پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پنتاگون اعلام کرد که قصد دارد گستره عوامل جاسوسی خود را در جهان توسعه دهد. علاوه بر این فن آوری های جاسوسی توسط آمریکایی ها در مناطق مختلف کره زمین از جمله به وسیله هواپیماهای بدون سرنشین مورد استفاده قرار می گیرد.
به گزارش سرویس بین الملل انتخاب Entekhab.IR ، بر اساس اطلاعات رسانه های آمریکایی هدف متناوب جاسوسی آمریکا، نیروگاه اتمی بوشهر است. توجه ستاد ویژه ایالات متحده آمریکا به نیروگاه برق این اواخر رشد قابل توجهی داشته است.
هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به طور کلی یکی از ابزارهای اصلی ستادهای جاسوسی محسوب می شوند. اگر شرایط بوشهر را در نظر بگیریم ، آمریکایی ها امکانات دیگری به غیر از پی گیری اوضاع با کمک هواپیماهای بدون سرنشین ندارند. برای آمریکایی ها جاسوسی های زمینی در ایران آنچنان خوب پیش نمی رود و آنها به ندرت اطلاعاتی را به وسیله آژانس های خبری-جاسوسی خود در کشورهای اطراف ایران بدست می آورند. بنابراین بر روی اطلاعات بدست آمده به وسیله جاسوسان فضایی و هواپیماهای بدون سرنشین تکیه می کنند.
اما اینکه تا چه حد می توان به اطلاعات و خبرهای بدست آمده از هواپیماهای بدون سرنشین جاسوسی اطمینان کرد؟ مسئله ای جدی و قابل بحث است. کارشناس نظامی ایلیا کرامنیک می گوید: بیش از همه اطلاعات توسط این هواپیماها بیشتر برای برنامه ریزی برای عملیات های نظامی کاربرد دارد.در واقع ، مشاهدات چشمی ، اطلاعاتی در خصوص گرافیک خبری نیروگاه برقی با جهان خارج می دهد ، آنها می توانند ببینند که چه کسی به آنجا می آید و چه چیزی را به داخل حمل می کنند. اما چرا؟ شاید آنها می خواهند به کمک هواپیماهای بدون سرنشین ، و در ارتباط متقابل با سایر ابزار ها ، سیستم حفاظتی و دفاعی نیروگاه ایجاد نمایند تا برای حمله به آن آماده شوند.
ایلیا کرامنیک معتقد است : علاوه بر این در درگیری های شکل گرفته در خاورمیانه ، هواپیماهای بدون سرنشین می توانند ابزار تحریکات سیاسی محسوب گردند.اما ایران نشان داده است که توانایی شکار هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی را دارد. لذا اگر هواپیماهای آمریکایی به ایران حمله کنند و یا هر نوع مزاحمت جدی ایجاد نمایند. ابزار شکست هواپیماهای بدون سرنشین در ایران وجود دارد. اینکه چرا مسیرهای هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کلا حول بوشهر است و برای چه این کار لازم است مسئله ی دیگریست.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : فارس: شبکه تلویزیونی العربیه در گزارشی درباره اقدام پدافند هوایی جمهوری اسلامی ایران در شکار یک پهپاد دیگر آمریکا در خلیج فارس پرداخت.
العربیه در گزارش خود از شکار یک پهپاد از نوع «Scan Eagle» خبر داد و افزود: چندی قبل هم آمریکا از شلیک به یک پهپاد توسط ایران در آسمان بین المللی خبر داده بود و یکسال قبل نیز ایران پیشرفته ترین نوع هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی را وادار به فرود کرده بود.
«مصطفی العانی» مدیر بخش مطالعات امنیتی مرکز تحقیقات خلیج [فارس] در ادامه این برنامه حضور یافت و گفت: برای شناخت واقعیت در میان تکذیبها باید دانست که این هواپیما به شکل منجنیق پرتاب میشود و سپس در مدار قرار میگیرد و هیچ امکاناتی برای فرود ندارد.
وی افزود: پس این امکان وجود ندارد که این هواپیما به طور احتیاطی وادار به فرود شود.
العانی گفت که آمریکا فعالیت خود را با افزایش پروازهای شناسایی پهپادها و ماهوارهها در ارتفاع بالای 5 هزار پایی ایران افزایش داده است و اطلاعات بدست آمده از این طریق با روشهای سنتی متفاوت است. مجری العربیه در ادامه این برنامه انیمیشنی از شکار سال گذشته واحد جنگ الکترونیک ایران منتشر کرد و ابراز داشت که ایران با ایجاد اختلال در ناوبری این هواپیما و قطع ارتباط ان با آمریکا توانست این هواپیما را به زمین بنشاند. العربیه تصریح کرد که ماهوارهها به طور دائم با هواپیماهای بدون سرنشین در ارتباط هستند و بنا بر اعلام یک منبع اروپایی آژانسهای امنیتی از این نقشه شوکه شدهاند. در ادامه این برنامه مصطفی العانی مدعی شد: به نظرم درباره توان جنگ الکترونیک ایران مبالغه شده است، «RQ170» در آسمان گم شده و وادار به فرود در داخل خاک ایران شده و ایرانیها آنرا برداشتند. این ادعای تلویزیون العربیه در شرایطی مطرح میشود که کارشناسان نظامی اعلام کردهاند که روایت آمریکایی از دستیابی ایران به RQ170 مبنی بر گم شدن و سقوط این هواپیما غیر واقعی است؛ چرا که با توجه به وزن زیاد این مدل از پهپاد و ارتفاع زیاد پرواز آن در صورت سقوط حتما منهدم میشود. این در حالی است که ایران RQ170 را سالم به دست آورده و حتی با وجود امکانت انهدام خودکار این هواپیما بازهم کارشناس سعودی تاکید دارد که هم فرود « Scan Eagle» و هم «RQ170» هردو به طور تصادفی بوده است.
اقتصاد ایران در فشار قرار گرفته است. این در حالی است که توافقات دیپلماتیک دستنیافتنی به نظر میرسد. ایالات متحده نگران آن است که رژیم ایران با روشی تحت عنوان «قطع ارتباط» بتواند به بقای خود ادامه دهد. ا
روزنامه ابتکار در مقالهای به قلم
مریم فتاحی نوشت:
انجمن دانشمندان آمریکایی (FAS)، در نشستی که 16 نوامبر در دانشگاه جان هاپکینز برگزار کرده است، به بررسی چند سناریوی محتمل در آینده روابط ایران و آمریکا و تأثیراتش بر اقتصاد جهانی پرداخته است. در این تحقیق میخواهیم به تحلیل این سناریوها از منظر سیاست خارجی آمریکا بپردازیم. در ابتدا به تحلیل جداگانه هر سناریو به وسیله هزینههای تحمیلشده بر اقتصاد جهان و شاخصهای تأثیرگذار بر هر سناریو میپردازیم و سپس خواهیم گفت که امکانپذیرترین سناریو، با توجه به شرایط حال و آینده دو کشور، کدام سناریو است و چرا.
سناریوی اول: افزایش فشارایالات متحده فشارها را با دور جدیدی از تحریمها علیه هر بانک خارجی (خصوصی یا عمومی) که با بانکهای مرتبط با بانک مرکزی ایران مبادله داشته باشد افزایش میدهد. در حال حاضر تنها مبادلات نفتی و معاملات سنگین ممنوع شده است. این تحریمها ممکن است در ادامه، به جدایی بخش صادرات نفتی ایران از اقتصاد جهانی منجر شود. با این حال، وزارت خارجه آمریکا از واردات محدود نفت خام چشمپوشی خواهد کرد، اما تلاش میکند تا خرید نفت ایران به حداقل برسد و به میزان چشمگیری کاهش پیدا کند. دور جدید این تحریمها ممکن است شامل محدودیت اعطای وامهای بینالمللی شود که به کاهش ذخایر ارزی ایران سرعت میبخشد. به طور کلی، میانگین هزینه تحمیلشده بر اقتصاد جهان تقریباً 64 میلیارد دلار آمریکاست.
