گزارش اختصاصی شوشان از وضعیت بغرنج کشاورزان باغملکی / کشاورزانی که چادرنشین شدند/ خیز وزارت نیرو برای تصاحب زمین ها ! |
/span>/span>/span>/span>امروز 3 شنبه 11 بهمن است، مقابل درب ورودی استانداری جمعی تقریبن 30 نفره را می بینم که سادگی شان نشان می دهد، قشر ساده و متوسط و حتا پایین تر از آن هستند. با لهجه و گویش خاص خود می گویند، از روزی که خانه و کاشانه و البته زمین های کشاورزی شان زیر آب رفته و قرار است بزودی باقی آنها نیز دچار همین اتفاق شوند./span>
شوشان: همهمه ای برپاست، بیشتر پیرمردها را می بینم. تعدادی جوان نیز میانشان ایستاده اند و با صدای بلند و صورتی سرخ شده و رگ های بیرون زده حرف می زنند، همانجا یک جوان را با کت و شلوار می بینم که از جمله افرادی است که حسابی دلش پر است و درد دل هایش را در حالی که چشم هایش را می بندد فریاد می کند، رحمت الهی، نم نم، نه تنها صورتم را بلکه رودخانه و درختان و ساختمان ها و جاده ها را نیز نوازش می کند.
آغاز مهاجرت روستاییان
نزدیک به 10 سال از جریان سد جره رامهرمز می گذرد، سدی که از 3 سال و نیم پیش آبگیری شد و در پی آن 5 روستای تابع شهرستان باغملک زیر آب رفت. ساکنین این روستاها مجبور به مهاجرت می شوند و به شهرهای دیگر می روند. به گفته یکی از کشاورزان، این مردم تنها راه امرار و معاش شان کشاورزی بوده اما بیش از 3 سال و نیم است که بدلیل از دست دادن زمین های کشاورزی خود روی به مشاغل کاذب آورده اند.
زندگی جدید با طعم چادر نشینی
میرسالاری همچنین می گوید : چندتن از این کشاورزان نیز بدلیل عدم برخورداری از وضعیت مناسب مالی توانایی تهیه خانه برای خود و خانواده شان را نداشته اند و به همین سبب در حال حاضر زیر چادر زندگی خود را ادامه می دهند. این در حالی است که مشاهده چادر نشینی آنها در برخی روستاها مانند روستای رودزر امکان پذیر است.
وی ابراز می کند: بیشتر این کشاورزان افراد سالخورده ای هستند که بهمراه خانواده و اقوام خود بر روی زمین ها کار می کرده اند ولی با این اتفاق بیکار مانده اند.
پول 3 سال و نیم بیکاری پرداخت نشد
این کشاورز ادامه داد : از 3 سال و نیم پیش از سوی وزارت نیرو که متولی این سد می باشد گفته شد که کشت برنج و گندم و سایر اقلام را متوقف کنید ولی ما متعهد به پرداخت خسارت عدم کشت می شویم، یعنی به ازای هر سال مبلغ آن پرداخت می شود، اما تاکنون هیچ گونه وجهی پرداخت نشده است.
زندگی در این روستا به پایان می رسد
قاسم صابری نیز از کشاورزان روستای رودزرد می باشد که بزودی زمین های کشاورزی شان زیر آب خواهد رفت و متعاقب آن خانه و کاشانه شان با ریزش مواجه می شود، بنابراین روستای رودزرد نیز دیگر قابل سکونت و کشاورزی نخواهد بود، وی در این ارتباط می گوید: با توجه به اینکه این طرح اجرایی شده دیگر راهی برای مقاومت وجود ندارد و باید پذیرفت که زمین ها و خانه های اجدادی مان از بین می رود، اما بحثی که مطرح است وعده هایی است که به آنها جامه عمل پوشانده نشده، چراکه قرار بر آن بود که پول زمین ها، ابنیه و درختانی که از بین رفته را پرداخت کنند.
هر کیلو برنج 3 هزار، هر متر زمین 2 هزار و 500
صابری یادآور شد: قیمت هر متر زمین 2 هزار و 500 اعلام شده، در حالی که این قیمت 10 سال پیش است، مگر می شود قیمت آب و برق و گاز و سوخت و ... طی این سال ها افزایش یابد و زمین های کشاورزی که با خون و دل کشاورزان پرورش پیدا کرده اند همانگونه بدون تغییر باقی بماند. کشاورزان به ازای هر متر باید بین 20 تا 30 هزار تومان دریافت کنند. مگر می شود که هر کیلو برنج 3 هزار تومان فروخته شود اما زمین کشت آن متری 2 هزار و 500 باشد.
