام ناتو در بوسنی مشارکت کرد و هم میزبان هواپیماهای آمریکا که در دهه 90 بر روی کردستان عراق منطقه پرواز ممنوع ایجاد کرده بودند شد.

با این که سیستم پاتریوت می‌تواند تا حدی پوشش ضدهواپیمایی ایجاد کند، استفاده از آن بسیار پرهزینه و دارای نواقصی خواهد بود. شبکه خبری سی بی اس آمریکا هزینه هر موشک PAC-3 را در حدود 4 تا 3 میلیون دلار اعلام کرده است. از آن گذشته، استقرار پاتریوت برای رهگیری و مقابله با اهدافی با ارتفاع و سرعت پایین- مانند هواپیما- خطرات دیگری در پی دارد.

مناطقی که سامانه پاتریوت در ترکیه نصب شده است


طی جنگ 2003 عراق، یک سکوی پاتریوت آمریکایی یک جت تورنادوی انگلیس را سرنگون کرد و تمام خدمه آن را کشت؛ یک F/A-18 نیروی دریایی آمریکا نیز سقوط کرد، و یک F-16 آمریکا نیز مجبور به نابود کردن یک رادار زمینی که جت را رهگیری کرده بود شد.پاتریوت را ، حتی در برخورد با موشک‌ها‌ نیز، نباید به چشم حلال تمام مشکلات دید. زیرا نخست، قادر به پوشش راکت‌های کوتاه‌برد یا توپخانه نیست. از آن گذشته، نواقص زیادی از این سیستم ثبت شده است، نواقصی که ممکن است کارایی آن را دربرابر حمله اسکادهای سوریه بشدت محدود کند. در طول جنگ اول خلیج فارس، شلیک نامنظم موشکهای اسکاد عراق موجب سردرگمی نسل نخست PAC-2 شد، تا حدی که، بنا بر سه مطالعه جداگانه در دانشگاه پرینستون، درصد اصابت آن به هدف به طرز شگفت‌انگیزی پایین بوده است- نزدیک به صفر درصد.

پرتاب همزمان دو موشک اسکاد-بی در رزمایش موشکی سوریه


با این که در شرایط عادی درصد اصابت پایین چندان خوشایند نیست، آن‌ها به خصوص از کلاهک‌های کشتار جمعی نگران‌اند. در شرایط مساعد، به کارگیری عامل شیمیایی "سارین" به وسیله یک موشک کوتاه‌برد مجهز به جنگ‌افزارهای خوشه‌ای کوچک که پاتریوت برای رهگیریشان طراحی نشده- می‌تواند، به گفته جوناتان تاکر در کتاب "جنگ اعصاب"، منجر به تمرکز مرگبار گاز شیمیایی اعصاب در ناحیه‌ای با وسعت بیش از 500 متر شود، البته بدون در نظر گرفتن پخش گاز به وسیله باد." اما، تعداد واقعی تلفات به دیگر عوامل محیطی و آمادگی‌ ترک‌ها بستگی دارد، بنابراین ارزیابی دقیق کار بسیار دشواری است.سوریه در دهه های اخیر از کمکهای گسترده قدرتهای موشکی شرقی مانند روسیه - چین و جمهوری اسلامی ایران و همچنین کره شمالی برخوردار بوده و برخلاف لیبی که تعداد موشکهای آن به 300 فروند بالغ نمیشد با زرادخانه ای متشکل از تعداد متنابهی موشک بالستیک و کروز هدف بسیار سختی برای دشمنان خارجی است.

موشک‌ها و راکت‌های کوتاه‌برد سوریه جدی‌ترین چالش سیستم پاتریوت خواهد بود


طبق آمار منتشره در سال 2003 سوریه صدها موشک بالستیک کوتاهبرد تاکتیکی از نوع اسکندر ss-21 SRBM و اسکاد در زرادخانه خود دارد که قادرند بسیاری از نقاط سرزمینهای اشغالی را مورد اصابت قرار دهند و برد مناسب برای هدف قراردادن پایگاههای آمریکا در ترکیه و اردن را دارندو اعتقاد بر اینست که بسیاری از این موشکها به کلاهکهای پیشرفته مجهز شده اند. در 13 آوریل 2007 جروزالم پست خبر داد که سوریه موشکهای اسکاد 300 کیلومتری خود را در ارتفاعات جولان مستقر کرده است.

