تمرکزگرایی
هر جوانی که در خوزستان بخواهد به خدمت سربازی اعزام شود لابد و لاجرم باید به حوزه ی نظام وظیفه واقع در مرکز استان مراجعه نماید و یکی دو روزی را در شهر اهواز جهت اعزام سپری کند.
از باغملک، بهبهان، هندیجان، آبادان، دزفول و شهرها و روستاهای دیگر باید هزینه ی چندین هزار تومانی را برای کرایه های سرسام آور بپردازی و خود را به جناب آقای "مسئول تقسیم" برسانی تا ببینی دست تقدیر تو را راهی کدام پادگان آموزشی در کدام نقطه ی کشور خواهد کرد.
بسیاری از جوانان تنها و عده ای نیز همراه با خانواده هایشان که دلهره ی جدایی از هم را نیز دارند خود را به اهواز می رسانند تا رأس ساعت 6 صبح با سر تراشیده! آماده اعزام باشند.
مشخص نیست چرا باید افرادی که قرار است دو سال به صورت تقریبا رایگان در خدمت کشور باشند این همه هزینه ی رفت و آمد نیز بپردازند. جوان ماهشهری در صحبت با خبرنگار ما می گوید: اگر از شهر خودم اعزام می شدم بین صد تا پانصد تومان کرایه می دادم اما الان هزینه ی آمدنم تا اینجا (حوزه نظام وظیفه) شده 15 هزار تومان!
تازه سرباز دیگری می گوید: امروز 8 هزار تومان خرج کردیم تا اینجا آمدیم گفته اند فردا اعزام می شوید، فردا هم باید 8 هزار تومان دیگر هزینه کنیم.
آن یکی هم از خرمشهر آمده و با احتساب کرایه ی خرمشهر تا اهواز و تا حوزه نظام وظیفه 20 هزار تومان خرج کرده ظاهرا تا یکی دو سال پیش روال به این صورت بوده که هر کس از شهر خودش اعزام می شده اما اکنون تمرکزگرایی دامن نظام وظیفه را هم گرفته است. پازل این مشکلات را سازمان تاکسیرانی تکمیل کرده، آنجا که به دلیل بد وقت بودن و طولانی بودن مسافت هر راننده کرایه ی دلخواهش را می گیرد، نظارت این سازمان هم که فقط شامل چند خیابان مرکزی شهر می شود، اگر بشود!
از سه راهی تپه تا نظام وظیفه نفری 4 هزار تومان می گیرد، تا سه راه خرمشهر 1500 تا 2000 تومان و خلاصه قیمت ها کاملا بر اساس میل و وجدان آقای راننده و بدون هیچ نظارتی تعیین می شوند.
مسئولین باید جواب بدهند چرا تمرکزگرایی؟! و چرا تحمیل هزینه های بسیار بر جوانان؟!
بُعد مسافت
از دیگر مسائل و مشکلاتی که منطقش خیلی قابل درک نیست همین فاصله ی زیاد محل حوزه نظام وظیفه تا مرکز شهر و اصلا تا خود شهر است.
یادش بخیر سابقا هر چند مدت، ازدحام زیادی درب حوزه نظام وظیفه سابق در بلوار گلستان رخ می داد که باعث اذیت و آزار مردم می شد، اما آیا راه حل صرفا این بوده که چون بلوار گلستان شلوغ می شود محل اعزام را به نقطه ی انتهایی شهر در کنار پلیس راه سابق منتقل کنند؟
آیا واقعا با تدبیر و تحقیق نمی شد اولا مکانی نزدیک و ثانیا کم تردد که هم برای مراجعه کنندگان و هم برای سایر مردم مزاحمتی نداشته باشد و همچنین این هزینه ی گزاف را بر مردم تحمیل نکند انتخاب کرد؟
نه فقط مکان، آیا ساز و کار دیگری قابل تصور نیست؟!
در هر صورت بد نیست مسئولین مربوط به این سوالات پاسخی شایسته دهند چرا که خیلی وقت ها بی تدبیری یا بی سلیقگی دست اندرکاران جزء به حساب نظام و دولت نوشته می شود.
