سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

یک خبر از ماهشهر

نگاهی دیگر به قتل جوان ماهشهری؛

مقتول و قاتل هر دو به نوعی قربانی شرایط شدند. این به لحاظ برداشت، درک و تحلیل های نادرست از شرایط موجود اقتصادی در اقدامی عجولانه، احساسی و شتابزده در اعتراض به اخراج اش، قاتل و آن به لحاظ اجرای دستور مافوق که گریزی از آن نداشت و ملزم به اجرای بی قید و شرط بود؛ مقتول شد / در این سو درد جانسوز و غم پایان ناپذیری که از این پس تا پایان عمر در هر لحظه همراه و همدم جدا نشدنی عزیزان مصطفی خواهد بود و درآن سو اقدام فاجعه بار و غیر انسانی که از کارگر ساده، قاتلی قصی القلب ساخت

خوزنیوز /حسین میرنژاد : شامگاه شنبه جوانی به نام "مصطفی کریمی" در ماهشهر مورد ضرب و شتم چند تن از همکاران و دوستان شان- که او را مسبب تعدیل شان می دانستند- قرار گرفت و نتیجه درگیری؛ قتل مصطفی و مجروح شدن برادراو بود...

مرگ این جوان چه اثرها و مصیبت های پایدار و فراموش ناشدنی بر پیکر روح و جسم خانواده اش ازجمله پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و فرزند و اطرفیان اش به بار آورده، تا حدودی برای همه قابل درک است و جز طلب آمرزش برای روح آن مرحوم و آرزوی صبر و شکیبایی برای بازماندگان و اظهار تاسف و درد از این فاجعه شاید کار بیشتری نتوان برای این خانواده انجام داد و همچنین آرزوی تکرار نشدن آن در هر زمان و در هر مکان.

این که عملکرد جدی، قاطع و بدون اغماض مراجع ذیربط از نیروی انتظامی گرفته تا قوه قضاییه همواره در برخورد با این قبیل موارد و هنجار شکنی ها مشهود است و در ایجاد امنیت و آرامش و صیانت از حقوق قانونی شهروندان، مستحق دریافت نمره خوب هستند هم هیچگاه شک و تردیدی در پی ندارد و این بار نیز مطمئنا ملاک سنجش میزان مجازات قاتل یا قاتلان و ضاربان از محاکمه تا اجرا طبق نص صریح قانون خواهد بود که در این مرحله هم حرف جدیدی باقی نخواهد گذاشت؛ اما پرسش اساسی این است:

آیا با دستگیری و مجازات قاتلان و ضاربان این اقدام وحشیانه و ضد انسانی رسالت خود را به انجام رسانده ایم و می توانیم با اطمینان بگوییم: بعد از مجازات عوامل این قتل، من بعد شاهد و ناظرچنین رویداد شومی در جامعه مان نخواهیم بود و مصطفی یا مصطفی های احتمالی دیگری به چنین سرنوشت وحشتناکی دچارنخواهند شد؟

پاسخ به این پرسش نه تنها ساده نیست بلکه بسیار پیچیده هم است و بخش اعظم آن نیازمند تحقیق و مطالعه فراوان و ورود به بحث های علمی روانکاوی، روانشناسی و جامعه شناسی و رابطه علت و معلول است. بررسی و ارایه پاسخ آن با بیان و ادله عالمانه به کارشناسان، متخصصان و متولیان موضوع واگذارمی شود و از آن می گذریم؛ اما در این میان، نکته ظریف و واقع بینانه تری وجود دارد که معمولا نادیده و ناگفته همچنان در پرده ای از ابهام باقی می ماند و یا چنان که باید به آن توجه و پردازش نمی شود. زیرا، اگر ترس و نگرانی از عواقب بیکاری و مشکل اقتصادی نبود؛ اگر هراس از آینده ی مبهم و نامعلوم و شکننده نبود؛ اگر خجالت از جیب و سفره خالی و شرمندگی نزد همسر و فرزند نبود؛ اگر بیم پرداخت اجاره به همراه خیلی اگرهای دیگرنبود؛ آیا باز هم با قاطعیت می توان گفت: انگیزه و مقدمات این قتل شکل می گرفت؟

قطعا نگارنده به دنبال توجیه اقدام ضد بشری قاتل نیست؛ بلکه به شدت خواهان برخورد با هنجارشکنان قانون و جامعه از هر طبقه است. زیرا این افراد تحت تاثیرعوامل مختلف از ذهن پرخاشگر و قانون ستیز و ضد ارزشی خود فرمان می گیرند و قوانین جاری و شرعی حاکم بر جامعه را با بی خردی و خود خواهی مطلق نقض می کنند و درمقام شاکی و قاضی و مجری حکم به قتل می دهند.

