جودت پاشا مورخ مشهور در جلد اول تاریخش مینویسد: لور بختیاری و گوران و لَک همه از یک قومند و اصلشان از قومی است ایرانی که از سرزمین تنگهی هرمز تا مرعش و ملاطیه پراکندهاند و عشایر زند هم از همینها هستند.
بارون دوبر سیاح روسی در سفرنامهی لرستان و خوزستان خود مینویسد: با وجودی که حالا طوایف لر و کرد خود را از یکدیگر متمایز میدانند اما هنوز هم، زبان مورد استفادهی ایشان مشترک است و این موضوع همنژادی آنان را بدیهی میسازد.
پروفسور محمدامین زکی نویسندهی کتاب کورد و کوردستان مینویسد: عدهای از مستشرقین به علت وجود بعضی اختلافات لفظی و رسوم که بین لورها و دیگر اکراد وجود دارد، این طایفه را جزو اکراد به حساب نیاوردهاند که البته این نظریه از سوی مستشرقین بسیار کم مورد تأیید قرار گرفته است و توضیحات ذیل غلط بودن این نظریه را ثابت میکند: تاریخ گزیده که اطلاعات جالبی از لورستان قدیم را ارایه داده میگوید که این طایفه در درّهی(مان ـ رود) سکونت دارند و در نزدیکی این دره شهری است که به گفتهی «استخری» «لور» یا«اللور» نامیده شده است و این طایفه را به همین جهت «لور» نامیدهاند.
یاقوت حموی میگوید: لورها از اقوام کوردند که در مناطق بین خوزستان و اصفهان ساکنند و سرزمین آنها را به نام لورستان نامیدهاند.
طبق تحقیقاتی که دکتر فریچ انجام داده است لورها از اکراد ایرانیاند و اکراد ایرانی ازنظر لفظ دو قسمت اند: ۱ـ کوردی زبان، ۲ـ لوری زبان و این در حالتی است که از لحاظ لهجه و لفظ و اخلاقیات و خصوصیات قومی روابط بسیار مستحکمی بین آنها وجود دارد تا جایی که مستشرقین مشهور و بزرگی چون«سرجان ملکم» «لوریه» «هاسل» و «براون» یکی بودن لور و کورد را قبول و در کورد بودن لورها شکی ندارند.
جودت پاشا مورخ مشهور در جلد اول تاریخش مینویسد: لور بختیاری و گوران و لَک همه از یک قومند و اصلشان از قومی است ایرانی که از سرزمین تنگهی هرمز تا مرعش و ملاطیه پراکندهاند و عشایر زند هم از همینها هستند. مخصوصاً تفاوت کم و زیادی که از نظر لفظ و شاخههای آن هست نمیتواند دو شاخهی ملتی را از هم جدا کنند، زیرا این تفاوت لفظ، گاه در بین قومی و در یک منطقه هم به نظر میرسد. چنانکه در ناحیهی سلیمانیه، سلیمانیها کلمهی بیاور را«بیهێنه» bîhêne میگویند ولی طایفهی همه وندیها آنرا«باره» Bare و روستاییان«بیهێره» bîhêre بیان میکنند. تازه عین این فرق در زبانهای دیگر هم کاملاً محسوس است مثل تفاوت لهجهای که در زبان عراقیها، سوریها، مصریها و حجازیها هست و یا تفاوت روسی و صربی و بلغاری. مثلاً: تفاوت زبان پارسیها و مادیها و لهجهی «برلین» و «باواریا» با اینکه سابقاً فرق بسیار داشته اند، امروز کم و هیچ شکی نیست اگر برای فرهنگ کوردی هم همتی شود پس از مدتی این اختلاف لفظى کم و ملت کورد هم صاحب زبانی مرتب و منظم خواهدشد.
محمد مرتضایی نویسندهی کتاب زبان کوردی و لهجههای مختلف آن دربارهی کورد بودن لورها مینویسد: اگر چه اکثر روشنفکران ایران لور را با کورد جدا و از یک نژاد نمیدانند و معتقدند که زبان کوردی با گویش لوری فرق و ریشهی متفاوتی دارد لیکن این عقیده به سبب ناآشنایی به زبان و لهجههای مختلف کوردی و زبانهای هند و اروپایی و بالنتیجه زبانهای ایرانی ابداً درست نمیباشد. تحقیقات علمی و پرارزش ایرانشناسان معروفی چون دکتر «فریچ» «سرجان ملکم» «لوریه» «هاسل» «براون» و… شواهد بسیار زیاد تاریخی و علمی این اندیشهی سست و بی دلیل را مردود اعلام میدارد. کورد و لور از لحاظ اصول علم قیافهشناسی، حالات روحی، عادات و رسوم، آثار و شواهد تاریخی و باستانی و سرزمین و ادبیات تودهای و فونتیک خاص لغوی یکی هستند.
وی ادامه میدهد: میدانیم در قدیمالایام اکثر قبایل کورد و لور چادرنشین بودهاند و در فصول مختلف سال پیوسته تغییر محل اقامت میدادهاند. این خانه بدوشی و مهاجرت فصلی و نیز رویدادهای مهم تاریخی تاخت و تازها و نیز اسکانگرفتن قبایل متعدد پارسیان در نقاط مختلف کوردستان بعد از تأسیس سلسلهی مقتدر هخامنشیان سبب دگرگونی زبان کوردی در نواحی مختلف لورستان و پیدایش گویش لوری زبان کوردی گردیده است. در اینکه لوری از لحاظ آکسان و فونتیک کلمات و ریشهی اشتراک لغوی و قواعد دستوری و سایر فنون علم زبانشناسی لهجهای از زبان کوردی است هیچ شکی نیست.
صدیق صفیزاده (بورهکهیی) یکی دیگر از نویسندگان کورد نیز لوران را کورد به حساب آورده است و در این باره مینویسد: زبان کوردی پنج قسم است:
۱ـ کرمانجی شمالی، ۲ـ کرمانجی جنوبی، ۳ـ گورانی، ۴ـ لکی، ۵ـ لوری.
آقای احمد شریفی یکی دیگر از پژوهشگران معاصر کورد در مقالهای با عنوان«آیا لورها کوردند؟» به ارایهی نظریات خود در این باره پرداخته که به علت مفصل بودن بحث در اینجا از ذکر آن خودداری میشود.
نگارنده معتقد است: تأثیر زبان و فرهنگ فارسی بر فرهنگ و زبان لوری از عوامل عمدهی تفاوت لوران و کوردان است و این تأثیر حتی بر جنوب و مرکز کوردستان نیز زیاد و ناگفته نماند شیعه بودن مردم مناطق مذکور خود به این تأثیر کمک شایانی نموده است.
نگارنده خود در سفرهای متعددی که به مناطق کوردنشین داشتهام نزدیکی و پیوندهای مشترک کوردان و لوران را کاملاً لمس و هنگام مکالمه با کوردان نیز با مشکل چندانی روبرو نشدهام، گذشته از اینها در شهرها و مناطق مختلف شاهد بودهام که کوردان و لوران چقدر نسبت به همدیگر ابراز علاقه و نزدیکی میکردهاند. بارها شنیدهام که کوردان و لوران همدیگر را پسر عمو یا برادر خواندهاند.
* دیانوش چراغی(کارشناسس تاریخ و میراث فرهنگی لرستان)