وی در گفتوگویی تفصیلی به تشریح فعالیتهای وهابیت، علل شیعه شدن، نقشه وهابیها برای شیعیان و گروههای مقاومت، تبلیغ فعالیتهای وهابیت در اروپا، نحوه چاپ و توزیع کتب این فرقه در ایران، آفریقا، اروپا و سطح خاورمیانه، نحوه تبلیغات آنها و برگزاری کلاسها افتاء، توضیحی درباره کتاب 100 جلدی خود با عنوان اندیشههای اسلامی با نگاه روز و بسیاری از مسائل دیگر پرداخت که در پی میآید.
ابتدا به طور مختصر خودتان را معرفی کنید.
ـ علی الشعیبی مشاور ملک فهد پادشاه پیشین عربستان در فاصله سالهای 1983 تا 1989 بودم. روزنامه الاحد چاپ عربستان یک ضمیمه فرهنگی به نام ویژهنامه چهارشنبه فرهنگی داشت که من در آن دو صفحه داشتم و مطلب مینویسم.
شنیدیم که قبلا وهابی بودید چه طور شد که از این تفکر و اندیشه متنفر شدید؟ چه طور شد که 180 درجه تفکرات خود را تغییر دادید؟ چه کارهایی میکردید؟ ما شنیدیم 5 درصد بودجه نفت عربستان صرف وهابیت میشود، آیا صحیح است؟
ـ اگر منظور شما این است که بدانید آیا واقعا در زمینه تبلیغ اندیشه وهابیت چقدر سرمایهگذاری میکنند، باید بگویم که فعالیتهای وهابیت در عربستان صرفا به 5 درصد از بودجه نفتی منحصر نمیشود بلکه 30 درصد از بودجه کل کشور عربستان از بودجه نفتی صرف این فعالیت میشود.
اولا که آنها مراکزی در این زمینه دارند که در طول سال در راستای اهداف آنها به فعالیت میپردازد که در تمام عربستان به ویژه در جنوب این کشور بسیار به چشم میخورد. به استثنای شرق این کشور که شیعیان در آن حضور دارند در اطراف، جیران، نجران، سودا، طائف، حتی در کشورهای دیگر از جمله منطقه آندلس و جنوب اسپانیا که سالانه میلیاردها دلار در این زمینه هزینه میکنند.
من به عنوان مثال به شما عرض میکنم که کتابی در دست دارم که حدود 800 صفحه به تشریح فعالیتهای یکی از این مراکز میپردازد. من از سال 1971 ارتباط خود را با سلفیهای سوریه آغاز کردم که ارتباط تنگاتنگی با وهابیهای عربستان داشتند و آنها در آن زمان از شیخ ناصرالدین آلبانی خواستند که به آنها اجازه تاسیس یک حزب سلفی سیاسی در سوریه بدهند.
در آن زمان ما به مساجد سوریه برای برپایی نماز صبح میرفتیم و پس از آن در خانه یکی از افرادی که به وی "برادر" میگفتیم جمع میشدیم. هر چند شیخ ناصرالدین آلبانی با تاسیس حزب سیاسی سلفی مخالف بود ولی عدهای بودند که بدون آگاهی وی چنین احزابی را تاسیس میکردند و از جمله اقداماتی که وهابیهای عربستان به آن مبادرت میورزند میتوان اهتمام آنان به مجالس سخنرانی اشاره کرد.
آنها ادعا میکنند که از این طریق به پرورش مبلغ میپردازند و در همین راستا در پایان هر هفته از شرکتکنندگان در سخنرانیها امتحان میگیرند، برنامه روزانه آنها بدین شکل است که پس از اقامه نماز صبح به یک تمرین ورزشی سخت میپردازند و پس از صرف صبحانه تا نماز ظهر کلاسهای درس و سخنرانی آنها ادامه دارد. و به همین روش ادامه میدهند و در پایان هر هفته ارزیابی میشوند.
همچنین در پایان هر ماه نیز از آنها امتحان گرفته میشود. گاهی پیش میآید که برخی از دانشجویان وهابی که در اروپا تحصیل میکنند از آنها دعوت میشود تا در کلاسها شرکت کنند. آنها هیئتی دارند به نام هیئت "افتاء، ارشاد و امور علمی".