سامانه موشکی اسکندر


در آخرین رزمایش‌های موشکی ایران و سوریه شلیک همزمان ده ها موشک بالستیک از نقاط مختلف به سوی هدف مشترک نیز با موفقیت آزمایش شد که می تواند یکی از مهمترین چالشهای پیش روی سامانه پاتریوت دانست. همچنین موشکهای کوتاه برد و ارتفاع پایین ایران که بصورت انبوه تولید شده است، می‌تواند پایگاه های استقرار پاتریوت هدف قرار دهند و به سختی قابل رهگیری هستند.

با این که پیشرفت‌هایی در نسل موشک های PAC-3 صورت گرفته است، این موشک هنوز در برابر اسکاد در شرایط جنگی آزمایش نشده است. چنان چه اسکادهای سوریه هنگام پرواز تغییر مسیر ناگهانی بدهد- رخدادی که در طول جنگ خلیج فارس اول بارها برای موشک‌های مشابه عراق اتفاق افتاده- موشک رهگیر سردرگم می‌شود و هدف را گم می‌کند.

علاوه بر موارد ذکر شده، استقرار سامانه پاتریوت در ترکیه بخشی از برنامه بلند مدت آمریکا تا سال 2020 برای تکمیل برنامه دفاع ضد موشکی خود در نقاط تعیین شده ای از جهان است. در این برنامه که قرار است با همکاری ناتو اجرا شود، در نقاط مختلف جهان از جمله شرق اروپا در کشورهای همسایه روسیه و در خاورمیانه سپر دفاع موشکی آمریکا گسترده خواهد شد.


موشک‌های بالستیک ایران

در مورد توان موشکی ایران ذکر همین نکته بس که مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل آمریکا اذغان کرده است که ایران با فاصله گرفتن از طراحی و مساعدت خارجی توانسته موشک‌های با برد بیشتر و ماهواره‌برهای قوی‌تر تولید کند.

این اندیشکده آمریکایی در گزارش خود، توان موشکی ایران را اینگونه ارزیابی کرده است:

* ایران دارای حدود 200 الی 300 موشک شهاب 1 و شهاب 2 است که می توانند اهداف مختلف در همسایگی ایران را نشانه روند.

* ایران حدود 12 الی 18 نمونه از موشک شهاب 1 و 2 با سکوهای متحرک عمود شونده (TEL) را وارد یا مونتاژ کرده است. شمار این نوع از موشک‌ها در حال رسیدن به عدد 24 است.

* ایران می تواند اهدافی در فاصله 900 کیلومتری از مرزهای خود را با استفاده از موشک‌های شهاب 3 یا قدر1 هدف گیرد.

* پرتاب آزمایشی موشک قدر 1 در سال 2004 صورت گرفت. از نظر تئوری، ایران با این موشک به برد 1600 کیلومتر رسید اما به نظر می‌رسد کلاهک آن از نوع سبک 750 کیلوگرمی باشد.

* ایران دارای دستکم 6 یا بیش از 6 موشک شهاب 3 و قدر 1 با سکوهای متحرک عمود شونده است. گزینه زیرزمینی آن نیز در حال توسعه است.


موشک‌های با سوخت جامد

* موشک سجیل 2 که می‌تواند کلاهک‌های 750 کیلوگرمی را تا بردی 2200 کیلومتری حمل کنند.

* ایران تنها کشوری است که این نوع موشک‌ها را بدون این که کشور دارای سلاح‌های هسته‌ای باشد، تولید کرده است.

* سامانه‌های سوخت جامد مزیت‌های خاصی نسبت به دیگر سامانه‌ها دارند.