هزینهها | حداقل هزینه | میانگین هزینهها | حداکثر هزینهها |
خسارتهای بازار مالی | 3,666,783,333 | 22,166,870,833 | 40,666,958,333 |
افزایش قیمت نفت | 6,933,333,333 | 30,700,000,000 | 54,466,666,667 |
هزینههای امنیتی و نظامی | 1,134,975,000 | 3,531,110,417 | 5,927,245,833 |
هزینههای جهانی دیگر | 3,572,857,143 | 7,546,428,571 | 11,520,000,000 |
آنچه در سناریوی اول تأثیرگذار است شاخصهای زیر میباشد: افزایش تورم برای ایران و آمریکا، از دست رفتن سرمایه (ایران)، افزایش فروش تسلیحات روسی، کاهش اعتماد سرمایهگذاران در منطقه، اختلال در واردات و صادرات، خسارت وارده به اقتصاد ایران و افزایش قیمت نفت و هزینههای نظامی. برای عمل بر اساس سناریوی بمباران و حمله فراگیر، ایالات متحده باید از با ماندن تنگه هرمز مطمئن باشد. در این سناریو، حمله نظامی به ایران هدفش نه تنها مراکز هستهای، بلکه تأسیسات نظامی ایران، شامل نیروی هوایی، امکانات مرتبط با رادارهای هوایی و تجهیزات دیگری است که امکان اقدام تلافیجویانه را دارند. اینها ممکن است شامل پایگاههای اصلی نظامی ایران، تجهیزات سپاه پاسداران، ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی ایران باشد.به بیان دیگر، در صورت وقوع این سناریو، ایالات متحده باید بتواند هزینههای ناشی از حذف نفت خام ایران و اختلال در صادرات و واردات کشورهای درگیر در اقتصاد ایران را جبران نماید. البته به نظر میرسد که با اجرای این سناریو، اقتصاد ایران با مشکلات عدیدهای روبهرو شود که در این صورت ممکن است گزینههایی مثل مذاکره با آمریکا از قوت بیشتری برخوردار گردد. لازم به ذکر است که برخی از شاخصهای سناریوها با یکدیگر مشترک هستند؛ بنابراین در هر سناریو تنها به شاخصهایی خواهیم پرداخت که در سناریوهای گذشته بررسی نشدهاند.
سناریوی دوم: بستن خلیج فارس و منزوی نمودن ایراناقتصاد ایران در فشار قرار گرفته است. این در حالی است که توافقات دیپلماتیک دستنیافتنی به نظر میرسد. ایالات متحده نگران آن است که رژیم ایران با روشی تحت عنوان «قطع ارتباط» بتواند به بقای خود ادامه دهد. ایالات متحده در حال حرکت به سمتی است که بتواند از صادرات تمام تولیدات نفت تصفیهشده، گاز طبیعی، تجهیزات انرژی و خدمات ایران جلوگیری کند. سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران به صورت جهانی و همچنین تجارت رسمی با ایران ممنوع شده است و باید وامهای بینالمللی و سرمایهگذاری در قسمت اوراق بهادار ایران هم ممنوع شود. ارائه بیمه نیز برای هر گونه حملونقلی به ایران باید ممنوع شود. تجهیزات نظامی آمریکا در خلیج فارس، به منظور بلوکه کردن محمولههای غیرمجاز و همچنین محافظت از محمولههای نفتی و دیگر تولیدات، باید در سراسر تنگه هرمز گسترش یابد. برآورد میانگین هزینه تحمیلشده بر اقتصاد جهان تقریباً 325 میلیارد دلار آمریکاست.
هزینهها | حداقل هزینه | میانگین هزینهها | حداکثر هزینهها |
خسارتهای بازار مالی | 21,833,450,000 | 147,948,120,833 | 274,062,791,667 |
افزایش قیمت نفت | 50,242,857,143 | 118,517,857,143 | 186,792,857,143 |
هزینههای امنیتی و نظامی | 12,908,295,000 | 21,149,620,000 | 29,390,945,000 |
هزینههای جهانی دیگر | 5,270,614,583 | 14,216,632,292 | 23,162,650,000 |
خسارت منازعه | 4,425,000,000 | 23,537,500,000 | 42,650,000,000 |
شاخصهای تأثیرگذار در این سناریو را میتوان این گونه برشمرد: از دست رفتن سرمایه (ایران، آمریکا و منطقه)، هزینه محاصره و همچنین تخلیه خلیج فارس، کاهش گردشگری جهانی، اختلال در واردات و صادرات، ضرورت کمکهای انساندوستانه به ایران، افزایش قیمت گاز مایع طبیعی، افزایش هزینههای زندگی در منطقه، افزایش قیمت نفت، افزایش فروش تسلیحات روسیه، تورم، هزینه تغییر زیرساختها، هزینه نظامی (آمریکا و منطقه)، اختلال در وضعیت اقتصادی منطقه و در نهایت توقف کارهای منطقهای آمریکا. با وقوع این سناریو، که هزینهای به مراتب بیش از سناریوی افزایش فشار بر ایران دارد، هزینه افزایش قیمت نفت و نیز خسارت بازارهای مالی بسیار چشمگیر است. از طرفی هر گونه درگیری در خلیج فارس میتواند اقتصاد کشورهای عربی را با تزلزل روبهرو کند. هرچند طبق پیشبینی این سناریو، تنگه هرمز باز خواهد ماند، اما احتمال آن میرود که وقتی صادرات نفتی و غیرنفتی ایران با مشکل جدی روبهرو شود، جمهوری اسلامی ایران به بستن تنگه هرمز مبادرت ورزد و در این صورت هزینههای پیشبینیشده چندین برابر میگردد، زیرا صادرات و واردات کلیه کشورهای حاشیه خلیج فارس با مشکل جدی روبهرو خواهد شد. از طرفی ممکن است انجام این سناریو بتواند در کوتاهمدت به ایران فشار بیاورد، اما قطع صادرات گاز و نفت ایران و به کار افتادن ذخایر مازاد و ذخایر استراتژیک نفت جهان اثرات جبرانناپذیری بر اقتصاد جهان خواهد گذاشت.
سناریوی سوم: حملات دقیق و حسابشدهدر این سناریو پیشبینی این است که ایالات متحده به عملیاتی دقیق و حسابشده، توسط «نیروهای ویژه هوایی»، علیه تأسیسات هستهای و نظامی ایران، که نگران فعالیت آنهاست، دست بزند. این مناطق شامل تأسیساتی میشود که در بحثهای اخیر آژانس مطرح هستند؛ یعنی 3 نیروگاهی که در اسناد محرمانه آژانس مشخص شدهاند. به منظور اجتناب از یک حمله گسترده و دامنهدار، ایالات متحده باید عملیاتی دقیق، سریع و پنهانی را طراحی کند و آن دسته از تأسیسات نظامی را که ممکن است مواجهه ایران را در پی داشته باشد مورد هدف قرار ندهد. در این سناریو، خطر از دست دادن کماندوها و هواپیماها وجود دارد، اما اقدام تلافیجویانه، بنا به پیشبینی مذکور، محتمل نیست. برآورد میانگین هزینه تحمیلشده بر اقتصاد جهان، در این سناریو، تقریباً 713 میلیارد دلار آمریکاست.
هزینهها | حداقل هزینه | میانگین هزینهها | حداکثر هزینهها |
خسارتهای بازار مالی | 81,275,140,000 | 271,325,245,000 | 341,375,350,000 |
افزایش قیمت نفت | 169,420,000,000 | 289,725,000,000 | 410,030,000,000 |
هزینههای امنیتی و نظامی | 20,526,695,000 | 29,512,320,000 | 38,497,945,000 |