شاید این سؤال پیش بیاید که منظور از امور علمی چیست، من با ذکر یک مثال به تشریح این مسئله میپردازم. آنها با صدور یک فتوا اعلام کردند که زمین کروی نیست بلکه مسطح است و هر کس که با این اندیشه مخالفت کند، کافر محسوب شده، باید حد بخورد و اموالش نیز به نفع بیتالمال مسلمین مصادره شود! از نکات حائز اهمیت در این میان این است که تمام منشورات وهابیها در میلیونها نسخه چاپ و منتشر میشود و در تمام نقاط دنیا توزیع میگردد و از فرصت حج و عمره در دو شهر مقدس مکه و مدینه برای توزیع بالاترین استفاده را میبرند.
آیا در کشورهای دیگر هم این کتابها توزیع میشود؟
ـ بله. در جنوب ایران و در ریاض هم چاپ و توزیع میشود و حتی به زبان انگلیسی هم کتابهای خود را توزیع میکنند. حتی به زبانهای دیگری از جمله فارسی هم کتاب خود را توزیع میکنند.
از دشمنی وهابیها با شیعیان و محور مقاومت و حزبالله بگویید؟
ـ یکی از بزرگترین مشکلاتی که جهان اسلام با آن روبهروست اینکه وهابیت خود مطلقا بر حق میداند و این حقیقت محض است در وهله اول باید بگویم که مشکل وهابیها تنها با شیعیان نیست بلکه آنها تمام مسلمانان از جمله شیعه و سنی را تکفیر میکنند و این مخالفت با مسلمانان را میتوان در 36 مورد یافت. یعنی در 36 مورد با تمام مسلمانان دیدگاه مخالفت دارند، برخی در ظاهر و شکل مسئله است از جمله در ظاهر لباس و پیش، برخی هم در باطن مسئله.
به طور کلی آنها به بهانه تبلیغ سلفی و جهادی در خسارتهای زیادی را بر عموم مسلمانان تحمیل میکنند و یا در قالب هیئت امر به معروف و نهی از منکر به تبلیغ افکار منحرف خود میپردازند که با اساس اسلام هیچ گونه سازگاری ندارند. هیئت امر به معروف و نهی از منکر آنها کتابهای ابن تیمیه را با بهترین و گرانترین کاغذ چاپ میکنند و به صورت رایگان در اختیار مردم قرار میدهند و گاهی نیز در راستای تبلیغ اندیشه وهابیت، کتابخانه کاملی را به عنوان هدیه به اشخاص مختلف میدهند و اینگونه هدایا هزاران بار در سال اتفاق میافتد.
از 20 سال پیش تاکنون به افتتاح مراکز تبلیغ وهابیت در اروپا روی آوردهاند که امروزه در دهها نقطه اروپا از جمله اطراف سوئیس مرکز دارند و در سال میلیاردها دلار هزینه میکنند.یکی از مسائلی که در نزد وهابیت بسیار تعجببرانگیز است نحوه تکفیر آنان است. مثلا آنها هر گونه سوگند به غیر از خدا را تکفیر میکنند.
عمده فعالیتهای وهابیون در رابطه با شیعهزدایی در منطقه چیست؟
ـ وهابیون در این راستا تلاشهای بسیاری میکنند و همه این تلاشها به منظور کاستن از محبوبیت شیعه است. به عنوان مثال برخی از شخصیتهای شیعی نه چندان آگاه را برای برگزاری مناظره دعوت میکنند پولهای زیادی خرج میکنند.
آقای شعیبی بالاخره چه شد که از وهابیت جدا شدید و به تشیّع روی آوردید؟
ـ پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بسیاری از شخصیتهای برجسته اهل سنت درباره شخصیت مرحوم حضرت امام خمینی (ره) سخن گفتهاند. از آن زمان به یاد دارم که از تلویزیون الحوار متعلق به جماعت اسلامی در لندن، بسیاری از شخصیتهای برجسته اهل سنت در دو برنامه کامل در رابطه با شخصیت مرحوم حضرت امام سخن گفتند و من با گوشهای خود شنیدم که یکی از آن علمای بزرگ میگفت که جهان اسلام به مدت 1200 سال است که شخصیتی با این عظمت به خود ندیده است.
همچنین آنها از نقش امام خمینی در راستای وحدت اسلامی و اتحاد میان اهل سنت و شیعه سخن به میان میآورند. فراموش نشود که نقش امام خمینی صرفا یک نقش تئوریک نبود بلکه وی در عمل خدمات شایانی به مسئله وحدت اسلامی تقدیم کردند. و ادامه همان تفکر وحدتگرایانه را امروز آیتالله امام خامنهای دامت برکاته ادامه میدهد از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، وهابیها فشار زیادی بر شیعیان ساکن در منطقه الشرقیه و اسماعیلیان در جنوب عربستان میآورند.ه مواره فعالیتهای آنان را زیر ذرهبین دارند.
البته نباید فراموش کرد که بسیاری از مسائل را آمریکا بر وهابیها دیکته میکنند و خود وهابیها نیاز احساس میکنند که این اندیشه برای آنها سنگینی میکند. چنانچه یک شهروند سعودی به شما اطمینان کند و بداند که شما خطری برای آن نخواهید داشت، با شما از دردها، غمها و رنجهایش و همچنین مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکند، سخن خواهد گفت. از مصیبتهایی که وهابیهای تکفیری برای آنها ایجاد کردهاند، میگوید.در حال حاضر وهابیت هر گونه که تمایل داشته باشد فتوا صادر میکند زیرا پول، اسلحه، و قدرت در دست آنان است.
جناب شعیبی جواب واضحی نگرفتیم که چرا از وهابیت جدا شدید؟
ـ بعد از آنکه کتاب ابن تیمیه به من هدیه داده شده آن را خواندم و فتواهای عجیبی را مشاهده کردم. ابن تیمیه مسلمانان را به دو قسمت تقسیم میکند: گروه اول؛ وی و هم مسلکهای او هستند و گروه دوم؛ اهل سنت و شیعیان هستند که ابن تیمیه آنها را تکفیر میکند ولی متاسفانه برادران اهل سنتها نمیدانند که ابن تیمیه آن را تکفیر کرده است!
ابن تیمیه، کسی که فلسفه میخواند، به یادگیری زبانی غیر از عربی میپردازد و پیش از طبخ گوشت آن را میشوید، کافر میداند! اگر من به یک نفر گل بدهم هر دو کافر هستیم!
مدت 3سال روی افکار ابن تیمیه کار کردهام و توانستم ایرادات فقهی آن را خارج کنم. من یک مجموعه کتاب 100 جلدی به نام "اندیشههای اسلامی با نگاه روز" دارم که در فصول 37 و 38 آن به طور کامل به اندیشه سلفی وهابی پرداختهام.
به این مسئله پرداختهام که وهابیت اندیشه است یا تعصب و در 20 هزار نسخه این دو جلد را چاپ و در میان اقشار مسلمانان توزیع کردهام. در این دو جلد افشا کردهام که ابن تیمیه هر کسی که قبر پیامبر (ص) را زیارت کند کافر میداند برخلاف آنچه که بسیاری میپندارند، منشورات و کتب چندانی در پاسخ به این اندیشه وهابیت و یا رسوا کردن این گروه تالیف و منتشر نشده است.
در تاریخ 29 /6/ 2007 ولید جنبلاط جهت انعقاد یک قرارداد در زمینه کنترل (مرزها) به سرزمینهای اشغالی رفت و در آنجا یک توافقنامه میان موساد اسرائیل و جماعت القاعده دست یافت و بعدها این پیمان در پایگاههای الکترونیکی اسرائیل نیز منتشر شده و ارتباط وهابیت و اسرائیل را افشا کرد. وهابیها خوارج عصر حاضر هستند و میبینیم که به یهودیها نه تهمت میزنند نه بیهرمتی میکنند نه آنها را تکفیر میکنند.
ولی چه کسی آمده تاکنون اندیشه این گروه منحرف را افشا کند با 5 یا 10 جلد کتاب نمیتوان ماهیت این تفکر ضاله را افشا کرد؛ این در حالی است که وهابیها با تالیف و انتشار هزاران جلد کتاب، شیعیان و اهل سنت را تکفیر میکنند.
زمانی که ابن تیمیه مُرد، افراد معدودی وی را تشییع کردند وهابیت فکر وی را زنده کرد، وهابیها با یهود، صهیونیست و موساد به نبرد نمیپردازند چرا که با هم یکی هستند.
الآن که از این فرقه ضاله جدا شدهاید چه احساسی دارید؟
ـ من از سال 1987 این اندیشه را ترک کردهام و کتابهای زیادی در راستای برملا کردن اندیشههای وهابیت نوشتهام. من یک جمله به شما میگویم هر کسی جهت تائید اسلام و اندیشه اسلامی خود به مطالعه و بررسی قرآن و احادیث شریف پیامبر نپردازد، از مسلمانی و اسلام فاصله زیادی دارد.
چه توصیهای به وهابیها دارید؟
ـ اول اینکه مردم را تکفیر نکنند. زیرا هر کسی که شهادتین را به زبان بیاورد از کفر به دور شده است. همچنین به عموم مسلمانان میگویم که تقدیس برخی از شخصیتهای بارز اسلامی و یا احترام گذاشتن به آنها را شرک به حساب نیاورند.
کالای داغی که نتیجه آن جدی گرفته شدن رسانههای ضد انقلاب و در ادامه دادن امتیاز تاثیرگذاری بالا به آنها در مقاطع پیش روست.
حوالی بهمن ماه سال 90 بود که "نوشابه امیری" خبرنگار شناخته شده رسانههای فارسی زبان ضد انقلاب و عضو سایت روزآنلاین با یک مداح شناخته شده کشورمان تماس تلفنی برقرار کرد.
تماسی که فایل صوتی آن بلافاصله توسط امیری در فضای اینترنت منتشر شد و رسانههای کشور ما نیز توجه خاصی به این رخداد نشان دادند.
توجه خاصی که البته منهای محتوای بی اهمیت رد و بدل شده میان امیری و حدادیان، در بزرگ شدن نام رسانههای ضد انقلاب که از زمان فتنه تاکنون نام چندانی از آنها در میان نبود؛ نقش بزرگی را ایفا کرد.
پروژه شوم با اهمیت نشان دادن سایتهای ضد انقلاب
نکته جالب نیز آن بود که رخداد اشاره شده فقط یکی از چندین مورد تلاش رسانههای ضد انقلاب برای طرح شدن در داخل فضای رسانهای جمهوری اسلامی ایران بود. پروژهای که هدف اصلی آن بیان نرم این نکته به افکار عمومی بود که سایتهای فارسی زبان ضد انقلاب نیز از اهمیت تاثیرگذاری بالایی برخوردارند و میتوانند تحرکاتی را از خود نشان دهند که به راحتی آنها را به عنوان حریفی اصلی برای جمهوری اسلامی ایران مطرح کند.
چهرههای وابسته به محافل اپوزیسیون سیاسی، قبل و بعد از تماس نوشابه امیری نیز تلاشهایی را انجام دادند تا با برخی از افراد در داخل کشور به هر نحوی از انحا گفتگو کنند و با جنجال سازی بر سر این گفتگوهای تلفنی، هدف خود در نشان دادن تاثیرگذاری در داخل فضای ایران را هرچه بیشتر عملی کنند.
تلاشهایی که البته عموماً نتیجه بخش نبود و هوشیاری برخی چهرهها و اصحاب رسانه مانع از تحقق کامل این هدف دشمن شد.
پس از نوشابه امیری، این، مسیح علی نژاد، دیگر خبرنگار وابسته به اپوزیسیون سیاسی بود که توانست قلاب خود را با طعمه فیلم جدایی نادر از سیمین به داخل فضای رسانهای جمهوری اسلامی ایران بیاندازد.
این خبرنگار فعال در فتنه سال 88 و وابسته به محافل ضد انقلاب، در نیمههای فروردین امسال بعنوان یک شهروند معمولی با خبرگزاری فارس تماس گرفت و پس از گفتگویی چند دقیقهای با یکی از خبرنگاران این خبرگزاری پیرامون اشتباهی که در ترجمه خبر مربوط به صحبتهای کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین رخ داده بود، تماس خود را قطع کرد.