* این سامانه‌ها کمتر در معرض حملات پیشدستانه بوده و زمان کوتاه‌تری برای آماده‌سازی نیاز دارند.

* ایران این موشک‌ها را در نوامبر 2008 با موفقیت آزمایش کرد.

مشرق- گزارش اخیر «شورای اطلاعات ملی آمریکا» که به گزارش چشم انداز 2030 جهان موسوم شد، حائز نکات قابل توجهی است و در عین حال خالی از پاره ای از مسائل انحرافی هم نیست و از این رو نیازمند بررسی و تأمل جدی می باشد. ما در اینجا به بعضی از این نکات و مسایل اشاره می کنیم:

1- شورای اطلاعات ملی آمریکا در واقع نهاد یکسره ساز اطلاعاتی آمریکا به حساب می آید. آمریکا دارای 16 سازمان اطلاعاتی است که هر کدام در حوزه ای خاص گزارش اطلاعاتی تهیه و منتشر می نمایند در این بین مدیر شورای اطلاعات ملی آمریکا که با حکم رئیس جمهور این کشور منصوب و به عنوان مهمترین مشاور رئیس جمهور در امور امنیت ملی به حساب می آید موظف است گزارشات 16 گانه را در یک گزارش جامع تنظیم و ارائه نماید. این شورا در هر 5 سال یک گزارش ارائه می کند و در همان حال به اختصار به نقد و بررسی گزارش قبلی مبادرت می نماید. این گزارش در واقع به عنوان «سند چشم انداز» به حساب می آید ولی در عین حال شورای یاد شده خود را در مقام «دیده بان» - یعنی توصیف کننده- و نه داور یا آینده نگر معرفی می نماید هر چند گزارش ارائه شده در نهایت دارای گزاره های متعددی است که ترسیم خاصی را از فضای آینده ارائه می کند. سند منتشره توسط این شورا ضمن آن که تا حدی نگرش آمریکایی ها را توضیح می دهد در همان حال تا حد زیادی بیان کننده خط مشی آینده این کشور نیز می باشد از این رو ترکیب شورای اطلاعات ملی آمریکا نوعا فراحزبی است و افراد آن با تغییر دولت ها تغییر نمی کنند. گزارش ماه اخیر این شورا در واقع چهارمین گزارش 160 صفحه ای از زمان تاسیس در سال 1375 می باشد و ذیل عنوان «روند جهان در 2030، جایگزین های جهانی» منتشر گردیده است.
2- در این گزارش فضای کلی حاکم بر جهان در سال 2030 را به تصویر کشیده است. این گزارش می گوید آمریکا در این سال (یعنی 18 سال دیگر) از جایگاه تنها ابرقدرت به یکی از چند قدرت محوری جهان تبدیل می شود. بر اساس آن قدرت آمریکا به اندازه قدرت اروپا تبدیل شده و بعد از قدرت چین قرار می گیرد اما در عین حال در جاهای فراوان این گزارش نظام کاپیتالیستی کماکان برقرار می باشد. در این بخش از گزارش چند گزاره نادرست وجود دارد گزاره اول این است که آمریکا تا سال 2030 تنها ابرقدرت است و حال، آن که همین الان آمریکا دیگر تنها یک قدرت است و توان اجماع سازی و یک سره سازی آن آسیب دیده است. گزاره نادرست دیگر این است که کاپیتالیسم کماکان سیطره خود را بر اقتصاد و سایر مناسبات بین الملل حفظ می کند و حال آن که همین الان هم کاپیتالیسم در شرایط بیمار محتضر قرار دارد و نمی تواند بحران کنونی که از 2007 شروع شده است را به آسانی پشت سر بگذارد. حتما قدرت های جایگزین غرب به این مسئله توجه جدی خواهند داشت.
3- در بخش های دیگری از این گزارش آمده است که تا سال 2030 قدرت از فضای هژمونیک (احاطه دولت ها) به فضاهای اجتماعی و شبکه ها و اتحادیه ها منتقل می شود و از این رو نقش نهادهای مردمی و سازمان های بین المللی مردم نهاد افزایش می یابد. از این رو این گزارش می گوید قدرت آینده در اختیار کسی است که بتواند با فرهنگ های بومی، خرده فرهنگ ها و ملیت ها تعامل بهتری برقرار نماید.
4- در جای جای این گزارش درباره ایران به نکاتی اشاره کرده است و می توان گفت در این گزارش ایران بیش از هر نقطه دیگری ذهن تهیه کنندگان این گزارش را به خود مشغول کرده است آنان در یک جای گزارش می گویند ایران به همراه 4 کشور دیگر اقتصادهای منطقه ای را در دنیا به خود اختصاص داده و پیشرفت قابل ملاحظه ای خواهند داشت. در جای دیگری از این گزارش پیش بینی کرده است که ایران به دلیل تداوم سیاست هسته ای خود کماکان تا سال 2030 در شرایط تحریم باقی می ماند و در همان حال پیش بینی این شورا این است که نظام جمهوری اسلامی بدون تغییرات فیزیکی و یا رویکردی تا 2030 بعنوان مهمترین دغدغه آمریکا باقی می ماند. در واقع این گزارش شورای اطلاعات ملی، دست آمریکا را درباره ایران رو کرده است چرا که این گزارش می گوید تحریم ها ادامه یافته و ایران کماکان مهمترین دغدغه ذهنی ما را به خود اختصاص خواهد داد. با این وصف می توان گفت بحث هایی که این روزها حول بحث جابجایی کری با کلینتون به رسانه ها و محافل سیاسی راه یافته و بیانگر احتمال جدی تغییر روند مخاصمه کنونی میان آمریکا و ایران مطرح می شود، از بنیان سست می باشند.