اما در نگاهی متفاوت، مقتول و قاتل هر دو به نوعی قربانی شرایط شدند. این به لحاظ برداشت، درک و تحلیل های نادرست از شرایط موجود اقتصادی در اقدامی عجولانه، احساسی و شتابزده در اعتراض به اخراج اش، قاتل و آن به لحاظ اجرای دستور مافوق که گریزی از آن نداشت و ملزم به اجرای بی قید و شرط بود؛ مقتول شد.

پس برای جلوگیری از تکرار فاجعه چه کار باید کرد؟

قطعا جواب این پرسش را همه کم و بیش می دانیم و پاسخ به طور خلاصه عبارت است از ارتقای امنیت شغلی و معیشتی کارگران، راه کاراساسی و موثر جلوگیری از این گونه فجایع است. اما این راه کار هم در شرایط فعلی و با توجه به تحریم ها و رکود اقتصادی راه حل دراز مدت است و نیازمند شاید سال ها کار، تلاش و برنامه ریزی مستمر و بدون وقفه است. پس تا آن هنگام چه باید کرد؟

با توجه به موانع و محدودیت های موجود که گذر از آن هم متاسفانه به آسانی و در کوتاه مدت ممکن و میسر نیست؛ از جمله راه کارهای موثر و بازدارنده دیگر تصویب و تدوین قانون یا دستورالعمل اجرایی برای کلیه بنگاه های اقتصادی است که به موجب آن و به هنگام تعدیل نیرو به نیروهای تعدیل شده این امید و اطمینان قطعی داده شود که به محض گشایش و رفع موانع و محدودیت ها و درصورت فعالیت و جذب مجدد نیروی انسانی در کوتاه ترین زمان ممکن قطعا اولویت نخست بدون استثنا با آنانی خواهد بود که قبلا در آن بنگاه اقتصادی کم و بیش دارای سابقه بوده اند تا بتوان با این اقدام از بار نا امیدی و پریشانی آنان تا حدودی کاست و به جای خار کینه و انتقام، شکوفه ی امید به آینده در دل و ذهن آنان بروید.

در پایان، در این سو درد جانسوز و غم پایان ناپذیری که از این پس تا پایان عمر در هر لحظه همراه و همدم جدا نشدنی عزیزان مصطفی به ویژه پدر و مادر او خواهد بود که هر بار با شنیدن نام هر رهگذری که اسمش مصطفی باشد به امید دیدن عزیزشان که شاید مرگ مصطفی فقط یک خواب و خیال بیش نبود بی اختیار سرشان را برمی گردانند که حاصلی جز تازه تر شدن داغ شان نخواهد داشت و با هیچ مرهمی هم شفا نخواهد یافت...

درآن سو اقدام فاجعه بار و غیر انسانی که از کارگر ساده، قاتلی قصی القلب ساخت که جز سرافکندگی و از دست دادن فرصت نان آور خانواده ماندن و انگشت نمایی فرزندان او در محیط بازی و مدرسه به عنوان فرزندان یک قاتل وخجالت همسر و وابستگان نزدیک او نزد همسایگان و آشنایان و لحظات پشیمانی و شرمساری وعذاب وجدان و طلب بخشش و حبس و... که در انتظار قاتل است؛ بهره ای به همراه نخواهد داشت...

درک دقیق احوال خانواده های مقتول وقاتل هر دو برای ما سخت است. اما امیدواریم جزییات تاسف بار این قصه پر غصه هم به گوش مسوولان و برنامه ریزان کشور رسیده باشد تا پیش از تکرار این فاجعه اقدامات اساسی و بنیادی خود را برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم بیش ازپیش تسریع کنند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد