سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار حوادث

توسط اداره استاندارد خوزستان صورت گرفت
توقیف بیش از 2 هزار قطعه بلوک سقفی غیراستاندارد در خوزستان

خبرگزاری فارس: اداره کل استاندارد و تحقیقات صنعتی خوزستان 2 هزار و 524 قطعه بلوک سقفی غیراستاندارد را در بازار استان توقیف کرد.

خبرگزاری فارس: توقیف بیش از 2 هزار قطعه بلوک سقفی غیراستاندارد در خوزستان

به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز به نقل از روابط عمومی اداره کل استاندارد خوزستان با توجه به اجباری بودن استاندارد بلوک‌های سقفی پلی‏استایرن، اهمیت مصالح مصرفی در ساخت سقف ساختمان‏ها و مطابق با ماده 9 قوانین و مقررات استاندارد؛ کارشناسان این اداره کل در راستای کنترل محصولات عرضه شده در سطح بازار در یک ماه اخیر، این تعداد بلوک غیراستاندارد معادل 2 هزار و 500 مترمربع را توقیف کردند.

براساس این گزارش، پرونده توزیع‏کنندگان متخلف به امور حقوقی اداره کل استاندارد و تحقیقات صنعتی خوزستان به منظور انجام اقدامات بعدی ارجاع داده شده است.

بر اساس تصویب‏نامه هیئت وزیران، استفاده از مصالح ساختمانی دارای نشان استاندارد در ساخت و سازها الزامی است و با متخلفان به شدت برخورد شده و به مراجع قضایی معرفی خواهند شد.

یک گزارش از وضعیت آب در استان

رئیس انجمن مهندسان صنعت آب خوزستان پیش‌بینی کرد
تشدید بحران در سد گتوند در ماه‌های آینده

خبرگزاری فارس: رئیس انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان نسبت به ادامه‌دار بودن شرایط بحرانی سد گتوند در ماه‌های شهریور، مهر و آبان‌ماه هشدار داد.

خبرگزاری فارس: تشدید بحران در سد گتوند در ماه‌های آینده

حمیدرضا خدابخشی امروز در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در اهواز نسبت به ادامه‌دار بودن شرایط بحرانی سد گتوند در ماه‌های آینده، همزمان با کاهش مخازن سدهای بالادست هشدار داد و اظهار کرد: واقعیت این است که بحران در سد گتوند وجود دارد و این بحران باید کنترل شود.

وی با اشاره به پدیده جابه‌جایی لایه‌ها در تمام سیالات در اثر تغییرات دما، افزود: سد گتوند نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ در حال حاضر لایه‌های بسیار شور آب که در نتیجه انحلال سازه نمکی گچساران به وجود آمده در عمق مخزن سد جای گرفته‌اند و آب شیرین‌تر در لایه‌های بالا‌تر مخزن سد قرار دارد که با تغییرات دما این لایه‌ها به هم می‌خورد و آب شیرین و شور با یکدیگر مخلوط می‌شود.

رئیس انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان با بیان اینکه این مسئله روی کیفیت خروجی آب سد به پایین دست تاثیر منفی می‌گذارد و باعث شوری آب رودخانه کارون می‌شود، تصریح کرد: جابه‌جایی لایه‌های آب مخزن اجتناب‌ناپذیر است و عملا آب شور مخزن سد گتوند همیشه کیفیت رودخانه کارون را تهدید می‌کند.

خدابخشی افزود: در حال حاضر ارتفاع آب شیرین لایه سطحی مخزن با استفاده از خروجی آب سدهای کارون 3 و 4 تنظیم می‌شود تا شوری آب پایین دست کم‌تر شود، اما با توجه به شیوه بهره‌برداری سد‌ها بحران دیگری در پیش است.

وی ادامه داد: سد‌ها در زمستان آبگیری می‌کنند و در تابستان برای مصارف انرژی و کشاورزی تخلیه می‌شوند؛ به این ترتیب با فرا رسیدن تابستان و تخلیه مخازن سدهای بالادست، سد گتوند برای تامین آب شیرین پایین دست با مشکل مواجه می‌شود، چرا که حجم ذخیره سد دز 60 درصد و سد کرخه 80 درصد نسبت به سال‌های نرمال کاهش دارد.

رئیس انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان افزود: با توجه به وقوع خشکسالی و وضعیت فوق بحرانی سدهای کرخه و دز نمی‌توان روی این دو سد برای تنظیم آب شیرین سد گتوند حساب کرد؛ این در حالی است که عطارزاده معاون وزیر نیرو گفته بود در صورت وقوع بحران از سدهای دز و کرخه استفاده می‌شود.

*سد گتوند؛ فرصت یا تهدید

این کار‌شناس ارشد حوزه آب گفت: سد گتوند را می‌توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد؛ این سد می‌تواند هم فرصت باشد و هم تهدید.

وی افزود: سد گتوند می‌تواند فرصت باشد به این معنی که عبرت بگیریم و نگاه‌مان را به توسعه منابع آب کشور تغییر دهیم تا دوباره شاهد وقوع چنین شرایط مشابهی نباشیم. این سد همچنین می‌تواند تهدید باشد چرا که ادامه این پروژه‌ها تهدیدی برای منابع آب به شمار می‌آید.

خدابخشی در ادامه اظهارات عطارزاده معاون وزیرنیرو را مبنی بر اینکه اطلاعات لازم را در اختیار همه قرارمی دهند، رد کرد و گفت: مسئولان این سد باید فضا را از حالت امنیتی خارج کنند و اجازه بدهند اساتید، گروه‌های کار‌شناسی و محققان به کارگاه این سد وارد شوند و آنجا را به مرکز تولید علم تبدیل کنند.

سد خاکی با هسته رسی گتوندعلیا با 182 متر ارتفاع، بلند‌ترین سد خاکی کشور است که دومین مخزن آبی ایران (پس از سدکرخه) محسوب می‌شود. نخستین مرحله آبگیری این سد تیر‌ماه گذشته آغاز شد و فاز نخست نیروگاه این سد نیز سوم خرداد‌ماه به بهره‌برداری می‌رسد.

آنچه نگرانی کار‌شناسان را موجب شده، قرار گرفتن معادن نمکی عظیم در مخزن سد است که در آب مخزن حل شده و آن را شور کرده است، هر چند که مسئولان وزارت نیرو مدعی شده‌اند با راهکارهایی از شوری آب رودخانه جلوگیری می‌کنند.

از اواخر سال گذشته و در آستانه مرحله سوم آبگیری این سد، شوری رودخانه کارون افزایش یافت و کیفیت آب این رودخانه افت کرد که اعتراض کشاورزان خوزستانی را به دنبال داشت.

بیاد شهدای افتخارآفرین

در سالگرد فتح خرمشهر صورت می‌گیرد
تشییع پیکر 96 شهید دفاع مقدس در اهواز

خبرگزاری فارس: پیکر مطهر 96 شهید دوران دفاع مقدس همزمان با سالگرد حماسه آزادسازی خرمشهر روز چهارشنبه سوم خردادماه در اهواز تشییع می‌شود.

خبرگزاری فارس: تشییع پیکر 96 شهید دفاع مقدس در اهواز

به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز به نقل از روابط عمومی فرمانداری اهواز،  فرماندار اهواز در جلسه برگزاری مراسم تشییع پیکر مطهر این شهیدان اظهار کرد: این شهدا مربوط به عملیات‌های والفجر 8 و خیبر هستند که پیکر مطهر 25 شهید در جزیره مجنون و 71 شهید دیگر در منطقه فاو تفحص شده است.

عبدالعزیز فدعمی با بیان اینکه پیکر مطهر این شهیدان روز چهارشنبه سوم خرداد در خرمشهر تشییع می‌شود، زمان برگزاری مراسم تشییع پیکر مطهر این شهیدان در اهواز را ساعت 18 همان روز اعلام کرد.

فرماندار اهواز افزود: مراسم تشییع شهیدان با حضور مردم شهید‌پرور و ولایی در اهواز از میدان شریعتی آغاز و به سمت خیابان شریعتی و چهارراه نادری ادامه می‌یابد و به حسینیه عاشقان ثارالله ختم می‌شود.

فدعمی افزود: در پایان مسیر، مراسمی به منظور بزرگداشت مقام شامخ این شهیدان در محل حسینیه عاشقان ثارالله برگزار می‌شود.

فرماندار اهواز با بیان اینکه عزت و افتخار کنونی کشور اسلامی مدیون ایثار و جانفشانی شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی است، از عموم مردم شهیدپرور اهواز دعوت کرد با شرکت در این مراسم با آرمان‌های والای این شهدا و ارزش‌های انقلاب اسلامی تجدید‌میثاق کنند.

به گزارش خبرگزاری فارس، پیکر شهدای تازه تفحص شده پس از عبور از خرمشهر، اهواز و دزفول و تشییع نمادین در این شهرها، به تهران انتقال داده می‌شود تا در روز 14 خرداد همزمان با سالروز ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در پایتخت تشییع و به خاک سپرده شوند.

اخبار روز خوزستان

برای ریاست مجمع نمایندگان خوزستان کاندیدا نمی شوم / حجازی بهترین گزینه برای اداره خوزستان است / باید برای عقب ماندگی مدیریتی در خوزستان چاره ای اندیشی شود / برخی مدیران فرصت توسعه و پیشرفت را از استان گرفته اند

شوشان: سید شریف حسینی نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی در خصوص کاندیداتوری ریاست مجمع نمایندگان خوزستان گفت: قصد ندارم برای ریاست مجمع نمایندگان خوزستان کاندیدا شوم. وی علت عدم حضور خود در جلسه نمایندگان مجلس با استاندار را همزمانی با جلسه علنس مجلس عنوان کرد. سیدشریف حسینی در خصوص شایعه تغییر استاندار خوزستان که در روزهای اخیر قوت گرفته است گفت: در شرایطی که کمتر از یک سال به پایان دولت دهم باقی ماند تغییر در مدیریت ارشد استان را به صلاح استان نمی دانم. چرا که مشخص نیست دولت یازدهم از وی حمایت کند و بدین شکل ثبات مدیریتی خدشه دار خواهد شد. وی ادامه داد: در این سال ها دکتر حجازی اشراف کاملی بر مسائل و مشکلات و چالش های استان دارد و این مسیر باید تا پایان دولت ادامه پیدا کند. بنابراین بهترین گزینه برای اداره استان تا دولت آینده شخص دکتر حجازی است. البته این سخن به معنای حمایت صدرصدی از عملکرد استاندار خوزستان نیست و انتقاداتی به عملکرد ایشان وارد است. حسینی ادامه داد: البته از استاندار خوزستان می خواهیم که بانمایندگان هماهنگی و تعامل بیشتر و بهتری در دوره جدید داشته باشد.نماینده مردم اهواز و باوی در مجلس شورای اسلامی در ادامه فضای حاکم بر مدیریت برخی از دستگاه های اجرایی استان را بسیار ضعیف ارزیابی کرد و گفت: باید برای این عقب ماندگی مدیریتی در استان چاره ای اندیشیده شود. بخشی از عقب ماندگی استان ناشی از ناکارآمدی برخی از مدیران استان است. استان به مدیران بله قربان گو نیازی ندارد. این مدیران فرصت توسعه و پیشرفت را از استان گرفته اند و باید هرچه سریع تر از سمت خود کناره گیری کنند. ترمیم مدیریتی در شرایط فعلی استان امری اجتناب ناپذیر و ضروری است. برخی ازمدیران سنوات زیادی است که در عرصه مدیریتی استان حضوردارند و عملکرد جدیدی برای ارائه به مردم ندارند. در خوشبیانه ترین حالت این دسته از مدیران در جا می زنند. دبیر کمیسیون صنایع مجلس هشتم بیان داشت: برخی دیگر از مدیران هم در حدو قواره مدیردر استان خوزستان ظاهر نشدند. در مواردی هم مشاهده می شود که معاونین برخی از مدیران از خود آنها توانمندتر و کارآمدتر نشان داده اند.حسینی ادامه داد: ادامه مدیریت این دسته از مدیران استان را با چالش جدی مواجه کرده است. وی در پایان اظهار امیدواری کرد نمایندگان جدید بتوانند در فضای تعامل، همکاری و هماهنگی با مدیریت ارشد استان و سایرمدیران بتوانیم در کنارهم مسیر توسعه و پیشرفت متوازن استان را بپیمائیم.

اخبار مرکز استان

حجت الاسلام جهانشاهی که از سال 83 فعالیت هایی را در زمینه مبارزه با مفاسد اقتصادی آغاز کرده و به طلبه سیرجانی معروف شده، دقایقی پیش در جریان پیاده روی عدالتخواهان اهوازی بازداشت شد.
کد خبر: ۲۴۶۳۱۸
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۹
حجت الاسلام علیرضا جهانشاهی معروف به طلبه عدالتخواه سیرجانی، دقایقی پیش در اهواز بازداشت شد.

به گزارش مهر حجت الاسلام جهانشاهی که از سال 83 فعالیت هایی را در زمینه مبارزه با مفاسد اقتصادی آغاز کرده و به طلبه سیرجانی معروف شده، دقایقی پیش در جریان پیاده روی عدالتخواهان اهوازی بازداشت شد.

وی که در جدیدترین حرکت خود برای پیگیری مطالبات و فرامین مقام معظم رهبری در زمینه مبارزه با مفاسد اقتصادی اقدام به برگزاری پیاده روی‌های عدالتخواهانه در شهرهای قم و تهران کرده بود، به دعوت جمعی از عدالتخواهان اهوازی به این شهر رفت.
 
قرار بود پیاده روی عدالتخواهان ولایتمدار صبح امروز از مقابل سازمان بسیج دانشجویی واقع در میدان ساعت شهر اهواز تا  دانشگاه شهید چمران این شهر برگزار شود اما عوامل انتظامی دقایقی پیش و در میانه راه، طلبه سیرجانی را بازداشت کردند.
 
در سال های اخیر، حجت الاسلام جهانشاهی همراه با حجت الاسلام بجانی طلبه عدالتخواه تبریزی و حجت الاسلام علیزاده طلبه عدالتخواه کلیبری به دنبال ایجاد "جبهه مردمی عدالتخواهی" برای پیگیری فرمان 8 ماده ای مقام معظم رهبری در خصوص مبارزه با مفاسد اقتصادی بوده اند.

اخبار فرهنگی ، هنری و ادبی

یاد خرمشهر در جشنواره کن زنده شد

آنچه در نخستین نمایش این فیلم شاهد بودیم علاوه‌بر استقبال گسترده مخاطبان غیرایرانی نسبت به این فیلم، نوع همذات پنداری آنها با مقوله‌هایی چون شهید و یا جنگ تحمیلی بود و برای من نه به عنوان تهیه کننده بلکه به عنوان یک ایرانی بسیار جالب بود
کد خبر: ۲۴۶۳۶۷
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۱
محمد آفریده تهیه‌کننده فیلم سینمایی «یک خانواده محترم» گفت: نمایش این فیلم در آستانه سالگرد آزادسازی خرمشهر در جشنواره سینمایی کن و مشاهده واکنش مخاطبان فرانسوی نسبت به فیلم از جمله شگفتی‌هایی بود که در نخستین نمایش با آن مواجه بودیم.

محمد آفریده تهیه‌کننده فیلم سینمایی «یک خانواده محترم» که هم اکنون در جشنواره فیلم کن به سر می‌برد ضمن بیان این مطلب در خصوص استقبال مخاطبان در نخستین نمایش این فیلم در کن به خبرنگار مهر، گفت: مقوله هشت سال دفاع مقدس یکی از مسائلی است که در یک مقطع زمانی در سرزمین ما اتفاق افتاده است و همواره به عنوان پشتوانه معنوی مردم مطرح است و خب طبیعی است که تماشاگر ایرانی با داستان‌هایی که ریشه در تاریخ فردی و اجتماعی‌اش دارد ارتباط برقرار کند.

وی در ادامه افزود: اما آنچه در نخستین نمایش این فیلم شاهد بودیم علاوه‌بر استقبال گسترده مخاطبان غیرایرانی نسبت به این فیلم، نوع همذات پنداری آنها با مقوله‌هایی چون شهید و یا جنگ تحمیلی بود و برای من نه به عنوان تهیه کننده بلکه به عنوان یک ایرانی بسیار جالب بود که برخی از صحنه های فیلم تماشاگران حاضر را تحت تاثیر قرار می داد و آنها را متاثر می کرد. در واقع گمان نمی کردیم مخاطب غیرایرانی با مقوله‌هایی چون شهید، دفاع مقدس و مجموع مسائلی که افراد در جنگ درگیر آنها هستند واکنش نشان دهند.
محمد آفریده در ادامه افزود: داستان این فیلم کاملا ایرانی است اما زبان و نوع ساختاری که مسعود بخشی برای روایت این فیلم برگزیده به گونه‌ای است که موقعیت مخاطب خارجی را نیز در نظر گرفته است و مخاطب غیرایرانی هم می‌تواند با داستان ارتباط برقرار کند.

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «یک خانواده محترم» در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به این نکته که این فیلم سینمایی در آستانه سالگرد آزادسازی خرمشهر در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد گفت: بخش عمده‌ای از ماجرای فیلم علاوه‌بر مصائب انسان درجنگ مانده به نوعی داستان آزادسازی خرمشهر را مطرح می‌کند و یکی از نکات قابل توجه که به یک اتفاق خوب تعبیر می‌کنم نخستین نمایش این فیلم همزمان با آزادسازی خرمشهر در جشنواره فیلم کن بود.

وی در ادامه با اشاره به کیفیت فنی این فیلم گفت: «یک خانواده محترم» از جهت فنی در شرایط استانداردی قرار دارد به این معنا که تدوین این فیلم توسط «ژاک کومیتز» تدوینگر خوش‌سابقه فیلم «پاتریس لومومبا» انجام شده‌است و صداگذاری و تبدیل آن به نسخه 35 میلیمتری به بهترین شکل ممکن صورت گرفته است.

این مدیر سینمایی در ادامه درباره مشکل ایجاد شده با سیما فیلم تهیه‌کننده مشترک این فیلم متذکر شد: هنوز نسخه نهایی شده را مسئولان سیما فیلم ندیده‌اند و قرار است پس از دیدن نسخه نهایی وارد مذاکره شویم اما با توجه به شناختی که از مسئولان سیما فیلم دارم مطمئن هستم که نتیجه مذاکرات مثبت خواهد بود.
آفریده در پایان در خصوص کم و کیف اکران این فیلم در ایران گفت: هنوز تصمیمی مبنی‌بر اینکه فیلم «یک خانواده محترم» چگونه و در چه زمانی اکران شود گرفته نشده‌است اما امیدواریم این فیلم در شرایط خوبی برای هموطنان در ایران نیز به نمایش درآید.  

«یک خانواده محترم» ملودرام خانوادگی است که داستان آن در دل جنگ و بمباران تهران می‌گذرد. این فیلم سعی دارد تغییراتی که افراد در طول جنگ می‌کند را به تصویر بکشد. در واقع نگاهی به روند شکل گیری دیدگاه افراد پس از جنگ دارد. بابک حمیدیان، مهرداد صدیقیان، آهو خردمند، مهران احمدی، پریوش نظریه، مهرداد ضیایی، بهناز جعفری، داود فتحعلی بیگی و... در این فیلم سینمایی ایفای نقش می‌کنند.

عوامل فیلم سینمایی» یک خانواده محترم» (با نام قبلی «خرم‌شهر») عبارتند از: نویسنده و کارگردان: مسعود بخشی، مدیر فیلمبرداری: مهدی جعفری، مدیر صدابرداری: بهمن حیدری، طراح چهره‌پردازی: نوید فرح مرزی، طراح صحنه و لباس: محمود بخشی، مدیر برنامه‌ریزی و دستیار اول کارگردان: سهیل بیرقی، مدیر تولید: کامران حجازی، مجری طرح: هنر برتر فیروزه‌ای، تهیه‌کننده: محمد آفریده، تولید مشترک بین‌المللی با حمایت و مشارکت مرکز سینما فیلم.

یک تحلیل سیاسی

محسن رضایی:
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران نخواهد توانست در برابر این کارهای عربستان برای همیشه ساکت بنشیند، تصریح کرد: ما به عربستان پیشنهاد می‌کنیم از مسیر کنونی خود بازگشته و به آن ادامه ندهد، چرا که در صورت ادامه این راه، منطقه با رویدادهای پیش‌بینی ناشدنی روبه‌رو خواهد شد.
کد خبر: ۲۴۶۳۱۲
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۸
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: اگر رهبری امام در دوران جنگ نبود، چند استان دیگر همانند بحرین از ایران جدا می‌شد و به خاطر وجود امام بود که مردم حاضر به فداکاری در دفاع از کشور بودند.

به گزارش «تابناک» محسن رضایی در گفت‌وگویی با اشاره به سالروز آزادسازی خرمشهر گفت: پس از فتح خرمشهر، انتظار می‌رفت، سازمان‌های بین‌المللی صلحی را به ایران پیشنهاد کنند و کمیته‌هایی برای تعیین مرز و تعیین متجاوز و تعیین میزان قرامات جنگی تشکیل شوند و با این کار، دست‌کم حقوق ایران به رسمیت شناخته شود، ولی این گونه نشد و ما راهی جز راهکار نظامی برای احقاق حقوق خود نداشتیم تا از این راه، جنگ برای همیشه به پایان برسد.

وی در ادامه اظهار داشت: از سوی دیگر به هنگام فتح خرمشهر همچنان هزار کیلومتر از خاک کشور ما در مناطق مهران، قصر شیرین و دهلران در اشغال دشمن بود که این عامل نیز باعث شد تا جنگ ادامه پیدا کند.

فرمانده سپاه در دوران جنگ تحمیلی در گفت‌وگو با فارس خاطرنشان کرد: در دوران جنگ تحمیلی، اگر رهبری امام خمینی (ره) نبود، چند استان دیگر ما همانند بحرین از ایران جدا می‌شد؛ بنابراین، به برکت وجود امام بود که تمامیت ارضی کشورمان حفظ شده و ملت ما حاضر می‌شدند تا در راه آزادی اسلام و آزادی وطن فداکاری کنند.

وی با اشاره به طرح الحاق بحرین به عربستان گفت: دخالت عربستان در بحرین بخشی از یک نقشه منطقه‌ای آمریکا و رژیم صهیونیستی است و از آنجایی که آمریکا قادر به کنترل کامل منطقه توسط نیروهای خود نیست از ترکیه و عربستان برای اجرای نقشه‌های استعماری خود استفاده می‌کند و در همین راستا، عربستان در کشورهای یمن، بحرین و سوریه به اقدامات خلاف اصول دیپلماتیک دست می‌زند.

رضایی ادامه داد: مقامات عربستان باید بدانند که ادامه این راه، به سود آمریکا و به زیان کشورهای منطقه بوده و به ناامنی در منطقه خلیج فارس دامن خواهد زد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه بحرین لقمه‌ای نیست که یک‌شبه بلعیده شود اظهار داشت: این قبیل اقدامات عربستان، موجب ایجاد ناامنی در تمام منطقه شده و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مؤثر در منطقه خلیج فارس نخواهد توانست در مقابل این اقدامات عربستان برای همیشه ساکت بنشیند.

رضایی تصریح کرد: ما به عربستان پیشنهاد می‌کنیم از مسیر کنونی خود بازگشته و به این راه ادامه ندهد، چرا که در صورت ادامه آن، منطقه را با رویدادهای پیش‌بینی ناشده روبه‌رو خواهد شد.

وی در ادامه افزود: در سال ۱۳۵۸ شوروی به بهانه اینکه به دعوت دولت افغانستان به این کشور آمده، تانک‌های خود را وارد افغانستان کرد و در پایان با خفت و خواری از این کشور خارج شد. صهیونیست‌ها نیز به بهانه‌های واهی سرزمین فلسطین را به اشغال خود درآورده و ساکنان اصلی این سرزمین را آواره کردند.
عربستان پروژه‌ای شبیه پروژه شوروی و رژیم صهیونیستی را پیگیری می‌کند و باید بداند که این قبیل اقدامات، نتیجه‌ای برای این کشور نداشته و به شکست خواهد انجامید.

یادی از یادگاران جنگ

سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید تشریح کرد:
آزاد سازی خرمشهر آنچنان مهم بود که پیر جماران در ترسیم عظمتش، آن را کار خدای منعال دانست. در گذر روزها و ماه ها و سال ها هرچه از یاد نسل های اول و دوم انقلاب رفته باشد، این برگ از تاریخ اما در برابر چشمان ایشان است. نسل های سوم و چهارم انقلاب اما باید بدانند که چه حماسه ها آفریدند فرزندان ایران در دفاع مقدس و چه غوغاها به پا کردند در برابر آن فرومایگان که به هوای جولان در سرزمین پارسیان آمده بودند.

 جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح که از یادگاران دفاع مقدس در عملیات بیت المقدس، است و در آن عملیات فرمانده قرارگاه فتح سپاه بود اینگونه از فتح خرمشهر می گوید:

عملیات بیت المقدس یکی از 12 عملیات بزرگ و گسترده ما در طول 8 سال دفاع مقدس، بود. این عملیاتها ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس و والفجر مقدماتی و یکم، عملیات رمضان، خیبر و بدر و فاو و کربلای 5 و والفجر 10 بود.

در عملیات بیت المقدس انصافاً همه نیروهای ارتش و سپاه بودند شاید دو سوم نیروی زمینی ارتش بود لشکر 92 و 21 و 77 و 16 و تیپ های متعدد مثل 55 هوابرد و 23 نوهد و 58 ذوالفقار و 37 زرهی و یگانهای سپاه هم همینطور تمام یگانهای سپاه هم در این عملیات بودند 31 عاشورا، 41 ثارالله، 43 نور به فرماندهی شهید بزرگوار علی هاشمی 21 امام رضا (ع)، 8 نجف، 14 امام حسین (ع)، 25 کربلا، 7 ولیعصر، 27 حضرت رسول، 19 فجر، 33 المهدی و 46 فجر و 22 بدر. و هوانیروز و نیروی هوایی ارتش و حتی نیروی دریایی ارتش و کل تجهیزات مهندسی جهادسازندگی در این صحنه ها حضور داشتند. من درباره اهمیت فتح خرمشهر و عملیات بیت المقدس می خواهم به نکاتی بپردازیم.

برای بیان اهمیت فتح خرمشهر می توان عملیات بیت المقدس را از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار داد ما میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که فتح خرمشهر چه نقش و جایگاهی در روند تحولات جنگ داشته است؟

 ما می توانیم برای پاسخ به این سوال به چند نکته اشاره کنیم. فتح خرمشهر پایان یک دوره و آغاز یک دوره جدید است و ماهیت جنگ را تغییر داد. به هر حال دشمن در آغاز تجاوز از مرزها عبور می کرد و شهرهای زیادی از ما به اشغال دشمن می آید و 15 تا 20 هزار کیلومتر مربع از خاک ما را دشمن تصرف کرد و در سال اول جنگ موفق نشدیم هیچ نقطه ای از سرزمینهای اشغالی را آزاد کنیم ولی در سال دوم جنگ یک تحول بزرگی اتفاق افتاد و با یک استراتژی نظامی و عملیاتهای موفق و سلسله وار دشمن را با قدرت به عقب راندیم تا به مرزها رسیدیم .

عمده عملیاتهای ما در استان خوزستان بود و نیمه جنوبی استان ایلام. دشمن در مرز خوزستان و انتهای جنوبی استان ایلام که جمعاً حدود 300 کیلومتر مرز داریم 10 هزار کیلومتر مربع از سرزمینهای ما را اشغال کرده بود و در مابقی مرز که حدود 1000 کیلومتر است،5 تا 6 هزار کیلومتر مربع را اشغال کرده بود و این اهمیت مناطق اشغالی را در خوزستان می رساند ما با چهار عملیات پی در پی در سال دوم جنگ نزدیک 10 هزار کیلومتر مربع را آزاد کردیم.

دوره جدید با فتح خرمشهر آغاز شد و یک تصمیم استراتژیک توسط حضرت امام و شورایعالی دفاع گرفته شد و ما وارد خاک عراق شدیم و جنگ به مدت 6 سال دیگر ادامه پیدا کرد.

 با فتح خرمشهر ماهیت جنگ عوض شد یعنی تا قبل از فتح خرمشهر اگر اهداف صدام و رهبران بعثی عراق براندازی و سقوط نظام و تهدید جدی انقلاب اسلامی و نابود انقلاب و لغو قرارداد سال 1975 بود با فتح خرمشهر همه این اهداف از بین رفت و ایران را به قله پیروزی رساند و بر عکس عراق در آستانه سقوط قرار گرفت. قدرت نظامی عراق را که توانسته بود ظرف یک تا دو سال قدرتهای جهان و حتی قدرتهای منطقه را متقاعد ساخته بود که قدرت نظامی عراق قدرت بزرگی است و توانست ایران را شکست بدهد و ایرانی ها نتوانستند او را شکست دهند و همه اینها با فتح خرمشهر از بین رفت و صدام در آستانه سقوط قرار گرفت.


 نکته مهم دیگر اینکه خطری که آمریکایی ها با پیروزی انقلاب اسلامی احساس کردند مجدداً برای آنها با آزادی خرمشهر در ابعاد وسیع تری پیدا شد چون که دشمنان ما با تحمیل جنگ آمده بودند قدرت انقلاب را در مرزهای ایران مهار کنند. حالا بعد از فتح خرمشهر مجدداً این امکان برای انقلاب اسلامی بوجود آمد که قدرت تاثیرگذار بر همه مسایل منطقه باشد.

نکته دوم که می توان در پاسخ به این سوال  گفت این است که موازنه نظامی به سود ایران به شکل تعیین کننده ای تغییر کرد و ایران به عنوان یک ایران برتر و یک ایرانی که غلبه کرده بر یک قدرت نظامی که همه قدرتها پشت سر او هستند در برابر دیدگان ملت ها قرار گرفت و تا قبل از این، عراق به عنوان قدرت برتر محسوب می شد اما با فتح خرمشهر این موازنه نظامی به سود ایران و ملت و نیروهای مسلح تغییر کرد. همچنین منزلت ایران در عرصه نظام بین المللی ارتقاء پیدا کرد.

 نکته بعدی اینکه همه مبارزین و ملتهایی که علاقه به انقلاب اسلامی داشتند مثل فلسطین، لبنان، مصر و مردم افغانستان، مطمئن شدند که انقلاب اسلامی شکست ناپذیر است و خیلی خوشحال شدند و به مبارزه امید پیدا کردند و در فردای پیروزی فتح خرمشهر، حزب الله لبنان متولد شد که 25 سال از مبارزات آنها می گذرد و قدرت بسیار تاثیرگذاری هستند.

همچنین در داخل کشور مردم اطمینان پیدا کردند لیبرالها طی یک سال فقط شعار دادند و هیچ نقطه روشنی را از دشمن بازپس گیری نکردند و اطمینان پیدا کردند که این قدرت نظامی متکی بر فرماندهان حزب اللهی و با ایمان قادر است از منافع ملت ایران دفاع کند و تهدید را دور کند و تهدید را شکست بدهد.


همچنین با فتح خرمشهر ابعاد و ماهیت قدرت نظامی ایران آشکار شد. دشمن پیش از این باور نمی کرد که قدرت جدیدی شکل گرفته است که این همه تحولات را ایجاد کرده و اینها خرمشهر را فتح کردند. تا فتح خرمشهر قدرت این نیرو را ندیده بودند. ارزیابی نکرده بودند ولی با این پیروزی قدرت این نیروی نظامی جدید آشکار شد و آنها به شدت وحشت کردند.

 نکته آخر، نگرانی صدام و کسانی که پشت سر صدام بودند یعنی حامیان منطقه ای و جهانی صدام از فتح خرمشهر، آزادی خرمشهر نبود بلکه پیامدهای فتح خرمشهر بود که بر موازنه منطقه ای تاثیر گذاشت و موازنه را به سود ایران تغییر داد.  با فتح خرمشهر علایم شکست عراق برای همه آشکار شد و ظهور قدرت نظامی جدید ایران مهمترین نقطه نگرانی دشمن بود.

ما باید قبول کنیم که در سال دوم یک تحول انجام شد، یعنی در هر صحنه که فرماندهانی باایمان و فکورتر و باتدبیرتر و هوشمندتر باشند می توانند به بهترین شکلی از امکانات استفاده کنند .

در سال اول جنگ ما (آقایان حسنی سعدی، قاسم سلیمانی، موسوی قویدل هاو عزیز جعفری و سوداگر و دیگر عزیزان) بودیم اما آن تفکر خلاق نبود که ما را جمع کند. شهید صیاد شیرازی هم بود و آقا محسن هم بود ولی اینها در راس قدرت سپاه و ارتش نبودند. در سال دوم تحولی متاثر از تفکر و عزم و اراده فرماندهان بزرگوار ما پدید آمد که آن سرمنشاء پیروزی ها شد.


تفکر خلاق را در سال دوم جنگ همه این فرماندهان عرضه کردند . ما با همان امکاناتی که داشتیم دشمن را مورد حمله قرار دادیم و پیروز شدیم. در سال دوم یقیناً امکانات ما از سال اول جنگ کمتر بود. ابزار و امکانات ارتش ما در سال اول جنگ بیشتر بود. تانک، هلی کوپتر و توپخانه بیشتری داشتیم و در چندین عملیات ناموفق، بخشی از امکانات ارتش از بین رفته بود و جایگزین هم نشد و این روند تا آخر جنگ وجود داشت.

بنابراین تفکر خلاق در سال اول جنگ وجود نداشت. همچنین در خیلی از عملیاتها که ما شکست خوردیم از عدم شناخت ما نسبت به دشمن بود. و همین طور بهره گیری از تمام امکانات و منابع در چارچوب یک استراتژی موفق وجود نداشت سال دوم جنگ بود که ما همه امکانات و منابع را بکار گرفتیم. آیا در سال اول در این کشور، سپاه و نیروهای مردمی، جهادسازندگی نبودند؟ و اینها جزء منابع کشور نبودند؟ بودند اما یک عده ای مانع حضور اینها در جنگ در کنار ارتش می شدند.

شهید صیاد در کتاب ناگفته های جنگ می گوید: در سال دوم یک تحول بزرگی اتفاق افتاد. مطالبی یادداشت کرده ام از این کتاب که فرازهایی از آنرا می خوانم.

"سال اول جنگ تحمیلی اوضاع به گونه ای گذشت که اینرا باید از زبان آنهایی که در صحنه و در جریان بودند، شنید. ارتشی ها (قدیمی ها) دوران تلخ سال اول را یادشان هست.

برای برادران سپاه، صحنه عمل که میدانی برای کار داشته باشند، برایشان ایجاد نشده بود"(صفحه 195)

بنابراین در سال دوم جنگ اتفاق افتاد بهره گیری از همه امکانات و منابع و اعتماد بنفس و خلاقیت و شناخت دقیق از دشمن و انطباق با واقعیات، ویژگیهای استراتژی ما در سال دوم جنگ بود. بنابراین تفکر برتر و خلاقیت و ترکیب جدید نیروها که برادران ارتش و سپاهی و جهادسازندگی و بسیجی ها بودند و ید واحد شدند علیه دشمن و با طرح ریزی های عالی، حمله کردند و آن عملیاتها پیروز شد. ارتش عراق در همه سطوح غافلگیر شد و نفهمید و درک نکرد که این قدرت چگونه شکل گرفته است. ارتش همان ارتش بود ولی نیروهای مردمی و جهادی و سپاه آمدند و یک ترکیب جدید شکل گرفت و این پیروزی ها بدست آمد.


ارتش عراق در تمام سطوح، هم در سطح استراتژیک و تاکتیک و هم در سطح عملیات،‌ غافلگیر شد و تا آخر هم نتوانست تاکتیک ما را بفهمد.
 ماهیت این پیروزی ها باید تجزیه و تحلیل شود ماهیت این پیروزیها، ریسک فرماندهی، روش دست یابی به پیروزی ها، فرماندهی و کنترل، ابتکار عمل و خلاقیت، هدایت نیروها در شب، آموزش حین جنگ و تدبیرهای عالی فرماندهان در همه ابعاد نیروی انسانی،‌ لجستیک، اطلاعات و بسیاری از موضوعات دیگر باید بررسی شود تا اهمیت این موضوع روشن شود.

عملیات ساعت 12:30 شب و در روز دهم اردیبهشت سال 61  با رمز یا علی بن ابیطالب (ع) آغاز شد.

آقا محسن طی تحلیلی احتمال حمله اسرائیل به لبنان را همزمان با عملیات بیت المقدس   می داد – که این حادثه بعد از عملیات اتفاق افتاد.
مرحله اول را ما به سرعت عمل کردیم و رسیدیم به جاده اهواز – خرمشهر و توانستیم بین 30 تا 35 کیلومتر از جاده را تصرف کنیم و سرپلی به وسعت 700 الی 800 کیلومتر مربع را تصرف کنیم – دشمن به ما پاتک زد.

شب دوم و شب سوم با یک تلاش فراوان توانستیم اهداف باقیمانده را تصرف کنیم.

مرحله دوم را یک هفته بعد یعنی 17 اردیبهشت آغاز کردیم و رسیدیم به مرز، یگانهای تحت امر سپاه در قرارگاه فتح شامل تی 25 کربلا به فرماندهی مرتضی قربانی بود و تی 8 نجف به فرماندهی شهید احمد کاظمی و تی 14 امام حسین به فرماندهی شهید حسین خرازی که با لشکر 92 اهواز و تی 55 هوابرد ادغام شده بودند از طرف ارتش مسئول قرارگاه فتح شهید نیاکی بود و از طرف سپاه من فرمانده بودم.
بعد از مرحله دوم، ما مرحله ای را با تعجیل آغاز کردیم که کار را تمام و یکسره کنیم که موفق نشد تی 25 کربلا و تی 55 هوابرد را از قرارگاه فتح شرکت کردند و باضافه یگان های قرارگاه نصر، قرار بود در منطقه شلمچه در داخل مرز خودی از شمال بطرف جنوب حرکت کنند و خود را به بوارین برسانندو عقبه دشمن را ببندند و کار را تمام کنند که دشمن مقاومت کرد و ما موفق نشدیم این در حقیقت مرحله سوم بود.
مرحله سوم یا چهارم را ما با تاخیر شروع کردیم و ما 13 روز ماندیم و می اندیشیدیم که چه کاری انجام دهیم و ما بحران کشف راهکار داشتیم آیا از حاشیه کارون برویم آیا از دروازه شهر خرمشهر وارد شهر بشویم، آیا ما مجدداً تاکتیک شلمچه را انجام دهیم.

در آخر ما به این نتیجه رسیدیم که کل مانور را تمرکز دهیم بین جاده و مرز و کمبود نیرو هم داشتیم به قرارگاه فجر. هم گفتیم شما یک قرارگاه کوچک درست کنید 3 تیپ آمد یک تیپ از لشکر 77 و دو تیپ از سپاه بنام تی 19 فجر و تیپ 33 المهدی و آمدیم یک قرارگاه درست کردیم بین فتح و نصر در این مرحله و دیگر لشکر 92 با ما نبود چون منطقه قرارگاه فتح در مرز را به او سپردیم و یگان های قرارگاه فتح فقط تیپ 8 نجف و تیپ 14 امام حسین (ع) بود – البته شهید نیاکی با توپخانه لشکر،‌ تا آخر ما را همراهی کرد.

و روز 2 خرداد حمله صورت گرفت و یادم هست که ساعت 10 صبح با شهید احمد کاظمی تماس گرفتم و به ما گفت خرمشهر آزاد شد و به آقای رضایی بگو – من رفتم پیش احمد کاظمی. همان ساعت 10 صبح در خرمشهر و ما رفتیم داخل خانه ها و دیدیم دشمن از آنجا رفته است و گروه گروه در حال تسلیم شدن هستند و ساعت 15:30 بعدازظهر این پیروزی اعلام شد.

برای مطالعه کامل سخنان ایشان در این باره به ویژه نامه آزادی خرمشهر تابناک مراجعه نمایید .

یک خبر از خرمشهر

خرمشهر در حسرت شکوه و رونق/ خونین شهر در چنگال تبعات جنگ
اهواز - خبرگزاری مهر: 30 سال پس از آزادسازی خرمشهر از دست آن دشمن زبون، این شهر هنوز رونق و شکوه خود را تجربه نکرده و مردم این شهر برای آبادی شهرشان منتظر واقعه ای مثل فتح خرمشهر هستند.

به گزارش خبرنگار مهر، صحنه های فتح غرور آفرین خونین شهر توسط رزمندگان اسلام و جشن و سرور رزمندگانی که خاکی بودن دلهایشان از لباسهایشان برای مردم معلوم بود در کنار ماندگارترین مسجد ایران یعنی مسجد جامع خرمشهر را کمتر کسی در ایران ندیده و همراه شدن آن صحنه های به یادماندنی با نوحه «ممد نبودی...» کویتی پور غرور و غیرت کمتر ایرانی به جوش نمی آورد.

آری در روز سوم خرداد ماه سال 1361 همه مردم ایران غرق در شور و نشاط شدند و امام خمینی با جمله «خرمشهر را خدا آزاد کرد» رنگ معنویت و ایمان به این واقعه تاریخی بخشید اما امروز وضع خرمشهر چنگی به دل نمی زد و اثری از آن هیبت و جلال در بزرگترین بندرگاه خاورمیانه در قبل از وقوع جنگ در شهر دیده نمی شود.

قدم زدن در شهر همه چیز را برای هر تازه واردی روشن می کند. خانه های خراب، زندگی های محقر، خرابیهای مانده از جنگ، ظاهری آشفته و خیابانهای پر از چاله در کنار جوانان بی شمار بیکار حس خوبی به مردم نمی دهد.
 

به اعتراف اغلب راهیان نور که ایام نوروز در شهرهای جنگی از جمله خرمشهر قدم می زنند، وضع شهر مناسبت نیست و تصور آنها از خرمشهر که همراه با پسوند «قهرمان» از آن یاد می شود با وضع کنونی این شهر و خرابی و محرومیتهای موجود در آن، زمین تا آسمان متفاوت است و این امر نشان می دهد برای بازسازی خونین شهر از خرابی های ارتش بعث کارهای اصولی صورت نگرفته است.

امروز خرمشهر محلی برای تلنبار شدن 20 ساله خواسته های مردمی صبور و ستم کشیده برای داشتن حداقل شرایط زندگی است ولی در کشور هر ساله تنها در روز سوم خرداد به یاد این شهر می افتیم ولی بازگو کردم محرومیتهای موجود در خرمشهر فراتر از یک روز رسیدگی است.
 
نماینده مردم خرمشهر در مجلس هشتم در گفتگو با خبرنگار با تاکید بر اینکه بازسازی ‌کامل‌ خر‌‌مشهر، به ‌اقدام ویژه نیاز دارد، گفت: امروز با گذشت ۲۱ سال از بازگشت مردم و گذشت ۳۰ سال از آغاز جنگ، مردم خرمشهر هنوز با وجود همه دلسوزیها و مساعدتهای دولتمردان از مشکلات زیادی در رنج هستند.

مصطفی مطورزاده تصریح کرد: برای پاسخ به این سئوال باید به جایگاه و منزلت خرمشهر در اقتصاد ایران در شرایط قبل از جنگ و نقش مردم این شهر در دفاع مقدس اشاره کرد. در سال ۱۳۵۹ با وجود اینکه ملت و دولت ایران آمادگی دفاع در مقابل دشمن و شروع جنگ را نداشتند، جنگ از طرف استکبار جهانی و به ماموریت صدام حسین، به قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.
 

وی افزود: برنامه و نقشه این جنگ آنقدر دقیق و حساب شده بود که برای شروع آن، خوزستان هدف اصلی گرفته شد چون ایران منهای خوزستان مانند بدن بدون ارتباط با مغز بود. بعد از اینکه خرمشهر به دست دشمن اشغال شد مردم این شهر ۱۰ سال دربه دری، مهاجرت و غربت را در بدترین شرایط سپری کردند.

مطورزاده ادامه داد: مردم خرمشهر بعد از بازگشت به شهر، از کمترین امکانات رفاهی چون آب، برق و... بی‌بهره بودند به طوری که بیمارستان آنها یک مدرسه بود و آب با تانکر میانشان توزیع می شد اما با توجه به تمامی کمبودها مردم به شهر بازگشتند تا ثابت کنند، اگر هزاران بار دیگر شهرشان اشغال و تخریب شود آنها برای‌ نشان دادن توانمندی و ایمانشان به شهرشان برمی‌گردند و آن را می سازند.

به گفته مطورزاده، به هر حال امروز با گذشت ۲۱ سال از بازگشت مردم و گذشت ۳۰ سال از آغاز جنگ هنوز زیرساختهای اقتصادی این شهر که مبتنی بر بندر، ‌خدمات بندری و تجاری بوده به شکل سال ۱۳۵۹ بازنگشته است.

وی تصریح کرد: به نظر می رسد نگاه به خرمشهر باید به صورت ویژه ای صورت گیرد، اگر ما خرمشهر را به صورت شهرهای عادی و همانند دیگر شهرهای ایران نگاه کنیم. ۱۰۰ سال دیگر هم اگر بگذرد وضعیت فعلی بر خرمشهر حاکم خواهد بود. بنابراین اگر می خواهیم خرمشهر از وضعیت فعلی به مرحله ای در خور شان و منزلت این مردم برسد باید تلاش بیشتری را از طرف مسئولان شاهد باشیم.
 

نماینده مردم خرمشره در مجلس هشتم گفت: سالانه بیش از یک میلیون زائر در تعطیلات نوروز به خرمشهر (راهیان نور و سایر زوار) وارد خرمشهر می شوند بنابراین به نظر می رسد دولت باید در اقدامی ویژه، ‌گروه مشخصی را تحت نظر یکی از معاونان رئیس جمهور یا وزرا تشکیل دهد تا به صورت ویژه به مسائل خرمشهر توجه کند.

وی یادآور شد: جمعیت کشور نسبت به سال ۵۹ تقریبا دو برابر رشد داشته اگر با این معیار و نرخ رشد جمعیت کشور به مردم خرمشهر نگاه کنیم باید بگویم با این نسبت فقط ۵۰ درصد مردم خرمشهر به شهرشان بازگشته اند که دلیل اصلی آن، نرخ بالای بیکاری، نبود امکانات رفاهی و مشکلاتی نظیر آموزش، بهداشت و... است.

مطورزاده بیان کرد: طبق برآوردهایی که شده برای تکمیل فاضلاب خرمشهر باید ۷۰ میلیارد تومان به نرخ امروز هزینه شود تا شبکه فاضلاب و تصفیه خانه آن تکمیل شود. در حال حاضر رقمی در حدود چهار میلیارد تومان در سال برای این پروژه در نظر گرفته می شود که اگر عدد ۷۰ میلیارد تومان را تقسیم بر پنج کنیم، ببینید چند سال طول می‌کشد تا تامین بودجه این پروژه صورت گیرد.

وی همچنین افزود: البته با توجه به نرخ تصاعدی قیمتها، قطعا سال به سال باید به این مبلغ نیز افزوده شود. ما برای اینکه مشکل فاضلاب خرمشهر را حل کنیم باید در حداکثر پنج سال این رقم را تامین کنیم. البته در بخش مصوبات دولت، برای آماده سازی زیر ساختهای شهر خرمشهر و آبادان مصوب شده که در پنج سال، ۱۵۰ میلیارد تومان به این دو شهر داده شود. البته اگر سالانه ۱۰ میلیارد تومان برای زیرساختهای شهری خرمشهر اختصاص داده شود در پنج سال خرمشهر وضعیت خوبی در این زمینه پیدا خواهد کرد.

وی تاکید کرد: صیانت این فرهنگ و اشاعه و انتقال آن به نسلهای بعد، ماموریتی فراتر از یک ارگان و نهاد می خواهد که خوشبختانه در نسل فعلی این میراث به خوبی حفظ شده، اما در آینده نیاز به کار دارد. وقتی جوانان مشتاق دانشجو و... با ولع و حرص خاصی برای بازدید از مشهد شهدا و میدان حماسه رزمندگان اینطور مشتاقانه در این شهر حاضر می شوند ماموریتی بر عهده مسئولان است که این فضا را مساعد کنند.

نماینده مردم خرمشهر در مجلس هشتم گفت: مهیا کردن فضا صرفا این نیست که اتوبوسی را تهیه و زائران را به این مکان هدایت کنیم بالاخره برای اسکان، استراحت و استفاده از امکانات بهداشتی باید شرایطی را فراهم کنیم که این فرهنگ حفظ شود. اگر ما توجه به این مسائل و حمل و نقل و راه آهن شهر داشته باشیم قطعا توجه به این شاخصها می تواند در حل و فصل اشتغال نیز نقش ارزنده ای داشته باشد. البته خوشبختانه رئیس جمهور نماینده ای را برای ساماندهی گردشگران نوروزی راهیان نور گذاشته اند اما چون مقطعی با این قضیه برخورد می‌شود. جواب مناسب را نمی توانیم از بحث گردشگری بگیریم. باید قرارگاه ستاد و نهادی مشخص شود که مسئول این امر باشد.

وی یادآور شد: خرمشهر در ۴۰ روز مقاومت مردم که حماسه ای تاریخی را رقم زد شهره جهان شد و فتح این شهر در سوم خرداد این پیام را به دوستداران انقلاب در سراسر دنیا داد که انقلاب قدرتمند است و می تواند از حریم کشور دفاع کند و این پیام را به دشمنان انقلاب داد که این ملت به تنهایی می تواند حقوق خود را به دور از توسل به نهادهایی مثل سازمان ملل و شورای امنیت که بازیچه دست‌استکبار هستند استفاد کند.

وی ادامه داد: بنابراین اتفاقاتی که در خرمشهر در طول جنگ افتاد ایجاب می کند که ما برای نام مقدس خرمشهر کاری کنیم که متناسب با این حماسه باشد. بزرگداشت خرمشهر این است که شهری را که به لحاظ اقتصادی، تجاری، صنعتی و فرهنگی جایگاهی داشت، مجددا احیا کنیم.
 
مطورزاده بیان کرد: مسئولان باید دریابند که خرمشهر یک شهر عادی نیست و یک شهر ویژه است. خرمشهر متعلق به جمعیت ۲۰۰ هزار نفری این شهر نیست بلکه این شهر متعلق به همه ملت ایران است و هر چه حماسه و افتخار در طول انقلاب وجود داشته خلاصه و تابلویش در خرمشهر نمایان است.

نماینده مردم خرمشهر در مجلس شورای اسلامی یادآور شد: بازسازی کامل شهر غیرت و همت ملی می خواهد، اگر هر وزارتخانه ای در چارچوب مسئولیت و ماموریتی که دارد گامی را برای خرمشهر‌ بردارد قطعا به ژاپنیها خواهیم گفت که شما تنها مردم دنیا نیستید که ناکازاکی و هیروشیما را بعد از تخریبش ساختید بلکه ما ایرانیها هم هستیم که خرمشهر را به عنوان نماد مظلومیت و اقتدار کشور بازسازی کرده ایم.
 

نماینده مردم خرمشهر در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: وضعیت شهری مناطق جنگ زده هنوز به جایگاه سابق خود بازنگشته و با گذشت 20 سال از پایان جنگ هنوز 30 درصد شهر خرمشهر را ساختمانهای مخروبه یا زمینهای متروکه ناشی از جنگ تشکیل می دهد. در آبادان و سایر مناطق جنگی نیز وضعیت اینچنین است و رغبتی برای مردم نمی ماند که به شهر خود بازگردند.

وی با اشاره به اینکه مسائل پیش گفته به علاوه بسیاری از معضلات مثل گرد و غبار، عدم وجود فرصتهای شغلی و نبود آب شرب مطلوب و با کیفیت باعث شده ساکنان اصلی مناطق جنگی به شهرهای خود بازنگردند، گفت: بسیاری از این افراد بسیار علاقه مند به بازگشت هستند و می خواهند این فاصله و دوری چندین ساله تا شهر و کاشانه اصلی خود تمام شود ولی مشکلات سدی بزرگ در برابر دور هم جمع شدن خانواده های قدیمی در محله های خود است.
 
نماینده مردم خرمشهر اظهار داشت: شهرهای آبادان و خرمشهر و در کل استان خوزستان در طول جنگ در خط مقدم دفاع از خاک و وطن قرار گرفتند و برخلاف سایر شهرهای ایران که در این زمان به برکت پیروزی انقلاب اسلامی راه پیشرفت و توسعه را به سرعت طی می کردند صدمات فراوانی متحمل شدند بنابراین اکنون روا نیست که این شهر با زخم های ناشی از جنگ پس از 20 سال به حال خود رها شوند چرا که مردم این مناطق اکنون انتظار دارند دولت ها برای حل مشکلاتشان قدم های محکم تری بردارند و این انتظار، خواسته بیهوده ای نیست چرا که حق این مردم نجیب و رنج دیده بیش از این است.
 
وی تاکید کرد: مردمی که اکنون در شهرهای جنگی ساکن هستند مردمی هستند که 10 سال به خاطر جنگ بی خانمانی کشیده اند و اکنون حق دارند که دولت برای آنها بیش از سایر شهرهای ایران اعتبار اختصاص دهد و برای عمران و آبادی این مناطق همت کند.

یک گزارش اجتماعی

چند کلمه حرف حساب در خصوص ساز و کار اعزام سربازان در خوزستان
از باغملک، بهبهان، هندیجان، آبادان، دزفول و شهرها و روستاهای دیگر باید هزینه ی چندین هزار تومانی را برای کرایه های سرسام آور بپردازی و خود را به جناب آقای "مسئول تقسیم" برسانی تا ببینی دست تقدیر تو را راهی کدام پادگان آموزشی در کدام نقطه ی کشور خواهد کرد

تمرکزگرایی

هر جوانی که در خوزستان بخواهد به خدمت سربازی اعزام شود لابد و لاجرم باید به حوزه ی نظام وظیفه واقع در مرکز استان مراجعه نماید و یکی دو روزی را در شهر اهواز جهت اعزام سپری کند.
از باغملک، بهبهان، هندیجان، آبادان، دزفول و شهرها و روستاهای دیگر باید هزینه ی چندین هزار تومانی را برای کرایه های سرسام آور بپردازی و خود را به جناب آقای "مسئول تقسیم" برسانی تا ببینی دست تقدیر تو را راهی کدام پادگان آموزشی در کدام نقطه ی کشور خواهد کرد.
بسیاری از جوانان تنها و عده ای نیز همراه با خانواده هایشان که دلهره ی جدایی از هم را نیز دارند خود را به اهواز می رسانند تا رأس ساعت 6 صبح با سر تراشیده! آماده اعزام باشند.
مشخص نیست چرا باید افرادی که قرار است دو سال به صورت تقریبا رایگان در خدمت کشور باشند این همه هزینه ی رفت و آمد نیز بپردازند. جوان ماهشهری در صحبت با خبرنگار ما می گوید: اگر از شهر خودم اعزام می شدم بین صد تا پانصد تومان کرایه می دادم اما الان هزینه ی آمدنم تا اینجا (حوزه نظام وظیفه) شده 15 هزار تومان!
تازه سرباز دیگری می گوید: امروز 8 هزار تومان خرج کردیم تا اینجا آمدیم گفته اند فردا اعزام می شوید، فردا هم باید 8 هزار تومان دیگر هزینه کنیم.
آن یکی هم از خرمشهر آمده و با احتساب کرایه ی خرمشهر تا اهواز و تا حوزه نظام وظیفه 20 هزار تومان خرج کرده ظاهرا تا یکی دو سال پیش روال به این صورت بوده که هر کس از شهر خودش اعزام می شده اما اکنون تمرکزگرایی دامن نظام وظیفه را هم گرفته است. پازل این مشکلات را سازمان تاکسیرانی تکمیل کرده، آنجا که به دلیل بد وقت بودن و طولانی بودن مسافت هر راننده کرایه ی دلخواهش را می گیرد، نظارت این سازمان هم که فقط شامل چند خیابان مرکزی شهر می شود، اگر بشود!
از سه راهی تپه تا نظام وظیفه نفری 4 هزار تومان می گیرد، تا سه راه خرمشهر 1500 تا 2000 تومان و خلاصه قیمت ها کاملا بر اساس میل و وجدان آقای راننده و بدون هیچ نظارتی تعیین می شوند.
مسئولین باید جواب بدهند چرا تمرکزگرایی؟! و چرا تحمیل هزینه های بسیار بر جوانان؟!


بُعد مسافت
از دیگر مسائل و مشکلاتی که منطقش خیلی قابل درک نیست همین فاصله ی زیاد محل حوزه نظام وظیفه تا مرکز شهر و اصلا تا خود شهر است.
یادش بخیر سابقا هر چند مدت، ازدحام زیادی درب حوزه نظام وظیفه سابق در بلوار گلستان رخ می داد که باعث اذیت و آزار مردم می شد، اما آیا راه حل صرفا این بوده که چون بلوار گلستان شلوغ می شود محل اعزام را به نقطه ی انتهایی شهر در کنار پلیس راه سابق منتقل کنند؟
آیا واقعا با تدبیر و تحقیق نمی شد اولا مکانی نزدیک و ثانیا کم تردد که هم برای مراجعه کنندگان و هم برای سایر مردم مزاحمتی نداشته باشد و همچنین این هزینه ی گزاف را بر مردم تحمیل نکند انتخاب کرد؟
نه فقط مکان، آیا ساز و کار دیگری قابل تصور نیست؟!
در هر صورت بد نیست مسئولین مربوط به این سوالات پاسخی شایسته دهند چرا که خیلی وقت ها بی تدبیری یا بی سلیقگی دست اندرکاران جزء به حساب نظام و دولت نوشته می شود.

 نقطه ی استقرار، جاده ی دسترسی

محل جدید حوزه نظام وظیفه خوزستان از جاده ی اصلی حدود یک کیلومتر فاصله دارد البته بهتر است بگوییم یک کیلومتر با اعمال شاقه! مسیری بسیار سنگلاخی و خاکی که به هر موجود زنده و غیر زنده ی عبور کننده (وسایل نقلیه) آسیب می رساند. تازه این آسیب ها در آب و هوای معمولی است کافی است کمی باران ببارد تا چیزی به نام لباس تمیز و کفش سالم کلا وجود نداشته باشد. با وجود تردد بسیار شهروندان خوزستانی از این مسیر و همچنین عبور و مرور خودروهای دولتی و نظامی در این جاده چرا هیچکس و از جمله شهرداری فکری برای آسفالت این محل نمی کند؟!
آیا آسفالت این خیابان مهمتر است یا تراشیدن و آسفالت مجدد کردن برخی خیابان های مرکز شهر؟!
در اطراف محل حوزه نظام وظیفه که در روزهای اعزام اجتماع بزرگی از مردم ایجاد می شود به دلیل وجود بیابان هر گاه بادی بوزد گرد و خاک هیچکس را بی نصیب نمی گذارد. بماند که گرد و خاک مهمان گاه و بیگاه ما خوزستانی هاست و کم کم داریم نسبت به آن کاملا بی حساسیت می شویم شاید هم آقایان مسئول هم این تدابیر را در همین راستا اندیشیده اند!!!
در هر صورت مسئولین امر خوب است پاسخ دهند چرا برای حل مشکلات اولیه ی مردم در آن مکان از جمله تسطیح خیابان و آسفالت آن هیچ تدبیری نیندیشیده اند؟

دریغ از امکانات اولیه

یکی از گلایه های اصلی که مردم در گفتگو با خبرنگار اعزامی ما به محل اعزام (حوزه نظام وظیفه) مطرح کردند موضوع عدم وجود امکانات اولیه به ویژه در سرمای زمستان و گرمای تابستان است.
وقتی می فهمند آمده ایم گزارش تهیه کنیم هر کدام یکی از مشکلات را مطرح می کند، یکی می گوید حتی آب خوردن هم در این هوای گرم موجود نیست، دیگری به نبود بوفه اشاره می کند و می گوید الان ساعت حدود 10 است و ما از ساعت 6 اینجاییم، حتی یک بوفه ی کوچک نیست که بتوانیم بیسکویت یا کیکی تهیه کنیم یا حداقل با یک بطری آب معدنی کمی جگر خود را خنک کنیم.
از سایبان و درخت و صندلی هم که اصلا خبری نیست، باید اندکی اندیشید چند هفته ی دیگر که گرمای شدید خوزستان داغتر از همیشه می شود، وضعیت جوانان و خانواده ها چگونه خواهد بود!؟
یکی از سربازان که تحصیلکرده است و منطقی سخن می گوید به خبرنگار ما می گوید: درست است که ما سربازیم و باید حدود دو سال در خدمت نظام باشیم، اما نباید شرایط و نوع برخورد با ما به گونه ای باشد که احساس کنیم شأن انسانی ما در نظر گرفته نمی شود.
در نهایت نیز پس از چند ساعت محل اعزام مشخص می شود و به هر کدام از سربازان جوان بلیتی داده می شود که خود را به ترمینال و سپس شهرستان و پادگان محل آموزش برسانند و سربازان راهی جاده می شوند، چند نفر هم که تعدادشان کمتر بود از همین بلیت اتوبوس هم محروم می شوند و باید با هزینه ی خودشان به محل آموزش بروند و این یعنی نور علی نور ....
به نظر می رسد مشکلات و خانواده های برای بحث اعزام و بویژه محل حوزه نظام وظیفه با یکی دو جلسه مسئولان امر به خصوص متولیان در نیروهای مسلح قابل حل باشد و به راحتی بتوان این مسائل را بررسی کرد.

منبع/ سدیدنیوز

گزارشی از بررسی مشکلات استان

ما هجده نفر بودیم

محمد مالی : این یک نوشته فرضی است. کلیه اسم ها،موقعیت ها و اتفاقات؛زاییده ذهن و تخیلات نویسنده است.راستی!شاید برای شما هم اتفاق بیافتد.به همین سادگی!

... سیزدهمین روز تیرماه 1395، پرواز شماره926هواپیمایی شرکت ایران ایر مردم ساعت 18.50 دقیقه عصر شنبه از تهران به مقصد اهواز به علت نقص فنی در اصفهان زمین گیر شد.

این هواپیما که از نوع توپولف 154tu متعلق به شرکت ایران ایرمردم بود با 156 مسافر به علت اشکال در سیستم موتوری نتوانست ادامه پرواز دهد. هواپیما، میانه راه به طور اضطراری در اصفهان فرود می آید و مسافران این پرواز پس از 9 ساعت و 40 دقیقه معطلی در فرودگاه بین المللی شهید بهشتی اصفهان سرانجام با یک هواپیمای جایگزین ساعت 4 و 30 دقیقه بامداد یکشنبه اصفهان را به مقصد اهواز ترک کردند.

در میان مسافران این پرواز یکی از نمایندگان خوزستانی مجلس نهم حضور داشت که برای آغاز فعالیت های تبلیغاتی جهت حضور در مجلس دهم قصد حضور در شهر خود را داشته است.او که انگیزه فراوانی جهت انتخاب چندباره به عنوان نماینده مردم اهواز در مجلس دهم را داشت به دلایل نامعلوم فرودگاه اهواز را به مقصد فرمانداری اهواز برای انصراف از فعالیت های تبلیغاتی و حضور در فرآیند انتخابات ترک می کند.

به نظر می رسد تکان های دلهره آور پرواز شماره 926 تکان های تاثیرگذاری در اندیشه و نگرش این نماینده مجلس داشته است.آنچه در پی از نظر می رود؛گفت و گوی این نماینده مجلس در راه فرودگاه تا فرمانداری با راننده ای است که ناباورانه از دلیل انصراف نابهنگام او از ادامه حضور در فعالیت های تبلیغاتی برای ورود مجدد به مجلس می پرسد...

یادم رفت گفته بودم ما 18 نفر هستیم و قرار است و باید در حکم انگشتان یک دست،موانع فراروی توسعه و پیشرفت استان خوزستان را برداریم.پس جایگاه تضارب آرا و اندیشه ها چه می شود.البته در راهروها، نمازخانه و حتی رستوران مجلس بارها شده که در کنار هم نشسته ایم.اما در اتاق وزار،جلسات مهم و تعیین کننده،اتاق استاندار و هر جای دیگری که حضور جمعی ما می تواند وزن مطالباتمان را افزایش دهد؛خیر.به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم مطالبه اصلی مردم خوزستان؛ رفع بیکاری مردم استان است و هر خانواده خوزستانی چندین بیکار در جمع خود دارد.شما که بهتر می دانید کرسی های بهارستان،فراموشی می آورد.به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم مبارزه بی امان با فقر و فساد و تبعیض.آخر،عمل به این شعارها مستلزم شروع کردن از نزدیکان و دوستان بود.مبارزه اما هزینه بردار است.تورم و گرانی هم که نماینده و غیر نماینده نمی شناسد.باید هزینه ها را پایین آورد.این جور هزینه ها هم که در اولویت هستند.به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم برای جلوگیری از انتقال آب کارون استعفا می دهم.نوشته بودم آن را .مانده بود توی کارتابل.به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم کارون.راست می گویند هر چیزی که جلوی چشمت باشد را فراموش می کنی و اهمیت لازم را به آن نمی دهی.البته در این خصوص بنده می توانم ساعت ها سخنرانی فلسفی – فوتبالی انجام دهم.حالا که دیگر خشک شده است، ماها دیگر دست کم راحت شدیم.بهتر!تا کی شعار بدهیم یک روز:کارون را آلوده نکنید.کارون را منتقل نکنید.به کارون بی توجهی نکنید.اصلاً آنقدر شعار دادیم که همه تشنه شدند و آب خوردند و کارون یک دفعه خشکید.البته کارون دختر خوبی بود!شوهرش دادیم رفت.به اصفهانی ها.کاشانی ها.اراکی ها...یادش بخیر!هم عروسی و هم عزایش برایمان نان داشت.حالا دیگر می خواهیم شعار بدهیم که کارون را بزرگ راه کنید.از آنها که در چین دیدیم خودمان!راستی کشور چین چند تا کارون داشته که وقتی خشکیدند این همه بزرگراه جایش سبز شد شاید هم قرمز شد!به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم اهواز باید صاحب سه تیم لیگ برتری شود.اصلاً چه اشکالی دارد یک لیگ برتر در همین استان زرخیز داشته باشیم.توپ هایش را بچه های دفتر تهیه می کنند.حال همه ما خوب است راستی! به همین سادگی.

یادم رفت در باب کشاورزی استان چه گفته بودم.در روزنامه ها خواندم که کشاورزان عزیز پیازهایشان را دور ریختند.خوب دیگر نکارند.خواندم پرتقال ها به گاوداری ها رفتند. خوش بحال گاوها.خوب نکارند.البته پرتقال که برداشت کردنی است.خوب دیگر برداشت نکنند یا گاوها را به باغ های پرتقال ببرند.تلطیف روحیه هم می شود.خواندم که خوشه های گندم هم روی دست این عزیزان مانده است. آن را هم نکارند.دیدید همه مشکلات را چگونه می توان حل کرد.با آرامش.با تدبیر.با تحقیق و تفحص و... به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم استخدام بومی در صنایع ملی واقع در استان الزامی است.پس رسم میهمان نوازی ما کجا رفته است.ما همیشه مردم خونگرمی داشته ایم. به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم شاخص های بهداشتی استان باید افزایش پیدا کند.خوب همین مطب های خیابان طالقانی بس است دیگر.بیمارستان می خواهیم چکار.اصلاً چرا کلانشهر اهواز باید بیمارستان تخصصی اطفال،قلب و عروق ،سوانح و سوختگی و...داشته باشد.بهتر است از طب سنتی استفاده کنیم.من خودم با اجازه شما... به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم خوزستان باید به موزه ایران شناسی تبدیل شود.باید مدرن فکر کرد.دل آدمیزاده می گیرد از دیدن سفال و لوازم رنگ و رو رفته هزاران سال پیش توی آن ویترین های شیک و... به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم جاده های مرگ بایستی سامان یابند.من خودم همیشه از راه های میان بر استفاده می کنم.مقصد که مشخص است.مبداء نیز.پس تنها راه است که تو را می خواند و نباید در قید و بند چاله های جاده های استان بود.مرگ هم که حتما حق است البته برای... به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم دود صنایع نفت و گاز استان به چشم مردم خوزستان می رود و اهالی این سامان از نعمات این صنایع که منابع خدادادی این سرزمین محسوب می شوند بی بهره مانده اند.اصلا اسمش رویش است:صنایع ملی.میلی که نیست. به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم همیشه در بین مردم تردد خواهم کرد.آخر شما خود را جای من بگذارید.چقدر ازدحام.فشار.دغدغه.نمی دانید که این vipهای فلان فلان شده چه اعتیادی می آورند.شیک هستند آخر! به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم همیشه در دسترس شما خواهم بود.تازگی ها 118 هم در دسترس نیست چه برسد به ما.در ضمن من که شماره موبایلم را تغییر نداده ام.همان است که بود فقط وقتی به آن چند خط جواب می دهم یادم می رود این گوشی ام را از روی پیغام گیر بردارم. به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم همه روستاها باید از آب آشامیدنی سالم برخوردار باشند.اولاً آنجا روستاست و اینجا شهر است. حالا شهرهای استان هم که همچین آب سالمی ندارند.دوم اینکه مگر چقدر فاصله است از روستا تا رودخانه. به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم دعوتی های آنچنانی نمی روم و از سفره های رنگارنگ پرهیز می کنم.مگر شما نمی روید.آن آقا مگر نمی رود.تازه من معتقدم میان من و شما هیچ فاصله ای نیست و باید در عمل این امر را ثابت کرد. به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم به این طرف (یعنی آن جهت)تمایل دارم. آخر ، وسط راه جاده سمت دیگری پیچید و من نیز باید فرمان اتومبیل را به همان سمت می چرخاندم. به همین سادگی.

یادم رفت اصلا از کدام حوزه انتخابیه رای آورده بودم.آنقدر غرق در نقش ملی خود شدم که غرق شدم. در ضمن عضویت در کمیسیون همکاری با مجلس کشور تازه تاسیس x هم که وقت سر خاراندن برایم نمی گذاشت. بازدید از تاسیسات عظیم این کشور، آشنایی با فرهنگ مردم آنجا و اصولاً کشف این کشور روند طولانی و سختی بود که باید طی می کردیم. به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم نحوه محاسبه انرژی (آب و برق)در خوزستان باید با توجه به صعوبت زندگی در این استان و وضعیت آب و هوایی آن اعلام شود و سهمیه ویژه ای برای سوخت خودروهای مردم این منطقه صادر گردد.آخر شنیده ام تا ده سال دیگر متروی اهواز افتتاح می شود و تا آن زمان هم که ما مردم صبوری داریم. به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم حمایت از تولید ایرانی.آن وقت ماشین فرنگی.کت و شلوار فرنگی.غذای فرنگی.این فرنگی دیگر چیست.ما جهان وطنیم.جهانی سازی.جهانی شدن. به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم توسعه متوازن. آن وقت شهرمان.استانمان شده مانند لباسی که یکی از آستین هایش بلند تر از دیگری است یا رنگ شلوار و کتش به هم نمی خواند.به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم هر کجا مردم باشند من هم هستم. اما باور کنید هر بار که می خواستم به این وعده عمل کنم در راستای انجام وظایف خطیر نمایندگی ام باید به سفرهای کاری سختی می رفتم.می بینید که عیدها هم دست از سر ما برنمی دارند. به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم با روند استخدام های فامیلی در ادارات دولتی مخالفت کرده و و این روند را قطع می کنم و شایسته سالاری را جایگزین رابطه و تبارگرایی می نمایم. باور کنید یادم رفت.به همین سادگی.

یادم رفت گفته بودم...

حالا دیگر چشمان راننده که یکی از هزاران رای دهنده خوزستانی بوده است که چهار سال پیش با هیجانی مثال زدنی نماینده مورد نظر خود را انتخاب کرده است،خیس خیس است.

چشمان آقای نماینده هم بارانی است.

... اتومبیل کنار درب اصلی فرمانداری اهواز پارک کرده است.

سرباز جوانی به شیشه می زند: آقا اینجا ممنوع است.حرکت کنید.

تا چشم سرباز به آقای نماینده می خورد احترام سنگین نظامی می گذارد و با ادب خطاب به او: قانون برای مردم است نه برای شما.

آقای نماینده دوباره در تردیدی عمیق فرو می رود.تردیدی عمیق.

یک خبر از ماهشهر

وکیل دادگستری و افراد سرشناس در باند فساد ماهشهر

دو هفته پیش پایگاه خبری شوشان از دستگیری بزرگترین باند فساد در ماهشهر خبر داد که این خبر دیروز از سوی دادستان عمومی ماهشهر تایید شد.

 دو هفته پیش پایگاه خبری شوشان از دستگیری بزرگترین باند فساد در ماهشهر خبر داد که این خبر دیروز از سوی دادستان عمومی ماهشهر تایید شد.

به گزارش شوشان ، در میان اعضای این باند، مامور رده بالا، وکیل دادگستری و افراد سرشناس نیز دیده می شود . اعضای این باند به سرکردگی شخصی به هویت غ.ی، اقدام به ارتکاب جرایم متعدد سازمان یافته از قبیل کارچاق کنی، ادعای نفوذ نزد مقامات دولتی، قماربازی، استعمال مواد مخدر و ... می کردند

در دهمین زمینه دادستان عمومی و انقلاب شهرستان ماهشهر از انهدام یک باند فساد که جرایم متعددی را در این شهر مرتکب شده بود خبر داد.

به نقل از  مهر، رضا ابوالحسنی اظهار کرد: باند بزرگی که اقدام به ارتکاب جرایم متعدد می کردند، با اقدامات به موقع دستگاه قضایی این شهرستان منهدم و اعضای آن دستگیر شدند.

وی افزود: اعضای این باند به سرکردگی شخصی به هویت غ.ی، اقدام به ارتکاب جرایم متعدد سازمان یافته از قبیل کارچاق کنی، ادعای نفوذ نزد مقامات دولتی، قماربازی، استعمال مواد مخدر و ... می کردند.

ابوالحسنی گفت: در میان اعضای این باند، مامور رده بالا، وکیل دادگستری و افراد سرشناس نیز دیده می شود.

به گفته دادستان عمومی و انقلاب شهرستان ماهشهر، پرونده در مرحله تحقیقات است و متهم اصلی باند، با قرار قانونی در بازداشت به سر می برد.

اخبار مرکز استان

پشت دیوارهای آبی شهر اهواز چه می‌گذرد؟

خدیجه نیسی

پروژه قطار شهری اهواز به دلیل اهمیت و وسعت آن از جمله پروژه‌ها و یا شاید بتوان گفت تنها پروژه‌ای است که همه شهروندان اهوازی از اجرای آن مطلع و بی‌صبرانه منتظر به ثمر رسیدن این پروژه عظیم هستند.پروژه‌ای که در وسط شهر و در دل میادین و خیابان‌های اصلی شهر اهواز حصاری ایجاد کرده و در میان این همه شلوغی و رفت‌وآمد، خود را با دیوارهایی آبی از دید شهروندان مخفی کرده است؛ خیلی از اهوازی ها دوست دارند بدانند پشت این دیوارهای آبی رنگ چه می‌گذرد؛ از گوشه و کنار خبر می رسد که حفاری تونلها در حال انجام است، ولی خیلی از شهروندان دقیقا نمی‌دانند زیر خیابانهای شهر چقدر حفاری شده و بالاخره چه زمانی قرار است، سوار مترو شوند.

برای اطلاع از وضعیت پروژه مترو اهواز به سراغ "عباس هلاکویی"، مدیرعامل سازمان قطار شهری اهواز می‌رویم؛ وی می‌گوید: "پروژه‌های قطار شهری به دلیل ماهیت کار، یک پروژه طولانی مدت تلقی می‌شوند. پروژه متروی شهر تهران از سال 67 آغاز به کار کرد و تاکنون تنها چند خط آن عملیاتی شده است. شهرهای اصفهان، شیراز و تبریز هم از سال 81 پروژه قطار شهری را آغاز کرده‌اند، ولی هنوز هیچ بحثی در زمینه راه‌اندازی مترو در این شهرها، حداقل تا دو سال آینده وجود ندارند."

هلاکویی ادامه می دهد: "پروژه‌های زیرزمینی قطار شهری از دو بخش ساختمانی و تجهیزاتی تشکیل شده که بخش ساختمانی آن شامل عملیات ساخت ایستگاهها و حفاری تونل و بخش تجهیزاتی آن که تقریبا 88 درصد پروژه را تشکیل می‌دهد، مربوط به تاسیسات برق و مکانیک پروژه است و این تجهیزات باید از خارج کشور تهیه شوند. در این زمینه برای تهیه تجهیزات از خارج کشور مشکلاتی مانند محدودیت‌های تامین ارز و تبدیل ریال به ارز با توجه به فضای اقتصادی امروز وجود دارد و این مساله کار را دشوار می‌کند.

وی ادامه داد: برای گذر از این مشکل و راه‌اندازی خط یک قطار شهری اهواز، قراردادی با یک شرکت چینی منعقد شد تا بخش تجهیزاتی پروژه از طریق فاینانس تامین شود و طرف خارجی، خود مجبور به حل مشکلات ارزی و LC شود. البته هنوز مساله فاینانس پروژه مترو اهواز حل نشده است."

 مدیرعامل سازمان قطار شهری اهواز می‌گوید: در پروژه مترو تهران پیشرفت کار از طریق خرید توسط ریال انجام می‌شود که بسیار هزینه‌بر است و پروژه قطار شهری اهواز به دلیل محدودیت‌های اعتباری قادر به انجام چنین کاری نیست. اکنون به طور کلی اگر بخواهیم گزارشی از پروژه مترو اهواز به شهروندان ارائه ‌دهیم باید بگوییم که همه نقشه‌های برقی و مکانیکی این پروژه از ایستگاه نخست تا ایستگاه میدان "ساعت" آماده شده و تجهیزاتی که باید خریداری شوند، تعیین و مشخصات آنها نیز تهیه شده است.

 وی گفت: "همچنین در بخش ساختمانی، اجرای عملیات 14 ایستگاه "میدان فرودگاه"، "زیتون"، "چهارشیر"، "نفت"، "دروازه"، "مصلا"، "نادری شرقی"، "نادری غربی"، "پارک حجاب"، "مرکز کنترل و ساختمان اداری"، "سه راهی فروردین"، "شهید بقایی"، "میدان ساعت" و "پردیس" در حال انجام است و عملیات اجرایی ساخت برخی از این ایستگاهها مانند ایستگاه فرودگاه و زیتون به پایان رسیده است."

 به گزارش ایسنا، بسیار به گوش می‌رسد که اجرای پروژه قطار شهری در اهواز کار بیهوده‌ای است و شرایط توپوگرافی و جنس خاک در این شهر برای ایجاد چنین پروژه‌ای یاری نمی‌کند، ولی اهواز کلانشهری صنعتی و پرجمعیتی است که رفت و آمد و ترافیک موجود در آن اهمیت توسعه سیستم حمل و نقل عمومی و به ویژه ورود به حوزه حمل و نقل ریلی را دوچندان می‌کند؛ وجود چنین شرایطی در کلانشهر اهواز مدیران شهری را مجبور به اجرای پروژه مترو در این شهر کرد؛ آغاز کار نیز با قول‌ها و وعده‌هایی از سوی دولت همراه بود و این موضوع انگیزه اجرای سریع پروژه و راه اندازی مترو در اهواز را در مدیران و شهروندان ایجاد کرد.

 هلاکویی می گوید: "‌شهر اهواز در منطقه‌ای آبرفتی و در میان دو برآمدگی قرار گرفته است؛ لایه‌ای سنگی از "حصیرآباد" تا "حمیدیه" وجود دارد و شهر اهواز در گودی میان آن قرار دارد؛ این محدوده توسط رسوبات پر شده و به همین دلیل شهر اهواز به صورت مسطح به نظر می‌آید. در حفاری‌هایی که در شهر انجام می‌شود، در برخی مکانها به لجن و زمین نرم برخورد می‌کنیم و در جای دیگر بافت زمین ناگهان سنگی و سخت می‌شود. از ایستگاه فرودگاه تا مصلی بافت زمین متغیر است؛ در محدوده ایستگاه مصلی یک لایه سنگی و سخت قرار گرفته و این در حالی است که پیش از این ایستگاه، بافت زمین از لایه های لجنی و ماسه‌ای تشکیل شده است.

 وی گفت: به دلیل تفاوت بافت زمین در شهر اهواز، برای حفاری تونل مجبور هستیم از دستگاه حفار (TBM) مخصوص و متناسب با شرایط توپوگرافی منطقه استفاده کنیم. این دستگاه به روش تحت فشار عمل می‌کند و یک دستگاه حفاری معمولی نیست؛ در پشت این دستگاه مخزن فشار قرار گرفته که به میزان دو اتمسفر فشار ایجاد می‌کند."

 مدیرعامل سازمان قطار شهری اهواز ادامه می دهد: "در شهرهای دیگری که پروژه قطار شهری را اجرایی کرده‌اند، با توجه به اینکه بافت زمین یکسان است، از دستگاه‌های حفار معمولی استفاده می‌شود و در این شهرها مشکل تفاوت بافت زمین و تناسب دستگاه حفار با جنس خاک وجود ندارد. هنگام استفاده از این دستگاه TMB در اهواز، از فشار هوا استفاده می‌شود و حتی با استفاده از فشار هوا از جاری شدن آب از سقف ایستگاهها جلوگیری می‌شود؛ به همین دلیل دستگاه به سقف ایستگاه فشار وارد می‌کند و ممکن است در برخی نقاط شهر که سطح زمین از لایه‌های لجنی و ماسه‌ای تشکیل شده،‌ سطح آسفالت ترک بردارد؛ همانگونه که در برخی مناطق مانند محدوده ایستگاه "زیتون" شاهد ترک خوردن آسفالت بودیم.

 وی گفت: "در صورتی که فشار وارد شده از دستگاه TMB به سقف ایستگاه تنظیم نشود، ممکن است 9 متر لایه بین سقف ایستگاه تا سطح آسفالت خیابان تحمل این فشار را نداشته و موجب ترک خوردن و گود شدن سطح آسفالت شود."

 وی درباره انجام نازک کاری در ایستگاههای تکمیل شده، می‌گوید: "پس از آنکه دستگاه حفار از هر ایستگاه عبور کرد، ابتدا باید تجهیزات برقی و مکانیکی مورد نیاز آن ایستگاه تهیه و نصب شوند و پس از آن نازک کاری ایستگاه انجام می‌شود؛ عمده تجهیزات برقی و مکانیکی مورد نیاز هم خارجی هستند و باید از خارج کشور تهیه شوند. سنگ‌کاری و نازک‌کاری ایستگاه‌ها پس از عبور TMB انجام می‌شود، در این خصوص استفاده از اعتبارات مهر ماندگار برای تکمیل پنج ایستگاه نهایی شده و به این ترتیب ایستگاه‌های "زیتون"، "فرودگاه"، "چهارشیر"، "نفت" و "دروازه" با استفاده از این اعتبارات تکمیل می‌شوند."

 هلاکویی درباره زمان آماده سازی ایستگاههای مترو اهواز، ادامه می‌دهد: در صورت تامین اعتبار مورد نیاز، این پنج ایستگاه تا خردادماه سال آینده آماده می‌شوند و به این ترتیب فاز نخست خط یک مترو اهواز که حدود 6 کیلومتر است، راه اندازی می‌شود. برای استفاده از اعتبارات مهر ماندگار پیشنهاد می‌کنیم که اعتباری به میزان 110 میلیارد تومان به همراه واگنهای مورد نیاز تامین شود؛ به این ترتیب امکان راه اندازی فاز نخست خط یک مترو اهواز در سال آینده فراهم می‌شود.

وی افزود: "برای راه‌اندازی فاز نخست خط یک در سال جاری 185 میلیارد تومان بودجه نیاز است، ولی شهرداری اهواز هیچ وقت نمی‌تواند 50 درصد سهم خود در تامین اعتبارات را پرداخت کند."

 او می‌گوید: " امسال 19 میلیارد تومان برای تهیه تجهیزات عمومی مورد نیاز ایستگاه‌ها،‌71 میلیارد تومان برای تجهیزات برقی، مکانیکی، مخابراتی و آسانسور ایستگاه‌ها، 95 میلیارد تومان برای تکمیل تونل‌ها و ایستگاه‌ها و نازک‌کاری لازم است."

 "داریوش آزادی"، مدیر فنی سازمان قطار شهری اهواز نیز در تشریح فعالیت دستگاههای حفار تونل در اهواز و سرعت اجرای پروژه می‌گوید: "دستگاه حفار (TBM) تقریبا روزی 15 متر حفاری می‌کند که از ابتدای حرکت تاکنون حدود 700 متر حفاری کرده است و با حفاری 200 متر دیگر به دومین ایستگاه خط شماره یک (ایستگاه زیتون) می‌رسد.

 وی با بیان این که دستگاه حفار شمار 2 هم اکنون در ایستگاه فرودگاه در حال حفاری است، گفت: "این دستگاه‌ها با نام "کارون" و "کرخه" نام‌گذاری شده‌اند؛ دستگاه نخست "کارون" است که از سه قسمت تشکیل شده و هنگام حفاری به وسیله مصالحی که در سیستم وجود دارد، مانع ریزش می‌شود و با تنظیم فشار دستگاه، فشار طبیعی زمین حفظ می‌شود. این دستگاه برای محیط‌هایی همچون اهواز که عمق آب‌های زیرزمینی در آن کم است، ساخته شده و به این ترتیب آب به درون دستگاه نفوذ نمی‌کند."

 وی ادامه می‌دهد: "حفاری در فضایی به قطر 6 متر و 80 سانتی متر انجام می‌شود و در نهایت قطر تونل 5 متر و 90 سانتیمتر خواهد بود. دستگاه‌های کارون و کرخه با فاصله 100 تا 150 متر پشت سر هم حرکت می‌کنند. دستگاه دوم با فاصله از دستگاه اول و در تونل موازی حرکت می‌کند؛ فاصله این دو دستگاه به این دلیل است که به زمین تنش وارد نشود. دستگاه حفار شماره 2 با تاخیر وارد اهواز شد و اکنون با فاصله‌ای بیش از 150 متر از دستگاه اول در حال حرکت است.

 آزادی درباره میزان پیشرفت ساختمانی ایستگا‌ها با بیان اینکه کل قطعه نخست خط یک حدود 38 درصد پیشرفت فیزیکی دارد، می‌گوید: "هم اکنون ایستگاه فرودگاه 88.5 درصد، ایستگاه زیتون 88.3 درصد، ایستگاه چهارشیر 81 درصد، ایستگاه نفت 88 درصد،‌ ایستگاه مرکز فرهنگی 75.5 درصد، ایستگاه ‌نادری غربی 64 درصد، ایستگاه نادری شرقی 81 درصد، ایستگاه دروازه 88.5 درصد، ایستگاه مصلی 70 درصد،‌ ایستگاه میدان ساعت 38 درصد، ایستگاه پارک حجاب 42.5 درصد و محل ساختمان اداری و مرکز فرمان هم 60 درصد پیشرفت فیزیکی دارند.

 وی گفت: تقریبا همه ایستگاه‌هایی که در مسیر TBM قرار دارند و دستگاه حفار تا چند ماه آینده به آن ایستگاهها می‌رسد، اکنون تکمیل هستند.

 به گزارش ایسنا، خوزستان، با توجه به اینکه جمعیت شهر اهواز نسبت به گذشته افزایش یافته و ترافیک سطح شهر به ویژه در هسته مرکزی بسیار بیشتر شده است و همچنین با در نظر گرفتن شرایط آب و هوایی این شهر و گرمای طولانی مدت در اهواز، لزوم توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی، به ویژه حمل و نقل زیرزمینی بسیار محسوس است.

 پروژه قطار شهری اهواز در دهه 80 با سرعت کار خود را آغاز کرد و خیلی سریع بسیاری از میادین و خیابان های شهر حفاری شد؛ خیابان نادری که مرکز شهر و اصلی ترین بازار اهواز محسوب می شود، مسدود شد و برخی شهروندان از این بابت متحمل مشکلاتی شدند. وضعیت ظاهری اتوبان پاسداران نامناسب شد و در ادامه پروژه، مناطق جنوبی شهر مانند اتوبان گلستان نیز شاهد چنین تغییراتی خواهد بود.

 شکی نیست که ایجاد مترو در کلانشهرها، امروز به یک ضرورت تبدیل شده و شهروندان اهوازی نیز این را می‌دانند، ولی نکته اینجاست که کمبود اعتبارات و مشکلات موجود در زمینه تامین تجهیزات مورد نیاز موجب شده پروژه‌های مترو در کلانشهرهایی به جز تهران، با سرعتی اندک پیش برود و به همین دلیل اجرای پروژه مترو برای شهروندان ساکن در این شهرها مشکلاتی را ایجاد کرده است.

 ایجاد مترو در اهواز به دلایلی که در گزارش ذکر شد، کاری دشوار است و شهروندان صبور اهوازی نیز این موضوع را می‌دانند و تاکنون هم به خوبی با مدیران شهری همکاری کرده‌اند؛ حال که این پروژه در اهواز اجرا شده و به نیمه راه رسیده، چه خوب است اگر حمایتهای دولتی از پروژه افزایش یابد و با نگاه ویژه حمایتی به این طرح پرداخته شود تا به این ترتیب با راه اندازی سریع مترو در اهواز، شهروندان لذت اجرای این پروژه در شهر را بچشند و مشکلات ناشی از آن را فراموش کنند.

 

گزارش از: خدیجه نیسی، خبرنگار ایسنا، منطقه خوزستان

یک گزارش از هجوم فرهنگی

فراماسونری و ریشه‌های انحراف در ایران
نشانه های کابالیسم در لباس و مدهای رایج

خبرگزاری فارس: فراماسونری با توجه به همان نهانْ‌روشی، اساساً هیچ وقت با تابلو و پلاکارد وارد نمی‌شود. به طور مخفی می آید، نفوذ می‌کند، وقتی سیطره‌اش به اندازه کافی شد، آن موقع شاید عین کشورهای اروپایی اعلان موجودیت بکند.

خبرگزاری فارس: نشانه های کابالیسم در لباس و مدهای رایج

اشاره

جریان فراماسونری از مهم‌ترین جریانات سرنوشت‌ساز و تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران است. در فراز حاضر آقای دکتر موسی فقیه حقانی از کارشناسان تاریخ معاصر در سخنانی به بررسی ماهیت، تاریخچه شکل‌گیری و ریشه‌های فراماسونری و نمادهای آن در جهان و ایران پرداخته و تلاش نموده‌اند ارتباط این جریان را با شیطان‌پرستی و سایر جریانات انحرافی آشکار نمایند. تبیین اصول فراماسونری و بررسی، از دیگر موضوعاتی است که مورد توجه ایشان قرار گرفته است.

در خصوص فراماسونری، یک بحث، تاریخچه فراماسونری است. اگر ما بخواهیم در تاریخچه خیلی عمیق بشویم، وقت زیادی را می‌طلبد، به ویژه با توجه به این‌که یک بخش، تاریخ این تشکیلات و تشکیل آن در جهان است و بخشی از آن مربوط به ایران است. حوزه ایران خیلی مهم است.

فراماسونری یک تشکیلات نهانْ‌روش و نخبه‌گراست. از اصول فرامانسونری یا دستورهایی که در فراماسونری حاکم است، سرّ نگه داشتن و حفظ اسرار است. فراماسونری نهانْ‌روش است. کاملاً مخفی عمل می‌کند و اسرار خودش را به هیچ وجه ذکر یا افشا نمی‌کند. «استیفن نایتی» به جرم نوشتن کتاب دربارة فراماسونری و افشای اسرار، در یک تصادف مشکوک کشته شد و فراماسونرها از او انتقام گرفتند. در تاریخ مشروطه، مشروطه‌خواهان غرب‌گرا، عمدتاً فراماسونر بودند. غیر از مرحوم «آشیخ فضل‌الله نوری» که ارتباطی با این تشکیلات نداشت، دو سه نفر دیگری که اعدام شدند، آن فراماسونرهایی بودند که به نحوی اسرار را افشا کرده بودند.

فراماسونری تشکیلاتی است که توسط الیگارشی یهود ساخته شد؛ با این هدف که سلطه یهود را بر جهان اعمال کند. بعضی‌ها فکر می‌کنند فراماسونری یک جریان صرفاً سیاسی یا یک جریان جاسوسی است. «محمود هومن» یک فیلسوف است و شاید خیلی از کسانی که فلسفه خوانده‌اند، حداقل در دوره پهلوی، شاگرد دکتر هومن بودند. من با بعضی از آنها صحبت کردم، گفتند ما اصلاً فکر نمی‌کردیم هومن فراماسون باشد. تصورشان هم از فراماسونری این بود که یعنی جاسوسی. نهایتاً در همین حد شناخت از فراماسونری محدود می‌شود. علاوه بر این‌که فراماسونری یک جریان جاسوسی است و شکی در آن نیست.

حتّی طلایه‌دار قشون و لشگر نظامی هم هست. یک تشکیلات فرهنگی هم هست و اتفاقاً تمرکزش روی نخبگان و جذب نخبگان است. مثلاً این‌که تقی‌زاده را انتخاب می‌کنند، عبد‌الحسین زرین‌کوب را انتخاب می‌کنند، از این افراد چیزی فراتر از جاسوسی توقع می‌رود. جاسوسی را که خیلی‌ها می‌توانند انجام دهند، اما این‌که مثلاً یک استاد تاریخ مانند زریاب خویی، زرین‌کوب و امثال این‌ها وارد تشکیلات می‌شوند یا یک فیلسوف نظیر محمود هومن وارد تشکیلات فراماسونری می‌شود، یک توقعی دیگر انتظار است که این همان کارکرد فرهنگی فراماسونری است و نباید از آن غفلت کنیم.

بعضی از همین آقایان به ظاهر فیلسوف و مورّخ، جاسوسی هم می‌کنند. نمونه‌اش تقی‌زاده است. تقی‌زاده کسی است که در حوزه تاریخ قلم می‌زد، البته در زمینه باستان‌گرایی که بعد از مشروطه در کشور رواج پیدا کرد. تقی‌زاده با تشکیلات جاسوسی ارتباط داشت و به عنوان یکی از شخصیت‌های پیچیده می‌توانیم از آن نام ببریم یا میرزا ملکم‌خان مؤسس فراموش‌خانه در ایران است و او نیز کارکرد جاسوسی در ایران را دارد و هم مروّج تفکر جدید و غربی در ایران است. حتی می‌توان گفت یکی از ریشه‌های بحث مدرنیته و تفکر مدرن و قانون‌گرایی در ایران، میرزا ملکم‌خان است.

فراماسونری از لحاظ لغوی هم از دو واژه فری و ماسونری تشکیل شده است؛ فری به معنای آزاد و ماسونری هم به معنای بنایی است. ممکن است تصور شود این‌ها خود را ادامه تشکیلات صنف بنایان می‌دانند، در حالی که اصلاً این طور نیست. این‌ تشکیلات برخاسته از سه چهار تشکل اسرارآمیز شیطانی در قرون وسطی است که توضیح خواهم داد. البته خود آن‌ها ریشه باستانی دارند، ولی ربطی به بنایی ندارد؛ بلکه با یک منظور خاصی فراماسونرها خود را به صنف بنایان می‌چسبانند.

دلیل آن‌ها، هم از جهت سمبلیک دلیل است و هم از جهت تشکیلاتی. از جهت تشکیلاتی می‌خواهند به مردم بگویند ما یک تشکیلات بی‌آزار با سابقه گسترده هستیم که وظیفه‌ ما تربیت انسان است. تعریف فراماسونری که من نهایتاً به آن رسیدم و به آن اشاره هم کردم، این است: فراماسونری جمعیتی نهانْ‌روش و نخبه‌گراست که به وسیله الیگارشی یهود در 1717 در انگلستان تأسیس شد و ادعای آن این است که یک طریقت فلسفی برای تربیت انسان است.

برخی معتقدند فراماسونری دین نیست، ولی دین است. دین نیست به معنای این‌که ریشه وحیانی ندارد و دین است به معنای این‌که می‌خواهد انسان را با اصول فلسفی تربیت بکند، البته اخلاق را هم مطرح می‌کند. به ادعای فراماسونرها، حضرت آدم اولین فراماسون است. می‌گویند حضرت سلیمان به جهت ساختن معبد، فراماسون بود. روایت‌های مختلفی اظهار می‌کنند که هیچ کدام سندیت ندارد.

حتی فراماسون‌های منصف و اهل تحقیق هم خیلی روی این روایت‌ها متوقف نمی‌شوند. سپس قرون وسطی را مطرح می‌کنند و می‌گویند در قرون وسطی، توجه به ساختن بناهای بزرگ نظیر کلیساها و قصرهای بزرگ رواج پیدا کرد، کار بنایی گرفت و برخلاف همه صنوف که باید بیگاری می‌دادند، بناها از بیگاری معاف شدند. برای همین به آنها فریماسون می‌گویند؛ یعنی بنای آزاد. این‌ها توجیهاتی است که فراماسونرها مطرح می‌کنند. بنده قبول ندارم.

می‌گویند مدت‌ها به این صنف لطف می‌شد، به جهت این‌که فقط این‌ها می توانستند آن اصول و کلیساهای بزرگ را بسازند. این‌ها هم برای این‌که این موقعیت را حفظ کنند، کم‌کم مقرراتی برای خودشان تعریف کردند تا هر کسی نتواند وارد این تشکیلات بشود. یک سری مقررات و درجات تعریف کردند؛ ازجمله این‌که کسی که اول کار وارد می‌شود، به او می‌گویند شاگرد. بعد از مدتی می‌شود بنا یا کارورز یا کاریار. وقتی که خیلی وارد می‌شود، می‌شود استاد اعظم. بعد می‌گویند وقتی توجه به ساختن کلیسا و قصر در دوران جدید بعد از رنسانس رو به افول رفت، این‌ها گفتند باید کاری کنیم آن توجه سابق را بازیابیم؛ لذا گفتند باید رویکردمان را عوض کنیم. خود را از حالت یک صنف خارج کنیم و به یک تشکل فکری سیاسی تبدیل شویم و سیاست‌مدارها و متفکرها را هم وارد تشکل خود کنیم. لذا می‌گویند در سال 1600 اولین فرد غیر بنا به نام «جالوزول» وارد تشکیلات فراماسونری شد و در ادامه پادشاهان و شاهزادگان و فلاسفه و دیگران وارد شدند. این آخرین ادعایی است که مطرح می‌کنند و خیلی هم روی آن مانور می‌دهند، اما ما وقتی روی مبانی فراماسونری و اصول فراماسونری و تشکیلاتش دقت می‌کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که این‌ها همه ادعاست. چطور می‌شود که یک صنف بنایی، آن هم یک بار در تاریخ تبدیل شود به یک تشکّل مخوف جهانی که ادعای اداره جهان و رهبری بر جهان را هم دارد و از اول هم دنبالش بود؟!

عمده کشورها در جهان در چنبره فراماسونری قرار دارد. مشاهده می‌شود رئیس‌جمهور یک کشور، رئیس مجلس، نخست‌وزیر، نمایندگان مجلس و عمده نخبگانش فراماسون هستند.چطور می‌شود یک مشت بنا تشکیلات‌شان تبدیل بشود به یک چنین تشکیلات جهانی و معظمی که داعیه رهبری بر جهان را دارد؟!

توجه به اصول و مرام فراماسونری نشان می‌دهد که این تشکیلات برگرفته از چند تشکّل است که قبل از سال 1717 در دنیا فعالیت داشت. کابالیسم را یهودی‌ها عرفان یهودی می‌گویند. این تفکر ریشه در مصر باستان و یونان باستان دارد. هم در مصر و هم در یونان، تفکر اومانیستی و شیطان‌پرستی مشاهده می‌شود. از زمانی که بنی‌اسرائیل به مصر رفتند، اسیر یک چنین جریانی شدند؛ یعنی به دام فرقه‌های رازآلود و شیطان‌پرستی افتادند. بنی‌اسرائیل نهایتاً به سمت گوساله‌پرستی و ساختن گوساله توسط سامری رفتند و این‌ها دقیقاً برگرفته از همین تفکرات شیطان‌پرستانه و غیرتوحیدی مصر باستان است.

کابالیسم با توجه به همان آموزه‌های شیطانی، یک رویکرد کاملاً دنیایی و اومانیستی نسبت به انسان و جهان دارد. در مصر و یونان باستان؛ اومانیسم یعنی انسان‌گرایی و انسان‌محوری، حرف اصلی و اساسی را می‌زند. به همین جهت هم می‌توان انواع و اقسام مجسمه‌ها و خدایان را دید که با همان هیکل و رویکرد انسانی مطرح می‌شود. در تورات مسخ شده آمده است که در درجه 22 فراماسونری [نعوذ بالله] خداوند تجسّم پیدا می‌کند، پایین می‌آید و با حضرت یعقوب کشتی می‌گیرد و شکست می‌خورد! در نهایت حضرت یعقوب به خدا لطف می‌کند و او را رها می‌کند و دوباره خدا به جایگاه خودش در آسمان هفتم که زن است، باز می‌گردد!

فرقه دیگری که در تشکیلات فراماسونری بعد از کابالا یا کابولیست‌ها بسیار مؤثر است، فرقه شهسواران معبد است. به این‌ها فرقه روزن کروتس هم می‌گویند. الان این فرقه فعالیت دارد. کابالیست‌ها هم الان فعالیت دارند. حتی به مدل شلوار بچه‌های ما هم رسیده است. شلوارهای لی سوراخ سوراخ و پاره‌پاره، همان مدل کابالی است. به فوتبالیست‌های ما هم کم‌کم سرایت می‌کند. خالکوبی‌هایی که فوتبالیست‌ها انجام می‌دهند، همان خالکوبی‌هایی است که کابالیست‌ها می‌کنند. فوتبالیست‌های اروپایی و انگلیسی نظیر دیوید بکهام که یک کابالیست است، انجام می‌دهند.

فرقه دیگر روزن کوروتس‌ها یا شهسواران معبد به ظاهر مسیحی‌اند، اساس تأسیس این فرقه برای دفاع از زوّار بیت‌المقدس بود؛ با شعارهای مسیحی صهیونی. این‌ها وقتی به بیت‌المقدس آمدند، در آن‌جا کم‌کم با آیین کابالی یا کابالیسم آشنا شدند و تحت تأثیر این آیین قرار گرفتند. فعالیت این گروه هم جنبه نظامی است و هم جنبه اقتصادی؛ لذا به یک جمعیت قدرتمند نظامی ـ اقتصادی تبدیل شدند.

قدرت این‌ها به گونه‌ای افزایش پیدا کرد که حکام آن دوره دچار وحشت شدند. پس از انجام تحقیقاتی معلوم شد که این‌ گروه از مسیح‌گرایی، با موعودگرایی به شیطان پرستی رسیده‌اند. رهبر این فرقه ژاک دمولا است که دستگیر و محاکمه شده است. از کارهای این فرقه خوردن خاکستر انسان، انجام انواع و اقسام منعیاتی که در کلیسای کاتولیک و آیین مسیح هم نهی شده، ارتباط با محارم و خیلی کارهای متعدد است که شیطان‌پرست‌ها انجام می‌دهند. این‌که در این جریان انحرافی هم نشانه‌هایی از شیطان‌پرستی و شیطان‌پرست‌ها دیده می‌شود، از مواردی است که صحت فرمایش حضرت آیت‌الله مصباح را نشان می‌دهد.

بر اساس آن‌چه تا الان گفته و منتشر شده، یکی از آقایانی که در ارتباط با این جریان انحرافی دستگیر شده، بنا بر اعترافات خودش شیطان‌پرست بوده است. به هر حال آن فرقه به سرنوشت شیطان‌پرستی دچار می‌شوند و لذا کلیسای کاتولیک حکم اعدام این‌ها را صادر می‌کند. اعضای این‌ فرقه را عمدتاً به دار زدند یا سوزاندند، اما کار این فرقه تمام نشد. آن‌ها به اسکاتلند رفتند. پادشاه اسکاتلند که هیچ ارتباطی با کلیسا نداشت، با اعضای این فرقه همراه شد و آن‌ها در اسکاتلند رشد کرده و به فعالیت خود ادامه دادند.

یک فرقه دیگری هم وجود دارد که البته نسبت به این دو فرقه نامبرده، از اهمیت کمتری برخوردار است و آن فرقه مسیحیان یثویی یا ژزویتا هستند. آن‌ها از جهت تشکیلاتی و نوع ساختاری که در آیین خودشان دارند، بسیار سختگیرند. سِیْر از یک درجه به یک درجه بالاتر، باید با یک سری تعالیم توأم باشد. فراماسونری از این جریان‌ها بهره می‌گیرد.

بنابراین ماحصل آن چیزی که از منابع به طور روشن به دست می‌آید این است که فراماسونری نه جمعیتی صنفی است، نه مربوط به حضرت سلیمان (ع) است، نه مربوط به حضرت آدم (ع) است؛ به هیچ کدام مربوط نیست، بلکه یک جمعیت نهانْ روش نخبه‌گراست که از در هم آمیختن این سه چهار جریانی که خدمتتان عرض کردم، به وجود می‌آید. همان صهیونیزم و همان شرک و شیطان‌پرستی که قصد سلطه بر انسان و قصد سلطه بر جهان را دارد.

آغاز شکل‌گیری فراماسونری

در 1714 خانواده‌ای یهودی و مورد حمایت یهودیان به نام خاندان هاوس بورگ در انگلیس روی کار آمدند. ژانتئوفیلدزا گوئلی که با جان لاک همراه و رفیق بود و با نیوتن ارتباطی عمیق داشت، یکی از افرادی است که در روی کار آمدن خاندان هاوس بورگ در 1714 مؤثر بود. این‌ها به این نتیجه می‌رسند که برای غلبه بر انگلستان که جامعه‌ای با مذاهب و گروه‌ها و گرایش‌های متفاوت بود، باید تشکیلاتی تأسیس کنند که بتواند همه را زیر چتر خود جمع کند و تشکیلاتی را از در هم آمیختن این سه چهار جریان و با یک سری اصول به وجود بیاورند. این اصول باید طوری باشد که بتواند همه آدم‌ها را علی‌رغم تفاوت‌هایی که با هم دارند؛ چه از جهت مذهب، چه از جهت نوع معیشت، درجه و طبقات درون آن تشکیلات جمع نماید و آن‌ها با یک فعالیت مشترک برای سلطه بر جهان یا فراهم کردن مقدمات سلطه بر جهان، دست بزنند.

اصول فراماسونری

1.اومانیسم

اومانیسم که برگرفته از آیین‌های شرک‌آلود مصر باستان و یونان باستان است، در فراماسونری هم کاملاً رواج دارد. اومانیسم برای مقابله با ادیان به وجود آمد. بعضی از اومانیست‌ها، از اساس دین را منکر شدند، بعضی‌ دیگر دین و خدا را منکر شدند، بعضی‌ها هم گفتند ما دین را قبول نداریم و فقط خدا را قبول داریم که به این گروه دئیست می‌گویند. تصویری از شیطان که در علائم ماسونی هم زیاد دیده می‌شود، مربوط به قرن هفتم است. یک نقاشی از قرن هفتم که قدیمی است وجود دارد که در آن دست‌ها و جانورانی دور و برش دیده می‌شوند که با مفاهیم فعلی که از شیطان‌پرستی و علائمی که می‌بینیم کاملاً منطبق است و شباهت دارد.

2. سکولاریسم

غیر از اومانیسم، اصل دیگری در فراماسونری حاکم است که به آن سکولاریسم می‌گویند. وقتی کسی به اومانیسم معتقد شد، به طور طبیعی سکولار هم می‌شود. سکولاریسم به این معنی است که دین و مفاهیم دینی در سیاست و در زندگی اجتماعی دخالت نکند. این‌ اصول کاملاً با فضای زندگی یهود و صهیونیزم، همخوانی دارد.

3. پلورالیسم

اصل بعدی پلورالیسم است. به معنی نسبی‌انگاری است که انسان به جایی برسد که به هیچ اصل و حقیقتی قائل نباشد و دچار نسبی‌انگاری در همه زمینه‌ها، به ویژه در حوزه معرفتی بشود. یک ماسون بعد از چند جلسه ورود به فراماسونری، چنین ویژگی پیدا می‌کند.

4. دئیسم

ماسون‌ها دئیسم را ترویج می‌کنند. دئیست‌ها کسانی هستند که در اروپا و در عصر روشنگری پیدا شدند. این‌ گروه چون نمی‌توانند با صراحت بگویند ما خدا را نمی‌پرستیم، عنوان می‌کنند که ما خداپرستیم، ولی به هیچ دینی اعتقاد نداریم؛ چون دین موجب اختلاف بین بشر می‌شود؛ یعنی هر کسی ادعا می‌کند دین من حق است و این باعث اختلاف می‌شود. یک ماسون و اساساً بشر نمی‌بایستی وارد این عرصه شود.

دئیست‌ها می‌گویند ما به دین نیاز نداریم، خدا ما را آفرید و دیگر با بقیه ماجرا کار ندارد. در جلسات بالاتر اصلاً خود این آفرینش هم زیر سؤال می‌رود. می‌گویند این چیزی که ما به عنوان خدا از آن یاد می‌کنیم، می‌تواند ماده باشد یا آن انفجار اولیه باشد.

این‌ها یعنی عبور از دین. دوره اسلام‌گرایی به پایان رسیده، دوره دین به پایان رسیده و یک تعبیر دیگر این‌که امام زمان (عج) اگر بیاید، دیگر با زبان دین با مردم صحبت نمی‌کند، با یک زبان دیگری صحبت می‌کند که آن زبان اومانیستی است. مدتی است که این جمله دائم تکرار می‌شود. اول تحت عنوان نجات بشریت، بعد حقوق بشر انسانی، بعد کم‌کم بیداری انسانی و بعد آن دیدگاه دینی و انسانی به مرور کم‌رنگ می‌شود و یک نوع دیدگاه اومانیستی عملاً رواج پیدا می‌کند.

5. کاسماپلوتیسم (جهان وطنی)

یک بحث دیگری فراماسون‌ها دارند و آن نگاه جهانی است. یک نوع جهان‌گرایی در تفکر ماسونی وجود دارد که به آن کاسماپلوتیسم می‌گویند؛ یعنی جهان وطنی. اساساً فراماسونری برای ترویج جهان وطنی تأسیس شد، با همان شعارهایی که مطرح شد: آزادی، برابری و برادری. با این‌ها حلقه‌ای در سراسر جهان به وجود می‌آید که همه با همدیگر بر اساس همان اصولی که عرض کردم، مرتبط هستند و جهان را اداره می‌کنند؛ بنابراین اومانیسم، سکولاریسم، پلورالیسم، دئیسم و کاسماپلوتیسم یا جهان وطنی جزء‌ عمده‌ترین اصول فراماسونری است.

این‌ها به کمک افرادی نظیر دزاگولیه و دکتر جیمز اندرسن و خاندان سلطنتی هاوس بورگ، در انگلستان قدرت را به دست می‌گیرند: اسکاتلند، فرانسه و بعد سراسر جهان. بعد از اروپا سراغ کشورهای اسلامی می‌آیند.

تاریخچه فراماسونری در ایران

بسترهای ورود فراماسونری به ایران

فراماسونری در ایران از چند نقطه وارد می‌شود. یک موردش میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی است که می‌گویند اولین فراماسونر ایرانی است. این‌ها یهودی بودند، بعد به ظاهر مسلمان می‌شوند و در این مقطع تلفات و لطمات زیادی از ناحیه این جریان به کشورهای اسلامی وارد می‌شود. این پدیده یهودی تازه‌مسلمان. یهودی تازه‌مسیحی هم داشتیم. این‌ها در مسیحیت هم به نحوی همان جریان پروتستانتیسم را که مسیحیت یهودیزه شده است راه می‌اندازند. همین برنامه را در کشورهای اسلامی داشتند. منتها در کشورهای اسلامی از آن به عنوان پروتستانتیسم اسلامی یاد کرده‌اند.

دو سه نفر هم در این زمینه خیلی فعال بحث کرده‌اند که یکی از آن‌ها آخوندزاده است. دیگری میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی است. خاندان وی تار و مار شدند. خودش به هندوستان فرار می‌کند. در هندوستان تحت حمایت استعمار انگلیس قرار می‌گیرد. از آن‌جا او را به انگلستان می‌برند. به فاصله نُه سال سفیر ایران در انگلستان می‌شود. وی به همراه فردی به نام سِرگور اوزلی در کشور ایران فعالیت خود را برای ترویج فراماسونری آغاز می‌کند. یک یهودی‌زاده است.

در داخل پرانتز عرض بکنم، در امپراتوری عثمانی وقتی انگلستان تصمیم گرفت امپراتوری عثمانی را متلاشی کند، اولین کاری که کرد، ترویج همین جریان بود. تعدادی یهودی مسلمان شدند؛ ازجمله آتاتورک مسلمان شد. به این‌ها در ترکیه دونمه می‌گویند. دونمه‌ها به ظاهر مسلمان هستند، ولی همان آیین یهود را در باطن دنبال می‌کنند. این‌ها با یهودیان ایالت سالونیک، با تشکیلات فراماسونری که در ترکیه یا در عثمانی راه می‌افتد، بساط امپراتوری عثمانی را جمع می‌کنند. در ایران هم این‌ها در قالب این‌که ما مسلمان هستیم یا جدیدالاسلام هستیم، وارد می‌شوند؛ اما آن ضربات جدی را در راستای سیاست‌های صهیونیسم و یهود به کشور ما و کشورهای اسلامی وارد می‌کنند.

ابوالحسن‌خان ایلچی به همراه سرگور اوزلی به ایران می‌آیند. سِرگور اوزلی دو مأموریت داشت؛ یکی از طریق تشکیلات فراماسونری و دیگر از طریق پادشاه انگلستان. خودش فراماسون بود، منتها به عنوان پادشاه، یک حکم مأموریت سیاسی به او داده می‌شود و به عنوان رییس تشکیلات ماسونی هم یک حکم دیگر می‌گیرد. آن حکم دوم برای ما در این بحث مهم است.

حکم اولش هم اهمیت دارد. در حکم دوم دستور داده می‌شود که در ایران لژی به نام اصفهان تأسیس کند و او هم وقتی وارد می‌شود، در این راستا تلاش می‌کند، امّا نمی‌تواند به تأسیس لژ در ایران برسد. خود او می‌گوید: «موفق شدم اغلب اطرافیان فتحعلی‌شاه را وارد تشکیلات فراماسونری بکنم.» واقعاً این ‌هم یک موفقیت بزرگ است. در حساس‌ترین مقطع از تاریخ ما، ناگهان یک جریان ماسونی در بدنه دولت نفوذ می‌کند و بدترین شرایط را برای کشور ما به وجود می‌آورد.

فراماسونری با توجه به همان نهانْ‌روشی، اساساً هیچ وقت با تابلو و پلاکارد وارد نمی‌شود. به طور مخفی می آید، نفوذ می‌کند، وقتی سیطره‌اش به اندازه کافی شد، آن موقع شاید عین کشورهای اروپایی اعلان موجودیت بکند، ولی باز در اروپا هم به راحتی نمی‌توان به آیین ماسونی و تشکیلات ماسونی پی برد. «جیمز اندرسن» نویسنده قانون اساسی فراماسونری است. دزاگولیه هم جز مؤسسین تشکیلات فراماسونری است. هر دو گرایش پروتستانی و یهودی پیدا کردند و از جهت اقتصادی و سیاسی هم، با صهیونیسم کاملاً هم‌پیمان هستند.

تشکیلات فراماسونری به طور خزنده وارد می‌شود و شروع می‌کند به بحران‌سازی و ایجاد آشوب‌های کور اجتماعی و مقصود خود را از همین طریق به دست می‌آورد.میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی و سِرگور اوزلی؛ تشکیلات فراماسونری را در ایران تأسیس و افراد را به فراماسونری وارد کردند؛ اما بزرگ‌ترین خدمتی که این‌ها می‌کنند، خدمت به سیاست استعماری انگلستان است و این همان وجه جاسوسی فراماسونری است. در شرایطی که ایران با روسیه در حال جنگ است، نیاز به کمک دارد و قرار است انگلستان به ما کمک بکند؛ تشکیلات ماسونی دقیقاً جلوی یک سیاستی که علما در ایران و چهره‌های ملی در ایران دنبال می‌کردند را می‌گیرد.

در بحرانی که برای ما در جنگ‌های ایران و روس به وجود آمد، دو راه پیش روی ما بود؛ یک راه این‌که ما با تکیه بر مردم خویش و امکانات خود و ظرفیت‌هایی که روحانیت و مرجعیت شیعه دارد حرکت بکنیم و راه دوم هم این است که یک متحد قوی پیدا کنیم. طرفداران تز اول عباس‌میرزا و قائم‌مقام بودند که معتقد بودند با ظرفیت‌های خود ولو با استفاده از امکانات غربی‌ها و تجربیات آن‌ها حرکت ‌کنیم. بر این اساس عباس‌میرزا و قائم‌مقام از علما فتوای جهاد می‌گیرند. به دنبال آن وضع جبهه‌ها به هم می‌خورد. یک دفعه با نیرویی که بعد از صدور فتاوای جهادیه تزریق می‌شود، جبهه‌ها وضعش به نفع ما عوض می‌شود. خیلی از مناطقی را که از دست داده بودیم، دوباره پس می‌گیریم.

جریان ماسونی به این نتیجه می‌رسد که باید جلوی این تفکر را گرفت. مدام تبلیغ می‌کند راه این است که فقط به یک غربی و یک متحد قوی متصل شویم. آن موقع پای انگلستان وسط آمد. انگلیسی‌ها هم تا زمانی که خودشان با روس‌ها مشکل داشتند، با ما همراه بودند. به محض این‌که با فرانسه درگیر شدند و نیاز پیدا کردند که از ظرفیت روسیه هم استفاده کنند، به ما فشار آوردند و خواستار آتش‌بس شدند. در حالی که بسیاری از مناطق ایران در قفقاز و آذربایجان زیر سلطه روس قرار داشت، به ما فشار آوردند آتش‌بس بدهید. بعد از دادن آتش‌بس، عملاً ما هیچ نتیجه‌ای هم نگرفتیم. سرزمین ما را هم تخلیه نکردند و قفقاز از ایران جدا شد. قرارداد گلستان به ما تحمیل شد و به دنبال آن قرارداد ترکمانچای به ایران تحمیل شد. این یک ورودی برای جریان فراماسونری است.

ورودی دیگر از هند است که تشکیلات ماسونی باز به سمت ایران هجوم می‌آورد. یک فردی هست به نام مانکجی که زرتشتی است. از لژ اعظم ماسون زرتشتی که کاملاً در خدمت استعمار انگلستان هستند، مأموریت پیدا می‌کند جریان ماسونی را در ایران ترویج دهد. او با افرادی نظیر میرزا حسین‌خان سپهسالار و میرزا ملکم‌خان و آخوندزاده ارتباط برقرار می‌کند. این جریانات چه جریان انگلیسی که سِرگور اوزلی در رأس آن قرار دارد و چه جریانی که مانکجی در رأس آن است، در سه نقطه با هم مشترک‌اند: یکی اسلام‌ستیزی است. به نحو جسورانه این‌ها علیه اسلام، شعائر اسلام و مقدسات شروع به تبلیغات می‌کنند. بحث بعدی آن‌ها ایران‌گرایی یا باستان‌گرایی است.

هم مانکجی و هم تیم سِر گور اوزلی، هر دوی آن‌ها روی این ماجرا تأکید و تشویق و ترویج می‌کنند. آخوندزاده به مانکجی می‌نویسد که خیلی از تو ممنون هستم که دین نیاکان ما را در مقابل دین اعراب زنده نگه می‌داری. جریانی که الان هم ما به نحوی با آن مواجه هستیم، به اسم مکتب ایرانی که نماد باستانی است. در نمایشگاه کتاب پارسال، برای تزئینات، سرتاسر نمایشگاه را نمادهای باستانی گذاشته بودند که بخشی از آن در همین علائم ماسونی هم دیده می‌شود. این برای نشان دادن تفکر باستان‌گرایانه است که هم در دوره قاجار و هم در دوره پهلوی به کشور ما و به اسلام لطمات جدی وارد کرد.

ورودی دیگر فراماسونری، از طریق عثمانی است که لژهای عثمانی با لژهای ایران مرتبط بودند و به ترویج فراماسونری در ایران کمک کردند. خیانت ماسون‌ها در ایران در بخش فرهنگی‌ در چهارچوب باستان‌گرایی و اسلام‌ستیزی و غرب‌گرایی یا ترویج غرب صورت گرفت و در حوزه سیاسی می‌توان به فشل کردن حاکمیت قاجار و دادن امتیازات مختلف به بیگانگان از گلستان و ترکمانچای گرفته تا صدها امتیازی که داده شد، اشاره کرد؛ مثل امتیاز رویتر که منابع زیرزمینی و روی زمینی ایران را به مدت 70 سال به یک یهودی انگلیسی واگذار می‌کنند.

