دل هایی به وسعت دریا
چند دقیقه با عصا سفیدان ...
اختصاصی شوشان : راه های هموار و ناهموار را می پیمایم، نزدیک می شوم، تنها چند قدمی را با حس عصا سفیدان می پیمایم، چند ثانیه طول نمی کشد، خیابان های ناهموار، گودال هایی که در قدم های دوم و سوم پایم را فرو خوردند توانم که دیگر جرئت ادامه راه را نداشت، چشم هایم را باز می کنم ، فاصله مانده تا انجمن را با سرعت بیش تری می روم.
آنجا که می رسم حس عجیبی دارم ، اولین بار است که می خواهم در محلی که حس و حالشان با اطرافیانم فرق میکند روبرو شوم. صدای زنگ در را می شنوند ، درب باز می شود ، خانه ویلایی قدیمی با یک درخت خرما در گوشه ای از آن ،سر و صدای زیادی هست، وارد می شوم.
آقای رحیم برقول مدیر عامل انجمن به استقبالم می آید، داخل می شوم بچه ها را معرفی می کند هر کدام مشغول کاری هستند، صدای ارکست از سویی و صدای دکلمه خوان از سویی دیگر و سلام هایی که تازه واردها می گویند و به جمع ما می پیوندند.
با خانم اسکندری رئیس هیئت مدیره آشنا می شوم و از اینکه من تنها میهمان ناخوانده این جشن هستم خوشحال می شوند. طبق رسم همیشگی من سوال و او جواب... در پس هر حرفش آهی می کشد و از خاطره هایی می گوید که بی فرهنگی و ترحم های مردمان زمانه در برابر نابینایان است. از پدری می گوید که ماشین آخرین سیستم را با افتخار به فرزندش تقدیم می کند و فرزند دیگر را به جرم نابینایی خالی دست و تنها به دیار کوچه و بازار می فرستد. از خانواده ای می گوید که فرزند نابینای خود را به جرم نابینایی محکوم به حبس در تاریکی اتاق کرده اند. از همشهریانی که بارها از او پرسیده اند"آیا نابینایان می توانند تحصیل کنند؟" آیا نابینایان می توانند ازدواج کنند؟" و به قول خودش تنها لبخندی از افسوس را می توانم نثارشان کنم. با لبخندی که شاید تنها دلخوشی روشندلان این خانه است از عشق و محبت خانواده هایی نیز می گوید که تفاوتی را در بینا و نابینا نمی بینند و آنها را یکسان ارج می نهند.
آری از سال هایی می گوید که در نقطه ثروت ایران درب های اتاق زیادی را برای تنها چند میز و صندلی کوبیده و بسته اند. و از روزهایی که نگاه های حقیر انسان های کوچک را با چشم دل دیده و در دریای دل غوطه ور ساخته اند.
از دوستانی گلایه می کند که بارها به جای قدردانی از زحماتی که خودجوش می کنند تنها حرفهایی ناروا را شنیده اند. و از مردمانی که جز ترحم بیجا احساسی به روشندلان ندارند.
وی می گوید: نابینایان در خوزستان با مشکلات زیادی مواجه هستند، سال هاست که نابینایی سرکار نرفته و بیکار هستند در صورتی که بیشتر بچه های انجمن کم بینا و نابینا لیسانس و فوق لیسانس دارند یا در حال تحصیل در دانشگاه هستند.
اسکندری ادامه می دهد: اگر مسئله اشتغال این افراد حل شود مشکلات دیگر آنها از جمله مسکن، ازدواج و ... نیز از بین می رود اما متاسفانه قانون سه درصد اشتغال در ادارات استان رعایت نمی شود و تا به حال به این مهم توجهی نشده است.
هیئت رئیسه انجمن نابینایان و کم بینایان استان با اشاره به اینکه دولت باید حمایت کننده انجمن های نابینایان و کم بینایان باشد خاطرنشان کرد: بارها با مسئولان بهزیستی در این باره صحبت کردم که ویژه نابینایان دولت باید عمل کند نه بخش خصوصی. اگر این انجمن ها به بخش خصوصی واگذار شوند خیلی از مسائل نادیده گرفته می شود، زیرا بخش خصوصی بیش تر به فکر سود است تا مسائل دیگر.
وی مجهز کردن دانشگاه های استان به سیستم نابینایان را از دیگر مواردی برشمرد که در استان باید به آنها توجه و تصریح کرد: اغلب دانشگاه های کشور مجهز به سایت کامپیوتری ویژه نابینایان در دانشگاه هستند اما با وجود پیگیری و درخواست های متعدد تاکنون کاری در این زمینه انجام نشده است و دانشجویان ما برای ارائه دادن پروژه ها و پایان نامه های خود با مشکلات زیادی مواجه هستند.
اسکندری افزود: در حال حاضر بیش از 35 دانشجو در رشته های روانشناسی، حقوق، تاریخ و ... در حال تحصیل هستند و گاها" مشاهده می شود که برخی خانواده ها توان مالی برای پرداخت هزینه های این افراد را ندارند.
وی با بیان اینکه معلولیت نابینایی از پرهزینه ترین معلولیت ها به شمار می رود گفت: افراد نابینا برای کارهای مختلف باید هزینه کنند این در حالی است که حمایت کننده ای ندارند. گاهی برای مطالعه کتاب های درسی باید کتاب 200 صفحه ای را 20 هزار تومان هزینه کنند تا فرد بینایی آن را بخواند و فایل صوتی آن را برای شب امتحان به او تحویل دهد.
هیئت مدیره انجمن نابینایان و کم بینایان خوزستان همچنین از نبود مکان ثابتی برای انجمن نیز سخن گفت و خاطرنشان کرد: با وجود پیگیری های زیادی که کردیم نتوانستیم مکان ثابتی را از یکی از ادارات دولتی حتی به اندازه یک اتاق بگیریم و مجبور شدیم به کمک خیران انجمن این مکان را با مبلغ 21 میلیون و 500 هزار تومان رهن کنیم. اگر می توانستیم انجمن را با کمک دیگر ادارات راه اندازی کنیم این مبلغ را برای تجهیز و تکمیل کردن دیگر امکانات ویژه نابینایان اختصاص می دادیم.
شهین اسکندری در ادامه همچنین به برنامه های ویژه ای که در 7 ماهه اول سال جاری در این انجمن انجام شده اشاره کرد و گفت: افتتاح صندوق قرض الحسنه برای رفع مشکلات نابینایان و کم بینایان و افتتاح اولین شعبه انجمن در شهرستان های امیدیه و آغاجاری از جمله عملکرد های مهم این واحد به شمار میرود.
وی افزود: اعضای انجمن نابینایان و کم بینایان از سال گذشته تاکنون توانستند افتخاراتی را در زمینه های ورزشی ، قرآنی و ... کسب کنند که کسب مقام دوم جهانی شطرنج ، کسب مقام های اول و دوم گلبال پسران در دو دوره متوالی و کسب مقام های دوم کشوری و اول و دوم استانی در مسابقات قرآن از آن جمله اند.
چند ساعتی مانده تا پایان شب تولد عصاسفیدان. گفتگو تمام می شود و صدای موسیقی و آواز بلندتر ، مشتاقانه به سویش می روم دستان فرزاد با چه قدرتی از عشق سخن می گویند و صفحه کلید ارکست را زیر ورو می کنند، صدای دیگری که آواز پرنده بودنش را سر می دهد فضا را هیجانی تر می کند لحظاتی بعد یکی دیگر از موسیقی کاران انجمن به جمع آنها می پیوندد با شور و شوق خاصی سلام می کند و پدر که خستگی کیلومترها مسافت جاده آبادان-اهواز در چشمانش می شود را وادار به سرپا کردن ارکستش. لبخند پدر را می بینم که بر لبانش جاری است و به قول خودش باعث افتخار است که فرزندش این چنین می نوازد .
محمد رضا که از سه سالگی نابینا شده الان در سن 14 سالگی است و کلاس دوم راهنمایی با نمرات بالا، علاقه شدیدش به موسیقی او را نوازنده خوبی در ارکست کرده و علاقه اش به آهنگ های شاد دو چندان.زمان می گذرد و جشن آغاز می شود، حضور تک تک نابینایانی که از یک سالگی هستند تا 60 سالگی شور خاصی به فضا می دهد آن هم در جشنی کوچک و متفاوت از دیگر جشن ها اما با دل هایی به وسعت دریا. روشندلانی که معنای تاریکی را نمی فهمند اما به راحتی می توانند بر آن غلبه کنند. نابینایانی که با نگاه سخن نمی گویند اما با دست هایشان هزاران سخن ناگفته را به ما می آموزند، عصا سفیدانی که شاید در دنیای کوچک خودشان که نیمی از آن ، خط بریلشان و نیمی عصای سفیدشان است خدایی بزرگ دارند که دریایی از عظمت را به آنان بخشیده و تنها قطره ای از آن را به ما بینایان.
شوشان / فرزانه زیاقمی