این بخش گزارش نشان می دهد که گویا قرار است «اخم و تحریم» جای خود را به «لبخند و تحریم» بدهد. اما در عین حال دستگاه اطلاعاتی آمریکا به خوبی پیش بینی کرده است که ایران راه خود را ادامه می دهد و به پیشرفت های مهمی در حد یکی از 4 کشور مهم در مناطق حساس نایل می شود. اما البته روند رو به ضعف آمریکا قاعدتا شرایط را به مرور به نفع ایران تغییر می دهد و ممکن است شرایط به گونه ای پیش رود که آمریکایی ها ادامه روند کنونی تحریم ها را برای خود مفید ارزیابی نکرده و در بعضی از تصمیمات خود تجدیدنظر نمایند.
5- این گزارش پیش بینی کرده است که کشورهای عربی به جز مصر شانس چندانی برای پیشرفت ندارند. آمریکایی ها بعضی از این کشورها نظیر عربستان را در آستانه فروپاشی معرفی کرده و با صراحت گفته اند 18 سال دیگر از آل سعود روی نقشه جغرافیایی خبری نخواهد بود. بعضی دیگر از کشورهای عربی را در شرایط بحرانی غوطه ور معرفی کرده اند و در این میان نام دو کشور سوریه و عراق را در کنار بعضی از کشورهای فقیر آفریقایی نظیر سومالی، رواندی، کنگو، کنیا، چاد و اتیوپی قرارداده و درباره آنان گفته اند در سال 2030 این کشورها فاقد دولت خواهند بود و هرج و مرج آنان را فرا خواهد گرفت. این گزارش درباره پاکستان تصریح دارد که در سال 2030 این کشور دچار فروپاشی شده و دولت آن از بین می رود. ما در اینجا نمی خواهیم درباره میزان درستی اظهارنظر این شورای جامع اطلاعاتی اظهارنظر کنیم ولی بخصوص می گوئیم که گزاره های آن درباره سه کشور عراق، سوریه و پاکستان با هدف خاصی ارائه گردیده اند. عراق، سوریه و پاکستان در همین روزها هم در معرض تلاش های مشترک غربی عربی که فروپاشی این کشورها را مدنظر دارند وضع مناسبی ندارند و خود این وضعیت ناشی از شرایط طبیعی نیست بلکه اقدامات فراسوی مرزها شکل دهنده به بحران امنیتی آنان می باشد. یک گزارش که در یک روزنامه پاکستانی درج گردیده است نشان می دهد که پهپادهای آمریکایی در یک دوره زمانی کمتر از یک سال بیش از 300بار به مردم پاکستان حمله کرده و آنان را بخاک و خون کشیده اند و از این رهگذر دست کم 2000 پاکستانی جان خود را از دست داده اند. در سوریه نیز آنچه روی می دهد یک نزاع طبیعی درون اجتماعی نیست بلکه یک طرح تروریستی برای فروپاشی و تجزیه سوریه است که از فراسوی مرزها مدیریت و کارگزاری می شود.
در عراق نیز به شهادت دهها سال زندگی مسالمت آمیز سنیان و شیعیان می توانیم بگوئیم درگیری های موجود نه یک اتفاق داخلی بلکه یک تصمیم خارجی است. در عین حال این گزارش به ما می گوید اراده آمریکا بر ادامه مداخلات امنیتی در کشورهای عراق، سوریه و پاکستان است و تا فروپاشی کامل و تجزیه این کشور آن را دنبال می کند این یک هشدار جدی برای کشورهایی است که گمان می کنند سررشته تحولات این کشور را در دست دارند با این وصف می توان گفت این گزارش اطلاعاتی اگر چه پرده را از یک طرح برمی دارد، در عین حال ناخواسته این فرصت را در اختیار کشورهایی نظیر قطر، ترکیه و عربستان قرار می دهد تا دامن خود را از بحرانی که منطقه را دچار مشکل خواهد کرد، جمع نمایند.
6- یک نکته جالب توجه این گزارش بحث درباره برنامه هسته ای ایران است. براساس این گزارش اطلاعاتی، ایران تا سال 2030 از حرکت به سمت تولید بمب خودداری خواهد کرد. این گزارش می گوید ایران در «مرز سلاح هسته ای» متوقف می شود به این معنا که ایران علاقه به تولید بمب دارد ولی از دست زدن به آن خودداری می نماید. در واقع مقامات اطلاعاتی آمریکا یک بار دیگر اعتراف کرده اند که هیاهو درباره تلاش ایران برای دست یافتن به بمب اتمی یک دروغپردازی بیشتر نیست. جالب این است که آمریکایی ها در فاصله سالهای 2003 تا 2008 همواره در برابر گزارش های آژانس که از عدم انحراف ایران از مسیر صلح آمیز در برنامه هسته ای خبر می داد، ایستاده و با صراحت و تأکید ایران را متهم به تلاش برای دستیابی به سلاح می کردند. در واقع این گزارش، گزارش ها و ادعاهای قبلی مقامات آمریکایی را باطل می کند و این می تواند برای مقامات مذاکره کننده ایرانی یک سند به حساب آید. در همین ایام جوزف بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا هم در یک اظهار نظر نسبتاً رسمی گفت که جمع بندی ما این است که ایران از 2003 تاکنون تلاش برای تولید سلاح هسته ای نداشته و نشانه ای دال بر تلاش مخفیانه هم در دست ما نیست. این اظهارات هم قابلیت پیگرد حقوقی دارد و می تواند مقدمه خوبی برای طرح یک شکایت حقوقی علیه مقامات آمریکا باشد.
7- این سند از ابعادی قابل مطالعه و بررسی برخوردار می باشد. در عین حال در جابه جای آن «عدم قطعیت» و در عین حال «قطعیت نمایی» به چشم می خورد در واقع نهادهای اطلاعاتی آمریکا بعد از این همه هزینه چندان هم در ترسیم شرایط آینده موفق نبوده اند.