او نیز بلافاصله با عمل به نسخهای شبیه آنچه که نوشابه امیری انجام داده بود، فایل صوتی صحبتهای خود با خبرنگار را در فضای اینترنت منتشر کرد و البته رخداد مهم و قابل تاملی که در ادامه رخ داد این بود که رسانههای ایران، به این مسئله نیز واکنشهای وسیعی نشان دادند.
روی دیگر سکه آن بود که حمله پارتیزانی یک خبرنگار ضد انقلاب توانسته بود پوشش وسیعی در رسانههای مختلف جمهوری اسلامی ایران بیابد.
تعبیر این رخداد تنها یک چیز بود و آن اینکه مخاطبان به ناگاه احساس میکردند رسانههای فارسی زبان ضد انقلاب لابد تا آن اندازه مهم و تاثیرگذار هستند که اندک کنشهای آنها نیز اینچنین مورد توجه رسانههای کوچک و بزرگ جمهوری اسلامی ایران قرار میگیرد.
این رسانههای ضد انقلاب که فارسی سخن میگویند
دشمن همواره اصلیترین تاکتیکها و خبرهای قابل انتشار خود علیه جمهوری اسلامی ایران را نه در سایتهای فارسی زبان ضد انقلاب که در وهله اول در رسانههای مطرحی همچون رویترز، سیانان، الجزیره و ... منتشر میکند.
آمریکا و رژیم صهیونیستی با انتشار مفاهیم ضربه زننده در رسانههای مختلف، همواره برای پررنگ سازی یک مفهوم و فرستادن پالسهای معنادار به داخل ایران سود بردهاند. (نکتهای که یک راهبرد اصولی در اعمال قدرت نرم محسوب میشود.)
اما این تمام نقشه نیست. آنها با انتشار مفاهیم مورد نیاز خود در رسانههای انگلیسی زبان به دنبال تسخیر مغز خواص و قشرهایی مثل دانشگاهیان، مسئولان و اصحاب رسانه هستند.
پس برای حمله به اذهان افکار عمومی و هدف گرفتن قاطبه مردم چه کاری باید انجام داد؟
در اینجاست که سایتها و رسانههای فارسی زبان به کمک دشمن میآیند. رسانههایی که گاه مطالب تولید شده در رسانههای لیدر خود را پس از چند ماه ترجمه کرده و با رویکردی جدید آن را منتشر کنند. (کاری که روزنامه شرق نیز به گواه اسناد موجود با تاسی از الجزیره در داخل ایران انجام میدهد)
در اینجاست که اگرچه شاید عدهای خیال میکنند که جنگ مفاهیم مثلاً از لحظه انتشار یک خبر در بیبیسی فارسی شروع شده اما حقیقت آنست که جامعه هدف با پروسهای مواجه شده است که چندین ماه از آغاز آن میگذرد.
برای این مقوله اشاراتی پیرامون چرایی شنیده شدن برخی صداها در مخالفت با گشتهای ارشاد و یا تاکیداتی که همواره روزنامه شرق و برخی چهرهها در ایران بر "بهار عربی" دارند، کافیست.
در واقع افسران و فرماندهان جنگ نرم که اکنون در فضاهای مختلف مشغول دفاع از مقولاتی مثل اهمیت طرح امنیت اخلاقی و یا دروغ بودن برخی ادعاهای غرب علیه جمهوری اسلامی هستند؛ باید علت برخی مخالفتها با خود در داخل کشور! و گاه از میان چهرههای دوست را در همین آغاز شدن جنگ مفاهیم از زمانی دورتر از آنچه تصور میکنند جستجو کنند.
ضمن آنکه تند و تیزتر شدن آتش این جنگ مفاهیم را نیز باید در آنجا جست که برخی به صورتی ناخواسته اقدام به با اهمیت نشان دادن مطالب رسانههای فارسی زبان ضد انقلاب کردند.
و سرانجام تکذیب مصاحبه بزرگترین خبرگزاری ایران با مرسی توسط یک رسانه فارسی زبان
شاید الان هم برای انجام طرحی دوباره در جهت بی اهمیت کردن رسانههای فارسی زبان ضد انقلاب و نشان دادن قصد و نیت آنها در فتنهگری علیه مردم ایران دیر باشد.اکنون این خبرگزاری بیبیسی فارسی است که علیرغم آنکه همه به وابستگی آن به محافل جاسوسی و صهیونیستی اذعان میکنند اما از گرد راه میرسد و به راحتی مصاحبه خبرگزای فارس با رئیس جمهور جدید مصر را از قول یک سخنگوی جعلی تکذیب میکند.
به راستی آیا بیبیسی فارسی نمیدانسته که با یک مقام جعلی در حال گفتگوست؟
یا اینکه میدانسته اما قدرت آن را داشته است که با تکذیب مصاحبه فارس به سمت بی اثر سازی گفتگوی مرسی در افکار عمومی جهان حرکت کند و هر هزینهای را نیز با قدرتی که در ناآگاهیها به دست آورده جبران کند.بی بی سی فارسی در ابتدا یک سایت فارسی زبان ضد انقلاب بیشتر نبود که مطالب آن از روز اول تاکنون نیز تغییر چندانی نکرده است. همان مطالب زرد، بی اهمیت و سراسر دروغ یا با اطلاعات غلط.اما چه شد که آن سایت ضد انقلاب بی اثر اینگونه از راه میرسد و مصاحبه بزرگترین خبرگزاری ایران با رئیس جمهور مصر را تکذیب میکند و البته این تکذیب نیز مورد استقبال سایر رسانههای جهان و یک رسانه داخلی! نیز قرار میگیرد؟چه کسی این قدرت را به یک سایت فارسی زبان ضد انقلاب و چند خبرنگار وابسته به اپوزیسیون سیاسی داد که اینچنین تاثیرگذار شوند؟!
تاثیرگذاریای که البته فقط به تکذیب خندهدار مصاحبه خبرگزاری فارس نیز منوط نمیشود و در اقدامی جدید، سایت بیبیسی فارسی نظرسنجی یک شبکه خبری وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را نیز تکذیب میکند و البته این تکذیب نیز با واکنش آن شبکه مواجه میشود.و نکته آنجاست که شاید پروندهای که سبب تاثیرگذاری محدود بیبیسی فارسی شد بزودی شامل سایتهای دیگری مثل بالاترین، زمانه، جرس و ... نیز بشود و آن روز است که دیگر به جای جنگ با کانونهای اصلی مخاصمه باید با پیشقراولان کماهمیتی مثل سایتهای یاد شده مقابله کرد و از دفاع و حمله در برابر جبهه اصلی دشمن بازماند.
حرف و نکته در این باب بسیار است.
زحماتی که شاید از دست برود
جوانان حزب اللهی کشور در وادی رسانه، توانستند در سال 88 نقاب را از صورت رسانههای ضد انقلاب کنار بزنند. نقابی که اگر دوباره بر صورت این رسانهها و گردانندگان آنها قرار گیرد مشخص نیست چه هزینهای باید برای آگاهسازی افکار عمومی در این رابطه پرداخته شود.
دشمن پشت دروازهها
دشمن اصلی ما نه سایتهای خرد و کوچکی مثل بیبیسی فارسی، روز، خودنویس و بالاترین که رسانههای دیگری هستند که همواره از مردم بحرین با عنوان روستائیان! یاد میکنند، از بیداری اسلامی با لفظ "بهار عربی" یاد میکنند، به انقلاب اسلامی مردم مصر لقب "انقلاب فیس بوکی" میدهند و در تصاویر خود، عامل اصلی تمام حرکتهای ملی و انقلابی در ایران اسلامی را "زنان" نشان میدهند.دشمنان اصلی ما در حالی ایادی و تیرهای یکبار مصرف خود را در سایتهایی مثل بیبیسی فارسی و بالاترین و صدای آمریکا علیه ما روانه میکنند که خود در پشت کلمات لاتین و در رسانههای بزرگ دنیا نشسته و اسلام ناب را هم مصدر با طالبانیسم و خشونت نشان میدهند، زنان را عامل اصلی بیداری اسلامی معرفی میکنند و از جوانان جمهوری اسلامی ایران با عنوان نسلی مینویسند که از ارزشهای انقلابی بریدهاند.و اکنون انتخاب با ماست. با بیبیسی انگلیسی، رویترز، فاکس نیوز، ام.بی.سی و الجزیره و سیانان بجنگیم یا با سایتهای کم اهمیتی مثل بیبیسی فارسی، روز، بالاترین و صدای فارسی آمریکا...!