منابع طبیعی، مدعی جدید
وی اضافه کرد : پس از آنکه مسوولین سد و وزارت نیرو متوجه درخواست کشاورزان مبنی بر عدم رضایت از مبلغ قابل پرداخت بابت هر متر زمین شدند، بیکباره شاهد حضور منابع طبیعی شدیم، منابع طبیعی نقشه ای تهیه کرد که 3/1 این زمین ها متعلق به منابع طبیعی است و قابلیت کشت و برداشت را ندارند، بنابراین اراضی دولتی محسوب می شوند و وجهی به آنها تعلق نمی گیرد.
به گفته صابری زمین هایی که منابع طبیعی مدعی آنها است، زمین هایی هستند که تا کنون کار کشت و کشاورزی در آن انجام می شده، وی می گوید: سال ها پیش این زمین ها از رهن دولت خارج و توسط کشاورزان خریداری شد.
دیگر وقت دل کندن رسیده
سید میرزا علیزاده نیز از دیگر کشاورزان باغملکی می باشد که به گفته خود با سختی و مشقت درآمدزایی می کند، او می گوید: همه عمرم را مانند پدرانم بروی زمین گذاشته ام، حال در سن 57 سالگی باید از آن دل بکنم و همه خاطرات را به فراموشی بسپارم. این کشاورز اظهار داشت: کشاورزانی که یک عمر با سختی زندگی خود را سپری کرده اند، چگونه می شود بدون هیچ سرمایه و امکاناتی زندگی خود را ادامه دهند، مسوولین باید به فریادمان برسند، خواهشمان این است ما را به حق و حقوق مان برسانند.
حسی بد پدری که خرج خانه را ندارد
وی تصریح کرد: آنها که پدر هستند می دانند، چه زجری دارد وقتی بیکاری و برای خرجی خانه دستت تنگ باشد، این سختی گریبان بسیاری از پدران این روستاها را گرفته، 3 سال و نیم است که شرایط استرس و اضطراب در دلمان بوجود آمده است.
علیزاده ادامه داد: در میان این کشاورزان خانواده هایی وجود دارد که تحت پوشش کمیته امداد قرار داشته اند، در واقع پس از آنکه زمین و خانه آنها از بین رفت، مجبور به نقل مکان به شهرهای دیگر شدند، پس از آن کمک های کمیته امداد هم از آنها قطع شد.
خانواده هایی که خرج دوا و درمان فرزند خود را ندارند
این کشاورز خاطرنشان ساخت: خانواده هایی که از بی پولی در پرداخت کرایه خود مانده اند، چگونه می توانند امکانات زندگی دیگری را فراهم کنند، خانواده هایی بوده اند که از بی پولی از دوا درمان فرزندان خود بازمانده اند، حال دغدغه خاطرشان خانه و کار جدید شده است.
تجمع در مقابل استانداری ادامه دارد، اما من قصد رفتن دارم، باران شدت یافته و ماشین ها مطابق معمول با سرعت، گذر می کنند و آب کف خیابان را به اطراف و گاهی عابرین پیاده می پاشند، براستی چه فرهنگ بدی است؛ تصمیم به این دارم تا پیاده به دفتر بروم، در حین رفتن قاسم صابری به سمتم می آید، اصرار دارد که فردا صبح ساعت 8 مقابل فرمانداری باغملک تجمع می کنیم، می خواهم که بیایی، رفت و آمدت با من، ناهار و پذیرایی هم انجام می دهیم، فقط بیا، حتا روستاهایی که زیر آب رفته اند و قرار است به زیر آب بروند را نشانت می دهم؛ می پذیرم و حال ساعت 6 صبح رسیده و من بانتظار ماشین مانده ام. با 30 دقیقه تاخیر براه می افتیم، ابتدا شاد و سرحالم ولی نمی دانم چه می شود که تا باغملک به خوابی عمیق فرو می روم.
حالا مقابل فرمانداری باغملک آمده ایم، هوا سرد است و رحمت الهی به شدت می بارد. شاید اما این بارانی است که کشاورزان برای آن مانند همیشه خوشحال نیستند. باز همهمه برپاست، حرف و حدیث و هر آنچه که توانستند درد دل کردند، فرماندار برای اولین روز دهه فجر به مدارس و نهادهای مختلف رفته است، اما آنها خواستار دیدار با فرماندار می باشند و همین عدم حضور فرماندار آنها را بیش از پیش برآشفته می کند.
به هر ترتیب با حضور بخشدار، مدیر منابع طبیعی باغملک و معاون فرماندار نشستی در نمازخانه فرمانداری برگزار می شود. ماحصل آن به شرح زیر می باشد.
بدنبال یکی از این 3 راه باشید
مدیر منابع طبیعی شهرستنان باغملک گفت: طبق نقشه ای که توسط کارشناسان ما تهیه شده است، تعدادی از زمین های این 9 روستا مربوط به اراضی ملی و منابع طبیعی می باشند، اما این بدان معنا نیست که هیچ راهی برای پرداخت وجه! زحماتی که روی این زمین ها کشیده شده است، وجود ندارد.