سعدالله زارعی
من ماموریتهای زیادی روی خلیج فارس داشتم. ما دو نفر بودیم که در اوایل جنگ می توانستیم موشکها را بزنیم. تنها دو نفر؛ من بودم و شهید عباس دوران. اکثر ماموریتهای خلیج فارس را ما انجام می دادیم و نیروی دریایی عراق را به جایی رساندیم که برای دستگیری و یا زدن ما جایزه تعیین کرده بودند.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، 15 دی ماه سال 1373 یکی از تلخ ترین روزها برای نیروی هوایی ارتش است. هواپیمای حامل جمعی از فرماندهان این نیرو که برای بازدید به پایگاه اصفهان رفته بودند، در هنگام بازگشت و در دقایق ابتدایی پرواز، دچار سانحه شده و پس از برخورد با زمین آتش می گیرد که به موجب آن، نیروی هوایی جمعی از بهترین فرماندهان خود را از دست داد.
در میان شهدای این سانحه، سرتیپ منصور ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی، سرتیپ خلبان مصطفی اردستانی معاون عملیات و سرتیپ خلبان سید علیرضا یاسینی رئیس ستاد و معاون هماهنگ کننده نهاجا از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند. به همین دلیل سعی کردیم در ایام سالگرد شهادت این عزیزان در سه بخش مجزا، مروری داشته باشیم بر گوشه هایی از زندگی این سه فرمانده شهید.
در بخش اول و دوم، گوشه هایی از زندگی امیر سرتیپ منصور ستاری و امیر خلبان مصطفی اردستانی را بررسی کردیم و در بخش سوم آشنا خواهیم شد با خلبان شهید علیرضا یاسینی.

