مجتبی گهستونی: به همت دوست عزیزمان آرش نورآقایی؛روزنامه نگار و رئیس انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران با جناب آقای محمدرضا اصلانی نویسنده،شاعر، کارگردان و مستندساز مطرح کشور و سرکار خانم سودابه فضائلی نویسنده و مترجم شهیر و همچنین خود آرش نورآقایی، طی سه روز سفر راهی چند شهر استان خوزستان شدم تا به اتفاق آنها از شهرها و روستاهای تاریخی و گردشگری بازدید نمائیم.
همراهی با این استاتید فرصتی بود تا لایه های عمیق تر آثار و محوطه های تاریخی و گردشگری را مورد توجه قرار دهیم. پیاده روی در خیابان ۲۴متری، طالقانی و کاوه و بازار شهر اهواز و قدم زدن در کنار رود کارون و مشاهده ساختمان نیمه کاره مرمت شده معین التجار، گفت و گو با سالم چحیلی از روحانیون صابئین مندایی، حضور در کنار گورستان های تاریخی و مهم از جمله گورستان پامنار دزفول و نقش جهان لالی، مشاهده نقش برجسته ها، مشاهده عمیق بافت تاریخی دزفول به خصوص محله سوبیون، همنشینی در روستاهایی با بافت سنتی و عشایر و آشنایی با نحوه زندگی،آداب و رسوم، توجه به گویش ها و پوشش ها در روستاهای مثل پامنار دزفول و آسماری باغملک، رویارویی با طبیعت بکر و عنوان بخشی از داستانهای تاریخی در لالی ،دزفول و اندیکا، گذر از مناطق نفتخیز و پر از قصه و غصه هفتکل، مسجدسلیمان و نفت سفید باعث شد تا تحلیل های جامعی مطرح و گاه ضبط شود. حضور جناب آقای محمدرضا اصلانی و سرکار خانم سودابه فضائلی در خوزستان هم برای این دو عزیز و هم برای ما فرصت ارزشمندی بود تا خاطرات قدیمی این دو از سفر به شهرهای مختلف استان خوزستان یادآوری و بازگو شود.
محمدرضا اصلانی و خانم سودابه فضائلی در این سفر یادآور شدند که هر بلایی سر خوزستان شگفت انگیز بیاوری خوزستان باز زنده است.
در آخرین ساعات حضور این دو استاد در خوزستان از محمدرضا اصلانی درباره سفر خود به خوزستان پرسش هایی کردم و او در بخشی از این گفت و گو عنوان کرد: حضور در خوزستان اگرچه بدون برنامه ریزی قبلی صورت گرفت ولی لذت آن در همین برنامه ریزی نشدن بود چرا که این سفر کلی طراوت به همراه داشت.سفر دوباره به خوزستان با توجه به اینکه من در شوشتر و دزفول در دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی کار کرده بودم اما مرا به کنجکاوی و کشف و شهود دوباره وا داشت. همانطور که عطرهای بین النهرین و اشکانی خواهرخوانده هستند دو شهر شوشتر و دزفول هم به همین گونه اند. برای من این دو شهر یادآور ونیز خشک هستند. مشاهده کوهها ،دشت و طبیعت خوزستان برای من یک بینش عمیق را به همراه آورد.
محمدرضا اصلانی متولد سال ۱۳۲۲ در رشت و فارغالتحصیل هنر و نقاشی از دانشکدهٔ هنرهای تزئینی است. وی دورهٔ آموزش فیلمسازی را در وزارت فرهنگ و هنر گذراندهاست. اصلانی فعالیت حرفهای خود در سینما را از سال ۱۳۴۶ و با ساخت فیلم مستند «جام حسنلو» آغاز میکند و سپس آثاری نظیر «بدبده»، «با اجازه»، «چنین کنند حکایت»، «تاریخانه»، «فهرج»، «مش اسماعیل»، «ابوریحان بیرونی»، «میراث شیشه»، چیغ و دل جهان را جلوی دوربین میبرد. محمدرضا اصلانی مستندسازیست که شاعرانگی را به سینمای مستند ایران افزود. «کودک و استثمار» عنوان مستندی است که با هدف نمایش برای جامعهٔ مدیریتی ساخته شد که از بهترین مستندهای دهه ۶۰ ایران بود، اما در سال ۶۱ به شکل غیررسمی توقیف و به حاشیه رانده شد.ساختهٔ
دیگرش «خاطرات یک هفتادوپنجساله» مستند بلندی است که به سفارش بانک ملی ایران ساخته شدهاست. در بخش «چشم واقعیت» بیستوپنجمین جشنوارهٔ فیلم فجر سیمرغ بلورین ویژهٔ هیأت داوران به فیلم «خاطرات یک هفتادوپنجساله» تعلق گرفت.
نخستین فیلم سینمایی اصلانی به نام «شطرنج باد» در ۱۳۵۵ بود که به عنوان تجربهای متفاوت و نو در سینمای ایران بسیار جسورانه بود. بازیگر مطرح ایرانی شهره آغداشلو شروع فعالیت هنریاش با فیلم شطرنج باد در نقش کنیزک بود.آتش سبز محصول ۱۳۸۶ جدیدترین کار وی محسوب میشود. داستان آتش سبز برگرفته از روایت کهن و اساطیری سنگ صبور است. ساخت مجموعههای تلویزیونی «سمک عیار»، «غبار نور»، «منطق الطیر» از جمله فعالیتهای وی در زمینهٔ ساخت سریال تلویزیونی است. نگارش فیلمنامه فیلمهای سینمایی «خط»، «سوزنبان»، «سوی شهر خاموش»، «تنگنا»، «مرثیه»، «صبح روز چهارم»، «باغ سنگی» از دیگر تلاش های او در حوزه سینما محسوب می شود. در دورهای بین سالهای ۱۳۶۲-۱۳۷۲ به کار انتشاراتی مشغول میشود و نشر نقره را بنا میگذارد. در دوران ناشریاش از چاپ دو کتاب با عنوان «شعر به دقیقهٔ اکنون»، مجموعههایی برگرفته از شعر معاصر، حمایت کرد. جامعهٔ هنری ایران در ابتدا محمدرضا اصلانی را با اشعارش شناخت. او از شاعران فعال و مطرح موج نویی دههٔ چهل بود که اشعارش امیدی در میان هواداران شعر مدرن برانگیخته بود. اصلانی از جمله کسانی بود که بعدها بیانیهٔ شعر حجم - شکل بهسامانرسیدهٔ موج نو - را تحت نظر یدالله رؤیایی امضا کرد.
سودابه فضائلی متولد ۱۳۲۶ در تهران است و در زمینههای ادبیات و زبان انگلیسی، لندن
کمبریج، (۱۳۵۱-۱۳۴۷)، زبان و ادبیات تطبیقی، پاریسسوربن (۱۳۵۶-۱۳۵۱) و زبان پهلوی، اوت زتود، سوربن (۱۳۵۵) به تحصیل پرداخته است. فضائلی از ۱۶ سالگی شروع به نوشتن کرد.در همین ایام به ترجمه پرداخت و دو کتاب گاسپار از پیترهانتکه و راهی به سوی شمال از ادوارد باند را در ۱۳۵۲ برای کارگاه نمایش ترجمه کرد. کتاب دایو دجینگ از لایو دسو و دو کتاب از کریشنا مورتی ترجمه پاریس، در سالهای ۵۲ تا ۵۶ است. هفت، هشت سال پیش دایو دجینگ را بازنویسی و آن را تقدیم به آسمان خاکستری پاریس کرد. تعدادی کتاب و مقاله تئاتری در سال ۵۶ برای تئاتر چهارسو ترجمه کرده بود که آن موقع بهعنوان مسوول انتشارت آنجا کار میکرد و چون میخواستند حالت کارگاهی داشته باشد، آنها را زیراکس کرده بودند. هرچند در آن میان کتابی نوشته استریندبرگ در باب هملت بود و اهمیت بسیاری داشت. از اولین کتابهایی که از او چاپ شد زائر خوشبخت نوشته ماریو پوزو به سفارش نشر آینه بود. بعد از آن وی دوباره به گرایش اصلی خود بازگشت. یی چینگ، ثورا و شکسپیر در پرتو هنر عرفانی نوشته مارتین لینگز، سالهای ۶۲ تا ۶۴ ترجمه شد.ترجمه و انتشار کتاب پنج جلدی فرهنگنمادها بعد از ۱۵ سال تلاش تحقیقاتی مهم ترین فعالیت ارزشمند ایشان است.