نقطه ی استقرار، جاده ی دسترسی
محل جدید حوزه نظام وظیفه خوزستان از جاده ی اصلی حدود یک کیلومتر فاصله دارد البته بهتر است بگوییم یک کیلومتر با اعمال شاقه! مسیری بسیار سنگلاخی و خاکی که به هر موجود زنده و غیر زنده ی عبور کننده (وسایل نقلیه) آسیب می رساند. تازه این آسیب ها در آب و هوای معمولی است کافی است کمی باران ببارد تا چیزی به نام لباس تمیز و کفش سالم کلا وجود نداشته باشد. با وجود تردد بسیار شهروندان خوزستانی از این مسیر و همچنین عبور و مرور خودروهای دولتی و نظامی در این جاده چرا هیچکس و از جمله شهرداری فکری برای آسفالت این محل نمی کند؟!
آیا آسفالت این خیابان مهمتر است یا تراشیدن و آسفالت مجدد کردن برخی خیابان های مرکز شهر؟!
در اطراف محل حوزه نظام وظیفه که در روزهای اعزام اجتماع بزرگی از مردم ایجاد می شود به دلیل وجود بیابان هر گاه بادی بوزد گرد و خاک هیچکس را بی نصیب نمی گذارد. بماند که گرد و خاک مهمان گاه و بیگاه ما خوزستانی هاست و کم کم داریم نسبت به آن کاملا بی حساسیت می شویم شاید هم آقایان مسئول هم این تدابیر را در همین راستا اندیشیده اند!!!
در هر صورت مسئولین امر خوب است پاسخ دهند چرا برای حل مشکلات اولیه ی مردم در آن مکان از جمله تسطیح خیابان و آسفالت آن هیچ تدبیری نیندیشیده اند؟
دریغ از امکانات اولیه
یکی از گلایه های اصلی که مردم در گفتگو با خبرنگار اعزامی ما به محل اعزام (حوزه نظام وظیفه) مطرح کردند موضوع عدم وجود امکانات اولیه به ویژه در سرمای زمستان و گرمای تابستان است.
وقتی می فهمند آمده ایم گزارش تهیه کنیم هر کدام یکی از مشکلات را مطرح می کند، یکی می گوید حتی آب خوردن هم در این هوای گرم موجود نیست، دیگری به نبود بوفه اشاره می کند و می گوید الان ساعت حدود 10 است و ما از ساعت 6 اینجاییم، حتی یک بوفه ی کوچک نیست که بتوانیم بیسکویت یا کیکی تهیه کنیم یا حداقل با یک بطری آب معدنی کمی جگر خود را خنک کنیم.
از سایبان و درخت و صندلی هم که اصلا خبری نیست، باید اندکی اندیشید چند هفته ی دیگر که گرمای شدید خوزستان داغتر از همیشه می شود، وضعیت جوانان و خانواده ها چگونه خواهد بود!؟
یکی از سربازان که تحصیلکرده است و منطقی سخن می گوید به خبرنگار ما می گوید: درست است که ما سربازیم و باید حدود دو سال در خدمت نظام باشیم، اما نباید شرایط و نوع برخورد با ما به گونه ای باشد که احساس کنیم شأن انسانی ما در نظر گرفته نمی شود.
در نهایت نیز پس از چند ساعت محل اعزام مشخص می شود و به هر کدام از سربازان جوان بلیتی داده می شود که خود را به ترمینال و سپس شهرستان و پادگان محل آموزش برسانند و سربازان راهی جاده می شوند، چند نفر هم که تعدادشان کمتر بود از همین بلیت اتوبوس هم محروم می شوند و باید با هزینه ی خودشان به محل آموزش بروند و این یعنی نور علی نور ....
به نظر می رسد مشکلات و خانواده های برای بحث اعزام و بویژه محل حوزه نظام وظیفه با یکی دو جلسه مسئولان امر به خصوص متولیان در نیروهای مسلح قابل حل باشد و به راحتی بتوان این مسائل را بررسی کرد.
منبع/ سدیدنیوز