جریان مبارزه با فراماسونری

نیرویی که به مقابله جدی با فراماسونرها برخاست، تفکر دینی و مرجعیت و روحانیت شیعه است. در این زمینه تشابهی با راهی که جریانات انحرافی در کشور ما طی می‌کنند، وجود دارد. استعمار وقتی وارد ایران شد، مصمم بودند کشور را وابسته و ما را مستعمره انگلستان کنند. نقطه مقابل این جریان، مرجعیت و روحانیت شیعه قرار داشت.

حاج ملاعلی کنی به ناصرالدین شاه در آن سفری که به همراه سپهسالار به فرنگ کرد و امتیاز رویتر را داد، می‌گوید: اگر پایت را در کشور بگذاری و صدر اعظمت را با خودت بیاری، دیگر خودت هم در ایران سلطنت نخواهی داشت و شاه مجبور می‌شود میرزا حسین‌خان سپهسالار را در مرز عزل کند. یک چنین جریانی می‌آید در دهان فراماسونری و جریان وابسته به استعمار می‌زند و بساطش را جمع می‌کند. فراموش‌خانه‌ای که ملکم‌خان در ایران تأسیس می‌کند، باز حاج ملاعلی کنی می‌آید اعلامیه صادر می‌کند و به ناصرالدین شاه نامه می‌نویسد و می‌گوید باید بساط این جریان مرموز جمع شود.

در دوره مرحوم میرزای شیرازی، کالاهای غربی به ایران سرازیر شد. بحث تحریم پیش می‌آید. یک گام جلوتر قرارداد تنباکو بسته می‌شود، نهضت تحریم تنباکو راه می‌افتد. اساس ورود روحانیت و مرجعیت در دوره مشروطه، برای مبارزه با استبداد و سلطه استعمار و غرب است. بنابراین آن‌ها اساس برنامه خود را در از بین بردن روحانیت و هتک حرمت آن‌ها می‌گذارند. الان هم می‌خواهند مرجعیت شیعه را بی‌حرمت و بی‌حیثیت بکنند و به همین منظور در مقابل مرجعیت می‌ایستند. با ادعای حمایت از رهبری و این‌که ما پیرو رهبری هستیم، اول شروع کردند به زدن علما و روحانیت و بعد کم‌کم نوبت دیگران هم می‌رسد. همان‌هایی که یک زمانی به اسم امام، به مراجع حمله می‌کردند، بعداً سراغ خود امام آمدند. بعداً طرفداران‌شان گفتند که امام به تاریخ پیوست و تفکرش به موزه پیوست.

در هر صورت یک جا گذر از اسلام و پایان دوره اسلام‌گرایی اعلام می‌شود، یک جا هم در حمله به روحانیت و مرجعیت، با صراحت می‌گویند دوره فقه و فقاهت به سر آمده است. ما باید الان دنبال این باشیم که امام حی دارد به ما چه می‌گوید؟ باید به امام حی مراجعه کنی و دیگر قال الباقر (ع) و قال الصادق (ع) به دردت نمی‌خورد. با صراحت می‌گوید این حرف‌ها مال همان دوره است که شیعیان می‌رفتند پیش امام باقر (ع)، ایشان هم نکاتی را می‌فرمود و همان را به کار می‌بستند. الان ما باید ببینیم حضرت حجت چه می‌گوید؟!

فقه و فقاهت و مراجع کنار گذاشته می‌شوند. در بابیه هم اولین چیزی که وجود داشت، زدن فقاهت و روحانیت بود. با همان رکن رابع و عدم نیاز رجوع به مراجع و رجوع به کسی که به امام دسترسی دارد.اگر مقاومت روحانیت و مرجعیت شیعه نبود، با کار عظیمی که این‌ها انجام دادند، الان باید اثری از اسلام و روحانیت و تشیع در ایران نمی‌دیدید، ولی این مقاومت باعث شد که ما به آن وضعیتی که این جریان مدنظرشان بود، دچار نشویم.

محمد ملک‌زاده

منبع : ماهنامه فرهنگ پویا شماره 20

یک تحلیل سیاسی

ابعاد و اهداف جنگ اطلاعاتی جدید غرب علیه ایران چیست؟

خبرگزاری فارس: در حال حاضر مهم‌ترین نبرد ایران و غرب، نبرد اطلاعاتی است به دلیل ماهیت این منازعه و سطح و حجم اطلاعاتی، جزییات بسیار کمی درباره‌ی آن منتشر می‌شود و عمق واقعی این موضوع درک نمی‌شود، در حالی که عملاً برنده‌ی نهایی منازعه راهبردی بین ایران و غرب کسی است که بتواند در این نبرد اطلاعاتی پیروز شود.‬

خبرگزاری فارس: ابعاد و اهداف جنگ اطلاعاتی جدید غرب علیه ایران چیست؟

‫سازمان‏های اطلاعاتی غرب و اسراییل، اعم از نظامی و غیرنظامی، عمده‏ی تمرکز و انرژی خود را بر روی جمع آوری و تحلیل اطلاعات و انجام عملیات اطلاعاتی علیه ایران قرار داده‏اند. به نظر می‌آید که اسرائیلی‌ها به چند دلیل ایران را به عنوان هدف شماره‌ی یک اطلاعاتی خودشان در نظر گرفته‌اند. در ابتدا باید به این نکته توجه کرد که در جنگ اطلاعاتی بین ایران و غرب، ایران تنها با یک سرویس اطلاعاتی طرف نیست. این تلقی که ایران با یک یا چند سرویس اطلاعاتی درگیر است تصوری سنتی، غلط و غیر منطبق با آخرین تحولات این صحنه است.

مرور آخرین تحولات منطقه نشان‏دهنده‏‎ی این است که امروز امری به نام عملیات اطلاعاتی تک سرویسی علیه ایران وجود ندارد و فعالیت‌های آن‌ها علیه ایران در هر 3 سطح جمع‌آوری اطلاعات، تحلیل اطلاعات و عملیات اطلاعاتی کاملاً بین سرویسی است؛ به عبارت دیگر، سرویس‌های اطلاعاتی یک اتاق فکر و عملیات واحد علیه ایران تشکیل داده‌اند و همه‌ی امکانات تکنولوژیک و انسانی‌ خود را تجمیع کرده‌اند. حتی می‌توان گفت شبکه‌ی منابع خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشته‌اند و تلاش می‌کنند پروژه‌هایی تعریف کنند که تا حد امکان اکثر سرویس‌ها در آن اشتراک داشته باشند.

در جنگ اطلاعاتی ایران و غرب، جامعه‌ی اطلاعاتی ایران با لشگر و صف واحدی از سرویس‌های اطلاعاتی غرب مواجه است. شاید این تعبیر نادرست نباشد اگر بگوییم که میز ایران در سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل، انگلستان، عربستان سعودی و چند کشور دیگر با هم ادغام شده است و عملاً در این کشورها یک میز واحد علیه ایران وجود دارد.

بنابراین پیروزی در این جنگ پیروزی بر یک سرویس اطلاعاتی نیست، بلکه پیروزی بر همه‌ی این سرویس‌های اطلاعاتی است که تلاش می‌کنند یک پروژه‌ی واحد را علیه ایران پیش ببرند. همچنین ضربه زدن به این پروژه به مجموعه‌ی این سرویس‌های اطلاعاتی ضربه وارد می‌کند.

اما در رابطه با اینکه چرا ایران هدف شماره‌ی یک اطلاعاتی صهیونیست‌ها و به عبارت صحیح‌‌تر مجموعه‌ی این سرویس‌های اطلاعاتی است به چند نکته‌ی مهم باید اشاره کرد. اولین نکته‌ این است که به لحاظ ژئوپولتیک، استراتژیک و قدرت الهام‌بخشی، بدون تردید ایران بزرگ‌ترین حریف غرب در منطقه‌ی خاورمیانه به شمار می‌آید؛ بنابراین کاملاً طبیعی است که غربی‌ها انرژی خود را بیش از هر جای دیگری روی ایران متمرکز کنند.

ایران تنها کشور منطقه است که عملاً نشان داده این توان را دارد مجموع پروژه‌های غرب علیه خود و منطقه را ناکام بگذارد. همچنین ایران توان این را دارد که به عنوان یک جایگزین معتبر به جای غرب در منطقه‌ی خاورمیانه مطرح شود و تأمین ثبات و امنیت در منطقه‌ی خاورمیانه را بر عهده ‌بگیرد.

در مجموع ایران می‌تواند به عنوان الگوی درجه‌ی یک پیشرفت در منطقه‌ی خاورمیانه مطرح شود. الگویی که مهم‌ترین ویژگی آن این است که بدون رابطه و مذاکره‌ با آمریکا شکل گرفته است. در حال حاضر مهم‌ترین مشکل غربی‌ها با ایران این است که ایران مسیر پیشرفت بدون آمریکا را پیدا کرده است. بنابراین غربی‌ها تمام تلاش‌شان را متمرکز کرده‌اند تا این الگو شکست بخورد و متوقف شود تا هم خودش نتواند صحنه را از دست غرب بگیرد و هم کشورهای دیگر به آن تأسی نکنند. در واقع آن‌ها می‌خواهند فضای ایرانیزه شدن منطقه‌ی خاورمیانه را کنترل کنند. با توجه به این مطالب، هیچ تردیدی وجود ندارد که ایران هدف شماره‌ی یک سرویس‌های اطلاعاتی غرب است.

یکی از اصلی‌ترین دلایل برجسته شدن گزینه‌ی اطلاعاتی علیه ایران این است که غربی‌ها در دو عرصه‌ی جنگ نرم و جنگ سخت، شکست خورده‌اند. جنگ نرم به معنای تلاش برای تغییر باورها و ادراکات مردم و تأثیرگذاری روی رفتار مردم از طریق تغییر باورهای آن‌هاست. این جنگ به شکل تمام‌عیار در قالب فتنه‌ی 88 خودش را نشان داد و به گفته‌ی معتبرترین منابع غربی ناکام ماند.

بنابراین اگرچه جنگ نرم از دستور کار خارج نشده است، ولی طرف غربی متوجه شده است که مسیر جنگ نرم، با توجه به توانمندی‌های نرم نظام جمهوری اسلامی، بسیار طولانی و کم‌بازده است و حتی ممکن است جنگ نرم با ایران منجر به این شود که ایران بتواند الگوی نرم خودش را به قلب اروپا و آمریکا صادر کند.

بنابراین در شرایط فعلی، نسبت به سال 88، گزینه‌ی جنگ نرم کمتر مطرح و امکان‌پذیر محسوب می‌شود. در واقع بازدهی زیادی از آن انتظار ندارند. گزینه‌ی عملیات سخت و درگیری نظامی با ایران هم اساساً به عنوان یک گزینه‌ی واقعی روی میز نیست. شرح این مسئله مفصل است، اما در مجموع می‌توان گفت عملیات سخت علیه ایران فقط یک گزینه‌ی تبلیغاتی است که هدف از آن همراه کردن کشورهای مختلف و تشدید فشار تحریم‌ها علیه ایران و در نهایت ایجاد فضای ناامیدی و یأس در داخل ایران است.

در واقع گزینه‌ی نظامی اساساً گزینه‌ای برای اجرا نشدن است و مطرح می‌شود برای اینکه اجرا نشود. تجربه‌ی تاریخی نشان داده است که اگر قرار بود این مسئله اجرا شود، تا این اندازه درباره‌ی آن حرف نمی‌زدند.

به این ترتیب، گزینه‌ای که باقی می‌ماند عملیات اطلاعاتی یا به اصطلاح عملیات نیمه‌سخت است. بنابراین یکی دیگر از دلایلی که باعث شده است ایران هدف اصلی جنگ اطلاعاتی غرب قرار بگیرد شکست‌ آن‌ها در عرصه‌ی جنگ نرم و سخت است. در واقع جنگ نیمه‌سخت تنها راه باقی‌مانده برای غرب به شمار می‌رود.

اهداف غرب در جنگ اطلاعاتی جدید علیه ایران

هدف نخست، کند کردن برنامه‌ی هسته‌ای ایران. در شرایطی که ابزارهای دیپلماتیک قادر به متوقف کردن برنامه‌ی هسته‌ای ایران نبودند سرویس‌های غربی از حدود سه سال قبل به این نتیجه رسیدند که بهتر است که اگر این برنامه متوقف نمی‌شود حتی‌المقدور کند می‌شود، تا زمان کافی برای دیپلماسی ایجاد شود و با استفاده از زمان یک راه حل سیاسی پیدا کنند. بنابراین صرف تکیه به عملیات اطلاعات برای کند کردن برنامه‌ی هسته‌ای ایران، نشان‌دهنده‌ی نیاز طرف غربی به زمان است.

آن‌ها در کنار سناریوهای دیپلماتیک گزینه‏های دیگری را همچون عملیات سخت را نیز پیگیری می‌کنند. حمله‌ی سایبری به تأسیسات هسته‏ای ، ترور دانشمندان هسته‌ای و مجموع عملیات‌های مربوط به فروش قطعات آلوده به ایران برای یک خرابکاری در برنامه‌ی هسته‌ای ایران ذیل عملیات نیمه سخت تعریف می‌شود.

هدف دوم عملیات دشمن، اقتدار زدایی از جامعه‌ی اطلاعاتی ایران است. ارزیابی غربی‌ها این است که چنانچه بتوانند مجموعه عملیات اطلاعاتی موفق و پی‌درپی در ایران انجام بدهند تا با کاستن ازاعتماد به نفس جامعه‏ی اطلاعاتی ایران، این‏گونه القا کنند که دستگاه اطلاعاتی ایران به اندازه‌ی کافی توانمند نیست.

مهم‌ترین نتیجه‌ای که غربی‌ها از این مسئله‌ای انتظار دارند این است که فضا برای احیای ناآرامی‌های اجتماعی ایران مجدداً آماده شود. تحلیل ‌آن‌ها این است که دلایل اینکه ناآرامی‌های اجتماعی در ایران متوقف شد اقتدار دستگاه امنیتی بود و اگر به هر نحو اقتدار دستگاه امنیتی به چالش کشیده شود و مورد تردید قرار گیرد مجدداً جرأت بازگشت به خیابان در بین اپوزیسیون احیا خواهد شد.

سومین هدف عملیات اطلاعاتی غرب علیه ایران مجموعه‌ی گزینه‌های دیگر غرب علیه ایران است. غرب سبدی از گزینه‌ها علیه ایران دارد، در این سبد تهدید، حمله‌ی نظامی به تعبیر بهتر معتبرسازی تهدید به حمله‌ی نظامی علیه ایران، تحریم، عملیات روانی و رسانه‌ای ، عملیات سیاسی و دیپلماتیک و مذاکراتی، عملیات اطلاعاتی وجود دارد. از دید طرف غربی این بسته‏ی تهدید، زمانی کارآمد خواهد بود که گزینه‌های مختلفی آن به طور همزمان اعمال شوند، بنابراین عملیات اطلاعاتی، تکمیل کننده‏ی سایر گزینه‏ها است.

شگردهای عملیات اطلاعاتی غرب

اولین شگرد؛ تلاش برای ایجاد پوشش‌های آبرومند و مدنی برای عملیات اطلاعاتی است. سرویس‌های اطلاعاتی غربی از حدود یک دهه پیش رویه‌ای جدید را پیش گرفته‌اند که بر اساس آن فعالیت جاسوسی در قالب فعالیت مدنی، NGOها، فعالیت‌های رسانه‌ای، پزشکی و بهداشتی و درمانی و عام‌المنفعه، فعالیت‌های آموزشی و دانشگاهی پیگیری شود؛ مانند کاری که در مورد مجموعه‌ای از جریان اصلاح‌طلب در قالب پوشش دانشگاهی به غرب رفتند، ولی عملاً فعالیت جاسوسی علیه ایران می‌کردند اتفاق افتاد.

در واقع سعی کردند طیفی از پوشش‌های مدنی را برای فعالیت اطلاعاتی ایجاد کنند که حتی خود آن کسی هم که وارد این فرایند می‌شود بتواند خود را قانع کند که در حال جاسوسی نیست، بلکه در حال انجام یک عملیات مدنی است. مجموعه‌‌ی گفتمان جریان اصلاح‌طلب درباره‌ی جامعه‌ی مدنی، ضرورت تشکیل NGOها، ضرورت تقویت جامعه‌ی مدنی به این مدل جدید از عملیات اطلاعاتی بسیار کمک لذا از حدود یک دهه پیش جاسوسی به معنای سنتی، رونق خود را از دست داده و نوعی جاسوسی مدرن ظهور یافته که مبتنی است بر گنجاندن فعالیت جاسوسی در قالب فعالیت‌های مدنی و پوشش فعالیت‌های مدنی.

شگرد دوم، جاسوسی صنعتی است. به موازات وابسته‌تر شدن جوامع مختلف به فناوری، آسیب‌پذیری آن‌ها هم در قبال عملیات اطلاعاتی فناوری محور افزایش پیدا می‌کند. هر چه وابستگی فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و... به شبکه‌های اینترنتی بیشتر شود، هر چه استفاده‌ی از تلفن همراه و استفاده‌ی از روش‌های دیگر مخابراتی مبتنی بر ماهواره شیوع یابد فرصت‌های بیشتری برای عملیات‌های اطلاعاتی دشمن به وجود خواهد آمد.

شگرد سوم، استفاده از گروه‌های داخلی است یا گروه‌هایی که دسترسی به داخل دارند. تلاش برای تجمیع اپوزیسیون و یکپارچه کردن ظرفیت‌های عملیاتی اپوزیسیون یکی از پروژه‌هایی بود که در دستور کار سرویس‌های اطلاعاتی غربی قرار گرفت.

در حال حاضر به طور مشخص اسرائیلی‌ها تلاش می‌کنند که از ظرفیت کردستان عراق علیه ایران استفاده کنند. اعترافات آن‌ها نشان می‌دهد که اسرائیلی‌ها در شکل‌گیری و در ایجاد توانمندی عملیاتی گروهک جندالشیطان، گروهک ریگی و منافقین نقش برجسته‌ای داشتند؛ اخیراً نیز تقسیم کاری بین این گروه‌ها از جانب سرویس‌های غربی به ویژه سرویس‌های اسرائیلی انجام شده و این سرویس منابع مالی متعددی را در اختیار آن‌ها گذاشته‏اند.

شگرد چهارم، ایجاد مسیرهای غیرقابل کشف برای جاسوسی است. در واقع اسرائیل سعی می‌کند سراغ کسانی بروند که اول به لحاظ تقیدات دینی و اخلاقی در سطح بسیار پایینی قرار دارند و دوم افرادی که به لحاظ سطح سواد و سطح تربیت اجتماعی و سطح دانش در بسیار پایینی قرار دارند؛ یا اینکه تلاش می‌کنند که از طریق شکل‌دهی به بنیادهایی مثل بنیاد «رون آراد» فعالیت اطلاعاتی را درون پوشش خیریه انجام دهند روش آخری که اسرائیلی‌ها به کار می‌گیرند تهدید است.

وقتی فضا را از طریق روش‌هایی که اشاره شد،آلوده کردند اولاً دستمزد بسیار کمی در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند طوری که خیلی از آن‌ها مبالغی که دریافت کردند حقیقتاً ناچیزتر از آنی است که حتی ارزش فکر کردن به خیانت به کشور را داشته باشد و دوماً مسیر جاسوسی را تبدیل به یک مسیر بی‌بازگشت می‌کنند. یعنی وقتی که فرد وارد این فرایند شد شرایطی را برای او به وجود می‌آورند و مستنداتی را علیه او سامان می‌دهند و تهدیدهایی را علیه او اعمال می‌کنند که او احساس می‌کند وارد مسیری بی‌بازگشت شده است؛ در حالی که این واقعیت ندارد و واقعیت این است که مسیر بازگشت، همیشه برای همه‌ی کسانی که هر درجه از خطا کرده باشند باز است، اما اسرائیلی‌ها می‌خواهند این مسیر را بسته نشان دهند و وضعیتی را به وجود بیاورند که عامل آن‌ها احساس بکند که باید تا انتهای خط برود و هیچ راهی برای بازگشت وجود ندارد.

برتری‌ها و توانمندی‌های نظام جمهوری اسلامی در مقابله با جنگ اطلاعاتی غرب

نخست این‏که ایران اشراف اطلاعاتی بسیار گسترده‌ای بر مجموعه‌ی فعالیت‌های اطلاعاتی که علیه‌ ایران انجام می‌شود دارد. منطقه‌ی خاورمیانه مملو از دوستان ایران است و عملاً شبکه‌ی منطقه‌ای مبارزه با اسرائیل شکل گرفته است که نقش بسیار عمده‌ای در مبارزه با فعالیت‌های اطلاعاتی اسراییل علیه ایران دارد.

دوم این که هوشمندی دستگاه‌های اطلاعاتی ایران به گونه‌ای بوده که توانسته‏ بر ایستگاه‌های منطقه ای اسرائیل یعنی ایستگاه‌هایی که موساد در پوشش آن‌ها در آذربایجان، استانبول، مالزی و در جاهای دیگر سعی می‌کند که عملیات‌های خود را علیه ایران سازمان دهد اشراف بسیار قابل توجهی دارد به عنوان نمونه مجید جمالی فشی- ضارب شهید علی‌محمدی- از طریق استانبول رد آن گرفته شد و در نهایت دستگیر شد.

سوم این‏که ایران نفوذ قابل توجهی درون سیستم اطلاعاتی غرب دارد. این نفوذ در حدی است که بسیاری از پروژه‌های عمده‌ی اسرائیلی‌ها علیه ایران پیش از اینکه به مرحله‌ی اجرا برسد خنثی می‌شود و در واقع تعداد موارد شکست خورده و حجم عملیات‌های خنثی شده بسیار بیشتر از عملیات‌های موفق بوده است.

در این زمینه آنچه اهمیت بسیار زیادی دارد، آگاه‌سازی عمومی درباره‌ی شگردهای جدید جاسوسی غرب علیه ایران است. ضرورت دارد که مردم در جریان شیوه‌های بسیار جدید و موذیانه‌ی اسراییلی‌ها برای استخدام جاسوسان قرار بگیرند. دارند. بنابراین اطلاع‌رسانی که در این زمینه شده باعث شده که مردم حساسیت بیشتری نسبت به این موضوع پیدا کنند، ضمناً شکست اسرائیل در منطقه که در جنگ‌های 22 روزه و 33 روزه باعث شده توان دسترسی اسراییل به محیط داخلی ایران برای عملیات جاسوسی یک توان ضعیف، محدود، تحت اشراف و نهایتاً هم کنترل شده باشد.(*)

*مهدی محمدی؛ کارشناس مسایل سیاسی/

منبع :  پایگاه تحلیلی تبیینی برهان

مقالات مذهبی

شرح حدیث از آیه الله مجتبی تهرانی
کاربرد ذکر صلوات

خبرگزاری فارس: خود این ذکر صلوات فی‏نفسه گره‏گشایی دارد و سوای حسنه بودنش، از آن طرف ذکر صلوات از نظر گره گشایی‏اش در کارهای انسان اثر وضعی دارد.

خبرگزاری فارس: کاربرد ذکر صلوات

رُوِیَ عَنْ حَسَن بن عَلیٍّ العَسکری (علیهما السّلام) قال لِشیعَتِه: أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ وَ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَات.[1]

ترجمه حدیث: امام حسن عسکری (صلوات الله علیه) خطاب به شیعیان خود فرمودند: زیاد به یاد خدا باشید و بسیار به یاد مرگ باشید و فراوان تلاوت قرآن کنید و بر پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) زیاد صلوات بفرستید. پس بی‏شک هر صلوات بر پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) ده حسنه محسوب میشود.