آل محمدی ادامه داد: برای کشاورزان راه هایی را گذاشته ایم که اگر بتوانند ثابت کنند زمین سند دارد، یا روی آن کار شده است و یا به تایید کارشناس برسد می توانند خسارات خود را دریافت کنند، کشاورزانی که زمین شان در حوزه منابع طبیعی قرار دارد، بدنبال یکی از این راه ها باشند.
وی می گوید: این امکان وجود ندارد که بخواهیم متراژ زمین ها را افزایش دهیم اما بنا به تجربیاتی که در طرح هایی مانند کارون 3 بدست آوردیم، درختان و ابنیه و ... را لحاظ می کنیم که به حق واقعی خود دست پیدا کنند. بنابراین اصل به نقشه نیست بلکه شرایط و زحمات کشاروزان نیز در اولویت قرار دارند.
همدیگر را تخریب نکنید، 3 نفر نماینده معرفی کنید
بخشدار شهرستان باغملک نیز در این ارتباط می گوید: متاسفانه مشکل اینجاست که سد جره در رامهرمز است و تبعات آن گریبان زمین های توابع باغملک را گرفته است.
وی ادامه داد: یکی از مسایل و مشکلاتی که کشاورزان با آن مواجه هستند عدم اتحاد است، چراکه مواردی داشته ایم که کشاورزان به تنهایی آمده اند و برای خود صحبت کرده و سعی در تخریب دیگری داشته اند، بنابراین باید برای تعداد 960 پرونده ای که وجود دارد، 3 نفر بعنوان نماینده معرفی شود تا مراحل پیگیری دنبال شود، در غیر این صورت حل این مشکل به سادگی امکان پذیر نخواهد بود.
جعل مهر و اخاذی
پس از آن طی نشستی خصوصی با فرماندار شهرستان باغملک به گفتگو پرداختیم، سید مجید مرتضوی در ارتباط با مشکلات بوجود آمده می گوید: مدارکی از جانب کشاورزان به دست فرمانداری نرسیده است و اگر مراجعه ای صورت گرفته بصورت انفرادی بوده و فرمانداری تا کنون در ریز این اتفاقات ذقرار نداشته است.
وی ادامه داد: در جلسه ای فرماندار رامهرمز را دیدم که قرار شد با حضور فرماندار هفتکل نشستی 3 نفره در ارتباط با مشکل این کشاورزان برگزار کنیم اما تا کنون این اتفاق نیفتاده است.
مرتضوی بیان داشت : بحث دیگری که به تازگی بوجود آمده شخصی است بنام م- ف که مهر بخشداری را جعل کرده و روی به اخاذی از کشاورزان آورده است، این موضوع یک مسئله اداری را شکل داده که بدنبال کارهای بازرسی و حقوقی آن هستیم.
فرماندار باغملک گفت : حق در این موضوع دست کسی است که مدارک و سند در اختیار دارد، نامه کشاورزان نیز بدست فرمانداری رسیده و این تقاضا بنا به روال دنبال می شود و پس از استعلامات نتایج اعلام خواهد شد.
سفر به روستای رودزرد
حالا دیگر می خواهم به روستای رودزر بروم، 10 دقیقه ای در راه بودیم، طبیعت بکر این روستا هر چشمی را نوازش می داد، حال حسابش را کنید در این طبیعیت گذر کنی و باران ببارد، باد سردی هم بوزد، حال و هوای با نشاطی بود.
این روستا اما بزودی تخلیه خواهد شد، در میان راه خانه ای متروک را می بینم، بر لبه ی یک بلندی قرار داشت که مشرف به رودخانه بود، همه جا متروک است، تنها باد می وزد، پارچه هایی را می بینم که به خود می پیچند، یک توپ پلاستیکی که روزی با آن بازی می کردند، چند جفت کفش و چند دمپایی کوچک بچه گانه هر کدام در گوشه ای افتاده اند، اینها نشان می دهد که روزی اینجا رونق داشته، رفت و آمدی بوده و نفسی کشیده می شده.
به استبل می روم، آخور هنوز در دل خود علوفه دارد، اما جز صدای مهیب باد از میان دیوارهای قد و نیم قد هیچ چیز نیست، این خانه روزی مامنی امن بود. امروز...
این خانه غمگین...
به خانه ای دیگر می رسم، از مقابل سر سبز و زیباست، تنها 50 متر دارد، اما غم و غصه ام اینگونه تازه شد، وقتی فهمیدم در این خانه 8 دختر بهمراه پدر و مادر خود زندگی می کنند، 8 دختری که معلول جسمی و ذهنی می باشند، این خانه 50 متری را نیز مدیون کمیته امداد هستند که ترتیب ساخت آن را داده اند، آنها هیچ راهی برای امرار و معاش ندارند، حتا زمینی برای کشت! تنها این خانه را دارند، اما دیری نخواهد پایید که آنرا تخلیه می کنند.