«من ماموریتهای زیادی روی خلیج فارس داشتم. ما دو نفر بودیم که در اوایل جنگ می توانستیم موشکها را بزنیم. تنها دو نفر؛ من بودم و شهید عباس دوران. اکثر ماموریتهای خلیج فارس را ما انجام می دادیم و نیروی دریایی عراق را به جایی رساندیم که برای دستگیری و یا زدن ما جایزه تعیین کرده بودند.»

علیرضا یاسینی بیشترین نزدیکی و دوستی را با عباس دوران داشت. از اون خلبان های اتو کشیده و اصطلاحا با پرستیژ نیروی هوایی بود.
بچه آبادن بود و از سال 48 وارد دانشکده خلبانی شد. به آمریکا رفت و دوره تکمیلی خلبانی را آنجا گذراند و برای پرواز، جنگنده فانتوم اف 4 را انتخاب کرد. 
 

فرمانده پایگاه شکاری بوشهر، در طول مدت دفاع مقدس، بیش از 90 پرواز عمقی به خاک عراق داشت که این تعداد، تنها عملیاتهای برون مرزی او بود و ماموریت های بسیاری نیز در جبهه های جنوب بر روی نیروهای دشمن انجام داد به طوری که بعد از تیمسار محققی با 2759 ساعت پرواز با هواپیمای فانتوم، بیشترین پرواز را با این هواپیما داشت.
 

یک از شاهکارهای او و دوستانش عملیاتی بود که در آن کمر نیروی دریایی عراق شکست: عملیات مروارید.
در تاریخ هفتم آذر سال ۱۳۵۹ شهید یاسینی به همراه شهیدان بزرگوار عباس دوران، حسین خلتعبری و حسن طالب مهر، در عملیاتی مشترک با نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، توانستند نیروی دریایی عراق را نابود کنند. در این عملیات بزرگ، شهید یاسینی به تنهایی ۸ سورتی پرواز داشت.