شرح حدیث: در روایت مفصّلی، امام حسن عسکری(صلوات الله علیه) خطاب به شیعیانشان فرمودند: «أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْت»؛ زیاد ذکر خدا بگویید، زیاد به یاد خدا باشید و بسیار به یاد مرگ باشید. باید توجّه داشت که هم یاد خدا و هم یاد مرگ برای انسان نقش سازندگی دارد. انسان آن‏گاه که ـ‏نعوذبالله‏ـ دست‏خوش غَفَلات و مرتکب خطایا میشود،‌ جهتش این است که خدا را فراموش کرده است و مردن را! این‏طور نیست؟! اگر انسان به یاد خدا باشد، ‌اگر انسان به یاد موت باشد، هیچ‏وقت این‏طور متهوّرانه گناه نمی کند. لذا امام عسکری(علیه السلام) در این روایت خطاب به شیعیانشان فرمودند زیاد به یاد خدا باشید و زیاد به یاد مرگ باشید. چرا که هر دوی اینها، هم انسان را از گناه باز میدارد و هم از آن طرف، انسان را به سوی اطاعت خدا می‏کشاند.

«وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ»؛ قرآن هم زیاد تلاوت کنید. قرآن کلام الله است و این کلام الهی اثرش این است که انسان را حفظ می کند. بعد حضرت میفرماید: «وَ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ»؛ و زیاد بر پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درود بفرستید. زیاد صلوات بفرستید. چرا؟ «فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَات». یعنی به واسطه هر یک صلوات، دَه حسنه برای انسان نگاشته میشود.

این برای انسان، یک جنبه ذخیرهای است. آنهایی که دنبال این هستند که حسنات را ذخیره کنند، ‌از بهترین ذکرها برای این کار صلوات است. ما اذکار زیادی داریم؛ ولی در بین اذکار، ذکر صلوات غیر مسأله ذخیره حسنه بودنش – که در این روایت هم اشاره شد – خودش کاربرد دارد و گره‏گشا است. ما در بین اذکار دو ذکر داریم که اینها سرآمد اذکار هستند. و آن دو عبارت از «صلوات» و «استغفار» است. این دو ذکر کاربرد گره‏گشایی دارند.

حتی من این را میخواستم اشاره کنم که گاهی هم اگر سقفی برای صلوات میگذارند، خیال نکنید که رعایت آن سقف عددی‏اش، ‌مدخلیّت زیادی داشته باشد. نه!‌ این‏گونه نیست. من این را از بزرگان به یادگار دارم که دنبال این نباشیم که در صلوات رقم و عدد بیاوریم. بله رقم‏ها و سقف‏هایی که گذاشته شده سر جای خودش درست است؛ امّا خود این ذکر صلوات فی‏نفسه گره‏گشایی دارد و سوای حسنه بودنش، از آن طرف ذکر صلوات از نظر گره گشایی‏اش در کارهای انسان اثر وضعی دارد. ذکر صلوات یک چنین کاربردی دارد.

پی نوشت:

[1]. بحارالانوار، جلد 75، صفحه 372 - تحف العقول، صفحه 488

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیه الله تهرانی

اخبار انتظامی خوزستان

با تلاش ماموران نیروی انتظامی
3.5 کیلوگرم شیشه در خوزستان کشف شد

خبرگزاری فارس: جانشین فرماندهی انتظامی خوزستان گفت: ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر استان و فرماندهی انتظامی شهرستان اندیمشک در یک عملیات مشترک سه کیلو و 560 گرم شیشه از سوداگران مرگ کشف کردند.

خبرگزاری فارس: 3.5 کیلوگرم شیشه در خوزستان کشف شد

به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پلیس،  عبدالله نظرپور در تشریح این خبر بیان داشت: پلیس مبارزه با مواد مخدر استان در پی دریافت خبری مبنی بر حمل مواد مخدر صنعتی از تهران و توزیع آن در شهرستان‌های اهواز و آبادان موضوع را در دستور کار خود قرار داد. 

وی افزود: ماموران پلیس پس از انجام کار اطلاعاتی چند ماهه روز گذشته دریافتند فردی با یک دستگاه خودروی سواری پراید از مرکز کشور به مقصد شهرستان اهواز در حال حمل مواد مخدر است که سرانجام در ایست و بازرسی پل زال ماموران مبارزه با مواد مخدر استان مستقر شده و خودروی حمل مواد مخدر را شناسایی و در یک اقدام غافلگیرانه توقیف و راننده آن را دستگیر کردند.

نظر پور در ادامه به کشف سه کیلو و 560 گرم شیشه در بازرسی از خودرو  خبر داد و گفت: فرد دستگیر شده در بازجویی‌های اولیه اعتراف کرد که فقط حمل کنند مواد است و صاحب اصلی مواد در شهرستان اهواز سکونت دارد.

 جانشین فرمانده انتظامی خوزستان خاطرنشان کرد: ماموران پلیس پس از انجام کارهای اطلاعاتی صاحب اصلی مواد مخدر را شناسایی و با توجه به شگردهای خاص پلیسی وی را دستگیر و پس از تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی کردند. 

اخبار فرهنگی . هنری . ادبی

 
تابناک - آی خرمشهر !

ای زلال جاری اروند
در رگ خونین خرمشهر
ای رها از بند
کرکسان رفتند
کاکلی ها با زمی گردند
--------------
آی خرمشهر !
کاکلی های تو در راهند
خوشه های عشق در منقار
شرح هجران را
رو به سوی ساحل اروند می آیند
------------
آی شهر عشق !
کاکلی های تو می آیند و
می آییم.
سنگ سنگ کوچه هایت را
برگ برگ نخل های ساحل اروند رودت را
با گلاب اشک می شوییم.
----------
آی خرمشهر!
کاکلی های تو می آیند و
می آییم.


کیومرث صابری (گل آقا)
 
همزمان با هفته تنوع زیستی انجام می‌شود
بازدید از موزه‌های تاریخ طبیعی اهواز و آبادان

خبرگزاری فارس: امکان بازدید از موزه‌های تاریخ طبیعی اهواز و آبادان همزمان با هفته تنوع زیستی از یک تا 7 خرداد ماه فراهم می‌شود.

خبرگزاری فارس: بازدید از موزه‌های تاریخ طبیعی اهواز و آبادان

به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز به نقل از روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان، همزمان با هفته تنوع زیستی بازدید از موزه‌های تاریخ طبیعی اهواز و آبادان به صورت رایگان فراهم شده است.هدف از این برنامه آشنایی بیشتر با تنوع زیستی استان است.

موزه تاریخ طبیعی اهواز در بلوار گلستان خیابان آذین در اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان و موزه تاریخ طبیعی آبادان واقع در کیلومتر 10 جاده قفاس، مرکز بازدیدکنندگان آبادان از ساعت 8 تا 12 آماده پذیرش بازدیدکنندگان هستند.

بر اساس این گزارش، سازمان ملل در دسامبر 2000، برای افزایش آگاهی‌ها از مسائل مربوط به تنوع زیستی، جلب توجه عمومی و ایجاد آگاهی‌های لازم درباره گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری و کاهش روند انقراض آنها، روز 22 می را روز جهانی تنوع زیستی (IDB) نام‌گذاری کرده است.

روز جهانی تنوع زیستی همزمان با اول خرداد در ایران نیز گرامی داشته می‌شود که این مسئله به توجه بین‌المللی برای حفظ حیات گونه‌ها در کشور کمک می‌کند.

افتخارات خوزستان

مسجدی که ماندگار شد
اجتماعی  31/2/1391  18:38:40
912-16514-5 کد خبر
RSS :: پرینت

مسجد جامع خرمشهر از گذشته‌های دور یکی از مراکز اصلی فرهنگی، اجتماعی و مذهبی این شهر بوده و حالا هم پس از گذشت سال‌ها از پایان جنگ، این مسجد همچنان در خرمشهر مانند یک مرکز ثقل عمل می‌کند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسنای خوزستان، جنگ تحمیلی در تاریخ 31 شهریور سال 1359 آغاز شد و با توجه به موقعیت جغرافیایی خرمشهر و نزیدک بودن آن به مرز شلمچه، این شهر به یکی از اصلی‌ترین نقاط تهاجم بعثی‌ها تبدیل شد. در روزهای ابتدایی جنگ که هنوز تشکیلات نظامی منسجمی برای مقابله با دشمن در کشور شکل نگرفته بود، این مردم خرمشهر بودند که مقابل بعثی‌ها ایستادند و با دست خالی در برابر دشمن جنگیدند. "محمد جهان‌آرا" فرمانده سپاه خرمشهر بود و در آن روزها خرمشهری‌ها خانه و کاشانه خود را ترک نکردند و درون شهر ماندند و با دشمن جنگیدند؛ مسجد جامع هم به مرکز تجمع رزمنده‌ها و مدافعان شهر تبدیل شده بود و تا آخرین روز دفاع از شهر نیز مدافعان خونین‌شهر را در دل خود جا داد.

خرمشهری‌ها تا ۳۵ روز پس از آغاز جنگ مقابل ارتش بعث عراق مقاومت کردند و در این مدت مسجد جامع به نوعی به مرکز فرماندهی تبدیل شده بود. بسیاری از تصمیم‌گیری‌های مهم برای مبارزه در این مکان انجام می‌شد و همچنین بخشی از مسجد نیز به شکل بیمارستان درآمده بود و افراد زخمی‌ها در این بخش از مسجد مداوا می‌شدند.

فشار ارتش عراق روز به روز بیشتر شد و سرانجام در تاریخ چهارم آبان‌ماه مدافعان شهر مجبور به عقب‌نشینی شدند و خرمشهر اشغال شد؛ ولی ماجرا به اینجا ختم نشد. مدافعان خونین‌شهر همچنان به مبارزه علیه دشمن ادامه دادند و سنگر مسجد جامع را حفظ کردند و سرانجام خرمشهر پس از ۵۷۸ روز آزاد شد.

در مدت اشغال خرمشهر این شهر تقریبا با خاک یکسان شد و بسیاری از خانه‌ها و ساختمان‌های این شهر فرو ریخت؛ نکته جالب اینجاست که مسجد جامع خرمشهر اگرچه در این مدت مورد اصابت موشک‌های دشمن نیز قرار گرفت، ولی هیچ‌گاه از پا ننشست و تا روز آزادی خرمشهر، سایه خود را از مردم خرمشهر نگرفت. در آن روزها حدود 40 درصد بنای مسجد کاملا تخریب شد و حتی گلدسته‌های آن به‌طور کامل فرو ریخت. همچنین بر اثر اصابت گلوله‌ توپ دشمن، گنبد مسجد نیز تاحدودی آسیب دید و گلوله‌ اصابت‌کرده از گنبد وارد مسجد شد و تعدادی از نمازگزاران را به شهادت رساند.

این مسجد در روزهای پیش از اشغال خرمشهر به مرکز فرماندهی و تدارکات و گردهمایی مدافعان شهر تبدیل شده بود و به همین دلیل لقب "نماد مقاومت" را به خود گرفت و اکنون نیز میان بازماندگان جنگ و علاقمندان به تاریخ دفاع مقدس به همین عنوان شناخته می‌شود. این مسجد با شماره ثبت 30000 به عنوان میراث معنوی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

مسجد جامع خرمشهر حالا سرش را بالا گرفته و داستان مبارزه‌اش با دشمن، در تاریخ ماندگار‌ شده است. مردم شهر این مسجدش را دوست دارند و بانگ اذان از مناره‌‌های فیروزه‌ای‌ بلند است.

اخبار روز خوزستان

 

 

برای نخستین‌بار در کشور؛
کشاورزان خوزستانی بیمه تکمیلی می‌شوند

اقتصادی  1/3/1391  08:34:16

913-374-5 کد خبر
RSS :: پرینت

در جلسه استاندار با نمایندگان نهم چه گذشت؟ ویژه

شوشان : جمعه شب تعدادی از منتخبین مردم در مجلس شورای اسلامی با دکتر حجازی استاندار خوزستان و جمعی از مدیران کل دستگاه های اجرایی دیدار کردند.در این جلسه که بدون حضور خبرنگاران در مهمانسرای شهیدرجایی استانداری  برگزار شد به بررسی اولویت های اجرایی و برنامه ریزی در توسعه استان پرداخته شد. سید جعفر حجازی در این جلسه صمیمی با نمایندگان مجلس نهم با بیان اهداف کلی دولت در مبحث خدمات رسانی و پیگیری امور عمرانی و سرمایه گذاری و تاکید بر اتمام پروژه های مهر ماندگار گفت: تا قبل از آغاز فعالیت مجلس نهم باید گزارش جامع و روشنی از وضعیت کلی  خوزستان در سایر بخش ها تهیه و در اختیار نمایندگان این دوره قرار گیرد تا روند پیگیری امور با سهولت بیشتری انجام شود.حجازی خاطر نشان کرد: خوشبختانه وجود فضای همدلی و وحدت میان نمایندگان و مسئولان استان زمینه شتاب توسعه و آبادانی بیش از پیش را فراهم کرده است.براساس این گزارش، سیدشکرخداموسوی منتخب مردم اهواز، عباس پاپی زاده پالنگان منتخب مردم دزفول، حاج حبیب آقاجری منتخب مردم ماهشهر و هندیجان، شمس اله بهمنی منتخب مردم رامهرمز و رامشیر، مهندس صالحی نسب منتخب مردم دشت آزادگان، سیدراضی نوری منتخب مردم شوش، عبداله تمیمی منتخب مردم شادگان، محمدباقر شریعتی منتخب مردم بهبهان، صیدعیسی دارایی منتخب مردم اندیمشک، حجت اله درویش پور منتخب مردم ایذه وباغملک، محمدسعید انصاری منتخب مردم آبادان در مجلس نهم در این جلسه حضور داشتند

برای نخستین‌بار در کشور کشاورزان خوزستان تحت پوشش بیمه تکمیل درمان قرار می‌گیرند.

به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا، منطقه‌خوزستان، رییس نظام صنفی کشاورزی خوزستان گفت: براساس توافقات به‌عمل آمده میان نظام صنفی کشاورزی و بیمه ایران از این پس کشاورزان خوزستانی به همراه خانواده خود می‌توانند تحت پوشش بیمه تکمیلی قرار گیرند.

مسعود اسدی هزینه بیمه تکمیل درمان برای هر نفر به ازای یک سال را 88 هزار و 400 تومان اعلام کرد و افزود: کشاورزان می‌توانند با مراجعه به نظام صنفی کشاورزی شهرستان خود نسبت به ثبت‌نام اقدام کنند.

اخبار ورزشی

خروج فاجعه بار فوتبالیست‌های آبادانی

بازیکن ملی‌پوش تیم ملی زیر 22 سال گفت: خروج بازیکنان مستعد آبادانی در سال‌های اخیر از این منطقه به شکل‌گیری فاجعه نزدیک است.محمدرضا حمدی‌اصل در گفت‌وگو با فارس اظهار داشت: با وجود اینکه مشوق اصلی من برای حضور در میادین فوتبال پدر و عمویم بودند، ولی پیشرفتم در این رشته ورزشی را مدیون آلفردو کاسیمیرو؛ مربی اسبق تیم فوتبال صنعت نفت آبادان هستم.وی در همین خصوص اضافه کرد: این مربی پرتغالی مرا در بازی مقابل پیکان قزوین در فصل گذشته لیگ برتر به میدان فرستاد و این اتفاق را در بازی بعدی مجموعه مقابل تراکتورسازی تبریز نیز تکرار کرد.هافبک پیشین تیم فوتبال صنعت نفت آبادان افزود: با وجود اینکه آلفردو قصد داشت مرا در بازی‌های بعدی لیگ برتر نیز به شکل ثابت به میدان بفرستد، ولی برخی از بازیکنان بزرگ‌تر تیم در آن سال این اجازه را از وی گرفتند.وی از علت صادر شدن رضایتنامه‌اش از سوی باشگاه صنعت نفت آبادان در نیم فصل مسابقات لیگ برتر پشت سر گذاشته شده گفت و خاطر نشان کرد: بعد از رفتن آلفردو و روی کار آمدن غلامحسین پیروانی این مربی شیرازی هیچ اعتقادی به بازیکنان جوان نداشت و مرا از جمع اسامی 18 نفر اصلی تیم حذف کرد.حمدی‌اصل تصریح کرد: بعد از خروج از لیست 18 نفر نهایی در هر مسابقه با وجود سپردن مربیگری تیم به کاستا و اعتقاد این مربی به جوان‌ترها حتی اجازه نداند که وی فوتبال مرا ببیند و رضایتنامه بنده که 13 سال سابقه حضور در تیم‌های مختلف صنعت نفت را داشتم به راحتی صادر کردند.وی اضافه کرد: خروج بازیکنان آبادانی مثل من، طالب ریکانی و علی عساکره که از کودکی در تیم فوتبال صنعت نفت حضور داشتیم از این شهر اتفاقی نزدیک به فاجعه است.هافبک تیم ملی زیر 22 سال فوتبال متذکر شد: با وجود اینکه مورد بی‌مهری باشگاه صنعت نفت قرار گرفته بودم علیرضا منصوریان؛ سرمربی تیم ملی زیر 22 سال با دیدن فیلم بازی‌هایم مرا برای حضور در اردوی این تیم دعوت کرد.وی خاطر نشان کرد: نگاه خدا و لطف او بود که باعث شد به تیم ملی دعوت بشوم و این فرصت مناسب را به راحتی از دست نمی‌دهم.

 

 

عملکرد وفعالیت باشگاه فولاد خوزستان درغرفه ای به نمایش گذاشته شد

  

مسابقات قهرمانی شطرنج بانوان و آقایان خوزستان برگزار می‌شود

رییس هیات شطرنج خوزستان گفت: ‌به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر در دو بخش آقایان و بانوان مسابقاتی برگزار می‌کنیم.

عبدالامیر خطیب‌زاده در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ورزشی ایسنا در خوزستان اظهارکرد: رقابت‌های قهرمانی استان و انتخابی تیم شطرنج خوزستان قرار بود اردیبهشت‌ماه انجام شود ولی این رقابت‌ها به خردادماه موکول شد.

وی افزود: یکی از مشکلات عمده ما در اهواز کمبود خوابگاه است ولی در خردادماه این رقابت‌ها را یا در اهواز و یا در یکی از شهرستان‌ها برگزار می‌کنیم.

رییس هیات شطرنج خوزستان عنوان‌کرد: همچنین در این‌ماه مسابقات قهرمانی بانوان استان، پیش از سالروز رحلت بنیان‌گذار انقلاب برگزار می‌شود.

وی افزود: برنامه‌های ما از ابتدای سال تاکنون به صورت خوب و منظمی انجام شده و انتظار می‌رود پس از پایان امتحانات مدارس، در خردادماه و تیرماه استقبال از مسابقات و کلاس‌های آموزشی بیشتر شود.

خطیب‌زاده ادامه‌داد: کلاس‌های آموزشی هیات در طول سال به صورت منظم انجام می‌شود و استقبال نسبت به سال‌های پیش بی‌نظیر بوده است.

وی گفت: اکنون در حال برنامه‌ریزی هستیم تا حداقل دو مسابقه کشوری را میزبانی و رقابتی را نیز برای ریتینگ‌داران اهواز برگزار کنیم.

اهواز- عملکرد ، فعالیت وموفقیتهای باشگاه فرهنگی ورزشی فولاد خوزستان درغرفه ای درنخستین نمایشگاه تخصصی لوازم وتجهیزات ورزشی در اهواز به نمایش گذاشته شده است .
 
به گزارش خبرنگارایرنا در این غرفه علاوه بر نمایش جامهایی که تیمهای پایه فولاد خوزستان در دوسال اخیرکسب کرده اند ، یک سی دی ازفعالیت وگلهایی که بازیکنان باشگاه فولاد خوزستان درطول مسابقات لیگ برتر به ثمررسانده اند بهنگام دیدارمردم ازنمایشگاه دراختیارعلاقمندان قرارداده می شود .
همچنین پیراهن باشگاه فولاد خوزستان با شماره 12 دراختیار علاقمندان با عنوان یار دوازدهم با همان قیمتی که برای باشگاه فولاد خوزستان تمام شده است دراختیار هواداران قرارداده می شود.
نخستین نمایشگاه تخصصی لوازم وتجهیزات ورزشی که ازروزشنبه دراهوازبرپا شده است تاروزچهارشنبه هفته جاری ادامه خواهد داشت .

اخبار روز خوزستان

رییس جمهوری پتروشیمی اروند را افتتاح کرد
 
بندر ماهشهر- رییس جمهوری اسلامی ایران که ساعتی پیش برای افتتاح سه طرح عظیم صنایع پتروشیمی وارد بندماهشهر شده است، پتروشیمی اروند را به طور رسمی افتتاح کرد.
 
به گزارش خبرنگار اعزامی ایرنا، پتروشیمی اروند یکی از بزرگ ترین تولید کنندگان زنجیره TVC در جهان با ظرفیت تولید سالیانه8/2 میلیون محصولات پتروشیمی است که این زنجیره شامل واحدهای شستشوی نمک، اتیلن، بی کلراید و وینیل کلراید، منومر و نیز واحدهای جانبی مانند اسید سولفوریک، واحد CF و برج های خنک کننده است.
همچنین از محصولات با ارزش این مجتمع می توان به کاستیک، گاز کلر اشاره کرد.
پتروشیمی اروند با هدف خودکفایی و توسعه صنعتی به منظور تامین مواد اولیه مورد نیاز صنایع پایین دستی در بازرهای داخلی و خارجی، در سایت سه منطقه ویژه اقتصادی- پتروشیمی در زمینی به مساحت 108 هکتار احداث شده است.