هزینههای جهانی دیگر | 64,917,031,250 | 77,922,890,625 | 90,928,750,000 |
خسارت منازعه | 19,924,333,333 | 44,882,166,667 | 69,840,000,000 |
از دست رفتن سرمایه (ایران و منطقه)، خسارت هستهای به ایران، خسارت به ایران (غیرنظامیان و تأسیسات غیرهستهای)، اختلال در اقتصاد جهانی، افزایش هزینه زندگی در منطقه، افزایش قیمت نفت، افزایش قیمت گاز مایع، تورم، افزایش فروش تسلیحات روسی، کاهش اعتماد سرمایهگذاران، ضرر رساندن به اقتصاد ایران، هزینههای محاصره و تخلیه خلیج فارس، کاهش گردشگری جهانی، ضرورت ارسال کمکهای انساندوستانه به ایران، اختلال در روند واردات و صادرات بینالمللی، حملات تلافیجویانه ایران، هزینه نظامی (آمریکا و منطقه)، هزینه پاکسازی و تأثیرات مواد رادیواکتیو، بیثباتی گسترده منطقهای، توقف کارهای منطقهای آمریکا، اخلال در اقتصاد منطقه، خسارت منازعات منطقهای و در نهایت پایان انزوای دفاعی ایران هزینههای ناشی از اقدام بر اساس این سناریو هستند. در سناریوی سوم، علاوه بر مسائلی که در سناریوی دوم مطرح شد، موارد دیگری نیز مشاهده میشود. در این سناریو، علاوه بر هزینههای نظامی، شاهد هزینههای زیستمحیطی، کاهش گردشگری و بیثباتی احتمالی در منطقه نیز خواهیم بود. از طرفی دیگر، با اجرای این سناریو، ایران از موضع دفاعی خارج میشود و میتواند برای استفاده از تسلیحات نظامیاش علیه منافع آمریکا در خاورمیانه اقدام کند. میانگین هزینههای افزایش قیمت نفت نیز به شکل حداکثری به رقم 400 میلیون دلار خواهد رسید که هزینهای غیرقابل تحمل برای بازار نفت است. آسیب دیدن غیرنظامیان نیز بحث مهمی است که افکار عمومی جهان، مردم آمریکا و نیز ایران به آن واکنش شدید نشان خواهند داد.
سناریوی چهارم: بمباران و حمله فراگیربر اساس این سناریو، رئیسجمهور آمریکا تمایل نخواهد داشت تا کاری را نیمهکاره انجام دهد، زیرا نگران خواهد بود که حملات محدود ممکن است تمام اهداف و موضوعات را برآورده نکند و با اقدام تلافیجویانه ایران مواجه شود. بنابراین او خواهان یک عملیات دقیقتر است. در این سناریو، حمله نظامی به ایران هدفش نه تنها مراکز هستهای، بلکه تأسیسات نظامی ایران، شامل نیروی هوایی، امکانات مرتبط با رادارهای هوایی و تجهیزات دیگری است که امکان اقدام تلافیجویانه را دارند. اینها ممکن است شامل پایگاههای اصلی نظامی ایران، تجهیزات سپاه پاسداران، ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی ایران باشد. برای اقدام بر اساس این سناریو، ایالات متحده باید از باز ماندن تنگه هرمز مطمئن باشد. برآورد میانگین هزینه تحمیلشده بر اقتصاد جهان، با توجه به این سناریو، تقریباً 2/1 تریلیون دلار آمریکاست.
هزینهها | حداقل هزینه | میانگین هزینهها | حداکثر هزینهها |
خسارتهای بازار مالی | 85,583,333,333 | 423,755,208,333 | 761,927,083,333 |
افزایش قیمت نفت | 205,035,250,000 | 394,053,875,000 | 583,072,500,000 |
هزینههای امنیتی و نظامی | 54,440,579,167 | 103,740,266,667 | 153,039,954,167 |
هزینههای جهانی دیگر | 80,951,237,500 | 161,168,458,750 | 241,385,680,000 |
خسارت منازعه | 12,774,000,000 | 55,704,500,000 | 98,635,000,000 |
هزینههای محتمل از اجرای سناریو چهارم به شرح ذیل است: از دست رفتن سرمایه (ایران و منطقه)، خسارت هستهای به ایران، خسارت به ایران (غیرنظامیان و تأسیسات غیرهستهای)، اختلال در اقتصاد جهانی، هزینه تخلیه خلیج فارس، خسارت به بخش مالی، عرضه ذخایر استراتژیک نفت جهانی، کاهش گردشگری جهانی، کمکهای انساندوستانه به ایران، اختلال در واردات و صادرات، افزایش هزینه زندگی در منطقه، افزایش قیمت نفت، افزایش قیمت گاز مایع، تورم، افزایش فروش تسلیحات روسی، کاهش اعتماد سرمایهگذاران، ضرر رساندن به اقتصاد ایران، سقوط بازار، حمله تلافیجویانه ایران، هزینه نظامی (آمریکا و منطقه)، هزینه پاکسازی و تأثیرات مواد رادیواکتیو، بیثباتی سیاسی گسترده در منطقه، توقف کارهای منطقهای آمریکا، اختلال در اقتصاد منطقه، خسارت ناشی از منازعات منطقهای، وقوع جنگ تجاری، بیثباتی اقتصاد آمریکا، جنگ داخلی یا حداقل بیثباتی ایران و نیز پایان انزوای دفاعی ایران. در قالب سناریوی کاهش فشارها، ایالات متحده برخی تحریمها، شامل صادرات نفت خام ایران و معاملات خارجی بانک مرکزی، را از میان برمیدارد. این اقدام رویکردی جدید از سوی رئیسجمهور آمریکاست تا به ایران ثابت کند که این کشور اهل سازش و مذاکره است. این سناریو، که از پرهزینهترین سناریوها محسوب میشود، به گونهای است که علاوه بر شاخصها و شرایطی که در 3 سناریوی قبل به آنها اشاره کردیم، موارد مهمی چون جنگ تجاری، بیثباتی اقتصاد آمریکا و نیز جنگ داخلی یا بیثباتی ایران را نیز در پی خواهد داشت. در صورت وقوع جنگ تجاری، کشورهای جهان به صفبندی تجاری علیه یکدیگر خواهند پرداخت و در این میان، ممکن است روسیه و چین، برای مقابله با آمریکا، صادرات و واردات خود را به برخی از کشورها و از جمله خود آمریکا کاهش دهند که این امر میتواند اقتصاد کشورهای اروپایی و آمریکا را در دوره رکود اقتصادی با بحران مواجه سازد. از طرفی، با وقوع این سناریو، ممکن است در ایران، بین گروههای تجزیهطلب و حکومت، جنگ داخلی شکل بگیرد و ایران و منطقه را بیثبات سازد که این امر نیز به نفع اقتصاد سرمایهداری نیست؛ چرا که مهمترین شاخصه اقتصاد سرمایهداری امنیت است. بیثباتی در ایران و منطقه میتواند منافع حیاتی آمریکا در خاورمیانه را نیز به خطر بیندازد.
سناریوی پنجم: تهاجم تمامعیاردر صورت اقدام بر اساس این سناریو، ایالات متحده به ایران حمله و آن را اشغال و حکومت را خلع سلاح میکند. این سناریو شامل تمام اقدامات و عملیاتهای سناریوهای بالا میشود و در نهایت منجر به خلع سلاح رژیم ایران میگردد. اگرچه هدف این مأموریت تغییر رژیم ایران نیست، اما ضرورت اقدام بر این اساس وجود دارد، زیرا ایالات متحده نمیتواند تهدیدات اسرائیل و کشورهای همسایه ایران و تهدید بسته شدن تنگه هرمز را بیش از این تحمل نماید. این جنگ تنها از طریق محاصره دریایی ایران، ایجاد منطقه پرواز ممنوع و تخریب یک به یک تأسیسات نظامی ایران امکانپذیر است. در این عملیات، باید نیروهای زمینی و دریایی زیادی به خدمت گرفته شوند.برآورد میانگین هزینه تحمیلشده بر اقتصاد جهان، در این سناریو، تقریباً 7/1 تریلیون دلار آمریکاست.
هزینهها | حداقل هزینه | میانگین هزینهها | حداکثر هزینهها |
خسارتهای بازار مالی | 151,125,000,000 | 523,192,708,333 | 881,041,666,667 |
افزایش قیمت نفت | 235,235,250,000 | 469,153,875,000 | 703,072,500,000 |
هزینههای امنیتی و نظامی | 97,775,579,167 | 173,928,600,000 | 250,081,620,833 |
هزینههای جهانی دیگر | 95,229,455,357 | 366,497,113,393 | 637,764,771,429 |
خسارت منازعه | 19,740,333,333 | 66,460,166,667 | 113,180,000,000 |
شاخصها و هزینههای تأثیرگذار بر سناریوی پنجم به این شرح هستند: از دست رفتن سرمایه (ایران و منطقه)، خسارت هستهای به ایران، خسارت به ایران (غیرنظامیان و تأسیسات غیرهستهای)، اختلال در اقتصاد جهانی، هزینههای محاصره و تخلیه خلیج فارس، خسارت به بخش مالی، هزینههای ضدتروریسم و امنیت داخلی آمریکا، عرضه ذخایر استراتژیک جهانی، کاهش گردشگری جهانی، کمکهای انساندوستانه، اختلال در واردات و صادرات، تغییر زیرساختها، افزایش قیمت گاز مایع، خسارت به اقتصاد ایران، سقوط بازار، سردرگمی بازار، هزینههای نظامی (جهانی و آمریکا)، خسارت منازعات منطقهای، هزینه پاکسازی و تأثیرات مواد رادیواکتیو، توقف کارهای منطقهای، اخلال در اقتصاد منطقه، بیثباتی سیاسی گسترده در منطقه، افزایش فروش تسلیحات روسی، جنگ تجاری، بیثباتی اقتصاد آمریکا، پایان انزوای دفاعی ایران. در این سناریو، اگرچه شاخصها مشابه سناریوی چهارم هستند، اما شدت آنها بیشتر خواهد بود. بیثباتی اقتصادی در جهان، آمریکا و منطقه، هزینههای سرسامآوری را به بار خواهد آورد. از طرفی، با بیثباتی در منطقه، گروههای تروریستی میتوانند راحتتر از گذشته فعالیت کنند و انتقال یابند که این امر میتواند امنیت داخلی آمریکا و منطقه را با مشکلاتی همراه سازد. به بیان دیگر، امنیتی که آمریکا به اصطلاح چندین سال است که در افغانستان و عراق به دنبال آن است، هرگز محقق نخواهد شد.
سناریوی ششم: کاهش فشارهابرای فائق آمدن بر مشکل صفآرایی دو کشور در مقابل یکدیگر، رئیسجمهور آمریکا در رویکرد جدیدی نسبت به ایران، به صورت یکجانبه، قدمهای مثبتی را در این زمینه برداشته است تا به این کشور ثابت کند اهل سازش و مذاکره است. در این سناریو، ایالات متحده برخی تحریمها را از این ایران برمیدارد. این تحریمها شامل صادرات نفت خام ایران و معاملات خارجی بانک مرکزی و همچنین شامل شرکت ملی نفت ایران و شرکت نفتیران میشود. برآورد میانگین هزینه تحمیلشده بر اقتصاد جهان، بر اساس این سناریو، تقریباً 60 میلیارد دلار آمریکاست.
هزینهها | حداقل هزینه | میانگین هزینهها | حداکثر هزینهها |
خسارتهای بازار مالی | 9,142,928,571 | 15,433,946,429 | 21,724,964,286 |
افزایش قیمت نفت | 16,250,166,667 | 33,300,083,333 | 50,350,000,000 |
هزینههای امنیتی و نظامی | 2,450,750,000 | 3,750,000,000 | 5,049,250,000 |
هزینههای جهانی دیگر | 2,231,250,002 | 4,679,583,338 | 7,127,916,675 |
شاخصهای تأثیرگذار در سناریوی ششم عبارتند از: تقویت بازار آسیایی، تقویت بانکی شورای همکاری خلیج فارس، افزایش تجارت منطقهای، افزایش اعتماد سرمایهگذاران، سرمایهگذاری در صنعت هستهای، بهبود اقتصاد ایران، هزینه نظامی منطقهای، کاهش قیمت نفت، کاهش جنگ و ترس از جنگافزارهای نظامی، افزایش قاچاق منطقهای، افزایش ارزش ریال، کم شدن تحریمها. در این سناریو، اقتصاد ایران بهبود مییابد و ارزش ریال افزایش خواهد کرد. از طرفی دیگر، کشورهای دیگر نیز این شجاعت را پیدا خواهند کرد که همانند ایران به سرمایهگذاری در صنعت هستهای اقدام کنند، زیرا در صورت کاهش فشارها، جهانیان ایران را برنده منازعه دو کشور خواهند دانست. اما کشورهای منطقه همچنان با توهم ترس از ایران، به افزایش تسلیحات خود ادامه خواهند داد. تجارت منطقهای و آسیایی نیز با افزایش همراه خواهد بود، زیرا احتمال درگیری نظامی دو کشور کاهش مییابد و شاهد افزایش اعتماد سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در منطقه، به دلیل عدم ترس از جنگافزارهای نظامی، خواهیم بود.