علیرضا یاسینی در سال 52 ازدواج کرد که ثمره آن سه فرزند پسر و یک دختر بود.
درباره روابط صمیمی یاسینی با همسرش حرفهای جالبی زده شده که اوج آن را می توان در نامه دوست صمیمی اش خلبان شهید عباس دوران به همسرش به وضوح دید.
عباس دوران در مهرماه 59 طی نامه ای به همسرش می نویسد:
خاتون من، مهناز خانم گلم سلام
بگو که خوب هستی و از دوری من زیاد بهانه نمی گیری. برای من نبودن تو سخت است ولی چه می شه کرد جنگ جنگ است و زن و بچه هم نمی شناسد.
نوشته بودی دلت می خواهد برگردی بوشهر. مهناز به جان تو کسی اینجا نیست. همه زن و بچه هایشان را فرستادند تهران و شیراز و اصفهان و ...
علی (شهید علیرضا یاسینی) هم امروز و فرداست که پروانه خانم و بچه ها را بیاورد شیراز. دیشب یک سر رفتم آن جا. علیرضا برای ماموریت رفته بود همدان. از آنجا تلفن زد. من تازه از ماموریت برگشته بودم و می خواستم برای خودم چای بریزم که گفتند تلفن. علی گفت: مهرزاد مریضه و پروانه دست تنهاست. قول گرفت که سر بزنم. گفت: نری خونه مثل نعش بیفتی بعد بگی یادم رفت و از خستگی خوابم رفت، می دانی این زن و شوهر چه لیلی و مجنونی هستند.

پروانه طفلک از قبل هم لاغرتر شده. مهرزاد کوچولو هم سرخک گرفته و پشت سرش هم اوریون. پروانه خانم معلوم بود یک دل سیر گریه کرده. به علی زنگ زدم و گفتم علی فکر کنم پروانه خانم مریضی مهرزاد را بهانه کرده و حسابی برات گریه کرده است. علی خندید و گفت: حسود چشم نداری توی این دنیا یکی لیلی من باشه؟
خیلی فرصت کم می کنم به خونه سر بزنم. علی هم همینطور. حتی فرصت دوش گرفتن رو هم ندارم. دوش که پیشکش، پوتین هایم را هم دو سه روز یکبار هم وقت نمی کنم از پایم خارج کنم. علی که اون همه خوش تیپ بود، رفته موهایش رو از ته تراشیده. من هم شده ام شبیه آن درویشی که هر وقت می رفتیم چهارراه زند آنجا نشسته بود.
بچه های گردان یک شب وقتی من و علی داشت کم کم خوابمون می برد، دست و پایمان را گرفتند و انداختند توی حمام، آب را هم رویمان بازکردند. اولش کلی بد و بی راه حواله شان کردیم اما بعد فکر کردیم خدا پدر و مادرشان را بیامورزد چون پوتین هایمان را که در آوردیم، دیدیم لای انگشتهایمان کپک زده است...

دو خاطره خواندنی از زبان شهید یاسینی

علیرضا یاسینی خود در گفتگویی به برخی خاطرات عملیاتهایش اشاره کرده و گفته است:
ماموریتی برای من پیش آمد. انهدام ناوچه ها در خلیج فارس که یک ناوچه را من باید می زدم.
ما رفتیم به هدف رسیدیم و سعی کردیم که ناوچه را منهدم بکنیم ولی هر کاری که کردیم، موشکها رها نشد. با مسلسل خواستیم بزنیم، مسلسل هم تیراندازی نکرد، بعد که آمدیم پایین گفتند: «خوب شد که نزدی، آن ناوچه خودی بود.»
گفتم: «وای اگر ناوچه خودی را ما می زدیم چی می شد»
بعدها که بررسی کردیم، یک کلیدی ما داریم که نوع مهمات را انتخاب می کنیم. کلید را من آن روز اصلا توی هواپیما ندیدم. بعد که آمدم، به متخصان مربوطه گفتم: «این هواپیما اشکال دارده!»
آنها هم گفتند: «شما فلان کلید را زدی؟» گفتم: «نه من فراموش کردم.»
همین فراموش کردن من باعث شد که یک ناوچه خودمان واقعا نجات پیدا بکند و ما این ناوچه نزنیم. این امداد غیبی بود که به هر حال من شاهدش بودم .