فوتبال در دره
زمین فوتبال کوچک و زیبایی دارند، از سطح خانه ها پایین تر است به نوعی در یک دره ساخته شده که تپه های اطراف مثال سکوهای ورزشگاه درآمده اند، حتا اگر اندکی جوگیر شوی احساس می کنی 100 هزار تماشگر روی همین تپه ها حضور دارند. در این زمین هر جمعه روستاهای اطراف به مسابقه با یکدیگر می پردازند، اما مهیج ترین تفریح اینروزهای جوانان، در این روستا به زیر آب خواهد رفت.
آنسوی آبها
چادر نشینان را هم دیدم، اما نتوانستم از نزدیک با آنها به گفتگو بپردازم، برای رسیدن به آنها از رودخانه ای که چندی پیش یک نفر در آن غرق شد باید گذر می کردم، اما امکان آن نبود، بنابراین از بالای تپه ای بلند، آنسوی آب رانگاه می کنم، چادر مشکی و آدم هایی که در حال حرکت می باشند کوچک بنظر می رسند، فاصله آنقدر زیاد است که آنها را نقطه وار می بینم. اما می توان لمس کرد در آنم شرایط و زیر چادر زندگی کردن چقدر سخت است.
داستان نامه یک کشاورز بی سواد
اما در پایان گزارش با یک منبع آگاه به گفتگو پرداخته ایم که اسناد و مدارکی را در اختیار داشت که تا حد بسیاری زیادی می توانست این مشکل ساده اما پیچیده را حل نماید. اسنادی که با مطالعه آنها زوایای گوناگون و مبهمی از این جریان روشن می گردد. بعنوان مثال می توان به نامه ای اشاره داشت که یکی از مسوولین با دست خط خود می نویسد و در اختیار یکی از کشاورزان قرار می دهد تا امضا و انگشت بزند.
جالب است بدانید آن کشاورز هیچ سوادی نداشته، بنابراین محتوای نامه توسط آن مسوول تهیه شده و مطابق میل خود آنرا نوشته است. در این نامه آمده است: متعهد می شوم که کمال همکاری را با سد جره برای در اختیار قراردادن زمین های کشاورزی داشته باشم. متعهد می شوم تا در جهت جلب رضایت و موافقت سایر معارضین و کشاورزان منطقه همکاری لازم را داشته باشم. متعهد می شوم در رابطه با اراضی اینجانب هرگونه که سازمان مربوطه صلاح می داند رفتار نمایم و در نهایت متعهد می شوم هیچ گونه شکایتی را به دستگاه قضایی و استانداری و .. نبرم.
جعل مهر اینجا فاش شد
چگونگی افشا شدن مهر جعلی بدین ترتیب بود که در یک تصادف در جاده اهواز باغملک وی دچار حادثه می شود، وقتی آمبولانس او را به بیمارستان منتقل می کند، برای صورتجلسه تمامی اموال درون ماشین نوشته می شود، بنابراین هنگامی که کیف او در ماشین جا می ماند محتویات کیف نیز نوشته می شود و اینجاست که می نویسند یک مهر بخشداری هم بوده.
سعی در ایجاد تفرقه و اختلاف دارند
وی می گوید : متاسفانه برخی سعی داشته و دارند که با تاریک نشان دادن روابط کشاورزان و وجود اختلاف شدید روی زمین ها از آن سوء استفاده کنند و به میل خود زمین ها را کارشناسی و قیمت گذاری و حتا متراژ آنها را کاهش دهند، در این راستا با ترفندهایی سعی در ایجاد اختلاف هم داشته اند.
در حالی که از میان 960 پرونده ای که تا کنون برای شکایت آماده شده است تنها 3 پرونده اختلاف وجود دارد، آنهم میان چند خانواده و برادر و خواهر. متاسفانه همین 3 شکایت به اداره حقوقی وزارت نیرو رفته و این ابهامات را ایجاد کرده است.
آنقدر خسته ام که حال راه رفتن ندارم، حرف هم نمی زنم. بیشتر سکوت کرده ام و فکر می کنم. آسمان تاریک است، در جاده باغملک به اهواز هستم. یادم به آن برخوردی می افتد که با بی مهری از اتاق بیرونم کردند. اما من قلبن برای مردم آمده بودم. بگذریم به هر تقدیر ساعت 9 شب به اهواز رسیدم و بالاخره قسمت شد تا امروز این گزارش را منتشر کنم، باشد که مسوولین امر برای آسوده خاطری کشاورزان باغملکی قدمی مثبت بردارند.