یک تحلیل سیاسی

۲۵ سال از مرگ حسین فردوست گذشت/ حافظ اسرار و محافظ اسرار شاه

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
تاریخ ایرانی: ۲۵ سال از درگذشت حسین فردوست، ارتشبد ارتش شاهنشاهی و رییس دفتر ویژه اطلاعات در دوران محمدرضا پهلوی می‌گذرد. او که به واسطه دوستی و همکلاس بودن با محمدرضا پهلوی از دوران کودکی، در بسیاری از مقاطع زندگی آخرین شاه ایران با او همراه بوده است، در دوران سلطنت پهلوی دوم فعالیت‌های فراوانی را در حوزه‌های مورد علاقه خود یعنی نظامی و امنیتی سامان داد که از آن جمله می‌توان به تاسیس گارد جاویدان در نخستین سال‌های پس از شهریور ۱۳۲۰ و دفتر ویژه اطلاعات رژیم پهلوی در سال ۱۳۳۸ اشاره کرد.
گارد جاویدان از جمله نهادهایی است که هرچند نامش کم بر سر زبان‌ها نبوده اما کمتر درباره کم و کیف شکل‌گیری و فعالیت‌هایش سخن گفته شده است. وظیفه اصلی این نهاد حفاظت و حراست از شخص شاه، خانواده و کاخ‌هایش بود. این وظیفه پیش از تشکیل گارد جاویدان، زیر نظر واحدهایی از ارتش تحت عناوین «گردان گارد» و «هنگ گارد» به انجام می‌رسید، اما آنچنان که فردوست روایت می‌کند شاه در اواسط دوران سلطنتش تصمیم گرفت واحدی اختصاصی برای این امر تشکیل دهد؛ واحدی دائمی متشکل از نیروهایی ورزیده و همسان که در شکل و نام یادآور گارد جاویدان ایران باستان باشد.با دستور شاه، حسین فردوست مسئول تشکیل و سازماندهی این نهاد شد و با همراهی سرلشکر قره‌باغی این مهم را به انجام رساند. گارد جاویدان کمتر در حیطه امور اطلاعاتی وارد می‌شد با این ‌حال بر اساس تمهیداتی که از سوی دفتر ویژه اطلاعات و شخص فردوست اندیشیده شد، گروهی از اعضای آن وظیفه غیررسمی محافظت از اطلاعات گارد را برعهده داشتند و مستقیماً با فردوست و دفتر ویژه او در ارتباط بودند. در اواخر دهه ۱۳۴۰ تلاش‌هایی انجام شد تا ساواک بر فعالیت گارد جاویدان نظارت اطلاعاتی ــ امنیتی داشته باشد و به‌ویژه امیر اسدالله علم، وزیر دربار وقت، تاکید داشت که «افسران و افراد و درجه‌داران گارد باید تحت مراقبت دقیق سازمان امنیت باشند.» او دراین‌باره مدت‌ها با حسین فردوست، که رئیس دفتر ویژه اطلاعات و معاون کل ساواک بود، مذاکره کرد تا راهی برای عملی شدن این طرح پیدا کند. با این ‌حال گارد جاویدان هیچ‌گاه به‌طور رسمی تحت نظارت و کنترل ساواک قرار نگرفت، اما همواره تحت نظارت دفتر ویژه اطلاعات بود.
حسین فردوست در کتاب خاطرات خود که آن را ذیل عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» طی سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ در زندان مکتوب کرد، شرح ماجرای تشکیل گارد جاویدان را آورده است که متن آن در پی می‌آید:
***
از زمانی که رضاخان در سال ۱۳۰۳ به سلطنت رسید تا زمانی که ایران را ترک کرد، دستور داد که برای حفاظت او و خانواده و کاخ‌هایش، چه در شهر و چه در سعدآباد، یک گروهان پیاده از ارتش مامور شود. در آن زمان یک گروهان پیاده از ۳ دسته و هر دسته ۳۰ سرباز وظیفه و یک گروهبان دسته (درجه‌دار) و یک فرمانده دسته (افسر) تشکیل می‌شد. فرماندهی گروهان با یک افسر بود و قرارگاه فرمانده گروهان، یک سرگروهبان و دو کارمند (سرباز وظیفه) را در بر می‌گرفت. پس یک گروهان پیاده متشکل بود از ۴ افسر، ۴ درجه‌دار و ۹۲ سرباز وظیفه؛ یعنی جمعاً ۱۰۰ نفر. اگر رضا در کاخ شهر بود یک گروه مرکب از ۹ سرباز وظیفه و یک درجه‌دار مامور حفاظت از کاخ و باغ سعدآباد می‌شد و بالعکس. یعنی در محلی که شاه اقامت داشت یک گروهان منهای ده نفر نگهبانی او را به عهده داشتند. غذای گروهان از لشکر مربوطه به وسیله کامیون تامین می‌شد. چون در تهران دو لشکر وجود داشت یک ماه لشکر یک و ماه بعد لشکر دو گروهان فوق را تامین می‌کردند. این گروهان اگر در کاخ نبود در لشکر مربوطه خود بود و چون سربازان آن وظیفه بودند دائماً عوض می‌شدند. ولی فرماندهان لشکر برای اینکه اشکالی پیش نیاید همیشه تلاش می‌کردند که‌‌ همان درجه‌داران و افسران قبلی را اعزام دارند، چون آن‌ها به تدریج با سلیقه رضا شاه آشنا می‌شدند. این وضع تا آغاز سلطنت محمدرضا ادامه داشت.
در سال اول سلطنت محمدرضا،‌‌ همان ترتیب قبل ادامه یافت. اما فرمانده گروهان از لشکر یک بنام سروان [جعفر] شفقت (ارتشبد شد) تلاش می‌کرد تا گروهانش به طور دائم در کاخ بماند و فرمانده گروهان اعزامی از لشکر دو به نام سروان بایندر (سرتیپ شد) نیز برای خود،‌‌ همان فکر شفقت را داشت، محمدرضا هم بی‌میل نبود که یک گروهان به طور دائم بماند. لذا بدواً مدتی بایندر ماند و سپس شفقت برای مدت طولانی‌تری ماند. بعداً محوی (سپهبد شد) مسئول گارد شد و چون سرهنگ دو بود، شفقت معاون او گردید. محوی نگهبانی مدام یک گروهان را، که برای افراد خسته‌کننده بود، صحیح ندانست و لذا با تصویب محمدرضا سه گروهان را به کار گرفت، که هر روز یک گروهان نگهبانی می‌داد. بدین ترتیب، یک گردان مامور حفاظت محمدرضا شد که نام آن را «گردان گارد» نهادند و با محاسبه عوامل پشتیبانی حدود ۳۵۰ نفر را در بر می‌گرفت. این «گارد» از تابعیت دو لشکر نیز مستقل شد و مستقیماً تحت امر محمدرضا قرار گرفت و محل اسکان آن باغشاه بود. باز در زمان محوی (که سرتیپ شده بود) او یک گردان را کافی ندانست و با تصویب محمدرضا آن را به «هنگ گارد» تبدیل کرد، که شامل سه گردان به اضافه یک گروهان تانک می‌شد، ولی سربازان آن همه وظیفه بودند. این هنگ گارد به سازمان ارتش اضافه شد و هزینه آن به اضافه پاداش‌ها و مخارج قابل ملاحظه فوق‌العاده به هزینه ارتش افزوده گردید.
پس از چندی، من سرگرد بودم که محمدرضا مرا احضار کرد و گفت که یک واحد مستقل با نام خاص برای حفاظت کاخ شخصی من و محوطه و درب محوطه تشکیل دهید، ولی نگهبانی سایر کاخ‌ها با‌‌ همان هنگ گارد باشد. افراد این واحد از لحاظ قد کمتر از ۱۸۰ سانت نباشند، از نظر جسمی فوق‌العاده قوی باشند و علاوه بر تمام دوره‌های نظامی دوره‌های مخصوص کاراته و جودو را ببینند. این واحد باید اونیفورم و علائم مخصوص داشته باشد که به فرهنگ ایران باستان مربوط باشد و در ملاقات با خارجی‌ها گارد احترام فقط از این واحد باشد. قرار شد که این واحد همگی استخدامی باشند و از حقوق بازنشستگی استفاده کنند.
اجرای این دستور در لحظه اول به نظرم کار سنگین و مشکلی رسید – که بود – ولی با استفاده از شیوه صحیح مدیریت که بهره‌گیری حداکثر از مشورت بود، کار را شروع کردم. اولین کارم انتخاب سرگرد عباس قره‌باغی (ارتشبد شد) به معاونت خود بود. قره‌باغی برای من احتیاج به تحقیق نداشت، زیرا از سال ۱۳۱۵ دائماً با هم بودیم. در مشورت با هم دو سه نفر افسر نشان کردیم. سوابق سیاسی و غیرسیاسی آن‌ها با دقت بررسی شد. نسبت به بعضی شناسایی کافی داشتیم. من، قره‌باغی و سه افسر دیگر یک طرح دقیق تهیه کردیم که از کدام نقطه شروع کنیم و در کدام نقطه خاتمه دهیم. پس از مطالعه مشخص شد که ۳۰۰ سرباز کافی است، که باید کادر را نیز به آن افزود. قرار بر این شد که افراد دوره خدمت وظیفه را دیده باشند، از افراد عشایر باشند، حداقل سواد سوم ابتدایی و حداکثر سوم متوسطه داشته باشند، به هیچ‌وجه شهری نباشند، حرفه‌شان آلوده نباشد و زارع و گله‌دار و کارگر رجحان داشته باشد، قد حداقل ۱۸۰ سانت و هیکل ورزیده باشد (چون معمولاً در افرادی که زیاد بلندقد هستند استخوان‌بندی به زیان عضلات رشد می‌کند و در انتقال حرکات تاثیر نامطلوب می‌گذارد)، سوابق وی در لشکری که خدمت کرده و یا در حین خدمت است دقیقاً بررسی شود و رونوشت آن به مرکز ارسال گردد (سوابق سیاسی و غیرسیاسی هر دو)، معاینه پزشکی دقیق در لشکر مربوطه انجام و گزارش آن به مرکز ارسال شود و غیره. قرار شد چنین افرادی پس از تصویب، به تدریج خود را با معرفی‌نامه به آدرس واحد مذکور در تهران معرفی نمایند و در مرکز نیز مجدداً سوابق سیاسی آن‌ها بررسی شود و اگر بی‌اشکال بود، هر ۳۰ نفر که تکمیل شد آموزش‌های مربوطه طبق برنامه شروع شود. ماموریت انتخاب افراد به قره‌باغی محول شد و یک افسر هم برای کمک به او داده شد که در سراسر کشور مسافرت کند و به کلیه پادگان‌های نظامی و ژاندارمری مراجعه نماید و طبق طرح و با دقت کامل، که از خصوصیات ذاتی او بود، ماموریت را انجام دهد. من نیز در مرکز طبق طرح وظایف تهیه ساختمان‌های گروهانی و ستاد و آشپزخانه و وسایل ورزش و استادان ورزش و افسران و درجه‌داران را با کمک دو یا سه افسر انجام می‌دادم.
سوابق افسران و درجه‌داران با دقت فوق‌العاده بررسی می‌شد و از میان بهترین افسران و درجه‌داران انتخاب می‌شدند. رییس ستاد و اعضاء ستاد او را بر اساس مشورت تعیین نمودم. آشپزخانه آماده به کار شد. ساختمان‌ها هم تعمیر و آماده شد. سلاح‌های لازم نیز تحویل گرفته شد. قره‌باغی هم در سراسر کشور وظیفه خود را با موفقیت انجام می‌داد و به تدریج روزی چند نفر خود را معرفی و لباس نظامی به تن می‌کردند. افراد اعزامی قره‌باغی بی‌نقص بودند و نتیجه حتی بیش از انتظار بود. هر واحد که به ۳۰ نفر (یک دسته) می‌رسید، طبق برنامه و دستورات، فرمانده دسته و کمک گروهبان دسته شروع به کار می‌کردند. برنامه نگهبانی، اعلام خطر و اطلاع مافوق و خلاصه آنچه که برای نگهبانی کاخ سلطنتی لازم بود آموزش داده می‌شد. به آموزش تیراندازی با انواع سلاح‌ها اهمیت خاص داده می‌شد و هر روز افراد برنامه تیراندازی داشتند. ورزش‌های گوناگون با وسایل سخت و نیز کاراته و جودو توسط استاد مربوطه جزء آموزش روزانه بود.
در این فاصله، شخصاً به سرلشکر [محمود] بهارمست، رییس وقت ستاد ارتش، که از تاریخ نظامی و علائم و اونیفورم‌های ایران باستان اطلاع دقیق داشت، مراجعه کردم و تهیه اونیفورم و علائم را از او خواستم، فردی بود به نام بهروز (هم‌ردیف سرتیپ) که بیش از بهارمست به این مسائل مسلط بود. بهارمست به همراه او اونیفورم و علائم را مشخص کرد و دستور داد در ستاد به شکل رنگی تهیه کنند و تاریخچه هر یک را نیز نوشت و من نیز به محمدرضا نشان دادم. او هیچ‌گونه تغییری در پیشنهاد بهارمست نداد و همه را تصویب کرد. تهیه لباس‌ها به وسیله بهترین خیاط نظامی‌دوز شروع شد و برای هر فرد دو دست لباس کامل از کلاه تا کفش آماده شد. این لباس‌ها فقط مخصوص مواقع نگهبانی بود و یا مواقع گردش در خیابان‌ها تا مردم با این اونیفورم آشنا شوند، ولی در سربازخانه و موقع استراحت و تمرینات از لباس عادی سربازی استفاده می‌شد که فقط دارای علائم بود.
۹ ماه پس از دستور محمدرضا، گارد آماده معرفی شد و بهارمست بر اساس تاریخ نظامی ایران باستان نام آن را «گارد جاویدان» پیشنهاد کرد که تصویب شد. همه سربازان داوطلب بودند که پس از ۳۰ سال خدمت بازنشسته می‌شدند. روز معرفی، دسته موزیک لشکر و پرچم سپس «گارد جاویدان» برای سان آماده بود. محمدرضا به محوطه آمد. گزارش کوتاهی دادم و آمادگی گارد را برای سان اعلام داشتم. محمدرضا موقع سان به یکایک سربازان نگاه می‌کرد و خیلی کند حرکت می‌کرد و توقف‌های کوتاهی هم داشت. پس از خاتمه سان، از دیدن این سربازان و این اونیفورم خسته نمی‌شد، سوال کرد: «این‌ها را از کجا پیدا کرده‌اید؟» گفتم که قره‌باغی طبق قواره خاص از سراسر کشور پیدا کرده و همه از افراد عشایر هستند. گفت: «از امشب ساختمان و محوطه مربوطه و درب اصلی کاخ توسط این‌ها نگهبانی شود و برای گارد احترام سفرا و روسای ممالک از این‌ها استفاده شود»، که چنین شد. او سپس قره‌باغی را شدیداً تشویق کرد.
پس از ۲ هفته، محمدرضا به من گفت: «واحد را به قره‌باغی تحویل دهید، چون صحیح نیست که هم در زندگی خصوصی من باشی و هم فرمانده این‌ها، چون سربازان به تدریج خودمانی خواهند شد!» ولی فرماندهی قره‌باغی نیز چند ماه بیشتر دوام نیاورد. در آن موقع حفاظت کاخ‌ها و شاه با یک هنگ وظیفه به فرماندهی سرلشکر ضرغام (از بختیاری) بود و یک گردان کامل «گارد جاویدان» به فرماندهی قره‌باغی. «گارد جاویدان» ۳۰۰ سرباز داوطلب با حدود ۲۰ افسر و ۳۰ درجه‌دار و عناصر پشتیبانی (راننده خودرو، آشپزخانه و...) یعنی جمعاً ۴۰۰ پرسنل را در بر می‌گرفت. به تدریج، سرلشکر ضرغام مشکلاتی را برای قره‌باغی فراهم آورد و خود او فرمانده هر دو گارد وظیفه و جاویدان شد. ولی او حق نداشت در وظایف گارد جاویدان، که مراقب نزدیک شاه بود و گارد وظیفه که مراقب هر دو بود، تغییری بدهد. بعد‌ها و به تدریج گارد خصوصی محمدرضا تغییراتی کرد و متشکل از دو گردان داوطلب به نام «گارد جاویدان» با ۷۰۰ پرسنل و یک گردان تانک و یک واحد هلیکوپتر شد که حدوداً رقمی قریب به ۲۰۰ نفر را در بر می‌گرفت و هزینه آن مافوق تصور بود.
علاوه بر تشکیلات فوق، در تهران یک لشکر کامل وجود داشت که از زمان اویسی، لشکر یک گارد نامیده شد. پیش از انقلاب، تیپ «گارد جاویدان» و لشکر یک گارد هر دو تحت امر سپهبد بدره‌ای قرار داست. لشکر یک گارد وظیفه نگهبانی کاخ‌ها را نداشت و این عنوان «گارد» فقط یک عنوان بود، ولی افسران و درجه‌داران آن از پاداش مخصوص استفاده می‌کردند و قبل از انقلاب فرمانده آن سرلشکر امینی افشار بود.
همان‌طور که ملاحظه شد، من پس از تشکیل «گارد جاویدان» نقشی در گسترش و توسعه آن نداشتم و فقط بنیانگذار آن بودم. در سال‌های اخیر می‌توانستم از طریق نشاط (سرلشکر) یا بدره‌ای (سپهبد) نقش داشته باشم، ولی هیچ دلیلی نمی‌دیدم که در جهت تضعیف یا تقویت آن دخالت کنم. ولی در طول این سال‌ها از جریانات درون آن دقیقاً مطلع بودم، یعنی خود فرماندهان مرا مطلع می‌کردند و امکان مداخله‌ام موجود بود، که نکردم. فرماندهان گارد همه یا از دوستان من بودند و یا بعداً دوست می‌شدند. این فرماندهان عبارت بودند از شفقت (ارتشبد شد)، قره‌باغی (ارتشبد شد)، ضرغام (سرلشکر شد)، محوی (سپهبد شد)، نصیری (ارتشبد شد)، نشاط (سرلشکر شد)، بدره‌ای (سپهبد شد).

بدین ترتیب، محمدرضا برای حفاظت خود و کاخ‌هایش تشکیلات وسیعی ایجاد کرد که بودجه آن بار سنگینی بود بر دوش ارتش، خاصه اینکه برنامه خانه‌سازی هم شروع شد و لشکر یک مرکز هم «گارد» نامیده شد؛ یعنی هرچه نیرو در مرکز بود برای حفاظت محمدرضا و کاخ‌هایش اختصاص یافت. برایم مقدور نیست که رقم هزینه آن را تخمیناً بنویسم، ولی در بودجه ارتش موجود است.

 علی‌رغم تمهیداتی که برای حفاظت محمدرضا به کار گرفته شد، او چند بار مورد سوءقصد قرار گرفت و در جریان کشف سازمان نظامی حزب توده مشخص شد که دو نفر از افسران مهم «گارد جاویدان» عضو حزب توده هستند. یکی سرگردی بود که نامش را فراموش کرده‌ام و از نظر من بهترین افسر گارد بود و دیگری سرگرد ناظر. در این جریان ایرادی به من وارد نشد چون از رکن دو ستاد ارتش کتباً درباره کلیه پرسنل «گارد جاویدان» جداگانه سوال شده بود و جوابیه رکن دو در مورد این دو نفر حاکی بود که هیچ‌گونه سوابق مضره سیاسی ندارند. لذا به سرتیپ دیهیمی - معاون وقت دفتر نظامی شاه- دستور داده شد که موضوع را تحقیق کند. نتیجه تحقیق این بود که در پرونده هر دو سوابق مبهمی از موضوع وجود داشته و رکن ۲ نباید آنان را بدون سوابق مضره سیاسی اعلام می‌نمود. به رییس رکن ۲ ایرادی وارد نشد، ولی شاید کارمند مسئول پرونده مورد مواخذه واقع شده باشد.

علی‌رغم تمام این پیش‌بینی‌های حفاظتی، که محمدرضا با صرف هزینه سنگین و پرسنل زیاد برای حفظ خود تدارک دید، همه چیز مانند برف در مقابل سیل منظم مردم بی‌سلاح آب شد و او مجبور به ترک کشور گردید. این یکی از مواردی است که من توانستم قدرت انقلاب را تصور کنم و این تازه یکی از تجلیات قدرت مردم بود.
 
منابع:

 پهلوی دوم و چالش امنیت ملی، مظفر شاهدی

ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، حسین فردوست

اخبار روز خوزستان

فرم آگهی استخدام در خوزستان ویژه

متقاضیان استخدام در ادارات و دستگاه های خوزستان در لینک زیر دنبال کنند.

اخبار مرکز استان

معلولین خوزستان بی خانمان می شوند

شوشان : جامعه معلولین ایران در اوایل انقلاب در آبان ماه 1357 اقدام به تأسیس سازمانی غیردولتی نمود و به عنوان اولین سازمان غیردولتی مرتبط با معلولان جسمی و حرکتی شروع به فعالیت کرد.

هدف اصلی تشکیل جامعه معلولان پیگیری و تلاش در جهت شناساندن توانایی ها و حل مسائل و مشکلات و همچنین ارتقاء بیش از پیش نیروهای مادی و معنوی معلولان است که بمنظور تحقق اهداف فوق، جامعه معلولین ایران در زمینه های فرهنگی- آموزشی، حقوقی ، اجتماعی، بهداشتی- درمانی ، رفاهی و دیگر خدمات مرتبط با معلولان فعالیت می کند.

به گزارش شوشان ، تا امروز حدود 17 شعبه و 72 دفتر و تقریبا ً000/50 هزار نفر عضو جامعه معلولین ایران می باشند.جامعه معلولین خوزستان نیز در سال 77 شکل گرفت و همواره با بحران ها و مشکلات متعددی روبرو بوده است .

از آنجا که طبق قانون ، NGO ها نمی توانند از حمایت شرکتهای دولتی بهره مند شوند جامعه معلولین خوزستان نیز با وجود داشتن صنایع مادر در این استان هم اینک در وضعیت بحرانی به سر می برد .

رئیس هیئت مدیره جامعه معلولین استان در این خصوص به شوشان گفت : ما با داشتن 1100 نفر عضو از هیچ گونه حمایتی برخوردار نیستیم و کمک های بهزیستی بسیار ناچیز است و از آنجایی که نهادهای مردمی خودشان باید هزینه هایشان را با کمک مردم و شرکتهای دولتی و خصوصی پوشش دهند در مضیقه قرار گرفته ایم.

احمد همدانی پور گفت : سال گذشته این مکان را 20 میلیون تومان رهن کرده ایم و امسال نیز به ما می گویند باید تخلیه کنید در حالی که محل امانیه اهواز مرکزیت بیشتری دارد و ایاب و ذهاب معلولین در این جا نسبت به سایر مکان ها راحت تر است .

وی در ادامه گفت: ما با وجود مشکلات مالی که داریم با افزایش بهای مسکن نیز مواجه شده ایم و نمی دانیم که چگونه باید این مشکل را حل کنیم.

کمک های مردمی نیز به طور متداوم نیست و مردم گاهی کمک می کنند و دیگر سراغی نمی گیرند.شرکتهای دولتی نیز که نمی توانند کمک نقدی کنند .حتی برای حل این مشکل سراغ شهر دار هم رفتیم و تمام مشکلات مان را بیان کردیم وی هم در جواب ما گفت که شهرداری این امکان را ندارد که به جامعه معلولین کمک کند .

احمد همدانی پور ضمن نارضایتی از حمایت مسولین گفت :ما از تمام صنایع مادر در استان کمک خواسته ایم و به 100 سازمان و شرکت مختلف نامه نوشته ایم و ضمن معرفی نهاد خود از آنها خواسته ایم اگر فرد معلولی در آن جا وجود دارد به ما معرفی کنند و اگر هم تمایل داشتند کمکی به جامعه معلولین بکنند ولی متاسفانه از هیچ کدام جوابی نگرفته ایم. یکی دو مورد هم فقط کمک غیر مالی کردند مثل دادن استخر به اعضای ما به مدت یک ماه و پس از آن نیز حاضر به تمدید مدت نشدند.

وی در ادامه افزود : به ما می گویند از حمایت های امور ملی جوانان استفاده کنید که آنها نیز وضع شان بهتر از ما نیست و نمی توانند به ما کمک کنند . حداقل سازمان ورزش می تواند با ارائه خدمات ورزشی به ما کمک کند.

وی در ادامه گفت : معلولینی که سرپرست خانوار ندارند ، دانشجویانی معلولی که توانایی پرداخت شهریه ندارند نمونه هایی از افرادی هستند که از خدمات این NGO استفاده می کنند در سال گذشته سفر به مشهد مقدس برپایی جشن های اعیاد ،تخفیف نیم بها کتب دانشجویی و برپایی نهاد های کار آفرینی از فعالیت های جامعه معلولین خوزستان بود هم اینک این بلا تکلیفی ما به ضرر معلولین تمام شده است.

همدانی از نامناسب بودن معابر شهر اهواز این گونه سخن گفت : یک فرد معلول در اهواز برای گذر حتما باید همراه داشته باشد چرا که معابر هیچ کدام شان مناسب سازی نشده اند و تمام پزشکان در خیابان نادری تجمع پیدا کرده اند جایی که فرد معلول نمی تواند وارد شود .

وی ادامه داد : در کنار همه اینها حتی مکان تفریحی مناسبی برای معلولین وجود ندارد در صورتی که کشورهایی که عضو کنوانسسیون بین المللی معلولین هستند می بایست قوانین را رعایت کنند در کشوری مثل انگلیس رعایت نکردن حقوق معلولین توسط افراد عادی جرم محسوب می شود حتی می توان گفت کشورهای کوچک همسایه نیز در رعایت حقوق معلولین موفق تر از ما عمل کرده اند.

همدانی در پایان گفت : متاسفانه نهاد های مردمی در بین مسولین به خوبی جا نیفتاده است در حالی که معلولین ما برای گرفتن حقوق خود نمی توانند تک تک به ادارات مراجعه کنند و میبایست یک نهاد فعالیت های آنان را سازماندهی کند .هم اینک نهاد ما با مشکل حاد مسکن مواجه شده است و حاضر هستیم در جایی هرچند به صورت موقت مستقر شویم چرا که تا آخر اردی بهشت می بایست اینجا را تخلیه کنیم در صورتی که مکان دیگری نداریم.

اخبار روز خوزستان

صبح امروز
رئیس جمهور وارد ماهشهر شد

خبرگزاری فارس: صبح امروز رئیس جمهور و هیئت همراه برای افتتاح سه طرح عظیم صنعتی بندر ماهشهر به‌مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر وارد ماهشهر شدند.

خبرگزاری فارس: رئیس جمهور وارد ماهشهر شد

به گزارش خبرگزاری فارس از ماهشهر، همزمان با فرا رسیدن سی‌امین سالروز آزادسازی خرمشهر، صبح امروز محمود احمدی‌نژاد و هیئت همراه برای افتتاح سه طرح بزرگ صنعتی ـ پتروشیمی وارد ماهشهر شدند.

طرح تولید پی وی سی پتروشیمی اروند به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین زنجیره‌های تولید پی وی سی جهان، پروژه تولید اکسیژن و نیتروژن پتروشیمی مارون و نیز اسکله دوم مایعات منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی ماهشهر طرح‌هایی هستند که امروز با حضور مقام‌های عالی کشور به طور رسمی افتتاح و به بهره‌برداری خواهند رسید.

خبرهای تکمیلی متعاقباً ارسال می‌شود.