یک مسئله دیگر هم که برایم پیش آمد، در جنگ یک سری خلبان کم تجربه را در واحدهای جنگی می بردیم، هم آموزش می دادیم و هم پروازهای جنگی را انجام می دادیم .
برای رها شدن موشک دو حالت داریم که یکی از آن حالتها باید قفل بکنند بعد خلبان دکمه را بزند تا موشک رها بشود.
من یکی از خلبانهایی را که پرواز اولش بود، داشتم با خودم می بردم تا ناوچه های دشمن را در خلیج فارس بزنیم.
به او گفتم: «ما قبل از اینکه به ناوچه ها برسیم در طول مسیرمان روی کشتی هایی که تجاری یا نفت کش هستند و در اطراف جزیره پارک شده اند، چند تا تمرین بکنیم، که وقتی وارد منطقه شدیم شما وارد شده باشی و بتوانی راحت هدف را بزنی.»
چندین بار من روی نفتکشها شیرجه کردم که وی بتواند قفل بکند، اما روی کشتی به آن عظمت و بزرگی نتوانست قفل بکند.
گفتم: «مسئله ای نیست، چون دارد وقت می گذرد برویم در منطقه.»
وقتی وارد منطقه شدیم دو تا ناوچه عراقی بود. شیرجه کردیم روی اولی. به محض اینکه قفل کرد، موشک هم همزمان رها شد.
گفتم: «شما زدی؟»
گفت: «نه من نزدم، فقط قفل کردم.»
گفتم: «خیلی خُب پس احتمالا موشک اشکال داشته.»
دومی را به همین صورت روی ناوچه قفل کرد. قبل از اینکه دکمه موشک را بزند، موشک رها شد.
به هر حال ما چهار تا موشک به دو تا ناوچه زدیم و برگشتیم. وقتی برگشتیم و متخصصان، سیستم را بررسی کردند، دیدند که اشکال دارد و قبل از اینکه خلبان دکمه را بزند، موشکها رها می شدند.
اینجا باز امداد غیبی را به وضوح دیدم، زیرا در تمرین روی کشتی های خودی که در اسکله پهلو گرفته بودند، اگر این اتفاق می افتاد، آنها را میزدیم. ولی آنجا قفل نشد و نزد اما در منطقه و روی ناوچه دشمن به محض قفل شدن، موشک نیز رها می شد. این جز امداد غیبی، چیز دیگری نمی تواند باشد.

15 دی ماه 1373، روز پرواز یاسینی است. پروازی که این بار نه تنها که با جمعی از دوستان دیرینش انجام شد و روح بلند او را در آسمانها جاودانه کرد.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در مراسم این شهید بزرگوار در وصف او فرمودند:
«فقدان بزرگی بود؛ نه فقط برای شما برای من هم این طور بود. ولی خب چاره ای نیست باید تحمل کرد. شهید یاسینی مردی مومن بود، پرتلاش بود، صادق بود، صمیمی بود و خود همین ها موجب شده بود که به ایشان امیدوار باشم. در این حوادث سخت است که جوهر ما آشکار می شود و نیروها و توانایی های درونی ما آشکار می شود...»
«من به شهید یاسینی خیلی امیدوار بودم. همین حالا به ایشان (سرتیپ بقایی فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش) می گفتم خیلی به این جوان امید داشتم برای آینده، ولی حالا خداوند متعال این جوری مقدر کرده بود، چاره ای نیست باید تحمل کرد و این تقدیرات الهی است.»
 
 
در بخشی از وصیت نامه شهید یاسینی می خوانیم:
«من یک خلبان هستم. سالها از بیت المال برایم هزینه کرده اند تا به اینجا رسیده ام. حال وظیفه دارم که دینم را ادا کنم. مگر نه اینکه همواره آرزو کرده ایم که ای کاش در واقعه عاشورا می بودیم و فرزند زهرا(س) را یاری می کردیم؟
اکنون زمان آن فرا رسیده و همگان مکلفیم که برای لحظه ای روح خدا را تنها نگذاریم. بنابرین از من انتظار نداشته باشید که بیش از این در کنارتان باشم.
به یقین اجر شما نیز که به تربیت فرزندان و امور خانه همت می گمارید و زمینه را برای حضور بیشتر ما در صحنه فراهم می کنید نزد خدا محفوظ خواهد بود.» 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد